دکتر حامد حاجیحیدری؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
۱. مردم ما طی این سالها، دولتمردان مختلفی را تجربه کردهاند؛ شماری را مورد حمایت پایدار خویش قرار دادهاند، و شماری نیز، خیلی زود یا قدری دیرتر، محبوبیت خویش را از دست دادهاند.
۲. اتکاء و اطمینان به دولتمردان، نقش مهمی در تقویت و تحکیم سایر متغیرهای اجتماعی بازی میکند. وقتی مردم چنین اتکائی دارند، فرهنگ و اقتصاد و ممارستهای مدنی، روند رشد باثباتی را طی میکنند، و بوضوح، هر کس، هر جا هست، فارغ از دلنگرانی سیاست و قدرت، به ایفای نقش اجتماعی خود همت میگمارد؛ این است، نقش اجتماعی یک دولتمرد خوشکارکرد.
۳. گذشت آن زمان که مردم از سیاست دوری میگزیدند؛ امروزه، تقریباً، هر کس، با سیاست و قدرت سر و کار دارد، و شکل و شمایل دور از سیاست، دیگر شکل و شمایل موجهی به شمار نمیآید. همه مردم دنیا، بخشی از قلب خود را در سیاست خرج میکنند، و اگر دولتمردان کار خود را در ثبات این قلب به درستی بازی نکنند، مردمان به دشواری میتوانند تعادل خود را در سایر امور حفظ کنند. ماهیت و کیفیت سیاست تأثیر بسزایی بر کار و زندگی همه مردم دارد و مردم نیز نسبت به این تأثیر آگاهاند.
۴. انجام تکالیف اداری، مطلقاً کافی نیست؛ یک دولتمرد، هر قدر هم بتواند محیط جمعی مطلوب و لذتبخشی را برای مردماش به وجود آورد و با آنها در چارچوب روابط حقوقی، پایدار عمل کند، باز از دیدگاه مردم، کافی به شمار نمیرود. دولتمرد، باید علاوه بر انجام وظایف اداری خود، دو خصلت را با هم داشته باشد؛ قاطع و در عین حال، پر محبت باشد.
۵. ولی سؤال این است که چگونه دولتمردی میتواند اتکاء و اطمینان را به قلب مردم خویش ببخشد؟ در یک کلام، دولتمردی که قاطع و در عین حال محبوب باشد. ترکیب هوشمندی از قاطعیت و محبت لازم است و تدارک چنین ترکیبی کار دشواری است که تا حدودی شم و ملکه اخلاقی تیز یک دولتمرد قابل را ایجاب و احضار میکند. چطور چنین ترکیب غامضی، خصوصاً در صدر یک دستگاه اداری عظیم دولتی به دست میآید؟
۶. اولین نکته آن است که دولتمرد باید یکسره در خدمت ارتقای ملت باشد و این اطمینان را هم به مردم بدهد که هر اقدام قاطع، در راستای خدمت به ملت است، نه با هیچ ملاحظه دیگر. یک دولتمرد قاطع و بامحبت، نباید به فکر ارتقای خود یا گروه خاصی از مردم باشد؛ او باید همه بستگیها و وابستگیها را از خود دور کند و پیوسته در کار اثبات آن باشد که اعمالی که قاطعانه به آنها دست میزند، منافع کلی و پایدار ملت را تضمین میکند، نه هیچ شخص و گروه و دسته خاصی را. اثبات این موضوع، در ایران با بافت قومی و عشیرهای، همواره دشوار بوده است، ولی وقتی یک دولتمرد موفق به اثبات این مطلب شده است، توانسته است، بخش مهمی از نقطه اتکاء ملی را تضمین کند و تأثیری تاریخی از خود به جای بگذارد. یک راه خوب دولتمرد برای دستیابی به چنین منظوری، اهتمام او به ظرفیتها و توانهای ملی و محلی است که واقعاً و در باور مردم، در جهت ارتقاء ملت حرکت میکنند. این ظرفیتها، نقطههای راهنمایی برای سیاستمدار هستند، که به او مسیر حرکت درست در متن منافع ملی را گوشزد میکنند.
