فیلوجامعه‌شناسی

نـ ̓ ̓ـقل‌تاریخی: روحانی در جستجوی دشمنان بیشتر؛ برداشت اول

فرستادن به ایمیل چاپ

حامد دهخدا؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬    عالی‌جناب دکتر حسن روحانی، پنجشنبه، نوزده دی نود و دو، مجدداً به حاشیه رفت.
▬    یکی از سیاست‌مداران مجرب و موفق کشور، شخصیت عالی‌جناب دکتر حسن روحانی را اساساً دشمن‌ساز می‌شناسد، و معتقد است که همین که او را رها کنند، کافی است تا همه را با خود دشمن نماید، و نشست نوزده دی نود و دو، یکی دیگر از تبلورها و تحقق‌های این برآورد مجرب آن سیاست‌مدار پیر بود.
▬    این بار، نوبت دشمن‌سازی در مجلس بود. او، عملاً «کارت زرد» مجلس شورای اسلامی را به سخره گرفت، آن هم در موقعیتی که اصلاً ضرورتی نداشت؛ در موضوع، ارکستر سمفونیک. او گفت: «از این‌که ارکستر سمفونیک و ارکستر ملی به تعطیلی کشیده شده است، بسیار متأسفم، و حتماً این دولت در همین ماه‌های آینده این‌ها را احیاء خواهد کرد، اگر چه ممکن است وزیر باز هم کارت زرد بگیرد». واقع آن است که ارکستر سمفونیک تهران، اصلاً تعطیل نیست، که رئیس جمهور بخواهد با تمسخر کارت زرد مجلس آن را احیا کند.
▬    در حالی که مجلس شورای اسلامی در مواقع متعددی نشان داده است که زیادی پیام نیمی از انتخابات نود و دو را که در عالی‌جناب دکتر حسن روحانی متبلور است، جدی گرفته، با این حال، بیهوده عالی‌جناب کوشید در آنجا هم دشمنانی برای خود بیافریند. بیهوده.
▬    عالی‌جناب دکتر حسن روحانی، سخنان خود را به این ترتیب خاتمه داد که: «برخی هنوز صدای ملت را در ۲۴ خرداد نشنیده‌اند. پنبه‌ها را از گوش درآورند». به نظر می‌رسد که سیاست‌مدار هوشمندی که باید پیام انتخابات نود و دو را بشنود و نشنیده است، عالی‌جناب دکتر حسن روحانی است. او باید بداند که بر لبه‌ای ایستاده است که با اندکی لغزش سقوط می‌کند، و باید به جای افزودن بر دشمنان خویش بر دوستان خود بیفزاید. او باید بداند که با دوپینگ تحریم‌ها و تخریب احمدی‌نژاد و حتی حذف او از روند انتخابات و همچنین حمایت کل بزرگان، تنها توانسته است نیمی از آراء را به دست آورد. پس، او احتیاج دارد تا بر دوستان خود بیفزاید، نه بیهوده بر مخاصمات اضافه کند.
▬    متن کامل سخنرانی رئیس جمهور به شرح زیر است:

بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا و نبینا محمد و آله الطاهرین و صحبه المنتجبین
•    برای من شبی به یاد ماندنی است، چون میهمان اصحاب فرهنگ و هنر و فرهیختگان هستم. دعوت و میهمانی شما را پاس می‌دارم. با اهل هنر از هنر گفتن بسیار سخت است. معمولاً، دولتمردان، سیاست‌مداران و، حتی، فیلسوفان و روشن‌فکران، چونان با هنرمندان سخن گفته‌اند که گویی قصد تعیین تکلیف برای آنان دارند. آنان نگاه هنرمندان را چونان در قالب و فرم آن خلاصه دیده‌اند که فکر کردند، هنر دستور دادنی و سفارش کردنی است.
•    هنر قالب نیست، هنر قالب و معناست، هنر خلاقیت است. این نوع جلسات هم برای هم‌اندیشی و همفکری اهالی اقلیم‌های متنوع فکری است تا از همدیگر درک نزدیک‌تر و متقابلی داشته باشیم.
