فیلوجامعه‌شناسی

مقالات و يادداشتهاي روز

رسوخ فزاینده انزوا در اقتصاد جهانی

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشت ادامه مطلب...آزاد از مجید اعزازی؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬    از نظر تاریخی، تکنولوژی یگانه نیروی مهم برای گشایش مرزها بوده است. در دهه ۱۸۰۰ که تکنولوژی به گستره کشتی بخار و یخچال بود، توسعه خطوط آهن و ابداع تلگراف جهشی در جهانی شدن به شمار می‌رفتند. در دهه‌های ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰، تکنولوژی روز، حمل و نقل کانتینرهای عظیم با کشتی بود، اما، تازه‌ترین تکنولوژی اینترنت است که اجازه می‌دهد اطلاعات و خدمات در چشم برهم‌زدنی مبادله شوند.
▬    با وجود این، تکنولوژی هم‌چنان ناکافی است؛ جهانی شدن نیز نیازمند پشتیبانی سیاسی است. «چارلز کایندلِبِرگ» طی مطلبی در سال ۱۹۷۳ به اهمیت یک سلطه‌گر (قدرت برتر) اقتصادی در جهان اشاره می‌کند. از اواسط دهه ۱۸۰۰ تا ۱۹۱۴ این قدرت برتر بریتانیا بود. در سال ۱۸۴۶ این کشور به طور یکجانبه تعرفه‌های واردات را از طریق لغو قوانین غله و در سال ۱۸۶۰ از طریق امضای توافقنامه تجارت آزاد با فرانسه کاهش داد و چرخه مهم کاهش تعرفه‌های تجاری در سطح جهان را به حرکت درآورد. بریتانیا به عنوان ضامن استاندارد طلا، سیستم نرخ‌های مبادله‌ای ثابت را ایجاد کرد، سیستمی که کسری بودجه برخی کشورها را هم‌زمان با جذب مازاد بودجه سایرین تأمین می‌کرد.
▬    «نورمن آنجل»، روزنامه‌نگار بریتانیایی در سال ۱۹۱۰ در کتابش با نام «توهم بزرگ» نتیجه گرفت کشورهای اروپایی از نظر اقتصادی به اندازه‌ای به هم وابسته شده بودند که جنگ بی‌فایده بود. پس از۱۰ سال و بروز یک جنگ جهانی، جان مینارد کینز نوشت: «آنچه در فرآیند اقتصادی شدن بشر، رویدادی فوق‌العاده به شمار می‌رفت، حادثه‌ای بود که در آگوست ۱۹۱۴ پایان یافت!... ساکنان لندن می‌توانستند با استفاده از تلفن کالا سفارش بدهند، چای صبحگاهی خود را در تختخواب بنوشند، از کالاهای گوناگون وارد شده از سراسر کره زمین بهره‌مند شوند، و روزنامه و بسته‌های پستی خود را در ورودی منزل خود داشته باشند».
▬    کینز به درستی هشدار داد که پیمان انتقام‌جویانه ورسای احتمالاً، سیستم معیوب اقتصاد جهانی را بیشتر متلاشی می‌کند. این پیمان یک دهه بعد به ورطه نابودی فروغلتید، چون همان طور که کایندلیبرگ نوشت، «بریتانیا نتوانست به عنوان یک تثبیت‌کننده عمل کند و ایالات متحده هم احتمالاً، نمی‌توانست چنین نقشی را بازی کند. همه کشورها به حفظ منافع ملی خود گرایش پیدا کردند و چشمه منافع عمومی جهان خشکید و در پی آن منافع همه کشورها تحت‌الشعاع قرار گرفت».
▬    در سال ۱۹۴۵ امریکا ردای سلطه‌گر خیرخواه را به تن کرد.
▬    «هری ترومن» رییس‌جمهور امریکا در سال ۱۹۴۷ گفت «روابط اقتصادی و سیاسی خارجی ما غیر قابل تفکیک هستند»؛ و پیگیری صلح بین‌المللی و آزادی «کاملاً با موضوع سومی پیوند خورده است: برپایی دوباره تجارت جهانی». امریکا به ایجاد صندوق بین‌المللی پول و سیستم نرخ مبادله ثابت بریتون ودز با هدف پایان بخشیدن به سیاست افزایش پول ملی از طریق تنزیل ارزش پول کشورهای همسایه، توافقنامه عمومی درباره تجارت و تعرفه‌ها برای پایان دادن به مناقشه تجارت متعهد شد.
▬    از کار افتادن سیستم «برتون وودز»، دوشوک نفتی و بحران بدهی امریکای لاتین در دهه‌های ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰، جهانی شدن را به شدت مورد آزمایش قرار دادند. هراس از نفوذ و قدرت اقتصاد در حال رشد ژاپن، امریکا را به حامی تولید داخلی تبدیل کرد. تجارت آزاد، راه را برای تجارت مدیریت شده باز کرد، اما، در سال ۱۹۸۹ دیوار برلین فرو افتاد و در سال ۱۹۹۰حباب اقتصادی ژاپن ترکید. امریکا به «ابر قدرت» تبدیل شد و مسؤولیت توسعه بی‌سابقه جهانی شدن را به عهده گرفت.
▬    در این روزها، امریکا کمتر مانند یک سلطه‌گر رفتار می‌کند. امریکا وقتی نتیجه گرفت که گفت‌وگوهای تجاری ۲۰۰۸ دوحه در قیاس با فداکاری‌های این کشور در حال کوچک شدن و کم اهمیت شدن است و کنگره افزایش منابع صندوق بین‌المللی پول را رد کرده است، از این گفت‌وگوها کناره گرفت.
▬    سایرین نیز به امریکا به عنوان یک رهبر نگاه می‌کنند. نتایج نظرسنجی انجام شده توسط مرکز تحقیقاتی Pew در اوایل سال جاری نشان می‌دهد که بزرگ‌ترین گروه پاسخگویان ۲۳ کشور از ۳۹ کشوری که در این نظرسنجی شرکت کرده‌اند، فکر می‌کنند که چین هم اینک جایگزین امریکا به عنوان ابرقدرت بزرگ شده یا خواهد شد، اما، چین هنوز برای پوشیدن ردای سلطه‌گر آماده نیست.
برداشت آزاد از دنیای اقتصاد
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در دوشنبه, 13 آبان 1392 ساعت 16:55

اثر بحران مالی بر جهانی‌سازی اقتصادی

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشتادامه مطلب... از گرگ ایپ؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬    پنج سال پیش، جورج بوش، سران ثروتمندترین و پیشرفته‌ترین کشورهای جهان را برای نخستین اجلاس گروه ۲۰، در واشنگتن دور هم جمع کرد. درحالی‌که اقتصاد جهان با بزرگ‌ترین بحران مالی از زمان رکود بزرگ دست و پنجه نرم می‌کرد، سران بزرگ‌ترین اقتصادهای جهان قول دادند که این بار، بر عکس، دهه ۲۰، سیاست انزواطلبی اقتصادی را در پیش نگیرند. آنان اعلام کردند که به سیاست‌های بازار آزاد جهانی متعهد هستند و به شدت به سیاست درهای بسته اقتصادی تاختند.
▬    اما آن‌ها فقط تا اندازه‌ای توانستند به قول‌های خود پایبند بمانند. اگر چه این کشورها، به سیاست‌های افراطی دهه ۳۰ روی نیاوردند، اما، می‌توان گفت که در نتیجه، سیاست‌های اقتصادی اعمال شده در چند سال اخیر، اقتصاد جهان در حال حاضر به نسبت دوره قبل از بحران، کمتر آزاد است. بعد از دو دهه که سیاست‌های بازار آزاد در جهان غالب بود و سرمایه و کالا در اقصی نقاط مرزهای جهان، به سرعت در گردش بود، اکنون، دوباره دیوارهای اقتصادی ایجاد شده‌اند؛ البته، این بار دیوارهایی با دروازه‌های ورودی. سیاست اقتصادی این کشورها روز به روز به سمت الگوی بازار آزاد محافظتی نزدیک می‌شود: کشورها انتخاب می‌کنند که درهای اقتصادشان به کدام سو باز باشد و چه کالا و سرمایه‌هایی حق ورود به داخل کشورشان را دارد.
▬    تقریباً هنوز همه کشورهای جهان به تجارت بین‌المللی و سرمایه‌گذاری اعتقاد دارند. همه آن‌ها می‌خواهد تا از منافع بازار آزاد بهره ببرند، اما، در عین حال، می‌کوشند تا آن‌جا که ممکن است با نقض قاعده‌های جریان آزاد سرمایه و کالا، خود را در برابر اثرات منفی این سیاست‌ها محافظت کنند.
▬    اکنون، جهانی شدن به وضوح متوقف شده است. یک مثال ساده برای فهم این جریان، مقایسه رقم میزان تجارت بین‌المللی (T. D) با سال‌های گذشته است. این رقم به عنوان سهمی در تولید ناخالص داخلی کشورها، پیوسته از ۱۹۸۶ تا ۲۰۰۸ روبه فزونی بوده است. رشدی که از سال ۲۰۰۸ تا کنون متوقف شده است. جریان سرمایه جهانی که در سال ۲۰۰۷، به ۱۱ تریلیون دلار رسیده بود، سال گذشته به یک سوم این رقم کاهش یافت. رقم سرمایه گذاری مستقیم خارجی هم از سال ۲۰۰۷ تا کنون جهشی نداشته است.
▬    البته، بسیاری از این اتفاقات دوره‌ای است. بحران و رکود فعلی در اقتصاد کشورهای پیشرفته و ثروتمند، روح تجارت جهانی را هم به تسخیر خود درآورده است، اما، اکثر این اتفاقات نتیجه سیاست‌های عامدانه دولت‌ها و نهادها است. برای مثال، در بخش فاینانس که تسهیل اعطای وام‌های خارجی، باعث شده بود کشورهایی مانند امریکا و برخی کشورهای جنوب اروپا، توان بهتری برای حل مشکل کسری بودجه داشته باشند، اکنون، بانک‌ها با فشارهایی فزاینده برای محدود کردن اعطای تسهیلات خارجی و اختصاص آن به بخش داخلی اقتصاد مواجه هستند.
▬    بسیاری از رهبران جهان تصور می‌کنند که سیاست‌های بازار آزاد را در پیش گرفته‌اند و البته، این تصور تا اندازه‌ای هم درست است. بر اساس اعلام سازمان تجارت جهانی (W.T.O) اعمال آشکار محدودیت‌ها بر واردات، تأثیر چندانی بر روند اقتصاد جهانی از سال ۲۰۰۸ تا کنون نداشته است، اما، سیاست‌های پنهان کشورها برای محدودیت واردات که تحت عناوینی مثل توسعه صادرات یا حمایت از صنایع داخلی صورت می‌گیرد، تأثیر زیادی بر جریان اقتصاد جهانی داشته است. برای مثال، هند محدودیت‌هایی را تحت عنوان حمایت محلی، بر ورود تجهیزات و کالاهای مربوط به فناوری‌های اطلاعاتی و انرژی خورشیدی اعمال کرده است. به عنوان نمونه‌ای دیگر، برزیل از یک دهه قبل تاکنون، بزرگ‌ترین شرکت نفتی این کشور، پتروبراس را مجبور کرده است تا عمده تجهیزات و قطعات مورد نیاز را از شرکت‌های داخلی بخرد. امریکا و کشورهای اروپایی هم، تحت عنوان حمایت از تولید داخلی، تعرفه‌هایی بر واردات پنل‌های خورشیدی چینی اعمال کرده است. این در حالی است که امریکا و کشورهایی اروپایی، سالانه هزینه‌هایی سنگین برای گسترش انرژی‌های پاک صرف می‌کنند.
▬    جهان هنوز تجارت آزاد بین‌المللی را رها نکرده است؛ اما، تمرکز اقتصادهای جهان به جای سیاست‌های اعلام شده سازمان تجارت جهانی به معاهدات و قراردادهای دوجانبه و منطقه‌ای معطوف شده است. ماه‌ها قبل از آن‌که لمن برادرز (Lehman Brothers) در سال ۲۰۰۸ ورشکسته شود، مذاکرات سازمان تجارت جهانی در دوحه قطر شکست خورد. شکست مذاکرات تا اندازه زیادی به این خاطر بود که چین و هند خواستار اعمال تعرفه‌های بیشتری بر واردات محصولات کشاورزی بودند، اما، امریکا با این سیاست مخالف بود. مدت زمان کوتاهی پس از مذاکرات دوحه، امریکا به پیمان تجارت اقیانوس آرام (T.P.P) پیوست که شامل کشورهای امریکا، ژاپن، مالزی، ویتنام، مکزیک، نیوزیلند، کانادا، شیلی و استرالیا می‌شود. باراک اوباما نخستین اجلاس این اتحادیه را برگزار کرد.
▬    روند سرمایه گذاری مستقیم خارجی هم، گر چه در سال‌های گذشته رو به آزاد‌سازی بوده است، اما، بر اساس اعلام کمیسیون تجارت و توسعه سازمان ملل متحد (C.T.D) محدودیت‌ها در این عرصه هم به نحو چشمگیری رو به ازدیاد بوده است. در دسامبر سال گذشته کانادا اجازه داد که چین یک شرکت تولید نفت رُسی این کشور را بخرد، اما، صراحتاً اعلام کرد این آخرین مورد از این واگذاری‌ها خواهد بود. استفان هارپر، نخست وزیر کانادا در این باره گفت: هنگامی که ما می‌گوییم درهای کانادا به روی اقتصاد و تجارت جهانی باز است، منظورمان این نیست که قرار است کانادا توسط کشورهای خارجی خریده شود.
▬    رفت و آمد افراد بین کشورها هم اکنون، دشوارتر از زمان پیش از بحران مالی سال ۲۰۰۸ شده است. مرزها به روی مهاجران بسته نشده است؛ اما، ملاک‌های پذیرش افراد بسیار دشوارتر از قبل شده است. در عین حال، برای کارآفرینان و کارگران ماهر که البته، بسیار کم هستند، شرایط سهل‌گیرانه‌ای در نظر گرفته شده است.
▬    ظهور پدیده اقتصاد و تجارت بین‌المللی محافظت شده ربط وثیقی با پیدایش سرمایه‌داری دولتی دارد. مدلی از سرمایه‌داری که در کشورهایی مانند برزیل، چین، روسیه و هند اجرا می‌شود. این‌گونه کشورها در جریان بحران مالی توانستند بهتر از کشورهایی با سیستم سرمایه‌داری آزاد از پس، مشکلاتشان بربیایند. به اعتقاد این کشورها آن‌ها اکنون، توانسته‌اند به مدلی از سرمایه‌داری دست پیدا کنند که فراتر از اجماع واشنگتن است. سرمایه‌داری که مبتنی بر ایده بازار آزاد و دولت حداقلی بود؛ اما، سیستم سرمایه‌داری دولتی دچار ضعف‌ها و نقص‌هایی است که به مرور زمان آشکار می‌شود. چنان‌که می‌توان اثرات آن را در هند و چین که دچار تورم و مشکلات زیرساختی در اقتصاد خود هستند مشاهده کرد.
▬    سرمایه‌داری رایج در جهان، مطمئناً ضعف‌ها و نقص‌های خاص خود را داشت. هنگامی که بحران مالی در سال ۲۰۰۸، نخست در امریکا و، سپس، در اروپا اتفاق افتاد، فقدان موانع مناسب باعث شد که بحران به سرعت گسترش پیدا کند. رأی دهندگان هم که هیچ گاه از سیاست‌های بازار آزاد و دولت حداقلی حمایت نمی‌کنند، این اتفاقات را نشانه ضعف نظام فعلی دانسته و به احزاب و گروه‌هایی که مخالف جهانی شدن اقتصاد بودند، رأی دادند. این‌که بر جریان فعلی حرکت سرمایه در جهان قیدهایی گذاشته شود، فی نفسه امر بدی نیست. کما این‌که این امر در کشورهایی مانند کره جنوبی اتفاق افتاده است؛ اما، اکنون، سؤال‌هایی در برابر ما قرار دارند. نخست این‌که آیا مدل سرمایه‌داری جهانی محافظت شده، تنها مرحله‌ای موقت و زودگذر در جریان بسط سرمایه‌داری مبتنی بر بازار آزاد است؟ یا سرمایه‌داری وارد مرحله جدیدی شده است؟ سؤال دیگر این است که به طور کلی، این جریان به نفع اقتصاد جهان است یا به ضرر آن؟
برداشت از دنیای اقتصاد
هو العلیم

 

