فیلوجامعه‌شناسی

مقالات و يادداشتهاي روز

نامزد نوبل اقتصاد: سه پیشنهاد برای مدیریت آثار تحریم

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشتادامه مطلب... از گزارش دنیای اقتصاد؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬    پروفسور محمد هاشم پسران، «اجماع اقتصادی روی سیاست‌ها»، «خروج از انزوا در منطقه» و «واقع‌بینی در تنظیم سیاست‌های اقتصادی» را سه رکن مهم برای مدیریت آثار تحریم‌های خارجی دانست. او خروج از بحران اقتصادی موجود را در گرو «استفاده از ظرفیت‌های موجود» و «شفافیت در اطلاع‌رسانی» عنوان کرد. این اقتصاددان سرشناس ایرانی مقیم امریکا در اظهارات خود در جمع مدیران بانکی، از تحریم‌های اعمال شده به عنوان فرصتی برای رهایی اقتصاد کشور از وابستگی به درآمدهای نفتی یاد کرد.
▬    سخنرانی پروفسور هاشم پسران اقتصاددان سرشناس کشور و کاندیدای دریافت جایزه نوبل اقتصاد در سال ۲۰۱۳ با موضوع «اولویت‌های سیاست‌های اقتصادی برای خروج از رکود تورمی اقتصاد ایران با تمرکز بر سیاست‌های پولی و ارزی»، هفته گذشته، در محل ساختمان بانک مرکزی برگزار شد. در این جلسه که با حضور دکتر ولی‌الله سیف رئیس‌کل بانک مرکزی، مهندس نعمت‌زاده وزیر صنعت، معدن و تجارت و جمع زیادی از استادان دانشگاه‌ها، مدیران عامل بانک‌ها و مدیران و کارشناسان بانک مرکزی برگزار شد، سیاست‌های اقتصادی مناسب برای رفع مشکل کنونی رکود تورمی در اقتصاد ایران مورد بحث و بررسی قرار گرفت. دکتر کمیجانی، معاون اقتصادی بانک مرکزی، به بررسی محورهای جلسه و تبیین اجمالی تحولات اقتصاد کشور در سال‌های اخیر پرداخت و شرایط کنونی اقتصادی کشور را تشریح کرد. او «افزایش مستمر نقدینگی» و «اتخاذ سیاست‌های انبساطی»، «سلطه مالی دولت بر سیاست‌های پولی کشور»، «وابستگی به منابع نفتی» و «تحریم‌های خارجی» را از عوامل اصلی بروز رکود تورمی دانست.

░▒▓ ضرورت خروج ایران از محدودیت‌ها
▬    هاشم پسران در ابتدای سخنرانی خود ضمن بیان این نکته که شروع فعالیت‌های کاری وی از بانک مرکزی ایران بوده، سخنان خود را با ذکر موقعیت مناسب ایران از حیث جغرافیایی و نیز وجود منابع طبیعی و انسانی قابل‌توجه و ظرفیت‌های مناسب ایران برای تقویت روابط منطقه‌ای با کشورهای حوزه خلیج فارس و آسیای میانه آغاز کرد. او با توجه به روند تحولات گذشته و کاهش سهم ایران از اقتصاد جهانی افزود: اعمال تحریم‌ها، باعث می‌شود این وضعیت تشدید شود. کاندیدای جایزه نوبل سال 2013 اقتصاد ضمن تأکید بر اهمیت روابط اقتصادی به منظور دستیابی به فن‌آوری‌های نوین تولید، بر لزوم خروج ایران از شرایط پیش‌آمده تأکید کرد. این اقتصاددان برجسته در ادامه به بررسی شرایط اقتصاد کشور و رکود تورمی پرداخت و راهکار برون‌رفت از شرایط حال حاضر را استفاده حداکثری از ظرفیت‌های بالقوه موجود عنوان کرد.

░▒▓ تحریم‌ها و فرصت رهایی از وابستگی به نفت
▬    پسران راهکار اساسی حل مشکلات اقتصاد کشور را «اجماع در سیاست‌های پولی و مالی» و «آگاه‌سازی و سهیم کردن مردم در نتایج سیاست‌های اقتصادی» دانست و از شفافیت و اطلاع‌رسانی مناسب به عنوان یکی از اصول اساسی حاکم بر اقتصادهای جهانی در دهه‌های اخیر یاد کرد. وی ضمن اشاره به تحریم‌های وضع شده، سه رکن اساسی حل مشکلات کشور و غلبه بر تحریم‌های اقتصادی را «اجماع اقتصادی»، «گسترش ارتباط اقتصادی با کشورهای منطقه و خروج از انزوا» و هم‌چنین، «تنظیم سیاست‌های اقتصادی با واقع‌بینی بر اساس شرایط موجود» برشمرد و افزود: با توجه به منابع بالقوه انسانی و اقتصادی کشور و با در نظر گرفتن سه رکن مذکور، مدیریت آثار تحریم‌های خارجی امکان‌پذیر خواهد بود. او در همین زمینه از تحریم‌های اعمال شده به عنوان یک فرصت مغتنم برای رهایی اقتصاد کشور از وابستگی به درآمدهای نفتی یاد کرد.

░▒▓ کاهش انتظارات تورمی
▬     این اقتصاددان در پاسخ به پرسشی در زمینه سیاست‌های مناسب پولی جهت برون رفت از مشکل حاضر اقتصاد کشور، بر لزوم تقلیل انتظارات تورمی به عنوان یک تجربه جهانی مثبت در این زمینه تأکید کرد و لزوم موفقیت در این مسیر را التزام به شفافیت و هماهنگی سیاست‌ها و اجماع مسؤولان کشور دانست. پسران در همین زمینه یادآور شد: شفافیت و اطلاع‌رسانی دقیق و پاسخگویی به مردم، علاوه بر تسهیل پذیرش عمومی تبعات ناشی از اجرای سیاست‌ها، به مسؤولان در اجرای سیاست‌ها و به تبع آن کاهش انتظارات تورمی کمک خواهد کرد. استاد دانشگاه کالیفرنیای جنوبی، از تعدیل نرخ‌های بهره (سود) بانکی به عنوان ابزاری موثر برای شکل‌دهی انتظارات تورمی یاد کرد و افزود: افزایش نرخ سود بانکی راهکاری مناسب برای جذب نقدینگی و کاهش تقاضای سوداگرانه برای ارز است. پسران در رابطه با آثار منفی افزایش نرخ‌های سود بانکی بر تولید، بر ماهیت دوگانه آثار سیاست‌های اقتصادی (از جمله افزایش نرخ‌های سود بانکی) و لزوم پذیرش آثار مثبت و منفی آن‌ها از سوی مردم و مسؤولان اشاره کرد. او در این خصوص عنوان کرد: باید با اتخاذ اقدامات جانبی، آثار منفی ناشی از اجرای سیاست‌های اقتصادی را به حداقل ممکن کاهش داد.

░▒▓ هدف‌گذاری تورم پس از کاهش نسبی آن
▬    کاندیدای دریافت جایزه نوبل اقتصاد درباره مناسب بودن «سیاست هدف‌گذاری نرخ تورم» برای اقتصاد ایران، ضمن تأیید نتیجه‌بخش بودن این نگرش در دیگر کشورها، بر لزوم کاهش نسبی نرخ تورم برای موفقیت در اجرای این سیاست تأکید کرد. هاشم پسران، بر تنظیم سیاست‌های ارزی کشور بر اساس تفاوت نرخ تورم داخل و خارج کشور تأکید کرد و افزود: تداوم برقراری شکاف زیاد میان تورم داخل و خارج، با وارد ساختن شوک ارزی دوره‌ای به اقتصاد و تضعیف ارزش ریال و رشد تورم، انتظارات تورمی را تقویت خواهد کرد. او عنوان کرد: ادامه این روند، بانک مرکزی را از اهداف اولیه خود در زمینه کاهش تورم، دور خواهد ساخت. به عقیده این اقتصاددان، پس از کاهش تورم به سطوح پایین و برقراری ثبات در اقتصاد، می‌توان به سمت اجرای نظام هدف‌گذاری تورم حرکت کرد.

░▒▓ نوسان درآمدهای نفتی: دلیل اصلی مشکلات
▬    استاد دانشگاه کالیفرنیای جنوبی دلیل اصلی مشکلات اقتصادی کشور را نوسانات زیاد درآمدهای نفتی بیان کرد و با تأکید بر اجرای سیاست‌های یکسان‌سازی نرخ ارز گفت: اجرای سیاست‌های پولی و ارزی در کوتاه‌مدت نباید به تفاوت شدید در نرخ‌های رسمی و غیررسمی ارز و ایجاد فرصت‌های رانت‌جویانه در اقتصاد کشور منجر شود تا بتوان در یک افق مناسب به یکسان‌سازی نرخ ارز دست یافت. او هم‌چنین، اضافه کرد: معرفی درآمدهای ارزی جدید نظیر توسعه صنعت توریسم، علاوه بر افزایش درآمدهای ارزی کشور، می‌توان زمینه بهتری را برای مدیریت ریسک‌های ناشی از تلاطم‌های ارزی و هم‌چنین، کاهش اتکا به درآمدهای ارزی ناشی از صادرات نفت فراهم ساخت.
برداشت آزاد از دنیای اقتصاد
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در یکشنبه, 22 دی 1392 ساعت 11:49

