فیلوجامعه‌شناسی

مقالات و يادداشتهاي روز

نـ ̓ ̓ـقل‌تاریخی: روحانی در جستجوی دشمنان بیشتر؛ برداشت اول

فرستادن به ایمیل چاپ

حامد ادامه مطلب...دهخدا؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬    عالی‌جناب دکتر حسن روحانی، پنجشنبه، نوزده دی نود و دو، مجدداً به حاشیه رفت.
▬    یکی از سیاست‌مداران مجرب و موفق کشور، شخصیت عالی‌جناب دکتر حسن روحانی را اساساً دشمن‌ساز می‌شناسد، و معتقد است که همین که او را رها کنند، کافی است تا همه را با خود دشمن نماید، و نشست نوزده دی نود و دو، یکی دیگر از تبلورها و تحقق‌های این برآورد مجرب آن سیاست‌مدار پیر بود.
▬    این بار، نوبت دشمن‌سازی در مجلس بود. او، عملاً «کارت زرد» مجلس شورای اسلامی را به سخره گرفت، آن هم در موقعیتی که اصلاً ضرورتی نداشت؛ در موضوع، ارکستر سمفونیک. او گفت: «از این‌که ارکستر سمفونیک و ارکستر ملی به تعطیلی کشیده شده است، بسیار متأسفم، و حتماً این دولت در همین ماه‌های آینده این‌ها را احیاء خواهد کرد، اگر چه ممکن است وزیر باز هم کارت زرد بگیرد». واقع آن است که ارکستر سمفونیک تهران، اصلاً تعطیل نیست، که رئیس جمهور بخواهد با تمسخر کارت زرد مجلس آن را احیا کند.
▬    در حالی که مجلس شورای اسلامی در مواقع متعددی نشان داده است که زیادی پیام نیمی از انتخابات نود و دو را که در عالی‌جناب دکتر حسن روحانی متبلور است، جدی گرفته، با این حال، بیهوده عالی‌جناب کوشید در آنجا هم دشمنانی برای خود بیافریند. بیهوده.
▬    عالی‌جناب دکتر حسن روحانی، سخنان خود را به این ترتیب خاتمه داد که: «برخی هنوز صدای ملت را در ۲۴ خرداد نشنیده‌اند. پنبه‌ها را از گوش درآورند». به نظر می‌رسد که سیاست‌مدار هوشمندی که باید پیام انتخابات نود و دو را بشنود و نشنیده است، عالی‌جناب دکتر حسن روحانی است. او باید بداند که بر لبه‌ای ایستاده است که با اندکی لغزش سقوط می‌کند، و باید به جای افزودن بر دشمنان خویش بر دوستان خود بیفزاید. او باید بداند که با دوپینگ تحریم‌ها و تخریب احمدی‌نژاد و حتی حذف او از روند انتخابات و همچنین حمایت کل بزرگان، تنها توانسته است نیمی از آراء را به دست آورد. پس، او احتیاج دارد تا بر دوستان خود بیفزاید، نه بیهوده بر مخاصمات اضافه کند.
▬    متن کامل سخنرانی رئیس جمهور به شرح زیر است:

بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا و نبینا محمد و آله الطاهرین و صحبه المنتجبین
•    برای من شبی به یاد ماندنی است، چون میهمان اصحاب فرهنگ و هنر و فرهیختگان هستم. دعوت و میهمانی شما را پاس می‌دارم. با اهل هنر از هنر گفتن بسیار سخت است. معمولاً، دولتمردان، سیاست‌مداران و، حتی، فیلسوفان و روشن‌فکران، چونان با هنرمندان سخن گفته‌اند که گویی قصد تعیین تکلیف برای آنان دارند. آنان نگاه هنرمندان را چونان در قالب و فرم آن خلاصه دیده‌اند که فکر کردند، هنر دستور دادنی و سفارش کردنی است.
•    هنر قالب نیست، هنر قالب و معناست، هنر خلاقیت است. این نوع جلسات هم برای هم‌اندیشی و همفکری اهالی اقلیم‌های متنوع فکری است تا از همدیگر درک نزدیک‌تر و متقابلی داشته باشیم.
•    ذات هنر با مفهوم خیر و نیکی، یکی است. قبل از عصر جدید، هنر بسیار فراتر از هنرهای زیبا تفسیر می‌شد. هنر گفت‌وگو، هنر معاشرت، هنر دیپلماسی، هنر زندگی مسالمت‌آمیز، هنر زندگی بدون کینه و هر کار بی‌عیبی هنر است.
•    هنر، هر کار بدون عیب است و ما همه باید تلاش کنیم هنرمندانه حرف بزنیم، عمل کنیم و تعامل داشته باشیم، یعنی، هنر مردمداری. هنر و ارزش، پیوندی ذاتی دارند. هنر یعنی، عروج فکر از سطح عادی به سطح متعالی؛ همانکه در عرفان و فلسفه اسلامی به عالم اعلی تعبیر می‌شود.
•    هر هنرمندی می‌خواهد به معنای جهان و عمق جهان برسد. علاوه بر این‌که هنر به همه جان می‌دهد، این هنرمند است که رودخانه را، کوه‌ها را، بلبل را، شمع را و پروانه را به سخن وا می‌دارد.
•    اگر بگوییم هنر مرده را زنده می‌کند، سخنی به گزاف نگفته‌ایم، پس، تقسیم هنرمندان به هنرمندان ارزشی و غیر ارزشی بی‌معناست. هنر یعنی، ارزش و هنرمند [فرد] ارزشمندی است که با کار خلاقانه به تعالی می‌رسد و خلقت، بزرگ‌ترین مظهر قدرت خدای لایزال است، فقط در این زمینه است که فتبارک الله احسن الخالقین. هنرمند جهان را بازآفرینی می‌کند و کار او در مسیر ارزش‌های الهی است.
•    هنرمند البته، در مسیر هنر، باید با مردم، ذوق مردم و خواست مردم خود را نزدیک کند. هنر بدون آزادی معنا ندارد و خلاقیت تنها در سایه حریت امکان‌پذیر است، اما، اعمال محدودکننده‌ای نیز برای هنر وجود دارد. قبل از آن‌که سانسور و ممیزی به دولت‌ها منتسب شود، خود جوامع بشری و اجتماع، اولین قدم قرار دادن چارچوب برای هنر است، عادات، رسوم، اخلاق جامعه، فهم‌ها و درک‌ها همه این‌ها مرزبندی‌هایی را برای هنر مشخص می‌کند.
•    گفت، هنر مردمی باشد و راستی.
•    همه هنر همین است که حکیم سخن فردوسی بزرگ گفته است مردمی بودن و صداقت، این همه هنر است.
•    من گاهی اوج هنر ایرانی را در حافظ می‌بینم. حافظ شیرازی، هنرمند ایرانی می‌تواند مقتدایش حافظ باشد. حافظ، حافظه تاریخی، ادبی و هنری ملت ایران است. با سینه‌ای مالامال از آموزه‌های دینی و قرآنی، اما، از جهل و خرافه و ریا بیزار.
•    هنر شاعری یکی از قالب‌های باستانی هنر این سرزمین است. در واقع، شاعری، هنر ملی ایرانیان است. حافظ با همه نقد و انتقادی که بر حکومت و جامعه داشت در طول تاریخ کتابش قدر دیده و بر صدر نشسته و گاهی آن‌چنان تعالی یافته که جایگاهش در کنار کتاب حق و قرآن مجید قرار گرفته است. حافظ به قول بعضی‌ها، رند روشن‌فکر زمان خود بود، در عین ایمان و در عین انتقاد، هرگز از ایمانش دست برنداشت و هرگز از انتقادش پشیمان نشد.
•    هنرمند نه قرار است زینت‌المجالس باشد و نه اپوزیسیون. هنرمند نه قرار است نوک پیکان تحولات سیاسی باشد و نه قرار است گوشه‌نشین خرابات و خانه. هنرمند قرار نیست هر چه دولت یا جامعه یا، حتی، روشن‌فکران می‌گویند، به تصویر بکشد، که برداشت خود را دارد و قرار هم نیست که با دولت یا جامعه در ستیز باشد و بجنگد.
•    هنرمند، انسان اهل فکر و فن و اهل دل است. برای برخی از هنرهایی که برای ثبت آنها، برای خلق آن‌ها نیاز به کمک دیگران دارد، نباید در این زمینه دچار تردید و هراس شویم، برخی از روایت‌های تاریخی، دینی و، حتی، تاریخ معاصر شاید از حد یک شرکت خصوصی در شرایط فعلی جامعه ما این بار سنگین به مقصد نرسد، اما، معنایش این نیست که اگر کاری به هنرمند واگذار می‌شود، در روایت تاریخ هم هنرمند کار خود را انجام می‌دهد.
•    ما اولین روزهایی که با جناب آقای جنتی به صدا و سیما رفتیم در سال ۱۳۵۹، جزو اولین آثاری که بنا شد ببینیم و برای تکمیل آن تصمیم بگیریم، کار مرحوم علی حاتمی بود. آن کار، آن زمان با بودجه عمومی انجام می‌گرفت و کار هنوز تکمیل نبود. هنوز فیلم مونتاژ هم نبود، ما قطعه قطعه فیلم را آن وقت می‌دیدیم، اما، معنایش این نیست که اگر هنرمند صاحب نامی سفارشی را دریافت کرد، ذوق هنری او تسلیم آن سفارش باشد، او هم‌چنان باید از خلاقیت خود استفاده کند. این‌چنین مشهور است که شاهنامه نیز به سفارش سلطان محمود سروده شد، اما، در واقع، این شاهنامه سفارش یک ملت و یک تاریخ بود.
•    آثار عظیم معماری از قییل تخت جمشید و آثار اسلامی در اصفهان هم با حمایت حکومت بود، اما، امروز به عنوان نماد یک ملت می‌باشد. هنر و آزادی رابطه مستقیم دارند. در غیر فضای آزاد، هنر واقعی خلق نخواهد شد. در بخش هنر نمی‌توانیم با دستور هنر را بیافرینیم و خلق کنیم. هر گونه فضای امنیتی می‌تواند جوانه هنر را بخشکاند، به تعبیر اقبال، گفت هرگاه خشک مغزی کوته نظر زمام امور را در دست گرفت، هنر مجال بروز نیافت.
•    پس، باید فضای مناسب را برای هنر فراهم کنیم، دولت برای خود رسالت ترویج را بر عهده می‌گیرد، نه این‌که هنرفرمایشی را در دستور کار خود قرار دهد. البته، در برخی از موضوعات ملی، مثل فرهنگ ایران و اسلام، که هویت اسلامی و ایرانی ما را نگه می‌دارد و تعالی می‌بخشد، دولت موظف است از آن‌ها حمایت بیشتری کند.
•    ای کاش می‌شد افتخارات هنری ما به نمایش در می‌آمد، ‌ای کاش می‌شد داستان‌هایی که در شاهنامه فردوسی، در مثنوی مولوی که هر دوی آن‌ها آکنده از قصه‌های دینی و ایرانی است، به صورت آثار نمایشی، سینمایی، تلویزیونی و، حتی، رمان‌های خواندنی روی آن‌ها سرمایه‌گذاری می‌شد.
•    دولت خود را موظف می‌داند در این‌گونه امور، هم قدم‌های تشویقی، و هم قدم‌های حمایتی بردارد. نکته دیگری که می‌خواهم بر آن تأکید کنم نقش انقلاب اسلامی بر تاریخ هنر و بر هنر این سرزمین است. شما می‌دانید قبل از پیروزی انقلاب بخش بزرگی از جامعه ما از هنر فاصله داشت. امام راحل به عنوان احیاگر قرن که آزادی را برای این سرزمین به ارمغان آورد، یکی از خدماتش این بود که بین مردم متدین و هنر آشتی برقرار کرد. در دوران او بود که به عنوان یک فقیه و مرجع عالیقدر، حلیت هنر موسیقی با سرودهای انقلابی و میهنی فراهم شد.
•    در عصر او بود که بسیاری از آثار ادبی و هنری اجازه نشر یافتند، در تاریخ روحانیت شیعه، امام تنها فقیهی بود که از یک فیلم و فیلمساز روشن‌فکر به نیکی یاد کرد. انقلاب راه را برای توسعه هنر در همه لایه‌های اجتماعی فراهم نمود. انقلاب، موسیقی سنتی یا به بیانی بهتر موسیقی ملی ایران را احیاء کرد. قبل از انقلاب موج موسیقی‌های غربی و پاپ به گونه‌ای بود که در حال ویران کردن موسیقی سنتی بود، اما، انقلاب شرایطی را فراهم کرد که هنرمندان بزرگی که قبل از انقلاب نیز شناخته شده بودند، در فضای امن و سالم بعد از انقلاب رشد کرده و بالیدند و تیراژ موسیقی سنتی ما بالا رفت و بازار پررونقی پیدا کرد.
•    در حوزه سینما و هنر نمایشی نیز انقلاب اسلامی برکات زیادی داشت، همه منتقدان فیلم اذعان دارند که دهه ۷۰، دهه اوج سینمای ایران بود و آثار بزرگ، بحث‌انگیز، متفکرانه و هنرمندانه به جامعه عرضه شد، تا جایی که امروز ایران یکی از مدعیان جوایز جهانی مانند اسکار است.
•    جالب‌تر این‌که در فضای بعد از انقلاب، زنان و بانوان هنرمند بسیاری در بخش‌های مختلف هنر از جمله در سینما رشد کردند، تا جایی که نه تنها بازیگری را بر عهده گرفتند، کارگردانی و نویسندگی نیز جزو مواردی بود که بانوان ایرانی توانستند نقش خود را ایفا کنند، در حالی که قبل از انقلاب خانواده‌های متدین و مذهبی این کشور اجازه نمی‌داند فرزندان و اعضای خانواده آن‌ها در این زمینه ورود کنند. این یکی دیگر از خدمات انقلاب اسلامی بود.
•    این دولت قصد ندارد ممیزی را در فرهنگ و هنر به صورت راه و مسیری که مانع کار هنرمندان باشد، ادامه دهد. ممیزی باید در چارچوب قانون و هدفمند باشد. اگر قانون ابهام دارد، باید قانون و چارچوب شفافی را در اختیار همه قرار دهیم تا تکلیف همه روشن باشد؛ کار وزارت ارشاد باید تقریباً، یک کار اداری باشد.
•    اگر می‌خواهیم کار ممیزی را انجام دهیم، باید گروهی از فرهیختگان، اندیشمندان، هنرمندان، عالمان، حتی، عالمان دینی در کنار یکدیگر بنشینند و آن‌ها باشند که بر هنر نظارت کنند، هنرمند، می‌تواند بر هنر نظارت کند، کارمند دولتی، نمی‌تواند ناظر خوبی برای هنر باشد.
•    چرا نظارت بر سینما و کتاب و موسیقی را به اهلش واگذار نکنیم، چه اشکال دارد که انجمن‌های صنفی بخشی از بار مسؤولیت وزارت ارشاد را بر دوش گیرند.
•    به هم اعتماد کنیم؛ دوران، دوران اعتماد است. وظیفه دولت مداخله در هنر نیست، وظیفه ذاتی دولت تأمین مسایل مهم و ملی است، مثل مسأله امنیت، سیاست خارجی که سیاست خارجی و اعمال دیپلماسی صرفاً از طریق دولت انجام می‌گیرد و نهاد دیگری حق مداخله ندارد. البته، خطوط کلی سیاست خارجی طبق قانون اساسی توسط رهبری معظم تعیین می‌شود، اما، در حوزه‌های دیگر مثل اقتصاد و فرهنگ باید تصدی‌گری دولت به حداقل برسد. در شرایطی نیستیم که دولت بتواند آثار هنری خلق کند و هیچ دولتی نتوانسته است آثار هنری فاخری به وجود بیاورد.
•    دولت کتاب نمی‌نویسد، فیلم نمی‌سازد، موزیک نمی‌سازد، شعر نمی‌سراید. دولت باید تسهیل‌کننده راه برای اصحاب فکر و هنر باشد. یادمان باشد و همه بدانیم هنر خطر نیست و هنرمند امنیت کشور را به مخاطره نمی‌اندازد. به هنر و هنرمند اعتماد کنیم، نگاه امنیتی به هنر بزرگ‌ترین اشتباه امنیتی است. در بحث امنیت؛ اولین قدم تشخیص منابع تهدید است. در جامعه امروز منابع تهدید ما آسیب‌های اجتماعی است. از فقر و فحشا گرفته تا رواج بی‌اعتمادی اجتماعی تا فساد اقتصادی.
•    این آسیب‌هاست که رابطه صحیح بین دولت و ملت را، اگر سریع چاره نکنیم، می‌خشکاند، تهدید آسیب‌هاست نه هنرمندی که می‌تواند مظهر نشاط، امید، اتحاد و همبستگی ملی ما شود. صدا و نوا و توان در نمایش و ساخت یک اثر تجسمی، گاهی می‌تواند دردها را کاهش دهد و گاهی می‌تواند آرزوهای یک ملت را محقق کند. همین هنرمند است که می‌تواند آینده را با تخیل و هوشمندی‌اش و با خلق آثارش نقد و ترسیم کند و راه آینده را بهتر مشخص کند. ما اگر به هنر و هنرمند با نگاه امنیتی نگاه کردیم، اولاً، تهدیدات اصلی را فراموش کردیم، ثانیاً، هنرمندی را که می‌تواند ما را متوجه تهدیدات واقعی کند، از وظیفه‌اش باز داشته‌ایم.
•    اگر بحث تهاجم فرهنگی داریم و می‌گوییم دیگران برای یکسان‌سازی فرهنگی تلاش می‌کنند، وقتی پر و بال هنر و هنرمند را بستیم، در حقیقت، باند فرود را برای هواپیماهای دشمن آماده کرده‌ایم. وقتی فرزندان این سرزمین نتوانند قهرمانان خود را در میان محصولات فرهنگی وطنی و خودی ببینند، ناچار به دنبال قهرمانان آن سوی آب‌ها خواهند بود، خطر اینجاست. حتی، اگر کشوری بخواهد در برابر دشمن بایستد، این هنرمند است که می‌تواند روحیه مقاومت و ایستادگی را در میان مردم زنده نگاه دارد، همان کاری که هنرمندان متعهد در دوران دفاع مقدس انجام دادند. به اعتقاد من اگر فضای هنری فعال در عراق و افغانستان بود، اشغال این دو کشور امکان‌پذیر نبود.
•    نکته دیگر آن است که برخی، هنرمندان ما را به غرب‌زدگی متهم می‌کنند، استدلال آن‌ها این است که بدنه هنری کشور را فساد فرا گرفته است و باید این بنا را ویران کرد و از نو ساخت. این یکی از تفکرات غلط و اشتباهی بود که در ذهن بعضی آمد و متأسفانه در این زمینه قدم‌هایی برداشته شد. بعضی می‌گویند اگر آن‌چه گفتیم انجام می‌دادند، می‌شود هنر خوب و آن‌چه ما دلمان نخواست، می‌شود هنر بد. در هر جامعه‌ای ممکن است خطا و فسادی باشد، اما، نمی‌تواند یک مجموعه فرهیخته بزرگ و تأثیرگذار در کشور را زیر سؤال قرار داد، این قضاوتی نابحق، نابجا و ظالمانه است. اصحاب هنر مشکلات فراوانی دارند که برخی از آن‌ها امشب در این‌جا بیان شد. شاید اولین جلسه‌ای بود که خدا توفیق داد بیشتر شنیدم و کمتر ان‌شاء الله بگویم. چه این‌که گفت خدا دو گوش به ما داده است و یک زبان که بیشتر بشنویم و کمتر بگوییم.
•    می‌دانم درد دل‌های شما در فرصت کوتاه امشب، بخش کوچکی بود از آن‌چه در دل داشتید. دولت وظایف خود را در چارچوب قانون اساسی انجام خواهد داد و در حد توان و امکاناتش از هنر حمایت خواهد کرد. شاید عمدتاً دولت لازم است در زیرساخت‌ها بیشتر وارد عمل شود و کمک کند، اما، در حد توان دولت این قدم‌ها را برخواهد داشت.
•    از این‌که ارکستر سمفونیک و ارکستر ملی به تعطیلی کشیده شده است، بسیار متأسفم و حتماً این دولت در همین ماه‌های آینده این‌ها را احیاء خواهد کرد، اگر چه ممکن است وزیر باز هم کارت زرد بگیرد. این دولت به تمام تعهدات و قول‌هایی که در دوران انتخابات به مردم داده است، عمل خواهد کرد؛ کارت زرد برای این دولت نگرانی نیست. به امثال آقای جنتی‌ها به عنوان مدافع از حقوق هنرمندان و آزادی افتخار می‌کنیم.
•    در هر مسیری مشکلات وجود دارد. سوختن و هیچ نگفتن، هنر است. سخن مرحوم پروین اعتصامی، گفت کس ندانست که من می‌سوزم، سوختن هیچ نگفتن، هنر است. این‌ها مشکلاتی نیست پیش پای دولت. دولت ان‌شاء الله به وعده‌های خود در زمینه هنر و اصحاب هنر عمل خواهد کرد. من سخنان فراوانی را یادداشت کرده بودم، اما، می‌دانم وقت گذشته است و امیدوارم باز فرصت دیگری فراهم شود در محضر شما باشم و از حضور شما استفاده کنم.
•    سه نکته را می‌گویم. یک، هر نظامی خطوط قرمزی دارد، اما، خطوط قرمز باید کاملاً شفاف، صریح و قانونی باشد تا از اعمال سلیقه‌ای جلوگیری شود. در این زمینه دولت تمام قدم‌های لازم را برخواهد داشت، اگر مقررات شفاف و روشن داشته باشیم، آن‌گاه، می‌توان کار نظارت را به صنف‌ها و انجمن‌های تخصصی واگذار کرد، آن‌ها بهتر از کارمندان یک وزارتخانه نظارت خواهند کرد و بیشتر عاشق ایران و کشورند. ما باید این شرایط را برای هنرمندان تسهیل کنیم.
•    نکته دوم آن‌که باید اقتصاد فرهنگ را پویا کنیم. دولت این را جزو وظایف خود می‌داند. البته، روشن است که در تولید باید اول تقاضا را تحریک کرد. مردم باید کالای فرهنگی را ارج بنهند. در این زمینه باید کار فراوانی انجام داد. این‌که تیراژ کتاب معمولاً، ۲ یا ۳ هزار است، این‌که شما می‌بینید بقیه آثار هنری ما در بازار مشتری ندارد، این‌که گیشه‌های سینما خلوت است، یعنی، این‌که باید تقاضا را تحریک کنیم، مشکلش همین است. این موضوع نمی‌گذارد هنرمند خلاق باشد و نمی‌گذارد آن‌چه خواست جامعه است، به صورت متنوع در جامعه عرضه شود.
•    بنا بر این، دولت تلاش خواهد کرد تا اقتصاد فرهنگی و بویژه هنری پویا و فعال شود و، حتی، باید بتوانیم بازارهای منطقه‌ای و جهانی را نیز به تصرف خود درآوریم. نکته سوم این‌که دولت برای اهدافش به سوی شما دست نیاز دراز می‌کند، دولت تداوم امید را در میان مردم می‌خواهد. از شما می‌خواهم آثار امیدبخش و نشاط‌آفرین تولید کنید، آثار یأس‌آور کافی است.
•    دولت در فکر ایجاد آشتی ملی و وحدت ملی است. دولت می‌خواهد کینه‌ها از سینه‌ها برداشته شود. شمایید که می‌توانید زمینه را آماده کنید. دولت می‌خواهد اعتدال در جامعه برقرار شود، می‌خواهد بین حقوق و وظایف تعادل باشد. دولت می‌خواهد میانه‌روی را ترویج کند و با خشونت و افراط مخالف است؛ ما با همه توان می‌خواهیم افراطیون را به انزوا برانیم.
•    برخی هنوز صدای ملت را در ۲۴ خرداد نشنیده‌اند. پنبه‌ها را از گوش درآورند؛ ایران، امروز منادی مقابله با خشونت و افراطی‌گری در جهان است. این‌که طرح ایران در سازمان ملل متحد در ظرف چند ماه با اتفاق آراء به تصویب رسید، نشان عظمت ملت ایران است.
•    دست دولت برای مبارزه با خشونت، برای دیپلماسی عمومی، برای یاری دولت، به سوی هنرمندان به عنوان یاران نزدیک و مورد اعتماد دولت دراز است.
•    و سخن آخر؛ هنر همیشه خوب است، چون هنر، همان خوبی است.
مآخذ:...
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در جمعه, 20 دی 1392 ساعت 22:00

مروری‌به‌گی‌دوبور(۱۳): چپ‌گرایی در جامعه نمایش

فرستادن به ایمیل چاپ

دکتر ادامه مطلب...حامد حاجی‌حیدری؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


░▒▓ مارکس
▬    «خصلت جدایی‌ناپذیر تئوری مارکس و روش هگلی خود از خصلت انقلابی این تئوری، یعنی، از حقیقت آن جدا نیست» (ص. ۹۹). «اندیشه‌ی تاریخ جز با تبدیل شدن به اندیشه‌ی پراتیک نمی‌تواند نجات یابد؛ و پراتیک پرولتاریا به مثابه‌ی طبقه‌ی انقلابی نمی‌تواند کمتر از آگاهی تاریخی با شعاع عملی در تمامیت جهان او باشد» (ص. ۹۹).

▬    «کار هگل می‌بایست دیگر نه تعبیر کردن جهان، بلکه تغییر جهان می‌بود. هگل با فقط تعبیر کردن تغییر خود چیزی جز اختتام فلسفی فلسفه نیست…هگل برای آخرین بار کار فیلسوفان، «یعنی تجلیل آن‌چه وجود دارد» را انجام داد» (ص. ۹۸).

