فیلوجامعه‌شناسی

مقالات و يادداشتهاي روز

نابغه بودن و نادان شمرده شدن

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشت ادامه مطلب...از GALLUP؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬    اغلب، ترس از نادان شمرده شدن بر آرزوی نابغه بودن غلبه می‌کند. ما انسان بوده و به همین دلیل آسیب‌پذیر هستیم. می‌دانیم اگر ادعای عجیب و غریبی کنیم، ممکن است خود را در خطر نادان شمرده شدن و بازخواست شدن قرار بدهیم. این در حالی است که اگر حرف ما درست باشد، هر چقدر مخالفت‌ها بیشتر باشد، پاداش بیشتری خواهیم داشت. ولی، مخالفان زیاد، ترس ما را بیشتر می‌کنند و به همین دلیل اغلب، مردم سکوت را گزینه بهتر می‌دانند و از نوآور بودن دوری می‌کنند.

░▒▓
▬    آیا وقتی یک ایده خلاقانه به ذهنتان می‌رسد، باید دیگران آن را تأیید کنند تا با ارزش محسوب شود؟ تقریباً، پاسخ اکثر افراد به این سؤال منفی است. مردم اغلب دوست دارند برای رسیدن به یک خلاقیت، خود را مستقل نشان دهند. چرا شما از دیگران نظرخواهی می‌کنید؟ اگر آن‌ها با شما مخالفت کنند چه کار می‌کنید؟ چه بر سر ادعای شما مبنی بر انجام کار به تنهایی می‌آید؟
▬    داستان کوالکام را شنیده‌اید؟ به کلمه «CDMA» که مخفف Code Division Multiple Access است دقت کنید. حالا به تلفن همراهتان نگاه کنید و دوباره به این چهار حرف! این چهار حرف کارکرد تلفن شما را ممکن کرده‌اند. اگر می‌خواهید از کسی تشکر کنید، اروین جیکابز (Irwin Jacobs) و تیمش در کوالکام را فراموش نکنید. چند سال قبل در حالی که اروین جیکابز، بار کوالکام را به دوش می‌کشید، دنیا با دیده تردید به تلاش آن‌ها برای تبدیل فن‌آوری دسترسی چندگانه تقسیم کدی CDMA به یک سیستم استاندارد بی‌سیم نگاه می‌کرد. پیچیدگی بسیار زیاد این سیستم باعث نشد تا تیم جیکابز از ادعای خود کناره‌گیری کنند، اما، تردیدها تا جایی افزایش یافت که برخی از حرفه‌ایها هم به سخن وادار و از این طرح انتقاد کردند. حتی، بعضی از کارکشته‌های این فن از دانشگاه استنفورد معتقد بودند که کارهای وی در تضاد با قوانین فیزیک است. اگر شما چنین وضعیتی را تجربه کرده باشید یا با افراد مردد کار کرده باشید، می‌توانید تصور کنید که چه فشاری بر سر جیکابز، و هم تیمی‌هایش بود.
▬    اما امروزه، به وضوح می‌دانیم که کوالکام با موفقیت فن‌آوری دسترسی چندگانه تقسیم کدی را به صنعت آورده است. این پیروزی بسیار قدرتمندتر از تردیدهای اولیه بود. با تمام مخالفت‌هایی که در سر راه CDMA بود، بررسی‌های خوبی توسط اروین و تیمش شده بود. اگر حق با شما باشد، حتی، در دریایی از تردید هم نجات خواهید یافت. همان طور که برای کوالکام اتفاق افتاد. آن‌ها تا به امروز جوایز بسیاری را برای این خلاقیت که عموم با آن مخالف بودند، دریافت کرده‌اند.
▬    همان طور که سرمایه‌دار پر جسارت مشهور، اندی راچ لف، می‌گوید: بخش شیرین کار برای کسی که یک نوآور است این است که درستی مطلبی را می‌داند که دیگران به آن اتفاق نظر ندارند.
▬    اما اگر عقیده شما غلط باشد چه؟ اگر بدانید که اشتباه می‌کنید، با دیگران هم‌صدا می‌شوید یا نه؟ معمولاً، پاسخ این است، جای سؤال نیست: اگر اشتباه کنم به بقیه می‌پیوندم. اگر همه ما اشتباه کنیم کسی نمی‌تواند من را متهم کند. مطمئناً جایی که اشتباه کنم و تنها هم باشم دیگر یک فرد نادان هستم!
برداشت از دنیای اقتصاد
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در شنبه, 16 آذر 1392 ساعت 17:05

یک ارزیابی دیگر از گزارش صد روزه

فرستادن به ایمیل چاپ

دکتر ادامه مطلب...امیر محبیان؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬    حملات رئیس جمهور حسن روحانی به دولت پیشین در گزارش صد روزه‌اش از عملکرد دولت، مبدأ شکل‌گیری مباحثی شده است که بعید نیست به نقطه عطفی در تحولات آتی سیاسی تبدیل شود.
▬    سکوت رئیس جمهور پیشین، محمود احمدی نژاد در پی این انتقادات شکست و طی نامه‌ای خطاب به روحانی نوشت: «با آن‌که اینجانب، حتی، پس از شنیدن گزارش چند روز گذشته شما که بر ”پایه“ ”انتساب عناوین غیرمنصفانه و بی‌پایه“ به دولت‌های نهم و دهم شکل گرفته بود، به اقتضای مصالح کشور، بنا بر سکوت داشته و دارم، لکن به احترام تقاضاهای بی‌شمار گروه‌های مختلف مردم و از جمله صاحب‌نظران سیاسی و اقتصادی، لازم دیدم که از جنابعالی دعوت نمایم تا در فضایی کاملاً دوستانه و صمیمی، در مناظره‌ای صریح، اصولی و روشنگر در منظر افکار عمومی، ابهامات و حقایق ناب را آن طور که هست، مورد تصدیق و تأکید قرار دهیم تا از فرصت برداشتن گام‌های بلند و استوار در مسیر روبه جلوی کشور دریغ نشود».
▬    در بخشی دیگر از نامه، احمدی نژاد تأکید کرده است: «خدا را شاهد می‌گیرم که این دعوت نه بر اساس یک حس شخصی، بلکه بر مبنای احساس تکلیف دینی و ملی صورت می‌گیرد».
▬    در پایان نیز نکته مهمی را مورد اشاره قرار داده است که کمتر مورد توجه قرار گرفت: «به عنوان قطره‌ای از اقیانوس ملت ایران، آمادگی دارم که همه توان و تجربه خود را برای تسهیل و پیشبرد امور در خدمت دولت قرار دهم».

░▒▓
▬    در مقابل، مشاور دکتر روحانی به پاسخ پرداخت؛ ترکان از موضع تحقیر و اهانت گفت: شرط این مناظره آن است که رئیس دولت دهم راست‌گو باشد و نیز اعلام کرد: حسن روحانی و محمود احمدی نژاد در یک سطح قرار ندارند که بخواهند با هم مناظره کنند.
▬    پیرامون این رفتارهای متقابل ذکر نکاتی لازم است:

░▒▓
▬    ۱. برای نحوه گزارش رئیس جمهور سناریوهایی محتمل بود که ذیلاً اشاره می‌شود:

•    الف: ارائه گزارش بدون اشاره به مشکلات پدید آمده در مسیر که محصول عملکرد دولت پیشین بوده است.
•    ب: ارائه گزارش امید بخش به مردم در سیما با اشاراتی کلی به مشکلات از موضع بزرگ‌منشانه و ارسال گزارش تخصصی از وضعیت کنونی اقتصاد به سران و افراد موثر کشور به صورت مستند و نقل موارد قابل طرح در جمع نخبگان کشور (به عبارتی طرح لایه به لایه مشکلات)
•    ج: ترسیم فضایی تاریک از اوضاع و معرفی کردن دولت پیشین به عنوان مقصر برای کنترل توقعات مردم از دولت کنونی

░▒▓
▬    ۲. در میان سناریوهای محتمل سناریوی سوم برگزیده شد که منشأ بحث‌های کنونی گشت. عناصر پنهان سناریوی سوم چه بود که جنجال برانگیز شد؟

▬    الف: سناریوی سوم مطلوب اصلاح طلبان تند رو بود که می‌کوشیدند از احمدی نژاد به دست روحانی انتقام بگیرند؛ زیرا:

- پیش بینی می‌کردند که احمدی نژاد و نیز اصول‌گرایان واکنش نشان دهند و در نتیجه، روحانی از اصول‌گرایان جدا شده و به اصلاح طلبان نزدیک‌تر شود.
- به دلیل سیاه نمایی موجود در گزارش این امر موجب انتقادات غیر رسمی رهبری شده و روحانی از موضع تبعیت کامل فعلی به موضع تبعیت منتقدانه تغییر مسیر دهد تا در زمان لازم گام دیگری را به عقب برگردد.
- سیگنالی دوگانه به غرب مبنی بر موثر بودن تحریم‌ها و نظام مبنی بر ناگزیر بودن به مصالحه ارسال گردد.

░▒▓
▬    ۳. متأسفانه به دلیل فضای حاکم بر ذهنیت مشاوران رئیس جمهور به رغم منش غالب بر شخصیت روحانی که اعتدال و عقلانیت است؛ سناریوی سوم عملیاتی شد که نتایج زیر بر آن مترتب است:

- با ظهور یک چهره رادیکال و تند در نقد دولت پیشین عملاً بر اساس قاعده «رادیکال‌ها همدیگر را به حرکت در می‌آورند» بهترین خدمت به رادیکال‌های طرف مقابل شد تا میدان را عرصه فعالیت خود کنند.
- اصول‌گرایان معتدل که به حمایت از دولت فعلی پرداخته بودند یک گام عقب نشستند، زیرا، توجیهی عقلانی برای دفاع از این رفتار دولت نمی‌دیدند.
- حملات یک‌سویه به دولت پیشین که فضای مظلومیتی را برای دولت قبل و ضرورت پاسخگویی آن‌ها فراهم کرده بود؛ باعث شد احمدی نژاد هوشمندانه با ابزار مناظره که با کمک آن بر رقبای پیشین سال ۸۴ و ۸۸ پیروز شده بود به میدان بیاید.
- واکنش مشاور آقای دکتر روحانی فاقد حداقل درک از ذهنیت توده مردم و مملو از اهانت و تحقیر به احمدی نژاد بود که این روش در انتخابات ۸۴ باعث ضربه به شخصیت هاشمی و پیروزی احمدی نژاد شده بود و اینان در این دوره نیز با همین روش در حال تخریب روحانی و نه احمدی نژاد هستند.
- مناظره (در صورت برگزاری یا عدم برگزاری) برای احمدی نژاد فرصتی را پدید می‌آورد که به عنوان رهبر اپوزیسیون دولت فعلی در رسانه‌ها مطرح و به نقطه پیوند همه گروه‌ها و جریانات مخالف دولت فعلی تبدیل گردد.

