برداشت آزاد از سید امیر علوی، از زومیت؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
▬ اغلب میشنویم که امروزه، در عصر اطلاعات قرار داریم؛ اما، حقیقت این است که اکنون، از عصر اطلاعات گذشتهایم و به عصر اعتبار وارد شدهایم.
▬ هرچه حجم اطلاعات افزایش مییابد، وابستگی ما به ابزارهای اعتبارسنجی برای ارزیابی این اطلاعات بیشتر میشود. شکلگیری این تضاد از آنجا شروع میشود که حجم عظیم دانش و اطلاعات موجود در دنیای حاضر، استقلال فکری ما را افزایش نمیدهد. بر عکس، امروزه، بیش از پیش به ارزیابیها و قضاوتهای دیگران در رابطه با دانش و اطلاعات موجود وابسته هستیم.
▬ آنچه امروز شاهدش هستیم، تغییری بنیادین در الگوی ارتباطی ما با دانش است. با گذار از «عصر اطلاعات» اکنون، در حال حرکت به سوی «عصر اعتبار» هستیم. در این عصر، اطلاعات تنها زمانی ارزشمند هستند که توسط دیگران مورد بررسی، ارزیابی و نقد قرار گرفتهاند. در چنین شرایطی، «اعتبار» یکی از پایههای اساسی دانش جمعی بشر است. نقش اعتبار در دنیای اطلاعات، همچون نقش نگهبانان دروازهٔ یک شهر است و کلید این دروازه نیز در دستان افراد دیگری قرار دارد. اعتبارِ دانش امروز وابسته به قضاوت دیگران است؛ افرادی که اغلب آنها را نمیشناسیم و قضاوتهایشان نیز ناگزیر جانبدارانه است.
▀█▄ اعتبارِ دانش امروز وابسته به قضاوت دیگران است
▬ برای تشریح این تضاد، بد نیست از یک مثال استفاده کنیم. اگر از شما پرسیده شود چرا به رخ دادن تغییرات گستردهٔ اقلیمی در زمان حال و اثرات بسیار مضر آن بر زندگی روی زمین اعتقاد دارید، احتمالاً، پاسخ خواهید داد که نسبت به اعتبار آن دسته از منابع اطلاعاتی که در زمینهٔ تغییرات اقلیمی و وضعیت کرهٔ زمین مطلب منتشر میکنند، آگاهی دارید.
▬ در بهترین حالت، شما به اعتبار پژوهشهای علمی اعتقاد دارید و معتقد هستید که استفاده از روش «داوری همتا» (بررسی مقالات علمی توسط دیگر محققان و دانشمندان در همان رشتهٔ علمی) روشی مناسب برای تمیز دادن حقایق از فرضیات غلط و ادعاهای بیاساس دربارهٔ طبیعت است. در شرایط معمول، ما به روزنامهها، مجلات و شبکههای تلویزیونی اعتماد میکنیم که ضمن پذیرش دیدگاههای سیاسی خاصی، خلاصهای از یافتهٔ پژوهشهای علمی را در اختیار ما قرار میدهند. در چنین حالتی، ما بیش از پیش از منابع پژوهشهای علمی دور شدهایم؛ چرا که، این رسانهها به صحت یافتههای علمی منتشرشده اعتماد کردهاند و ما نیز به صحت مطالب منتشرشده توسط این رسانهها اعتماد میکنیم.
▬ حال، بهتر است به سراغ موردی تناقضبرانگیزتر در رابطه با این مسأله برویم. یکی از رایجترین تئوریهای توطئه، فرضیهای است که ادعا میکند نهتنها در سال ۱۹۶۹ پای انسان به کرهٔ ماه نرسید؛ بلکه تمامی برنامهٔ فضایی آپولو (از جمله ۶ فرود روی ماه بین سالهای ۱۹۶۹ تا ۱۹۷۲) تماماً دروغ و صحنهسازی بوده است. شروعکنندهٔ این تئوریهای توطئه شخصی به نام بیل کیسینگ بود که در بخش نشریات شرکت راکتداین کار میکرد؛ یعنی، همان مکانی که راکتهای ساترن ۵ مورد استفاده در برنامهٔ آپولو تولید میشدند. کیسینگ کتابی منتشر کرد با نام «ما هیچگاه به ماه نرفتیم: کلاهبرداری ۳۰ میلیارد دلاری امریکا». پس از انتشار این کتاب، افراد شکاک جنبشی تشکیل دادند تا حقایق مختلفی علیه این به اصطلاح «کلاهبرداری» گردآوری کنند.
▬ انجمن زمین تختگرایان (افرادی که هنوز معتقد هستند زمین مسطح است)، یکی از گروههایی است که هنوز هم به کتمان حقایق میپردازد و ادعا میکند که سناریوی فرود روی ماه توسط هالیوود و با پشتیبانی والت دیزنی تحت کارگردانی هنری استنلی کوبریک به انجام رسیده است. اغلب «مدارکی» که این افراد ارائه میکنند بر اساس تحلیلهای بهظاهر دقیق تصاویر منتشرشده از فرودهای مختلف روی ماه است. برای مثال، زاویهی سایهها با نور تطابق ندارد یا با وجود عدم وزش باد در سطح ماه، پرچم امریکا همچنان در حال اهتزاز است؛ علاوه بر این، با وجود نبود رطوبت در خاک ماه، رد پای فضانوردان بیش از اندازه دقیق روی سطح ماه برجا مانده است. به علاوه، پایان ناگهانی برنامهای که در آن بیش از ۴۰۰ هزار نفر حضور دارند میتواند شکبرانگیز باشد. موارد یادشده برخی از ادعاهای این افراد هستند؛ اما، لیست تمام ادعاهای مطرحشده طولانیتر از این است.