▬    «واژگونی که مارکس برای «نجات انتقالی» اندیشه‌ی انقلاب‌های بورژوایی انجام می‌دهد مبتنی بر این نیست که به طور عامیانه و مبتذل به تکامل یا تحول ماتریالیستی نیروهای مولد را جانسین مسیر روح هگلی کند. …طرح مارکس، طرح یک تاریخ خودآگاهانه است. …آنچه تئوری مارکس را تنگاتنگ به اندیشه‌ی علمی پیوند می‌زند دریافت عقلانی از نیروهایی است که به طور واقعی در جامعه به کار می‌روند. …برای این تئوری، مسأله درک مبارزه است، نه درک قانون» (صص. ۱-۱۰۰).

░▒▓ نقد مارکس
▬    «جنبه‌ی جبرگرایانه-علمی در اندیشه‌ی مارکس درست همان گسلی بود که به فرایند «ایدئولوژی‌سازی» در زمان حیات او، و بویژه در میراث تئوریکی که به جنبش کارگری رسید، مجال رخنه داد. …از این راه پراتیک انقلابی، که تنها حقیقت این نفی است، به بیرون از میدان دید تئوریک رانده می‌شود» (ص. ۱۰۳).

░▒▓ لنین
▬    «لنین در مقام متفکر مارکسیست فقط یک کائوتسکیست وفادار و پیگیر بود که ایدئولوژی انقلابی این «مارکسیسم ارتدکس» را در شرایط روسیه به کار بست. …برهه‌ی تاریخی یگانه‌ای که در آن بلشویسم برای خود در روسیه به پیروزی رسید، …زایش مختوم نظمی را رقم می‌زند که در قلب سلطه‌گری نمایش مدرن است: نمایندگی کارگری به مقابله‌ی رادیکال با طبقه برخاست. سازمان‌یابی پرولتاریا از روی الگوی بلشویکی، که زاده‌ی عقب‌ماندگی روسیه و کناره‌گیری جنبش کارگری کشورهای پیشرفته از مبارزه‌ی انقلابی بود، در این عقب‌ماندگی روسیه با تمام آن شرایطی هم روبرو شد که این شکل از سازمان‌یابی به سوی واژگونی ضدانقلابی‌ای که ناخودآگاهانه در نطفه‌ی آغازینش داشت سوق می‌داد. …بوروکراسی انقلابی‌ای که پرولتاریا را رهبری می‌کرد با تصرف دولت سلطه‌ی طبفاتی جدیدی به جامعه داد. …بوروکراسی یگانه مالک سرمایه‌داری دولتی باقی مانده بود» (صص. ۱۱۴).

░▒▓ فرجام مارکسیسم روسی
▬    «جنبش کارگری انقلابی، در سال‌های بین دو جنگ، با پیوند عمل بوروکراسی استالینی و توتالیتریسم فاشیستی نابود شد، توتالیتریسمی که شکل سازماندهی‌اش را از حزب توتالیتر آزموده شده در روسیه اقتباس کرده بود. فاشیسم دفاعی افراطی بود از اقتصاد بورژوایی در مصاف با بحران و بنیان‌براندازی پرولتری؛ حکومت نظامی‌ای در جامعه‌ی کاپیتالیستی که از طریق آن این جامعه خود به طور گسترده عقلانی‌سازی اضطراری اولیه‌ای برای خود ایجاد می‌کند، اما، بر دوش این عقلانی‌سازی بار ناعقلانیت وسیله‌اش سنگینی می‌کند» (صص. ۳-۱۲۲).

▬    «هنگامی که بوروکراسی روس سرانجام، موفق شد اثرات مالکیت بورژوایی را که مانع سیادتش بر اقتصاد بود از خود بزداید و این اقتصاد را برای استفاده‌ی خودش توسعه دهد، و در خارج در میان قدرت‌های بزرگ به رسمیت شناخته شود، آن‌گاه، خواهان تمتع آرام از دنیای خویش، و حذف بخش خودسرانه و تحکم‌آمیزی از آن می‌گردد که بر خودش اعمال می‌شد: پس، استالینیسم خاستگاهی خود را افشا می‌کند. …در این برهه از توسعه، سند مالکیت ایدئولوژیک بوروکراسی دیگر در مقیاس بین‌المللی از اعتبار ساقط می‌گردد. …توسعه‌ی نابرابر اقتصادی در بوروکراسی رقیب در منافع که موفق شدند در خارج از تنها یک کشور نیز صاحب «سوسیالیسم“های خود باشند، به درگیری علنی و کامل میان دروغ روسی و دروغ چینی انجامید. …توهم نولنینیستی تروتسکیسم کنونی، از آن رو که هر لحظه با واقعیت جامعه‌ی کاپیتالیستی مدرن، چه بورژوایی و چه بوروکراتیک، مهر تکذیب می‌خورد، طبعاً در کشورهای «کم‌توسعه» صوراً مستقل میدان مطلوبی برای کاربست خود می‌یابد، یعنی، در جاهایی که توهم فلان‌گونه از سوسیالیسم دولتی و بوروکراتیک به مثابه‌ی ایدئولوژی صرف توسعه‌ی اقتصادی آگاهانه دست طبقات زمامدار محلی است. …آن نوع بوروکراسی‌ای که قادر است کشور را در چارچوب ملی صنعتی سازد می‌تواند بر پایه‌ی کسب قدرت خرده‌بورژوازی کادرهای ارتش شکل بگیرد، همان طور که نمونه‌اش را مصر نشان داد. …در این توسعه‌ی پر پیچ و خم خوفناک که دوران مبارزه‌ی طبقاتی را به سوی اوضاعی جدید آورد، چیزی که پرولتاریای کشورهای صنعتی به کلی از دست داد، تصدیق چشم‌انداز خودمختار و، در تحلیل نهایی، توهماتاش بود و نه وجودش. او از بین نرفته و هم‌چنان بی‌کم و کاست در از خودبیگانگی تشدید شده‌ی کاپیتالیسم مدرن موجود است: پرولتاریا اکثریت بی‌کران زحمت‌کشانی است که اعمال هرگونه قدرت بر کاربرد زندگی‌شان را از دست داده و به محضی که این را بدانند، خود را دگربار به مثابه پرولتاریا، یعنی، عامل نفی مایشاء در این جامعه تعریف می‌کنند. …از لحاظ ذهنی نه فقط حوزه‌ی کارمندان، بلکه در کارگرانی نیز که هنوز چیزی جز ناتوانی و تحمیق سیاست کهنه را کشف نکرده‌اند، این پرولتاریا هنوز از آگاهی طبقاتی عملی خود دور است» (صص. ۹-۱۲۵).

░▒▓ راه حل گی‌دبور برای بن‌بست مارکسیسم
▬    «وقتی جریان‌های عاصی جوانان تیر اعتراض اولیه‌ی بی‌شکل خود را، که به هر حال، بی‌واسطه شامل رد سیاست‌های کهنه‌ی تخصصی، هنر و زندگی روزمره می‌شود، به سوی جامعه می‌افکنند، با دو چهره از یک مبارزه‌ی جدید خودانگیخته مواجهیم که به صورت جنایی آغاز می‌شود. این‌ها پیش‌نشانه‌های دومین یورش پرولتری به جامعه‌ی طبقاتی‌اند. …شکل سیاسی سرانجام، کشف‌شده‌ای که در قالب آن رهایی اقتصادی کار تحقق‌پذیر شد در این قرن در شوراهای انقلابی کارگری چهره‌ای بارز یافت. …در حکومت شوراها که بایستی به طور بین‌المللی جایگزین هر قدرت دیگری شود، جنبش پرولتری فراورده‌ای خویش است، و این فراورده همانا خود فرآورنده است. …پیدایش شوراها عالی‌ترین واقعیت جنبش پرولتری در ربع اول قرن بود، واقعیتی که یا مورد توجه قرار نگرفت یا ماهیتی دروغین یافت؛ چرا که، با باقیمانده‌ی جنبش که آن را مجموعه‌ی تجربه‌ی تاریخی آن زمان تکذیب و حذف می‌کرد، ناپدید گردید. …سازمان انقلابی نمی‌تواند چیزی جز نقد وحدتمند جامعه باشد، یعنی، نقدی که سر سازش با هیچ شکلی از قدرت تمایز یافته در هیچ نقطه‌ای از جهان ندارد، و چنان است که علیه تمام جوانب حیات از خودبیگانه‌ی اجتماعی مجموعاً بیان می‌شود. سلاح سازمان انقلابی در مبارزه‌اش با جامعه‌ی طبقاتی چیزی جز ذات خود مبارزه نیست؛ سازمان انقلابی نمی‌تواند شرایط انشعاب و سلسله مراتب را که شرایط جامعه‌ی مسلط است در درون خود بازتولید کند» (صص. ۳-۱۳۰).

▬    «هنگامی که آفرینش روزافزون ازخودبیگانگی کاپیتالیستی در تمام سطوح با هر دم دشوارتر ساختن تشخیص و نامیدن فقر و فلاکت زحمت‌کشان برای آن‌ها، آن‌ها را بر سر دو راهی رد تمام فقر و فلاکت یا هیچ قرار می‌دهد، سازمان انقلابی نیز باید آموخته باشد که دیگر نمی‌تواند تحت اشکال ازخودبیگانه با ازخودبیگانگی مبارزه کند. …اکنون، تئوری انقلابی دشمن هرگونه ایدئولوژی انقلابی است و به این دشمنی واقف است» (صص. ۴-۱۳۳).
مآخذ:...
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در جمعه, 20 دی 1392 ساعت 20:42

چـ۴ـهار ترفند برای پیش‌برد مذاکرات سخت

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشتادامه مطلب... آزاد از محمدرضا شعبانعلی؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


░▒▓ ۱. پلیس خوب / پلیس بد GOOD COP/ BAD COP
▬    بازی آدم خوب / آدم بد که بعضی آن را پلیس خوب، پلیس بد نیز می‌نامند، از ترفندی که در بسیاری از فیلم‌های پلیسی و جنایی مشاهده کرده‌اید، اقتباس شده است. معمولاً، دو نفر (یک بازجوی مهربان و یک بازجوی سرسخت) به نوبت به سراغ یک مظنون آمده و از او بازجویی می‌کنند. روش استفاده از این ترفند به شرح زیر است:
▬    بازجوی بداخلاق و سرسخت موضعی بسیار خشن اتخاذ می‌کند. رفتار خشن و تهدیدهای متعدد این موضع را تقویت می‌کند. پس از مدتی معمولاً، بازجوی عصبانی در این حالت اتاق را (به دلیل یک تلفن مهم یا برای تمدد اعصاب به پیشنهاد یک همکار) ترک می‌کند. طی مدتی که او بیرون از اتاق است، بازجوی دیگر، با رفتاری مهربان سعی می‌کند، قبل از ورود بازجوی سختگیر، ماجرا را به نوعی خاتمه دهد. در مذاکره‌ها گاه شکل پنهانی این ترفند مورد استفاده قرار می‌گیرد.
▬    به این صورت که مذاکره‌کننده خشن و جدی سکوت کرده و فقط زمانی که مذاکره از مسیر موردنظر خارج شود، زبان به سخن می‌گشاید. در حالت عادی مذاکره توسط مذاکره‌کننده خوب و مهربان ادامه می‌یابد. مطالعات و بررسی‌ها نشان داده که اکثر مردم ترفند آدم خوب یا آدم بد را تشخیص می‌دهند، اما، با این وجود، معمولاً، زمانی که در چنین شرایطی قرار می‌گیرند، امتیازهای موردنظر طرف مقابل را به سادگی اعطا کرده و به توافقی مطابق خواسته طرف مقابل تن در می‌دهند.
▬    این ترفند نقاط ضعف زیادی نیز دارد. نخستین ایراد آن در این است که استفاده از آن (خصوصا در صورتی که تکرار شود) بسیار واضح بوده و طرف مقابل به سادگی متوجه به کارگیری این ترفند می‌شود. طرف مقابل می‌تواند با بیان این‌که «شما که با من بازی آدم خوب / آدم بد را انجام نمی‌دهید، درسته؟»، این ترفند را تا حد خوبی بی‌اثر کند. همین جمله ساده (حتی به فرض این‌که طرف مقابل آن را انکار کند) تا حد بسیار زیادی موضع وی را تعدیل خواهد کرد.
▬    نقطه ضعف دیگر این ترفند آن است که اجرای درست و موثر آن، نیازمند صرف زمان و انرژی و تمرکز فکری بالایی است. به گونه‌ای که در برخی موارد، با صرف زمان و انرژی کمتر و بدون استفاده از این ترفند می‌توان به نتایج نسبتاً مناسبی دست یافت. بارها مشاهده شده که مذاکره‌کنندگانی که از این تاکتیک استفاده می‌کنند، آن‌چنان در نقش خود غرق می‌شوند که هدف اصلی مذاکره را به دست فراموشی می‌سپارند.