•    ذات هنر با مفهوم خیر و نیکی، یکی است. قبل از عصر جدید، هنر بسیار فراتر از هنرهای زیبا تفسیر می‌شد. هنر گفت‌وگو، هنر معاشرت، هنر دیپلماسی، هنر زندگی مسالمت‌آمیز، هنر زندگی بدون کینه و هر کار بی‌عیبی هنر است.
•    هنر، هر کار بدون عیب است و ما همه باید تلاش کنیم هنرمندانه حرف بزنیم، عمل کنیم و تعامل داشته باشیم، یعنی، هنر مردمداری. هنر و ارزش، پیوندی ذاتی دارند. هنر یعنی، عروج فکر از سطح عادی به سطح متعالی؛ همانکه در عرفان و فلسفه اسلامی به عالم اعلی تعبیر می‌شود.
•    هر هنرمندی می‌خواهد به معنای جهان و عمق جهان برسد. علاوه بر این‌که هنر به همه جان می‌دهد، این هنرمند است که رودخانه را، کوه‌ها را، بلبل را، شمع را و پروانه را به سخن وا می‌دارد.
•    اگر بگوییم هنر مرده را زنده می‌کند، سخنی به گزاف نگفته‌ایم، پس، تقسیم هنرمندان به هنرمندان ارزشی و غیر ارزشی بی‌معناست. هنر یعنی، ارزش و هنرمند [فرد] ارزشمندی است که با کار خلاقانه به تعالی می‌رسد و خلقت، بزرگ‌ترین مظهر قدرت خدای لایزال است، فقط در این زمینه است که فتبارک الله احسن الخالقین. هنرمند جهان را بازآفرینی می‌کند و کار او در مسیر ارزش‌های الهی است.
•    هنرمند البته، در مسیر هنر، باید با مردم، ذوق مردم و خواست مردم خود را نزدیک کند. هنر بدون آزادی معنا ندارد و خلاقیت تنها در سایه حریت امکان‌پذیر است، اما، اعمال محدودکننده‌ای نیز برای هنر وجود دارد. قبل از آن‌که سانسور و ممیزی به دولت‌ها منتسب شود، خود جوامع بشری و اجتماع، اولین قدم قرار دادن چارچوب برای هنر است، عادات، رسوم، اخلاق جامعه، فهم‌ها و درک‌ها همه این‌ها مرزبندی‌هایی را برای هنر مشخص می‌کند.
•    گفت، هنر مردمی باشد و راستی.
•    همه هنر همین است که حکیم سخن فردوسی بزرگ گفته است مردمی بودن و صداقت، این همه هنر است.
•    من گاهی اوج هنر ایرانی را در حافظ می‌بینم. حافظ شیرازی، هنرمند ایرانی می‌تواند مقتدایش حافظ باشد. حافظ، حافظه تاریخی، ادبی و هنری ملت ایران است. با سینه‌ای مالامال از آموزه‌های دینی و قرآنی، اما، از جهل و خرافه و ریا بیزار.
•    هنر شاعری یکی از قالب‌های باستانی هنر این سرزمین است. در واقع، شاعری، هنر ملی ایرانیان است. حافظ با همه نقد و انتقادی که بر حکومت و جامعه داشت در طول تاریخ کتابش قدر دیده و بر صدر نشسته و گاهی آن‌چنان تعالی یافته که جایگاهش در کنار کتاب حق و قرآن مجید قرار گرفته است. حافظ به قول بعضی‌ها، رند روشن‌فکر زمان خود بود، در عین ایمان و در عین انتقاد، هرگز از ایمانش دست برنداشت و هرگز از انتقادش پشیمان نشد.
•    هنرمند نه قرار است زینت‌المجالس باشد و نه اپوزیسیون. هنرمند نه قرار است نوک پیکان تحولات سیاسی باشد و نه قرار است گوشه‌نشین خرابات و خانه. هنرمند قرار نیست هر چه دولت یا جامعه یا، حتی، روشن‌فکران می‌گویند، به تصویر بکشد، که برداشت خود را دارد و قرار هم نیست که با دولت یا جامعه در ستیز باشد و بجنگد.