░▒▓
▬    اما اگر سناریوی دوم انتخاب می‌شد:

- امید مردم به کفایت دولت برای حل مشکلات کشور مخدوش نمی‌شد.
- مشکلات به چهره‌ها و مسؤولان موثر بدون تبعات منفی انتقال می‌یافت.
- تصور سیاه نمایی که تحذیر سخت رهبری را دارد به اذهان متبادر نمی‌شد.
- موضع دولت با ادبیات فاخر، بلند همتانه و منشی معتدل و اخلاقی مبتنی بر مروت با ایجاد کمترین موج مخالف بیان می‌شد.
- هیچ علامت قابل سوءاستفاده‌ای به طرف‌های غربی حاکی از ضعف کشور ارسال نمی‌شد که منطق ضرورت تشدید تحریم‌ها را تقویت نماید.
- رادیکال‌های طرف مقابل را تحریک نمی‌کرد و طبعاً فرصت بیشتری را برای همراهی اصول‌گرایان معتدل فراهم می‌کرد.
- تصویر میانه رو را با غلطیدن به دامن سناریوی اصلاح طلبان تند رو مخدوش نمی‌کرد.

░▒▓
▬    اما دولت دکتر روحانی برای مدیریت برداشت مردم و نخبگان برای کاستن از تبعات اقدام مذکور چه می‌تواند انجام دهد؟

▬    ۱. مانع اظهار نظرهای ناسنجیده بعضی از مشاوران شده و با ذکر این که «این سخنان موضع دولت و شخص دکتر روحانی نیست» از آثار و تبعات منفی آن فاصله بگیرد.
▬    ۲. برای اتخاذ مسیری میانه، ترکیب مشاوران رئیس جمهور باید متشکل از معتدلین و عقل پیشگان دو جناح باشد؛ لذا، ترکیب مشاوران باید با تصویر مطلوب مورد نظر همخوان باشد. مشاوران تند رو و کینه جو می‌خواهند با دست روحانی انتقام بگیرند که طبعاً با نفع و شخصیت دکتر روحانی همخوان نیست.
▬    ۳. در مواجهه با پیشنهاد دکتر احمدی نژاد بر بند آخر تأکید گردیده و از پیشنهاد همراهی وی در پیشبرد امور استقبال شده و اعلام گردد «دولت از همراهی و تجربه همه دولت‌های پیشین استقبال کرده و رئیس جمهور نشست‌هایی را در این زمینه با روسای دولت‌های پیشین برقرار خواهد کرد بدین وسیله موضع تهاجمی مناظره را به موضع خردمندانه و آرام گفتگو تغییر داده و تصویری مثبت و مطلوب از خود ارائه خواهد داد.
مأخذ:رسالت
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در جمعه, 15 آذر 1392 ساعت 19:34

اخلاق نخبگان و ”جام زهر“

فرستادن به ایمیل چاپ

دکترادامه مطلب... حامد حاجی‌حیدری؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


■■■ قضیه
▬    در شرایطی که نیاز به اتحاد داریم، پایه این اتحاد را در اخلاق و انصاف پاس بداریم.
▬    عالی‌جناب دکتر محمد باقر نوبخت، در واکنش به نامه مناظره‌جوی دکتر محمود احمدی‌نژاد فرمودند: «قصد آقای رئیس‌جمهور این نیست که دوباره واشکافی کند. بنده فکر می‌کنم جامعه نیاز به آرامش دارد».
▬    من و اغلب مردم و شاید همه مردم، به جمله اخیر عالی‌جناب نوبخت آفرین می‌گوییم، به این جمله که «جامعه نیاز به آرامش دارد».
▬    دکتر محمود احمدی‌نژاد هم به این جمله او آفرین گفت. نامه دکتر محمود احمدی‌نژاد هم در چهار نقطه، بر نیاز فعلی کشور به آرامش تأکید داشت: «به اقتضای مصالح کشور، بنا بر سکوت داشته و دارم»، «با تاکید مجدد بر لزوم تحکیم‌ دوستی‌ها و حفظ وحدت و همدلی به ویژه در شرایط کنونی...»، «چیزی که موجب مزید نگرانی شده این است که نادیده انگاشتن ظرفیت‌ها و توانمندی‌ها و داشتن برآوردهای ناصحیح و آمارهای نادرست از وضعیت کشور چه بسا به تصمیم‌سازی‌های ناصواب در عرصه سیاسی و اقتصادی داخلی و بین‌المللی و تضعیف امید و نشاط ملی بینجامد»، «از جنابعالی دعوت  می‌نمایم تا در فضایی کاملاً دوستانه و صمیمی، در مناظره‌ای صریح، اصولی و روشنگر در منظر افکار عمومی، ابهامات و حقایق ناب را آن طور که هست، مورد تصدیق و تاکید قرار دهیم».
▬    ولی، عالی‌مقام، دکتر حسن روحانی با این جمله سخنگوی دولت موافق نیست. واقع آن است که گزارش صد روزه دکتر حسن روحانی با روح جمله جناب نوبخت منطبق نبود؛ با روح این جمله که «جامعه نیاز به آرامش دارد».  ایشان با سخنان خود، نه فقط دکتر محمود احمدی‌نژاد را به طرز موهن و غیر منصفانه‌ای و برای چندمین بار هدف قرار داد، نه فقط هواداران احمدی‌نژاد را، نه فقط مدیران خدوم دولت‌های نهم و دهم را، نه فقط دلسوزان انقلاب را، بلکه به «سرهنگ» و مجلس شورای اسلامی و صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران هم رحم نکرد. همه را بی‌جهت و بی‌ثمر آزار داد. ایشان می‌توانست وقت خود را به روشن کردن نقاط مبهم و پنهان‌کاری‌های انبوه در توافق هسته‌ای ژنو و ضمیمه اجرایی و چیزهای دیگری که از این پس سبز خواهد شد معطوف کند. او می‌توانست فارغ از تحریم‌ها، در مورد سیاست‌های اقتصادی و اجتماعی و سیاسی مبهم دولت خود توضیح دهد تا مردم تکلیف خود را بدانند و برنامه خود را تنظیم کنند. و او به جای همه این‌ها ترجیح داد که «واشکافی کند»، و باور نداشت که «جامعه نیاز به آرامش دارد». گمان ندارم که حتی هواداران پر و پا قرص عالی‌مقام هم، به گزارش صد روزه، نمره‌ای بیش از پانزده داده باشند. از نظر مخالفان سیاسی که بی‌گمان، گزارش صد روزه حاشیه‌ای، موهن، خلاف آرامش، پنهان‌کارانه، و... بود و نمره‌ای بیش از هفت بیستم نمی‌گرفت.

■■■ برهان
▬    خب؛ گزارش صد روزه رئیس جمهور، اولین مسأله اخلاقی ما در این سال‌ها نیست. برنامه نود، برنامه هفت، برنامه زاویه، برنامه کارنامه، برنامه مناظره، و بگو مگوهای مجلس، برخوردهای معرکه‌ای از این نحو مسائل اخلاقی است. خصوصاً در مورد همین مسأله اخلاقی اخیر، یعنی گزارش صد روزه رئیس جمهور، نظر افراد متعدد کوچه و بازاری را جویا شدم. بسیاری، وجهی غیراخلاقی برای این تعریض‌های رئیس جمهور تشخیص داده بودند.
▬    وقتی به جماعت نخبه کشور توجه می‌کنیم، و در سوی دیگر عامه مردم را در نظر می‌گیریم، ملاحظه می‌کنیم که انگار نحوی تأخر اخلاقی نزد نخبگان این جامعه مشهود شده است. البته، بی‌گمان بخشی از مشهود شدن ضعف اخلاق نزد نخبگان، به تو چشم بودن نخبگان بازمی‌گردد، ولی، بخشی از نخبگی هم به همین باز می‌گردد که بتواند در معرض عامه، رفتار مناسب و آموزنده و در جهت مصالح جامعه از خود نشان دهد.
▬    و به گمان من، (۱) رقابت‌های ناسالم بین نخبگان و ذهنیت‌های نامهذب توأم با دنیاطلبی، و همچنین، (۲) نقش‌آفرینی موضوع مهم فساد نخبگان که در نهایت، منجر به بدبینی عمومی به بالابالایی‌ها شده است، و در نهایت، (۳) مطبوعات و اخلاق مطبوعاتی که می‌گردد دنبال سویه‌های جنجالی حوادث، سه عاملی هستند که قشر نخبگان این جامعه را از چشم‌ها انداخته است.
▬    در اینجا مجال پرداختن به هر سه نیست. به تحقیق در قضیۀ نخست همت خواهیم گمارد، و در یادداشت‌های بعدی به دو تای دیگر خواهیم پرداخت:

■■■ ریشه در تکنوکراسی سیاسی
▬    این که چرا رقابت‌های ناسالم بین نخبگان و ذهنیت‌های نامهذب توأم با دنیاطلبی، اسباب دلواپسی مردم می‌شود، بازمی‌گردد به این که سیاست از عالی‌ترین فضیلت بشری، به نحوی تکنیک بازی با قدرت تقلیل یافته است. متأسفانه، این تغییر دید، در میان سیاستمداران مختلف ما مشهود شده است.
▬    در آغاز انقلاب که رهبر کبیر انقلاب اسلامی، مدام و لاینقطع بر کلید واژه «تهذیب« تأکید می‌فرمودند، سیاست به معنای توجه و دقت و درک همه جانبه، از طریق طرد دنیاطلبی‌ها و جزء‌نگری‌ها بود. در آن وقت، سیاست، شریف‌ترین فعالیت بشری، و عالی‌ترین فضیلت اخلاقی بود که همۀ جنبه‌های عملی زندگی انسانی را در ظل حکمت حکیمانه الهی جمع می‌کرد و به همین ترتیب بود که همه مردم هم در آن مشارکت داشتند و گروه نخبگان از عامه مردم متمایز به نظر نمی‌رسیدند. آن چه وجه ویژه سیاست را در سال‌های آغازین انقلاب می‌ساخت و متفکران و سیاست‌مداران سایر ممالک را متعجب می‌نمود، این بود که سیاست برای سیاستمداران نسل نخست انقلاب، یک تکنیک بازی قدرت نبود؛ سیاست، عبارت از «زندگی نیک» بود، و از آنجا که با کلیت زندگی شهروندان پیوستگی معنوی داشت، با عقیدۀ آنان هم ارتباط مستقیم برقرار می‌کرد و دل آن‌ها را به دست می‌آورد. در نتیجه، سیاست‌مدار بودن، مانند آهنگر بودن یا پزشک بودن نبود. سیاست‌مدار بودن، معادل فضیلت‌مند بودن و مهذب بودن نوع انسان تلقی می‌شد. البته دولت‌مرد فضیلت‌مند و مهذب، در سایه ارتباط خود با خدا و مردم، از دید ناظر بیرونی سیاستمداری چیره‌دست و نیرومند به نظر می‌آمد، ولی از دید خودش، او فقط یک مجاهد در راه فضیلت و تهذیب اخلاق بود، همین.