░▒▓ ۲. موضع‌گیری دور از عرف (LOWBALL/HIGHBALL POSITION)
▬    برای اجرای این ترفند، مذاکره‌کننده موضعی را اتخاذ می‌کند که خود می‌داند، با موضع موردانتظار و ایده‌آل وی فاصله زیادی دارد. در شرایطی که حقوق پرسنل یک شرکت خصوصی سالانه بین ۱۰ تا ۱۵ درصد رشد می‌کند، کارمندی که از مدیرعامل تقاضای افزایش ۶۰ درصدی حقوق را دارد. عملاً به این ترفند دست زده است. یا در شرایطی که برای استفاده از نام تجاری یک شرکت دیگر معمولاً، کمتر از پنج درصد قیمت محصول (تحت عنوان رویالتی یا حق امتیاز) پرداخت می‌شود، شرکتی که مذاکره را با تقاضای بیست درصد حق امتیاز آغاز می‌کند، تصمیم به اجرای این ترفند گرفته است.
▬    استفاده از ترفند بر مبنای این استدلال قرار دارد که طرف مقابل در مواجهه با این موضع‌گیری، احتمالاً، موضع خود را تعدیل خواهد کرد. به عنوان مثال، اگر شرکت مورد اشاره در مثال فوق، به پرداخت رویالتی در حدود ۳ درصد فکر کند، زمانی که طرف مقابل رویالتی ۲۰ درصد را مطرح می‌کند، احتمالاً، موضع خود را تعدیل کرده و با پیشنهاد پرداخت مبلغی بالاتر از ۳ درصد مذاکره را آغاز خواهد کرد.
▬    استفاده از این ترفند با یک ریسک جدی مواجه است. ممکن است طرف مقابل احساس کند، مذاکره در چنین شرایطی بی‌فایده است و تصمیم به قطع مذاکره بگیرد. حتی، اگر طرف مقابل مذاکره را ترک نکرده و به گفت‌وگو ادامه دهد، به کارگیری این ترفند به همین سادگی نتیجه‌بخش نخواهد بود. یک مذاکره‌کننده، باید در حدی به موضوع بحث مسلط باشد که بتواند موضع‌گیری سرسختانه اولیه خود را توجیه کرده و طرف مقابل را به حرکت در آن راستا مجاب کند. پس، این ترفند، صرفاً با اعلام یک موضع سرسختانه پایان نمی‌یابد. سخت‌ترین قسمت مذاکره، پافشاری بر روی این موضع و توجیه آن خواهد بود.

░▒▓ ۳. مقابله با موضع‌گیری دور از عرف
▬    اگر که طرف مقابل شما، مذاکره را با یک موضع‌گیری بسیار سخت و دور از عرف و منطق آغاز کرد، شما هرگز موضعی متقابل (چه از نوع منطقی و چه از نوع سرسختانه) اتخاذ نکنید. تنها با بحث و گفت‌وگوی بیشتر، از طرف مقابل بخواهید موضع خود را تعدیل کند. دقت داشته باشید که مذاکره معمولاً، در حوالی نقطه میانی دو پیشنهاد اولیه به پایان می‌رسد. اگر طرف مقابل موضع‌گیری نامناسب و افراطی داشته باشد، حتی، موضع‌گیری منصفانه شما منجر می‌شود در نهایت کمی به سمت موضع وی حرکت کنید. پس از هرگونه موضع‌گیری خودداری کرده و از طرف مقابل بخواهید موضع خود را تعدیل کند. آمادگی قبلی هم کمک بسیار خوبی برای غلبه بر این تاکتیک است. اگر محدوده منطقی قابل مذاکره را بشناسید، احتمال این‌که گرفتار این ترفند شوید کاهش می‌یابد. در چنین شرایطی می‌توانید با اعتماد به نفس، به طرف مقابل بگویید که موضع او منطقی نیست و منتظر هستید تا موضع بهتری برای ادامه مذاکره انتخاب کند. اگر گزینه‌های دیگری نیز به عنوان جایگزین مذاکره در اختیار دارید، تهدید (صریح یا ضمنی) به ترک مذاکره هم می‌تواند در چنین مواردی موثر باشد. همان طور که در قسمت قبل نیز اشاره شد، یک راه‌حل عمومی برای مواجهه با این موضع‌گیری افراطی، و هر نوع موضع‌گیری افراطی رفتار مشابه است، اما، به خاطر داشته باشید که این کار، معمولاً، با تنش و تشنج همراه بوده و در صورت توسل به آن، حصول توافق نیازمند زمان بیشتری خواهد بود.

░▒▓ ۴. بزرگ‌نمایی پوشالین (BOGEY STRATEGY)
▬    در این ترفند مذاکره‌کننده، یک موضوع بی‌اهمیت یا کم‌اهمیت را، بسیار بااهمیت نشان می‌دهد و در ادامه مذاکره یا در لحظات دستیابی به توافق نهایی، حاضر می‌شود بر سر این موضوع با طرف مقابل خود (در مقابل، یک امتیاز با اهمیت) معامله کند. موثرترین کاربرد این ترفند، زمانی است که مذاکره‌کننده می‌داند موضوعی که برای او اهمیت ندارد، برای طرف مقابل از اهمیت بالایی برخوردار است.
برداشت آزاد از دنیای اقتصاد
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در جمعه, 20 دی 1392 ساعت 20:32

هـ۸ـشت خلق‌وخوی شخصی لازم برای لیدرشیپ

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشتادامه مطلب... آزاد از مگان ام. بیرو از Forbes؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬    لیستی از پنج رهبری که آن‌ها را بیش از همه تحسین می‌کنید تهیه کنید. این پنج نفر می‌توانند در حوزه کسب‌وکار، رسانه‌های اجتماعی، سیاست، تکنولوژی، علوم پایه یا هر حوزه دیگر باشند.
▬    حال از خودتان بپرسید که چرا این افراد مورد پسند شما هستند؟
▬    این احتمال که دلیل ستودن این افراد توسط شما چیزی بیش از عملکردشان باشد زیاد است. مطمئنا هر شخصی که در این لیست قرار بگیرد، از نظر احساسی بر شما تأثیر گذاشته است.

░▒▓ ۱. هوش حس‌وحالی
▬    مدیران بزرگ احساس کارمندان را دریافت می‌کنند و توان تشخیص نیازها و تمایلات آن‌ها را بدون این‌که در مورد آن صحبت کنند دارند. این توان باعث می‌شود در مورد این نیازها و برای برطرف کردن آن‌ها با کارمندانشان گفت‌وگو کنند. وقتی کارمندی احساس می‌کند مدیرش او را درک کرده و با او همدردی می‌کند، واکنش نشان داده و رابطه متقابلی بین آن‌ها شکل می‌گیرد.

░▒▓ ۲. یادگیری مداوم
▬    در دنیا هیچ انسانی وجود ندارد که همه چیز را بداند. کنجکاوی و تمایل سیرنشدنی برای انجام بهتر کارها از نشانه‌های مدیران بزرگ است. این‌گونه افراد به ندرت از وضعیت موجود رضایت دارند و از اطلاعات تازه و داده‌های جدید استقبال می‌کنند. این کار همان سرمایه‌گذاری روی خود است.

░▒▓ ۳. متناسب‌سازی
▬    مدیران بزرگ به هر چالش با نگاه تازه‌ای واکنش نشان می‌دهند. آن‌ها می‌دانند چیزی که در یک موقعیت کاربرد داشت، در موقعیت دیگر بی‌فایده است. قبل از هر اقدامی، مطمئن باشید جزئیات و شرایط خاص هر موقعیت را می‌شناسید و اقداماتتان را متناسب با آن تنظیم کنید.

░▒▓ ۴. کنار کشیدن
▬    خیلی‌ها فکر می‌کنند رهبری به معنی کنترل کردن همه چیز است، اما، حقیقت این است که مدیران بزرگ موضوعی را القا می‌کنند و، سپس از مسیر خارج می‌شوند. آن‌ها می‌دانند که افراد بااستعداد نیاز ندارند که مدیران دائم بر کار آن‌ها نظارت کنند. مدیریت صحیح به معنای نفوذ، راهنمایی و حمایت است، نه کنترل کردن همه چیز. بنا بر این، کار خود را به عنوان یک مدیر انجام دهید و، سپس، خود را کنار بکشید تا کارمندان مسیر خود را پیدا کنند.

░▒▓ ۵. صداقت
▬    ما دائماً اخباری را در مورد این‌که مدیری اعتبار خود را به دلیل عدم صداقتش از دست داده می‌شنویم. این اتفاق معمولاً، به این دلیل رخ می‌دهد که برخی مدیران سعی می‌کنند هر چیزی را بسنجند، چون هراس دارند برای آن چیزی که هستند از سوی دیگران پذیرفته نشوند، اما، ما در دوره شفافیت محض زندگی می‌کنیم که این موضوع برای داشتن صداقت همیشگی کافی است، چون مأموریت و انگیزه‌های شما به واسطه رفتارتان فاش می‌شود. اهمیت این موضوع، حتی، فراتر هم می‌رود. صداقت، سازمان شما را ارتقا می‌دهد. اگر به عنوان مدیری صادق شهرت دارید، انتقال اخبار بد و مواجه شدن با چالش‌های سخت برای شما آسان‌تر خواهد بود. از خودتان بپرسید که آیا از اعماق قلبتان الهام‌بخش کارمندان هستید؟

░▒▓ ۶. مهربانی و احترام
▬    نادانی و تکبر، قاتلان مدیریت خوب و نیز نشان‌دهنده تزلزل هستند. رفتار با دیگران بر اساس اصل اولیه احترام گذاشتن از ویژگی‌های اساسی مدیریت است، البته، افرادی هم هستند که ثابت می‌کنند لایق احترام نیستند و باید با آن‌ها برخورد شود، اما، معروف بودن به مهربانی، صداقت و احترام، کار را برای شما آسان‌تر می‌کند.

░▒▓ ۷. همکاری و تعامل
▬    کار و شغل هر فردی به زندگی او پیوند خورده است. هر چقدر سازمان شما بیشتر بتواند به افراد نزدیک شود، به نتایج خارق‌العاده‌تری می‌رسید. این یعنی، تا جایی که می‌توانید استراتژی‌ها، اهداف و چالش‌های سازمان را مطرح کنید و به اشتراک بگذارید. این کار حس عضوی از سازمان بودن را در افراد ایجاد می‌کند و بار دیگر نشانه احترام گذاشتن به آن‌ها است. اگر کارمندان حس کنند عضوی از سازمان هستند، از پشت خنجر نمی‌زنند!

░▒▓ ۸. شراکت با کارمندان
▬    همان طور که گفته شد، شغل افراد بخش بزرگی از زندگی آنان است. به نظر می‌رسد این یک موضوع بدیهی باشد، اما، مدیران باید همیشه به آن توجه کنند. سعی کنید اهداف شغلی کارمندانتان را بشناسید و، سپس، هر کاری که می‌توانید انجام دهید تا به آن‌ها در رسیدن به اهدافشان کمک کنید؛ حتی، اگر این کمک‌ها باعث شود در نهایت به این نتیجه برسند که می‌خواهند سازمان را ترک کنند، در این صورت، کارمندانی شاد و بهره‌ور خواهید داشت که با اشتیاق و تعهد کار می‌کنند و به پیشرفت شرکت شما کمک می‌کنند.
برداشت آزاد از دنیای اقتصاد
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در جمعه, 20 دی 1392 ساعت 20:23

چـ۴ـهار تحول شبکه‌ای در فرهنگ بیزنس

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشتادامه مطلب... آزاد از Vision Critical؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


░▒▓ ۱. تمرکززدایی از قدرت
▬    در مدل معمول گردآوری نظرات و بینش‌ها، بخش پژوهش‌های حوزه بازار و بازاریابی با تهیه دستور کار و یک نمونه، پرسش‌هایی را مطرح می‌کند. این پارادایم سازمانی در خلاف جهت تمرکززدایی از قدرت که مشخصه گفت‌وگوی آنلاین است پیش می‌رود.
▬    رسانه‌های اجتماعی و تعامل جامعه آنلاین روش‌های نوین و مدل‌های غیرمتمرکز گردآوری نظرات و بازخوردهای مصرف‌کننده را برای بازاریابان ارائه می‌کند، در این حالت موضوعات یا پرسش‌ها توسط کانال‌های بازخورد آنلاین مطرح شده و مورد بررسی قرار می‌گیرند. در حالی که ممکن است این بازخورد بدون ساختار تصویر دقیق و متعادلی که برای تصمیم‌گیری‌های مربوط به کسب‌وکار مورد نیاز است، فراهم نشود، اما، می‌توان آن را داده‌ای مفید برای پژوهش ساختار یافته دانست.

