تست
<script async custom-element="amp-iframe" src="https://cdn.ampproject.org/v0/amp-iframe-0.1.js"></script>
تست
<script async custom-element="amp-iframe" src="https://cdn.ampproject.org/v0/amp-iframe-0.1.js"></script>
Averroës
ابنرشد
1126-1198
Saint Anselm
سن آنسلم
1033-1109
مونولوگیوم/پروسلوگیوم
اثبات خدا با برهان مراتب كمال
برهان وجودی
تلاشها برای فهم جهان و ساماندهی نوعی نگاه منسجم و منظم به جهان، منشأ فلسفه بوده است.
بنا به این درك است كه فلسفه عملاً معادل تفكر قلمداد میشود و تاریخ فلسفه، به نوعی تاریخ تفكر بشری نیز هست.
ادیان مختلف تلاشهای نخستین (و نه لزوماً تلاشهای «اولیه») برای حصول چنین تئوریهایی برای فهم جهان بودهاند؛ فرض خدایان متعدد برای موضوعات اصلی كه بشر با آنها دست به گریبان بود، به تقلیل جهان به یك مجموعۀ قابل درك منجر شد.
انواع پیشرفتۀ چندخدایی، نوعی جوهر واحد یا ربالارباب را میان خدایان متعدد تشخیص دادند. بتپرستی انتزاعی صورتی از این دین پیشرفته بود.
حسب تاریخ مضبوط، حضرت ابراهیم7(Abraham 2000-1500BC)، خدایان متعدد را ترك، و تنها یك خدا اختیار كرد. اینگونه جهان را به یك واقعیت تقلیل داد و این پیشرفت عمدهای محسوب میشد.
در همین هنگام، یعنی سال 2000 ق.م. یونانیان وارد سرزمین یونان شدند و پس از یك دورۀ اعتلای تمدنی در حدود 1200 ق.م. به انحطاط رفتند.
قرن 8 قبل از میلاد، گاه طلوع مجدد تمدن یونانی و شكوفایی دوباره و تسری آن به آسیای صغیر (غرب تركیه) بود.
Thales of Miletus
طالس
625?-546?BC
فلسفه در نیمۀ دوم سدۀ ششم ق.م. در قامت ایجاد دركی از جهان كه در مقابل درك ادیان آن زمان از جهان قرار داشت پدید آمد.
فلسفه یا جهانبینی ملطی (معرب میلطوسی)، اساساً در مقابل تعابیر اسطورهای و دینی گذشته آهنگ طرح تبیینی مادی از جهان داشت.
فلسفه ملطی اصولاً كوششی است برای تعیین اینكه عنصر اولی یا مادهالمواد و خمیرمایۀ تمام اشیاء چیست،. و این نكته است كه در فلسفۀ آنان اهمیت دارد، نه آنچه كه به عنوان مادهالمواد تعیین میكردند.
ارسطو به آن «فوزیولوگوی» یا علم شناسایی مواد نام مینهاد و عملاً آن را به عنوان یك فلسفه به رسمیت نمیشناخت.
طالس، نخستین فیلسوف قلمداد میشود. او را همچنین نخستین هندسهدان و پایهگذاری علم تجربی نیز دانستهاند.
از نظر طالس، بنمایه همه چیز آب است
⇐ فلسفه «علم جامع» بود؛ جامع کل معارف بشری و گردآوری کلیه دانستیهای انسان در زمینههای مختلف به شمار میرفت. یک فیلسوف کسی بود که به تمام رشتههای علوم آن زمان آشنایی داشت و در همه زمینهها صاحب نظر بود. ولی دانستنیها متنوعتر و ژرفتر گردیدند و از آن دانش (جامع کل) جدا شدند. نخست فیزیک و شیمی و طبیعیات و پس از آن علوم اجتماعی نیز جدا شدند، گو اينكه هيچ گاه نميتوان گفت كه جدايي آنها از فلسفه كامل شد. ولی درست از آنجا که فلسفه حاصل جمع ساده و گردآوری این علوم نبود، پس از این جدا شدنها و مستقل شدنها به «هیچ» تبدیل نشد. و از بین نرفت. بر عکس جوهر واقعی فلسفه روشنتر و پاکتر جلوهگر شد؛ يعني شناخت قانونمندیهای عام و اساسي.
