برداشت آزاد از Aileron از Forbes؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
■□■□■□ بایدهای برنامهریزی استراتژیک
░▒▓ ۱. تصویر دقیقی از جایگاه فعلیتان داشته باشید
▬ این مرحله مشکلتر از آن است که تصور میشود. برخی افراد خود را آنگونه که میخواهند باشند میبینند، نه آنطور که دیگران آنها را میبینند. بسیاری از کسبوکارهای کوچک نیز در چنین دامی گرفتار میشوند. برای دریافت تصویر دقیقی از جایگاه کنونی کسبوکارتان، از ناظران بیرون و درونی سازمان به منظور کسب اطلاعات صحیح از شرایط بازار، محیط رقابتی و صلاحیت واقعی شرکت خود بهرهمند شوید.
░▒▓ ۲. اهمیت امور را به درستی تشخیص دهید
▬ لازم است بر این نکته تمرکز داشته باشید که در طول زمان، شرکت را به چه جایگاهی خواهید رساند. با این کار مسیر کلی حرکت کسب و کارتان مشخص و از مأموریت (بازارها، مشتریان، محصولات) و چشم انداز کار به روشنی آگاه خواهید شد. به این ترتیب، اولویت مسائلی مربوط به ماهیت وجودی کسب و کار که کلیت سازمان نیاز به توجه خاص و فوری تیم مدیریت پیدا میکند و نیز اهداف مورد انتظار سازمان به منظور تعیین آن اولویتها آشکار میشود.
░▒▓ ۳. نحوه تخصیص منابع را بدانید
▬ در این مرحله نحوه دستیابی به اهدافتان را مشخص کنید. استراتژیها، اقدامات، برنامهریزیها و بودجهریزی، گامهای این مرحله هستند که به وضوح تخصیص منابع انسانی، مالی، زمان و... را برای تعیین اولویتها و دستیابی به اهداف مشخص میکند.
░▒▓ ۴. مرور، مرور، مرور! هرگز تمامی ندارد
▬ جهت اطمینان از صحت عملکرد برنامهریزی باید به طور منظم و دورهای فرآیندها را بازدید و در صورت لزوم پایش کنید. پیشنهاد متخصصان دستکم هر سه ماه یکبار است.
■□■□■□ نبایدهای برنامهریزی استراتژیک
░▒▓ ۵. برنامهریزی ظاهری و صرفاً به منظور وجود برنامه در سازمان
▬ برخی سازمانها تنها به دلیل اقبال عمومی از وجود برنامهریزی در یک کسبوکار مترقی اقدام به تهیه آن میکنند. از این کار اجتناب کنید. دقیقاً مانند هر فعلی در زندگی، از برنامهریزی آنچه عایدتان میشود که در آن وارد میکنید. پس، حال که برای این کار وقت میگذارید، آن را به درستی انجام دهید، زیرا، اگر فرض بر این است که برنامهریزی ابزار مفیدی برای مدیریت است، باید به بهترین شکل از آن استفاده کرده و مرتباً آن را پایش کرد.
▬ نادیده گرفتن شرایط محیطی و اهمیت تمرکز بر نتایج. تیم برنامه ریز باید نسبت به تغییراتی که در محیط کسبوکار پیش میآید دقیق بوده، اولویتهای صحیح را تعریف کند و همچنین، درک درستی از نیاز به تعقیب اهداف داشته باشد.
░▒▓ ۶. عدم تعهد کامل
▬ صاحبان مشاغل، مدیران عامل و روسای سازمانها باید بر اهمیت طرح استراتژیک برای پیشبرد کسب و کار خود واقف بوده و نسبت به اجرای آن تعهد کامل داشته باشند. عدم آگاهی به اهمیت موضوع، تعهد به انجام آن را با دشواری مواجه میکند.
░▒▓ ۷. عدم رغبت یا توان پذیرش تغییر
▬ شرکت و طرح استراتژیک شما باید چابک بوده و نسبت به تغییرات بازار امکان انعطاف پذیری و تطابق داشته باشد.
░▒▓ ۸. انتخاب افراد نالایق در جایگاه مدیریتی
▬ مدیریت باید توان تصمیمگیری صحیح و قاطع در خصوص انتصاب افراد شایسته در جایگاههای مدیریتی سازمان را داشته باشد. منظور از مدیر شایسته فردی است که مدافع و مجری کامل طرح استراتژیک بوده و با تلاش خود حرکت سازمان را در مسیر صحیح هدایت نماید. چنین فردی به محض آنکه برنامه کار و منابع لازم تأمین شد، با اراده کامل و سرسختی کار را دنبال نموده و از پیامدهای منفی عقب ماندن از برنامه آگاه است.
░▒▓ ۹. نادیده گرفتن وقایع بازار، حقایق و فرضیهها
▬ زمانی که با حقایق بازار مواجه میشوید سر خود را زیر برف نکنید. همچنین، نباید مشکلات بالقوه را به دلیل عدم تأثیرات منفی فوری آن بر سازمان نادیده بگیرید. از پیش برنامهریزی کنید تا زمانی که مشکلات فرا رسیدند، آمادگی مقابله را داشته باشید.
░▒▓ ۱۰. تعیین اهداف غیر واقعی
▬ یک طرح استراتژیک باید بر تعداد مشخص و قابل مدیریت اهداف و برنامهها تمرکز داشته باشد. اهداف کمتر با تمرکز بیشتر بسیار پسندیدهتر از اهداف فراوان و دورنمایی تار و مبهم است. همچنین، باید همواره آمادگی تخصیص منابع کافی جهت دستیابی به اهداف موضوع طرح را داشته باشید. به این ترتیب، با اجرای صحیح و آگاهانه برنامهریزی و اجتناب از کاستیها، میتوان فرآیند طرحی دقیق و منظم به منظور جهت دهی صحیح به آینده کسب و کار و فرصت بزرگی برای دستیابی موفقیتآمیز به استراتژیها و اهداف را فراهم آورد.
برداشت آزاد از دنیای اقتصاد
هو العلیم