عالی‌مقام روحانی و کارت ”زرد“

فرستادن به ایمیل چاپ

حامدادامه مطلب... دهخدا؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬    عالی‌مقام دکتر حسن روحانی، پنجشنبه، نوزده دی نود و دو، مجدداً به حاشیه رفت.
▬    یکی از سیاست‌مداران مجرب و موفق کشور، شخصیت عالی‌مقام دکتر حسن روحانی را اساساً دشمن‌ساز می‌شناسد، و معتقد است که گذر زمان کافی است تا او، همه را با خویش دشمن سازد؛ نشست نوزده دی نود و دو رئیس جمهور با جمعی از تارک نشینان کاخ رودکی، یکی دیگر از تبلورها و تحقق‌های این برآورد مجرب آن سیاست‌مدار خبره بود.
▬    این بار، نوبت دشمن‌سازی در مجلس، و قدری هم علما و اعاظم بود. او، عملاً «کارت زرد» مجلس شورای اسلامی را به سخره گرفت، آن هم در موضوعی که اصلاً ضرورتی نداشت؛ در موضوع، ارکستر سمفونیک. او گفت: «از این‌که ارکستر سمفونیک و ارکستر ملی به تعطیلی کشیده شده است، بسیار متأسفم، و حتماً این دولت در همین ماه‌های آینده این‌ها را احیاء خواهد کرد، اگر چه ممکن است وزیر باز هم کارت زرد بگیرد». واقع آن است که ارکستر سمفونیک تهران، هر سال، بویژه در سالروز انقلاب اجرای برنامه دارد و تعطیل نیست، که رئیس جمهور بخواهد با تمسخر کارت زرد مجلس آن را احیا کند. البته بودجه ارکستر سمفونیک تهران، مانند خیلی جاهای دیگر کم شده است؛ کاهش یافته، ولی قطع نشده است. به نظر می‌رسد، توجه به ارکستر سمفونیک تهران در طول سالیان اخیر ویژه بوده است؛ حتی در سال هشتاد و نه، ماتیاس سباستین کروگر، اولین رهبر غیر ایرانی این ارکستر پس از انقلاب شد و پس از او هم، درک گلیسون به عنوان رهبر میهمان ایفای نقش کرد. اردیبهشت نود و یک، شهرداد روحانی، سمفونی «خلیج همیشگی فارس» را با کیفیت بالا به موقع اجرا گذاشت که از سوی ناظران مورد تحسین واقع گردید. هم‌اکنون، رهبری ارکستر سمفونیک تهران بر عهده استاد نادر مرتضی‌پور است، و خبری هم از تعطیلی آن نیست.
▬    در واقع، عالی‌مقام دکتر حسن روحانی، بنای تعارض خود با مجلس را بر «هیچ» نهاد. بر تعطیلی ارکستر سمفونیک تهران، که اصلاً تعطیل نیست. اگر بخواهم به بیان شیرین رئیس فخیمه مجلس شورای اسلامی، پاسخی به مقام صدارت عظما دهیم، فی‌الجمله باید معروض بداریم که بر عالی‌مقام دکتر حسن روحانی است تا نمایندگان مجلس را از اندک کیاست و درایت و فراست بهره‌مند بشمارند، و واقف باشند که نمایندگان محترم، و همچنین اعاظم و قاطبه علما اصولاً با موسیقی و نظم و آهنگ، آن هم از نوع فاخر در ارکستر سمفونیک گله‌مند نیستند؛ اگر مخالفتی هست، با معاضدت وزیر مفخم با مطبوعات و کتاب و موسیقی و آواز زرد و صفرایی بود، همین.
▬    در ماجرای کارت زرد به وزیر ارشاد، سخن از ارکستر سمفونیک یا هر اقدام فاخر دیگر مشابه نبود؛ سخن از ترویج خال‌کوبی در رسانه‌های زرد، در سایه بی تفاوتی وزارت ارشاد بود. کلام از معرفی و تبلیغ محسن نامجو خواننده موهن به مقام امام علی النقی علیه‌السلام و بی‌تفاوتی وزارت ارشاد بود. حرف از تعریض وزیر به برخورد با روزنامه همیشه هتاک بهار بود، به جای آن که خود او خواهان برخورد با آن مطبوعه باشد. سخن از انتشار تصاویر نمایشگاه مد و لباس در سفارت اندونزی بود که در صفحه اول یک روزنامه رنگی منتشر شد، در حالی که همسر دو تن از وزرای دولت یازدهم (از جمله همسر وزیر ارشاد) در این مراسم حضور داشتند و این نمایشگاه را اسلامی ندانستند، اما تا پایان مراسم در آن شرکت کردند. سؤال نمایندگان در تقدیم کارت زرد به وزیر ارشاد، بر سر یک «ویژه‌خواری» بود. در حالی که در ۱۰۰ روز اول فعاليت این دولت، روزنامه سراسری و کثیرالانتشار اطلاعات ۳۰۰ ميليون تومان، و روزنامه سراسری و كثيرالانتشار كيهان ۳۴۰ ميليون  تومان یارانه دریافت کرده‌اند، و در مقابل، روزنامه «خبر جنوب» كه فقط در سه استان‌های جنوب كشور با تیراژ ۳۰ هزار نسخه توزيع می‌شود، به دليل شراكت مدير آن با معاون مطبوعاتي در شرکت مطبوعاتی «مكتب خبر ايرانيان» به اندازه مجموع دو روزنامه اطلاعات و كيهان يارانه بگيرد؟ این در حالی است که دیگر نشریات سه استان جنوبی کشور نیز یارانه بسیار ناچیزی دریافت داشته‌اند. عجيب است كه آقاي معاون مطبوعاتي به روزنامه زرد «خبر ورزشي» كه خودش شريك و مدير عامل شركت صاحب امتياز آن (مؤسسه مكتب خبر ايرانيان) است، هم در جايي ديگر ۴۶۵ ميليون يعني بيش از همه روزنامه‌های معتبر و کثیرالانتشار كشور يارانه داده است. اين در واقع به اين معناست كه آقاي معاون وزیر محترم در ۱۰۰ روز اول فعاليتش، از مجموع پنج میلیارد تومان یارانه مطبوعاتی کشور که حدود ۵/۲ میلیارد تومان آن متعلق به بیش از ۸۰۰ نشریه استانی است، مبلغ یک ميليارد تومان را براي دو روزنامه استانی شركت «مكتب خبر ايرانيان» که خودش مدیر عامل آن است، كنار گذاشته است! البته از يارانه ساير نشريات مسئولان اين شركت، يعني روزنامه سياسي «خبر» و خبرگزاري «خبر آنلاين» هنوز اطلاعاتی به دست نیامده است (به نقل از خبر شماره ۱۷۸۵۴۵ از رجا).
▬    در حالی که مجلس شورای اسلامی، در مواقع متعددی نشان داده است که زیادی پیام نیمی از انتخابات نود و دو را که در عالی‌مقام دکتر حسن روحانی متبلور است، جدی گرفته، با این حال، بیهوده، عالی‌مقام روحانی کوشید در آنجا هم دشمنانی برای خود بیافریند، پس از آن که با انتقادات سیاه‌نما به تمام هستی دکتر محمود احمدی‌نژاد و «سرهنگ»، کلی آزرده و دشمن برای خود خریده بود. بیهوده بیهوده.
▬    عالی‌مقام دکتر حسن روحانی، سخنان خود را خطاب به جمعی از هنرمندان، به این ترتیب خاتمه داد که: «برخی هنوز صدای ملت را در بیست و چهار خرداد نشنیده‌اند. پنبه‌ها را از گوش درآورند». به نظر می‌رسد که علاوه بر سایرین، سیاست‌مدار هوشمندی که باید پیام انتخابات نود و دو را بشنود، عالی‌مقام دکتر حسن روحانی است. ایشان باید اشعار داشته باشند که بر لبه‌ای ایستاده‌اند که با اندکی لغزش، بیش از پیش فرود می‌آیند، و باید به جای افزودن بر دشمنان خویش، بر شمار دوستان خود بیفزاید. واقع آن است که با دوپینگ تحریم‌ها و تخریب گسترده و یکپارچه و درونی و بیرونی احمدی‌نژاد با آن حجم خدمت، و حتی حذف او از روند انتخابات، و همچنین حمایت کل اکابر، تنها توانسته‌اند نیمی از آراء را تحصیل فرمایند. پس، عالی‌مقام دکتر حسن روحانی، احتیاج دارند تا بر دوستان خود بیفزایند، نه بیهوده بر مخاصمات اضافه کنند. همین.
▬    البته، صرف‌نظر از وضع و حال شخص ایشان، اوضاع و احوال کشور هم بیش از پیش ایجاب می‌کند تا جوانب و مواضع کشور، بیهوده به آزار یکدیگر نپردازند و وطن را با مسائل جدید مواجه نسازند. این روزها، کشور باید متوجه مسائل اساسی‌تری باشد. حاشیه‌سازی، از آن سنخ که در خور «نود» باشد، برازنده این احوال این مملکت نیست.
مأخذ:رسالت
هو العلیم

 

آخرین بروز رسانی در یکشنبه, 22 دی 1392 ساعت 11:22

رتبه‌بندی اساتید علوم انسانی بر اساس کثرت ارجاعات

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشت ادامه مطلب...از تامسون رویترز (ISI)؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬    آخرین رتبه‌بندی منتشر شده تامسون رویترز از پرارجاع‌ترین دانشمندان علوم انسانی، قدیمی و مربوط به سال ۲۰۰۷ است. نتیجه این تحقیق در سال ۲۰۰۹ منتشر گردیده و پس از آن، بررسی جدیدی صورت نگرفته است.
▬    رتبه‌بندی ذیل، حاصل بررسی منابع تا سال ۲۰۰۷ است. هر چند جدید نیست، ولی می‌تواند در تعیین اولویت‌های پژوهشی به دانشجویان کمک کند:

۱.    Michel Foucault    میشل فوکو (۱۹۲۶-۱۹۸۴) فلسفه، جامعه‌شناسی، نقد
۲.    Pierre Bourdieu    پیر بوردیو (۱۹۳۰-۲۰۰۲) جامعه‌شناسی
۳.    Jacques Derrida    ژاک دریدا (۱۹۳۰-۲۰۰۴) فلسفه
۴.    Albert Bandura    آلبرت بندورا (۱۹۲۵-) روانشناسی
۵.    Anthony Giddens    آنتونی گیدنز (۱۹۳۸-) جامعه‌شناسی
۶.    Erving Goffman    اروینگ گافمن (۱۹۲۲-۱۹۸۲) جامعه‌شناسی
۷.    Jurgen Habermas    یورگن هابرماس (۱۹۲۹-) فلسفه، جامعه‌شناسی
۸.    Max Weber    ماکس وبر (۱۸۶۴-۱۹۲۰) جامعه‌شناسی
۹.    Judith Butler    جودیت باتلر (۱۹۵۶-) فلسفه
۱۰.    Bruno Latour    برونو لاتور (۱۹۴۷-) جامعه‌شناسی، انسان‌شناسی
۱۱.    Sigmund Freud    زیگموند فروید (۱۸۵۶-۱۹۳۹) روانکاوی
۱۲.    Gilles Deleuze    ژیل دلوز (۱۹۲۵-۱۹۹۵) فلسفه
۱۳.    Immanuel Kant    امانوئل کانت (۱۷۲۴-۱۸۰۴) فلسفه
۱۴.    Martin Heidegger    مارتین هایدگر (۱۸۸۹-۱۹۷۶) فلسفه
۱۵.    Noam Chomsky    نوام چامسکی (۱۹۲۸-) زبان‌شناسی، فلسفه
۱۶.    Ulrich Beck    اولریش بک (۱۹۴۴-) جامعه‌شناسی
۱۷.    Jean Piaget    ژان پیاژه (۱۸۹۶-۱۹۸۰) فلسفه
۱۸.    David Harvey    دیوید هاروی (۱۹۳۵-) جامعه‌شناسی، جغرافیا
۱۹.    John Rawls    جان رالز (۱۹۲۱-۲۰۰۲) فلسفه
۲۰.    Geert Hofstede    گیرت هافستد (۱۹۲۸-) مطالعات فرهنگی
۲۱.    Edward W. Said    ادوارد ودیع سعید (۱۹۳۵-۲۰۰۳) نقد
۲۲.    Emile Durkheim    امیل دورکیم (۱۸۵۸-۱۹۱۷) جامعه‌شناسی
۲۳.    Roland Barthes    رولان بارت (۱۹۱۵-۱۹۸۰) نقد، فلسفه
۲۴.    Clifford Geertz    کلیفورد گیرتز (۱۹۲۶-۲۰۰۶) انسان‌شناسی
۲۵.    Hannah Arendt    هانا آرنت (۱۹۰۶-۱۹۷۵) نظریه سیاسی
۲۶.    Walter Benjamin    والتر بنیامین (۱۸۹۲-۱۹۴۰) نقد، فلسفه
۲۷.    Henri Tajfel    هنری تاجفل (۱۹۱۹-۱۹۸۲) روان‌شناسی اجتماعی
۲۸.    Ludwig Wittgenstein    لودویگ ویتگنشتاین (۱۸۸۹-۱۹۵۱) فلسفه
۲۹.    Barney G. Glaser    بارنی جی. گلیزر (۱۹۳۰-) جامعه‌شناسی
۳۰.    George Lakoff    جرج لیکاف (۱۹۴۱-) زبانشناسی
۳۱.    John Dewey    جان دیویی (۱۸۵۹-۱۹۵۲) فلسفه، روانشناسی، آموزش و پرورش
۳۲.    Benedict Anderson    بندیکت اندرسن (۱۹۳۶-) مطالعات بین المللی
۳۳.    Emmanuel Levinas    امانوئل لویناس (۱۹۰۶-۱۹۹۵) فلسفه
۳۴.    Jacques Lacan    ژاک لاکان (۱۹۰۱-۱۹۸۱) روانکاوی، فلسفه، نقد
۳۵.    Thomas S. Kuhn    توماس اس. کوهن (۱۹۲۲-۱۹۹۶) تاریخ و فلسفه علم
۳۶.    Karl Marx    کارل مارکس (۱۸۱۸-۱۸۸۳) تئوری سیاسی، اقتصاد، جامعه‌شناسی
۳۷.    Friedrich Nietzsche    فردریش نیچه (۱۸۴۴-۱۹۰۰) فلسفه
مآخذ:...
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در سه شنبه, 12 اسفند 1393 ساعت 14:22