آخرین بروز رسانی در دوشنبه, 13 آبان 1392 ساعت 16:34

نصر، و سرفصل‌هایی از آنچه ”جوان مسلمان“ باید از دنیای مدرن بداند

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشتادامه مطلب... از پروفسور سید حسین نصر؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬    ساختار اجتماعی جهان اسلام و بویژه نهادهای سیاسی و اقتصادی آن، نیز در طول چند قرن گذشته با فشارهای شدیدی مواجه بوده است. در نتیجه، تنش‌ها و نابسامانی‌هایی در اجتماع سیاسی و ساختار اجتماعی جهان اسلام پدید آمده که به اوضاع و احوال کنونی انجامیده است. اوضاع و احوالی که در آن دین اسلام هم‌چنان قوت و رسوخ خود را در میان مسلمین حفظ کرده، ولی، تمدن و نظم اجتماعی پدید آمده توسط این دین ضعیف شده و با معارضه‌هایی مواجه گردیده که از حیث وسعت و قوت در سراسر طول تاریخ اسلام از آغاز ظهور آن، بی‌سابقه بوده است.
▬    در میان طیف و طایفه‌ی مدرنیست‌ها، جهان اسلام در خلال قرن سیزدهم / نوزدهم و اوایل قرن چهاردهم / بیستم می‌توان بین دو گروه زیر تمایز قائل شد: از یک سو عرب‌ها و ایرانیان و ترک‌ها که دانش و شناختشان از اروپا به واسطه توسعه‌نیافته بودن زبان‌های اروپایی در سرزمینهاشان در آن ایام، عمدتاً غیرمستقیم بود، و از سوی دیگر، متفکران هندی که به سبب تسلطشان بر زبان انگلیسی در اثر نوع استعماری که انگلیس در سرزمینشان اعمال کرده بود، مستقیماً و بلاواسطه اروپا را می‌شناختند.
▬    با پایان یافتن جنگ جهانی دوم به تدریج کل جهان اسلام استقلال سیاسی خود را بازیافت. کشورهایی مثل سوریه و لبنان در شرق عربی، مراکش و تونس و لیبی و چندی بعد الجزایر در شمال افریقا، پاکستان (که در سال ۱۹۷۱ به پاکستان فعلی و بنگلادش تقسیم شد) در شبه قاره‌ی هند، اندنزی و مالزی در جنوب شرقی آسیا و بسیاری از کشورهای دیگر در افریقا و حوزه‌ی خلیج فارس، یکی پس از دیگری به استقلال رسیدند.
▬    کل پدیده‌ی احیاگری یا اصطلاحاً بنیادگرایی (اسلامی) بسیار پیچیده است و طیفی را در بر می‌گیرد که از صور و اشکال معتدل مرتبط با حرکت‌های پیرایشگرانه و احیاگرانه‌ی مصلحان قرون سیزدهم و چهاردهم هجری قمری، تا انواع حرکت‌ها و نهضت‌هایی که در عین تلاش برای اثبات اولیت و اولویت شریعت، به میزان بسیار زیادی از زبان و آرا تفکر ایدئولوژیک و انقلابی قرن نوزدهم اروپا نیز استفاده می‌کنند، گسترده است.
▬    مسأله قصد و غایت و نحوه‌ی اتخاذ علم و تکنولوژی غربی و نیز مشکلات و مسائل مندرج در آن، علاوه بر متفکران سنتی مایه‌ی دلمشغولی گروه‌های دیگر، بخصوص مدرنیست‌ها نیز بوده است، تا مدت‌های مدید، بسیاری از متفکران در جهان اسلام در این زمینه پیرو نظریات سید جمال‌الدین اسد آبادی بودند که معتقد بود علم جدید چیزی جز علوم اسلامی که به غرب منتقل شده است نیست، اما، غرب مسیحی بر خلاف مسلمین که هیچ مشکلی در هماهنگ کردن این علوم با دینشان نداشتند، نتوانسته است آن‌چنان که باید به درستی به این علوم بپردازد و با آن کنار بیاید.
▬    بخش اعظم جهان اسلام هنوز فاقد دانش و درک عمیق از غرب است، در حالی که عمیقاً از انواع آرا و اندیشه‌ها و محصولات و مظاهر و اقدامات جهان غرب، از اتومبیل گرفته تا کامپیوتر و از سینما گرفته تا ادبیات یا از آرا فلسفی تا اقتصاد، تأثیر پذیرفته است.

░▒▓ ماهیت دنیای مدرن
■ دین در غرب جدید
▬    بین فهم غرب از اسلام، ولو آن که دیدگاه‌های آن از نظر مسلمین متعصبانه و تحریف شده باشد، و فهم اسلام از دین در غرب از نقطه نظر اسلامی، هیچ موازنه‌ای برقرار نیست، تلاش مسلمین برای فهمیدن دین در غرب بسیار نادر بوده و اکثراً آن‌چه هم که توسط محققان جدید مسلمان درباره‌ی دین و تفکر در غرب نوشته شد یا عمدتاً بر نقطه نظرها و دیدگاه‌های غربی مبتنی است یا بر دانش بی‌اساس و محدودی که خود مانع از ژرفکاوی در معنای دین و تاریخ آن در جهان غرب بوده است.
▬    شکل‌گیری دورانی از تاریخ غرب که امروزه، از آن به «قرون وسطی» تعبیر می‌شود و طی آن برخی از مهم‌ترین نهادها و نیز الگوهای فکری غرب صورتبندی و متبلور گردیده، و هنر مقدس مسیحی نیز به اوج کمال خود دست یافته بوده، همانا وام‌دار مسحیت در شکل کاتولیکی آن بوده است. در طول قرون وسطی مسیحیان غرب با اخلاص دینی شدید و پایبندی اکید به مسیحیت بدان گونه که مذهب کاتولیک برای ایشان تفسیر می‌کرد زندگی می‌کردند و لذا، به رغم دشمنی عظیمی که با مسلمین نشان می‌دادند احساس شباهت و قرابت زیادی نیز با ایشان می‌کردند، زیرا، جامعه‌ای از مؤمنان را در جهان اسلام می‌دیدند که اکیداً و خالصانه به کلام خداوند و دستورات و احکام او پای‌بندند.
▬    کلیساهای کاتولیک و پروتستان مدت‌های مدیدی بر ضد یکدیگر مبارزه کرده‌اند. به نحوی که بسیاری از جنگ‌های قرون هفدهم و هجدهم میلادی به داشتن اهداف و آرمان‌های کاتولیکی و پروتستانی نامبردار بوده‌اند. با این حال، به تدریج حرکت چشمگیری پدید آمد که بخصوص در قرن جاری در پی ایجاد صلح و آشتی میان کلیساهای گوناگون بود. حرکتی که امروزه، در غرب به «نهضت وحدت‌گرایی بین ادیان و مذاهب» مشهور شده است، نه تنها به دنبال برقرار کردن صلح میان ادیان و مذاهب گوناگون است، بلکه می‌خواهد در درون خود مسیحیت نیز صلح و صفا برقرار کند.
▬    حرکت نوسازی در درون کلیسای کاتولیک بسیار سریع گسترش یافت، ولی، هنوز در همه‌ی جهات تفوق کامل نیافته است. امروزه، در داخل کلیسای کاتولیک مبارزه‌ای میان عناصر رسمی‌تر و سنتی‌تر و حرکت‌ها و گرایش‌های مدرنیستی جریان دارد. این مبارزه در نقاط مختلف جهان کاتولیک صورت‌های گوناگون به خود گرفته است.
▬    فکر اصالت دنیا پیش از هر چیز تدریجاً فلسفه و، سپس، علم را از قلمرو دین جدا کرد و پس از آن همه آرا و نهادهای سیاسی و اقتصادی و اجتماعی را که در دوران قرون وسطی در غرب فحوا و معنایی دینی داشت، از قلمرو معنای دینی خارج ساخت. این جریان در مورد هنر غرب هم، که در دوران گذشته علاوه بر برخورداری از حمایت دین، مشحون از ارزش‌های و معنای دینی نیز بود، صادق بوده است.
▬    امروزه، نقش دین در غرب با نقشی که دین در جهان اسلام دارد بسیار متفاوت است، همه‌ی جوامع غربی مدعی غیر دینی بودن‌اند و به واقع قانون را نه برگرفته از دین، بلکه، دست کم در جوامعی که مبتنی بر دموکراسی است، برآمده از رأی مردم می‌دانند. کشورهای معینی مثل ایالات متحده قویاً بر جدایی کلیسا و دولت از یکدیگر تأکید دارند، در حالی که در کشورهای دیگر هم‌چون انگلستان که در آن رئیس کشور در عین حال، رئیس کلیسا نیز هست، یا سوئد که مذهب رسمی آن پروتستانیسم لوتری است، نیز قوانین بر دین مبتنی نیست. در مورد کردارهای اجتماعی نیز این وضع صادق است، زیرا، این کردارها بنابر فرض از قوانین جاافتاده‌ای نشأت می‌گیرد که ناشی از اراده‌ی آحاد افراد جامعه به انتخاب مقاماتی رسمی برای عضویت در قوه‌ی مقننه‌ای است که بر همین اساس قوانین طرح و تصویب می‌کند.
▬    نقش دین را در غرب کنونی می‌بایست در بطن و متن همین الگوها و نیروهای پیچیده، دریافت و نیز در پرتو همین دو جریان، یعنی، غیر دینی شدن دین سنتی و طلب معنا وکشف دوباره یعنی، به عنوان بنیان زندگی بشر در غرب است که می‌بایست نقش اسلام را در غرب امروز شناخت.

░▒▓ فلسفه و مکاتب فکری جدید غرب
▬    برای فهم ماهیت مدرنیسم یا مدرنیسم لازم است که معنای فلسفه را در تمدن غرب درک کنیم، در غیر این صورت فهم معنای پدیده‌های جدید، اعم از آن که در مسیحیت و نیز یهودیت تا حدودی هم‌چنان در غرب حیات و حضور دارد، اما، آن خلأی را که با خارج شدن دین از متن صحنه ایجاد شده، شیوه‌های تفکری پر کرده است که از بطن مکاتب فلسفی گوناگون غرب و بویژه از بطن آن چیزی برخاسته که نزد مورخان فلسفه در غرب به فلسفه جدید موسوم گردیده است.

░▒▓■  قرون وسطی
■ سن اگوستین
▬    بسیاری سن اگوستین را مؤسس فلسفه‌ی مسیحی غرب هم در وجه فلسفی، و هم در وجه کلامی آن می‌دانند. سن اگوستین در شمال افریقا زاده شد و در جوانی به آموختن فلسفه، بویژه فلسفه‌ی سیسرون و نوافلاطونیان، روی آورد. حتی، چندی به مانویت یعنی، به دین مبتنی بر ثنویتی گروید که از ایران باستان سرچشمه گرفته و در امپراتوری روم آن روزگار نیز رواج یافته بود.
▬    یکی از مهم‌ترین دلمشغولی‌های سن اگوستین که مکرراً اظهار کرده است، رابطه‌ی میان ایمان و شناخت یا عقل و دین و در عین حال، رابطه‌ی میان عقل و اشراق بوده است. اثر اصلی او، یعنی، شهر خدا نیز حاوی نظر مسیحیانه در باب زمان و تاریخ و نیز جامعه کامل و ناقص است و او در آن بر اهیمت حضور گناه و اهمیت فدیه‌پذیری یا باز خرید گناهان توسط مسیح تأکید کرده است.

■  بوئنیتوس آنیکیوس
▬    بونتیوس یکی از فلاسفه‌ی رومی و نویسنده‌ی یکی از پرخواننده‌ترین آثار فلسفی اروپایی، یعنی، تسلی فلسفه است که اثری اساساً افلاطونی است، او می‌خواست آثار افلاطون و ارسطو را به لاتینی ترجمه کند و با یکدیگر هماهنگ سازد، اما، تنها به ترجمه‌ی معدودی از رسالات منطقی ارسطو توفیق یافت و آوازه‌ی این رسالت از همین رهگذر در سراسر قرون وسطای اروپا پیچید.

■  یوهان اسکوتوس اریجنا
▬    اریگنا، فیلسوف ایرلندی، مشرب نوافلاطونی و مسیحیت را به نحوی در هم ادغام کرد که هم در حلقه‌های فلسفی وهم در میان عرفای مسیحی نفوذی فراوان یافت. او آثار دیونوسیوس آریوپاگوسی را به لاتین ترجمه کرد و برای نخستین بار آراء وی را با همه‌ی نتایج و آثاری که این ترجمه بر تاریخ دوره‌های بعد فلسفه و کلام غرب داشت، در دسترس غرب قرار داد.

■  سن آنسلم
▬    سن آنسلم یکی از چهره‌های برجسته‌ی کلام و فلسفه‌ی مسیحی قرون وسطی است و در کلام دنباله‌رو سن اگوستین بوده است. شهرت او در فلسفه به خاطر عرضه برهان معرفه‌الوجودی در اثبات وجود خداوند است. وی ایمان مسیحی را تحلیل عقلانی می‌کرد و معتقد بود که این گونه درک عقلانی از ایمان برای فهم خود دین ضرورری است و به واقع یک وظیفه‌ی دینی است.

■  سن بوناونتوره
▬    سن بوناونتوره یکی از بزرگ‌ترین متکلمان و فلاسفه‌ی مسیحیت است. او که از راهبان فرقه‌ی فرانسیسیان ایتالیا بود به عنوان یکی از مجتهدان کلیسا پذیرفته شد و تا به امروز یکی از مهم‌ترین مراجع کاتولیک‌ها در زمینه‌ی تفسیر اندیشه‌ی دینی بوده است.

■  سن توماس اکویناس
▬    سن توماس اکویناس که بی‌تردید، مشهورترین و پرتأثیرترین شخصیت در میان همه‌ی متفکران اروپایی قرون وسطی بود و به «حکیم آسمانی» ملقب گردیده بود، در سیسیل چشم به جهان گشود، در پاریس تحصیل کرد و به عضویت یکی دیگر از فرقه‌های مهم مسیحیت در قرون وسطی، یعنی، فرقه‌ی دومینیکیان، درآمد. وی در دوران تحصیل با آلبرتوس کبیر محشور بود که خود عمیقاً از فلسفه و علوم اسلامی تأثیر پذیرفته و از مدافعان فکر ارسطویی در جهان لاتین بود.

░▒▓■  دوران مدرن
■ فرانسیس بیکن
▬    فرانسیس بیکن تمایل یا در واقع، تعصب شدید ضد ما بعدالطبیعه داشت و عمدتاً از آرا فلاسفه‌ی دهری مشرب یونان حمایت می‌کرد. او سعی داشت آن‌چه را که بعدها به «روش علمی» مشهور شد توضیح بدهد، و تأکید داشت که باید پیوسته اطلاعات گردآوری کرد و آزمایش‌هایی برای کشف رازهای طبیعت از رهگذر مشاهده‌ی سامانمند انجام داد.

■  رنه دکارت
▬    دکارت فیلسوف فرانسوی کاتولیکی بود که در زمینه‌ی اندیشه‌ی قرون وسطایی بسیار متبحر و پر اطلاع بود و در ریاضیات نیز دستی داشت. با این حال، به تدریج از قالب‌ها و قاعده‌سازی‌های کهن فلسفه‌ی قرون وسطایی روگردان شد تا بر اساس روش مشهور شک دکارتی خویش که او را واداشته بود که بگوید «می‌اندیشم پس، هستم» پایه و اساس تازه‌ای برای حصول یقین بیابد.
▬    دکارت مدعی و منادی ثنویت مشهوری است که بنابر آن واقعیت شامل دو بعد یا دو عنصر است، یکی جهان امتداد یا جهان ماده و دیگری جهان شعور یا اندیشه.

■  تامس هابز
▬    نخستین اثر فلسفی هابز با عنوان رسالات کوچک به صورت هندسی نوشته شده بود و می‌خواست ادراک حسی را برحسب علم جدید حرکت توضیح بدهد. هابز می‌کوشید که روانشناسی مکانیستی یا قسری خود را هم بر اخلاق، و هم بر سیاست اطلاق کند، و در زمینه سیاسی طرفدار یک اقتدار نیرومند مرکزی بود.
▬    هابز با فلسفه و علم ارسطویی مخالف بود و در قول به این‌که دانش باید به انسان قدرت بدهد و وضع و حال مادی او را بهبود بخشد با بیکن همصدا بود.

■  بندیکت اسپینوزا
▬    اسپینوزا از جمله‌ی منتقدان مذهب اصالت تجربه‌ی هابزی و ثنویت دکارتی بود، و این ثنویت را با تأکید بر تمامیت و یکپارچگی واقعیت رد می‌کرد. اسپینوزا به تعبیر اصطلاحی یک فیلسوف یهودی نبود، بلکه بیشتر به جریان اصلی فلسفه‌ی جدید اروپا تعلق داشت و در عین حال، برخی عناصر معین اندیشه‌اش از آبشخور فلسفه‌ی کهن یهودی مایه می‌گرفت که خود در طول قرون اولیه رابطه‌ی بسیار نزدیکی با فلسفه‌ی اسلامی داشت. آن‌چنان که، حتی، برخی از بزرگان آن هم‌چون ابن جبیرول و ابن میمون برخی آثار خود را به زبان عربی نوشته بودند.

■  جان لاک
▬    لاک مستحکم‌ترین مبانی را در طول تاریخ فلسفه‌ی انگلیس برای مذهب اصالت تجربه تدارک کرد و معرفت‌شناسی‌ای بر پایه‌ی نفی امکان راه بردن علم انسان به وجود عینی واقعی ذوات مختلف، فراهم آورد. او بر اهمیت «تصور» که هر آن چیزی است که در هنگام اندیشیدن انسان متعلق شناسایی باشد، تأکید داشت. «تصورات» مورد نظر لاک، تماماً مولود تجربه است و از نظر او چیزی به اسم تصورات فطری وجود ندارد.    

■  گتفرید ویلهلم لایب‌نیتس
▬    اصول کلی فلسفه لایب‌نیتس شامل اصل هوهویت، اصل انتخاب اصلح، یعنی، این که خداوند حکیم در میان همه‌ی صورت‌های ممکن اصلح یا بهترین صورت را انتخاب می‌کند. اصل علت کافی و اصول مابعدالطبیعی ضروری دیگری هم‌چون ایجاب وجود هر چیز ممکن، می‌شد.

■  جرج بارکلی
▬    بارکلی در اواخر عمر پس از مسافرت به امریکا به ایرلند بازگشت و اسقف شد و آرا و اندیشه‌هایش، بویژه در میان کسانی که رغبت و تمایلی به فلسفه‌ی ایده آلیستی و طبعاً به حوزه‌ی مسائل دین داشتند، هم‌چنان پرنفوذ باقی ماند.

