برداشت از شارل بتلهایم؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
▬ مشخصۀ دوران برژنف بحران چند جانبۀ کشور بود که در آن واحد در زمینههای زیر به چشم میخورد:
• الف. زمینۀ اقتصادی و فنی.
• ب. زمینۀ ایدئولوژیک: سلطۀ ایدئولوژی رسمی بر مردم هرگز تا این حد نازل نبود، حتی رهبران نیز به رعایت نوعی جزمیت غیر اصولی بسنده میکردند.
• ج. زمینۀ سیاسی: مشخصۀ این بحران، بی حرکتی و پراکندگیهای متعدد در درون حاکمان و محکومان بود طبقۀ حاکم ناتوان از نوآوری، خشونت، فساد و بی قابلیتی خود را بیش از پیش نمایان میساخت.
• د. زمینۀ اجتماعی: بحران در این زمینه در پی رشد نابرابری میان سطح زندگی افراد مختلف جامعه به وجود آمد و نتیجه آن رخوت و کینه جویی پایینترین اقشار بود.
░▒▓ عمیقتر شدن بحران در ساخت اقتصاد
▬ در طول نیمۀ دوم سالهای هشتاد، به سادگی میتوان مشاهده کرد که مسأله دیگر نه «کارکرد نامطلوب اجزای درونی مکانیسمهای تنظیم نظام» بلکه کارکرد نامطلوب خود این مکانیسمها است. بحران عمومی نظام آغاز شده و از این پس خصلتی ساختی دارد.
░▒▓ بر سر کار آمدن میخائیل گورباچف؛ طرح یک تحلیل جدید و دگرگونی در خط سیاسی
▬ منظور از «تکامل» روابط اجتماعی به طور اساسی حوزۀ اقتصادی، بهبود «مکانیسمهای اقتصادی و نظام اداری» ، خود مختاری و افزایش مسؤولیت کارخانهها و مؤسسات، بدون دامن زدن به رفرمی ریشهای در وضعیت آنهاست. دبیر کل جدید همچنین با لحنی بسیار «آندروپوفوار» به توسعۀ انضباط نیز اشاره میکند. بهبود سطح زندگی وابسته به کوشش همگان دارد (و این اخطاری است به دستاندرکاران فساد و سوداگری) در زمینۀ بینالمللی، گورباچف همچون پیشینیانش بر پشتیبانی شوروی از کشورهای آسیا، افریقا و امریکای لاتین، که مایل به «رشد استقلال خود» باشند و نیز بر «سیاست لنینیستی صلح و همزیستی مسالمت آمیز» تأکید میکند و خواستار «متوقف شدن رشد زرادخانههای هستهای» و قطع استقرار موشکهای اتمی میشود.
░▒▓ چرخش به سوی «اصلاح ریشهای» (آغاز ۱۹۸۶)
▬ رفرم، در وهلۀ نخست و در ابعاد اقتصادیاش، شامل نوسازی دستگاه صنعتی کشور میشود که باید مبلغی برابر ۲۰۰ میلیارد روبل، «یعنی بیش از دو برابر آن چه در ده سال اخیر بدان اختصاص یافته مصروفش گردد. قائل شدن ارجحیت برای توسعه پژوهشهای علمی و صنعتی، و بالاترین ارجحیتها، تدوین یک برنامه غذایی جاهطلبانه، تغییر روشهای مدیریت و» رشد خودمختاری و مسئولیت واحدهای تولیدی توسعه تعیین کننده خودمختاری مالی کارخانهها و مؤسسات دولتی، «برقراری دموکراسی در تمام زمینههای اداری» و اصلاح نظام قیمتها از جمله این ابعادند.
▬ اصلاح ریشهای، تنها به زمینۀ اقتصادی محدود نمیشود و خواستار «شیوۀ نوینی در اندیشیدن» به مسائل (یعنی با چشم پوشی از پیش داوریها و باورهای از پیش ساخته) نیز هست، این اصلاح به علاوه باید توجه مسؤولان را به صورت تعیین کنندهای نسبت به مسائل اجتماعی و انسانی تولید، مسائل کار، عدالت اجتماعی، مسکن، بهداشت و محیط زیست برانگیزد.