مرور شارل بتلهایم در سال‌های گورباچف (۱)؛ برآمدن پرسترویکا

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشتادامه مطلب... از شارل بتلهایم؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬    مشخصۀ دوران برژنف بحران چند جانبۀ کشور بود که در آن واحد در زمینه‌های زیر به چشم می‌خورد:

•    الف. زمینۀ اقتصادی و فنی.
•    ب. زمینۀ ایدئولوژیک: سلطۀ ایدئولوژی رسمی بر مردم هرگز تا این حد نازل نبود، حتی رهبران نیز به رعایت نوعی جزمیت غیر اصولی بسنده می‌کردند.
•    ج. زمینۀ سیاسی: مشخصۀ این بحران، بی حرکتی و پراکندگی‌های متعدد در درون حاکمان و محکومان بود طبقۀ حاکم ناتوان از نوآوری، خشونت، فساد و بی قابلیتی خود را بیش از پیش نمایان می‌ساخت.
•    د. زمینۀ اجتماعی: بحران در این زمینه در پی رشد نابرابری میان سطح زندگی افراد مختلف جامعه به وجود آمد و نتیجه آن رخوت و کینه جویی پایین‌ترین اقشار بود.

░▒▓ عمیق‌تر شدن بحران در ساخت اقتصاد
▬    در طول نیمۀ دوم سال‌های هشتاد، به سادگی می‌توان مشاهده کرد که مسأله دیگر نه «کارکرد نامطلوب اجزای درونی مکانیسم‌های تنظیم نظام» بلکه کارکرد نامطلوب خود این مکانیسم‌ها است. بحران عمومی نظام آغاز شده و از این پس خصلتی ساختی دارد.

░▒▓ بر سر کار آمدن میخائیل گورباچف؛ طرح یک تحلیل جدید و دگرگونی در خط سیاسی
▬    منظور از «تکامل» روابط اجتماعی به طور اساسی حوزۀ اقتصادی، بهبود «مکانیسم‌های اقتصادی و نظام اداری» ، خود مختاری و افزایش مسؤولیت کارخانه‌ها و مؤسسات، بدون دامن زدن به رفرمی ریشه‌ای در وضعیت آن‌هاست. دبیر کل جدید همچنین با لحنی بسیار «آندروپوف‌وار» به توسعۀ انضباط نیز اشاره می‌کند. بهبود سطح زندگی وابسته به کوشش همگان دارد  (و این اخطاری است به دست‌اندرکاران فساد و سوداگری) در زمینۀ بین‌المللی، گورباچف همچون پیشینیانش بر پشتیبانی شوروی از کشورهای آسیا، افریقا و امریکای لاتین، که مایل به «رشد استقلال خود» باشند و نیز بر «سیاست لنینیستی صلح و همزیستی مسالمت آمیز» تأکید می‌کند و خواستار «متوقف شدن رشد زرادخانه‌های هسته‌ای» و قطع استقرار موشک‌های اتمی می‌شود.

░▒▓ چرخش به سوی «اصلاح ریشه‌ای» (آغاز ۱۹۸۶)
▬    رفرم، در وهلۀ نخست و در ابعاد اقتصادی‌اش، شامل نوسازی دستگاه صنعتی کشور می‌شود که باید مبلغی برابر ۲۰۰ میلیارد روبل، «یعنی بیش از دو برابر آن چه در ده سال اخیر بدان اختصاص یافته مصروفش گردد. قائل شدن ارجحیت برای توسعه پژوهش‌های علمی و صنعتی، و بالاترین ارجحیت‌ها، تدوین یک برنامه غذایی جاه‌طلبانه، تغییر روش‌های مدیریت و» رشد خودمختاری و مسئولیت واحدهای تولیدی توسعه تعیین کننده خودمختاری مالی کارخانه‌ها و مؤسسات دولتی، «برقراری دموکراسی در تمام زمینه‌های اداری» و اصلاح نظام قیمت‌ها از جمله این ابعادند. 
▬    اصلاح ریشه‌ای، تنها به زمینۀ اقتصادی محدود نمی‌شود و خواستار «شیوۀ نوینی در اندیشیدن» به مسائل  (یعنی با چشم پوشی از پیش داوری‌ها و باورهای از پیش ساخته) نیز هست، این اصلاح به علاوه باید توجه مسؤولان را به صورت تعیین کننده‌ای نسبت به مسائل اجتماعی و انسانی تولید، مسائل کار، عدالت اجتماعی، مسکن، بهداشت و محیط زیست برانگیزد.
▬    گورباچف، پرسترویکا را به «انقلابی بدون شلیک تیر» تشبیه می‌کند. این مقایسه به دو دلیل توجیه پذیر است: یکی به دلیل گستره و گوناگونی تغییرات ناشی از «بازسازی» و سپس، به ویژه، به دلیل گسستگی عمیق این دگرگونی‌ها از خصوصیات مهم اقتصادی و اجتماعی شوروی از دورۀ نپ به بعد. پرسترویکا، که اغلب آپاراتچیک‌ها و اقلیت بزرگی از اعضای دفتر سیاسی به آن مخالفت کرده‌اند، اگر آن را به معنی گستردۀ کلمه بگیریم و برنامه‌ای بدانیم که تازه در ابتدای راه خود است، به نظر من باید «انقلاب سوم شوروی» نامیده شود؛ انقلابی که تحقق آن جز با پشتیبانی بخش بزرگی از مردم که هنوز در این باره مرددند  ممکن نیست.
▬    «انقلاب اجتماعی» مجموعۀ بنای اجتماعی را در اعماق آن متحول می‌کند. این انقلاب مناسبات میان حاکمان و محکومان را دگرگون می‌سازد و چه بسا به زایش طبقات اجتماعی نوین منجر گردد و چندین قرن ادامه یابد  (به همین دلیل شاید بهتر می‌بود به آن عنوان «روند انقلابی دگرگونی اجتماعی» می‌دادیم، اما عبارت «انقلاب اجتماعی» کاربردی ساده‌تر دارد)
▬    در زمینۀ ایدئولوژی و گفتمان، باید توجه داشت که رهبران طرفدار گورباچف دیگر سخنی از رسیدن شوروی به مرحلۀ «سوسیالیسم پیشرفته» نمی‌گویند  (چیزی که در دورۀ برژنف قابل تصور نبود) «قوانین عینی» سوسیالیسم که استالین اعلامشان کرده بود و بسیاری از جرم‌های دیگر عملاً به باد فراموشی سپرده شده‌اند  (هر چند هنوز نوعی استناد صوری به «مارکسیسم لینینسم» و به سایر «قوانین عینی» که وجودشان در هیچ جا به اثبات نرسیده پابرجاست)
▬    مشخصه‌های ایدئولوژی و مکانیسم‌های اقتصادی نوین:

•    پلورالیسم سوسیالیستی، گلاسنوست و حدود آن: محدودیت‌های پلورالیسم سوسیالیستی و گلاسنوست به برخورد مقامات رسمی با جنبش اتحادیه‌ها و کلوپ‌ها مربوط است. این جنبش که در برگیرنده جمعیت‌هایی با اهداف مختلف، نظیر مبارزه با خشونت، حفاظت از محیط زیست، صلح و خلع سلاح، بزرگداشت قربانیان استالینیسم و ... است.  
•    زندانیان سیاسی: یک مورد بسیار حاد از کاستی‌های موجود در وسایل رسمی ارتباط جمعی حاد به این دلیل که از خلال آن دو موضوع گلاسنوست و آزادی شهروندان مطرح می‌شود، مورد زندانیان سیاسی در این کشور است. از لحاظ رسمی وجود چنین زندانیانی نفی می‌شود، چرا که مقامات دولتی آن‌ها را زندانیان «جرایم عمومی» یا «بیماران روانی» اعلام می‌کنند؛ در واقع این زنان و مردان یا  (با تکیه بر موادی از قانون جزای شوروی که تعمداً چنان گنگ و مبهم تدوین شده‌اند) به زندان محکوم شده‌اند و یا به تجویز پزشکانی که در وجود افراد مزاحم برای این یا آن دستگاه و اداره «بیماران روانی» را کشف می‌کنند، به بیمارستان‌های روانی ویژه منتقل شده‌اند. 
•    مسائل محیط زیست: موضوع آلودگی آب و هوا در شوروی امروزه گسترش زیادی یافته و به یکی از مسائل اقتصادی -اجتماعی حاد بدل شده است. دستگاه‌های رسمی هر چند شروع به مطرح ساختن این موضوع کرده‌اند، اما هنوز تا اندازۀ زیادی احتیاط به خرج می‌دهند و این خود یکی دیگر از محدودیت‌های گلاسنوست را نشان می‌دهد.
•    حقیقت درباره گذشته تاریخی.
•    رخوت، نقش و کارکرد حزب.
•    تضادهای موجود میان گفتمان‌ها، عمل پلیس و دادگستری، سکوت مطبوعات.
•    مسأله ملیت‌ها.
•    اصلاح اقتصادی.
مآخذ:...
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در جمعه, 27 دی 1392 ساعت 11:51

فرصت‌های بانکداری اسلامی در جهان امروز

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشت آزادادامه مطلب... از یونس نادمی؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬    بر اساس مطالعات انجام شده، هم‌اکنون، بیشتر از ۱۵۰۰ موسسه مالی اسلامی در ۱۰۰ کشور جهان مشغول به کار هستند. گفته می‌شود ارزش سرمایه این نظام بانکی در دنیا با سرعت زیادی در حال توسعه است. کارآیی بانکداری اسلامی موجب شده است تا بسیاری از بانک‌های بزرگ دنیا بخشی از فعالیت‌های خود را به بانکداری اسلامی اختصاص دهند. مطالعات نشان می‌دهد بانک‌سیتی امریکا اولین بانکی بود که بخش بانکداری اسلامی را به بخش‌های فعال خود اضافه کرده است، اما، بانکداری اسلامی چه ویژگی‌هایی دارد که می‌تواند جایگزینی برای بانکداری مرسوم معرفی شود؟ این سؤالی است که قصد داریم در این نوشتار بدان پاسخ دهیم.
▬    در کشور ما نیز بحث بانکداری و اصلاح سیستم بانکی کشور همواره بحثی داغ در محافل اقتصادی بوده است. پس از انقلاب اسلامی، سیستم بانکداری کشور از بانکداری مرسوم غربی به سیستم بانکداری بدون ربا تغییر یافت، اما، تاکنون، نتوانسته است توفیقات لازم را کسب کند. اگر چه از زمان تاسیس نخستین بانک اسلامی که براساس اصل حذف بهره تاسیس شد، بیش از نیم قرن نمی‌گذرد، اما، بانکداری اسلامی روزبه‌روز تکامل یافته و عملکرد موفقی داشته است تا آن‌جا که روزنامه وال‌استریت ژورنال در مقاله‌ای راه حل بحران مالی امریکا را گرایش به نظام بانکداری اسلامی می‌داند.