░▒▓ ۲. به اشتراک‌گذاری اطلاعات
▬     دهه شصت به سمت آزادی اطلاعات و انتقال آن به اینترنت حرکت می‌کرد. در حالی که این ویژگی گاهی اوقات می‌تواند مانعی بر سر راه توسعه بینش مصرف‌کننده باشد (به عنوان مثال، تشدید نگرانی مصرف‌کنندگان از به اشتراک‌گذاری مطالب قبل از انتشار)؛ اما، در عین حال، می‌توان این احساس را به عنوان یک دارایی فوق‌العاده به خدمت گرفت. فرهنگ به اشتراک‌گذاری اینترنت که الهام بخش مصرف‌کنندگان برای به اشتراک‌گذاری دیدگاه‌ها و ایده‌ها با شرکت‌ها و سازمان‌ها است، همان فرهنگی است که باعث می‌شود مصرف‌کنندگان به طور داوطلبانه به تجلیل از محصول و نام تجاری آن هم به صورت آنلاین  بپردازند.

░▒▓ ۳. حساسیت ارزش
▬     شور و شوق موجود در جهان آنلاین برای به اشتراک‌گذاری اطلاعات نتیجه ارزش‌گذاری‌های دهه شصت میلادی در خصوص آزادی بیان و حفظ حریم خصوصی است. در حالی که روشن است امروزه، به اشتراک‌گذاری آنلاین اطلاعات در سایه ایجاد فرهنگ آزادی بیان صورت می‌گیرد، رعایت حریم خصوصی مصرف‌کننده به همان اندازه عاملی مهم و ارزشمند در تسهیل این به اشتراک‌گذاری آنلاین است: ممکن است برخی دیدگاه‌ها و مطالب تحت شرایط خاص و زمانی که افراد احساس امنیت می‌کنند، مطرح شوند. درک نوعی از آزادی‌های حاصل از حفاظت حریم خصوصی مصرف‌کننده جهت دریافت بازخورد آنلاین معنی دار بسیار مهم است؛ چرا که مصرف‌کنندگان ممکن است تمایل داشته باشند، برخی نظرات را ناشناس و غیرمستقیم مطرح کنند.

░▒▓ ۴. تصمیم‌گیری مخاطب‌محور
▬     مهم‌ترین ارزش ایجاد شده در طول دهه شصت میلادی ارزش مشارکت و تصمیم‌گیری مخاطب‌محور است که در حوزه کاربرد اینترنت نیز صادق است.
▬    این ایده که مصرف‌کننده باید در طیفی از تصمیم‌گیری‌های سازمانی که به طور مستقیم بر زندگی وی تأثیر گذارند نقش داشته باشد، نه تنها در حوزه امور دولتی و سیاسی، بلکه برای کسب‌وکارها و نام‌های تجاری که با جنبه‌های مختلف زندگی مصرف‌کننده سر و کار دارند، کاربرد دارد. از نظرات، شکایات و تقدیرهای مصرف‌کننده پیداست که وی به دنبال جلب توجه سازمان‌ها به سوی خود و مشارکت در تصمیم‌گیری‌های سازمان‌هایی است که به نوعی با آن‌ها در تعامل است. تحقق مشارکت مصرف‌کننده در تصمیم‌گیری‌ها به هر طریقی که باشد به تنهایی کافی نیست: مشتری باید مطمئن شود که نظرات وی برای شما ارزشمند است، به همین منظور باید نام تجاری خود را با اخلاق مشارکتی که عمیقاً با فرهنگ فعالیت آنلاین و، حتی، آفلاین پیوند دارد.
▬    در بهترین حالت، گردآوری نظرات مشتری ترکیبی از این ویژگی‌ها را دارد:

•    کمک به سازمان‌ها برای توجه به اولویت‌ها و ارزش‌های مشتری و در نهایت تهیه و ارائه محصولات و خدمات مورد نظر مشتری.
•    درک ریشه‌های عمیق مشارکت آنلاین و رابطه آن با سایر ارزش‌های عمده حاکم بر فضای مجازی از دهه ۱۹۶۰ میلادی.
•    درک و امکان پیش‌بینی بازاریابان از نیازها و انتظارات مشتری و استفاده از آن در تعاملات آنلاین. تطابق فعالیت‌های آنلاین با هنجارها و شیوه‌های مورد پذیرش این حوزه.
برداشت آزاد از دنیای اقتصاد
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در جمعه, 20 دی 1392 ساعت 20:12

مدیران ارشد فناوری اطلاعات در شرکت‌های تویوتا و پروکتر اند گمبل

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشتادامه مطلب... آزاد از www.cio.co.nz؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬    باربارا کوپر زمانی کار خود را به عنوان مدیر اطلاعات شروع کرد که این سمت هنوز «نایب رئیس سرویس اطلاعات» نامیده می‌شد. در طول ۳۰ سالی که او در زمینه فناوری اطلاعات کار کرد، شاهد پیشرفت زیادی در این زمینه بوده است تا جایی که این رشته به یکی از عوامل استراتژیک در سازمان تبدیل شده است. امروزه، مدیران ارشد اطلاعات در یک سازمان کامل و بی‌نقص، تنها افراد دارای درجه ریاستند.
▬    زمانی که باربارا کوپر مدیر اطلاعات فروش کمپانی تویوتا در امریکا بود، فکر می‌کرد که پست او در آینده مهم‌تر و تأثیرگذار‌تر خواهد بود، اما، از این بابت که در آینده در اثر پیشرفت تکنولوژی صورت این کار تغییر کند، نگران بود. او در این باره می‌گوید:

•    ۱۰ الی ۲۰ سال آینده سال‌های چالش برانگیزی در این زمینه خواهد بود. همین‌طور که ایشان در مورد چالش سال‌های آتی بحث می‌کنند این سؤال مطرح می‌شود که «مدیران فناوری اطلاعات سال‌های آتی از کجا می‌آیند تا با آن‌ها رودررو شویم؟»

▬    این سؤالی است که مدیران اجرایی بارها و بارها از خود پرسیده‌اند. جایگاه مدیران اطلاعاتی دائماً در حال نوسان است. اولین گروه از مدیران اطلاعاتی تمام وقت، در حال بازنشسته شدن هستند. باقی این مدیران اکثراً یا مسؤولیت‌های گسترده‌تری را بر عهده گرفتند یا وارد سایر فیلدهای تکنولوژی شده‌اند. در حقیقت، در سرشماری که در سال ۲۰۰۸ انجام شد ۵۶ درصد این مدیران گفته‌اند که برنامه‌ریزی بلندمدت هدفمند که از مهارت‌های مدیران اجرایی است در کار آن‌ها اهمیت بسیار دارد. ۴۷ درصد همکاری و تأثیر آن را بیشتر می‌دانند و ۳۹ درصد وجود افراد کارشناس که بتوانند فناوری اطلاعات را راه‌اندازی کنند، ضروری‌تر می‌دانند، با این حال، هنوز مدیران ارشد اطلاعات نمی‌دانند که با رفتن آن‌ها چه کسی وظایفشان را در سازمان انجام خواهد داد.
▬    امروزه، مهارت‌هایی که نیاز است تا شما یک مدیر اطلاعاتی باشید تغییر کرده است. این مهارت‌ها از دانستن تکنولوژی صرف به دانستن تجارت هدفمند تغییر یافته است. کوپر در این باره می‌گوید: بهتر است در ابتدا بدانیم بازار از ما چه می‌خواهد و بعد اقدام کنیم، اما، مسأله این است که امروزه، پیشرفت سریع بازار اجازه نمی‌دهد تا صبر کنید و ببینید که بازار از شما چه می‌خواهد و بعد اقدام کنید.
▬    در حقیقت، مدیران اطلاعاتی امروزه، بیشتر از این‌که مدیری وظیفه مدار به شمار آیند رهبری استراتژیک هستند. رابرت باداواس مدیر اجرایی کمپانی جهانی TAC در این باره می‌گوید: به ندرت با مدیر اطلاعاتی مان در مورد تکنولوژی بحث می‌کنیم و بیشتر در مورد ساختن ارزش‌های کاری در مقابل، مشتریانمان صحبت می‌کنیم. وی تأکید می‌کند برای این‌که یک شرکت موفق باشد مدیران اطلاعات باید ارزش‌های کسب و کار را با داشتن اطلاعات حسابداری، منابع انسانی و سایر موارد بدانند، هر یک از این اطلاعات به تنهایی ارزشی برای سازمان یا مدیر اجرایی محسوب نمی‌شود.
▬    یک مدیر اجرایی در این مورد می‌گوید: با دانستن همه این موارد، مدیران اطلاعات امروزه، نه تنها باید جانشین خوبی برای انجام وظایف قبلشان باشند، بلکه در نسل‌های بعد باید توان حضور فعال و پر توان را در زمینه فناوری اطلاعات در محیط‌های کاری داشته باشند. تغییری که در شیوه کار رخ می‌دهد به این صورت است که مدیران اطلاعات در آینده از امنیت شغلی بیشتری برخوردار خواهند بود.
▬    از طرفی پیدا کردن شخصی که هم در امور فنی، و هم در اجرایی قوی باشد کاری دشوار است. برای مثال، پیتر والتون به عنوان معاونت اطلاعات در کمپانی «هس» به خاطر برنامه کاری‌اش مجبور بود در زمان بازنشستگی‌اش هم کار کند. والتون در این باره می‌گوید: کمپانی هس شخصی را می‌خواهد که بتواند اطلاعات کاری او را به سطوح بالاتر انتقال دهد.
▬    مدیران اجرایی شخصی را می‌خواهند که به نحوه استفاده از تکنولوژی در شغل مربوطه مسلط باشد. دیان اس. والاس مدیر اطلاعات در این باره می‌گوید: پیدا کردن فردی که در امور مختلف خبره باشد کاری دشوار است. رابرت دی اسکات مدیرعامل خدمات تجاری کمپانی جهانی پروکتر و گمبل که به زودی بازنشسته می‌شود، می‌گوید: ما در این مورد با گزینه‌های محدودی رو به رو هستیم. افراد خبره در معرض بازنشستگی هستند، افراد جوان کمتر وارد این زمینه می‌شوند و تعداد کمی از افراد در این زمینه دارای مدرک تحصیلی هستند. وی معتقد است که در زمینه تکنولوژی اطلاعات در طول دهه ۹۰ هم‌زمان با ایجاد حباب‌های تکنولوژی با کاهش علاقه در افراد روبه‌رو بوده‌ایم.
▬    افزایش منابع اطلاعاتی بیرونی در امریکا موجب ایجاد ابری از اطلاعات در برابر مدیران اطلاعات شده است. طبق نظر بوریو کارشناس آماری، این افزایش انبوه اطلاعات موجب ایجاد بیش از ۲۰۰۰۰۰ فرصت شغلی تا سال ۲۰۱۶ خواهد شد.
▬    پروکتر و گمبل یکی از این موارد است. در سال ۲۰۰۳ بیش از نیمی از کارمندان بخش اطلاعات این شرکت از خارج از شرکت بودند؛ اما، امروز تعداد این کارمندان بسیار کاهش یافته است.
▬    بنا به گفته اسکات: پروکتر و گمبل هم‌چنان درصدد جذب کاندیدای قوی برای پست‌های اطلاعات هستند، اما، دایره استخدام‌هایشان در این زمینه به گستردگی سالیان گذشته نیست. مدیران این شرکت بنا بر فرهنگ کاری خود معتقدند که افراد در داخل باید به سرعت ارتقا پیدا کنند. تنها تهدید عمده در این راستا تهی شدن مغز اطلاعاتی سازمان است. والاس در این باره می‌گوید ۴۰ درصد از ۵۱۸ کارمند او طی دو یا سه سال آینده آماده بازنشستگی هستند. باربارا مدیر اطلاعات وایت و رئیس دانشگاه جورجیا معتقد است که: زمانی که سه کارمند او طی یک ماه بازنشسته می‌شوند او در حدود ۹۰ درصد تجربیات به دست آورده خود را از دست می‌دهد. این در حالی است که تمامی کارمندان او طی ۱۰ سال آینده بازنشسته خواهند شد.
▬    کوپر در شرکت تویوتا زمان مشخصی را برای آماده‌سازی شرکتش برای آینده اختصاص داده است، به این صورت که سعی کرده در امور شرکت تا جایی که می‌تواند پیشرو بوده و درصدد برآوردن نیازهای شرکت باشد. هم‌چنین، برنامه‌های مستمر را نیز فعال کرده است. دو سال پیش کوپر به همراه ۲۷ عضو دیگر، جلسه‌ای ۹۰ دقیقه‌ای را برگزار کرد. او در طول جلسه تمامی گزارش‌های مستقیم و غیرمستقیم را دریافت کرد. هر بخش از این جلسه به بررسی نیازهای مدیران اطلاعات در طول ۱۰ سال آینده می‌پرداخت. در انتهای هر جلسه کوپر نوشته‌ای در حدود ۳ الی ۴ صفحه از شرح جلسه به همراه راهکارهای پیشرفت مدیران به اعضا ارائه می‌داد و هر یک از اعضا دستورات کوپر را مستقیماً به زیر دستان خود ارائه می‌دادند.
▬    کمپانی پروکتر و گمبل دارای نوعی فرهنگ همکاری است که موجب پیشرفت درون سازمانی آن شده است. اغلب در بین شرکت‌ها دیده شده است که تکنیک‌های فنی خوب شرایط نگهداری سخت‌تری دارند و هم‌چنین، کارمندان نسل جدید انتظار تغییرات بیشتری در کمپانی را دارند. برای همین منظور است که مشاغل اطلاعاتی اغلب به افراد جوان‌تر واگذار می‌شود. بنا به گفته اسکات مدیران اطلاعات، برنامه‌های توسعه‌ای سرعت بخش را به عنوان مسیر کاری خود بر می‌گزینند. این برنامه‌ها شرحی جدید از نحوه اجرای برنامه‌های توسعه‌ای اجرایی را بیان و به مدیران کمک می‌کنند که چگونه به روند رشد شرکت سرعت ببخشند و به سطوح بالای اطلاعات دست پیدا کنند. این برنامه‌ها اصولاً با یک یادداشت رسمی ابلاغ می‌شود: «اگر این‌گونه عمل نکنید باید به دنبال کارمند دیگری باشید» در واقع، این نمونه‌ای است تا بدانیم در یک سازمان موفق ساختار دپارتمان مدیریتی چگونه است.
▬    اسکات در ادامه می‌گوید: ما می‌خواهیم نشان بدهیم که در زمینه رشد کارکنانمان خیلی جدی هستیم و خواهان سرمایه‌گذاری بیشتری در زمان و انرژی هستیم، البته، این برنامه تنها دو سال است که اجرا می‌شود و بخش‌های مختلف آن هنوز خیلی روشن نیست.
▬    همچنین، پروکتر و گمبل دایره مدیران اطلاعات را ایجاد کرده است که شامل کارشناسان خبره در حوزه اطلاعات است. وجود این کارشناسان به پروکتر و گمبل اجازه می‌دهد تا محیط کاری‌اش را علمی کند، اگر چه این کارشناسان در پست‌های مدیریتی نباشند. لوری اردل مشاور و رئیس موسسه LMO می‌گوید: انجام این برنامه‌ها موجب بالاتر رفتن سطح وفاداری مشتریان می‌شود. مسیر سریع توسعه به شرکت کمک می‌کند تا رهبران نسل جدید ترویج پیدا کنند. او در ادامه می‌افزاید: امروزه، مدیران با داشتن برنامه‌ها و تمرین‌های مختلف هر روز دلیلی برای ماندن در شرکت دارند.
▬    مدیریت اطلاعات جدیت زیادی در رابطه با پیشرفت مدیران در گروه‌هایشان دارند و حاضرند برای این امر زمان زیادی بگذارند، تا بتوانند فرصت‌های رشد را برای آن‌ها فراهم کنند، اگر چه ممکن است این امر با شکست همراه باشد و این افراد در آخر کار از مسیر اصلی خارج شوند. والتون تنها هدف خود را یافتن و آموزش دادن به شخصی می‌داند که بتواند جایگزین خودش شود. او معتقد است این امر با فراهم کردن فرصت قرار گرفتن در جایگاه مدیریتی برای افراد فراهم می‌شود. باید به افراد اجازه داد تا از دیدگاه خودشان با مسائل سازمان روبه‌رو شوند و در موقعیت‌های مختلف مدیریتی قرار بگیرند. والتون کسی بود که در سن ۶۳ سالگی برای بار دوم از سمت مدیریت اطلاعات کمپانی هس بازنشسته شد و جف استینهورن که زیردست خودش بود جایگزین او شد.
▬    والتون نیز مانند بسیاری دیگر از مدیران که دوست دارند موجب پیشرفت کارکنانشان شوند، از استراتژی‌های مختلف برای کمک به افراد در پیشرفتشان استفاده می‌کرد. راهنمایی کردن، ایجاد مدل برای نقش‌های مختلف، قرار دادن کارمندان در پست‌های مدیریتی و در نهایت سرمایه‌گذاری در امر آموزش کارکنان از جمله کارهایی بود که او در راستای پیشرفت کارمندانش انجام می‌داد او تعدادی از کارمندان برگزیده‌اش را به دوره‌های آموزشی مدرسه کسب‌وکار هاروارد و موسسه برگزارکننده بازی‌های استراتژی کاری فرستاد. والتون متوجه شد که کارمندانی که از دوره‌های آموزشی بازمی‌گردند دچار چالش‌هایی شده‌اند که به نظر جالب می‌آمد. او فکر کرد که ترکیب تجربه و تکنیک زمانی که با نسل قدیم و جدید روبه‌رو هستیم ابزاری قدرتمند برای سازمان در مواجهه با این دو نسل خواهد بود. او در رابطه با نحوه اجرای این برنامه‌ها با کمپانی هس صحبت کرد و دوست داشت در آینده چنین نقشی در سازمان ایجاد شود. امروز که اکثر افراد در موقعیت کاری خود جای گرفته‌اند زمان بازنشستگی و استراحت والتون فرارسیده است و بنا به گفته خودش: «اکنون، زمان آن فرارسیده است تا من به بازی گلفم ادامه دهم».
برداشت آزاد از دنیای اقتصاد
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در پنجشنبه, 19 دی 1392 ساعت 08:49