▬ گورباچف، پرسترویکا را به «انقلابی بدون شلیک تیر» تشبیه میکند. این مقایسه به دو دلیل توجیه پذیر است: یکی به دلیل گستره و گوناگونی تغییرات ناشی از «بازسازی» و سپس، به ویژه، به دلیل گسستگی عمیق این دگرگونیها از خصوصیات مهم اقتصادی و اجتماعی شوروی از دورۀ نپ به بعد. پرسترویکا، که اغلب آپاراتچیکها و اقلیت بزرگی از اعضای دفتر سیاسی به آن مخالفت کردهاند، اگر آن را به معنی گستردۀ کلمه بگیریم و برنامهای بدانیم که تازه در ابتدای راه خود است، به نظر من باید «انقلاب سوم شوروی» نامیده شود؛ انقلابی که تحقق آن جز با پشتیبانی بخش بزرگی از مردم که هنوز در این باره مرددند ممکن نیست.
▬ «انقلاب اجتماعی» مجموعۀ بنای اجتماعی را در اعماق آن متحول میکند. این انقلاب مناسبات میان حاکمان و محکومان را دگرگون میسازد و چه بسا به زایش طبقات اجتماعی نوین منجر گردد و چندین قرن ادامه یابد (به همین دلیل شاید بهتر میبود به آن عنوان «روند انقلابی دگرگونی اجتماعی» میدادیم، اما عبارت «انقلاب اجتماعی» کاربردی سادهتر دارد)
▬ در زمینۀ ایدئولوژی و گفتمان، باید توجه داشت که رهبران طرفدار گورباچف دیگر سخنی از رسیدن شوروی به مرحلۀ «سوسیالیسم پیشرفته» نمیگویند (چیزی که در دورۀ برژنف قابل تصور نبود) «قوانین عینی» سوسیالیسم که استالین اعلامشان کرده بود و بسیاری از جرمهای دیگر عملاً به باد فراموشی سپرده شدهاند (هر چند هنوز نوعی استناد صوری به «مارکسیسم لینینسم» و به سایر «قوانین عینی» که وجودشان در هیچ جا به اثبات نرسیده پابرجاست)
▬ مشخصههای ایدئولوژی و مکانیسمهای اقتصادی نوین:
• پلورالیسم سوسیالیستی، گلاسنوست و حدود آن: محدودیتهای پلورالیسم سوسیالیستی و گلاسنوست به برخورد مقامات رسمی با جنبش اتحادیهها و کلوپها مربوط است. این جنبش که در برگیرنده جمعیتهایی با اهداف مختلف، نظیر مبارزه با خشونت، حفاظت از محیط زیست، صلح و خلع سلاح، بزرگداشت قربانیان استالینیسم و ... است.
• زندانیان سیاسی: یک مورد بسیار حاد از کاستیهای موجود در وسایل رسمی ارتباط جمعی حاد به این دلیل که از خلال آن دو موضوع گلاسنوست و آزادی شهروندان مطرح میشود، مورد زندانیان سیاسی در این کشور است. از لحاظ رسمی وجود چنین زندانیانی نفی میشود، چرا که مقامات دولتی آنها را زندانیان «جرایم عمومی» یا «بیماران روانی» اعلام میکنند؛ در واقع این زنان و مردان یا (با تکیه بر موادی از قانون جزای شوروی که تعمداً چنان گنگ و مبهم تدوین شدهاند) به زندان محکوم شدهاند و یا به تجویز پزشکانی که در وجود افراد مزاحم برای این یا آن دستگاه و اداره «بیماران روانی» را کشف میکنند، به بیمارستانهای روانی ویژه منتقل شدهاند.
• مسائل محیط زیست: موضوع آلودگی آب و هوا در شوروی امروزه گسترش زیادی یافته و به یکی از مسائل اقتصادی -اجتماعی حاد بدل شده است. دستگاههای رسمی هر چند شروع به مطرح ساختن این موضوع کردهاند، اما هنوز تا اندازۀ زیادی احتیاط به خرج میدهند و این خود یکی دیگر از محدودیتهای گلاسنوست را نشان میدهد.
• حقیقت درباره گذشته تاریخی.
• رخوت، نقش و کارکرد حزب.
• تضادهای موجود میان گفتمانها، عمل پلیس و دادگستری، سکوت مطبوعات.
• مسأله ملیتها.
• اصلاح اقتصادی.
مآخذ:...
هو العلیم