■■■ بزرگداشت نیکولو ماکیاولی در مؤسسه دائره‌المعارف اسلامی!
▬    این نحو دید که سیاست را نحوی فن و تکنیک، مثل آهنگری و زراعت و صناعت به حساب آوریم، برمی‌گردد به نیکولو ماکیاولی که برای سیاست به مثابه یک فن مانند سایر فنون جایی باز کرد و از این قرار پایه گذار علوم سیاسی مدرن شمرده شد.
▬    ماکیاولی همان بود که در آغاز انقلاب، سمبل وجه فاسد سیاست بود، ولی جالب آن که امروز، بزرگداشت نیکولو ماکیاولی در مؤسسه دائره‌المعارف اسلامی برگزار می‌شود!
▬    بزرگداشت نیکولو ماکیاولی در مؤسسه دائره‌المعارف اسلامی برگزار می‌شود! و این بزرگداشت، سمبل چرخشی در فهم انقلابیون قدیم هم هست. انقلابیون قدیم که جمعی از آنان در مؤسسه دائره‌المعارف اسلامی گرد آمده‌اند، انگار پذیرفته‌اند که سیاست، وجهی از فن و تخنه و تکنیک است، نه جایگاه مردمان با فضیلت و بی‌شیله پیله.
▬    حکمت سیاسی، با ماکیاولی (معلم شیطان) به کژ راهه می‌رود (به قول لئو اشتراوس)، و از آن پس گفته می‌شود که موضوع سیاست تنها قدرت است، نه فضیلت و نه خیر و و نه عدالت و نه اخلاق و نه فرهنگ. با ظهور ماکیاولی، سیاست‌بازی و بازی سیاسی یا همان که سال‌ها بعد، رانلد ریگان، آن را تجارت شو و نمایش نامید، جای حکمت را گرفت. نزد ماکیاولی، نظم و ثبات و آرامش سیاسی بر همه چیز مقدم بود و همه چیز باید در خدمت آن قرار می‌گرفت. از این رو، شهریار خاندان مدیچی مجاز دانسته شد تا همه چیز را در خدمت نظم و ثبات و توسعه قرار دهد. گاهی شیر باشد و گاهی روباه و گاهی نیز هر دو.

■■■ و نسبت دیپلمات با ”جام زهر“
▬    سیاستمداران تکنوکرات، در مقابل درک سقراطی از سیاست قرار می‌گرفتند و به او «جام زهر» خوراندند. آن وقت به این سیاستمداران تکنوکرات، دماگوس یا زبان‌باز و عوام‌فریب می‌گفتند. امروز، به آن‌ها دیپلمات می‌‌گویند؛ دیپلماسی، عبارت از فنی است که در اواخر قرن هفدهم میلادی باب شد. در لغت، فن و عمل رهبری مذاکرات بین ملت‌ها به منظور حصول سازش است که مورد رضایت متقابل همگان باشد. دیپلمات‌ها، با «زبان» کار قدرت را پیش می‌برند، زبان‌بازی می‌کنند. سقراط، به رغم دیپلمات‌ها، باور داشت که سیاست‌مدار باید بیش از زبان‌بازی و عوام‌فریبی و تلون، «حکمت» بداند. منظور سقراط از «حکمت» چیز عجیبی بود؛ او می‌گفت: «سیاست‌مدار باید حکیم باشد، آن قدر حکیم که بداند هیچ نمی‌داند».
▬    تالی همین تلقی از سیاست را در باور سقراط انقلاب اسلامی، آیت الله امام سید روح الله موسوی خمینی (ره) می‌توان دید که در نصیحت‌هایش به ابوالحسن بنی‌صدر، به «هیچ نبودن سیاست‌مدار» تأکید داشت. هدف توأم آن سقراط و این سقراط، آمیزش سیاست و فضیلت و اخلاق بود، و مهم‌ترین فضیلت از نظر آن‌ها، اصل «تهذیب» بود که در دنیای امروز اهمیت خود را بیش از هر زمانی نشان داده است؛ دوری گزیدن از نخوت و غرور بود، که «حب نفس رأس کل خطیئه».
▬    این لاف زدن به دانش و خرد و دیپلمات بودن است که انسان را این گونه از خود راضی و متفرعن می‌کند که نمی‌تواند نیکی‌های دیگران را ببیند و «سیاه‌نمایی» پیشه می‌کند. و تکبر در سیاست، دیکتاتور پرور است، و حتی عین دیکتاتوری است. هم‌چنان که تهذیب و غرق در هستی خدا شدن و سپس، ولی و فقیه شدن، ضد دیکتاتوری است، آن طور که آیت الله امام سید روح الله موسوی خمینی (ره) می‌اندیشید.
▬    به اتکاء این براهین است که من فکر می‌کنم که «واشکافی گذشته» فی‌نفسه نمی‌تواند آسیبی به آرامش جامعه ما بزند، مشروط بر آن که مهذب باشد و فارغ از روحیه کبر و تکبر. بدون «سیاه‌نمایی». با «نقد» به معنای «عیارسنجی» منصفانه. سیاست‌مداران مدرن یا دیپلمات‌ها، که این روزها کمتر آواز «تهذیب... تهذیب... تهذیب...» را می‌شنوند و کمتر به نماز جمعه می‌روند تا آوای «اتقوا الله» را گوش فرا دارند، در حالی دیگران را به دروغ‌گویی و پنهان‌کاری متهم می‌کنند، که خودشان در پرونده هسته‌ای مشغول پنهان‌کاری هستند و هر چه می‌گذرد معلوم می‌شود که وجوه پنهان آن مذاکرات چه بوده است؛ کم کم، سر و کله یک «ضمیمه اجرایی» پیدا می‌شود، و با احوالی که تا حالا شاهد بوده‌ایم، همچنان انتظار داریم که سر و کله چیزهای دیگری پیدا شود؛ طوری که کم کم همه می‌فهمند که چرا آیت الله سید علی حسینی خامنه‌ای، مقام معظم رهبری، در پاسخ به نامه عالی‌مقام، دکتر حسن روحانی نوشته بودند: «دست‌یابی به آنچه مرقوم داشته‌اید، در خور تقدیر و تشکر است»، «دستیابی به آنچه مرقوم داشته‌اید...»؛ «دست‌یابی به آنچه مرقوم داشته‌اید،،،،،،،، در خور تقدیر و تشکر است» (همراه با برداشت‌هایی از دکتر علی اکبر امینی).
مأخذ:رسالت
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در جمعه, 15 آذر 1392 ساعت 16:25

دکتر کاظم معتمدنژاد درگذشت

فرستادن به ایمیل چاپ

دکتر ادامه مطلب...حامد حاجی‌حیدری


▬    دکتر کاظم معتمدنژاد، پایه‌گذار علوم ارتباطات ایران، پس از یک دوره طولانی بیماری درگذشت.
▬    آن مرحوم که متولد ۱۳۱۳ هجری شمسی بود، در سال ۱۳۴۶ دانشکده روزنامه‌نگاری را تأسیس کرد و مؤلف کتاب‌های متعدد در خصوص علوم ارتباطات بود: اجلاس جهانی سران درباره جامعه اطلاعاتی، ارتباطات بین‌المللی، ارتباط جمعی غربی و انقلاب اسلامی ایران: بازنگری انتقادی نظریه‌های غربی توسعه بخشی ارتباطات در جهان سوم و تحقیق در پوشش خبری انقلاب اسلامی ایران در وسایل ارتباط جمعی غرب، ارتباطات در خدمت انسان‌ها: برنامه بزرگ یونسکو برای سال‌های ۸۵-۱۹۸۴، ارتباطات و وسایل ارتباطی، حقوق ارتباط جمعی، حقوق مطبوعات، روزنامه نگاری، روش تحقیق در محتوای مطبوعات: با کلیاتی درباره تجزیه و تحلیل در ارتباطات جمعی، روش مطالعه و بررسی مطبوعات، کتابشناسی ارتباطات جمعی در جهان سوم، ماکت‌سازی و صفحه‌بندی، مصاحبه و رپورتاژ، مطالعات و تحقیقات انتقادی در ارتباطات اجتماعی، مطبوعات، تبلیغات و افکار عمومی، مطبوعات و وسایل خبری: ارتباطات و مطبوعات در دنیای امروز، وسایل ارتباط جمعی، وسایل ارتباطی و خبری (ارتباطات و وسایل ارتباطی).
▬    ایشان، به رغم سن بالا، روزآمد و مؤثر بودند. امید که راه ایشان پر رهرو گردد.
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در پنجشنبه, 14 آذر 1392 ساعت 18:25

تهی‌دستان شهری؛ طرح مبحث

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشت ادامه مطلب...از پیتر لوید؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬    امروز با به زیر سؤال بردن اعتبار «تحلیل طبقاتی» در جهان سوم، کاری بیش از صرف پرداختن به سفسطه‌های روشنفکری رایج انجام می‌دهیم. مفاهیم مورد استفاده‌ی ما از نظر تداعی معانی گسترده بوده و بسیاری مفاهیم دیگری را به ذهن می‌آورند. واژه‌ای هم‌چون پرولتاریا به مراتب فراتر از هر گونه تعاریف محدود بوده، و هزاران تصویر را پیش چشم آدمی مجسم می‌سازد.
▬    شکی نیست که توده‌ها و حوادث در جهان عینی وجود دارند و طبقات اجتماعی نیز هر کدام دارای ساختارهای منطقی و عقلانی [خاص خود] هستند، که سعی داریم با کمک آن‌ها به مشهودات خود نظم داده و الگوی قاعده‌مندی به وجود آوریم. اعتبار ساختارهای مذکور به طریق مختلفی در قابلیت‌های پیش‌بینی، سادگی ظرافت [دقت] یا در هماهنگی آن‌ها با ایدئولوژی ما نهفته است که در خصوص مفاهیم طبقاتی، این مورد وجه غالب را داراست.
▬    بیشتر گفتگوها و منازعات آکادمیک رایج، پیرامون طبقات اجتماعی، اساساً از نوشته‌های کارل مارکس و ماکس وبر نشأت می‌گیرند. طبقاتی اجتماعی به دلیل اهمیت اساسی و نقاط مشترکشان، با ارائه چند تعریف از طبقه بر حسب نقش انسان در فرایند تولید، منزلت و شأن اجتماعی وی، الگوی مصرف، شیوه‌ها و شرایط زیستی وی طبقه‌بندی شده‌اند.
▬    تحلیل طبقاتی را می‌توان بر حسب مفاهیم اقتصادی تولید یا اجتماعی مصرف یا به عبارت دیگر، بر حسب طبقات تولیدی یا طبقات مصرفی تعریف و تبیین نمود، به میزانی که هماهنگی و سنخیت این دو شکل از طبقه مورد پذیرش است، رابطه آن‌ها تبیین می‌گردد.
▬    معمولاً عقیده بر این است که الگوهای مد نظر عامل، غیر از الگوهای ناظر هستند؛ الگوهای مدنظر عامل در حقیقت، در سازمان‌بندی خود از دقت کمتری برخوردارند؛ اما، نکته‌ای که به نظر من باید بر آن تأکید ورزید، کثرت و تعداد الگوهای مورد استفاده‌ی عامل در شرایط ویژه است.
▬    دو نوع ویژگی، تحرک قشر تهی‌دستان شهری کشورهای جهان سوم را مشخص می‌سازد:

•    اولین ویژگی؛ منشأ دهقانی بسیاری از آنان است، چرا که، بدواً با ارزش‌های سنتی روستایی تربیت شده‌اند و روند موفق تطبیق و سازش خود با زندگی شهری را به مثابه پیشرفت تلقی می‌کنند.
•    ویژگی دوم؛ این که با توجه به وسعت معتنابه بخش رسمی و بخش غیر رسمی، میزان تحرک افراد در قشر مذکور چشمگیر است.

▬    موقعیت اقتصادی مبهم شاغلین در بخش غیررسمی خود به روشن شدن سایر روابط اجتماعی آنان کمک کرده است، البته، موارد در ارتباط با اقشار مزد بگیر به طور یکسان قابل تعمیم است. در ارتباط با شاغلین در بخش غیررسمی به سه گروه‌بندی مهم اجتماعی برمی‌خوریم:

•    ابتدا واحد خانواده، در گروه‌بندی مذکور به کرات افرادی دیده می‌شوند که در تلاش برای افزایش درآمد خود به دو یا چند نوع شغل روی می‌آورند.
•    در گروه‌بندی دوم، روابط نزدیک بین شخص مهاجر با خانواده‌اش در ده و با هم ولایتی‌هایش در شهر، کراراًَ مورد تأکید قرار گرفته است. تداوم این روابط را می‌توان به زبان عاطفی و موثر بیان نمود، لیکن مهم‌ترین وظیفه، تأمین امنیت اقتصادی است.
•    سومین گروه‌بندی مهم اجتماعی عبارت است از گروه‌های وابسته به محل سکونت و اقامت (گروه‌های اقامتی).

