دکتر حامد حاجیحیدری؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
▬ برخی ناظران و فعالان شاخص اقتصادی معتقدند که جهتگیری دولت یازدهم و دوازدهم، به سمت اولویتبخشی به صنایع بزرگ، و حذف تدریجی سکتور اقتصادی کوچک و متوسط (SMEs) بوده است؛ استدلال هم این است که تدارک تکنولوژی تولید سطح بالا نیاز به سرمایهگذاری سنگین دارد، و دیگر مشاغل کوچک و متوسط، مزیت رقابتی جهانی برای تدارک این سطح بالای تکنولوژی را ندارند. صرفنظر از مناقشات نمایانی که در این استدلال جای طرح دارد، یک دلالت ضمنی این جهتگیری آن است که با چنین صورتبندی از الگوی تولید، مالکان «تکنولوژیهای سطح بالا / High Tech» مزایای اصلی اقتصاد تکنولوژیک را از آن خود میکنند، و مسیر شناخته شدهای برای انتقال بخشی از مازاد اقتصادی تولید شده به سایر اقشار وجود ندارد، چرا که «تکنولوژی سطح بالا» تقسیم کار را انکار میکند، و نیاز به نیروی انسانی را مدام و بیش از پیش کم مینماید. نتیجه این روند، یک سیر تصاعدی نابرابری اجتماعی است که در آن، مالکان تکنولوژی با نرخ فزاینده و بالایی ثروتمندتر میشوند، و سایرین با تصاعد بالایی «بیکار» و فاقد قدرت خرید؛ و حاصل، حادمسأله جهانی غامضی بوده است که از سال ۱۹۹۷ آغاز شده و در دو موج ۲۰۰۸ و ۲۰۱۶ تقویت گردیده، و شکلی به خود گرفته است، که به بیان ناکاملی به آن «رکود تورمی» میگویند؛ رکود از آن جهت که ماشینها تولید میکنند و مزدبگیری نیست که حقوق خود را صرف خرید کالاهای تولید شده کند؛ و تورمی است، چون ماشینها با مصرف بالای انرژی هزینه تولید را بالا بردهاند و قیمت تمام شده بالا رفته است. هر دو طرف مبادلات مرسوم بازار با مداخله گسترده ماشینها در روند تولید، به بنبست خورده است، چرا که ما عادت به دریافت مالیات از ماشینها و گسترش بیسابقه چتر تأمین اجتماعی برای بیکاران نداریم.
▬ نابرابریهای اجتماعی با مداخله تکنولوژی در صنایع بزرگ، و ایجاد شکاف بین آنها و صنایع کوچک و متوسط، سر به فلک گذاشتهاند، و میراث دانش اقتصادی و اجتماعی ما، واکنش متناسبی به این دشواری نو ظهور ندارد. در این شرایط واکنش نظام حکمرانی در قبال این شکل پیچیده از نابرابری نوظهور اجتماعی، یکی از مؤلفههای مهم حکمرانی مؤثر خواهد بود. حکمرانی مؤثر، باید بتواند بر این سلسله مراتب فایق آید تا ملت را واقعاً به سمت هدف مشترک حرکت دهد، و الا نقارها و نزاعها بر اتحاد ملی فایق خواهند آمد.
▬ تقسیم مناسب کار و فراغت یکی از راههایی است که حکمرانی مؤثر برای دستیابی به هدف اتحاد عمودی جامعه، از آن بهره میبرد؛ و تدبیر، به شرطی میتواند در بلند مدت مؤثر واقع گردد که از نظم و ثبات نسبی برخوردار باشد، طوری که اعضای جامعه بتوانند خود را با آن تطبیق دهند. آنچه در تقسیم مناسب کار اهمیت دارد، برقراری موازنه میان تخصصهای انسانی، تخصصهای آموخته شده ماشینی، و فراغت و فرصت خلاقیت است. سیاست مؤثر باید بتواند تقسیم کار اجتماعی را طوری پیش برد که برای همه جوانان، فرصتهای اولیه برای درگیر شدن در روند خلاقیت جامعه و کارآفرینی فراهم شود، در عین حال، پیشرفتهای تکنیکی به نحو مؤثری جاگیر گردند و به انسانها فرصت انطباق داده شود، و نهایتاً، افراد به طور دورهای مجال فراغت و آماده شدن برای دورههای تازه کار و خلاقیت را بیابند. پیدا کردن خطوط تعادل بین این تدابیر، همان چیزی است که علوم رفتاری امروز که هنوز از چهارچوبهای آدام اسمیت و امیل دورکیم خارج نشدهاند، راهگشاییهای مناسبی در قبال آن ندارند.
▬ به این ترتیب، یک شکل ساختاری تازه برای مناسبات اجتماعی لازم است تا بتواند شکافهای ارتباطی را ترمیم کند، زنده زندگی کردن را در میان مردم گسترش دهد، نقد را بر پایه اصول ترویج کند، و نهایتاً مؤلفه خلاقیت انسانی را در مقابل هوش ماشینی تقویت نماید. ما به انعطافپذیری باثبات، و پاسخگویی در دم و دستگاه حکمرانی احتیاج داریم. مهارتهای مفهومی و انسانی باید بر مهارتهای فنی احاطه یابند تا منطقاً ماشینها به عنوان استمرار قوای انسانی و معنوی به شمار بروند. وضعیت فعلی که تکنولوژی در صنایع بزرگ تعیین کننده مسیر اقتصاد است، وضعیت مطلوبی نیست، و نهایتاً به تسلط ماشینها بر شمار انبوهی از انسانها ختم میشود و قدری هم شده است. تأکید و تمرکز بر صنایع با تکنولوژی بالا، در مقابل تأکید بر صنایع کوچک و متوسط، عاقبت خوشی نخواهد داشت. نیاز مداوم به نوآوری و رقابت هست تا بتوانیم دست بالای انسانهای را حفظ کنیم. روحیهای برای رسیدگی به چالشها لازم است که از تفکر سلسله مراتبی متفاوت است و نکته مهم، همین تمرکززدایی است. فرهنگ و معنویت و قواعد زیست دینی در ادیان ابراهیمی این تمرکززدایی را تقویت میکند، و در عین حال، از انضباط و ادب نیز پشتیبانی به عمل میآورد و آنها را ترویج میکند.
مأخذ:قدس
هو العلیم