■  فرانسوا ماری ولتر
▬    ولتر نزد آزاد اندیشان و عقلی شدن مشربان به عنوان قهرمان بزرگ آزادی بشر در مقابل، تعصب دینی و پرچمدار عقل و فرد در مقابل،ه با اوامر و القائات کلیسا شهرت داشت. در واقع، برخی از مدرنیست‌های مسلمان نیز مجذوب او شده بودند، زیرا، گمان می‌کردند که می‌توانند از حملات او به مسیحیت برای دفاع از تعابیر عقلی مشربانه‌ی خودشان از اسلام در مقابل، حملات بعضی نویسندگان و هیأت‌های تبلیغی مسیحی استفاده کنند.

■  ژان ژاک روسو
▬    تأثیر روسو نیز، هم‌چون ولتر، هم در قلمرو فلسفه، و هم در حرکت‌های بالفعل سیاسی، بویژه در انقلاب فرانسه، بسیار زیاد، بوده و او نیز هم‌چون لاک، مورد تجلیل و ستایش برخی از بنیانگذاران ایالات متحده بوده است. هم‌چنین، آراء وی در زمینه‌ی آموزشی تأثیرات گسترده‌ای داشته و در طول قرن گذشته مورد بحث و فحص بسیاری ار متخصصان مسلمان این زمینه بوده است.

■  اصحاب دائره‌المعارف
▬    این افراد تحت رهبری دنیس دیدرو در عصر مهم «روشنگری» اقدام به تهیه‌ی اثر عظیم سی و پنج جلدی دائره‌المعارف کردند. این دائره‌المعارف ارائه دهنده‌ی تلقی مدرنی از مفاهیم بود و تا هم‌اکنون، نیز نقش مهمی در تلقی مدرن از جهان دارد.

■  دیوید هیوم
▬    هیوم پیش از همه و بیش از همه بر کسانی تأثیر نهاد که مدعی بودند فلسفه یک علم استقرایی ابداعی طبیعت بشر است و انسان بیش از آن که با خرد سرشته باشد از عواطف حسی و عملی ساخته شده است. همین جنبه از اندیشه‌ی هیوم بود که بعداً بر ایمانوئل کانت، اوگوست کنت، جان اسیتوارت میل، و نیز فلاسفه‌ی انگلیسی دیگری هم‌چون جرمی بنتام معتقد به اصالت فایده تأثیر گذاشت.

■  امانوئل کانت
▬    فلسفه‌ی کانت بسیاری از متفکران مسلمان را نیز به خود جلب کرده است. آثار او به زبان‌های عربی، فارسی و ترکی ترجمه شده، و در همان حال نخستین مواجهه‌ی فلسفه‌ی اسلامی با فلسفه‌ی غرب به شکل پاسخ‌های ملاعلی زنوزی در بدایه‌الحکمه به برخی از آراء کانت، صورت بست.

■  هگل و ایده‌آلیسم آلمان
▬    هگل درباره‌ی فلسفه‌ی تاریخ، که او آن را یکی از شاخه‌های مهم خود فلسفه می‌دانست، و نیز قانونی و زیبایی‌شناسی آثار مبسوطی نوشت. او معتقد بود که فلسفه به جای شروع کردن از جزئیات باید به کل بپردازد و بایستی بر جریان دیالکتیکی مبتنی باشد که در نتیجه‌ی آن هویت‌های عالی‌تر از بطن و برخورد هویت‌های دانی‌تر برمی‌آید و سرانجام، به مثال مطلق راه می‌گشایند.

■  آرتور شونپهاور
▬    اثر اصلی شونپهاور «جهان به عنوان اراده و اندیشه» است که در آن از مرکزیت عقل در فلسفه‌ی هگلی به جانب قدرت شمرد، خلاقیت و، حتی، امور خردستیزانه و غیر عقلانی، گراییده است. همین جنبه از اندیشه‌ی اوست که بر اگزیستانسیالیسم جدید و بخصوص بر روانشناسی و انسان‌شناسی جدید تأثیر گذاشته است. تأثیر شونپهاور بر هنر و ادبیات آلمان نیز بسیار زیاد بوده، و هم‌چون برخی دیگر از چهره‌های مشهور فلسفه‌ی غرب، از کسانی است که توجه گروه‌هایی از نویسندگان و متفکران مسلمان را که در اوایل قرن جاری در اروپا به تحصیل و مطالعه مشغول بوده‌اند، جلب کرده است.

■  سورن کیرکگارد
▬    کیرکگارد معرفت‌شناسی هگل را مورد انتقاد قرار داده و از ذهن‌گرایی در مقابل، عین‌گرایی که نشانه‌ی آرا و اندیشه‌های اگزیستانسیالیستی قرن چهاردهم / بیستم است، ستایش کرده است. وی در حالی که عمیقاً دلبسته‌ی مسائل و موضوعات دینی بود، بخش زیادی از عمر خود را مصروف حمله به تشکیلات کلیسایی موجود کرد که به زعم او از مسیح گسسته بود.

■  کارل مارکس
▬    در این کتاب مارکس این فکر را مطرح کرده است که وجود انسانی بر خلاقیت او در کار بر روی مواد طبیعت و تولید کالا مبتنی است؛ و لذا، باید کل بشریت از ثمرات این کار بهره‌مند شوند، ولی، به نظر مارکس، از زمانی که طبقه‌ی کارگر تحت ستم و سرکوب مالکان سرمایه قرار گرفته امکان این بهره‌مندی همگانی از میان رفته است. بنا بر این، مبارزه طبقاتی مستمری میان کارگران که کار می‌کنند و «بورژوازی» که مالک سرمایه است، جریان دارد.

■  آنری برگسون
▬    برگسون در آخرین اثر خود، دو سرچشمه‌ی «اخلاق و دین» از عقل یا هوش و شهود به عنوان منابع و سرچشمه‌هایی که هم اخلاق، و هم دین بر آن‌ها مبتنی است، بحث می‌کند. او در این کتاب و نیز در سایر آثار متأخرتر خود از مفهوم «نیروی حیاتی» دورتر شده و به مذهب کاتولیک تقرب جسته است.

■  فریدریش ویلهلم نیچه
▬    زبان و بیان نیچه، بخصوص در «چنین گفت زرتشت» سبک و ارسلوبی بسیار شاعرانه دارد، و هم در حلقه‌های ادبی، و هم در محافل فلسفی این قرن نفود بسیار زیادی داشته است. او در حالی که از شم و شهود نیرومندی برخوردار بود، وضعیت روانی غیر عادی‌ای داشت که باعث شده بود یکی از بزرگان سنتی هم روزگار ما وی را «دیوانه‌ی منور» بنامد.

■  ادموند هوسرل
▬    هوسرل در اواخر عمرش پدیدارشناسی را مجدد یا احیا‌کننده حیات معنوی می‌دانست. او در کتاب «فلسفه اولی» مدعی شده بود که پدیدارشناسی از زندگی دفاع می‌کند و به تحقق استقلال اخلاقی انسان می‌انجامد. در آخرین کتابش «بحران علوم اروپایی و پدیدارشناسی متعالیه» نیز از اهمیت پدیدارشناسی و استقلال ذهن در هنگامه‌ی آشوب زمانه سخن گفته است.

■  زیگموند فروید و روانکاوی
▬    فروید نظریه‌ی جدیدی درباره‌ی ذهن (یا روان) بر اساس مقولات اساسی غرایز زندگی و مرگ و تقسیم ذهن به من غریزی، من و من برتر، تدارک کرد. او تنش کشاکش میان من و من‌برتر را منشأ آن چیزی می‌دانست که خود آن را ضمیر می‌نامید، و با تأکید بر اثر نیروهای ناخودآگاه و این که همین نیروها رفتار بشر را تعیین می‌کنند، کلاً منکر مسؤولیت اخلاقی برای آدمی بود.

■  آلفرد نورث وایتهد
▬    آلفرد نورث وایتهد اکثر آثار مابعدالطبیعی خود را در مدتی که در امریکا زندگی می‌کرد نوشت. طلیعه‌ی این آثار علم و دنیای مدرن بود که در آن ماتریالیسم علمی را مورد انتقاد قرار داده بود... یکی دیگر از همین آثار که شاید مهم‌ترین اثر واتیهد باشد، «پویش و واقعیت» است که در آن نظریه‌ی فلسفه‌ی پویش را به مثابه فلسفه‌ای که کل واقعیت را به عنوان زنجیره‌هایی از صیرورت و شدن می‌بیند، مطرح کرده است.

■  برتراند راسل
▬    برتراند راسل که پیش‌تر شاگرد وایتهد بود، یکی از مشهورترین فلاسفه و منطقیون انگلیسی این قرن است. او که در آن واحد فیلسوف و ریاضیدانی تمام عیار بود، بخصوص در اواخر عمرش به نحوی فعال و پرشور وارد مبارزات سیاسی نیز شد. در واقع، بخش اعظم شهرتی که او در اواخر عمرش یافت بیشتر از آن که ناشی از آثار صرفاً فلسفی‌اش باشد که بیشتر مایه اشتهار او شده بود، حاصل فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی او بود.

■  مارتین هایدگر
▬    هایدگر معتقد بود که کل فلسفه‌ی غرب از زمان افلاطون به این سو در فهم «بودن» یا «وجود» به خطا رفته و این نوع فعالیت خطاآمیز فلسفی اینک توسط او پایان یافته است. مهم‌ترین اثر او، «وجود و زمان» علاوه بر ملحدانی هم‌چون ژان‌پل‌سارتر بر برخی طوایف فلاسفه‌ی دینی نیز تأثیر نهاده است.

■  ژان پل سارتر
▬    نخستین اثر سارتر، به نام «تهوع»، داستان بلندی بود که شدیداً ضد اجتماعی و فردگرایانه بود و طلیعه‌های اگزیستانسیالیستی آتی او را نشان می‌داد. او روشی پدیدارشناختی در پیش گرفته بود و آن را در چندین اثر فلسفی خود، از جمله در مشهورترین این آثار، «وجود و عدم» اعمال کرد، در این اثر اخیر او وجدان انسان را به عنوان لاشیئیت با وجود که «شیءت» است، متقابل دانسته است.

░▒▓■  علم و تکنولوژی جدید
▬    علم غربی بر این تلقی مبتنی است که جهان طبیعی واقعیتی جدا از خداوند یا مراتب عالی‌تر وجود است. در بهترین حالت، خداوند به عنوان خالق جهان، چونان بنایی پذیرفته است که خانه‌ای را ساخته و آن خانه اینک مستقل از اوست. در جهان‌نگری علم جدید مداخله و تصرف خداوند در اداره جهان و مراقبت و نظارت مستمر او بر آن، پذیرفته نیست.
▬    نخستین گامی که علم در قرن یازدهم/ هفدهم برای مطالعه‌ی حرکت سیارات و، سپس، برای مطالعه‌ی تحول قوانین فیزیکی بر اساس آن مطالعات برداشت مبتنی بر کمی کردن طبیعت بود. علم جدید عمدتاً به دست معدودی از چهره‌های برجسته‌ی انقلاب علمی، یعنی، گالیله، کپلر و نیوتون پیش رفت، در حالی که دکارت و لایبنیتس و معدودی از ریاضیدانان دیگر نیز راه و روش‌های ریاضی مهمی برای انجام مطالعات کمی جدید درباره‌ی طبیعت فراهم آوردند. کمی کردن علم طبیعت، به همان تعبیر روشنی که خود گالیله گفته بود، به آن معنا بود که آن جنبه‌هایی از طبیعت که کیفی است به عنوان جنبه‌هایی ثانوی یا غیر مهم تلقی شود.
▬    فیزیک جدید که در طول قرون گذشته از انقلاب علمی به این سو هم‌چنان مادر علوم دیگر بوده و هنور هم مبنای همه‌ی علوم مربوط به جان مادی را تشکیل می‌دهد، از بطن این نحوه‌ی تصور از علم‌زاده شده است. در چند قرن گذشته همه‌ی علوم دیگر کوشیده‌اند تا در تلاش برای ایجاد علم کاملاً کمی شده‌ای که بتواند پدیده‌های گوناگون را به نحوی ریاضی مطالعه کند و بر اساس قوانین ریاضی‌ای که خود به نحو تجربی قابل تحقیق است، پیش‌بینی‌هایی بکند، از فیزیک تقلید کنند.
▬    نظریه یا اصل تکامل از رهگذر نوشته‌های بسیاری ار مدرنیست‌هایی که این اندیشه را در مفهوم علمی یا فلسفی آن پذیرفته و برگرفته بوده‌اند، به جهان اسلام نیز را یافته است. این مدرنیست‌ها پس از قبول کردن و اخذ این اندیشه کوشیدند تا برخی از آیات قرآن کریم را به نحوی معنا کنند که فکر تکامل را نیز در برگیرد. اگر چه، قرآن، هم‌چون سایر متون مقدس، صریحاً می‌گوید که جهان و همه‌ی مخلوقات را خداوند خلق کرده و اصل و منشأ انسان حیوانی ما قبل تاریخ نبوده، بلکه انسانی از ابتدا انسان‌وار و در سنت اسلامی موسوم به آدم بوده که خداوند او را خلق کرده بوده است.
▬    تحویل‌گرایی علمی یکی از قدرتمندترین نیروها در دنیای مدرن است. پیش از هر چیز، یک احساس درونی کمتری در مقابل، علم جدید در اکثر رشته‌های مطالعاتی دیگر مشهور است و این رشته‌ها می‌کوشند از علم جدید تقلید و تأسی کنند. تا بدانجا که امروزه، مقوله‌ای کلی از این رشته‌ها تحت نام علوم اجتماعی یا علوم انسانی شکل گرفته است و هر کدام از این رشته‌ها سعی دارند از روش‌های علوم طبیعی تقلید کنند و تا سر حد امکان کمی و «دقیق» شوند.
▬    تحویل‌گرایی علمی یکی از مهم‌ترین عناصر تشکیل‌دهنده‌ی آن چیزی است که در تقابل با علم به علم‌پرستی یا مذهب اصالت علم موسوم شده است. علم جدید را می‌توان به عنوان راه و روش بایسته‌ای برای شناخت جنبه‌های معینی از جهان طبیعی پذیرفت. یعنی، به عنوان راه و روشی که می‌تواند برخی از ویژگی‌های جهان طبیعی یا مادی، و نه همه‌ی جهات و جنبه‌های آن را، کشف کند.
▬    رابطه‌ی علم جدید با قدرت باعث دلمشغولی شماری از دانشمندان به مسأله‌ی مسؤولیت اخلاقی شده است، زیرا، اختراعات و کشفیات ایشان، که خود غالباً افرادی متواضع و اخلاقی هستند، به دارندگان قدرت امکان داده است تا به مدد انواع تسلیحات نظامی، از بمب‌های آتشزا گرفته تا بمب‌های هیدروژنی، روش‌هایی برای کشتار جمعی ایجاد کنند، قطع نظر از آن که روش‌های بی‌شماری نیز برای انهدام تعادل محیط طبیعی که اینک کل امکان حیات بر روی زمین را در معرض تهدید و مخاطره قرار داده، در اختیار صاحبان قدرت گذاشته است.
▬    توجه به این نکته برای جوان مسلمان مهم است که علم و تکنولوژی هم‌معنا و مترادف یکدیگر نیستند. تکنولوژی نتیجه‌ی اعمال علم است که در کنار فراهم آوردن ثروتی عظیم، در عین حال، فقر، تورم جمعیت، فروپاشی ساختار منسجم جامعه و انهدام مصیبت‌بار طبیعت را به دنبال داشته است. امروزه، آگاهی از محدودیت‌ها و خطرات تکنولوژی در خود غرب به مراتب بیشتر از بقیه‌ی جهان است.
▬    جهان اسلام با اقتباس کورکورانه‌ی تکنولوژی غربی تنها می‌تواند در طریق انهدام شتابان محیط زیست طبیعی با غرب همراه شود.

░▒▓■  زندگی سیاسی، اجتماعی و اقتصادی دنیای مدرن
■ زندگی سیاسی
▬    دموکراسی در فرهنگ‌های مختلف (انگلیسی، امریکایی، فرانسوی، ایتالیایی و، حتی، ایرلندی) معانی یکسانی ندارد.
▬    در غرب اغلب می‌توان برآمیختن دموکراسی را با اندیشه‌های نیرومند ناسیونالیستی هویت دینی و، حتی، گاهی پیوندهای قوی دید، تا آن‌جا که هر گاه هر کدام از این عناصر در معرض تهدید و مخاطره قرار بگیرد، عکس‌العمل‌های خشونت‌باری در جامعه بروز می‌کند که هم‌چنان دعوی دموکراتیک بودن دارد. این پدیده را می‌توان در جریان مهاجرت شمار زیادی از غیر اروپایی‌ها یا، حتی، مردم اروپای شرقی به کشورهایی مثل فرانسه و آلمان و، حتی، تا حدودی در انگلیس که سابقه‌ی طولانی‌تری در دموکراسی‌دارد، به روشنی مشاهده کرد.
▬    نکته بسیار مهم که باید در شناخت حیات سیاسی غرب ملحوظ کرد، نقشی است که عوامل اقتصادی در واقع، عامل بنیادین تعیین‌کننده حیات سیاسی است، در حالی که دیگران بدون آن که وجه اقتصادی حیات سیاسی را انکار کنند، برای آرا و اندیشه‌ها و ایدئولوژی‌ها و سایر عوامل غیر مادی نقش و سهم مهم‌تری در آن قائلند.