▬    ارزیابی‌هایی که از فعالیت سیاسی در میان قشر تهی‌دستان شهری به عمل آمده، از نظر بر خورد با مسائل با یکدیگر تفاوت دارند. پژوهشگرانی که در حلبی آبادها تحقیقاتی انجام داده‌اند، بر حضور عنصر نیرومند علاقه‌ی فردی و تمایلات فردگرایانه برای نیل به موفقیت شخصی در میان اعضا حلبی آباد تأکید می‌ورزند و معتقدند که پیشرفت و موفقیت اعضا و نه صرفاً افراد دارای مشاغل آزاد، در گرو کیاست یا چاره اندیشی و تدبیر ریش سفیدان قوم قرار دارد.
▬    مباحثات پیرامون صورت‌بندی یا فرماسیون طبقاتی در کشورهای جهان سوم حول مقولات معدودی دور می‌زند که همگی به کمک موارد فوق تبیین گشته‌اند. در این رابطه چند نکته مهم را باید مدنظر قرار داد.

•    نکته اول؛ عبارت است از محدوده‌ی حضور طبقه کارگر؛ برخی این تعبیر را بر اقشار مزدبگیر شاغل در بخش صنعت محدود می‌کنند، شاید با این فرض که این طبقه‌ی، طبقه‌ی خلق الساعه‌ای است که نهایتاً از نظر تعداد آن قدر گسترش خواهد که با نمونه‌ی مشابه خود در جوامع صنعتی غرب برابری خواهد کرد.
•    نکته دوم؛ نیز در ارتباط با همین مسأله است: در میان قشر تهی‌دستان شهری به تقسیم بندی‌های فرعی و خرده گروه‌های متعددی بر می‌خوریم نظیر افراد مشاغل ثابت با دستمزد مناسب  «اشرافیت کارگری» و افراد بسیار فقیر و متزلزل و بی‌اعتبار  «لمپن پرولتاریا» یا «حاشیه‌نشینان»؛
•    نکته سوم؛ خاستگاه و منشأ روستایی و پیوندهای موجود میان اقشار تهی‌دست شهری است.
•    نکته چهارم؛ شکل و نحوه‌ی بیان اعتراض است.
مآخذ:...
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در پنجشنبه, 14 آذر 1392 ساعت 16:03

اسنودن: نحوۀ جاسوسی آژانس امنیت ملی امریکا از تلفن‌های همراه

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشتادامه مطلب... از فارس؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬    به گزارش خبرگزاری فارس، اسنادی که روزنامه امریکایی واشنگتن‌پست از ادوارد اسنودن، تحلیلگر سابق سیا و افشاگر برنامه‌های جاسوسی امریکا به دست آورده نشان می‌دهند آژانس امنیت ملی روزانه میلیاردها سابقه مکالمه تلفنی را گردآوری می‌کند تا مکان کاربران گوشی‌های همراه را در سرتاسر جهان ردیابی کند.
▬    این فرایند چنان که مشخص شده است به موجب اختیاراتی که دولت امریکا به آژانس امنیت ملی این کشور تفویض کرده انجام می‌شود. این سازمان امریکایی مکان‌های کاربران گوشی‌های همراه و حرکت‌های آن‌ها از یک نقطه به نقطه‌ای دیگر را ردیابی می‌کند تا اطلاعات بیشتری از سوژه هدف‌گذاری شده جمع‌آوری کند.
▬    آژانس امنیت ملی برای انجام این کار اطلاعات را در پایگاه داده گسترده‌ای متشکل از دستگاه‌های گوشی همراه و مکان‌های آن‌ها گردآوری می‌کند. اکثر افرادی که اطلاعات آن‌ها گردآوری می‌شود مظنون به انجام هیچ کار اشتباهی نیستند.
▬    آژانس امنیت ملی، سپس، روی این پایگاه داده گسترده تحلیل‌های پیشرفته‌ای انجام می‌دهد تا «هم‌سفران» سوژه هدف‌گذاری شده را ردیابی کند یعنی، افرادی که دارند همراه با سوژه از جایی به جای دیگر سفر یا با وی ملاقات می‌کنند.

░▒▓ دکل‌های مخابرات جایی برای پنهان شدن باقی نمی‌گذارند
▬    یک دستگاه موبایل فقط با روشن شدن، مکانی که در آن قرار دارد را از طریق مسیرهای متعدد به مسیرهای سیگنال‌دهی اصلی شبکه جهانی تلفن می‌فرستد. بیشتر این اطلاعات، حتی، اطلاعات مربوط به گوشی‌هایی که در خارج از امریکا ثبت شده‌اند از این کشور رد می‌شود. فرایند جمع‌آوری داده توسط آژانس امنیت ملی از این مسیرها به عنوان «UPSTREAM» شناخته می‌شود.

░▒▓ آژانس امنیت ملی چگونه سوژه‌ها را برای پیدا کردن همدست‌های آن‌ها ردیابی می‌کند؟
▬    روشی موسوم به «تجزیه و تحلیل هم‌سفران» یکی از روش‌های فعال آژانس امنیت ملی برای گردآوری اطلاعات بیشتر از سوژه است. در این روش، بر اساس اطلاعاتی که از دکل‌های مخابراتی به دست می‌آید تاریخ، زمان و مکان هر دستگاه گوشی همراه که ظرف مدت یک ساعت در مجاورت سوژه قرار گرفته‌اند مشخص می‌شود. این سامانه بر حرکات افراد فارغ از این‌که قبلاً به عنوان سوژه هدف‌گذاری شده باشند یا خیر نظارت می‌کند.

░▒▓ آژانس امنیت ملی چگونه مکان افراد را از روی گوشی همراه آن‌ها شناسایی می‌کند؟
▬    وقتی که دستگاه‌های موبایل به یک شبکه موبایل وصل می‌شوند حضور خود را روی یک یا چند «مرکز ثبت» که ارائه دهندگان خدمات مخابرات از آن‌ها برای وصل شدن و محاسبه هزینه مکالمات تلفنی استفاده می‌کنند اعلام می‌کنند. پیام‌های مربوط به ورود افراد به شبکه معمولاً، هم شامل اطلاعاتی درباره مکان کلی افراد می‌شود (یعنی اطلاعاتی در سطح شهر و کشوری که آن‌ها از آن وصل شده‌اند)، و هم شامل اطلاعات مکانی جزئی‌تر که مکان آن‌ها را بر اساس فاصله‌شان از یک دکل مخابراتی نشان می‌دهد.
▬    بسیاری از گوشی‌های همراه و گوشی‌های هوشمند از سیگنال‌های WiFi نیز برای مشخص کردن مکان کاربران استفاده می‌کنند. این سیگنال‌ها می‌توانند مکان دقیق گوشی همراه را مشخص کنند.
مآخذ:...
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در پنجشنبه, 14 آذر 1392 ساعت 13:34

تزهایی‌برای‌تحلیل‌رسانه‌ها(۵)؛ الگوی عمومی تحلیل رسانه‌ها

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشت‌آزادازملوین‌دفلورادامه مطلب... و اِوِرِت‌دنیس؛ برای تأمل بیشتر


▬    انسان‌ها از تکنولوژی‌های مختلف استفاده می‌کنند تا پیام‌ها را در طول زمان حفظ کنند و آن‌ها را به نقاط دور دستی بفرستند. آثاری نظیر دیوارهای سنگی که با خطوط هیروگلیف بر روی آن‌ها حکاکی شده و علائم دود سرخ‌پوستان امریکایی یا ارسال پیام با ضربات طبل در دوران قدیم. وسایل جدید ارتباطی نیز مانند پیشینیان خود، اطلاعات را ورای زمان و فضا منتقل می‌نمایند.
▬    استفاده از رسانه‌های توده‌ای برای تحت پوشش قرار دادن هم‌زمان شمار زیادی از مخاطبان، کم و بیش به دامنه پیچیدگی موضوع می‌افزاید.
▬    هر چند که با حضور رسانه‌های هیبریدی در بستر شبکه جهانی، رسانه‌های توده‌ای سهم پیشین خود را در فرهنگ عمومی از دست می‌دهند، ولی همچنان، این رسانه‌های توده‌ای هستند که به نحوی مسلط، سمت و سوی فرهنگ را تعیین می‌کنند.
▬    «ارتباط توده‌ای»، روندی است که طی آن دست‌اندرکاران حرفه‌ای ارتباطات، وسیله ارتباطی را طراحی کرده و از آن برای پخش پیام به صورتی وسیع، گسترده، سریع و پیوسته، برای به اهداف خاص و رساندن معانی معین و مشخص و اعمال نفوذ در مخاطبانی انبوه و ناهمگون که به صورتی گزینشی به برنامه‌ها توجه می‌کنند، استفاده می‌نمایند.
▬    از این قرار، و بر مبنای این تعریف، روند کلی ارتباطات توده‌ای را در شش مرحله مشخص تحلیل کنیم:

۱.     عمل ارتباط انسانی با عاملی تحت عنوان فرستنده شروع می‌شود. فرستنده، تصمیم می‌گیرد پیامی با ابتکار خود بفرستد و معنی عمده خاصی را در این پیام قرار دهد.
۲.     فرستنده، پیام مورد نظر را با انتخاب کلمات و شیوه‌های معین رمزگذاری می‌کند، به نحوی که با توجه به فرهنگ مشترک فرستنده و گیرنده این پیام برای گیرنده، مفهوم باشد.
۳.     پیام بعد از این مرحله فرستاده می‌شود، گفته می‌شود یا نوشته می‌شود تا از فضای بین فرستنده و گیرنده عبور کند و به صورت یک پیام با الگوی استاندارد به گیرنده برسد. در این مرحله پارازیت‌هایی در روند ارتباط اخلال خواهند کرد.
۴.     گیرنده (شخصی که پیام برای او فرستاده شده است) پیام را می‌گیرد و درک می‌کند و الگوی اطلاعات فرستاده شده را مطابق استاندارد می‌یابد و آن را به صورت یک پیام شفاهی با همان زبان مشترک فرستنده، می‌فهمد.
۵.     گیرنده، بعداً پیام را رمز گشایی می‌کند و این کار را با ساختار خاص تفسیری خود از معانی قراردادی نشانه‌ها و کلمات انجام می‌دهد. در نتیجه، گیرنده از درک پیام فرستنده «متأثر می‌شود» یا به نحوی تحت نفوذ آن قرار می‌گیرد. ارتباطات داری تأثیراتی است که از جزیی شروع می‌شود و به تأثیرات قوی و پرقدرت می‌رسد.
۶.     گیرنده بازخوردی از پیام فرستنده را تولید می‌کند که بر پیام‌های آتی رسانه‌ها تأثیر می‌گذارد.