چهره جذاب، عملکرد بهتر؟

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشت ادامه مطلب...از جرجینا پیترز از BSR؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬    آیا زمان آن فرا رسیده است که دیگر اعضای هیأت مدیره بر اساس ساختار ظاهری داوطلبان اقدام به انتخاب مدیرعامل کنند؟ شاید این‌گونه باشد. Georgina Peters به نتایج پژوهش انجام گرفته توسط گروهی از استادان مدرسه کسب‌وکار لندن در ارتباط با رابطه موجود بین ویژگی‌های ظاهری و عملکرد سازمانی مدیران اجرایی اشاره می‌کند.
▬     بالاخره، زمان مطرح کردن برخی حقایق فرا رسیده است. مزایای برخورداری از ویژگی‌های فیزیکی خاص به خوبی آشکار است. معمول‌ترین ویژگی‌هایی که همواره مزایایی را برای دارندگانش در محل کار به همراه داشته است قد و چهره جذاب و دلنشین است. سال‌ها پژوهشگران به دنبال ارزیابی حقیقت این باور بوده‌اند.
▬    برای مثال، بر اساس پژوهش انجام شده در دانشگاه هاروارد، مردانی که قد آن‌ها دست کم حدود ۶ فوت (۱۸۲.۸۸ سانتی‌متر) است به طور متوسط ۵.۵۲۵ یورو حقوق بیشتری نسبت به سایر همکاران خود دریافت می‌کنند.
▬    نتایج مطالعه‌ای دیگر که در شرکت‌های حاضر در Fortune500  انجام پذیرفته است، نشان می‌دهد مدیران اجرایی مرد به طور میانگین حدود سه اینج (۶۲/۷ cm) بلندتر از سایرین بوده‌اند. پژوهشی دیگر نشان می‌دهد که کارمندان مرد امریکایی با قیافه جذاب به طور میانگین در طول سال‌های فعالیت شغلی خود به میزان ۲۳۰۰۰۰ دلار درآمد بیشتری نسبت به همتایان خود دارند. به طور کلی، مردان جذاب حدود ۹ درصد درآمد بیشتری دارند.
▬    با این حال، سؤال این است که چنین تمایزهایی در ویژگی‌های فردی چه تأثیری در عملکرد سازمانی دارند؟ درحالی‌که به نظر می‌رسد چنین ویژگی‌هایی عاملی برای ارتقای تصویر شخصی افراد است و موفقیت مدیریتی، اغلب با ویژگی‌های روانی در ارتباط است، اما، تاکنون، هیچ پژوهشی قادر به اثبات تأثیرگذاری برخی ویژگی‌های فیزیکی افراد بر عملکرد سازمانی نبوده است. البته، یکی از ویژگی‌هایی که مطالعات بسیار بر روی آن انجام شده است ساختار چهره است. ثابت شده است که ساختار چهره از جمله ویژگی‌های ظاهری تأثیرگذار افراد است.
▬    در مقاله‌ای که در سال ۲۰۱۱ در مجله علوم روان‌شناسی به چاپ رسید، Margaret E. Ormiston استادیار رفتار سازمانی مدرسه کسب و کار لندن به همراهی همکاران خود با بررسی چهره مدیران عامل به این نتیجه می‌رسد که رابطه معنی‌داری بین عملکرد سازمانی و ساختار چهره افراد وجود دارد. در این مقاله اشاره می‌شود که مدیران عاملی که چهره‌ای گردتر دارند، نسبت به مدیران عامل با چهره‌ای کشیده‌تر، سازمان‌های موفق‌تری دارند.
▬    در این مطالعه فقط چهره مردان مورد ارزیابی قرار گرفته است. نویسندگان این مقاله با نتایج پژوهش‌های قبلی و ارتباط اجتماعی نامطلوب ساختار چهره آشنا هستند، و در این میان تمایل بسیاری برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد ارتباط اجتماعی سودمند با ساختار چهره دارند. آن‌ها وجود همبستگی مثبت بین ساختار چهره مردان و عملکرد رهبری و سازمانی آنان را به عنوان یک فرضیه در نظر می‌گیرند. آن‌ها اشاره می‌کنند که استدلال آنان «بر اساس تحقیقاتی است که نشان می‌دهد، رفتار پرخاشگرانه با هدف تسلط بر افراد دیگر به دلیل به دست آوردن منبع سرشار از احساس قدرت همراه است. نتایج این مطالعات نشان داده است که ساختار چهره مردان در واقع، ارتباط مثبتی با احساس روانی قدرت دارد».
▬    به این ترتیب، آنان به اهمیت این نکته پی برده‌اند، زیرا، «افراد قدرتمند همواره برای مشاهده محیط اطراف خود نگرشی خوش‌بینانه دارند، بنا بر این، توجه به فرصت‌ها و تمرکز بر تصویری بزرگ به جای جزئیات از جمله ویژگی‌های آنان است. هم‌چنین، این گروه از افراد همواره به رفتارهایی که سازگاری بیشتری با اهداف دارند تمایل بیشتری دارند؛ بنا بر این، این گروه از پژوهشگران فرض وجود ارتباط بین ساختار چهره مدیران مرد با عملکرد برتر سازمانی را مطرح می‌کنند».
▬    طی این مطالعه Ormiston و همکارانش به تجزیه و تحلیل کامل عکس‌های مدیران اجرایی شرکت‌هایی بزرگ از جمله جنرال الکتریک، هیولت پاکارد و نایک و ۵۵ شرکت حاضر در Fortune500  پرداخته‌اند. نویسندگان اشاره می‌کنند که شرکت‌هایی که به عنوان نمونه‌های این پژوهش انتخاب شده‌اند «نماینده‌ای از طیف وسیعی از صنایع، از جمله حوزه تولید کامپیوتر، حمل‌ونقل و خرده فروشی هستند که به طور متوسط، فروش سالانه ۳۸ میلیارد دلاری داشته و ۱۱۹۶۸۴ کارمند تمام وقت در استخدام خود داشته‌اند». جهت ارزیابی عملکرد سازمانی از میزان بازگشت دارایی در سال‌های ۲۰۰۳ و ۲۰۰۴ استفاده شده است و البته، کنترل‌های آماری عملکرد مالی شرکت‌ها در بین سال‌های ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۲ نیز انجام شده است.

░▒▓ چهره‌ای دوست داشتنی؟
▬     تجزیه و تحلیل داده‌های جمع‌آوری شده نشان می‌دهد که مدیرانی که دارای ساختار چهره برتر هستند، عملکرد مالی بهتری در سازمان خود دارند. البته، آنان دریافته‌اند که ویژگی‌های تیم‌های رهبری و مدیریتی این رابطه را تحت تأثیر قرار می‌دهد. آنان به طور ویژه به این نکته اشاره می‌کنند که «رابطه بین ساختار چهره مدیران و عملکرد سازمان در آن دسته از تیم‌های رهبری که پیچیدگی‌های شناختی کمتری دارند قوی‌تر است». در صورت بالا بودن میزان پیچیدگی شناختی در تیم‌های رهبری، رهبران قدرتمند فرصت کمتری برای اعمال قدرت دارند. در واقع، «پویایی تصمیم‌گیری در چنین تیم‌هایی تأثیر بسیاری بر نتایج سازمانی دارد».
▬     در تحلیل نتایج این مطالعه این نکته را هم در نظر داشته باشید که پژوهش‌های پیشین نشان داده‌اند که مردانی که ساختار چهره برتر دارند، معمولاً، پرخاشگر بوده و در تعاملات میان فردی چندان موفق و قابل‌اعتماد نیستند. البته، Ormiston و همکارانش بر این باور هستند که پژوهش آنان «نشان می‌دهد که در سطوح اجتماعی، موفقیت سازمانی ممکن است جبرانی برای خطاهای فردی باشد؛ » بنا بر این، آنان چنین نتیجه می‌گیرند که مدیرانی که ساختار چهره برتر دارند، چهره‌ای دارند که در واقع، فقط برای سرمایه‌گذار جذاب و دوست داشتنی است.
برداشت از دنیای اقتصاد
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در پنجشنبه, 19 دی 1392 ساعت 08:41

دوازده نـ۱۲ـکته برای آنتروپونرهای خلاق

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشتادامه مطلب... آزاد از چیا چاره خواه؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


░▒▓ ۱. خود را مجبور به ابداع نکنید
▬    به فکر این نباشید که لزوماً ایده بسیار بکر و جدیدی پیدا کنید که تاکنون، به ذهن کسی نرسیده است. بسیاری از کسب‌وکارهای موفق لزوماً ایده بدیعی نبوده‌اند؛ بلکه آن‌ها همان ایده‌های گذشتگان را به شیوه‌ای جدید و نوآورانه اجرا کرده‌اند.

