برداشت آزاد
• علم سیاسی کلاسیک ارسطویی، پیکرۀ نظری است که توأمان بر طبیعت و مابعدالطبیعه اتکا دارد. مونتسکیو روش غالب مابعدالطبیعی ارسطو را در تعریف ماهیت و ذات انسان و قواعد سیاسی رد میکند، و در عوض، آنها را از طریق اهداف کارکردی و صوریشان استنتاج میکند.
• در عین حال، بر اساس دیدگاه مونتسکیو و ارسطو، عمل انسانی همیشه مطابق با قوانین طبیعی نیست.
• دلایل انحراف از قانون طبیعی، همان طور که از نقایص زندگی انسان بر میخیزند، از اشتباهات قانونگذاران نیز آب میخورد.
• نقش قانونگذار این است که نظم طبیعی و هماهنگی جامعه را از طریق تغییرات مناسب در قوانینی که رفتار منحرف را هدایت میکنند، دوباره ایجاد نماید. بدین ترتیب، مونتسکیو بر این موضع تأکید میورزد که علم اجتماعی بایستی بر صورتهای نرمال زندگی و نه انحرافات تصادفی یا بیقانونی متمرکز شود.
• پس دوگانهی فضیلت (virtù) + انعطاف (fortuna) نیکولو ماکیاولی، به نحو فرهیختهتری نزد مونتسکیو بازسازی میشود.
• دورکیم، مونتسکیو را به نحوی تفسیر میکند که گویی او در پژوهش برای پدیدارهای اجتماعی از یک رویکرد استنتاجی و استدلالی، به روش توصیفی و رویکردی استقرایی در تبیین تاریخی عطف عنان میکند. قوانین طبیعی، نه از طریق اصول صوری یا دلایل جهانشمول درون جامعه، بلکه با سهیم شدن در وقایع محتملالوقوع تاریخی تعیین میشوند؛ آنها با مشاهده کشف میشوند.