▀█▄ باید از خود بپرسیم منبع این اطلاعات چیست؟
▬ اغلب افرادی که از دید ما منطقی و مسؤولیتپذیر به حساب میآیند، ادعاهای مطرحشده علیه فرود انسان روی ماه را فرضیاتی مضحک و بیمعنی به حساب میآورند (شایان ذکر است که ناسا پاسخهایی جدی و مستدل علیه ادعاهای مطرحشده ارائه کرده است). نویسندهی مقالهی پیش رو اذعان دارد که اگر شخصاً به دانستههای شخصی خود رجوع کند و از خود بپرسد که بر اساس چه مدارکی به واقعی بودن فرود روی ماه اطمینان دارد، قطعاً باید بپذیرد که دانستههای وی در مورد این شواهد بسیار ناچیز هستند. وی اقرار میکند که نهتنها هیچگاه فکر مقابله با ادعاهای مطرحشده جهت دروغ شمردن فرود روی ماه به ذهن وی خطور نکرده است؛ بلکه دانستههای شخصی وی به ترکیبی از خاطرات کودکی، اخبار سیاه و سفید تلویزیون و بیتفاوتی به گفتههای والدین وی در رابطه با فرود روی ماه در سالهای بعد محدود میشود. با این وجود، این آگاهی اجمالی و محدود از حقایق مربوط به فرود روی ماه باعث نمیشود که نویسنده به اعتقاد خود مبنی بر واقعیت داشتن فرود انسان روی ماه شک کند.
▬ از نگاه نگارندهی مطلب حاضر، دلایل وی برای اعتقاد به این مسأله که فرود روی ماه یک واقعیت است، فراتر از اطلاعاتی است که وی در این زمینه جمعآوری کرده و مورد بررسی قرار داده است. در دههی شصت و هفتاد میلادی، امریکا به عنوان کشوری مردمسالار دیده میشد و یکی از وجوه اعتبار این کشور «صداقت» بود؛ اما، بدون راستیآزمایی و ارزیابی صحت اطلاعات ارائهشده توسط یک منبع خاص، اطلاعات آن منبع بیاستفاده خواهند بود.
▬ این تغییر الگویی از «عصر اطلاعات» به «عصر اعتبار»، تغییری است که باید در مقابله با اخبار دروغین، اطلاعات غلط و روشهای مختلف نشر اکاذیب (که در جوامع امروزی بسیار رایج هستند) مد نظر قرار گرفته شود. شهروندی که در عصر دیجیتال به بلوغ رسیده است، نباید صرفاً در جست و جوی «صحت» اخبار باشد. بلکه باید بتواند با پیگیری منابع اخبار و اطلاعات، «اعتبار» آنها را ارزیابی کند. وی همچنین، باید بتواند مقاصد پخشکنندگان اطلاعات را ارزیابی کند و از برنامهها و نیت افرادی که به این اطلاعات اعتبار میبخشند آگاهی کسب کند.
▬ هر زمان که میخواهیم اطلاعاتی را قبول کنیم یا مردود بشماریم، باید از خود بپرسیم: منبع این اطلاعات چیست؟ آیا این منبع معتبر است؟ چه مراجعی به آنها اعتماد دارند؟ به چه دلیل باید به این مراجع اعتماد کنم؟ چنین سؤالاتی به ما کمک خواهند کرد تا با واقعیت در تماس باشیم و پرسیدن این سؤالات بهتر از این است که منابع را به طور مستقیم بررسی کنیم تا از صحت اطلاعات اطمینان حاصل کنیم.
▬ در نظام فوق تخصصی تولید دانش، منطقی نیست که خودمان بخواهیم هر چیزی را بررسی کنیم؛ برای مثال، بررسی رابطهی میان واکسیناسیون و بیماری درخودماندگی (اوتیسم). چنین کاری چیزی جز وقت تلف کردن نخواهد بود و احتمالاً، نتیجهگیریهای ما نیز دقیق نخواهند بود. در عصر «اعتبار»، ارزیابی نقادانهی ما نباید محتوای اطلاعات را هدف قرار دهد؛ بلکه شبکهی روابطی که این اطلاعات را شکل داده و آن را در سیستم اطلاعاتی به رتبهای قابل قبول یا غیر قابل قبول رسانده است باید مورد نقد قرار گیرد.
▬ این مهارتهای جدید نوعی معرفتشناسی ثانویه را تشکیل میدهند. آنها ما را آماده میکنند تا پرسشگر باشیم و اعتبار منابع اطلاعاتی را ارزیابی کنیم. مهارتی که شکل دادن آن بر عهدهی فلاسفه و مدرسان است تا نسلهای بعد از آن استفاده کنند. فردریش هایک در سال ۱۹۷۳ کتابی با عنوان «قانون، قانونگذاری و آزادی» منتشر کرد، وی در این کتاب مینویسد: «تمدن برپایهی این حقیقت بنا شده است که همهی ما از دانشی بهره میبریم که در تملک ما نیست».
▬ جامعهی سایبر متمدن جایی خواهد بود که در آن مردم میدانند چگونه به صورت انتقادی، اعتبار منابع اطلاعاتی را ارزیابی کنند. در این جامعه، مردم یاد میگیرند که چگونه به درستی رتبهی اجتماعی کوچکترین اطلاعات وارد شده به سیستم ادراکی خود را ارزیابی نمایند و از آن برای بهبود دانستههای شخصیشان بهره ببرند.
مآخذ:زومیت
هو العلیم