⇐ همین واقعیت که فلسفه از دیرترین دورانهای تمدن باستانی و حتی قبل از دانشهایی نظیر فیزیک و زیستشناسی و زمینشناسی پدید شده، نشانی از نیاز انسان به آن و اهمیتش در حیات معنوی بشر است. کردار، پندار و رفتار ما، احساسات ما و سراسر زندگی ما زیر تأثیر اندیشههای معین فلسفی و جهانبینی مربوطه جریان یافته است. این تأثیر امروزه تماماً پیدا و نیرومند است. هر مسألۀ جدی را که در نظر آوریم، از مسائل سیاسی، دولتها، احزاب، مبارزه طبقات و گروهها گرفته تا مسائلی درباره چگونگی پیدایش سیارات و آنچه در گیتی و در زمین میگذرد یا درباره سرشت و سرنوشت انسان، پاسخ بدانها به میزان زیادی وابسته بدان است که جهان را چگونه میبینیم، چه دید عمومی از این دنیا و آنچه در آن میگذرد داریم، و فيالجمله، از چه پایگاه فلسفی به آنها مینگریم. نه فقط پاسخ به مسائل و راه حل آنها، بلکه شیوه برخورد با آنها و نحوه طرح آنها نیز به همین دید معین و به همین پایگاه فلسفی وابسته است. فلسفه از آنجا که عامترین قانونمندیهای جهان را مطالعه میکند، به مثابه مدخل روشمندي به همه علوم اعم از دانشهای طبیعی و اجتماعی جایی بسیار مهم و ضروري دارد.
تعريف
⇐ واژه فلسفه از واژهٔ یونانی Philosophia برگرفته شدهاست که به معنای دوستی حكمت است. این واژهٔ یونانی از دو بخش تشکیل شده است؛ Philo به معنی دوستداری و sophia به معنی حكمت.
⇐ منظور از استعمال واژۀ «حكمت»، توجه به استعدادهای عقلی و فکری است که انسان را قادر میسازد تا اشیا، حوادث و امور مختلف را از دیدگاهی بالا و گسترده مورد مطالعه قرار دهد و به این ترتیب، با رويدادها با اطمینان و آرامش روياري شود.
⇐ در عين حال كه فلسفه حكمت است، اما در يك معناي اصطلاحي دقيقتر، عبارت است از تأملات سيستماتيك در زمينۀ مفاهيم و اصول ناظر بر (1)وجود، (2)شناخت، (3)برهان، (4)ارزشها و (5)زيبايي.
قلمروهاي اصلي فلسفه
⇐ وجودشناسي: كاوش در زمينۀ محض وجود از آن حيث كه وجود دارد؛
⇐ معرفتشناسي: مطالعۀ منشأها، اعتبار و محدوديتهاي شناخت؛
⇐ منطق: مطالعۀ منظم درباره اصول استدلال صحيح؛
⇐ اخلاق: مطالعۀ ماهيت رفتار صحيح و قضاوت در مورد ارزشها؛
⇐ زيباييشناسي: مطالعۀ دربارۀ ماهيت زيبايي و هنرهاي زيبا.
زيرشاخههاي عمدۀ فلسفه
⇐ فلسفۀ ذهن: شاخهاي از فلسفه كه پديدارهاي ذهني همچون احساس، ادراك، تفكر، اميال، اغراض، خاطره، عواطف، خيال و كنشهاي هدفدار را مورد مطالعه قرار ميدهد.
⇐ فلسفۀ دين: تأملات فلسفي دربارۀ دين، خصوصاً راجع به وجود خداوند، صفات او، مسألۀ شرور، و معرفتشناسي عقايد مذهبي است.
⇐ فلسفۀ علم: شاخهاي از فلسفه كه به منطق استدلال علمي، ماهيت قوانين، تبيينها و نظريات علمي، و ارتباطات بالقوۀ شاخههاي مختلف علمي ميپردازد.
⇐ فلسفۀ سياست: شاخهاي از فلسفۀ اخلاق است كه صرفنظر از چگونگي ساز و كارهاي سياسي، به آنچه بايد در صحنۀ سياست روي دهد توجه نشان ميدهد.