░▒▓ دلایل ثبات بانکداری اسلامی در جریان بحران مالی
▬    در مبحث بانکداری اسلامی موضوع سود مطرح می‌شود که با ربا (بهره)، به معنی دریافت هر مبلغ اضافه روی دین، مشروط بر این‌که قبلاً شرط شده باشد، تفاوت دارد. سود با توافق طرفین تعیین و به نسبت‌های مورد توافق پرداخت می‌شود، ولی، ربا از طرف وام‌دهنده تعیین و به هر نرخ یا نرخ‌های ثابت از قبل تعیین شده، پرداخت می‌شود.
▬    در نظام بانکداری سرمایه‌داری، بخش اعتباری مستقل از بخش واقعی شکل می‌گیرد، به گونه‌ای که هر یک از دو بخش، راه و اهداف خاص خود را دنبال می‌کند. در نتیجه، ممکن است رشد دو بازار هماهنگی لازم را نداشته باشد و یک بازار رشد بیشتری نسبت به بازار دیگر داشته باشد، اما، در نظام بانکداری اسلامی هماهنگی بین بخش اعتباری و بخش واقعی شکل می‌گیرد، به گونه‌ای که رشد بازار مالی تابعی از رشد بخش واقعی است.
▬    هزینه‌های معاملاتی در نظام تأمین مالی اسلامی کمتر از این هزینه‌ها در نظام متعارف است که علت آن نیز همبستگی بیشتری است که بین بخش مالی و بخش واقعی در نظام بانکداری اسلامی وجود دارد.
▬    تأمین مالی از راه استقراض، بازار بدهی گسترده‌ای ایجاد می‌کند. خرید و فروش وام با نرخ‌های بهره به صورت مکرر منجر به توسعه بازار بدهی می‌شود و ریسک نکول (عدم بازپرداخت وام) را افزایش می‌دهد و منجر به بحران مالی می‌شود. بحران مالی اخیر امریکا و اروپا نمونه بارز این واقعیت است. این در حالی است که نظام بانکداری اسلامی به جهت اصل مشارکت در سود و زیان دچار گسترش بازار بدهی نمی‌شود.
▬    ریسک در نظام بانکداری اسلامی بین تأمین‌کننده سرمایه و متقاضی سرمایه توزیع می‌شود، اما، این ریسک در نظام بانکی سرمایه‌داری تنها متوجه متقاضی سرمایه می‌شود. بنا بر این، بانکداری اسلامی ریسک کمتری در مقایسه با بانکداری سرمایه‌داری دارد.
▬    نظام بانکداری اسلامی، توان جذب شوک‌های واقعی اقتصاد را از راه پدید آوردن تغییر مناسب در هزینه سرمایه فراهم می‌کند. با تغییر سودآوری در نظام بانکداری اسلامی، هزینه تأمین سرمایه نیز مطابق با سود تغییر می‌کند، اما، در نظام بانکداری سرمایه‌داری ممکن است نرخ بهره متناسب با تغییر سودآوری تغییر نکند و همین امر منجر به واکنش‌های شدید در تقاضای تأمین مالی شود و در نتیجه، منجر به بحران‌های مالی شود.
▬    در نظام بانکداری سرمایه‌داری ویژگی‌هایی چون سفته‌بازی، عدم هم‌زمانی تعهدهای بانک با دریافتی‌ها و بی‌ثباتی‌های مالی ناشی از پدید آمدن بازارهای بدهی به وجود می‌آید. در حالی که نظام بانکداری اسلامی این ویژگی‌های بی‌ثبات کننده اقتصادی را ندارد. برابری تعهدهای پرداخت با دریافتی‌ها یکی از دلایل ثبات بانکداری اسلامی است.
▬    بانکداری اسلامی فاقد ریسک ناشی از نرخ بهره است. نبود این ریسک منجر به نوسانات اقتصادی کمتر و ثبات اقتصادی بیشتر است. استفاده از عقود اسلامی (مشارکتی و مبادله‌ای) به جای استفاده از بهره، کارآیی بیشتری دارد. زیرا، در بانکداری اسلامی، از «رتبه‌بندی سوددهی» به جای رتبه‌بندی اعتباری استفاده می‌شود. این رتبه‌بندی منجر به تخصیص بهینه منابع می‌شود و کارآیی بیشتری نسبت به نظام رتبه‌بندی اعتباری دارد.
▬    خلق پول در نظام بانکداری اسلامی بیشتر بر مبنای پدید آوردن سهم و کمتر بر مبنای پدید آوردن بدهی صورت می‌پذیرد. به همین دلیل بانکداری اسلامی از ثبات بیشتر و ریسک کمتری در مقایسه با بانکداری سرمایه‌داری برخوردار است.

░▒▓ جمع‌بندی و پیشنهاد
▬    بانکداری اسلامی به جهت ویژگی‌هایش بر بانکداری سرمایه‌داری ارجحیت دارد. هر چند که در حوزه عمل بانکداری اسلامی با چالش‌هایی مواجه است. به عنوان مثال، نبود نهادهای پولی اسلامی بین‌المللی، مؤسسات رتبه‌بندی سوددهی پروژه‌های سرمایه‌گذاری، نبود مؤسسات مشاوره سرمایه‌گذاری اسلامی و نبود سیستم نظارتی اسلامی بر بانکداری اسلامی از جمله چالش‌های بانکداری اسلامی محسوب می‌شود.
▬    بنا بر این، تحول نظام بانکداری در کشور و اسلامی کردن نظام بانکداری کشور به شیوه صحیح و کارشناسی شده می‌تواند، منجر به کارآیی نظام بانکی و در نهایت رشد و توسعه اقتصادی شود. نکته ضروری آن است که در راه پیاده‌سازی بانکداری اسلامی نباید شتاب‌زده عمل کرد؛ بلکه پیاده‌سازی آن نیازمند مطالعات دقیق و برنامه‌ریزی گسترده است ضمن آن‌که نهادسازی پیش‌نیاز موفقیت بانکداری اسلامی محسوب می‌شود.
برداشت آزاد از دنیای اقتصاد
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در شنبه, 21 دی 1392 ساعت 18:55

ده نـ۱۰ـکته برای برنامه‌ریزی استراتژیک درست

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشتادامه مطلب... آزاد از Aileron از Forbes؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


■□■□■□ بایدهای برنامه‌ریزی استراتژیک
░▒▓ ۱. تصویر دقیقی از جایگاه فعلی‌تان داشته باشید
▬    این مرحله مشکل‌تر از آن است که تصور می‌شود. برخی افراد خود را آنگونه که می‌خواهند باشند می‌بینند، نه آن‌طور که دیگران آن‌ها را می‌بینند. بسیاری از کسب‌وکارهای کوچک نیز در چنین دامی گرفتار می‌شوند. برای دریافت تصویر دقیقی از جایگاه کنونی کسب‌وکارتان، از ناظران بیرون و درونی سازمان به منظور کسب اطلاعات صحیح از شرایط بازار، محیط رقابتی و صلاحیت واقعی شرکت خود بهره‌مند شوید.

░▒▓ ۲. اهمیت امور را به درستی تشخیص دهید
▬    لازم است بر این نکته تمرکز داشته باشید که در طول زمان، شرکت را به چه جایگاهی خواهید رساند. با این کار مسیر کلی حرکت کسب و کارتان مشخص و از مأموریت (بازارها، مشتریان، محصولات) و چشم انداز کار به روشنی آگاه خواهید شد. به این ترتیب، اولویت مسائلی مربوط به ماهیت وجودی کسب و کار که کلیت سازمان نیاز به توجه خاص و فوری تیم مدیریت پیدا می‌کند و نیز اهداف مورد انتظار سازمان به منظور تعیین آن اولویت‌ها آشکار می‌شود.

░▒▓ ۳. نحوه تخصیص منابع را بدانید
▬    در این مرحله نحوه دستیابی به اهدافتان را مشخص کنید. استراتژی‌ها، اقدامات، برنامه‌ریزی‌ها و بودجه‌ریزی، گام‌های این مرحله هستند که به وضوح تخصیص منابع انسانی، مالی، زمان و... را برای تعیین اولویت‌ها و دستیابی به اهداف مشخص می‌کند.

░▒▓ ۴. مرور، مرور، مرور! هرگز تمامی ندارد
▬    جهت اطمینان از صحت عملکرد برنامه‌ریزی باید به طور منظم و دوره‌ای فرآیندها را بازدید و در صورت لزوم پایش کنید. پیشنهاد متخصصان دست‌کم هر سه ماه یکبار است.


■□■□■□ نبایدهای برنامه‌ریزی استراتژیک
░▒▓ ۵. برنامه‌ریزی ظاهری و صرفاً به منظور وجود برنامه در سازمان
▬    برخی سازمان‌ها تنها به دلیل اقبال عمومی از وجود برنامه‌ریزی در یک کسب‌وکار مترقی اقدام به تهیه آن می‌کنند. از این کار اجتناب کنید. دقیقاً مانند هر فعلی در زندگی، از برنامه‌ریزی آن‌چه عایدتان می‌شود که در آن وارد می‌کنید. پس، حال که برای این کار وقت می‌گذارید، آن را به درستی انجام دهید، زیرا، اگر فرض بر این است که برنامه‌ریزی ابزار مفیدی برای مدیریت است، باید به بهترین شکل از آن استفاده کرده و مرتباً آن را پایش کرد.
▬    نادیده گرفتن شرایط محیطی و اهمیت تمرکز بر نتایج. تیم برنامه ریز باید نسبت به تغییراتی که در محیط کسب‌وکار پیش می‌آید دقیق بوده، اولویت‌های صحیح را تعریف کند و هم‌چنین، درک درستی از نیاز به تعقیب اهداف داشته باشد.

░▒▓ ۶. عدم تعهد کامل
▬    صاحبان مشاغل، مدیران عامل و روسای سازمان‌ها باید بر اهمیت طرح استراتژیک برای پیشبرد کسب و کار خود واقف بوده و نسبت به اجرای آن تعهد کامل داشته باشند. عدم آگاهی به اهمیت موضوع، تعهد به انجام آن را با دشواری مواجه می‌کند.

░▒▓ ۷. عدم رغبت یا توان پذیرش تغییر
▬    شرکت و طرح استراتژیک شما باید چابک بوده و نسبت به تغییرات بازار امکان انعطاف پذیری و تطابق داشته باشد.