░▒▓ مرحله اول: تصمیم‌گیری در مورد این‌که کدام فرستنده با کدام گیرنده مرتبط شود
▬    اولین مرحله در ارتباطات توده‌ای، زمانی آغاز می‌شود که یک یا بیش از یک فرستنده حرفه‌ای بسته به اهداف و ماهیت یک پیام و شکل آن که متناسب با فرستنده باشد از طریق یک محل خاص، پیامی را بفرستد چنین فرستنده‌هایی در این زمینه متخصص هستند و در قسمت‌های مختلف صنعت ارتباطات، فعالیت می‌کنند. افراد زیادی را در این زمینه می‌توان نام برد. گزارش‌گران کارگزاران فیلم، بازیگران، نویسندگان مجلات و سردبیران، مدیران تهیه و انتشار آگهی، سخنرانان و سخنگویان رسمی و بسیاری دیگر این‌ها افرادی هستند که اطلاعاتی را جمع‌آوری یا آن را ویراستاری می‌نماید سرگرم‌کننده می‌سازند نمایش روی صحنه می‌آورند، پیام‌های مربوط به آگهی را طراحی می‌کنند، پیام‌های روابط عمومی را می‌نویسند، مبارزات سیاسی و سایر کارها را سازمان می‌دهند.

░▒▓ مرحله دوم: رمزگذاری پیام‌های رسانه‌های ارتباطات توده‌ای
▬    فرستنده‌های حرفه‌ای، با کمک تعدادی حرفه‌ای متخصص، محصول تولید شده را رمزگذاری می‌کنند و معانی را در پیام خود جای می‌دهند. افراد خلاق، هنرمندان، نویسندگان، پژوهش‌گران، آهنگ‌سازان، نسخه‌برداران، سردبیران و ویراستاران و کارکرد آنان، پیام را شکل می‌دهند یا آن را بازسازی می‌کنند تا به شکل خاصی درآید و آماده تحول به خط انتقال باشد. تکنیسین‌ها کارهای مکانیکی و الکترونیک مربوط به کل پروژه را انجام می‌دهند. حامیان مالی سیستم‌های ارتباطات توده‌ای که می‌خواهند نهایتاً از این طریق محصولات خود را بفروشند. در عین حال، اعتبارهای مالی لازم را هم برای ساخت برنامه‌ها فراهم می‌کنند. سایر گروه‌های کمکی به فرستنده‌های حرفه‌ای نظیر آژانس‌هایی که آگهی‌های تجارتی را تهیه و پخش می‌کنند. آژانس‌های خدمات ارتباطات راه دور که تهیه گزارش‌های خبری به اشکال مختلف را مسیر می‌سازند، آمارگیران حرفه‌ای که به فرستنده‌ها می‌گویند چه کسانی و به چه تعداد به کدام برنامه‌ها گوش می‌دهند و در نهایت، پژوهش‌گرانی که راه‌هایی را جست و جو می‌نمایند تا روشن سازند تحت چه سیاست‌هایی می‌توان پیام‌های مؤثری را به بیشترین تعداد مخاطب و در زمان‌های مناسب رساند.

░▒▓ مرحله سوم: ارسال پیام‌های رسانه‌های توده‌ای
▬    یکی از مهم‌ترین خواص رسانه‌های توده‌ای آن است که پیام‌ها را نسبتاً سریع‌تر توزیع می‌کنند. رسانه‌های توده‌ای جدید، واقعاً از این نظر، قابل توجه هستند که به محدودیت‌های زمان و فضا چیره شده‌اند. حتی، کتب مختلف که از نظر برقراری ارتباط با مخاطب، کندترین رسانه‌ها محسوب می‌شوند، نسبت به روزهای اولیه پیدایش خود خیلی سریع‌تر توزیع می‌شوند. قرن‌ها قبل، رونویسی یک کتاب، ماه‌ها یا، حتی، سال‌ها وقت و تلاش‌های جان‌فرسا لازم داشت و بعد از آن هم مدت‌ها طول می‌کشید تا این کتاب به دست استفاده‌کننده اصلی برسد.
▬    امروزه، مطبوعات و رسانه‌های توده‌ای با سرعت بالا، با تجهیزات فنی پیشرفته، می‌توانند صدها هزار نسخه از کتاب معینی را آماده و در ظرف چند روز در سراسر کشور توزیع کنند. این موضوع درباره سایر رسانه‌های توده‌ای نیز صدق می‌کند. وقتی فیلمی تولید می‌شود عملاً ظرف چند ساعت کپی‌های آن به همه سینماهای مورد نظر در سراسر کشور فرستاده می‌شود و ظرف چند هفته میلیون‌ها نفر آن را تماشا می‌کنند. رادیو، تلویزیون و کامپیوتر به صورت وسایل ارتباطی لحظه‌ای و فوری در آمده‌اند و بر فاصله‌های زیاد بدون هیچ اشکال و تأخیر غلبه کرده‌اند. میلیون‌ها نفر از مردم جهان می‌توانند یک رویداد مهم را به صورت زنده، روی صفحات تلویزیون تماشا کنند.
▬    وسایل ارتباطی توده‌ای، علاوه بر این‌که سریع هستند، تلاش‌هایشان پیوسته است و پراکنده و نامرتب نیست، به این معنی که برنامه‌ها طبق جدول زمانی از پیش اعلام شده پخش می‌شود و تابع میل و اراده شخصی و شانس و تصادف نیست. روزنامه‌ها هر روز، مجلات هفتگی یا ماهنامه، ناشران و تولید‌کنندگان فیلم نیز به صورتی پیوسته کتب و فیلم‌های خود را به بازار عرضه می‌کنند.
▬    هر کدام از این رسانه‌های توده‌ای مزایا و محدودیت‌های خاص خود را دارند که بر نحوه استفاده از آن‌ها برای پخش اطلاعات و پیام‌ها تأثیر می‌گذارد. هر یک از آن‌ها، علاوه بر آن که انتقال پیام را تسهیل می‌کنند، به نوبه خود محدودیت‌هایی بر پیام اعمال می‌کنند.

░▒▓ مرحله چهارم: ادراک پیام‌های رسانه‌ای
▬    کلمه انبوه در عبارت ارتباطات توده‌ای یا ارتباطات درگیر با انبوه مردم، در واقع، کلید اساسی و واژه اصلی، و هم در درک این نکته است که پیام‌های رسانه‌های توده‌ای چگونه توسط انبوه متنوع مخاطبان دریافت می‌شود.
▬    عنوان رسانه‌های توده‌ای، متضمن مخاطبانی انبوه و متنوع است. این صفت «انبوه» (mass) در واقع، از عنوان «جامعه انبوه» (mass society) گرفته شده است. این صنعت یعنی، «انبوه» نه تنها اشاره به شمار زیاد مخاطبان دارد، بلکه در عین حال، در برگیرنده این حقیقت است که آن‌ها بر خلاف جوامع سنتی قدیمی، روابط شخصی و نفر به نفر ضعیفی با یکدیگر دارند. در جوامع قدیمی، مردم از طریق روابط شخصی نیرومندی به یکدیگر وابسته بودند نظیر روابط خانوادگی، دوستی‌های بلند مدت و وفاداری‌های سنتی به مقررات و قوانین.
▬    واژه انبوه از سال‌های قبل، جزیی از روند ارتباطات و مشخصه آن بوده است و این کلمه بیشتر ماهیت اجتماعی این وسایل را می‌رساند نه این‌که واقعاً مخاطبان آن فوق‌العاده زیاد باشد. معنای کلمه «توده»، به برخی خواص اجتماعی مخاطبان که در آغاز قرن بیستم سخت مورد علاقه روشن‌فکران فعال در این زمینه بود مربوط می‌شود. آن‌ها معتقد بودند روابط اجتماعی افراد ساکن در جوامع صنعتی شده با سایر اعضای اجتماع، روز به روز ضعیف‌تر می‌شود. این ناظران مشاهده می‌کردند که خانواده‌های پر جمعیت مناطق روستایی که شامل نوه‌ها، خاله‌ها عموها و پسر عموها و دختر عموها می‌شدند به تدریج که مردم جلب شهرها می‌شوند، دیگر شانس بقاء ندارند و از بین می‌روند. آن‌ها شاهد بودند که پدیده مهاجرت افراد مختلف با ملیت‌های گوناگون و گروه‌های قومی متفاوت و نژادهای متعدد، نمودهای فرهنگی گوناگون را با یکدیگر در می‌آمیزد. اجتماع این‌گونه افراد همگون در مناطق شهری، جامعه‌شناسان را به این نتیجه‌گیری رهنمون ساخت که پیوندهای اجتماعی اعضای جامعه ضعیف خواهد شد و به استحکام قرن نوزدهم و آستانه عصر صنعتی باز نخواهد گشت. این موضوع باعث خواهد شد که مردم در جامعه‌ای که افراد آن از نظر روحی دور از یکدیگر هستند زندگی کنند و دیگر نخواهند توانست به سهولت به صورت فرد با فرد با یکدیگر در ارتباط باشند.
▬    جوامع مدرن، از تنهایان جمع شده در قالب یک جامعه که در واقع، زبان مشترک ندارند و یکدیگر را خوب نمی‌شناسند و با روابط قوی دوستانه و پایدار خویشاوندی و ارتباط قوی شخصی به افراد دیگر جامعه وابسته نیستند تشکیل یافته است؛ جامعه‌ای که افراد منزوی و جدا از هم به جای مجموعه‌های خانوادگی و گروهی تشکیل شده است.
▬    این نوع جامعه، همان گونه که دانشجویان سال‌های اول رشته ارتباطات تصور می‌کردند، مخاطبان و مشتریان لازم را برای رسانه‌های توده‌ای، که از آغاز قرن به سرعت رو به توسعه بودند، فراهم کرده است. جامعه مدرن به صورت افرادی به تعداد زیاد، ولی، با کم‌ترین ارتباطات شخصی با یکدیگر، زمینه مناسبی برای نفوذ رسانه‌های توده‌ای است. یعنی، در مقابل، خلأ روابط فردی قوی، رسانه‌های توده‌ای با محتوای برنامه‌های تبلیغاتی و سایر اشکال برنامه‌ها در تک تک این افراد به راحتی نفوذ می‌کنند. زیرا، فرض بر این بود که تأثیرات پیام‌های رسانه‌های توده‌ای در افراد منزوی، توسط عامل دیگری مثل روابط دوستانه افراد با یکدیگر و روابط خانوادگی تحت شعاع قرار نمی‌گیرد و در افراد نفوذ کرده و باقی می‌ماند.
▬    در همین حال، کاملاً روشن است که بسیاری از جوامع از نظر فرهنگی کاملاً چندگونه هستند. به دلیل سابقه مهاجرت‌های فراوان در واقع، این جوامع از صدها گروه با ملیت‌های متفاوت و مشخصات قوی و نژادی متفاوت تشکیل شده که هر کدام با خود، فرهنگ‌های مشخص آورده و به درجات متفاوت آن را حفظ کرده‌اند. جمعیت آن‌ها، حتی، از جهاتی از قبیل درآمد، تحصیلات قدرت و منزلت شدیداً چند گونه است.
▬    معمولاً افراد مختلفی که در یک جا جمع می‌شوند، کم و بیش چنین تفاوت‌هایی با یکدیگر دارند. می‌توانیم معیارهای دیگری نظیر سن، جنسیت، منطقه زندگی و شغل را به این‌ها اضافه کنیم، و نهایتاً به این نتیجه برسیم که مخاطبان رسانه‌های توده‌ای واقعاً متنوع هستند. این تنوع بزرگ اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی اساس تنوع وسیع سلایق و علائق در محتوای برنامه‌های رسانه‌ها توجه می‌کنند، و نهایتاً، تأثیرات این‌گونه برنامه‌ها بر مخاطبان کاملاً گزینشی است. برنامه‌ای که خیلی مورد علاقه و توجه یک خانواده مرفه، شاید به طور کلی، با برنامه‌های مورد علاقه یک کشاورز فقیر ساکن در مناطق روستایی متفاوت باشد، بنا بر این، توجه و تأثیرپذیری از برنامه‌های رسانه‌های توده‌ای، با مشخصات روان‌شناسی اجتماعی و فرهنگی افرادی ارتباط دارد که به صورت مخاطبان بالقوه تلقی می‌شوند.