░▒▓ ۲. مدام در تکاپو باشید
▬    همیشه احتمال این را بدهید که ممکن است راه بهتری وجود داشته باشد؛ بنا بر این، درب‌های یادگیری را روی خود نبندید. از کوچک‌ترین فرصت‌ها برای یادگیری استفاده کنید. اگر ذهن جست و جوگر خود را پرورش دهید آن‌گاه، اطلاعات مفید اطراف خود را به سرعت می‌توانید تشخیص دهید و بهره‌برداری کنید. همیشه سؤالاتی در ذهن داشته باشید و از فرصتی برای بیان آن‌ها استفاده کنید.

░▒▓ ۳. پول به سختی به دست می‌آید
▬    خود را جای مشتری بگذارید و ببینید که در چه صورتی حاضر است، پولی را که به سختی به دست آورده به شما بدهد تا خدمات یا محصولی دریافت کند. باید او را متقاعد کنید که کدام نیاز مهم یا مشکل را می‌خواهید حل کنید. مسلما باید ارزش افزوده قابل‌قبولی ارائه دهید.

░▒▓ ۴. به روابط برد- برد بیندیشید
▬    این اولین اصل در کسب‌وکار است. سعی کنید نیروهای اطراف را تشخیص دهید و کسب‌وکار خود را با آن‌ها همراستا سازید. این نیروها طیف وسیعی دارند. از نیروی خلاقیت پرسنل گرفته تا میل به رشد فردی. رابطه‌ای برقرار کنید که به نفع دوطرف باشد.

░▒▓ ۵. تولید انبوه در مقابل، تولید سفارشی
▬    مهم است که بدانیم چقدر سفارشی عمل می‌کنیم و چقدر دیدگاه تولید انبوه داریم. اصولا زمانی که مشغول ایجاد یک محصول خاص برای یک شخص یا سازمان خاص هستیم، نمی‌شود نام آن را آنتروپورنری یا استارتاپ گذاشت. در واقع، استارتاپ با دیدگاه تولید انبوه و همه‌گیر شکل می‌گیرد. این هشدار خصوصا برای شرکت‌های نرم‌افزاری که مشغول ایجاد برنامه‌های سفارشی برای مشتریان هستند قابل‌توجه است. سفارشی‌سازی در تمام دنیا هزینه‌های بسیار سنگینی دربردارد. «انبوه اندیشی» مهارت مورد نیاز آنتروپورنر تازه‌کار است.

░▒▓ ۶. تمرین برای انبوه‌اندیشی
▬    استارتاپ‌ها عموما بر اساس هزینه‌های پایین شکل می‌گیرند. در حالی که در مرحله تولید انبوه نیاز به سرمایه‌های هنگفت همانند سایر صنایع دارند. این مرحله‌ای است که از دید نهان می‌ماند. برای این‌که کارآفرینانی که در محیط فناوری اطلاعات کار می‌کنند دیدگاه بهتری نسبت به الزامات و هزینه‌های تولید انبوه در صنعت داشته باشند، توصیه می‌شود طرح‌های تیپ صنایع مختلف را مطالعه کنند. با همانندسازی آن هزینه‌ها می‌توان به اهمیت تولید انبوه و الزامات آن واقف شد.

░▒▓ ۷. نکته بسیار مهم مورد تولید انبوه
▬    جمع قابل‌توجهی از تازه‌کارها به سمت کسب‌وکارهای مشاوره می‌روند. برای شروع یک استارتاپ گاهی می‌توان از یک شرکت مشاوره شروع کرد و در خلال ارائه خدمات می‌توان به مرور صاحب محصولی شد و نهایتا از شرکت خدماتی به شرکت محصولی تبدیل شویم، اما، باید توجه داشت که شرکت مشاوره یک استارتاپ نیست. برای این‌که استارتاپ شویم باید شرکت ما محصول- محور باشد نه خدمت-محور. این به معنی لزوم تولید محصول فیزیکی نیست. منظور این است که استارتاپ باید محصولی داشته باشد که بتواند به تعداد زیادی مشتری بفروشد نه این‌که یک خدمت سفارشی برای مشتری خاصی انجام دهد. برای این‌که یک استارتاپ باشید شما باید مانند گروه موسیقی کار کنید که کپی آلبومش را به تعداد نامحدودی می‌فروشد نه این‌که اجراکننده مراسم در جشن‌ها باشید. برای همین ممکن است کسب‌وکارهای زیادی در اطراف خود ببینیم، اما، همه آن‌ها استارتاپ نیستند؛ چراکه قابلیت و استعداد گسترش را در خود رشد نداده‌اند.

░▒▓ ۸. با پیش‌بینی‌های مداوم خود یک گام جلوتر حرکت کنید
▬    به علت تغییر پی‌درپی قوانین باید همواره قدم‌های بعدی را پیش‌بینی کرد و مدام تغییر و تحولات آن‌ها را چک کرد. تغییرات قوانین دولتی را در اقتصاد دولتی به دقت زیر نظر داشته باشید و دنبال تأثیرات مستقیم و خصوصا غیرمستقیم آن بر کسب‌وکار خود بگردید.

░▒▓ ۹. ساده‌سازی
▬    کسب‌وکارهای موفق الگوهای ساده، اما، کارآیی داشته‌اند. در خلال پیچیدگی‌های موجود در فرآیندها و فعالیت‌های کاری، می‌توان الگوهای مشترک و ساده‌ای پیدا کرد. تشخیص سادگی نیاز به مهارت دارد و این خود نوعی هنر است. برای این‌که بتوان از یک راه ساده شروع کرد لازم است شاخ و برگ‌های اضافی را تشخیص داده و آن‌ها را حذف کرد. ایده کلی را در ذهن خود تشکیل دهیم و به مرور آن را تکمیل کنیم.

░▒▓ ۱۰. خلاقیت برای ایجاد شکل‌های غیرمستقیم محصول
▬    به عنوان مرحله‌ای از بارش فکری برای توسعه ایده خود بهتر است به تغییر شکل محصول هم بیاندیشیم؛ یعنی، این محصول را تا چه حد می‌توان تغییر داد. اصولا چه راه‌های جایگزینی برای تأمین نیاز مشتری وجود دارد؟ آیا محصولات تغییر یافته یا ادغام شده یا اصلاح شده دیگری می‌توان طراحی کرد. سعی کنیم آن‌ها را بنویسیم. گاهی ممکن است راه‌های جایگزین بسیاری برای رفع یک نیاز وجود داشته باشد.

░▒▓ ۱۱. خلاقیت برای ایجاد سودهای غیرمستقیم
▬    یک آنتروپورنر خلاق می‌تواند از این مدل کمک بگیرد. در بیشتر شرکت‌های نوآور می‌بینیم کسب سود از راه‌های غیرمستقیم صورت می‌گیرد. به عنوان مثال، شرکت فیس‌بوک تمامی خدماتش را به صورت مجانی به کاربران ارائه می‌دهد. این خدمات بسیار گران قیمت و پرهزینه هستند، اما، مدیران شرکت درآمدها را بر اساس مسیرهای غیرمستقیم که عمدتاً بر اساس تبلیغات است قرار داده‌اند.

░▒▓ ۱۲. تغییر دید نسبت به مشتری و سود
▬    برای این‌که دید خود نسبت به سود را تغییر دهیم لازم است دید خود نسبت به مشتری را تغییر دهیم. اعتقاد به این جمله می‌تواند ساختار سود را تغییر دهد: «من و مشتری هر دو باهم می‌خواهیم سود ببریم» یا «حضور مشتری در فروشگاه یا سایت من به تنهایی خود امر نیکی است».
برداشت آزاد از دنیای اقتصاد
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در پنجشنبه, 19 دی 1392 ساعت 08:35

معرفی روزنامه ”صوراسرافیل“

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشتادامه مطلب... از گروه تاریخ؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬    در روز پنج‌شنبه ۱۹ دی سال ۱۲۸۵ هجری شمسی، اولین شماره روزنامه «صوراسرافیل» به سردبیری میرزا جهانگیرخان، با سرمایه میرزا قاسم خان تبریزی و همکاری میرزا علی‌اکبر خان قزوینی (دهخدا) منتشر شد.
▬    این روزنامه در هشت صفحه، به قطع وزیری و با چاپ سربی در چاپخانه سنگی پارسیان به طبع می‌رسید. روزنامه صوراسرافیل از جراید معروف و مهم صدر مشروطیت بود. سردبیر صوراسرافیل، میرزا جهانگیرخان شیرازی فرزند آقا رجبعلی بود.
▬    میرزا جهانگیرخان تحصیلات مقدماتی را در مکتب‌خانه‌های شیراز و تهران گذراند و در ۱۹ سالگی به تهران آمد و در مدرسه دارالفنون به تحصیل علوم جدید پرداخت و هنگامی که زمزمه مشروطه در تهران شنیده شد تحصیلاتش را در دارالفنون تمام کرد و به انجمن‌های مخفی مشروطه‌خواهان پیوست. در همان زمان با میرزا علی‌اکبر قزوینی (دهخدا) و میرزا ابوالقاسم تبریزی آشنا شد. در ربیع‌الثانی ۱۳۲۵ هجری قمری امتیاز روزنامه صوراسرافیل به نام میرزا قاسم خان تبریزی از وابستگان دربار مظفرالدین شاه و محمدعلی شاه صادر شد، ولی، در نهایت میرزا جهانگیرخان شیرازی سردبیری روزنامه را بر عهده گرفت. در دوران انتشار صوراسرافیل، میرزا جهانگیرخان به اتفاق علی‌اکبر خان دهخدا با استفاده از نفوذ میرزا قاسم خان تبریزی، مقالات کوبنده‌ای بر ضد استبداد محمدعلی شاهی می‌نوشتند که هوادار زیادی داشت. علی‌اصغر خان شمیم، مورخ معاصر درباره صوراسرافیل چنین می‌نویسد: «یکی از برجسته‌ترین نشریه‌های دوران مشروطه بود و میرزا جهانگیرخان در دو جبهه با محمدعلی شاه و روحانیون ضد مشروطه مبارزه می‌کرد، این نشریه در حقیقت، در حکم مجله‌ای بود که هفته‌ای یک بار منتشر می‌شد». جذاب‌ترین بخش صوراسرافیل ستون طنز (فکاهی) آن بود که به عنوان «چرند و پرند» به قلم علی‌اکبر دهخدا و با امضای «دخو» نوشته می‌شد. سبک نگارش این ستون در ادبیات فارسی بی‌سابقه بود و مکتب جدیدی را در عالم روزنامه‌نگاری ایران و نثر معاصر پدید آورد. دهخدا مطالب انتقادی و سیاسی را با روش فکاهی طی مقالات خود در آن زمان منتشر می‌کرد.
▬    آخرین شماره صوراسرافیل به مدیریت میرزا جهانگیرخان که در حقیقت، سی و دومین شماره محسوب می‌شد سه روز پیش از بمباران مجلس شورای ملی و چهار روز قبل از اعدام میرزا جهانگیرخان شیرازی منتشر شد. پس از اشغال مجلس، جهانگیرخان به وسیله قزاقان دستگیر و به باغشاه برده شد و به دار آویخته شد. بعد از کودتای محمدعلی شاه، تعطیلی مجلس شورای ملی و قتل میرزا جهانگیرخان صوراسرافیل، علی‌اکبر دهخدا از کشور خارج شد، ابتدا به ترکیه رفت و از آن‌جا خود را به سوئیس رساند و در شهر «ایوردن» سوئیس نیز سه شماره از «صوراسرافیل» را به کمک میرزا ابوالحسن خان پیرنیا (معاضدالدوله) منتشر کرد.
▬    در آخرین شماره صوراسرافیل، علامه دهخدا شعری در رثای دوست از دست رفته خود جهانگیرخان شیرازی سروده و درباره انگیزه سرودن این شعر می‌گوید: «شبی مرحوم جهانگیرخان را به خواب دیدم در جامه‌ی سپید و به من گفت» چرا نگفتی او جوان افتاده. من از این عبارت چنان فهمیدم که می‌گوید چرا مرگ مرا در جایی نگفته یا ننوشته‌ای و بلافاصله در خواب این جمله به خاطر من آمد: یاد آر زشمعِ مُرده یاد آر.
برداشت از دنیای اقتصاد
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در پنجشنبه, 19 دی 1392 ساعت 08:28