۷. نکته بعد این است که دولتمرد به گفت و گو با مردم و اقشار مختلف آنان اهمیت بدهد و صرفاً غرق در انجام وظایف اداری نشود. او باید سعی کند تا به بهانههای مختلف با مردم، گفت و گوهای مفید و مثمر ثمری داشته باشد و این کار دشوار را میتوان با نخبگان فرهنگی آغاز کرد. اگر دولتمرد از گفت و گوی فراگیر و علنی با مردمی که احتمالاً منافع شخصی را اولویت میبخشند و طبیعتاً تصویر روشنی از جهتگیریهای کلی ملی ندارند، هراس و واهمه دارد، بهتر است، ابتدا از گفت و گو با فعالان فرهنگی وجیهالمله آغاز کند، تا رفته رفته زمینه اجتماعی را برای گفت و گوهای فراگیر و علنی با مردم بدون آن که رقابتها افق کلی ملی را تهدید کند، مهیا گرداند. گفت و گوهای توأم با تفاهم، بین دولتمردان و مردم به شکل صریح و بدون تعارف، در ابتدا به سختی اتفاق میافتد، و باید در اجرای آنها صبورانه و با حوصله عمل کرد. هر از گاه، صحنههایی از پرخاش مردم به یک دولتمرد را در گوشهای از جهان، بر صفحههای تلویزیون میبینیم، و این نشان از دشواری گفت و گوی دولتمرد با مردمی که طبیعتاً خبره و مطلع امر سیاست محسوب نمیشوند است، ولی ممارست و کمک گرفتن از چهرههای وجیه المله، کلید فتح باب گفت و گو در چنین موقعیتهایی است.
۸. مطلب مهم و بعدی آن است که سیاستمدار باید اجازه ندهد اقشار مختلف مردم رو در روی هم قرار گیرند؛ دولتمرد باید زهر اختلافات را بگیرد؛ و اگر سیاستمداری نتواند یا نخواهد جلوی تضادها و انسدادهای گفت و گویی را بگیرد و اجازه دهد تا هر کدام از مردم، دیگران را به وفور متهم کنند، آن گاه نخواهد توانست تا از ظرفیتهای ملی به درستی و به نحوی مثمر ثمر استفاده کند. عاقلانهتر آن است که سیاستمداران، با جلوگیری از شکلگیری جو منفی و مملو از بدگویی در میان ملت، ضمن تأمین آرامش و امنیت که بخش مهمی از کارکرد سیاست امروز است، فرصت کافی برای رسیدگی به وظایف مهمتر و کلیدیتر را به خود بدهد.
۹. در همین راستا، سیاستمدار قاطع و محبوب، این توان را دارد تا تک تک مردم را با کمک زمینههای سختافزاری و نرمافزاری موجود، به مشاوران صادق خود تبدیل کند. در کشور متنوع و در متن فرهنگ پرتجربهای مانند ایران، دولتمرد، باید در همه جا و همه حال به یاد داشته باشد که در هر شرایطی به مشاوره و کمکهای فکری و غیرفکری مردم در دوردستترین نقاط کشور نیازمند است. با زمینههای فنی که دنیای دیجیتال و فناوری فراگیر ارتباطات فراهم آورده است، این نوع بهرهمندی میسرتر شده است و سیاستمدار ایرانی مطلقاً نباید از این امکان صرف نظر کند. این زمینه فنی باعث میشود تا یک نوع احساس عمومی حمایت شدن و حمایت کردن بین تمام بخشهای کشور شکل بگیرد. «کشور به یک ۱۱۰ سیاسی احتیاج مبرم دارد».
۱۰. نهایتاً و مهمتر این که، دولتمرد عمیقاً قاطع و محبوب، منوط به تزکیه نفس است. او باید مستمراً زمانی را برای خلوت کردن با خود اختصاص دهد، و سیاست را به مرامی اخلاقی تبدیل نماید. در این زمینه، نمیتوان به مشاوران یا حسابگریهای شخصی و اداری اتکاء کرد، بلکه دولتمرد باید اخلاق را به مثابه ملکهای در خود پرورده باشد تا مردم هم بتوانند در او رشحات بزرگواری و حکمت را ببینند. بخش مهمی از ملکه و توان اخلاقی، در اخلاص محقق میشود که در شرایط جامعه امروز، متاع کمیابی است. ساز و برگهای اداری متداول مبتنی بر رقابتهای ویرانگر برای پیشبرد برنامههای فردی بنا شده است، ولی دولتمردی میتواند به چهره ملی قاطع و محبوب تبدیل شود، که در جریان سعود سیاسی خود، اسیر منیتها، نفعطلبیها، و باندبازیها نگردد و سلامت اخلاق و اخلاص خود را حفظ کند، و تنها با حفظ چنین روحیهای است که میتواند به مسیر درست سیاسی ادامه دهد و قاطع و در عین حال محبوب بماند (توأم با برخی اقتباسهای آزاد).
مأخذ:صبحنو
هو العلیم