■  زندگی اجتماعی
▬    در غرب نیز، هم‌چنان که در جهان اسلام، همواره مهم‌ترین واحد متشکله‌ی جامعه خانواه بوده است، مسیحیت خانواده تک همسری را که شامل پدر مادر و فرزندان می‌شده، تقدیس می‌کرده است، ولی، در گذشته‌های دورتر غالباً پدربزرگ‌ها و مادر بزرگ‌ها و خاله‌ها و عمه‌ها و دایی‌ها و عموها و سایر خویشاوندان نیز همبسته با یکدیگر مجموعه‌ای موسوم به خانواده‌ی گسترده را به وجود می‌آورند که با وضعی که امروزه، در جهان اسلام موجود است، بسیار شبیه بود.
▬    در اثر فشارهای انقلاب صنعتی، معنای خانواده به خانواده‌ی هسته‌ای اقتصار یافت و همین خانواده طی دو نسل گذشته به تدریج از هم گسیخته است. در این میان نسبت بالای طلاق (۵۰ درصد در امریکا) قابل توجه است.
▬    مهم‌ترین نیروی نهفته در این تحولات همان فردگرایی است. در واقع، طیف آراء سیاسی و اقتصادی در غرب تا حدود بسیار زیادی براساس همین عامل شکل گرفته است. تحولات مهمی که امروزه، ناشی از پدیده‌ی فردگرایی روی می‌دهد آن‌چنان عظیم و بنیان‌کن است که فهم آن برای هر کس از جمله جوان مسلمان دشوار است. در عین حال، این تمام واقعیت غرب نیست و جوان مسلمان باید به این واقعیت که دین هم‌چنان نفوذ قابل ملاحظه‌ای در جامعه‌ی غرب دارد توجه داشته باشد.
▬    یکی از عناصر مهم زندگی اجتماعی دنیای مدرن که بویژه در مورد امریکا و اروپای غربی مطرح است، مسأله‌ی روابط میان نژادهای گوناگون است. اگر چه مدرنیسم عمدتاً در پای‌بندی به مذهب اصالت فرد و حقوق فردی ریشه دارد، عنصر نژاد نیز در تاریخ اروپا و بخصوص امریکا پیوسته نقش مهمی داشته است.

■  حیات اقتصادی
▬    اقتصاد در دنیای مدرن کما بیش از اخلاقی جدا شده و به نیروی محرک بسیاری از تصمیمات سیاسی و اجتماعی تبدیل گردیده است. می‌توان گفت که نظریه‌ی مارکسیستی مرکزیت داشتن عوامل اقتصادی، تا جایی که تمدن دهری مشرب و دنیاگرای جدید مطمع‌نظر است، به یک معنا، پربیراه نبوده است.
▬    در نظامات مبتنی بر دموکراسی قوانینی را که به حوزه‌های اقتصادی، اجتماعی و به طریق اولی، سیاسی مربوط باشد قوه‌های مقننه‌ی انتخابی تصویب می‌کنند. در همه این موارد قانون تبلور مصالحی مبتنی بر مقتضیات جاری یا موجود اجتماعی تلقی می‌شود و با رأی مردم تعیین می‌گردد. قانونگذاران از سوی مردم انتخاب شده‌اند و به نوبه‌ی خود قوانین را وضع و تنظیم می‌کنند.

░▒▓■  آموزش جدید و تاریخ و نظریه‌ها و فلسفه‌های آن
▬    نهادهای آموزشی اسلامی از اوایل قرون وسطی و بویژه در زمنیه‌ی آموزش‌های عالی‌تر، به تدریج از طریق اسپانیا و سیسیل و فرانسه و ایتالیا بر نهادهای آموزشی غرب تأثیر گذاشت. در واقع، کل نظام کالج‌های غربی که زمینه را برای ظهور دانشگاه‌ها در غرب جدید فراهم آورد رابطه‌ی بسیار نزدیکی با نظام «مدرسه»‌ای اسلامی داشت که تا امروز هم‌چنان در جهان اسلام دایر است.
▬    جریان غیر دینی کردن آموزش در غرب چندین قرن طول کشید و هنوز هم خیلی مانده است تا این جریان به تمام معنا کامل شود. پابه‌پای غیر دینی شدن روزافزون نهادهای آموزشی تازه‌ای، اغلب توسط دولت‌ها، برای جدا نگاه داشتن نهادهای آموزشی تازه‌ای، اغلب توسط دولت‌ها، یا محافل غیردینی دیگر به وجود آمده بود، تأسیس می‌شد.
▬    اهداف و دستاوردهای نظام آموزشی جدیدی که دولت‌های اروپایی و بعداً دولت امریکا تأسیس کرده‌اند، شامل تبلیغ آرمان‌های ملی و فلسفه‌هایی هم‌چون علمانیت یا دنیاگرایی غیر دینی جدید، ناسیونالیسم، قول به اصالت فایده و رفاه عمومی می‌شده و طبعاً اهداف اقتصادی ناشی از فکر پیشرفت مادی را که در قرن سیزدهم/ نوزدهم خود تقریباً، به یک مذهب تازه بدل شده بود، نیز در بر می‌گرفته است.
▬    آموزش غربی در حال حاضر عملاً درگیر و دار کشاکش میان دین و اومانیسم غیردینی گرفتار آمده است. جبهه‌های این نبرد و کشاکش در همه‌ی زمینه‌ها و موضوعات، از نظریه تکامل در مقابل، قول به خلقت گرفته تا انواع نظریه‌های اجتماع، فکر مرکزیت اروپا در مقابل، قائل بودن به برابری شأن فرهنگ‌های گوناگون، مسأله زندگی، مسأله رابطه‌ی میان زمینه‌های گوناگون دانش با اخلاق، و بسیاری دیگر از موضوعاتی که برای فلسفه و نظریه آموزش اساسی است، گسترده است.
▬    نهادهای آموزشی جدید، اعم از آن‌که در غرب دایر باشند یا در جایگاهی دیگر، مهم‌ترین خزانه‌های دانش‌اند و خودشان مهم‌ترین محافظان تمدن جدید غربی می‌دانند و بذرهای تنازعات و کشاکش‌های عمیقی را در زمینه‌ی فلسفه‌ها و نظریه‌های آموزش در خود دارند، تنازعات و کشاکش‌های که ناشی و حاکی از تفکیکی است که در سسپیده دم دوران جدید میان قلمرو علم و دانش و قلمرو امور و موضوعات مقدس متبلور شده در دین، برقرار گردید.
▬    امروزه، آموزش غربی، حتی، در تلاش برای حصول به اهداف تهریف شده‌ای هم‌چون غیردینی کردن دانش، سلطه‌ی مادی، اشاعه‌ی مذهب اصالت فرد و همه‌ی جهات دیگری که در جهان نگری اسلامی مردود است، نیز با بحرانی جدی مواجه است، این نظام از دو جهت برای مسلمین خطرناک است:

○    یکی از آن جهت که در درون خودش با بحران مواجه است.
○    و دیگر از آن جهت که، ولو در درون خودش هم با بحران مواجه نباشد، با نگرشی اسلامی و گران قدرترین ارزش‌های اسلامی سازگار نیست.

░▒▓■  هنر در غرب جدید
▬    هنر غربی تا دوران رنسانس شباهت‌های زیادی با هنر اسلامی داشت، اگر چه برخلاف هنر اسلامی که همواره از شمایل نگاری‌های مقدس پرهیخته است، اساساً شمایل نگارانه، یعنی، مبتنی بر ترسیم تمثال‌هایی از حضرت مسیح یا عذرا بود. با وجود این، هنر غرب پیش از رنسانس، یعنی، هنر سنتی غرب، دقیقاً به همان لحاظ که سنتی بود، بر برخی اصول دینی و الهی تکیه داشت.
▬    هنر رنسانس که به واسطه‌ی ظهور و حضور نوابغ نام‌آوری هم‌چون رافائل، میکلانجلو و لئوناردو داوینچی در آن، شهرت یافته است. آشکارا بیش از آن که به زیبایی‌های عوالم معنویت توجه داشته باشد زیبایی‌های زمینی و این جهان را باز می‌تابانده، و به بهای گسستن از هنر مقدس و آسمانی قرون وسطی، به عوالم محضاً انسانی راه گشوده بوده است.
▬    هدف تمامی هنرهای سنتی خلق اشیائی بوده است که قابل استفاده باشند نه صرفاً مظاهری از تجمل و زیبایی. دلیل رو کردن به این هنرها نیز هیچ‌گاه «هنر برای هنر» یعنی، آن چیزی نبوده است که برخی از نظریه‌پردازان هنر بعد از قرن سیزدهم/ نوزدهم غرب بهتر از آن بهانه‌ای برای توضیح پیدایش هنر جدید نیافته بوده‌اند. این رویکرد سنتی که در اسلام نیز وجود داشته ابداً به معنای نوعی گرایش اصالت فایده‌ای در مفهوم عادی این تعبیر نبوده است، زیرا، علاوه بر نیازهای ظاهری و مادی انسان، نیازهای معنوی او را نیز ملحوظ می‌داشته است.
▬    گر چه موزه‌هایی که امروزه، موارد بسیار عظیم آن را جوان مسلمان در غرب می‌بیند، می‌تواند بسیار دیدنی باشد، اما، مآلاً بیانگر این واقعیت است که هنر از بقیه‌ی زندگی روزمره‌ی این مردم جدا شده است.
▬    موسیقی در کنار هنرهای تجسمی یا دیداری نقاش و پیکره‌سازی، مکمل این دو هنر است و هم‌چون نقاشی نقش مهمی در تکوین تعریف اومانیستی جدید انسان از خودش ایفا کرده، و از جمله‌ی مهم‌ترین هنرهای غرب است که در عین حال، درک اهمیتش برای اکثر مسلمین آسان نیست. موسیقی در جهان سنتی اسلام یا با تلاوت آیات قرآن مجید مربوط بوده که در این صورت، علی‌القاعده از آن به موسیقی تعبیر نمی‌شده، یا با اشعاری در مدح و ستایش خداوند و حضرت رسول (ص) و درباره‌ی برخی موضوعات دینی، یا با کارهای جمعی معینی مثل به جنگ رفتن ارتش دروی مزارع توسط دهقانان، جشن‌های ازدواج و نظایر آن.
▬    در کنار موسیقی کلاسیک که وظیفه‌ی اجتماعی بسیار مهم عرضه‌ی موسیقی به گروه‌های تحصیل کرده‌تر و فرهیخته‌تر جامعه‌ی غربی را بر عهده دارد، در غرب موسیقی محلی و مردمی نیز وجود دارد. آن‌چه در غرب به موسیقی محلی یا عامه موسوم است، به رغم آن که از قرن سیزدهم/ نوزدهم در برخی کشورها به ابزار و ادوات جدیدی مجهز گردیده، هم‌چنان نوعی از موسیقی را عرضه می‌کند که بویژه در کشورهایی مثل ایرلند و اسپانیا که هنوز تست‌های قدیمی‌تر موسیقی محلی در آن‌ها محفوظ مانده، شباهت‌هایی با موسیقی‌های قومی جهان اسلام دارد.
▬    به رغم قالب اصلی ادبیات اسلامی که همواره شعر بوده است، در غرب، این قالب اصلی البته، در شکلی متداول رمان بوده است. قابل توجه است که با راه پیدا کردن مدرنیسم به جهان اسلام، رمان نیز به تدریج بر نویسندگان مسلمان تأثیر گذاشت.
▬    اگر چه متون کهن مثل آثار بسیاری از زمینه‌های دیگر، مورد حمله‌ی مذهب هیچ‌انگاری قرار گرفته و به دست مکتب واساختگرایی با شالوده‌شکنی، که از نظر فلسفی در سال‌های اخیر باب روز بوده، «اوراق» شده است، ادبیات هنوز کاملاً زنده و سرپاست. به رغم همه‌ی موانع و مشکلات، ادبیات هم‌چنان وجود دارد و وسیله‌ای است که به مدد آن جان‌های بیدارتر جامعه‌ی غربی بخصوص آن‌هایی که از هنر نوشتن برخوردارند و با نگاهی تیزبین ناظر بحرانی هستند که دنیای مدرن را در خود گرفته است، می‌توانند هم‌چنان به عنوان منتقدان دنیای مدرن عمل کنند.

░▒▓ ■ سبک زندگی مدرن
▬    از مهم‌ترین ویژگی‌های سبک زندگی جدید شورش بر ضد هر چیزی است که از نظر جوانان «سنت» تلقی شده باشد، اعم از سنت به همان مفهوم قدسی و آسمانی، یا آداب و سنن و همه‌ی آن‌چه از نسل‌های پیشین رسیده است.
▬    در شیوه‌ی زندگی کنونی غرب کشش و گرایشی هست که افراد جامعه را به زیستن در لحظه‌ی کنونی فارغ از همه‌ی تاریخ و گذشته و غرق شدن در طلب سرفرازی‌های لحظه‌ای و لذت حسی آنی وا می‌دارد، پرستش قهرمانان ورزشی و میل به رکورد شکنی دائمی و فایق آمدن بی‌وقفه بر طبیعت، نشان دهنده‌ی یک وجه از این دلمشغولی به تن است، در حالی که جنبه‌ی بسیار ویرانگرتر همین گرایش را می‌توان در استفاده از مواد مخدر و طبعاً مشروبات الکلی، روابط جنسی آزاد و نظایر آن دید که تماماً از تلاش نفس برای غرق کردن خود در لذت‌های آنی جسمی و غریزی حکایت دارد.
▬    یکی از ویژگی‌های کم و بیش نظرگیر شیوه‌ی زندگی جدید جست و جوی مشتاقانه به دنبال معناست. همانا از دست رفتن معنای زندگی برای بسیاری از جوان‌هاست که آن‌ها را به بیراهه‌ی طلب لذت‌های آنی جسمانی از طریق روابط جنسی یا استفاده از مواد مخدر یا گاهی خشونت و جنایت کشانده یا آن که آن‌ها را به جست و جوی فلسفه‌ها و فرهنگ‌ها و، حتی، «ادیان جدید» وا داشته است.
▬    به نظر می‌رسد هدف شیوه‌ی زندگی جدید آن است که به مدد رسانه‌ها از همه‌ی امکانات موجود در نظم کنونی بشر نهایت استفاده را ببرد. بیشتر این تحولات در شکل لباس‌ها یا اطوار رفتارها یا اشکال گوناگون موسیقی و سایر هنرها از مراتب فرودین روان مایه می‌گیرد، ولی، گاهی نیز در این میان روزنه‌هایی به عوالم بالا گشوده شده است، و لذا، از یک طرف چشم‌انداز زوال دنیای مدرن پیش روست و از طرف دیگر، در این‌جا و آن‌جا بارقه‌هایی از تجلی دوباره‌ی حقیقت به همان صورتی که سنت طی قرون و اعصار متمادی آن را زیسته و عرضه کرده است، به چشم می‌رسد.
مآخذ:...
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در یکشنبه, 12 آبان 1392 ساعت 08:57