معرفی حاج محمدحسین اصفهانی (حاج امین‌الضرب)؛ برداشت دوم

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشتادامه مطلب... آزاد از گروه تاریخ؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬    حاج محمدحسین اصفهانی، صاحب کمپانی، مشهور به امین‌الضرب (۱۲۵۳-۱۳۱۶ هـ.ق) از آنتروپورنرها و چهره‌های درخشان اقتصادی و اجتماعی عهد ناصری و مظفری بود. سرمایه او را مبلغی بالغ بر ۲۵ میلیون تومان تخمین زده‌اند.
▬    داستان مساعی بلیغ او، به من و شما نشان می‌دهد که چگونه حکمرانان استعمارزده، این کشور را از عمارت و استعمار واقعی بازداشته‌اند، و از آن مهم‌تر نشان می‌دهد که اگر امروز، خوب حواس خود را جمع نکنیم، چه بر سر ما خواهد آمد.
▬    او از اولین کسانیست که نخستین مرتبه در ایجاد کارخانه‌های صنعتی در ایران کوشیده‌اند. وی، امتیاز راه آهن محمودآباد مازندران را گرفت و قصد داشت دریای خزر را با راه آهن به تهران متصل کند. از کارخانه‌هایی که به وسیله امین‌الضرب دایر گردید کارخانه بلورسازی و چینی‌سازی و ابریشم تابی و چراغ برق تهران بود. روابط وسیع تجاری، او را با مدنیت جدید آشنا ساخت. او ریاست اتحادیه تجار تهران را بعد از جنگ جهانی اول بر عهده گرفت.
▬    وی، مردی متدین و دانش دوست بود، طبع بحارالانوار مجلسی در ۲۶ مجلد بهمت این مرد انجام گرفت. بعد از این‌که ضرابخانه به طرز جدید در ایران تأسیس گردید ناصرالدین شاه در سال ۱۳۰۰ هـ. ق. ریاست آن را به امین‌الضرب واگذار کرد و عایدات آن که سالیانه ۲۵هزار تومان بود، جزو عایدات مالیه مملکت محسوب می‌گردید.
▬    با حضور ۱۶ نفر از تجار، نظام‌نامه اساسی هیأت اتحادیه تهران به ریاست حاج محمدحسین امین‌الضرب به تصویب رسید و خط‌مشی کلی اتحادیه تعیین شد. تجار خواست‌ها و اهداف خود از ایجاد چنین تشکلی را در مفاد نظام‌نامه سیاسی اتحادیه تجار مطرح کردند که به شرح ذیل است:

• توسعه و ترویج تجارت و صناعت و فلاحت.
• تاسیس شرکت‌های تجاری و صناعتی و فلاحتی.
• تاسیس مدارس تجاری و صناعتی و فلاحتی و تقاضای تکمیل و رفع نواقص آن‌ها از مبادی عالیه.
• تقدیم پیشنهادات و لوایح قانونی راجع به اصلاحات امور تجاری و تنظیم دفاتر به مقامات مربوطه.
• اهتمام در پیشرفت قوانین مذهبی و تقاضای توسعه و صحت جریان امور معارف از مقامات مقتضیه.
• رفع اختلاف و مناقشات تجاری و غیره از بین اعضا.

▬    اهداف تجار از ایجاد چنین تشکلی به خوبی از مفاد نظام‌نامه مشخص می‌شود. آنان به دنبال توسعه گسترده اقتصادی در هر سه شاخه تجارت، صنعت و کشاورزی بودند. حاج محمد اصفهانی که در رأس این اتحادیه قرار داشته قبل از آن در آخر جمادی‌الثانی ۱۹۲۶ هـ.ق از سوی ناصرالدین شاه مسؤول ضرابخانه دولتی شد و از این پس، به دارالضرب یا امین‌الضرب مشهور شد.
▬    اندیشه حاج امین‌الضرب را می‌توان از نامه‌ای که در ۱۵ شعبان ۱۲۹۶هـ.ق به ناصرالدین شاه قاجار نوشت دریافت. او در باب مضمون آن نامه که به تعبیر خود او «اسباب ترقی و آبادی مملکت و ملت» را به همراه داشت، خواستار تشکیل بانک شده بود. او «بساط فرنگستان» را به شاه یادآور شد و نیز دگرگونی‌های شگرفی که در حیات فرنگی ایجاد شده بود. حال آن‌که «فرنگستان سابق» چنین وضعیتی نداشت. او کشتی‌سازی، اتحاد صاحبان سرمایه و ساختن راه‌آهن و کارخانجات متعدد و متنوع را یادآور شد. به تعبیر امین‌الضرب، فرنگ در پیشرفت و ترقی به مرحله‌ای رسید که «آنچه مایحتاج خلق» آن دیار است را تولید می‌کند. او خواهان ایجاد بانک و سرمایه ملی بود. امین‌الضرب به دلیل مسؤولیت دولتی‌ای که داشت گاه به گاه در باب ضرورت استقلال اقتصادی کشور از فرنگ با شاه مکاتبه می‌کرد. او در نامه‌ای به شاه رونق تجارت و امنیت و آسایش تجار را بنیاد «رفع احتیاجات ممالک محروسه را از ولایات خارجه» می‌داند. امین‌الضرب، اهتمام شاه در رسیدگی به معضلات تجارت را در زمینه تشویق تجار در تاسیس کارخانجات جدید می‌دانست. بر بنیاد توجه اولیای دولت است که به تعبیران تولید داخلی فزونی می‌گیرد و رفع «احتیاج مملکت از سایر دول خارج» خواهد شد. او خواهان احیای صنایع بومی متروک بود. وی به یکی از دوستان و همکارانش یادآور شد، صنایع قدیم «مدتی است متروک شده در ترویج آن‌ها اقدام» نماید. او «نساجی و زربافی و خرازی و جبه‌داری و غیره اصفهان» را از جمله «صنایع قدیم» می‌داند. صنایعی که بیش از این کیفیت بسیار عالی داشت، ولی، «مدتی است که مال خارجه را آورده‌اند ترویج آن‌ها متروک شده است». امین‌الضرب در جنبش ضد رژی تجار- جنبش تنباکو- بی‌تأثیر نبود. او با احتیاط و محافظه کاری، زیان‌های این کار را به شاه یادآوری شده و به امین‌السلطان نوشت که رژی نباید به طور مستقیم از مردم خریداری کند.
▬    ناصر الدین شاه، حاج امین‌الضرب را محرک اعتراض تجار و عامل بر چیده شدن رژی می‌دانست. گویا به همین دلیل مدتی در جمادی‌الاولی ۱۳۰۹ هـ.ق به قزوین تبعید شد.
▬    حاج امین‌الضرب با وجود آن‌که یک تاجر موفق بوده در عین حال، در سیاست نیز نقش داشته است؛ ولی، موضوع اصلی آن است که وی از جمله افرادی است که نظریات اقتصادی خود را با وضعیت ایران و نگرش به جهان معاصر خود به صورت عملی اعمال نمود.

░▒▓ حاج امین‌الضرب به روایت لرد کرزن
▬    جرج ناثانیل کرزن (که بعدها نایب السلطنه هند و وزیر خارجه بریتانیا شد) در کتاب «ایران و آینده ایران» درباره پیشتازی‌های امین‌الضرب پیرامون احداث راه‌آهن و کارخانه می‌نویسد:
▬    «طی سه سال اخیر اقداماتی شده است که آمل را به وسیله راه‌آهنی با دریای خزر مربوط سازند و این دومین خط آهن موجود در ایران است و منظور هم این بوده که راه تجارتی تازه به طرف پایتخت باز شده باشد. در این کار حاجی محمدحسن امین‌الضرب اقدام کرد و قصدش این بوده است که تجارت بین تهران و بحر خزر را در انحصار خود قرار دهد. از طریقی که نزدیک‌تر از راه آمل و بارفروش و مشهد سر باشد.
▬    «بنا بر این، وی امتیازی از شاه تحصیل کرد که قدم اول برای هر گونه اقدام عمومی در ایران است و مرداب محمودآباد را که بر مصب رودخانه هراز و دوازده میلی آمل است، لنگرگاه جدید انتخاب کرد و در آن‌جا کاروانسرای عالی و چندین باب دکان ساخت (وقتی که من در ایران بودم خالی افتاده بود) و از بلژیک مهندس و ریل وارد کرد و یک رشته خط تا آمل کشید که قرار بود به وسیله تراموای اسبی چندین میل دیگر جلوتر کشیده شود... بندرگاه جدید بدترین محل در کرانه بحر خزر است و آن در ساحل شنی بین مرداب و دریاست و کشتی‌ها ناچارند از فاصله‌ای دور بار خود را به وسیله قایق‌ها پیاده کنند. این خط را خیلی بد کشیده‌اند و بانی آن در اندک مدتی با مهندسان بلژیکی درافتاد و از هم جدا شدند، اما، در این اواخر حاجی محمدحسن طریق دیگری برای صرف انرژی خود یافته است؛ زیرا، که شنیده‌ام قصد دارد یک کارخانه چوب بری در آمل نصب و کارگاه قند نیشکر ضمیمه آن کند و مهندس روسی عهده دار این کار است. با این وجود، لااقل باید به ایرانی خستگی‌ناپذیر این قدر و اعتبار را داد که اهل تلاش و کار است و اقدامات عمومی از هر قبیل در ایران به قدری نادر است که وی سزاوار تمجید و ستایش بسیار است هر چند که در اقدامات خود راه خطا رفته باشد یا کار بی‌تناسبی را دنبال کند».

░▒▓ منزل حاج امین‌الضرب
▬    در ورودی خانه، به راهروی باریکی باز می‌شد که در آن، یک قاپچی یا دربان گماشته شده بود، تا هر وقت لازم می‌شد، سریع در خانه را باز کند. این راهروی باریک به فضایی هشت‌گوش به نام «هشتی» می‌رسید که در آن دو در روبه‌روی هم وجود داشت که یکی به بیرونی و دیگری به اندرونی می‌رفت. دری که به اندرونی می‌رفت غالباً با پرده‌ای پوشیده شده بود که آن را از در بیرونی مشخص می‌کرد.
▬    نقشه هر دو قسمت بیرونی و اندرونی مشابه هم بود. هر یک از درها به یک حیاط یا باغ باز می‌شد. اندرون از ساختمان‌هایی تشکیل‌شده بود که در سه طرف حیاطی چهارگوش ساخته شده بودند. ساختمان هر طرف تعدادی اتاق داشت. در وسط حیاط، حوضی بود که برای تطهیر پیش از نیایش (وضو) به آن نیاز داشتند. بالکنی مسقف (ایوان) در جلوی هر ساختمان وجود داشت که با پلکانی به حیاط وصل می‌شد. ساختمان‌ها تنها از طریق حیاط به هم دسترسی داشتند. یکی از این سه ساختمان، ساختمان اصلی اندرون بود که در مرکز آن تالاری بزرگ وجود داشت که زنان در آن‌جا از مهمانانشان پذیرایی می‌کردند. این ساختمان اصلی، تحت اختیار مادر امین‌الضرب بود. همه کارهای جمعی در این ساختمان انجام می‌شد. ساختمان‌های دیگر در اختیار خود امین‌الضرب و همسرش و برادرهای او و همسرانشان بود. در هر یک از ساختمان‌ها اتاق‌هایی مخصوص نیایش، انبار و گاهی نیز اتاق خدمتکار وجود داشت. دست‌کم یکی از ساختمان‌ها زیرزمین بزرگی داشت که حوض کوچکی با فواره در آن بود و به آن حوض‌خانه می‌گفتند. این زیرزمین جای خنکی بود که برای کارها و فعالیت‌های تابستانی از آن استفاده می‌شد. ساختمان‌های دیگر هم ممکن بود زیرزمین داشته باشند.
▬    بیرونی خانه امین‌الضرب به حیاط آینه معروف بود، چون تالار اصلی آن، پنجره‌هایی کشویی (اورسی) داشت که به جای شیشه رنگی معمول، در یکی از قاب‌های آن آینه انداخته بودند.
▬    درست، مجاور بیرونی اصطبلی بود که مهتری داشت که کارش تنها رسیدگی به احشام بود. در اصطبل امین‌الضرب یک قاطر، یک درازگوش و یک اسب نگه می‌داشتند. امین‌الضرب، کالسکه نداشت.
▬    در هر دو قسمت خانه، آبریزگاه بیرون از ساختمان و در حیاط قرار داشت. در خانه، حمامی هم بود. آشپزخانه اصلی در قسمت اندرونی بود، البته، آبدارخانه‌ای هم با یک سماور، برای پذیرایی از مهمانان با چای و شربت و خوراکی مختصر، در بیرونی وجود داشت. یک آب انبار هم بود که آب شهر را که از طریق جوی‌ها می‌آمد، در آن ذخیره می‌کردند. از این آب برای تمام مصارف استفاده می‌شد؛ نوشیدن، شستن لباس و ظرف، پخت و پز، نظافت و هر مصرف دیگر.
برداشت آزاد از دنیای اقتصاد
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در پنجشنبه, 19 دی 1392 ساعت 08:24

صفحه 145 از 407