•    هنرمند، انسان اهل فکر و فن و اهل دل است. برای برخی از هنرهایی که برای ثبت آنها، برای خلق آن‌ها نیاز به کمک دیگران دارد، نباید در این زمینه دچار تردید و هراس شویم، برخی از روایت‌های تاریخی، دینی و، حتی، تاریخ معاصر شاید از حد یک شرکت خصوصی در شرایط فعلی جامعه ما این بار سنگین به مقصد نرسد، اما، معنایش این نیست که اگر کاری به هنرمند واگذار می‌شود، در روایت تاریخ هم هنرمند کار خود را انجام می‌دهد.
•    ما اولین روزهایی که با جناب آقای جنتی به صدا و سیما رفتیم در سال ۱۳۵۹، جزو اولین آثاری که بنا شد ببینیم و برای تکمیل آن تصمیم بگیریم، کار مرحوم علی حاتمی بود. آن کار، آن زمان با بودجه عمومی انجام می‌گرفت و کار هنوز تکمیل نبود. هنوز فیلم مونتاژ هم نبود، ما قطعه قطعه فیلم را آن وقت می‌دیدیم، اما، معنایش این نیست که اگر هنرمند صاحب نامی سفارشی را دریافت کرد، ذوق هنری او تسلیم آن سفارش باشد، او هم‌چنان باید از خلاقیت خود استفاده کند. این‌چنین مشهور است که شاهنامه نیز به سفارش سلطان محمود سروده شد، اما، در واقع، این شاهنامه سفارش یک ملت و یک تاریخ بود.
•    آثار عظیم معماری از قییل تخت جمشید و آثار اسلامی در اصفهان هم با حمایت حکومت بود، اما، امروز به عنوان نماد یک ملت می‌باشد. هنر و آزادی رابطه مستقیم دارند. در غیر فضای آزاد، هنر واقعی خلق نخواهد شد. در بخش هنر نمی‌توانیم با دستور هنر را بیافرینیم و خلق کنیم. هر گونه فضای امنیتی می‌تواند جوانه هنر را بخشکاند، به تعبیر اقبال، گفت هرگاه خشک مغزی کوته نظر زمام امور را در دست گرفت، هنر مجال بروز نیافت.
•    پس، باید فضای مناسب را برای هنر فراهم کنیم، دولت برای خود رسالت ترویج را بر عهده می‌گیرد، نه این‌که هنرفرمایشی را در دستور کار خود قرار دهد. البته، در برخی از موضوعات ملی، مثل فرهنگ ایران و اسلام، که هویت اسلامی و ایرانی ما را نگه می‌دارد و تعالی می‌بخشد، دولت موظف است از آن‌ها حمایت بیشتری کند.
•    ای کاش می‌شد افتخارات هنری ما به نمایش در می‌آمد، ‌ای کاش می‌شد داستان‌هایی که در شاهنامه فردوسی، در مثنوی مولوی که هر دوی آن‌ها آکنده از قصه‌های دینی و ایرانی است، به صورت آثار نمایشی، سینمایی، تلویزیونی و، حتی، رمان‌های خواندنی روی آن‌ها سرمایه‌گذاری می‌شد.
•    دولت خود را موظف می‌داند در این‌گونه امور، هم قدم‌های تشویقی، و هم قدم‌های حمایتی بردارد. نکته دیگری که می‌خواهم بر آن تأکید کنم نقش انقلاب اسلامی بر تاریخ هنر و بر هنر این سرزمین است. شما می‌دانید قبل از پیروزی انقلاب بخش بزرگی از جامعه ما از هنر فاصله داشت. امام راحل به عنوان احیاگر قرن که آزادی را برای این سرزمین به ارمغان آورد، یکی از خدماتش این بود که بین مردم متدین و هنر آشتی برقرار کرد. در دوران او بود که به عنوان یک فقیه و مرجع عالیقدر، حلیت هنر موسیقی با سرودهای انقلابی و میهنی فراهم شد.
•    در عصر او بود که بسیاری از آثار ادبی و هنری اجازه نشر یافتند، در تاریخ روحانیت شیعه، امام تنها فقیهی بود که از یک فیلم و فیلمساز روشن‌فکر به نیکی یاد کرد. انقلاب راه را برای توسعه هنر در همه لایه‌های اجتماعی فراهم نمود. انقلاب، موسیقی سنتی یا به بیانی بهتر موسیقی ملی ایران را احیاء کرد. قبل از انقلاب موج موسیقی‌های غربی و پاپ به گونه‌ای بود که در حال ویران کردن موسیقی سنتی بود، اما، انقلاب شرایطی را فراهم کرد که هنرمندان بزرگی که قبل از انقلاب نیز شناخته شده بودند، در فضای امن و سالم بعد از انقلاب رشد کرده و بالیدند و تیراژ موسیقی سنتی ما بالا رفت و بازار پررونقی پیدا کرد.