برنامه جهانی حمایت از کسب و کارهای کوچک (SMEs) در کشورهای در حال توسعه

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشتادامه مطلب... از ILO؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬    سازمان جهانی کار در گزارشی به بررسی نحوه نقش کارآفرینان مشاغل کوچک در پیشرفت کاری پرداخته است. در این بررسی به آنالیز تأثیر مشاغل کوچک و متوسط بر نحوه خلق موقعیت کاری و کاهش فقر در کشورهای در حال توسعه پرداخته شده است. نتایج دریافتی از این بررسی بسیار امیدوار‌کننده بوده است.
▬    کارآفرینان کسب‌وکارهای کوچک و متوسط که مختصراً (SMEs) نامیده می‌شوند، نقش کلیدی در ایجاد نوآوری در جامعه ایفا می‌کنند. بیش از دو سوم مشاغل رسمی در کشورهای در حال توسعه در این بخش است و حدود ۸۰ درصد افراد در کشورهای کم درآمد در این حوزه مشغول هستند.
▬    کارآفرینان کسب‌وکارهای کوچک و متوسط که به مشاغلی با ۵ تا ۲۵۰ کارمند اطلاق می‌شود، بخش مهمی از کار را در کشورهای توسعه یافته تشکیل می‌دهند؛ اما، هنوز در مورد نقش این افراد در کشورهای در حال توسعه بحث است. سؤالی که در این زمینه مطرح است این است که آیا واقعاً صاحبان این‌گونه مشاغل در کشورهای در حال توسعه نیز همانند کشورهای توسعه یافته موتور محرک بخش اقتصادی هستند؟
▬    در راستای یافتن پاسخ این پرسش، تحقیقی در این زمینه صورت گرفته است. «آیا کوچک بودن هنوز زیبا است»؟ عنوان این تحقیق است. مقاله بررسی شواهد تجربی در نقش مشاغل کوچک در خلق فرصت‌های شغلی نتیجه می‌گیرد که بیش از دو سوم کسب‌وکارها در کشورهای در حال توسعه نظیر کشورهای افریقایی و امریکایی و کشورهای واقع در امریکای لاتین؛ کسب‌وکارهایی کوچک تشکیل می‌دهند. این آمار در کشورهایی با درآمد پایین نظیر کشورهای جنوب صحرای افریقا به حدود ۸۰ درصد می‌رسد. هم‌چنین، علاوه بر این‌که مشاغل کوچک اکثریت کارها را در کشورهای در حال توسعه تشکیل می‌دهند؛ این‌گونه کارها در ایجاد شبکه‌های شغلی، خصوصاً در شرکت‌های جوان و نوپا بسیار موثر است.
▬    دیدگاهی که بین افراد در جامعه وجود دارد این است که مشاغل کوچک به دلیل دوره عمر کوتاهی که دارند نمی‌توانند در خلق کار موثر واقع شوند که این باور به طور کلی، غلط است. بر اساس این بررسی بیش از ۵۰ درصد موقعیت‌های کاری در مشاغلی با کارمندان زیر ۱۰۰ نفر ایجاد شده است. باید توجه داشت رشد کاری بیشتر از آن‌که در کارهای موجود حاصل شود، از مشاغل نوپا حاصل می‌شود، چرا که، این‌گونه مشاغل اکثراً در سال‌های اول فعالیتشان به سرعت رشد می‌کنند.
▬    همچنین، این تحقیق نشان می‌دهد که کسب‌وکارهای کوچک‌تر نسبت به مشاغل گسترده‌تر تمایل بیشتری برای رشد از خود نشان می‌دهند. با وجود موارد فوق یک کارآفرین خوب باید در عین حال دارای سیاست حمایت از انواع کسب‌وکارهای کوچک، متوسط یا بزرگ باشد. باید توجه داشت که مشاغل کوچک نسبت به مشاغل بزرگ‌تر و توسعه‌یافته‌تر همواره در تأمین مالی با مشکل بیشتری مواجه هستند و بیشتر از شرکت‌های بزرگ در معرض آسیب مالی قرار دارند.
▬    در رابطه با کسب‌وکارهای کوچک ما هم‌چنان به سیاست حمایتی احتیاج داریم؛ البته، نه به این علت که این مشاغل کوچک هستند، بلکه به این دلیل که این‌گونه مشاغل کلید حرکت موتور اقتصاد هستند و عرصه‌ای برای ظهور مشاغل بزرگ هستند. کوچک بودن هنوز زیبا است اگر ما تلاش خود را برای نهادینه کردن حقیقی آن انجام دهیم.
▬    در پایان این‌که باید توجه داشت در تغییرات سریع بازار امروز، شرکت‌های کوچک‌تر نقش مهم‌تری را در شکل‌دهی به نیروی کار در بازار ایفا می‌کنند.
▬    اما سؤالی که مطرح می‌شود این است که: چگونه سازمان جهانی کار از صاحبان مشاغل کوچک حمایت می‌کند؟
▬     سازمان جهانی کار، با کمک دولت‌ها، کارفرمایان و کارمندان سازمان‌ها و دیگر ارگان‌ها به تدوین آموزش‌های مدیریتی می‌پردازد و برای حمایت از نیازهای صاحبان مشاغل کوچک سازمانی را تاسیس کرده است. در طول سال‌ها این سازمان به لحاظ کارشناسان، شبکه‌های کاری در ارتباط، تجربه کاری و ابزارهای مورد استفاده، پیشرفت زیادی کرده است. خصوصاً این سازمان با تدوین برنامه‌هایی با عنوان «کارتان را آغاز کنید و پیشرفت کنید» به افرادی که به تازگی کارشان را آغاز کرده‌اند، کمک می‌کند.
▬    این برنامه‌ها، شامل بسته‌های آموزشی از ابتدای تاسیس کار تا آموزش مهارت‌های پیچیده برای کارهای موجود و ارتقای جایگاه شغلی است. این بسته‌های آموزشی در بیش از ۱۰۰ کشور دنیا با مشارکت بالایی در طول هشت سال گذشته توزیع شده است.
▬    از دیگر کارهای صورت گرفته توسط سازمان جهانی کار در راستای حمایت از کارآفرینان مشاغل کوچک، آموزش در سطح مدارس بوده است. هم‌چنین، کمک به پیشرفت زنان کارآفرین، توسعه ارزش زنجیره‌ای، اصلاح و توانمندسازی محیط برای کارآفرینان و حمایت از تولیدات کارآفرینان مشاغل کوچک و کمک به ارتقای آن‌ها به مشاغل با سطوح بالاتر بوده است.
برداشت از دنیای اقتصاد
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در یکشنبه, 12 آبان 1392 ساعت 08:44

یک دیدگاه دیگر: پیش‌درآمدهای گزارش صد روزه دولت تدبیر و امید + اعتدال

فرستادن به ایمیل چاپ

سایه فتحیادامه مطلب... در گفت‌وگو با پرویز کاظمی؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


░▒▓ دولت در آغاز کار خود اعلام کرد که طی ۱۰۰ روز گزارشی از وضعیت اقتصادی کشور ارائه کرده و طی این مدت اقدامات موثری انجام خواهند داد، اکنون، با گذشت بیش از ۵۰ روز از زمان اعلام این خبر، این سؤال مطرح است که چقدر دولت توانسته به وعده‌های خود عمل کند؟
▬     تصور می‌کنم که این موضوع باید براساس یک‌سری شاخص‌ها مورد ارزیابی قرار بگیرد. این شاخص‌ها نیز قاعدتاً براساس استانداردهایی است که نشان می‌دهد وضعیتی که ما در آن قرار داریم، چگونه است. مثال روشن این شرایط فردی بیمار است که می‌خواهد برای درمان به پزشک مراجعه کند. حتماً پزشک معالج برای او یک‌سری آزمایش‌ها توصیه خواهد کرد، تا براساس آن‌ها نسخه ارائه کند. در مجموعه‌ای مثل یک بنگاه اقتصادی در حال رکود، نیز وضعیت مشابه بیماری است که باید مشکلات آن مشخص شود. برای این کار شاخص‌هایی وجود دارد.
▬    شاخص‌هایی مثل رشد اقتصادی، تورم، بیکاری و... چند مورد از این شاخص‌ها بسیار مهم است. اگر به آن‌ها رجوع کنید متوجه می‌شوید که آمار و ارقامی که در گذشته از وضعیت اقتصادی کشور ارائه می‌شد، چندان قابل اتکا نبود. زمانی بود که بانک مرکزی یک آمار ارائه می‌کرد و مرکز آمار گزارش دیگری. سازمان‌ها و مؤسسات جهانی هم آمار متفاوت دیگری ارائه می‌کردند که هیچ‌کدام با هم هم‌خوانی نداشت. به عنوان مثال، نرخ بیکاری را مرکز آمار ۱۴ درصد اعلام می‌کرد و بانک مرکزی ۹ درصد. ۵ درصد اختلاف خیلی زیاد است. کما این‌که می‌بینیم این اتفاق در کشور ما به کرات افتاد و این نشان می‌دهد که اطلاعات پایه ما دچار اشکال است.
▬    بعضی مواقع گفته می‌شد که نمی‌خواهند، اعلام کنند!
▬    ما اصل را بر این می‌گذاریم که اطلاعات پایه درست باشد و مبنا را بر این بگذاریم. وقتی که قانونی را به عنوان سند چشم‌انداز می‌پذیریم که در آن شاخص‌ها تعیین شده و اتفاقاً یکی از این شاخص‌ها رشد اقتصادی ۸ درصد است، آیا نباید برای رسیدن به آن اهداف تلاش صورت بگیرد. وقتی می‌گوییم رشد ۸ درصدی باید هدف باشد، به این معنا است که باید همه امکانات کشور برای رسیدن به این هدف بسیج شوند.
▬    البته، در یک مقطعی به رشد ۵/۶ درصد رسیدیم.
▬    برای یک مقطع فایده‌ای ندارد. ضمن این‌که باید شرایط دستیابی به همین رشد را بررسی کرد که به چه دلیل رخ داده است. در ۸ سالی که از هدف چشم‌انداز ۲۰ ساله می‌گذرد، هیچ زمان به این عدد دسترسی پیدا نکرده‌ایم. معنی‌اش این است که برای سال‌های باقیمانده، باید برنامه جبرانی گذاشت. وقتی این هدف قابل دسترس نبوده، قاعدتاً در ۱۲ سال هم امکان جبران آن خیلی سخت است؛ بنا بر این، فکر می‌کنم که، حتی، برنامه‌های جبرانی هم نمی‌توانند ما را به هدف برسانند. چون زیرساخت‌های لازم فراهم نیست. پس، یکی از مباحث حائز اهمیت این است که رشد اقتصادی به هدف نرسیده است. وقتی رشد اقتصادی نداشته باشید، طبیعتاً اشتغال‌زایی که هدف اصلی اقتصاد در حال رکود کشور است، محقق نمی‌شود. در نتیجه، شرایط برای رشد تولید ناخالص داخلی مهیا نمی‌شود. وقتی تولید ناخالص پایین می‌آید، بسیاری از شاخص‌ها آسیب می‌بینند.
▬    تولید ناخالص داخلی هر کشور شاخص توسعه آن کشور است. بر مبنای آن درآمد سرانه که شاخص رفاه اجتماعی است، مشخص می‌شود.
▬    گزارش‌ها نشان می‌دهد که بین ۸۰۰ تا ۱۰۰۰ میلیارد دلار تولید ناخالص داریم، اما، در این دو سه ساله که با کاهش ارزش پول ملی روبه‌رو بوده‌ایم، هم رنکینگ جهانی، و هم درآمد سرانه ما افت کرده است. این‌ها در یک فرآیندی ایجاد شده و قاعدتاً این‌گونه نیست که یک شبه ایجاد شده باشد. از آن سو وابستگی ما به نفت بیشتر شده است و متأسفانه این وابستگی در جهت سرمایه‌گذاری نبوده و بیشتر در زمینه هزینه بوده است.
▬    از سویی قرار بوده، طبق اهداف سند چشم‌انداز، قدرت اول منطقه باشیم، اما، توجه دارید که منطقه نایستاده که ما به آن‌ها برسیم. حرکت ما زمان اجرای سند چشم‌انداز بطئی و کند بود، در مقابل، سرعت آن‌ها بیشتر از ما بوده است؛ بنا بر این، خودمان را با کدام کشور در منطقه مقایسه کنیم؟ با قطر که بیشترین رشد درآمد سرانه را در دنیا داشته یا با عربستان؟ در این مدت تصمیم‌هایی که گرفتیم، هم سبب تحریم بیرونی شد، و هم در داخل شرایط نامساعدی به وجود آورد؛ یعنی، در داخل تصمیم‌های غلطی گرفته شد. امروز کسی نمی‌تواند بگوید که تحریم‌ها روی ما اثر نگذاشته، قطعاً گذاشته، اما، در خصوص درصد آن اختلاف نظر وجود دارد.

░▒▓ اثر تصمیم‌های غلط درونی بیشتر بود یا سیاست خارجی؟
▬    به اعتقاد من، تصمیم‌های غلط باعث شد تحریم‌ها گسترده شود. در واقع، تصمیم‌های غلطی که در تعامل با دنیا گرفتیم ما را به جایی رساند که این شرایط برای اقتصاد پیش بیاید. من در یک برنامه تلویزیونی این را گفتم که حکایت ما مثل آن شخصی است که خود را داخل یک قفس طلایی زندانی کرده و کلیدش را دور انداخته است، سپس، اعتراض می‌کند که چرا داخل قفس است! عملاً این اتفاق برای ما افتاده. با سیاست‌های غلطی که اخذ شد پرونده ایران به شورای امنیت رفت و حالا باید برویم آن را حل کنیم. از آن‌سو در داخل سیاست‌هایی اتخاذ شد که مشکلات اقتصادی کشور را تشدید کرد. هرساله بانک مرکزی بسته نظارتی ارائه می‌کند. اگر خاطرتان باشد در تعیین نرخ سود چه اتفاق‌هایی در کشور افتاد.
▬    همه این‌ها دست به دست هم داد که تصمیم‌های غلط عامل تشنج در سیاست‌های پولی بانکی شود. این تشنج سبب شد تا پول‌های سرگردان به بازار ارز رفته و با مشکلاتی که داشتیم، ملغمه‌ای ایجاد شد؛ یعنی، تصمیم‌ها و سیاست‌های غلط باعث شد تا کسانی که در کشور سرمایه‌گذاری می‌کردند به تدریج سرمایه خود را از ایران ببرند.
▬    چون تصمیم‌ها آنی و هیجانی بود و ضریب ریسک را بالا برده بود. در حال حاضر ما جزو کشورهای آخر در ضریب ریسک در دنیا هستیم. هیچ سرمایه‌گذار خارجی در این شرایط نمی‌خواهد در ایران سرمایه‌گذاری کند. طبیعی است که سرمایه‌گذاران برای سرمایه‌گذاری در هر کشور ابتدا وضعیت اقتصادی آن کشور را بررسی می‌کنند.
▬    اگر ضریب ریسک آن کشور پایین باشد، اقدام به سرمایه‌گذاری می‌کنند. این طبیعی است؛ هم‌اکنون، بازار کسب‌وکار به هم ریخته و در جایی قرار گرفته‌ایم که تعامل ما با دنیا دچار مشکل است. باید بدانیم که در دنیای نو وقتی امواج مختلف را می‌شنوید، باید براساس منطق اقتصادی تصمیم‌گیری کنید. تعاملات دنیا هم همین است.
▬     ما را به سمتی می‌برد که با دنیا تعامل داشته باشیم. نمی‌توان دور کشور را سیم خاردار کشید و با دنیا تعامل نکرد. خصوصاً کشوری مثل ایران به دلیل ویژگی‌هایی که در منطقه دارد باید از این فضا به درستی استفاده کند. می‌گویند بین خواسته‌ها و داشته‌ها پلی به اسم مدیریت است که داشته‌ها را به خواسته‌ها وصل می‌کند.

░▒▓ شما فکر می‌کنید در حال حاضر در کجای این گردونه قرار گرفته‌ایم و از این امکانات چگونه می‌توانیم استفاده کنیم؟
▬    فکر می‌کنم تصویر کلی از این موضوع را ارائه کردم. حرکتی که باید اتفاق بیفتد این است که باید این حرکت منجر به شناخت بهتر از شرایط موجود شود. مرحله بعدی نسخه پیچیدن و اجرا کردن است. در واقع، این هنری است که مدیران کشور می‌توانند در شرایط فعلی از آن بهره بگیرند. مرحله بعدی کنترل، کاهش بحران‌ها و افزایش توانمندی‌های کشور است.
▬    البته، بخشی از شرایط کنونی در اقتصاد ایران روحی- روانی است. مثلاً، در بازار کسب‌وکار تصمیم‌ها و هیجان‌ها سبب بروز مشکلات زیادی شده است که خوشبختانه با استقرار دولت، آرامش به بازار کسب‌وکار بازگشته و فعلاً تنشی از این باب نیست. این شرایط سبب آرامش خاطر بین سرمایه‌گذاران شده که به اعتقاد من حرکت مبارکی است، اما، اگر برای آن برنامه نداشته باشیم نمی‌توان به نتیجه رسید.

░▒▓ دولت چه تصمیم‌هایی را می‌تواند اتخاذ کند؟
▬    برنامه‌های تکمیلی مثل گزارش‌هایی که امروز درباره بخش‌های مختلف کشور صورت می‌گیرد، می‌تواند مفید باشد. باید از برخوردی که سبب بروز اختلاف بین دستگاه‌های دولتی می‌شود، جلوگیری شود. مثلاً، برخوردی که بر سر واردات دارو بین دو نهاد گمرک و بانک مرکزی به وجود آمد و موجب اختلاف شد، در حالی که هر دو سازمان‌هایی دولتی هستند.
▬    نباید این‌گونه کارها را به هم گره بزنند. از یک‌سو داروها در گمرک مانده و تاریخ انقضای آن گذشته و از سوی دیگر، مردم نیازمند دارو هستند؛ این‌ها مسائلی است که اوج ضعف مدیریت را نشان می‌دهد بنا بر این، اولین مسأله آرامش در بازار کسب‌وکار است.
▬    تولیدکننده‌ای که نتواند تولیدش را به موقع به بازار عرضه کند، دوباره سر جای اولش برمی‌گردد. ما باید به سرعت تصمیم بگیریم. بخشی نیز به توانمندی مدیران مربوط می‌شود. سؤالی که همیشه می‌پرسم این است که آدم‌ها سیستم را می‌سازند یا سیستم آدم‌ها را می‌سازد؟ مهم این است که افراد توانمند سیستم را بسازند. البته، ما آدم‌های توانمند زیادی داریم. من پارسال گفتم که بودجه امسال بحرانی است. امروز روشن شده که بیش از ۸۰ هزار میلیارد تومان آن محقق نمی‌شود. چگونه است که بودجه‌ای که در سه ماه اول سال تصویب شده، گفته می‌شود محقق نمی‌شود؟ آیا لایحه‌ای که سال گذشته دولت به مجلس فرستاد، مجلس نمی‌دانست و آن را تصویب کرد؟ این سؤال را باید کسی واقعاً جواب بدهد.
▬    درحالی‌که پارسال پیش‌بینی می‌شد که امسال بحران بودجه اتفاق می‌افتد. در حوزه عمرانی بودجه‌ها وضعیت نامطلوبی دارند. زمانی تخصیص می‌یابند که ۶ ماه اول سال عملاً از دست رفته و در فصل سرما نمی‌توان کاری از پیش برد. طبعاً مشکلات امسال به سال ۹۳ منتقل خواهد شد. این‌گونه نیست که بگوییم بهبود حاصل شده است.

░▒▓ تصویر کنونی اقتصاد آشفته است، دولت در ۲ ماهی که مستقر شده، این تصویر را گرفته است. فکر می‌کنید فرصتی دارد که بخواهد حداقل بودجه امسال را جمع کند؟
▬    اگر وضع از شرایطی که امروز در آن قرار داریم بدتر نشود، قدم بسیار مثبتی برداشته است. به نظر من بهتر است به جای آن‌که اعلام شود می‌خواهیم اشتغال ایجاد کنیم، گفته شود قصد داریم ظرفیت‌ها را افزایش بدهیم. این خیلی بد است که بگویند آمار اشتغال کشور را نداریم!
▬    اما این وضعیت مربوط به این دولت نیست..
▬    بله، این چیزی نیست که امروز به آن رسیده باشیم. تمام این مسائل از قبل قابل پیش‌بینی بود.