⇐ فلسفۀ اجتماع: به ماهيت واقعيت اجتماعي، شناخت آن و سنجش ارزشداوريهاي متعارف در آن ميپردازد.
⇐ فلسفۀ حقوق: شاخهاي از فلسفه است كه به ماهيت قانون ميپردازد؛ مباحثي همچون اينكه قانون چيست، چند نوع است، چگونه با رفتار اخلاقي مرتبط است يا بايد مربوط باشد و چه اصولي بايد قوانين جزايي و تنبيهي را هدايت و مشخص سازند.
⇐ فلسفۀ زبان: به مباحثي همچون ماهيت معنا، رابطۀ ميان واژگان و اعيان، اصول موضوعۀ نظريات مختلف راجع با يادگيري زبان و… ميپردازد.
⇐ ساير حيطهها: فلسفۀ تاريخ، فلسفۀ رياضيات، فلسفۀ فيزيك، فلسفۀ آموزش و پرورش، فلسفۀ فرهنگ، اخلاق حرفهاي،….
دورۀ عمومي مباني فلسفه براي دانشجويان علوم اجتماعي
اين دورۀ «مباني فلسفه» در دانشكدۀ علوم اجتماعي دانشگاه تهران، بر مبناي تدارك مهارتهاي لازم در زمينۀ شناخت عمومي از فلسفه، درك مراحل اساسي انديشه در فلسفه، و شرح مفاهيم مهم مطرح در تاريخ فلسفه طراحي شده است. بويژه از آن رو كه اين مباني ميتوانند درك مبنايي سودمندي براي فهم جامعه، تاريخ و نظريات اجتماعي پديد آورند.
ما در اين دوره سه هدف را دنبال ميكنيم:
مهمترين منظور، علاقمندسازي دانشجويان به فلسفه است تا انرژي لازم را براي تداوم مطالعات خود در طول دورۀ تحصيل به دست آورند. دو هدف ديگر حول اين هدف پيگيري ميشوند؛
هدف دوم به دست دادن تصويري از سير فلسفه است؛ اين تصوير شما را كمك ميكند تا برنامههاي پژوهشي خود را با ديد بازتري انتخاب كنيد و در صورت لزوم بدانيد كه چگونه بايد از فلسفه در پژوهشهاي خود كمك بگيريد؛
و منظور سوم، آشنا كردن دانشجويان با مفاهيم اساسي مهم در اين سير است.
انتظار بر اين است كه اين دوره، درك شما را از «نظريههاي جامعهشناسي 1 و 2»، «روش تحقيق نظري» و حيطههاي نظري ساير حوزههاي علوم اجتماعي عميقتر نمايد.
برنامه دوره
كليات/طرح مبحث/اعلام برنامۀ ترم/معرفي منابع
موضوع فلسفه و “حكمت”/نگاه فلسفي به جهان و زندگي روزمره
چشمانداز كلي به تاريخ فلسفه و موقعيت فعلي ما در آن
فلسفه يونان-پيشاسقراطيان
فلسفه يونان-سقراطيان تا پايان ارسطو
فلسفۀ هلني و رومي و مسيحي
فلسفۀ مدرن-طرح مبحث تا پايان فلسفۀ انگلستان
فلسفۀ مدرن-فضاي فكري فرانسه و فلسفۀ آلمان
فلسفۀ قرن بيستم و چشماندازهاي آينده تكميل مباحث
حوزههاي فلسفه- فلسفه علم
حوزههاي فلسفه- فلسفه اخلاق
حوزههاي فلسفه- فلسفه سياست
فلاسفۀ بزرگ:افلاطون/ارسطو/كانت/هايدگر/ ويتگنشتاين
رفع اشكال
منبع اصلي
صفحات 89 تا 220 از رژينالد جان هالينگديل (1381)، تاريخ فلسفۀ غرب، ترجمۀ عبدالحسين آذرنگ، تهران، نشر ققنوس.