░▒▓ مرحله پنجم: رمزگشایی و تفسیر پیام‌های رسانه‌های ارتباط توده‌ای
▬    تا این‌جا فهمیدیم که جوهر و هسته اصلی ارتباطات انسانی نهایتاً تحقق این نکته است که معنا و مفهوم مورد نظر فرستنده کم و بیش و با دقت قابل قبولی در گیرنده نیز دریافت شود و این موضوع بویژه در مواردی که مخاطبان ارتباطات رو در رو یا یک پیام تلویزیونی میلیون‌ها نفر هستند، هدف و مقصود اصلی است. بار دیگر تأکید بر این نکته ضروری است که در ارتباطات شخص به شخص تا گیرنده، پیام‌های شفاهی و غیر شفاهی دریافتی را مطابق منبع اطلاعاتی ذهنی خود در حافظه دارد، تفسیر و تحلیل می‌کند. مفهوم این جمله آن است که معناسازی مزبور و بازسازی پیام فرستنده ممکن است دقیقاً همان نتیجه را در برنداشته باشد که هدف و نیت فرستنده بوده است. این موضوع یعنی، بروز سوء تفاهم نه تنها در ارتباطات رو در رو وجود دارد، بلکه در مورد رسانه‌های ارتباطات توده‌ای نیز صادق است در یک مجموعه متنوع و انبوه مخاطبان، کاملاً طبیعی است که تصور کنیم انواع تفاسیر و دریافت‌ها از پیام‌های ارسالی رسانه‌های ارتباط توده‌ای دریافت گردد.
▬    مشخصات اجتماعی فرهنگی و روان‌شناختی که الگوها و انگاره‌های متفاوت مخاطبان را مشخص می‌کند، در عین حال، نشان‌دهنده این نکته است که بر اساس مختصات متفاوت اجتماعی هر فرد، هر پیام رسانه ارتباط توده‌ای تفاسیر گوناگونی خواهد یافت و هر کس معنای خاصی را به آن پیام نسبت خواهد داد به همین دلیل یک بیننده ممکن است از دیدن فیلمی بلرزد و تحت تأثیر قرار بگیرد در صورتی که شخص دیگری آن را کسالت‌آور و احمقانه یابد. برخی ممکن است یک عنوان خبری را هیجان‌انگیز توصیف کنند، اما، برخی دیگر، آن را بی‌اهمیت بدانند. عده‌ای ممکن است با دیدن یک آگهی تبلیغاتی برای خریدن کالای مورد نظر هجوم بیاورند و برخی آگهی را قابل اعتراض و گیج‌کننده بیایند.

░▒▓ مرحله ششم: نفوذ بر مخاطبان رسانه‌های توده‌ای
▬    آخرین مرحله در ارتباطات توده‌ای در واقع، نتیجه و برآیند مراحل قبلی است. حاصل تفسیر و دریافت پیام و تغییراتی که در رفتار مخاطبان به انحاء مختلف حادث می‌شود. این تغییرات ممکن است فوراً قابل تشخیص و مشاهده نباشد و در صورتی بروز هم بسته به مشخص، از تغییرات جزیی تا تغییرات اساسی و کلی نوسان خواهد داشت. اغلب این تأثیرات، اندک است، ولی، به هر حال، حداقل در سطح افراد و اشخاص نمایشگر تأثیرات رسانه‌های توده‌ای است. به عنوان یک مثال، یک بیننده اخبار هواشناسی ممکن است از این طریق اطلاعاتی به دست آورد، یعنی، روند تحلیل و تهیه اخبار هواشناسی و نتیجه نهایی آن، روی رفتار او تأثیر بگذارد که نهایتاً به تأثیرات رسانه‌های توده‌ای تلقی می‌شود. شاید یک نفر از خواندن مطالب کمدی یک روزنامه شاد و مسرور شود. در این‌جا نیز در واقع، این رسانه‌های توده‌ای (روزنامه‌ها) هستند که باعث چنین تغییری در مخاطب شده‌اند.
▬    دیدن و شنیدن پیام‌های رسانه‌های توده‌ای ممکن است باعث تغییرات مهمی در رفتار اشخاص شود. تحت برخی شرایط، این تأثیرات، ایمان، باورها، دیدگاه‌ها و مشخصات روحی و شخصیت مخاطب را دگرگون می‌سازد و باعث تغییر تفکر آن‌ها در مورد امور اجتماعی می‌شود و گرایش‌های سیاسی آن‌ها را تغییر می‌دهد. پیام‌های رسانه‌ها، گاه باعث تغییر اعمال مخاطبان می‌شود و در واقع، آن‌ها را تشویق به خرید اوراق هدیه، تغییر لباس و قبول مدل خاصی، ترک استعمال دخانیات، رأی دادن به اشخاصی معین، رژیم غذایی گرفتن یا در پیش گرفتن یکی از اشکال رفتاری پیشنهادی می‌کند.
▬    با وجود آن که این دگرگونی رفتاری در اندازه‌های کوچک و طی مدت طولانی ایجاد می‌شود، ولی، به هر حال، به عنوان تأثیرات رسانه‌های توده‌ای، منتقدان را نگران ساخته است. برخی معتقدند که موسیقی راک باعث تشویق جوانان به استفاده از مواد مخدر شده است یا به طور کلی، انجام اعمال شیطانی را در جوانان ترویج می‌کند. برخی هم رسانه‌ها را متهم می‌کند که کودکان را به سرکشی در مقابل، بزرگ‌ترها واداشته و رفتار خشونت‌آمیزی را در آنان تشویق کرده است. تأیید یا تکذیب این ادعاها کار ساده‌ای نیست. پژوهش‌ها نشان می‌دهند که نگرانی افکار عمومی درباره این امور در واقع، با بزرگنمایی و غلو، منعکس می‌شود. همان گونه که در فصل بعدی خواهیم گفت این اتفاقات و تأثیرات ممکن است بروز یابد، ولی، به زمان طولانی و گذر از یک فرایند پیچیده، نیازمند است.
مآخذ:...
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در پنجشنبه, 14 آذر 1392 ساعت 11:58

یک دیدگاه: از جمع‌گرایی تا فردگرایی افراطی ایرانیان

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشتادامه مطلب... از دکتر تقی آزاد ارمکی؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬    با مراجعه به کتب و منابعی که در مورد فرهنگ و تاریخ و اندیشه ایرانیان از گذشته دور تاکنون، به یادگار مانده است، این اصل دیده می‌شود که ایرانیان مردمی جمع‌گرا با محوریت دین و خانواده و نظام سیاسی‌شان هستند. آن قدر جمع‌گرایی ایرانی برای مستشرقان گران تمام شده و در بعضی از مواقع از فهم آن ناتوان شده‌اند که ایرانیان را به دورویی و تظاهر متهم کرده‌اند. آن‌ها (به طور خاص ادوارد براون و مؤلف حاجی بابای اصفهانی) از فهم پیچیده بودن نظام فرهنگی و اجتماعی ایرانی که از یک طرف سر در جمع‌گرایی دارد و از طرف دیگر، می‌خواهد واقعیت‌های آشکار و پنهان را بازگو کند، غافل مانده‌اند. همین بدفهمی مستشرقان باعث به کار رفتن تعابیر نارسا در مورد فرهنگ و جامعه ایرانی شده است. آن‌چه که بیان‌کننده ماهیت جامعه ایرانی است، رویکرد جمع‌گرایانه مردم ایرانی با محوریت خانواده، دین و نظام سیاسی است. به عبارتی، ایرانیان هم اهل خانواده‌اند، هم اهل دین، و هم متوجه نظام سیاسی.
▬    از طرفی مدافع این سه نهادند و از طرف دیگر، منتقد آن. با وجود آن‌که به نقد این سه نهاد و حاملان آن، اعم از والدین، روحانیون، دانشمندان و سیاستمداران می‌پردازند، از آن‌ها دفاع هم می‌کنند. به همین خاطر گفته می‌شود مردم ایران پیچیده و چند چهره هستند. خیر مردم ایران چند چهره نیستند. ایرانیان اهل جمع و نهادهایی که بسترساز جمعیت و نظام اجتماعی و رفتارهای جمعی است، هستند.
▬    اما آیا این روحیات با امروز ایرانیان هم سازگار است؟ با توجه به فضاهای پیرامونی زندگی ما در کوچه و بازار روایت و وضعیتی متفاوت می‌توان دید. مردم ایران در دوران جدید تغییر بسیار کرده‌اند. ایرانیان ساکن شهرهای بزرگ سعی می‌کنند تا سر در لاک خویش کرده و کاری به کار دیگران نداشته باشند. این است که همسایه‌ها از یکدیگر اطلاعی ندارند. اگر سرقتی، حادثه‌ای، کمی و کاستی، زلزله‌ای، تورمی یا انتخاباتی در کار نباشد، مردم یک کوچه و خیابان که هیچ، حتی، ساکنان یک مجتمع مسکونی از حال یکدیگر باخبر نمی‌شوند. کسی نمی‌داند که در همسایگی او چه کسانی زندگی می‌کنند. شاید این همسایه نیاز به همیاری داشته باشد. شاید همسایه فرد مهمی باشد و بتواند مشکلی از اهل خانه را حل کند. کسی کاری به این کارها ندارد. شاید زمانی شیون کسی برای از دست رفتن عزیزی توجه همسایه را به خود جلب کند. یا این‌که پس از زلزله معلوم شود در این خانه فردی ضعیف زندگی می‌کرده که هنگام وقوع زلزله توان حرکت نداشته و در زیر آوار مانده است. پس، متأسفانه نشانه‌های ظهور فردگرایی را می‌توان در شهرهای بسیار بزرگ مانند تهران تشخیص داد. ایرانیان که جان خود را برای جمع فدا می‌کردند، در دوره جدید خبری از جمع ندارند. این هم به این خاطر نیست که فرصت خبرگیری از جمع را ندارد. او آن قدر گرفتار کار و زندگی نیست که از همسایه و هم‌وطن خود اطلاع نداشته باشد، بلکه او امکان ایجاد ارتباط را ندارد. همه نصیحت می‌کنند که فقط حواست به زن و فرزند و مال و دارایی و آبروی خود باشد و دیگران را رها کن. در نتیجه، می‌توان دید که ایرانیان دچار فردگرایی افراطی شده‌اند و فرد تنها در اجتماع آن تولد یافته است.
▬    در صورتی که این ادعا درست باشد، یعنی، ایران کشوری فرهنگی است که مردمان آن از جمع‌گرایی به سمت فردگرایی افراطی میل کرده‌اند و لازم است جامعه‌شناسان، اهل فرهنگ و ادب، سیاستمداران، روانشناسان اجتماعی، مصلحان، روحانیون و روشنفکران به فهم علل آن بپردازند. اگر این ادعا درست باشد، اصل و اساس ایرانیت مورد سؤال خواهد بود. زیرا، ایرانیان خود را ملتی جهان‌دوست، دیگردوست، صلح طلب و متوجه احوال و وضعیت ستمدیدگان و رنج‌کشیده‌ها معرفی می‌کنند. اگر فردگرایی ایرانیان صادق باشد، پس، این همه توجه به سرنوشت دیگران چیست؟ اگر این تغییر موقعیت درست باشد، آن وقت چه بر سر ادبیات و ارزش‌های جمعی ایرانی خواهد آمد. شعرای ایرانی که در طول تاریخ از رنج و ملامت دیگران سخن گفته‌اند و تلاش کرده‌اند تا بنی آدم را دور یکدیگر جمع کنند، چه خواهند کرد؟
▬    لازم است ادعای فوق کمی مورد بحث و بررسی قرار گیرد. فرصت بازگشت به اصل موضوع نیست. ولی، با توجه به مجموعه‌ای از مشاهدات روزمره می‌توان به دیدگاه نسبتاً روشنی در این زمینه رسید. بهتر است کمی به اطراف خود نگاه کنیم. ما چه می‌کنیم؟ در کجا زندگی می‌کنیم؟ با چه کسانی رابطه داریم؟ رابطه ما با دیگران چگونه است و چه منافعی و اهدافی را دنبال می‌کنیم؟