░▒▓ به نظر شما ریشه این مشکلات مربوط به قوانین بوده یا اجرای ضعیف؟ مثلاً، نرخ بیکاری ۱۰ بوده، ۱۴ اعلام می‌شود معلوم است که مشکل جای دیگر است.
▬    این‌ها بحث‌های ساختاری است. باید مشکلات ساختاری را حل کرد. مثلاً، وقتی می‌خواهند بودجه بنویسند، سه ماه کار می‌کنند. بودجه را می‌نویسند بعد بودجه به دولت می‌آید حک و اصلاح می‌شود و، سپس، به مجلس می‌رود. حالا اگر مفاد بودجه اجرا نشود چه اتفاقی می‌افتد؟ باید ضمانت اجرایی باشد. کما اینکه بسیاری از بودجه‌ها اجرا نشد و اتفاقی هم نیفتاد. وقتی می‌گویند ۸۰ هزار میلیارد تومان کسری بودجه این یعنی، ۶۰ درصد بودجه. این رقم نشان می‌دهد که کار ما ایراد دارد. باید سازمانی باشد که مستقل اطلاعات را بررسی کرده و بعد شاخص‌ها را ارائه کند. باید جایی باشد که این آمارها را پردازش کند که آیا روند کاری ما رو به توسعه بوده است یا خیر. در قوانین و دستورالعمل‌ها باید بحث نظارتی مورد تأکید قرار بگیرد. نمی‌توان بودجه را ۲۷ اسفند به مجلس داد و گفت تصویب کنید.
▬    دستوری که نمی‌شود کشور را اداره کرد. اقتصاد دستوری هیچ گاه به سرانجام، نمی‌رسد. این مشکل به ساختارها برمی‌گردد. مدیریت منابع، امر بسیار مهمی در اقتصاد است. خدا نکند به عارضه‌ای دچار شویم که نیاز به عمل داشته باشد. با تصمیم‌های هیجانی و سینوسی نمی‌توان کشور را اداره کرد. آیا جوان‌هایی که به خارج از کشور رفتند، مشمول فرار مغزها شدند یا صدور آن؟ من فکر می‌کنم هر کس در بین بستگان خود چند نفر افراد باهوش می‌شناسد که از کشور رفته است. خروج آن‌ها برابر است با خروج ژن. این تبعاتی است که از این تصمیمات به وجود می‌آید.

░▒▓ اشاره کردید که باید دستگاهی ضمانت اجرای قوانین را تضمین کند، به نظر شما باید این نهاد نظارتی ایجاد شود یا می‌توان این وظیفه را به سایر دستگاه‌های موجود احاله کرد؟
▬    نکته‌ای که وجود دارد این است که در مدیریت کلان قرار بوده، دو اتفاق بیفتد. قرار بوده کارهایی انجام شود، اما، انجام نشده است. این اتفاق به دو علت صورت گرفته؛ یا قصور بوده یا ناتوانی.
▬    اگر قصور است باید اطلاع‌رسانی شود. قطعاً وقتی قصور باشد دور بعد مردم به آن مدیریت رأی نمی‌دهند. چطور است دولتی که توفیق ندارد، دوباره تکرار می‌شود؟ اگر اطلاع‌رسانی شفاف باشد این اتفاق نمی‌افتد. آفت مدیریت دولتی این است که هر کس به بنگاه‌های اقتصادی می‌رود، عملکردها همه موفق است، پس، چگونه است که کشور گلستان نمی‌شود؟

░▒▓ به نظر شما علت ناشی از قصور است یا ناتوانی؟
▬    هر دو؛ اما، باید شرایط طوری باشد که دیگر امکان ادامه نباشد.

░▒▓ این قصور و ناتوانی مربوط به یک دوره هشت ساله است یا کل دوره‌ها را شامل می‌شود؟
▬    دوره‌های قبل هم بوده، فقط اطلاع‌رسانی مناسبی نشده است.

░▒▓ اگر بخواهید عملکرد این هشت سال را با دولت اصلاحات مقایسه کنید، به نظر شما دولت آقای روحانی باید ملاک را دولت اصلاحات بگذارد یا الگوی خود را داشته باشد؟
▬    به نظر من ترکیبی باید عمل کند. اگر می‌خواهیم کشوری توسعه یافته باشیم ابتدا باید ساختارهایمان را اصلاح کنیم. بخشی از کار هم فرهنگی است. در مدیریت‌های کلان، بنگاه‌های بزرگ باید مدیر بعدی را وارد مجموعه کرده و او را نمو دهند. در حالی که اگر مدیری در ایران بداند نفر بعدی و جایگزین او کیست، قلم پای او را می‌شکند! حال آن که در همه جای دنیا این ابزار مدیریت است. از سالی که چشم‌انداز در کشور اجرایی شده هیچ گزارشی از روند توسعه کشور ارائه نشده است که براساس آن میزان پیشرفت کشور مشخص شود.
▬     دولت‌های قبلی، اما، گزارش‌های نظارتی را ارائه می‌کردند.

░▒▓ که خیلی متقن و قابل اعتماد نبود.
▬    اما، به هر حال، حرکتی صورت می‌گرفت.
▬    بله، من نفی نمی‌کنم، اما، اگر به سمتی می‌رفتیم که پایه‌های این کار محکم‌تر می‌شد، این اتفاق‌ها در دولت نهم و دهم کمتر اتفاق می‌افتاد. وقتی بانک مرکزی نرخ تورم را طوری اعلام کند که مردم اعتماد خود را از دست می‌دهند، دیگر آمارها هم قابل اعتماد نیستند.
▬    از یک طرف گفته می‌شود که ما در یک نقطه بحرانی هستیم. در حالی که مدیریت باید کشور را به سمت آرامش ببرد. نه این‌که استرس زا باشد. این هشت سال خیلی زیان دیدیم. باید این خسارت‌ها جبران شود. مقاله‌ای درباره صلح حدیبیه نوشتم.
▬    بروید بخوانید. ما که از پیامبر مسلمان‌تر نیستیم. حالا راجع به این صحبت می‌کنیم که خودمان مشکل را ایجاد کرده‌ایم. باید مدیران خوب تربیت شوند. مدیرانی که بله قربان‌گو نباشند، امیدواریم در دولت تدبیر و امید فضای تعامل و گفت‌وگو ایجاد شود.

░▒▓ یکی از مواردی که شما بر آن تأکید دارید، کسری بودجه ۸۰ هزار میلیارد تومانی است. بعد از استقرار دولت یازدهم به کرات این موضوع شنیده می‌شود که وضعیت مالی دولت خوب نیست. آیا دولت می‌تواند در ماه‌های باقیمانده بر این کسری فائق بیاید؟
▬    همان طور که اشاره کردم باید با استفاده از راهکارهایی که وجود دارد، نگذاریم وضعیت از این بدتر شود. با جهت‌گیری که می‌شود می‌توان تمرکز را بر افزایش تولید ناخالص داخلی برد.

░▒▓ آیا می‌شود در ماه‌های باقیمانده این کار را انجام داد؟
▬    قاعدتاً خیر؛ اما، مسیر را می‌توان در پیش گرفت.
▬    می‌گویند دولت پول ندارد، در افکار عمومی وجهه خوبی ندارد...
▬    به هر حال امروز شرایط به گونه‌ای است که دولت مشکل تأمین منابع یارانه‌ها را در بودجه دارد. در مرحله اول باید دولت سم‌زدایی شود. مثل شخصی که معتاد است، در مرحله اول باید او را سم‌زدایی کرد تا به تعادل برسد. در مرحله بعد روی بازیافت کار کرد. این مرحله تبعات هم دارد؛ اما، مهم این است که جهت‌دار حرکت کنیم. باید گره‌هایی که هست حل شود. بعد هم بحثمان را با دنیا روشن کنیم. این نرمش قهرمانانه که مقام معظم رهبری مطرح کردند، در قالب آن صلح حدیبیه مطرح شده است؛ اما، سؤالی که مطرح است این‌که می‌توانستیم این شرایط را به وجود نیاوریم. من روی این موضوع حرف دارم.
▬    با تدابیری که اتخاذ می‌شد می‌توانستیم این شرایط را ایجاد نکنیم که بگوییم قطع‌نامه‌ها کاغذ پاره است؛ در حالی که الآن شاید جرأت نکنیم راجع به این صحبت کنیم. به نظر من بودجه ۹۲ عملاً قابل اصلاح نیست. باید برای بودجه ۹۳ و ۹۴ کار کرد. تا هم درآمدهای نفتی مناسب در بودجه توزیع شود، و هم درآمدهای صادرات غیرنفتی متناسب شود. از سویی در تعامل با دنیا می‌توان مشکل نقل و انتقال‌های پولی را در وهله اول حل کرد که فکر می‌کنم می‌تواند بسیار راهگشا باشد.

░▒▓ فکر می‌کنید این می‌تواند اولویت نخست کشور باشد؟
▬    می‌تواند مهم‌ترین گام باشد. با جلوگیری از تصمیم‌های غلط و اصلاح تصمیم‌های غلط گذشته می‌توان یک بسته جامع ارائه کرد.

░▒▓ یعنی شما معتقدید در حوزه بانکی نقل و انتقالات اگر گشایشی صورت بگیرد، بسیاری از مسائل حل می‌شود؟
▬    بین بد، بدتر و بدترین‌ها باید انتخاب کرد. اگر از منفی ۸ به منفی ۶ برسیم، اگر چه هنوز دامنه منفی است، اما، نشان می‌دهد که مشکلات رو به کاهش است. تأکیدی که بر نظارت و مونیتورینگ دارم؛ به این معناست که آیا روند توسعه و پیشرفت کشور رو به رشد است یا خیر؟

░▒▓ چقدر خوش‌بینی وجود دارد؟
▬    امیدوارم از فضایی که در داخل کشور به وجود آمده حسن استفاده شود. به هر حال، الآن شادابی و طراوتی بین مردم و فعالان اقتصادی به وجود آمده است. اگر تصمیم درستی گرفته نشود، جبران عواقب آن سخت‌تر خواهد شد.
برداشت از دنیای اقتصاد
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در یکشنبه, 12 آبان 1392 ساعت 08:41

یک دیدگاه: پیش‌درآمدهای گزارش صد روزه دولت تدبیر و امید + اعتدال

فرستادن به ایمیل چاپ

سایه فتحیادامه مطلب... در گفت‌وگو با دکتر غلامعلی فرجادی؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


░▒▓ با توجه به این‌که دولت جدید وعده داده بخشی از مشکلات اقتصادی را ظرف ۱۰۰ روز ساماندهی خواهد کرد. به نظر شما کدام یک از مسائل و مشکلات اقتصادی قابل حل است؟
▬    در حال حاضر، کشور با چالش‌های بسیاری مواجه شده است. رفع برخی از این چالش‌ها به زمان بیشتری نیاز دارد و در کوتاه مدت امکان‌پذیر نیست. اگر چه جهت‌گیری صحیح در رفع مشکلات اقتصادی می‌تواند از بروز آسیب‌های بعدی جلوگیری کند.
▬    شاید جامعه انتظار نداشت که در یک دوره ۱۰۰ روزه برخی از مشکلات اقتصادی مرتفع شود. ولی، با توجه به این‌که دولت آقای روحانی وعده داده است که در این مدت زمان کوتاه بخشی از مسائل را ساماندهی کند به طور طبیعی انتظاراتی نیز در این جهت در جامعه شکل گرفته است.
▬    ضروری است که دولت بر اجرای برنامه‌هایی تأکید کند که سبب بهبود وضعیت موجود یعنی، کاهش مشکلات اقتصادی روزمره و پاسخگویی به نیازهای آنی، اقشار مختلف بویژه طبقات متوسط و پایین جامعه، شود. اگر این ۱۰۰ روزه بر این محور استوار بماند حداقل بخشی از انتظارت مردم در راستای بهبود وضعیت معیشت محقق خواهد شد و آن‌ها به طور عینی اثرات اقدامات دولت جدید را لمس می‌کنند. در غیر این صورت ممکن است امیدواری و خوش بینی که پس از روی کار آمدن دولت آقای روحانی در جامعه ایجاد شده است، به یاس و ناامیدی تبدیل شود. دولت جدید نباید از تبعات زیان‌بار این مسأله غافل شود.

░▒▓ دولت در جهت رفع فشار اقتصادی بر خانوارها و حل مشکلات معیشتی آن‌ها بویژه در طبقات متوسط و پایین جامعه رفع کدام یک از مشکلات اقتصادی را باید در اولویت قرار دهد؟
▬    برای پاسخگویی به تأمین معیشت جامعه باید دید دولت در ۱۰۰ روزه نخست برای کاهش تورم و جلوگیری از افزایش مستمر سطح عمومی قیمت‌ها چه برنامه‌ای ارائه می‌دهد؟ یا این‌که سیاست‌های دولت برای کاهش بیکاری که یکی از مهم‌ترین چالش‌های اقتصادی کشور است، چیست؟ یا سیاست دولت در خصوص نرخ ارز و نرخ بهره بانکی بر چه اساسی است؟
▬    از سوی دیگر، آیا دولت در رونق بخشی به اقتصاد کشور و تشویق سرمایه‌گذاری (داخلی و خارجی) گشایشی ایجاد خواهد کرد؟ با مسأله هدفمندی یارانه‌ها و پرداخت یارانه‌های نقدی چگونه برخورد می‌کند؟ آیا دولت برای حمایت از اقشار آسیب‌پذیر و گروه‌های زیر خط فقر که در وضعیت هشدار قرار دارند، برنامه‌ای دارد؟ دولت چگونه می‌تواند با اجرای برنامه‌های ضربتی باعث ساماندهی بازار دارو شود و مسائل ناشی از کمبود و بازار سیاه دارو را حل کند.
▬    طی یک سال اخیر بیشترین فشاری که بر طبقات متوسط و پایین جامعه وارد شده است از ناحیه تأمین هزینه‌های دارو و درمان بوده است. بنا بر این، اگر دولت وعده داده بخشی از مشکلات اقتصادی را طی ۱۰۰ روز حل کند بدون شک مسأله اصلی حل مشکلات معیشتی مردم است. این امر نیز بدون اجرای برنامه‌ها و سیاست‌های صحیح در خصوص رفع مشکلات در زمینه تورم و بیکاری و سایر مواردی که اشاره شد، محقق نخواهد شد.
▬    با توجه به این‌که یکی از موانع پیش روی دولت برای کاهش فشار اقتصادی بر خانوارها مسأله تورم است. آمارها حکایت از رشد نرخ تورم دارد. دولت چگونه می‌تواند در برنامه ۱۰۰ روزه به شکلی برنامه‌ریزی کند که تورم را مهار کند؟
▬    مسأله اصلی در همین نکته قرار دارد. رفع مشکلات اقتصادی که در سال‌های گذشته تشدید شده‌اند را نمی‌توان در قالب ۱۰۰ روز و، حتی، یک ساله حل کرد و انتظار دگرگونی و حرکت در مسیر توسعه اقتصادی را داشت. اگر دولت بسیار سنجیده با برنامه و منطبق با اصول علمی اقتصاد عمل کند حداقل ۲ تا ۳ سال زمان می‌برد تا برای این چالش‌ها و مشکلات راه حل پیدا شود و ساماندهی شوند تا تثبیت و آرامش اقتصادی ایجاد شود، چرا که برنامه‌ها و راه‌حل‌های کوتاه‌مدت برای رفع مشکلات اقتصادی بزرگی چون تورم و بیکاری مقطعی بوده و تنها به مانند مسکنی هستند که اگر دولت برای آن‌ها برنامه‌های بلندمدت را پیش‌بینی نکند اقتصاد ایران را در معرض آسیب بیشتری قرار خواهد داد. از طرفی جامعه از دولت انتظار دارد.
▬    شاید به همین علت است که دولت آقای روحانی به مردم وعده داده است تا حداقل در کوتاه مدت بخشی از معضلات را رفع کند. بنا بر این، دولت باید تلاش کند تا با بررسی و ارزیابی جوانب امر برخی از مشکلات اقتصادی را به شکل مقطعی حل کند.
▬     بنا بر این، دولت اگر می‌خواهد طی ۱۰۰ روز یا منطقی‌تر است بگوییم در دوره ۶ ماهه مسأله کلیدی اقتصاد ایران یعنی، تورم را حل کند باید به شکل قابل توجهی از هزینه‌های خود بکاهد و صرفه جویی کند. مسأله صرفه جویی در هزینه‌های دولت نباید ساده فرض شود. دولت باید در گام‌های نخست انضباط مالی را در کل بدنه خود حاکم کند. نه تنها باید مانع ایجاد هرگونه هزینه جدید برای خود شود، بلکه باید از هزینه‌های فعلی نیز به شکل قابل توجهی بکاهد و در مقابل، کارآیی خدمات دولت را بالا ببرد تا حداقل در مسیر مهار تورم گام بردارد.
▬    با کسری ۸۰ هزار میلیارد تومانی که دولت در بودجه سال ۹۲ دارد چگونه می‌تواند هم کسری بودجه را جبران کند و از طرفی صرفه‌جویی در هزینه‌هایش را نیز انجام دهد؟
▬    بدون شک یکی از راهکارهای مهار تورم مسأله کاهش هزینه‌های دولت است. دولت در شرایطی قرار ندارد که بخواهد بدون صرفه‌جویی به امور خود بپردازد و انتظار کاهش تورم را نیز داشته باشد. دولت باید تمام توان خود را برای به پایان رساندن پروژه‌های نیمه تمام صرف کند. نباید هیچ پروژه عمرانی جدیدی را فعلاً آغاز کند.
▬    اگر بخواهد علاوه بر پروژه‌های نیمه تمام، پروژه‌های جدید را نیز کلید بزند در تأمین هزینه‌ها با آسیب‌های جدی مواجه خواهد شد. حتی، در زمینه پروژه‌های عمرانی نیمه تمام نیز باید پروژه‌هایی را در اولویت قرار دهد که در مراحل پایانی هستند و هزینه چندانی نیاز ندارند یا پروژه‌های نیمه تمامی که در رشد تولید و خدمات نقش موثر دارند.
▬    بنا بر این، باید پروژه‌های نیمه تمام فازبندی شده و با توجه به اولویتی که دارند برای آن‌ها هزینه شود. در حال حاضر دولت چاره‌ای ندارد که بخشی از صرفه‌جویی هزینه‌هایش را از این طریق انجام دهد. عامل دیگری که در کاهش تورم نقش دارد انتشار اوراق سپرده است. یک راه حل دیگر سرعت بخشیدن به واگذاری‌های بنگاه‌های دولتی به بخش خصوصی است که هزینه‌ها را از دوش دولت بر می‌دارد و کسری بودجه را کاهش می‌دهد.