░▒▓ ۸. انتخاب افراد نالایق در جایگاه مدیریتی
▬    مدیریت باید توان تصمیم‌گیری صحیح و قاطع در خصوص انتصاب افراد شایسته در جایگاه‌های مدیریتی سازمان را داشته باشد. منظور از مدیر شایسته فردی است که مدافع و مجری کامل طرح استراتژیک بوده و با تلاش خود حرکت سازمان را در مسیر صحیح هدایت نماید. چنین فردی به محض آن‌که برنامه کار و منابع لازم تأمین شد، با اراده کامل و سرسختی کار را دنبال نموده و از پیامدهای منفی عقب ماندن از برنامه آگاه است.

░▒▓ ۹. نادیده گرفتن وقایع بازار، حقایق و فرضیه‌ها
▬    زمانی که با حقایق بازار مواجه می‌شوید سر خود را زیر برف نکنید. هم‌چنین، نباید مشکلات بالقوه را به دلیل عدم تأثیرات منفی فوری آن بر سازمان نادیده بگیرید. از پیش برنامه‌ریزی کنید تا زمانی که مشکلات فرا رسیدند، آمادگی مقابله را داشته باشید.

░▒▓ ۱۰. تعیین اهداف غیر واقعی
▬    یک طرح استراتژیک باید بر تعداد مشخص و قابل مدیریت اهداف و برنامه‌ها تمرکز داشته باشد. اهداف کمتر با تمرکز بیشتر بسیار پسندیده‌تر از اهداف فراوان و دورنمایی تار و مبهم است. هم‌چنین، باید همواره آمادگی تخصیص منابع کافی جهت دستیابی به اهداف موضوع طرح را داشته باشید. به این ترتیب، با اجرای صحیح و آگاهانه برنامه‌ریزی و اجتناب از کاستی‌ها، می‌توان فرآیند طرحی دقیق و منظم به منظور جهت دهی صحیح به آینده کسب و کار و فرصت بزرگی برای دستیابی موفقیت‌آمیز به استراتژی‌ها و اهداف را فراهم آورد.
برداشت آزاد از دنیای اقتصاد
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در شنبه, 21 دی 1392 ساعت 18:44

شـ۶ـش روش ایجاد سازمانی متناسب با قرن بیست و یکم

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشتادامه مطلب... آزاد از ترز اس. کینال از Business Strategy Review؛ برای تأمل بیشتر


▬    به رغم داستان‌های جالبی که در مورد شرکت‌هایی مانند گوگل می‌خوانیم، واقعیت این است که بیشتر ما از روش‌های مدیریتی تاریخ مصرف گذشته استفاده می‌کنیم و نمی‌توانیم بیشترین بهره‌وری را در محیط کار ایجاد کنیم. برای این‌که متقاعد شوید، این شرایط را در نظر بگیرید: ۶۵ درصد کارمندان در محیط کار شاد نیستند، تنها ۱۴ درصد آن‌ها استراتژی شرکت را می‌دانند و ۷۵ درصد از آن‌ها در حال حاضر به دنبال شغل جدیدی هستند. به نظر شما، این شرایط چه فایده‌ای برای سودآوری شما دارد؟
▬    جمعیت نیروی کار طی دهه‌های گذشته تحولی بزرگ را پشت سر گذاشته است. سهم زنان به عنوان نیروی کار از ۲۹ درصد در سال ۱۹۵۰ به ۴۷ درصد در سال ۲۰۱۱ افزایش یافته و تعداد زنانی که پست‌های مدیریتی دارند نیز بیشتر شده است. هم‌چنین، سازمان‌ها تاکنون، شاهد این میزان تنوع سن در میان کارمندان خود نبوده‌اند. با افزایش سن رسمی بازنشستگی در برخی کشورها، پیش‌بینی می‌شود درصد نیروی کار ۵۵ سال و بالاتر از ۱۳ درصد در سال ۲۰۰۰ به ۲۰ درصد در ۳۰ تا ۴۰ سال آینده افزایش یابد.
▬    در گذشته، داشتن یک مدرک تحصیلی بلیت ورود به شغلی مطمئن در یک شرکت خوب و موفقیت کاری برای همه عمر بود، اما، این روزها میانگین طول مدت کارکرد یک کارمند ۴/۴ سال است. کارمندان حرفه‌ای هم نه تنها تشویق نمی‌شوند، بلکه انتظار می‌رود دائماً یاد بگیرند، تحصیل کنند و نوآوری داشته باشند، بنا بر این، درحالی‌که بسیاری از ما مجبور بودیم بین مجموعه‌ای از مسیرهای شغلی قدیمی در مورد کارمان تصمیم بگیریم، پیش‌بینی می‌شود ۶۵ درصد کودکان امروز در آینده وارد شغل‌هایی شوند که هنوز به وجود نیامده‌اند.
▬    تسریع روند جهانی‌سازی و پیشرفت‌های سریع تکنولوژیک نیز روش کاری ما را تغییر داده است. یک میلیارد نفر اکنون، عضو فیس‌بوک هستند و روزانه ۵۰۰ میلیون توییت فرستاده می‌شود. مصرف‌کنندگان نمی‌خواهند فقط چیزی به آن‌ها فروخته شود، بلکه می‌خواهند با برندها ارتباط برقرار کنند و در توسعه، فروش و بازاریابی محصولات شما نقش داشته باشند.
▬    حدود ۷۴ درصد از ۸/۲ تریلیون دلاری که در صنعت ادغام و تملک مبادله می‌شود، برون‌مرزی است و امروز از هر هشت نفر، یک نفر در کشوری غیر از جایی که در آن به دنیا آمده، زندگی و کار می‌کند. در قدیم، بسیاری از ما فعالیت‌های تولید، بازاریابی و فروش کالاها و خدمات را با مدیران و همکارانی از یک منطقه پستی انجام می‌دادیم. امروز مجبوریم تولید، بازاریابی و فروش را در منطقه‌های زمانی مختلف و با سازمان‌ها و فرهنگ‌های متفاوت انجام دهیم و با افرادی در سراسر جهان همکاری کنیم که کمتر آن‌ها را می‌شناسیم.
▬    به علاوه، جهانی‌سازی دیگر مختص شرکت‌های چندملیتی نیست. یکی از شرکت‌هایی که با ما کار می‌کند، ۵۰ پرسنل و دفاتری در سه کشور در هفت منطقه زمانی مختلف و مشتریانی در اروپا، امریکا، غرب آسیا و افریقا دارد. یکی دیگر از مشتریان ما که در سطح SME است، اخیراً اشاره کرده که در سازمان تحقیق و توسعه آن‌ها افرادی با ۴۰ ملیت مختلف کار می‌کنند. طبق تجربه ما، برخی از موفق‌ترین تلاش‌های برون‌سپاری از سوی SME‌ها صورت گرفته است. این تلاش‌ها به تعاملاتی جهانی منجر شده که از مرزهای جغرافیایی و سازمانی عبور می‌کنند. این تعامل که به جای برون‌سپاری صورت می‌گیرد، برای این SME‌ها نوعی مزیت رقابتی در برابر سازمان‌های بزرگ‌تر ایجاد و آن‌ها را به تقویت نوآوری تشویق می‌کند.
▬    در ضمن، رکود اقتصادی چالش‌های بی‌سابقه‌ای در مقیاس جهانی ایجاد کرده است. تداوم بحران در بازار کار جهانی مجموع بیکاران را در سطح دنیا به ۲۰۰ میلیون نفر (با افزایش ۲۷ میلیون نفری از زمان آغاز بحران) رساند. به علاوه، برای جلوگیری از افزایش بیکاری باید بیش از ۴۰۰ میلیون شغل جدید در دهه آینده ایجاد شود. بنا بر این، برای ایجاد رشد پایدار و در عین حال، حفظ انسجام اجتماعی در کل دنیا، باید چالش اضطراری ایجاد ۶۰۰ میلیون شغل مولد در دهه آینده جدی گرفته شود که البته، باز هم ۹۰۰ میلیون کارگر با خانوارهایشان – به خصوص در کشورهای در حال توسعه - هم‌چنان زیر خط فقر زندگی خواهند کرد.
▬    در این دنیای تازه و در حال تحول، توان اقدام به موقع و سازگاری با محیطی که دائماً تغییر می‌کند، مدیران و سازمان‌های موفق در آینده را از بقیه جدا می‌کند.
▬    بعد از یک قرن تلاش برای کنترل افراد، فرآیندها و اطلاعات، به نقطه‌ای در تاریخ سازمانی رسیده‌ایم که بدانیم آن‌چه در گذشته کارآمد بوده، دیگر کافی نخواهد بود. مدیریت سنتی خوب است، تنها اگر به دنبال راحتی هستید، اما، اگر نوآوری و رشد می‌خواهید، باید کارمندانتان را با تراز کاملاً جدیدی درگیر کنید.

░▒▓ توقف، شروع، بازنوآوری
▬    همه این موارد، چالشی کاملاً جدید را برای نحوه تفکر و عملکرد ما در مورد مدیریت ایجاد می‌کند. سازمان‌های آینده نه بر اساس توافق اکثریت اداره خواهند شد و نه سلسله مراتبی خواهند بود؛ یعنی، نه استبدادی اداره می‌شوند و نه خودسرانه و بی‌قانون. رهبران آینده می‌دانند که این دو روش مدیریتی با هم ادغام می‌شوند. در نتیجه، کارمندان صرفاً با فعالیت‌های تیم‌سازی یا بسته‌های پاداش پرمنفعت، شادمانی و بهره‌وری به دست نمی‌آورند، بلکه ایجاد محیط کاری که هدف، کنترل، چالش و استقلال در آن وجود دارد و در نتیجه، نسبت به رویکرد سنتی، ارزش کسب‌وکار بیشتری به وجود می‌آورد در این زمینه نقش دارد. به عنوان مثال، فرضیه ساده‌ای را که کارمندان برای دریافت پول بیشتر سخت‌تر کار می‌کنند، در نظر بگیرید. به همین دلیل است که بیشتر شرکت‌ها استراتژی شرکتی خود را به شکل «شاخص‌های کلیدی عملکرد کارکنان» (KPI) وابسته به میزان پاداش و مزایا تعیین کرده‌اند؛ اما، در تحقیقی که «مدرسه کسب‌وکار لندن» انجام داده، شرکت‌کنندگان پاداش مالی را بعد از فاکتورهایی مانند داشتن همکاران خوب و استقلال کاری، هفتمین اولویت خود عنوان کرده‌اند.
▬    سازمان‌های آینده باید مثل سیستم‌های زنده‌ای که به هم مرتبط و وابسته‌اند و توان واکنش نشان دادن به محیط‌هایی را که دائماً در حال تغییرند دارند، عمل کنند. نقش رهبر سازمان این است که نکات مثبت را القا کند، نه این‌که از طریق KPI‌ها کنترل و مدیریت داشته باشد. هم‌چنین، رویکردی که در رابطه با نوآوری استراتژیک و حل مشکلات وجود دارد مشارکتی است، نه سلسله مراتبی. خلاقیت‌آفرینی مشارکتی، درگیر شدن با ابهام و تردید و شبکه‌های غیر سلسله مراتبی، عواملی کلیدی برای انجام این کار هستند.
▬    بازنگری در مورد شیوه‌های مدیریتی به معنی ترویج یک هوس زودگذر، تغییر شکل یک مفهوم قدیمی یا نادیده گرفتن کلیه کارهای بزرگی که تاکنون، در این حوزه انجام شده نیست. هدف از این کار مطرح کردن این سؤال است که چرا ما هنوز از اقدامات مدیریتی قدیمی استفاده می‌کنیم. هم‌چنین، هدف از این کار داشتن نگاهی خوب و صادقانه به نیازهای متنوع کارمندان، مشتریان و دیگر ذی‌نفعان امروز و دیروز است، تا بتوانیم به طور استراتژیک تصمیم بگیریم چه چیزی را متوقف، چه چیزی را شروع و چه چیزی را بازنوآوری کنیم. در این زمینه می‌توان مثال‌های کوچک و بزرگی را عنوان کرد.