فعاليتهاي كلاس/پسازكلاس
مباحث كلاس به منظور تدارك مقدمات لازم براي درك منبع اصلي ضروري خواهد بود؛
گزارشهاي زير را در مواقع تعيين شده، تحويل، و در كلاس تشريح فرماييد:
گزارش 1(1 نمره): چكيده فصل 5(علم) (2 صفحه=700 كلمه)، همراه با نظرات شخص شما(1 صفحه =350كلمه)؛
گزارش 2(1 نمره): چكيده فصل 2(اخلاق) (2 صفحه=700 كلمه)، همراه با نظرات شخص شما(1 صفحه =350كلمه)؛
گزارش 3(1 نمره): چكيده فصل 3(سياست) (2 صفحه=700 كلمه)، همراه با نظرات شخص شما(1 صفحه =350كلمه)؛
گزارش فوقالعاده(تا 3+ نمره): مرور تطبيقي پنج فيلسوف(افلاطون/ارسطو/كانت/هايدگر/ويتگنشتاين) از سري مصاحبههاي برايان مگي (1372)، فلاسفة بزرگ، ترجمة عزتالله فولادوند، تهران، انتشارات خوارزمي.
خط مشي ارزيابي پايان دوره
امتحان پايان ترم بر مبناي (1) صفحات 220 89 از كتاب هالينگديل، و (2) مباحث كلاس برگزار خواهد شد (17 نمره).
مراجعه جهت رفع اشكال
hajiheidari@PhiloSociology®.ir
تالار گفتگوي اينترنتي: PhiloSociology®.ir
روزهاي دوشنبه تا چهارشنبه(ساعت 14:00 تا 15:30).
كتابشناسي؛ ساير منابع پيشنهادي براي مطالعۀ افزون در زمينۀ مباني فلسفه
ريچارد پاپكين و آوروم استرول (1374)، كليات فلسفه، ترجمة سيد جلالالدين مجتبوي، تهران، انتشارات حكمت.
برايان مگي (1372)، فلاسفة بزرگ، ترجمة عزتالله فولادوند، تهران، انتشارات خوارزمي.
برايان مگي (1374)، مردان انديشه، ترجمة عزتالله فولادوند، تهران، طرح نو.
نايجل واربرتن (1383)، الفباي فلسفه، ترجمه مسعود عليا، تهران، ققنوس.
نايجل واربرتن (1382)، آثار كلاسيك فلسفه، ترجمه مسعود عليا، تهران، ققنوس.
يوسِتين گردر (1374)، دنياي سُفي؛ داستاني درباره تاريخ فلسفه، ترجمه حسن كامشاد، تهران، نيلوفر.
فردريك چارلز كاپلستون (1375)، تاريخ فلسفه، 9 جج.، ترجمه گروه مترجمين، تهران، انتشارات علمي-فرهنگي و سروش.
دوره عمومی مبانی فلسفه برای دانشجویان علوم اجتماعی
این دوره «مبانی فلسفه» در دانشكده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، بر مبنای تدارك مهارتهای لازم در زمینه شناخت عمومی از فلسفه، درك مراحل اساسی اندیشه در فلسفه، و شرح مفاهیم مهم مطرح در تاریخ فلسفه طراحی شده است. بویژه از آن رو كه این مبانی میتوانند درك مبنایی سودمندی برای فهم جامعه، تاریخ و نظریات اجتماعی پدید آورند.
ما در این دوره سه هدف را دنبال میكنیم:
· مهمترین منظور، علاقمندسازی دانشجویان به فلسفه است تا انرژی لازم را برای تداوم مطالعات خود در طول دوره تحصیل به دست آورند. دو هدف دیگر حول این هدف پیگیری میشوند؛
· هدف دوم به دست دادن تصویری از سیر فلسفه است؛ این تصویر شما را كمك میكند تا برنامههای پژوهشی خود را با دید بازتری انتخاب كنید و در صورت لزوم بدانید كه چگونه باید از فلسفه در پژوهشهای خود كمك بگیرید؛
· و منظور سوم، آشنا كردن دانشجویان با مفاهیم اساسی مهم در این سیر است.
انتظار بر این است كه این دوره، درك شما را از «نظریههای جامعهشناسی 1 و 2»، «روش تحقیق نظری» و حیطههای نظری سایر حوزههای علوم اجتماعی عمیقتر نماید.
برنامه دوره