░▒▓ درحالی‌که دولت از کاهش تورم سخن می‌گوید و، حتی، وعده داده که نرخ حامل‌های انرژی تا پایان امسال افزایش نمی‌یابد تا حداقل از اثرات تورمی در این زمینه بکاهد، اما، برخی از مسؤولان به تازگی از احتمال افزایش نرخ بنزین خبر داده‌اند. آیا مسأله به تورم دامن نخواهد زد؟
▬    توجه کنید افزایش نرخ حامل‌های انرژی بویژه بنزین از منظر اقتصادی و ایجاد منابع جدید برای دولت، دیدگاه صحیحی است، اما، در حال حاضر افزایش قیمت حامل‌های انرژی تبعات تورمی خواهد داشت. اگر دولت نرخ بنزین را افزایش دهد، دیگر نمی‌تواند انتظار کاهش تورم را داشته باشد. شاید بهتر باشد دولت افزایش قیمت حامل‌های انرژی را به عقب بیندازد و از ابتدای سال بعد اگر شرایط لازم فراهم بود این کار را انجام دهد.

░▒▓ پس، سخنان برخی مسؤولان در خصوص احتمال افزایش نرخ بنزین با برنامه ۱۰۰ روزه دولت در جهت کاهش تورم برای حل مشکلات معیشتی اقشار مختلف جامعه در تضاد است؟
▬    بله. این تناقض‌گویی‌ها ظاهراً، وجود دارد. اگر دولت وعده داده که در گزارش ۱۰۰ روزه یا ۶ ماهه گشایشی در معیشت مردم ایجاد خواهد کرد و از فشار اقتصادی بر زندگی آن‌ها می‌کاهد بدون شک باید تورم را مهار کند. تورم نیز وقتی کنترل می‌شود که دولت از اجرای برنامه‌ها و سیاست‌هایی که باعث افزایش هزینه‌های تولید و سطح عمومی قیمت‌ها خواهد شد، اجتناب کند.
▬    از سویی مشخص نیست روند مذاکرات بین‌المللی به چه سرانجامی خواهد رسید و آیا تحریم ها در مدت زمان کوتاهی در ۶ ماه تا یک سال برداشته خواهد شد؟ اگر این مسأله قابل پیش‌بینی بود با توجه به اثرات روانی که برداشتن تحریم‌ها ایجاد می‌کرد حداقل بخشی از مشکلات اقتصادی حل می‌شد و دولت می‌توانست با تشویق سرمایه‌گذاران داخلی و خارجی در جهت ایجاد منابع جدید گام بردارد و تا یک سال بعد زمینه را برای حرکت در مدار رشد اقتصادی فراهم می‌کرد.

░▒▓ شما اشاره کردید که سیاست دولت در تعیین نرخ ارز و بهره بانکی از جمله مواردی است که می‌تواند در حل بخشی از مشکلات کشور موثر باشد و منجر به کاهش فشار اقتصادی و تورم شود، اما، اکنون، در این زمینه بین تیم اقتصادی دولت اختلاف نظرهایی وجود دارد. هنوز مشخص نیست دولت چه سیاستی را پیرامون نرخ ارز و بهره اعمال خواهد کرد، اما، اظهارنظر اخیر رییس کل بانک مرکزی درباره نرخ ارز مبنی بر اینکه؛ «نرخ ارز دلیلی برای کاهش بیشتر ندارد». باعث شده تا نگرانی‌هایی ایجاد شود که ممکن است دولت بخشی از هزینه‌های خود را از محل نرخ ارز جبران کند که این مسأله نیز در نهایت منجر به افزایش تورم خواهد شد. دولت در این زمینه باید چه سیاستی را اعمال کند که به تورم دامن نزند؟
▬    تعبیر صحبت‌های اخیر آقای سیف رییس کل بانک مرکزی درباره نرخ ارز به مانند این بیت شعر سعدی است؛ جز راست نباید گفت / هر راست نشاید گفت. بنا بر این، بنده اظهارنظر آقای سیف را از نظر اقتصادی، علمی و منطقی قبول دارم و برای آن نیز دلایل قانع‌کننده دارم که در ادامه توضیح خواهم داد. ولی، این مسأله به معنای این نیست که باید رییس کل بانک مرکزی این حرف را بزند. در شرایط فعلی مسؤولیت رییس کل بانک مرکزی کمتر از مسؤولیت وزیر امور خارجه نیست.
▬    هر سخنی که رییس کل بانک مرکزی می‌گوید اثر مستقیم بر اقتصاد دارد. بازتاب و انعکاس سخنان رییس کل بانک مرکزی برای عموم جامعه اعم از تولیدکنندگان و مصرف‌کنندگان و در کل تمام فعالان اقتصادی و بازار اهمیت دارد و تأثیرگذار است. از طرفی رییس کل بانک مرکزی که مسؤولیت حفظ ارزش پول ملی را بر عهده دارد نباید نسبت به کاهش نرخ دلار به طور مستقیم واکنش نشان دهد که این مسأله باعث بروز نگرانی در جامعه می‌شود.

░▒▓ پس، شما اعتقاد دارید که اقتصاد ایران باید نرخ هر دلار ۳ هزار تومان را بپذیرد و انتظار کاهش قیمت را نداشته باشد؟
▬    اولاً؛ بنده تاکنون، نشنیده‌ام و در جایی نخوانده‌ام که آقای روحانی به طور مستقیم وعده داده باشد که نرخ ارز را کاهش می‌دهد. پس، کاهش نرخ ارز از وعده‌های اقتصادی دولت آقای روحانی نیست، اما، با توجه به این‌که افزایش نرخ ارز آثار تورمی دارد به هر شکل دولت باید مانع افزایش بیش از حد نرخ فعلی دلار شود. ثانیاً؛ در شرایط فعلی اقتصاد ایران نمی‌توان انتظار داشت که نرخ دلار از ۳ هزار تومان به میزان قابل توجهی پایین بیاید. ممکن است این نرخ تا ۲۷۰۰ یا ۲۸۰۰ برسد، اما، کمتر از این قیمت در وضعیت فعلی اقتصاد ایران که تحریم‌ها وجود دارند. امکان‌پذیر نیست.
▬    وقتی دولت منابع ارزی جدید در اختیار ندارد چگونه می‌تواند زمینه کاهش نرخ ارز را فراهم کند. از طرف دیگر، حجم نقدینگی در چند سال گذشته با رشد ۷ برابری مواجه بوده است که این خود سد محکمی در کاهش نرخ دلار است. بنا بر این، در حال حاضر شرایط اقتصاد ایران این اجازه را نمی‌دهد که نرخ دلار به نرخ‌های گذشته مثلاً، ۲۰۰۰ یا ۱۵۰۰ تومان برگردد. حتی، اگر عزم دولت هم بر کاهش نرخ ارز باشد، اما، نبود منابع ارزی جدید و محروم بودن ایران از دلارهای نفتی و مشکلات نقل و انتقال پول مانع می‌شود تا این اتفاق حداقل در کوتاه مدت رخ دهد. بنا بر این، دولت نمی‌تواند فعلاً از کاهش نرخ ارز بگوید، بلکه تنها باید شرایطی را فراهم کند که قیمت دلار تثبیت شود.

░▒▓ اگر تحریم‌ها برداشته شود چه تغییری در نرخ دلار می‌توان انتظار داشت؟
▬    اگر توافق در مذاکرات ایجاد شود و به تدریج تحریم‌ها برداشته شود. در نتیجه، درآمد حاصل از فروش نفت قابل انتقال شود و صادرات نفت کم کم به سطح گذشته برگردد می‌توان انتظار داشت نرخ ارز مقداری کاهش پیدا کند.
▬    اگر چه بسیاری از برآوردهای کارشناسی بر این اساس است که ارزش واقعی دلار در حدود ۲۵۰۰ تومان است. مگر این‌که دادوستد ارزی هنگفتی به یکباره داشته باشیم که امکان وقوع آن بسیار کم است. طی ۱۰ سال گذشته نرخ دلار تقریباً ثابت بوده است و از حدود ۸۰۰ تومان در اوایل دهه ۸۰ به ۹۵۰ تا ۱۰۰۰ تومان در سال ۹۰ رسید. اگر قیمت دلار متناسب با تفاوت نرخ تورم ایران و امریکا هر ساله تعدیل می‌شد مردم و اقتصاد کشور به تدریج خود را با آن تطبیق می‌دادند و، حتی، در صورت تحریم نیز به یکباره نرخ دلار به بیش از ۳ هزار تومان نمی‌رسید.

░▒▓ یعنی اگر نرخ ارز به تدریج در این سال‌ها تغییر می‌کرد در سال ۹۰ با تشدید تحریم‌ها دلار با جهش قیمت مواجه نمی‌شد؟
▬    ثابت نگه داشتن نرخ ارز باعث شد تا خرید کالاهای خارجی مقرون به صرفه‌تر از کالای داخلی باشد یا، حتی، سفر به خارج از کشور طی این سال‌ها ارزان‌تر از سفر داخلی تمام می‌شد. ۲ سال پیش قبل از این‌که روند افزایش نرخ ارز آغاز شود سفر به دبی و ترکیه مقرون به صرفه‌تر از سفر به کیش و قشم بود.

░▒▓ بنا بر این، احساس کاهش رفاه اقتصادی جامعه ریشه در نرخ ارز دارد؟
▬    پایین نگه داشتن نرخ ارز باعث شده بود تا رفاه خانوارها بدون آن‌که کار بیشتری انجام داده باشند افزایش یابد. چرا که هم می‌توانستند بهترین کالای خارجی با قیمت متناسب بخرند، و هم در سال به سفر خارج بروند، اما، اگر به تدریج هر سال نرخ ارز با توجه به تورم تعدیل می‌شد دیگر این‌قدر عطش خرید کالای خارجی و سفرهای خارجی در جامعه رخ نمی‌داد. جهش یکباره نرخ ارز باعث شد تا بخشی از طبقات جامعه خرید کالاهای خارجی را کاهش دهند یا سفرهای خارجی را حذف کنند.
▬    در نتیجه، این احساس در مردم ایجاد شد که از نظر رفاه اقتصادی دچار سقوط شده‌اند. البته، ناگفته نماند که این موضوع صرفاً یک احساس هم نبوده است؛ چرا که، به دلیل وابستگی اقتصاد ما به درآمد نفت و واردات بالا رفتن ارز آن هم یکباره و جهشی هزینه زندگی را برای کلیه اقشار جامعه بویژه گروه‌های پایین تحمل‌ناپذیر کرده است.

░▒▓ آیا دولت معضل بیکاری را در کوتاه مدت می‌تواند ساماندهی کند؟ یعنی، در ۱۰۰ روز می‌توان انتظار داشت برنامه‌هایی در جهت کاهش بیکاری ارائه شود؟
▬    بهبود در وضعیت معیشتی نیازمند این است که خانوارهایی که سرپرست آن‌ها بیکار هستند سر کار بروند. بدون کار کردن دولت نمی‌تواند تغییری در معیشت این خانوارها به وجود آورد؛ اما، ایجاد اشتغال نیز به سرمایه‌گذاری نیاز دارد. در شرایط فعلی دولت منابعی ندارد که به این مسأله اختصاص دهد یا به علت تحریم‌ها از جذب سرمایه‌گذاری خارجی محروم هستیم.
▬    از طرفی در سال‌های اخیر به علت بی‌ثباتی در فضای اقتصادی کشور و مسائل سیاسی انگیزه سرمایه‌گذاران داخلی نیز کاهش یافته است و بسیاری از بنگاه‌های اقتصادی یا تعطیل شده‌اند یا با نصف ظرفیت کار می‌کنند. بنا بر این، حل معضل بیکاری در کوتاه مدت امکان‌پذیر نیست. شاید بتوان به شکل مقطعی با راه حل‌های کوتاه‌مدت مقداری معضل بیکاری را ساماندهی کرد، اما، چندان نمی‌تواند تأثیرگذار باشد. چرا که، ایجاد اشتغال رابطه مستقیم با رشد سرمایه‌گذاری داخلی و خارجی دارد. باید انگیزه سرمایه‌گذاری در میان فعالان اقتصادی ایجاد شود؛ این امر نیز در گرو ثبات سیاسی و سیاست‌های اقتصادی است.

░▒▓ این راه‌حل‌های کوتاه مدت چیست که دولت بتواند در گزارش ۱۰۰ روز بر آن تأکید داشته باشد؟
▬    در حال حاضر مشکلات اقتصادی و بی‌ثباتی باعث شده در سال‌های اخیر بسیاری از بنگاه‌های اقتصادی زیر ظرفیت کار کنند. دولت می‌تواند به جای آن‌که هزینه برای ایجاد شغل کند از این صاحبان بنگاه‌های اقتصادی حمایت کند تا بتوانند افراد بیشتری را به کار گمارند. بنگاه‌ها در زمینه سرمایه در گردش مانند نهاده‌های تولید و مواد اولیه با مشکل مواجه هستند.
▬    دولت می‌تواند با پرداخت تسهیلات به آن‌ها کمک کند تا این مشکلات را حل کنند و بتوانند با تمام ظرفیت خود کار کنند و در نتیجه، نیروهای خود را افزایش دهند. اگر دولت این سیاست را در پیش گیرد حداقل می‌توان انتظار داشت طی ۶ ماه تا حدودی از نرخ بیکاری کاسته شود. از طرفی وظیفه دولت ایجاد اشتغال نیست.
▬    تنها باید مسیر را برای بخش خصوصی و فعالان اقتصادی هموار کند. به طور مثال صنعت توریسم اگر مورد حمایت قرار گیرد، می‌تواند بخشی از مشکلات اشتغال کشور را حل کند.
▬    این بخش پتانسیل بالایی در زمینه ایجاد اشتغال و ارزآوری دارد. اگر در سیاست بین‌المللی ایران بهبود حاصل شود دولت می‌تواند با برنامه‌ریزی در میان مدت بخش گردشگری خارجی را فعال کند و بسیاری از افراد را در این بخش به کار گیرد.
▬    ایران جاذبه‌های گردشگری بالایی دارد که متأسفانه در این زمینه غفلت شده است و در سال‌های اخیر نیز به علت تنش‌های سیاسی درآمدی در این زمینه نداشته‌ایم. اکنون، که این امید در ایجاد توافق در مذاکرات ایجاد شده است باید یکی از اولویت‌های دولت برای حمایت از سرمایه‌گذاران در بخش توریسم باشد.
▬    تسهیل در صدور مجوزها و بازنگری در قوانین و برداشتن موانع در ایجاد کسب و کار کوچک و توسعه ارائه خدمات نیز می‌تواند در رشد اشتغال در کوتاه مدت تأثیر داشته باشد. در برنامه چهارم توسعه بر صدور نیروی کارگروهی به خارج از کشور اشاره شده است، اما، این قانون تاکنون، به طور کامل اجرایی نشده است.
▬    وقتی نیروی کار تحصیل‌کرده بیکار در کشور وجود دارد چرا با دیگر کشورها که نیاز به نیروی کار دارند توافقاتی انجام نشود که این افراد در این کشورها مشغول به کار شوند. موضوع دیگر تشویق صادرات غیر نفتی است که بسیار کار بر و اشتغال‌زا است، اما، از همه مهم‌تر تقویت اعتماد بین دولت و سرمایه‌گذاران است. اگر این اعتماد ایجاد نشود نمی‌توان انتظار داشت در کوتاه مدت گشایشی در بخش اشتغال ایجاد شود

░▒▓ پس، یکی از اولویت‌های دولت باید تسهیل در سرمایه‌گذاری و جلب اعتماد از دست رفته سرمایه‌گذاران باشد؟
▬    اولاً؛ سرمایه‌گذار باید اطمینان داشته باشد که دولت آقای روحانی بر ثبات اقتصادی پایبند است. اگر ثبات وجود نداشته باشد سرمایه‌گذار یا تولیدکننده نمی‌تواند تصمیم‌گیری کند که هزینه‌ای که برای ایجاد بنگاهی صرف می‌کند چه زمانی باز خواهد گشت و در نتیجه، به سوددهی منجر می‌شود. سرمایه‌گذاری مانند کاشتن درخت می‌ماند. اگر فردی امروز درخت می‌کارد تا سال‌ها برای آن نتیجه‌ای ندارد تا این‌که درخت رشد کند و به باردهی برسد. بنا بر این، اگر کسی کارخانه پارچه بافی راه‌اندازی می‌کند مهم نیست اکنون، با چه هزینه‌ای می‌خواهد کارخانه راه‌اندازی کند مهم این است آیا پنج سال دیگر به نسبت سرمایه‌ای که انجام داده می‌تواند سود کند یا خیر.
▬    وقتی بی‌ثباتی در اقتصاد حاکم باشد، نمی‌توان آینده را پیش‌بینی کرد. از طرفی دولت و افکار عمومی باید برای سرمایه‌گذار ارزش قائل شود. متأسفانه برخوردهای نامناسب با سرمایه‌گذاران باعث شده تا آن‌ها اعتمادی به دولت نداشته باشند و دست از سرمایه‌گذاری بکشند.
▬    اگر رانت در اقتصاد کشور وجود دارد و اختلاس‌هایی مانند اختلاس سه هزار میلیاردی رخ داده است به اکثریت سرمایه‌گذاران ربط ندارد. این مسائل از جای دیگری نشأت گرفته است، اما، این بدبینی در جامعه ایجاد شده است که هر کسی قصد سرمایه‌گذاری دارد حتماً رانت خوار است یا هدف کلاه‌برداری دارد.