░▒▓ یا مرگ یا سازگار شدن با شرایط
▬    بشر تمایل چندانی ندارد که از منطقه امن خود زیاد فاصله بگیرد. بنا بر این، سعی می‌کنیم در موقعیت‌هایی که چندان تغییر نمی‌کنند، باقی بمانیم. در حوزه کسب‌وکار به آن چیزی که فکر می‌کنیم در مورد مشتری و بازار ما درست است می‌چسبیم، حتی، وقتی این «واقعیت‌ها» جلوی چشممان تغییر می‌کنند. ما سعی می‌کنیم هم‌چنان باور داشته باشیم که آن‌چه باعث موفقیت ما در گذشته شده، عامل موفقیت آینده هم خواهد بود، اما، با چنین رویکردی، نه تنها میدان را به رقبا می‌بازیم، بلکه سازمان ما نیز به دایناسورها خواهد پیوست. در ۱۰ سال گذشته شاهد ظهور و افول شرکت‌های بزرگ و نوآورانه مانند دل، بلاک‌باستر، موتورولا و سونی بوده‌ایم که نتوانستند خود را با فضای کسب‌وکار تطبیق و محصولات و فعالیت‌های خود را رشد دهند. همکاری، نوآوری و چابکی برای بقای یک سازمان حیاتی هستند و رویکردی که در رابطه با نوآوری استراتژیک و حل مشکل وجود دارد، مشارکتی است، نه سلسله مراتبی. رهبران سازمانی امروز باید باهوش‌تر از هر زمانی باشند. آن‌ها باید محیط‌هایی را ایجاد کنند که تعامل و شبکه‌های غیر سلسله مراتبی را تقویت و کارمندان را برای مدیریت ابهام، پیچیدگی و بلاتکلیفی تجهیز می‌کند.

░▒▓ دستورالعمل تغییر
▬    در این‌جا باید نکته‌ای را تذکر دهیم: تغییر سازمانی موفق نیازمند این است که از کلیه عناصر زیر استفاده کنید، اشتیاق و توجه زیادی به خرج دهید و میان‌بر نزنید:

░▒▓ عنصر شماره ۱: مشکلات واقعی و پیچیده را بیابید و دقیقاً به آن‌ها حمله کنید
▬    تغییر زمانی اتفاقی می‌افتد که یک تیم از یک فرآیند تحولی که نیازمند درگیری شخصی، وابستگی متقابل گروهی، همکاری و یادگیری مشتاقانه است، عبور کند. این امر تنها در چارچوب حل یک مشکل کسب‌وکار واقعی و پیچیده که در ابتدا راه حل مشخصی ندارد، محقق می‌شود. پروژه‌های مفید، اما، غیرضروری را انتخاب نکنید، بلکه مشکلاتی را گزینش کنید که برای رسیدن به موفقیت استراتژیک حیاتی هستند.
▬    به علاوه، تیم شما برای حل مشکل باید اختیار کامل داشته باشد. این اختیار لزوماً به این معنی نیست که تیم آزاد است هر کاری انجام دهد، بلکه یعنی، برای نوآوری و خلاقیت در چارچوبی توافق شده (مثلاً بودجه، منابع، برنامه زمانی و غیره) آزادی دارد.

░▒▓ عنصر شماره ۲: تیمی متنوع با ترکیبی درست از مهارت‌ها و اطمینان درست کنید
▬    تنوع دیگر به معنی عضویت در تیم‌های میان-کارکردی (تیم‌هایی که اعضایی با تخصص و سطوح سازمانی مختلف دارد) است. تغییر نیازمند تنوع افکار است. نقطه شروع خوب برای این کار انتخاب زیرمجموعه‌ای از کلیه زیرگروه‌های احتمالی است که در ایجاد و استفاده از راه حل‌ها درگیر می‌شوند. هدف این تیم دوجانبه است: اول رسیدن به رویکردهای جدید و راه‌حل‌های پیش‌رونده از طریق فرآیند خلاقیت مشارکتی و دوم، ایجاد نمایندگانی فردی که با نفوذ خود روند تغییر را به بخش‌های خود و کل سازمان انتقال می‌دهند.
▬    در نتیجه، باید تیمی را انتخاب کرد که ترکیب درستی از مهارت‌ها، تخصص و نفوذ در آن رعایت شده باشد.

░▒▓ عنصر شماره ۳: یادگیری از طریق عمل را گروه تشویق کنید
▬    بسیاری از مؤسسات آکادمیک و سازمان‌های مشاوره‌ای ادعا می‌کنند که از روش یادگیری عملی استفاده می‌کنند، اما، در واقعیت این‌گونه نیست. آن‌ها به جای این‌که به شرکت‌کنندگان اختیار بدهند تا مشکلی واقعی را حل کنند یا در یک موقعیت واقعی نوآوری داشته باشند، فرآیند یادگیری تجربی را به عنوان آزمایشی در یک تمرین حل مشکل به کار می‌گیرند، اما، برای این‌که یادگیری اتفاق بیفتد، فرد باید یک مسیر اکتشافی را طی کند و از اتفاقات زندگی واقعی درس بگیرد. در این مدل، برنامه‌ریزی به حداقل می‌رسد و عملکرد از طریق تنظیم آزمایش، نمونه‌سازی و دیگر مکانیزم‌های آزمایش فرآیندها، محصولات یا خدمات جدید، در اولویت قرار می‌گیرد.

░▒▓ عنصر شماره ۴: پیشرفت گروه را به صورت نبرد با مشکلات ترسیم کنید
▬    وقتی تیم از طریق اکتشاف و عمل، با مشکل پیچیده درگیر می‌شود، نبرد با آن شروع می‌شود. این بخشی حیاتی از فرآیند تغییر است که باید توسط رهبری باتجربه مدیریت شود؛ در غیر این صورت، این نبرد به شدت بر بهره‌وری، روحیه و نتایج کار اثر می‌گذارد. به هر حال، اگر تیم با موفقیت این نبرد را پشت سر بگذارد، اعضا به درک بهتری از نقاط قوت و ضعف یکدیگر می‌رسند و نتایج بهتری به بار می‌آورند.

░▒▓ عنصر شماره ۵: خلاقیت‌آفرینی مشارکتی را در پیش بگیرید
▬    تحقیقات نشان می‌دهد معمولاً، عملکرد تیم‌ها از مجموع مشارکت اعضای آن، کیفیت کمتری دارد؛ یا به عبارت دیگر، ۲>۱+۱. این موضوع ناشی از خطاهایی مانند تفکر گروهی، اتلاف وقت در جمع، هم‌رنگ شدن با جمع، درگیری‌های میان اعضا، قطبی شدن در گروه و اولویت دادن به نظر جمع در برابر نوآوری است. برای اجتناب از این تله‌های متعارف، باید فرق بین کار تیمی سنتی و خلاقیت‌آفرینی مشارکتی (یا ۳=۱+۱) را دانست. در کار تیمی سنتی، توان شما برای تأثیرگذاری، ارتباط برقرار کردن و طرح ایده‌های جدید، فاکتورهای موفقیت محسوب می‌شود، اما، در ۳=۱+۱ اعضای تیم باید ذهن بازی داشته باشند، نظریات دیگران را دریافت کنند و ایده‌های‌شان را در میان بگذارند، بسازند و به چالش بکشند. در این روش، چون تیم‌ها باید روش‌های قدیمی کار تیمی را کنار بگذارند و فرهنگ انسجام و همکاری را ایجاد کنند، چالشی جدی ایجاد می‌شود.

░▒▓ عنصر شماره ۶: نقش مربی و هماهنگ‌کننده‌ها و کارپردازان گروه را دست کم نگیرید
▬    درست مثل ورزش‌های حرفه‌ای، مدیریت نبرد با مشکل و تضمین این‌که تیم روش ۳=۱+۱ را به درستی اجرا می‌کند، به یک مربی فوق‌العاده نیاز دارد. مربی باید با دقت انتخاب شود و برای قدرت دادن به تیم به منظور کشف راه‌حل‌ها آموزش ویژه دیده باشد. هم‌چنین، مربی باید شانه به شانه با تیم کار کند، مسیر تغییر را مدیریت کند، تفکر اعضا را به چالش بکشد، چشم‌اندازی خارجی فراهم کند و مطمئن شود که اعضا خودشان به راه‌حل‌ها و نوآوری‌هایی که ارائه می‌کنند، اعتقاد دارند. انگیزه شما در کسب‌وکارتان چه تفاوت ایجاد کردن باشد و چه بازدهی مالی، تغییر روش‌های مدیریتی اثر بسیار خوبی خواهد داشت. کسب‌وکارهایی که بیشتر با کارمندان خود تعامل دارند، به طور میانگین ۱۲ درصد بیشتر از حمایت مشتری برخوردارند، ۱۸ درصد بهره‌وری بیشتر و ۱۲ درصد سودآوری بیشتری دارند. آیا زمان آن نرسیده که سازمانی قرن بیست و یکمی داشته باشید؟
برداشت آزاد از دنیای اقتصاد
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در شنبه, 21 دی 1392 ساعت 18:38