•    در حوزه سینما و هنر نمایشی نیز انقلاب اسلامی برکات زیادی داشت، همه منتقدان فیلم اذعان دارند که دهه ۷۰، دهه اوج سینمای ایران بود و آثار بزرگ، بحث‌انگیز، متفکرانه و هنرمندانه به جامعه عرضه شد، تا جایی که امروز ایران یکی از مدعیان جوایز جهانی مانند اسکار است.
•    جالب‌تر این‌که در فضای بعد از انقلاب، زنان و بانوان هنرمند بسیاری در بخش‌های مختلف هنر از جمله در سینما رشد کردند، تا جایی که نه تنها بازیگری را بر عهده گرفتند، کارگردانی و نویسندگی نیز جزو مواردی بود که بانوان ایرانی توانستند نقش خود را ایفا کنند، در حالی که قبل از انقلاب خانواده‌های متدین و مذهبی این کشور اجازه نمی‌داند فرزندان و اعضای خانواده آن‌ها در این زمینه ورود کنند. این یکی دیگر از خدمات انقلاب اسلامی بود.
•    این دولت قصد ندارد ممیزی را در فرهنگ و هنر به صورت راه و مسیری که مانع کار هنرمندان باشد، ادامه دهد. ممیزی باید در چارچوب قانون و هدفمند باشد. اگر قانون ابهام دارد، باید قانون و چارچوب شفافی را در اختیار همه قرار دهیم تا تکلیف همه روشن باشد؛ کار وزارت ارشاد باید تقریباً، یک کار اداری باشد.
•    اگر می‌خواهیم کار ممیزی را انجام دهیم، باید گروهی از فرهیختگان، اندیشمندان، هنرمندان، عالمان، حتی، عالمان دینی در کنار یکدیگر بنشینند و آن‌ها باشند که بر هنر نظارت کنند، هنرمند، می‌تواند بر هنر نظارت کند، کارمند دولتی، نمی‌تواند ناظر خوبی برای هنر باشد.
•    چرا نظارت بر سینما و کتاب و موسیقی را به اهلش واگذار نکنیم، چه اشکال دارد که انجمن‌های صنفی بخشی از بار مسؤولیت وزارت ارشاد را بر دوش گیرند.
•    به هم اعتماد کنیم؛ دوران، دوران اعتماد است. وظیفه دولت مداخله در هنر نیست، وظیفه ذاتی دولت تأمین مسایل مهم و ملی است، مثل مسأله امنیت، سیاست خارجی که سیاست خارجی و اعمال دیپلماسی صرفاً از طریق دولت انجام می‌گیرد و نهاد دیگری حق مداخله ندارد. البته، خطوط کلی سیاست خارجی طبق قانون اساسی توسط رهبری معظم تعیین می‌شود، اما، در حوزه‌های دیگر مثل اقتصاد و فرهنگ باید تصدی‌گری دولت به حداقل برسد. در شرایطی نیستیم که دولت بتواند آثار هنری خلق کند و هیچ دولتی نتوانسته است آثار هنری فاخری به وجود بیاورد.
•    دولت کتاب نمی‌نویسد، فیلم نمی‌سازد، موزیک نمی‌سازد، شعر نمی‌سراید. دولت باید تسهیل‌کننده راه برای اصحاب فکر و هنر باشد. یادمان باشد و همه بدانیم هنر خطر نیست و هنرمند امنیت کشور را به مخاطره نمی‌اندازد. به هنر و هنرمند اعتماد کنیم، نگاه امنیتی به هنر بزرگ‌ترین اشتباه امنیتی است. در بحث امنیت؛ اولین قدم تشخیص منابع تهدید است. در جامعه امروز منابع تهدید ما آسیب‌های اجتماعی است. از فقر و فحشا گرفته تا رواج بی‌اعتمادی اجتماعی تا فساد اقتصادی.