░▒▓
▬    اجازه دهید که فقط یکی از مشاهدات بسیار محدودم را بازگو کنم که شاهد مثالی برای انتقال از وضعیت جمع‌گرایانه به فردگرایانه افراطی ایرانی است. شاید خواننده محترم این متن مخالف یا موافق با من باشد. به هر حال، این می‌تواند منشأ بحث و گفت‌وگوی جمعی باشد.
▬    روز جمعه بیست و سوم فروردین سال ۱۳۸۷ با ماشین از خیابان شهید نامجو وارد خیابان انقلاب اسلامی می‌شدم تا به دانشگاه تهران بروم. ساعت حدود دوازده ظهر بود. طبق روال معمول به اطراف نگاه می‌کردم که یکباره با پارکی نوظهور در تقاطع نامجو و انقلاب اسلامی روبه‌رو شدم. جالب بود. حداقل سینمایی که از قدیم مورد استفاده نبود خراب شده و تبدیل به پارکی جدید هر چند کوچک شده است. خوب است. ولی، این جابه‌جایی، ذهن مرا دچار پریشانی کرد. اگر چه پیش از این، تبدیل حمام‌های قدیمی به ساختمان‌های بلندمرتبه را دیده بودیم و همین‌طور تبدیل کتابخانه‌ها و کتاب‌فروشی‌ها به سالن‌های غذاخوری و کفش‌فروشی‌ها. البته، یک دلیل آن به کمبود پارک برای استفاده عموم در این منطقه برمی‌گردد. پس، جای شکرش باقی است که سینما را به فروشگاه لوازم منزل یا پارکینگ تبدیل نکرده‌اند. حداقل پارک، حسن‌های زیادی دارد.
▬    ولی واقعاً چه کسی، به چه دلیلی و با چه برنامه و مستنداتی سینمای، حتی، مخروبه را به پارکی بدون درخت و بدون بازدیدکننده تبدیل کرده است؟ اصلاً چرا این همه سینما در شهر تهران در حال ویرانی است؟ چرا سینما مراد در حال تبدیل شدن به خانه است؟ چرا سینما زرکش و سینم امجدیه تعطیل شده‌اند؟ تازه سینماهای فعال هم تبدیل به خرابه‌ای شده است. چرا این سینما در ایران چنین سرنوشتی پیدا کرده است؟ می‌توان مدعی شد، خیابان‌هایی که از گذشته محل رفت و آمد و حضور مردم بوده است از سینما خالی شده و سیاستی پنهان در توسعه سینمای خانگی دنبال می‌شود. چرا این‌گونه است؟ چه کسانی این کار را می‌کنند؟ چرا اصلاً از سرمایه‌گذاری در حوزه فرهنگ حمایت نمی‌شود؟ و هزاران سؤال و پرسش دیگر.
▬    با کمی دقت به پیرامون خودمان (به طور خاص، خیابان‌ها و محله‌ها و میدان‌ها) به این اصل و واقعیت پی می‌بریم که شهری مانند تهران از مکان‌ها و فضاهای فرهنگی تهی می‌شود، فضاهایی که می‌تواند ضمن پر کردن اوقات فراغت افراد، جایی برای تأمل در مورد خود و دیگری و در نهایت وسیله‌ای برای ایجاد ارتباط با یکدیگر باشد. تلاشی که در حال انجام است به فرسودگی فرهنگی شهر و پایان جمع‌گرایی ایرانی از یک‌سو و از سوی دیگر، به توسعه سینمای خانگی از طریق مشاهده و تماشا و مصرف فردی فرهنگ می‌انجامد. خوبی یا بد بودن این اتفاق نیاز به بحث دارد. ولی، نکته در این است که دلیل اصلی شکل‌گیری فردگرایی افراطی ایرانی تخریب جمع‌گرایی ایرانی است. بر خلاف تصور بسیاری که شکل‌گیری فردگرایی در ایران را زمینه تخریب و فروپاشی جمع‌گرایی ایرانی می‌دانند. در تغییر جهت عمل و مصرف فرهنگی این کشور با محوریت فرد تنها در خانه که در جلوی تلویزیون نشسته است و بدون اختیار و تأمل به تماشای رسانه می‌پردازد، چه کسی مقصر است؟ به گمانم مسؤولین فرهنگی کشور در این میان نقش پررنگی دارند. همه مسؤولین فرهنگی می‌خواهند بگویند که درست و کامل کار می‌کنند. همه می‌خواهند بگویند که جلوتر از برنامه‌های مصوب هستند. این است که همه به سراغ مردم و افراد رفته و به شقه کردن او اقدام می‌کنند. در اصل همه با این موافق هستند که فرد تنها بهتر می‌تواند مورد معامله قرار گیرد. اگر افراد جمع شوند حادثه می‌تواند خلق شود. به این خاطر بهتر است خیابان انقلاب اسلامی خالی از فضای فرهنگی شود. خیابان لاله زار که هویت فرهنگی تهران را در سابقه‌اش دارد، بهتر است به مرکز خرید و فروش وسایل الکترونیکی تبدیل شود. این اصل قضیه است.
مأخذ: روزنامه اعتماد ملي، یک‌شنبه هشت ارديبهشت هزار و سیصد و هشتاد و هفت
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در چهارشنبه, 13 آذر 1392 ساعت 20:36

تزهایی‌برای‌تحلیل‌رسانه‌ها(۴)؛ مسیر دشوار علم ارتباطات در جامعه شبکه‌ای

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشت‌آزادازملوین‌دفلور ادامه مطلب...و اِوِرِت‌دنیس؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


░▒▓ قضیه
▬    علم ارتباطات، کمتر شبیه سایر علوم انسانی است، و همچون فن مدیریت، به میزان زیادی از پیکره اصلی علوم انسانی جدا شده است.
▬    علم ارتباطات و علم مدیریت، صبغه‌های نظری و فلسفی را از خود دور کرده‌اند، و به طراحی و اجرای الگوهای ارتباطی تمرکز یافته‌اند. به عبارت دیگر، علم ارتباطات و علم مدیریت، بیش از آن که علم باشند، به فن و علوم فنی متمایل شده‌اند، و از علوم پایه انسانی فاصله می‌گیرند. همان طور که رشته‌های فنی مهندسی از علوم پایه طبیعی فاصله گرفته‌اند.
▬    ولی، بین فن ارتباطات و فن مدیریت از یک سوی، و فنون مهندسی از سوی دیگر، تمایزهای اصولی هست. بستر فنون مهندسی، یعنی علوم پایه، طبیعت است که جوهر و گوهر بالنسبه ثابتی دارد و انقلاب‌های علمی در آن زمینه‌ها هم در قیاس با علوم انسانی محدود بوده است.
▬    ولی علوم پایه انسانی، بستر حتی نسبتاً پایداری برای فن ارتباطات و فن مدیریت محسوب نمی‌شوند. علوم پایه انسانی، به دو جهت بسیار ناپایدار شده‌اند و دامنه اعتبار محدودی یافته‌اند: یکی به جهت شتاب گرفتن عظیم تحولات اجتماعی پس از دهه ۱۹۷۰، و دیگری از این بابت که از ابتدا، این علوم، به رغم علوم طبیعی بدون نیوتن و اینشتین بوده‌اند، محروم از کلاسیک‌های فیصله‌بخش بوده‌اند.
▬    الگوهای سنتی ارتباطات، و حتی کاربست‌های معمول آن در حال حاضر، فارغ از پیچیدگی‌های فزاینده ارتباط، ناشی از ظهور جامعه شبکه‌ای است. برداشت متعارف در زمینه رسانه‌های ترکیبی جدید، به ما می‌گوید که در اغلب موارد، ارتباطات، بسیار پیچیده‌تر از مدل‌های خطی پیشنهاد شده در فن ارتباطات هستند، و خطای این مدل‌ها دیگر غیر قابل گذشت شده است.
▬    از این قرار، معنایی که در ذهن فرستنده، معنای خاصی دارد در ذهن گیرنده، اغلب همان معنای مورد نظر فرستنده را ندارد، حتی اگر پیام، روشن و ساده باشد. دیگر نمی‌توان فرض را بر این گذاشت که فرستنده و گیرنده از فرهنگ مشترکی بهره‌مندند. بروز تحریف در پیام فرستاده شده در فاصله رسیدن به گیرنده، به حدی است که پیام دریافتی به قدری آسیب می‌بیند که گیرنده چیزی را که در بافت معنایی خود به آن احتیاج دارد را از آن تعبیر می‌کند.
▬    ارتباطات، یک روند پویا و دو جانبه است، یعنی فرستنده در این حال، به عنوان گیرنده یا بر عکس عمل می‌کند. مخاطب، انفعالی عمل نمی‌کند و به صورت یک فرستنده یا گیرنده صرف باقی نمی‌ماند. مخاطب به محتوای پیام‌های دیگران پاسخ می‌دهد، از آن‌ها توضیحاتی برای روشن شدن مفاهیم پیام‌های دریافتی می‌خواهد و سرانجام تصمیم خود را می‌گیرد و معنای خود را خلق می‌کند و به نوبۀ خود، این معنای جدید را در شبکه به جریان می‌اندازد. بنا بر این، فن ارتباطات مجبور است تا به نحو پیچیده‌ای برآورد کند که هر فرد، چگونه نقش خود را عوض می‌کند و از یک گیرنده صرف پیام به فرستنده آن تبدیل می‌شود، دوباره به موقعیت گیرنده بازمی‌گردد، و گاه نقش ناظر بی‌طرف به خود می‌گیرد. در واقع، اساسی‌ترین مفاهیم مدل‌های ارتباطی، شامل فرستنده و گیرنده و پیام و پارازیت و بازخورد و زمینه، معنای پایدار خود را از دست داده‌اند.