سرمای زمستان و گرم‌خانه‌ها

فرستادن به ایمیل چاپ

سیامک ادامه مطلب...خرمی؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬    فصل سرما که آغاز می‌شود هر شخص یا نهادی دغدغه خاص خود را پیدا می‌کند. برخی به دنبال لباس‌های گرم شیکشان می‌گردند تا در شهر خوش‌پوش جلوه کنند؛ برخی نیز به دنبال ورزش‌های زمستانی مانند اسکی می‌روند؛ کودکان چشم به انتظار تعطیلی مدارس هستند تا اولین آدم‌برفی خود را درست کنند.
▬     دغدغه شرکت‌های نفت و گاز سوخت‌رسانی مناسب به مردم می‌شود؛ نهادهای شهری به ویژه در مناطق سردسیر خود را برای پاک‌سازی برف از خیابان‌ها آماده می‌کنند؛ شهرهای جنوبی کشور که آب و هوای معتدلی در زمستان دارند برای پذیرش گردشگران برنامه‌ریزی می‌کنند. در این بین، اما، هم‌وطنانی هستند که کمتر دیده می‌شوند یا اگر دیده می‌شوند به درستی درک نمی‌شوند. افرادی که به هر دلیل در زمستان سرد بی‌سرپناه هستند و مجبور هستند شب تا صبح را در کارتن‌ها سر کنند. افرادی که ممکن است معلولیت جسمی یا ذهنی داشته باشند، در دام اعتیاد گرفتار شده باشند، توان دادن اجاره‌های سنگین را برای مدتی نداشته باشند یا با مشکلات دیگری دست و پنجه نرم کنند.
▬    در شهر تهران، شاید ۱۰ سال پیش جایی برای پناه دادن این افراد وجود نداشت و شهر روی بی‌رحمش را به ایشان نشان می‌داد، اما، خوشبختانه برنامه تاسیس گرم‌خانه‌ها در دستور کار شهرداری تهران قرار گرفت و دو گرم‌خانه برای پذیرش افراد بی‌سرپناه در زمستان در نظر گرفته شد. تا کنون تعداد این گرم‌خانه‌ها به بیش از ۱۰ باب در تهران رسیده است. از آن‌جا که خدمات گرم‌خانه‌ها گسترش یافته و هم‌چنین، در تمامی سال پذیرای افراد بی‌خانمان و بی‌سرپناه هستند، اخیراً نام آن‌ها به مددسرا تغییر پیدا کرده است. این‌ها همه روی مثبت رویکرد مدیریت شهری تهران نسبت به سامان‌بخشی وضعیت کارتن‌خواب‌ها و افراد بی‌سرپناه در شهر است.
▬    اما هنوز چالش‌های مختلفی در این زمینه وجود دارد. از سطح کیفیت و کمیت خدمات گرم‌خانه‌ها یا مددسراها که بگذریم، مشکل اصلی شیوه پذیرش افراد بی‌سرپناه، جا دادن اشخاص گوناگون از معتادان تا کودکان و زنان بی‌سرپرست در یک محل است. از آن‌جا که در این زمینه هماهنگی میان سازمان بهزیستی، شهرداری تهران و سازمان مبارزه با مواد مخدر نیست، کارآمدی لازم برای پناه دادن به این افراد وجود ندارد. در گرم‌خانه‌ها (مددسراها) امکان دست به دست شدن مواد مخدر و تزریق وجود دارد. از آن‌جا که برخی از افراد ممکن است سابقه کیفری داشته باشند، امنیت لازم برای افراد دیگر فراهم نیست و، حتی، مشاهده شده برخی از اشخاص بی‌سرپناه به دلیل حس عدم امنیت از حضور در گرم‌خانه‌ها سر باز می‌زنند. این مشکل می‌توانست با هماهنگی بین دستگاه‌های نامبرده حل شود. برای مثال، اگر مشخص بود سازمان بهزیستی برای معلولان چه برنامه‌ای دارد و سازمان مبارزه با مواد مخدر چگونه معتادان را سامان می‌دهد تفکیک مناسبی بین افراد بی‌سرپناه صورت می‌گرفت. به این طریق امنیت و سلامت مددسراها نیز به طور چشمگیری افزایش پیدا می‌کرد.
▬    مسأله دیگر، وضعیت افراد بی‌سرپناه پس از خروج از گرم‌خانه است. مددسراها محلی موقت برای اسکان دادن افرای بی‌خانمان و بی‌سرپناه است که معمولاً، از شب تا صبح پذیرای ایشان هستند. مسلماً، این مکان‌ها نقش موثر و انسان دوستانه‌ای در حفظ جان هم‌وطنان عزیزمان دارند، اما، مشکل ایشان را برای بلند مدت حل نمی‌کنند.
▬    در برنامه سامان دهی افراد بی‌سرپناه در گرم‌خانه‌ها باید طرحی برای وضعیت آینده این افراد نیز در نظر گرفته شود. اگر چه نیاز به افزایش تعداد گرم‌خانه‌ها حس می‌شود، اما، برای ساخت گرم‌خانه محدودیت وجود دارد. به همین دلیل، برنامه‌هایی برای کاهش تعداد افراد بی‌سرپناه تدوین و اجرا گردد. این برنامه‌ها می‌تواند در قالب کارگاه‌های کارآموزی، کاریابی، بازپروری معتادان، اسکان در مراکز بهزیستی برای معلولین، سوادآموزی، کمک‌های مالی خیریه برای افرادی که مشکل مالی موقت دارند و مانند آن باشد.
▬    در نهایت، فرهنگ‌سازی برای نحوه برخورد جامعه با این افراد نیز از اهمیت بالایی برخوردار است. به دلیل ظاهر ناآراسته این‌گونه افراد و پیش‌فرض‌های ذهنی جامعه، مردم نسبت به افراد بی‌سرپناه احساس بدبینی دارند و آن‌ها را تهدیدی برای امنیت خود می‌دانند. به همین دلیل، ممکن است نه تنها به ایشان کمک نکنند، بلکه ایشان را مورد آزار و اذیت قرار دهند. همان طور که گفته شد، افراد بی‌سرپناه به دلایل مختلف که عمدتاً از کنترل خودشان خارج بوده است، به چنین سرنوشتی دچار شده‌اند. آن‌ها نیز مانند ما انسان هستند، اما، بنا به اشتباهات فردی یا دست سرنوشت رفتار و ظاهرشان خارج از نرم شده است. جز معدودی از ایشان که ممکن است سابقه کیفری داشته باشند، باقی آن‌ها انسان‌های ذاتاً سالمی هستند که اگر جامعه بتواند به ایشان یاری برساند، در کنار ما به فعالیت سازنده خواهند پرداخت.
▬    کلام آخر آنکه، اقدام مدیریت شهری تهران برای احداث و ارتقا سطح کیفیت خدمات گرم‌خانه‌ها یا مددسراها قابل تقدیر است، اما، وقت آن رسیده تا هماهنگی میان ارگان‌های ذی‌ربط ایجاد شده و معضل یکی از گروه‌های به حاشیه رانده شده جامعه را رفع کنند. این معضل محدود به تهران نیست و شهرهای دیگر کشور نیز به آن دچار هستند. طبیعتاً درس‌آموزی از تجربیات دیگر مناطق برای افزایش کارآمدی برنامه‌های فرهنگ‌سازی و سامان‌دهی مفید خواهد بود.
برداشت آزاد از دنیای اقتصاد
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در شنبه, 21 دی 1392 ساعت 10:35

یک پیشنهاد جالب: اصلاحات ارضی دهه ۱۳۹۰

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشت ادامه مطلب...آزاد از ناصر ذاکری؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


░▒▓ اشاره
▬    اصلاحات ارضی دهه ۱۳۹۰ که نیاز روز اقتصاد بحران زده ما است، مجموعه‌ای از سیاست‌های کارآمد در عرصه مالکیت زمین و مستغلات را شامل خواهدشد که باید بتواند از رونق تجارت زمین بکاهد و افرادی را که به دلیل شرایط خاص اقتصادی کشور در سال‌های گذشته، دارایی‌های خود را تبدیل به املاک و مستغلات کرده‌اند، متقاعد کند که از این بازار خارج شوند و شکل دیگری از دارایی را انتخاب کنند.

░▒▓
▬    بیش از ۵۰ سال از دورانی که برنامه اصلاحات ارضی در کشورمان مطرح شده و به اجرا درآمد، می‌گذرد. هدف از اجرای این برنامه، انتقال مالکیت زمین‌های کشاورزی از مالکان و زمینداران بزرگ به کشاورزانی بود که مستقیما روی همان زمین‌ها کار می‌کردند. منابع مالی مورد نیاز برای اجرای این طرح، از طریق فروش کارخانه‌های دولتی تأمین می‌شد.
▬    به این ترتیب، از یکسو با انتقال مالکیت زمین‌های کشاورزی به کشاورزان، درآمد بیشتر و رفاه بیشتر نصیب کشاورزان می‌شد، از سوی دیگر، دولت با فروش کارخانه‌های خود، به نوعی خصوصی‌سازی دست زده بود و مهم‌تر از این دو، سرمایه بخش خصوصی از زمین‌داری به صنعت و کارخانه‌داری منتقل می‌شد.
▬    با این حال، اجرای اصلاحات ارضی در آن زمان، منتهی به توسعه بخش کشاورزی و، سپس، پیشرفت همه‌جانبه کشور نشد. اصلاحات ارضی دهه ۱۳۴۰ سیاستی نبود که براساس یک مطالعه جدی کارشناختی و بر اساس احساس نیاز از درون اقتصاد ملی مطرح شده باشد. فشار و تأکید دولت امریکا در هماهنگی با برنامه اتحاد برای پیشرفت که با هدف مقابله با گسترش کمونیسم در امریکای لاتین طراحی شده بود، موجب شد دولت ایران به ناچار اجرای برنامه اصلاحات ارضی را اولویت بدهد.
▬    با مرور دقیق کارنامه اصلاحات ارضی، می‌توان گفت هر چند اجرای این برنامه همراه با توفیقات قابل توجه نبود و، حتی، باعث بروز مشکلاتی در کشور شد، با این حال، منطقی که در این برنامه نهفته بود، یعنی، انتقال سرمایه خصوصی از زمین‌داری به صنعت، درست و قابل دفاع است. به همین دلیل، اجرای اصلاحات ارضی در بسیاری از کشورها مقدمات رشد و توسعه را فراهم کرده است.
▬    اینک با گذشت نیم قرن از آن دوران، کشور ما نیازمند اجرای نسخه جدیدی از این برنامه است. در حال حاضر در بخش کشاورزی با پدیده بزرگ مالکی روبه‌رو نیستیم و مشکل این بخش نحوه مالکیت نیست؛ اما، سرمایه‌گذاری در تجارت زمین به صورت گسترده رایج شده است. شرایط خاص اقتصادی کشور، ضعف عمومی بازار سرمایه، افزایش حجم نقدینگی، فروکش کردن تولید و... موجب شده است، منابع مالی عظیمی در عرصه تجارت املاک متمرکز شود.
▬    افزایش سریع قیمت زمین و مستغلات در کلان‌شهرها به ویژه تهران، نشان‌دهنده همین تهاجم گسترده نقدینگی به عرصه تجارت پرسود املاک است. برای تجسم بهتر ابعاد این مشکل، فقط کافی است به این نکته توجه کنیم که با پولی معادل ارزش روز شرکت ایران خودرو به عنوان یکی از عظیم‌ترین مجتمع‌های صنعتی کشور با تمام دارایی‌های منقول و غیرمنقولش و با در نظر گرفتن کلیه سرمایه‌گذاری‌هایش، فقط می‌توان پنج یا ۶ برج نه چندان شاخص در منطقه یک تهران خریداری کرد! (ارزش برج اداری مسکونی آسمان فرمانیه در حدود ۷۰۰ میلیارد تومان و ارزش ایران خودرو به روایت بورس تهران ۳۲۰۰ میلیارد تومان است!) علاوه بر این، باید توجه داشت که بخش مهمی از ارزش این شرکت، در اصل ارزش املاک و مستغلات آن است، و ارزش برند و خطوط تولید و دانش فنی در مقایسه با ارزش زمین بسیار ناچیز خواهد بود.
▬    در قالب یک مقایسه ساده دیگر، به این نکته توجه کنیم که ارزش یک آپارتمان ۴۰ متری در مناطق متوسط به پایین تهران بیش از ۳۰۰ برابر حداقل حقوق ماهانه در سال ۱۳۹۲ (۴۸۷ هزار تومان) است! یعنی، اگر یک جوان جویای کار در سایه داشتن ارتباطات خوب () شغلی دست و پا کند که هر ماه بتواند به اندازه حداقل حقوق امسال پس‌انداز کند، با پس‌انداز ۲۵ سال آینده‌اش می‌تواند یک آپارتمان ۴۰ متری بخرد! چنین مقایسه‌هایی را که چیزی جز نگرانی و تاثر و تاسف عایدمان نمی‌کنند، می‌توان با همین چند عدد و رقم ارائه شده انجام داد.
▬    به گفته اقتصاددانان کیک تولید محصول همکاری سه عامل تولید زمین، کار و سرمایه است. اگر به هر دلیلی بخواهیم سهم بیشتری از این محصول، یعنی، قاچ بزرگ‌تر کیک را به یک عامل تولید اختصاص دهیم، باید از سهم دو عامل دیگر کم کنیم. افزایش بی‌رویه قیمت املاک و مستغلات در کشور ما که نتیجه سیاست‌های اقتصادی بوده است، شرایطی فراهم آورده که کل اقتصاد ما در پیشگاه تجارت زمین و املاک و مستغلات قربانی شود. به این ترتیب، تقریباً، کل کیک تولید نصیب عامل زمین می‌شود و دو عامل دیگر سهمی نمی‌برند. نتیجه چنین وضعیتی، کشته شدن هر نوع انگیزه‌ای برای فعالیت تولیدی و صنعتی است.
▬    چگونه می‌توان این سرمایه‌ها را دوباره به بخش تولید و تجارت سالم کشور برگرداند؟ انگیزه صاحبان سرمایه در هجوم به بازار املاک و مستغلات، رسیدن به سود بی‌دردسر، سرعت نقدشوندگی و حفظ ارزش پول بوده است. حال اگر دولت با اجرای برخی سیاست‌ها، شرایط را به نفع بخش‌های دیگر اقتصاد تغییر دهد، سرمایه‌گذاری در تجارت املاک صرفه خود را از دست خواهد داد. به عنوان مثال، اعمال هرگونه محدودیت بر سر راه تجارت املاک از یکسو و افزایش تحرک بازار سرمایه از سوی دیگر، مقدمات کوچ نقدینگی سرگردان از بازار مستغلات را به بخش تولید و سرمایه‌گذاری مولد فراهم خواهد ساخت. با این حال، اعمال این سیاست‌ها باید در قالب برنامه‌ای بلندمدت اتفاق بیفتد و شوک به اقتصاد کشور وارد نکند.
▬    اصلاحات ارضی دهه ۱۳۴۰ بنا بود مالکیت زمین‌های کشاورزی را از اربابان شهرنشین به کشاورزان منتقل کند و در عین حال، به اصطلاح دست این گروه ثروتمند را در صنایع و کارخانه‌ها بند کند: انتقال سرمایه از زمین‌داری به کارخانه‌داری.
▬    اصلاحات ارضی دهه ۱۳۹۰ که نیاز روز اقتصاد بحران زده ما است، مجموعه‌ای از سیاست‌های کارآمد در عرصه مالکیت زمین و مستغلات را شامل خواهدشد که باید بتواند از رونق تجارت زمین بکاهد و افرادی را که به دلیل شرایط خاص اقتصادی کشور در سال‌های گذشته، دارایی‌های خود را تبدیل به املاک و مستغلات کرده‌اند، متقاعد کند که از این بازار خارج شوند و شکل دیگری از دارایی را انتخاب کنند.
▬    به نظر من هر بسته سیاستی که دولت جدید برای اصلاح شرایط اقتصاد کشور به کار گیرد، لاجرم یکی از بندهای اصلی آن باید به مسأله تجارت زمین و شیوه‌های محدود کردن و سامان‌دهی این تجارت پرسود، ولی، مخرب اختصاص یابد.
برداشت آزاد از دنیای اقتصاد
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در شنبه, 21 دی 1392 ساعت 10:25