•    این آسیب‌هاست که رابطه صحیح بین دولت و ملت را، اگر سریع چاره نکنیم، می‌خشکاند، تهدید آسیب‌هاست نه هنرمندی که می‌تواند مظهر نشاط، امید، اتحاد و همبستگی ملی ما شود. صدا و نوا و توان در نمایش و ساخت یک اثر تجسمی، گاهی می‌تواند دردها را کاهش دهد و گاهی می‌تواند آرزوهای یک ملت را محقق کند. همین هنرمند است که می‌تواند آینده را با تخیل و هوشمندی‌اش و با خلق آثارش نقد و ترسیم کند و راه آینده را بهتر مشخص کند. ما اگر به هنر و هنرمند با نگاه امنیتی نگاه کردیم، اولاً، تهدیدات اصلی را فراموش کردیم، ثانیاً، هنرمندی را که می‌تواند ما را متوجه تهدیدات واقعی کند، از وظیفه‌اش باز داشته‌ایم.
•    اگر بحث تهاجم فرهنگی داریم و می‌گوییم دیگران برای یکسان‌سازی فرهنگی تلاش می‌کنند، وقتی پر و بال هنر و هنرمند را بستیم، در حقیقت، باند فرود را برای هواپیماهای دشمن آماده کرده‌ایم. وقتی فرزندان این سرزمین نتوانند قهرمانان خود را در میان محصولات فرهنگی وطنی و خودی ببینند، ناچار به دنبال قهرمانان آن سوی آب‌ها خواهند بود، خطر اینجاست. حتی، اگر کشوری بخواهد در برابر دشمن بایستد، این هنرمند است که می‌تواند روحیه مقاومت و ایستادگی را در میان مردم زنده نگاه دارد، همان کاری که هنرمندان متعهد در دوران دفاع مقدس انجام دادند. به اعتقاد من اگر فضای هنری فعال در عراق و افغانستان بود، اشغال این دو کشور امکان‌پذیر نبود.
•    نکته دیگر آن است که برخی، هنرمندان ما را به غرب‌زدگی متهم می‌کنند، استدلال آن‌ها این است که بدنه هنری کشور را فساد فرا گرفته است و باید این بنا را ویران کرد و از نو ساخت. این یکی از تفکرات غلط و اشتباهی بود که در ذهن بعضی آمد و متأسفانه در این زمینه قدم‌هایی برداشته شد. بعضی می‌گویند اگر آن‌چه گفتیم انجام می‌دادند، می‌شود هنر خوب و آن‌چه ما دلمان نخواست، می‌شود هنر بد. در هر جامعه‌ای ممکن است خطا و فسادی باشد، اما، نمی‌تواند یک مجموعه فرهیخته بزرگ و تأثیرگذار در کشور را زیر سؤال قرار داد، این قضاوتی نابحق، نابجا و ظالمانه است. اصحاب هنر مشکلات فراوانی دارند که برخی از آن‌ها امشب در این‌جا بیان شد. شاید اولین جلسه‌ای بود که خدا توفیق داد بیشتر شنیدم و کمتر ان‌شاء الله بگویم. چه این‌که گفت خدا دو گوش به ما داده است و یک زبان که بیشتر بشنویم و کمتر بگوییم.
•    می‌دانم درد دل‌های شما در فرصت کوتاه امشب، بخش کوچکی بود از آن‌چه در دل داشتید. دولت وظایف خود را در چارچوب قانون اساسی انجام خواهد داد و در حد توان و امکاناتش از هنر حمایت خواهد کرد. شاید عمدتاً دولت لازم است در زیرساخت‌ها بیشتر وارد عمل شود و کمک کند، اما، در حد توان دولت این قدم‌ها را برخواهد داشت.
•    از این‌که ارکستر سمفونیک و ارکستر ملی به تعطیلی کشیده شده است، بسیار متأسفم و حتماً این دولت در همین ماه‌های آینده این‌ها را احیاء خواهد کرد، اگر چه ممکن است وزیر باز هم کارت زرد بگیرد. این دولت به تمام تعهدات و قول‌هایی که در دوران انتخابات به مردم داده است، عمل خواهد کرد؛ کارت زرد برای این دولت نگرانی نیست. به امثال آقای جنتی‌ها به عنوان مدافع از حقوق هنرمندان و آزادی افتخار می‌کنیم.