░▒▓ برهان
▬    هم برای فرستنده و هم برای گیرنده مهم است که پیام با دقت کافی توسط گیرنده دریافت شود و هر دو طرف در بالا بردن این دقت بکوشند. و در یک فضای شبکه‌ای افراد، معمولاً می‌کوشند از دو طریق به این دقت نزدیک شوند. اول، درگیر ساختن فرستنده در پاسخ دادن به پیام‌های باز پس داده گیرنده یا به اصطلاح نقش فعال داشتن است، و دوم، این‌که طرف‌های ارتباط از سیستم‌های متنوع بازخورد استفاده کنند تا به نحو مستمر از دقت بیشتر ادراکات اطمینان بیشتری حاصل نمایند.
▬    معمولاً، روند ارتباطات بین فردی، جریانی پویا و در حرکت است و پیام‌ها به شکل الاکلنگی بین فرستنده و گیرنده رد و بدل می‌شوند. در این موقعیت رو در رو، فرستنده به همه علائمی که از گیرنده می‌رسد حساس و هوشیار است. همه این علائم بازخورد خود را ایجاد می‌کنند و در واقع، یک نوع تعویض جهت مبادله اطلاعات، در مورد نحوه دریافت و کیفیت اطلاعات، ایجاد می‌شود. بنا بر این، هر دو طرف ارتباط، یعنی هم فرستنده و هم گیرنده نقش‌هایشان را مرتباً عوض می‌کنند و در هر نقشی از بازخورد برای دقت در دریافت و ارسال استفاده می‌نمایند. با تضعیف بازخورد، دقت ارتباط کاهش خواهد یافت.
▬    یک فرستنده پیام‌های ناشی از بازخورد گیرنده را دریافت و تفسیر می‌کند و پیام را مجدداً بر اساس بازخورد گیرنده بازتنظیم می‌نماید تا گیرنده با دقت آن را دریافت دارد. در این صورت می‌توان گفت که فرستنده عملاً خود را در جایگاه گیرنده قرار داده است. فرستنده از نظر ذهنی خود را در موقعیت گیرنده قرار می‌دهد تا احساس کند و دریابد که پیام احتمالی گیرنده نسبت به پیام دریافتی از فرستنده چگونه باید باشد. فرستنده می‌کوشد که نحوه دریافت پیام ارسالی خود را از دیدگاه گیرنده در نظر بگیرد، و ارسال آن را به گونه‌ای تنظیم کند تا پیام با حداکثر بازخورد به وسیله فرستنده برای تنظیم این‌که واژه‌ها اعم از شفاهی یا غیرشفاهی، باید از طرف فرستنده به گیرنده ارسال گردد تا پیام با حداکثر دقت و درستی دریافت شود.
▬    برخی از افراد در ایفای این نقش، ماهرتر از سایرین هستند. همچنین در برخی محیط‌ها این نقش‌ها را بهتر می‌توان بازی نمود تا محیط‌های دیگر. پدیده ایفای نقش، در موارد نزدیک و شخصی و محیط‌های دوستانه وقتی طرفین ارتباط یکدیگر را خوب می‌شناسند، بهتر اتفاق می‌افتد. این پدیده وقتی طرفین آشنایی کافی ندارند و غریبه می‌نمایند، تاْثیر کمتری دارد. در شبکه این ارتباطات ناآشنا، رفته رفته به وجه غالب ارتباط تبدیل می‌شود.
مآخذ:...
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در چهارشنبه, 13 آذر 1392 ساعت 19:45

ملاحظات فرهنگی تجدیدنظر در خصوصی‌سازی

فرستادن به ایمیل چاپ

دکتر ادامه مطلب...حامد حاجی‌حیدری؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬    دست‌یابی به تعادلی در دولت‌گرایی و خصوصی‌گرایی، شاه‌کاری است که دانشمندان علوم انسانی این کشور باید به آن دست یابند. ما فاقد یک تئوری درست برای حل این مسأله هستیم. و جالب آن که این موضوع، دقیقاً همان موضوعی است که رقابت‌های سیاسی اصلی پس از انقلاب حول آن شکل گرفته است.
▬    اکنون در نقطه‌ای ایستاده‌ایم که اجرای سیاست‌های تعدیل، و همچنین هفتاد درصد اجرای قانون سیاست‌های ذیل اصل چهل و چهار را از سر گذرانده‌ایم. ما مواجه با قدرت‌های اقتصادی هستیم که باید دید که آیا می‌توانند خود را در جهت منافع و اراده ملی قرار دهند، یا از اساس، با ملاک قرار دادن یک ذهنیت نفع‌طلبانه تشویق به فعالیت شده‌اند.
▬    سؤال اساسی‌تر این است که آیا می‌توان بر پایۀ نظریه‌های ده‌ها سال تجربه شده در ایران و جهان، بار دیگر بدون توجه به واقعیت‌های موجود کارها و اغلب کارها را به بخش خصوصی واگذار کرد و امیدوار بود که این بخش با انباشت سرمایه‌های تولیدی، ایران را هم به سوی توسعه و هم به سوی عدالت براند؟
▬    آن چه امروز، به عنوان بخش خصوصی تحریک و تشویق می‌شود، بیشتر در پی سود شخصی است. این نحو فعالیت اقتصادی، زمانی با کلیدواژه «سودجویی» تقبیح می‌شد. در زمانی که ایثارگری سکه رایج روزگار پس از انقلاب بود، توصیف «سودجو» واقعاً نحوی فحاشی به حساب می‌آمد. ولی امروز، «سودجویی» در سایه رسوخ هر چه بیشتر نفع‌طلبی، دیگر تقبیح نمی‌شود.
▬    «سودجو»ی امروز، که از بس معمولی شده، تعبیر دیگری از «شهروند» به حساب می‌آید، نه تنها خصلت ملی خود را به طور عمده از دست داده و دفاع از منابع میهن و مردم را به کناری می‌نهد، بلکه از راه شریک شدن و نماینده شدن برای تولید کنندگان و بازرگانان خارجی در زمینه گسترش بازار کالاهایشان در داخل و کمک به آنان در رقابت با تولیدکنندگان داخلی کوشیده است.
▬    صرف‌نظر از این که استمرار این وضع، چه وضع وخیم اقتصادی را به بار می‌آورد، و موجب اتصال نامشروط و نامحدود و غیرقابل کنترل اقتصاد کشور به یک اقتصاد بحران‌زده سرمایه‌داری و مبتنی بر توزیع نابرابر منافع می‌شود، آن چه مایه نگرانی دیگر است، تأثیر وخیم این شرایط بر فرهنگ و روابط اجتماعی است.
▬    تاریخ دراز و پرفراز و نشیب ایران و باورهای دینی مردم ایران و بالاخره، پدیدار شدن ادبیات بسیار غنی و بازتاب شرایط عینی و ذهنی این سرزمین و مردمش در آثار نویسندگان سده‌های گوناگون، چنان فرهنگی به بار آورده که «نفع‌طلبی» و «سودجویی» را نمی‌پذیرد. حتی در پی آن است که نفع‌جویی را مهار کند، و حواس انسان را به منبع اصلی فضایل در آخرت جلب نماید، و حصول آن را منوط به نوع‌دوستی و مسؤولیت‌پذیری در قبال دیگران سازد.
▬    در رابطه با این بحث، می‌توان به انسان‌دوستی ایرانی-اسلامی اشاره کرد. ایرانی به آن درجه از انسانیت رسیده که غم همۀ انسان‌های محنت کشیده را غم خود می‌داند، چه رسد به هم‌میهنانش. در این ادبیات، مبهوت پرسیده می‌شود که چگونه ممکن است آدمی ناظر به رنج و محنت انسان‌ها از نیازمندی‌های مادی و غیرمادی باشد، و با خیال آسوده ثروت بیندوزد و تنها به خود و منافع شخصی خویش بیندیشد؟ حماسه‌های پدید آمده به صورت فردی یا گروهی در سطح محلی و ملی نیز بیانگر وجود اندیشه‌ها و باورهای نیرومندی است که نفع شخصی را به کناری می‌زند.
▬    از اولین روزهای پخش تبلیغات بازرگانی تلویزیونی، وقتی تبلیغات آن بانک می‌گفت: «بانک ...،،، در خدمت شماست»، صداها درآمد و این نحو «سودجویی» که می‌خواهد بگوید که تنها بانک ... در خدمت شماست، خلاف اخلاق دانسته شد. البته این روزها، این که کسی رفعت خویش را به قیمت ذلت دیگران بخواهد طبیعی شده است، چرا که «سودجویی» در عمل طبیعی شده است. دیگر طبیعی است که یک تبلیغ مایع ظرف‌شویی قدرت خود را به ضعف دیگران مستند کند، و همین کار را یک رئیس‌جمهور در گزارش صد روزه خود صورت دهد.
▬    در همان سال‌ها که تبلیغات بانک... پخش می‌شد، برخی را عقیده بر این بود که برای هموار کردن راه توسعه باید همچون اروپا دست به اصلاحات دینی و اخلاقی زد تا نفع‌جویی و سودجویی، یک ارزش تلقی شود. حاصل، فراوان شدن عده‌ای است که صرفاً به سود خویش می‌اندیشند، و پروای زیان وارده به دیگران و محیط زیست و اجتماعی را نخواهند داشت.
▬    زمانی، محله‌های پولدارنشین، در واکنش به احساس منفی عامه نسبت به «سودجویی»، جدا از توده مردم زندگی می‌کردند، و ناچار از مخفی کردن سودپرستی خویش بودند. شخصیت «سودجو»ی نوکیسه و مدرن، خود را مخفی می‌کرد. اگر بخشی از ثروتمندان سنتی ایرانی، با انجام هزینه‌های دینی-اجتماعی، به نحوی موفق به کاستن از احساسات منفی مردم می‌شدند و اگر سرمایه‌داران غربی با پرداخت مالیات، افزایش اشتغال، و بالاخره با دفاع از منافع ملی به طور نسبی در جامعۀ خویش نوعی مشروعیت به دست می‌آوردند، شخصیت «سودجو»ی نوکیسه و مدرن، عمدتاً با نپرداختن مالیات، ترجیح منافع بیگانه به علت وجود سود شخصی بیشتر در آن، انتقال سرمایه‌های خویش به خارج و به بخش‌های غیر تولیدی، اقدامی در جهت عکس انجام داده‌اند.
▬    اکنون بر اثر شکل‌گیری یک طبقه متوسط بزرگ، گروه‌های عظیمی از مصرف‌کنندگان در کشور پدید آمده، که با مقدم داشتن نفع شخصی، در صدد خرید جدیدترین، پیشرفته‌ترین، و ارزان‌ترین نوع کالاها هستند، و به این باور رسیده‌اند که صرفاً کالاهای خارجی دارای چنین خصوصیاتی است. در سایۀ وجود درآمدهای نفتی که از طریق حقوق، بین این طبقه متوسط توزیع می‌شود، عوامل اصلی شبکه توزیع کالاهای خارجی به مردم قبولانده‌اند که در رقابت مصرف کالاهای غیرضروری عمدتاً خارجی، اساساً دست به کار شوند. در اثر چنین فرآیندهایی است که ارزش‌های ملی و عقیدتی در برابر نفع شخص‌پرستی عقب رانده می‌شود. و در چنین شرایطی، بدون دگرگون شدن این اوضاع، و عدم بهبود نظم و نسق فرهنگی، و در فقدان انضباط اقتصادی و سیاسی و فرهنگی سپردن امور به دست بخش خصوصی با ویژگی‌هایی که برشمرده شد، اوضاع اقتصادی را وخیم‌تر خواهد ساخت (همراه با برداشت‌هایی آزاد از دکتر ابراهیم رزاقی).
مأخذ:تسنیم
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در چهارشنبه, 13 آذر 1392 ساعت 13:21

صفحه 159 از 407