دو پدیده نگران‌کننده در توسعه کلان‌شهرها

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشتادامه مطلب... از دکتر حسین عبده تبریزی؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬    در حالی که کشور درگیر حل معضل رکود تورمی است، دو پدیده بارز ساخت‌وساز در کلان‌شهرها کمتر مورد بحث قرار می‌گیرد: نرخ بالای تخریب ساختمان‌ها و مازاد ساخت (overbuilt).  هر دو پدیده ناشی از الگوی اداره شهرهای دهه ۷۰ تهران است. مدل مدیریت شهری تهران مبتنی بر نظریه «خودگردانی» از محل فروش تراکم، کاربری و زمین با سرعت به همه شهرهای کشور تسری یافت. بازشناسی «شهرداری‌ها» از «بنگاه‌های اقتصادی» انتفاعی بخش خصوصی کشور دشوار شد. هدف شهرداری‌ها کسب حداکثر نقدینگی برای اجرای حداکثر پروژه‌های عمران شهری بدون توجه جدی به نقشه جامع شهرها تعریف شد. فروش زمین به بالاترین قیمت در نهایت به فروش زمین با بارگذاری حداکثر تراکم انجامید. غیر از انبوهی از ناملایمات و مشکلات این رویکرد توسعه‌ای، در حوزه اقتصاد مسکن، چنین رویکردی به دو سرانجام، نگران‌کننده انجامیده است. موضوع را با نمونه تهران دنبال می‌کنیم. نرخ تخریب بالا حاصل سیاست فروش تراکم بوده است. مالکان مجموعه‌های ویلایی یا ۲ یا ۳ طبقه دریافتند که در تعریف اقتصاد ساخت‌وساز، فرصت سود خوبی نهفته است. تبدیل ساختمان‌های موجود در شهر تهران به ساختمان‌های ۶ طبقه، با پرداخت سهم شهرداری (عوارض، تراکم و تغییر کاربری) برای خانوارها و کسب‌وکارها سودآور شد. شهرداری نیز از این محل منابع مالی کافی برای اجرای پروژه‌های سنگین عمرانی در شهرها به دست می‌آورد. غیر از نتایج اسف‌بار ترافیکی، آلودگی و نادیده گرفتن حقوق شهروندی حاصل از این نوع توسعه شهری، آن‌چه مغفول ماند آن بود که ده‌ها میلیارد دلار از ثروت کشور به نام «آبادانی» و «توسعه شهری» نابود شد. خانوارها و کسب‌وکارها در پی کسب سود (که البته، حق آن‌ها است) ساختمان‌هایی را تخریب کردند که می‌توانست ۱۰۰ سال دوام داشته باشد: از ساختمان‌های دهه ۴۰ که هنوز می‌تواند سال‌ها عمر کند صحبت نمی‌کنم؛ ساختمان‌های ۳، ۵، ۱۰ یا ۲۰ ساله‌ای تخریب شدند که حداقل می‌توانستند ۵۰ سال دیگر دوام داشته باشند. «شوراهای شهر» و «شهرداری‌ها» این ضوابط را به گونه‌ای تعریف کرده بودند که برای مالکان سودآور باشند، هرچند که چنین تخریبی از دیدگاه اقتصاد ملی ویرانگر بود و دولت‌ها و مجلس نیز با این ویرانگری که به نام توسعه شهری شکل می‌گرفت و می‌گیرد، مخالفت نکردند. به راستی دولت‌مردان ایران که در شرایط فعلی به دنبال یک میلیارد دلار از این بخش اقتصاد به آن بخش و از این منطقه به آن منطقه و از این ابزار بدهی به آن ابزار سرک می‌کشند، چگونه اجازه می‌دهند ده‌ها میلیارد دلار از ثروت ملی نابود شود؟ در کجای دنیا چنین برنامه ویرانی و تخریب گسترده‌ای مجوز اجرا می‌یابد؟
▬    کدام کشور و کدام مسؤول در دنیا اجازه می‌دهد ساختمان‌هایی با عمر کم (که کل موجودی آن روی صفحه جغرافیای ایران بیش از ۵۰ درصد از کل ثروت ملی را تشکیل می‌دهد) تخریب شود و ثروت ملی از مجرای مقررات نامناسب نابود شود؟ در کنار پدیده نرخ بالای تخریب، کلان‌شهرها با مصیبت «مازاد ساخت» روبه‌رو هستند.
▬    طبق گزارش مرکز آمار، تهران ۴۷۰ هزار واحد خالی دارد و پروانه‌های ساختمانی صادرشده در سه سال اخیر حداقل ۶۵۰ هزار واحد است. یعنی، تا پایان سه سال آتی ۱۲/۱ میلیون واحد مسکونی به موجودی ۳/۲ میلیون واحد مسکن تهران اضافه خواهد شد. چنین عرضه عظیمی توسط بازار قابل‌جذب نیست و بیم آن می‌رود که برای سال‌ها در کلان‌شهرها، موجودی بزرگی از مسکن خالی بماند. از دیدگاه اقتصاد ملی، میلیاردها دلار زیان نیز از این مجرا متوجه کشور است. به دلیل نبود اطلاعات و علاقه شهرداری‌ها به کسب درآمد تراکم و کاربری بیشتر، به نظر می‌رود سرمایه‌گذاران گمراه شده‌اند و در پروژه‌هایی سرمایه‌گذاری کرده‌اند که در سال‌های دورتر، بازده مناسب نخواهند داشت. شهرداری‌ها اطلاعات زیادی در مورد واحدهای مسکونی در اختیار دارند و باید این اطلاعات را در اختیار سرمایه‌گذاران قرار دهند تا تصمیمات درست اخذ کنند.
▬    صاحب این قلم، از ۱۰ سال قبل به طور دائمی در مورد تعداد مازاد واحدهای تجاری و کاهش قیمت آن‌ها هشدار داده بود. اکنون، به نظر می‌رسد که در کلان‌شهرها، پدیده مازاد ساخت به واحدهای مسکونی نیز تسری یافته است. اگر آن‌چه گفته شد صحت داشته باشد، درآمد شهرداری‌ها در کلان‌شهرها نیز در سال‌های پیش‌رو با چالش جدی مواجه است و آن‌ها ناچارند به سمت کاهش پروژه‌های عمرانی و اخذ عوارض سالانه حرکت کنند تا بتوانند شهرها را به طور مناسبی حفظ و نگهداری کنند. خلاصه کنیم: کلان‌شهرها پر از مشکل هستند. شهرداران کلان‌شهرها حجم عظیمی از کار و مسؤولیت را بر عهده دارند. تلاش‌هایی گسترده کرده‌اند که باید مبنای نظری و چارچوب تئوریک معقول‌تری پیدا کند. دو پدیده «تخریب زودهنگام ساختمان‌ها» و «مازاد ساخت» میلیاردها دلار هزینه به اقتصاد ملی تحمیل می‌کند. هیچ کشوری و از جمله ایران آن قدر ثروتمند نیست که تن به تحمل چنین هزینه‌هایی بدهد. شهرداران کلان‌شهرها با ارائه آمار صحیح باید سرمایه‌گذاران را از سرمایه‌گذاری در شهرهای دارای مازاد ساخت بر حذر دارند و با جلوگیری از تخریب زودهنگام، ثروت مستقر در شهرهای خود را حفظ کنند. وقت آن است که در کلان‌شهرها، هزینه‌ها از مسیر دشوار دریافت عوارض شهری سالانه تأمین شود و حجم پروژه‌های عمرانی متناسب با ظرفیت درآمدی شهرها کاهش یابد.
برداشت از دنیای اقتصاد
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در شنبه, 21 دی 1392 ساعت 09:53

صفحه 144 از 407