•    در هر مسیری مشکلات وجود دارد. سوختن و هیچ نگفتن، هنر است. سخن مرحوم پروین اعتصامی، گفت کس ندانست که من می‌سوزم، سوختن هیچ نگفتن، هنر است. این‌ها مشکلاتی نیست پیش پای دولت. دولت ان‌شاء الله به وعده‌های خود در زمینه هنر و اصحاب هنر عمل خواهد کرد. من سخنان فراوانی را یادداشت کرده بودم، اما، می‌دانم وقت گذشته است و امیدوارم باز فرصت دیگری فراهم شود در محضر شما باشم و از حضور شما استفاده کنم.
•    سه نکته را می‌گویم. یک، هر نظامی خطوط قرمزی دارد، اما، خطوط قرمز باید کاملاً شفاف، صریح و قانونی باشد تا از اعمال سلیقه‌ای جلوگیری شود. در این زمینه دولت تمام قدم‌های لازم را برخواهد داشت، اگر مقررات شفاف و روشن داشته باشیم، آن‌گاه، می‌توان کار نظارت را به صنف‌ها و انجمن‌های تخصصی واگذار کرد، آن‌ها بهتر از کارمندان یک وزارتخانه نظارت خواهند کرد و بیشتر عاشق ایران و کشورند. ما باید این شرایط را برای هنرمندان تسهیل کنیم.
•    نکته دوم آن‌که باید اقتصاد فرهنگ را پویا کنیم. دولت این را جزو وظایف خود می‌داند. البته، روشن است که در تولید باید اول تقاضا را تحریک کرد. مردم باید کالای فرهنگی را ارج بنهند. در این زمینه باید کار فراوانی انجام داد. این‌که تیراژ کتاب معمولاً، ۲ یا ۳ هزار است، این‌که شما می‌بینید بقیه آثار هنری ما در بازار مشتری ندارد، این‌که گیشه‌های سینما خلوت است، یعنی، این‌که باید تقاضا را تحریک کنیم، مشکلش همین است. این موضوع نمی‌گذارد هنرمند خلاق باشد و نمی‌گذارد آن‌چه خواست جامعه است، به صورت متنوع در جامعه عرضه شود.
•    بنا بر این، دولت تلاش خواهد کرد تا اقتصاد فرهنگی و بویژه هنری پویا و فعال شود و، حتی، باید بتوانیم بازارهای منطقه‌ای و جهانی را نیز به تصرف خود درآوریم. نکته سوم این‌که دولت برای اهدافش به سوی شما دست نیاز دراز می‌کند، دولت تداوم امید را در میان مردم می‌خواهد. از شما می‌خواهم آثار امیدبخش و نشاط‌آفرین تولید کنید، آثار یأس‌آور کافی است.
•    دولت در فکر ایجاد آشتی ملی و وحدت ملی است. دولت می‌خواهد کینه‌ها از سینه‌ها برداشته شود. شمایید که می‌توانید زمینه را آماده کنید. دولت می‌خواهد اعتدال در جامعه برقرار شود، می‌خواهد بین حقوق و وظایف تعادل باشد. دولت می‌خواهد میانه‌روی را ترویج کند و با خشونت و افراط مخالف است؛ ما با همه توان می‌خواهیم افراطیون را به انزوا برانیم.
•    برخی هنوز صدای ملت را در ۲۴ خرداد نشنیده‌اند. پنبه‌ها را از گوش درآورند؛ ایران، امروز منادی مقابله با خشونت و افراطی‌گری در جهان است. این‌که طرح ایران در سازمان ملل متحد در ظرف چند ماه با اتفاق آراء به تصویب رسید، نشان عظمت ملت ایران است.
•    دست دولت برای مبارزه با خشونت، برای دیپلماسی عمومی، برای یاری دولت، به سوی هنرمندان به عنوان یاران نزدیک و مورد اعتماد دولت دراز است.
•    و سخن آخر؛ هنر همیشه خوب است، چون هنر، همان خوبی است.
مآخذ:...
هو العلیم

نوشتن نظر
Your Contact Details:
نظر:
<strong> <em> <span style="text-decoration:underline;"> <a target=' /> [quote] [code] <img />   
Security
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.