░▒▓ بنا بر این، اگر این اتفاقات در زمینه سرمایه‌گذاری رخ دهد، در کنارش سیاست‌هایی برای کنترل نرخ تورم دارد و همراه با برداشتن موانع اشتغال و حذف یارانه‌های دهک‌های بالای جامعه، می‌توان انتظار داشت در یک دوره ۱۰۰ روزه گشایشی در وضعیت معیشتی مردم ایجاد شود؟
▬    دولت باید اولویت گزارش ۱۰۰ روز یا ۶ ماهه خود را بر مهار تورم و حل مشکلات معیشتی مردم زیر خط فقر، دهک‌های پایین یک، ۲ و بیماران خاص قرار دهد تا موجب شود نیازمندی‌های اساسی مردم تا حدودی مرتفع شود و آلام اقتصادی آنان تسکین یابد.
برداشت از دنیای اقتصاد
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در یکشنبه, 12 آبان 1392 ساعت 08:38

تحقیق در مطبوعات مشروطه؛ ”اختر“ و ”شمس“ در اسلامبول

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشت ادامه مطلب...آزاد از نصرالله صالحی؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬    متأسفانه آگاهی ما از تاریخ مطبوعات ایران در عصر مشروطه، کم و اندک است؛ تا جایی که، حتی، شرح حال مختصر و ناقصی هم از بسیاری از نویسندگان مهمی که سال‌ها در این روزنامه‌ها قلم زده‌اند، در اختیار نداریم.
▬     برای نمونه، اینجانب هنوز شرح حالی از مؤسس مجله الاسلام یعنی، شیخ عبدالعلی لاریجانی و مؤسس روزنامه شمس یعنی، سید حسن تبریزی در جایی نیافته‌ام.
▬    به همین ترتیب، از شرح احوال ده‌ها نویسنده‌ای که در روزنامه شمس قلم زده‌اند و در زمره افراد مطرح در محافل فکری اسلامبول بوده‌اند، هیچ آگاهی درخور توجهی نداریم. از این رو، بدون شناخت کوشندگان مشروطه‌خواهی، بویژه در سال‌های بعد از مشروطه که یکسره مورد غفلت قرار گرفته است، نمی‌توان مدعی شناخت درست تحولات فکری و سیاسی سال‌های بعد از مشروطه شد.
▬    بنا بر این، پرداختن به تاریخ مطبوعات بعد از مشروطه که عصر شکوفایی مطبوعات آزاد در ایران بوده است، بویژه مطبوعات فارسی‌زبان خارج از ایران، نظیر شمس، یکی از ضرورت‌های عرصه مطالعات تاریخ ایران عصر مشروطه است.

░▒▓  روزنامه اختر
▬    سابقه انتشار روزنامه‌های فارسی زبان در اسلامبول، به روزنامه «اختر» باز می‌گردد. این روزنامه، مهم‌ترین و معروف‌ترین روزنامه‌ای بود که در دوران ناصرالدین شاه، از سال ۱۲۹۲ تا ۱۳۱۳ ق به مدت ۲۲ سال در اسلامبول، به صورت پیوسته انتشار یافت. انتشار این روزنامه، در آن عصر تأثیر شگرفی در بیداری ایرانیان و زمینه‌سازی انقلاب مشروطیت، داشت. اختر بعد از ۲۲ سال، سرانجام، زیر فشار حکومت استبدادی عبدالحمید در سال ۱۳۱۳ ق/۱۸۹۶ م. تعطیل شد. حکومت عبدالحمیدی، از دو دهه قبل، آزادی‌خواهان عثمانی را نیز بعد از انحلال مشروطه و مجلس نوپای آن کشور، زیر فشار شدید قرار داده بود. اختناق حاکم بر عثمانی تا به آن حد بود که وقوع حادثه مهمی نظیر پیروزی نهضت مشروطیت در ایران، به هیچ وجه در عثمانی انعکاس نیافت؛ هر چند دو سال بعد که مجلس شورای ملی ایران به توپ بسته شد و اساس مشروطیت در ایران برچیده شد، این خبر در مطبوعات عثمانی به صورت گسترده انعکاس یافت، اما، به نوشته تقی‌زاده «مردم عثمانی نفهمیدند که کدام مجلس برانداخته شد، زیرا، که از وجود چنین چیزی اطلاع نداشتند».
▬     یحیی دولت آبادی هم که پس از بمباران مجلس، خود را به اسلامبول رسانده بود، تأیید می‌کند که «ظرف دو سال مشروطیت دولت ایران، جراید عثمانی کلمه‌ای در این موضوع ننوشتند، اما، روز شنبه ۲۳ جمادی‌الثانی که مجلس ما را در تهران به توپ بستند، تمام جراید عثمانی این خبر را نشر می‌دهند. بدیهی است این کار به امر سلطان بوده که آب چشمی از مشروطه خواهان ملت خود گرفته باشد، [تا] به خیال آزادی نیفتند».
▬     این ترفند حکومت حمیدی در عمل تأثیری در سرکوب خواست مشروطه‌خواهان عثمانی که قریب به سه دهه در داخل و خارج از عثمانی برای برانداختن حکومت استبدادی حمیدی و بازگرداندن مشروطه تلاش می‌کردند، نداشت. تقریباً، یک ماه بعد از بمباران مجلس در ایران، مبارزات آزادی‌خواهان عثمانی به ثمر نشست و سلطان عثمانی در یک عقب نشینی بزرگ، ناچار به اعاده مشروطه و تشکیل مجلس مبعوثان ملی شد. به این ترتیب، مشروطه دوم عثمانی به پیروزی رسید. با بازگشت روشنفکران و آزادی‌خواهان تبعیدی عثمانی، عرصه برای انتشار روزنامه‌های ملی و آزاد، نه تنها برای مشروطه‌خواهان عثمانی که برای مشروطه‌خواهان گریخته از ایران و نیز آزادی‌خواهان ایرانی مقیم عثمانی فراهم شد.

░▒▓ روزنامه شمس
▬    در چنین شرایطی بود که نخستین شماره روزنامه شمس درست دو ماه و چهارده روز بعد از بمباران مجلس شورای ملی و یک ماه و اندی بعد از پیروزی مشروطه دوم عثمانی، در تاریخ هشت شعبان ۱۳۲۶ در اسلامبول منتشر شد.
▬    سید حسن تبریزی که «صاحب کتابخانه شمس» در اسلامبول بود، با اقدام به انتشار این روزنامه در دوران اختناق استبداد صغیر، بزرگ‌ترین گام آزادی‌خواهانه را برای دمیدن روح امید به مبارزانی که در آذربایجان و خصوصاً در تبریز به مقاومت علیه قشون اعزامی محمدعلی شاه می‌پرداختند، برداشت. محتوای مطالب سال اول شمس که با دوران استبداد صغیر هم‌زمان است، به خوبی نشانگر نقش این روزنامه در پیروزی مشروطه‌خواهان و اعاده مشروطه در ایران است. شمس در یکی از شماره‌های سال دوم خود به صورت گذرا به این مسأله چنین اشاره کرده است:
▬    «شمس پس از آن‌که در اسلامبول اعلان مشروطیت گردید و در ایران اهالی مظلوم گرفتار پنجه استبداد بود، محض خدمت به وطن و ابنای وطن عزیز، اقدام به این خدمت گران قیمت نموده و هر گونه ضرر مالی و جانی را بر خود هموار و به نشر و طبع او پرداختیم و با وسایل متنوعه به همه نقاط ایران رساند، و باعث خدمات گوناگون و به خلاف مامول ترقیات بی‌شمار شدیم».
▬    سید حسن تبریزی به عنوان مدیر و صاحب امتیاز روزنامه شمس در همان شماره اول طی «اخطار» ی به «هیأت معارف پژوهان» راجع به انگیزه انتشار شمس و تقاضای همکاری معارف‌پژوهان می‌نویسد:

•    «از آن‌جا که سالیان دراز خود را بر آن امید می‌داشته که روزی را نائل و موفق گردم که در راه خدمت به نوع عموماً و به وطن عزیز خصوصاً به توسط نشر روزنامه‌ای که اولین اساس ترقی و تمدن و نخستین نقطه عمران و آبادی مملکت است خدمتی نموده و خویشتن را در زمره خدمتگزاران وطن محسوب و ادای حقوق برادران وطنی و مسؤولیت وجدان خارج نمایم، میسر نمی‌شد، چه آن که ابرهای مظلم استبدادیان چنان افق افکار طرفداران آزادی و هواخواهان عدالت را تاریک و متراکم نموده بود که قلم و بیان در آن عصر جاهلیت یارای تحریر و تقریر نداشت؛ و امروز که از الطاف و نعم بزرگ یزدان پاک پرتو ترشح و از نیروی دانش خداوندان ادراک و بینش نیز تمدن و معارف در این جامعه اتحاد نورافشان گردیده است، ما نیز به نشر روزنامه هفتگی که از منافع و نشر مقاصد ملی در او ذکر شود، مبادرت ورزیده و بدیهی است که با فداکاری یک تن، این مقصد حاصل نخواهد شد. لهذا از پیشگاه منزه وجدان خداوندان افکار صائبه و صاحبان مدارک عالیه استدعا بر آن است که از افاضه افکار و ترشحات مدارک عالیه خویش اداره روزنامه شمس را قرین افتخار و شرافت فرمایند».

▬    شمس، در سرلوحه اولین شماره خود که در بقیه شماره‌ها نیز تکرار شده، راجع به روش و مسلک خود ابراز داشته است که «در این جریده هر قسم مقالات تاریخی و سیاسی و علمی و ادبی درج و از منافع دولتی و مملکتی بحث می‌شود و کلیه مقالات عام‌المنفعه پذیرفته و در انتشارش روزنامه آزاد است». در صفحه نخست اولین شماره، تصویری از ملک‌المتکلمین به چاپ رسیده که در ذیل آن چنین آمده است: «شهید حریت و فدایی وطن آقا میرزا نصرالله ملک‌المتکلمین که با امر شاه در طهران به دار زده و در کمال بی‌رحمی در دست جلاد سپرده و رگ‌های گردنش را بریده و جسد او را که حرمتش در هر مذهب و قانون لازم و واجب بود طعمه سگان نمودند». در صفحه اول شماره دوم، تصویر شهید دیگر مشروطه، آقا سید جمال‌الدین واعظ اصفهانی، درج شده و در صفحه اول شماره سوم، تصویر سردار مشروطه، ستارخان، زینت‌بخش روزنامه است. اصولاً یکی از ویژگی‌های بارز و برجسته شمس، این است که در بیشتر شماره‌های خود؛ اقدام به چاپ تصاویر فرد یا جمعی از آزادی‌خواهان و مبارزان مشروطه‌خواه کرده است؛ تصاویری که بعضاً در دیگر منابع مشروطه قابل دسترسی نیست. از دیگر ویژگی‌های کمی و ظاهری شمس این است که مطالب روی کاغذ سفید اعلا با حروف اسلامبولی ممتاز چاپ شده است. حروف‌چینی و صفحه‌آرایی چشم‌نواز و ستون‌بندی دقیق و فقدان اشتباه چاپی که در روزنامه‌های داخل به کرات دیده می‌شود، از دیگر ویژگی‌های این روزنامه است. البته، بخشی از این موارد مربوط به دقت نظر و وسواس و سلیقه دست‌اندرکاران روزنامه و بخشی هم مربوط به امکانات چاپی بالاتری است که در اسلامبول نسبت به تهران، فراهم بوده است. شمس از ابتدا با مدیریت و صاحب امتیازی سید حسن شمس، شروع به انتشار کرد. خود وی چنان که در سرلوحه روزنامه آمده «کلیه امور اداره و تحریریه» روزنامه را بر عهده داشته و در سال اول و دوم روزنامه مطلبی جز آن‌که در نخستین شماره نوشته، با امضای او انتشار نیافته است، اما، نویسندگان مختلفی در شمس اقدام به انتشار مقاله و مطلب کرده‌اند: نظیر میرزا ابراهیم قمی، حاج حسینقلی تبریزی، علی اصفهانی، عباس مهدی، ارفع‌الدوله (سفیر کبیر ایران در عثمانی)، عبدالرحیم هندی، ابراهیم علوی، حسین دانش، سید محمد توفیق، عبدالرزاق الحسینی مهاجر و افرادی دیگر. علاوه بر این‌ها، یکی از نویسندگان ثابت شمس که در بیشتر شماره‌های آن اقدام به انتشار مقاله و مطلب کرده است، فردی است با این امضا: «ر. ض. ی خراسانی». در هیچ یک از شماره‌های شمس به هویت این فرد اشاره نشده و لذا، دانسته نیست که او کیست. از شماره ۲۳-۲۲ تا ۲۷ سال اول، در سرلوحه روزنامه عبارت «دبیر و نگارنده» نیز آمده و مقابل آن نام «میرزا ابراهیم قمی» قید شده است. در صفحه ۴ شماره ۲۳-۲۲ در معرفی فرد مزبور این‌گونه آمده است: «جناب مستطاب وطن‌پرست یگانه و ادیب فرزانه آقا میرزا ابراهیم آقا که یکی از مهاجرین و فراریان و احرار است از ابتدای ورود به این‌جا کمک‌های شایان به ملت و معاونت‌های فراوان به این جریده فرموده‌اند از طرف اداره خدمات ایشان را به عالم معارف و جراید تشکر فراوان می‌گوییم».
▬    چنان‌که در فقره فوق آمده، میرزا ابراهیم قمی از ابتدای انتشار شمس با آن همکاری داشته است، چنان که «مقاله مخصوصه» شماره نخست سال اول، در ضرورت اتحاد آحاد ایرانیان، به قلم او است. جز در چند شماره دیگر، مطلبی با امضای او در شمس انتشار نیافته است. شاید همکاری وی به گونه‌ای غیر از نویسندگی ادامه یافته است. به هر حال، از شماره ۲۸ به بعد عبارت «دبیر و نگارنده» و نام «میرزا ابراهیم قمی» بدون هیچ توضیحی از سرلوحه روزنامه حذف شده است.
▬    از شماره هفتم سال دوم، در مدیریت روزنامه تغییر مهمی صورت گرفت. علت این تغییر اعلان قانون جدید مطبوعات عثمانی بود. به موجب قانون مزبور، هر روزنامه که در قلمرو عثمانی انتشار می‌یافت، باید دارای مدیر مسؤولی از اتباع عثمانی بود. شمس با تأخیر سه روزه در انتشار، مدیرمسؤولی به نام سید محمد توفیق را انتخاب می‌کند که نام وی از شماره مزبور به عنوان مدیر مسؤول در کنار صاحب امتیاز، سید حسن تبریزی، در انتهای آخرین صفحه هر شماره درج شده است. توفیق، کمی بعد از این مسؤولیت، ریاست دبستان ایرانیان اسلامبول را هم بر عهده گرفت. توفیق «همدانی‌الاصل، اسلامبولی‌المسکن» بود، که به جهت تولد در خاک عثمانی از ابتدا تابعیت آن کشور را داشت. به نوشته گرکه، وی از اتباع ایران بوده، در بغداد متولد شده و در اروپا بزرگ شده بود. متأسفانه درباره شرح احوال او نیز همانند سید حسن تبریزی، هیچ مطلبی در روزنامه شمس درج نشده است. با این تفاوت که عکس وی در صفحه نخست شماره ۸ سال دوم به چاپ رسیده، حال آن‌که هیچ عکسی از سید حسن تبریزی در آن روزنامه به چاپ نرسیده است. البته، چند مقاله مهم نیز به قلم او در شمس انتشار یافته است. یکی از مقاله‌های او که در ضرورت اتحاد شیعه و سنی در بخارا، به زبان ترکی عثمانی است. جز این مقاله، در چند مورد دیگر نیز، شمس اقدام به انتشار مطالب ترکی کرده است. این بر خلاف وعده‌ای است که در شماره نخست داده بود؛ در آن شماره تصریح شده بود که «چون نخواستیم که برادران ترک زبان خود را که در این شهر مینو بحر می‌باشند از خواندن این نامه بی‌بهره گذاریم، گاهی نیمی از آن را پارسی و نیمی را ترکی خواهیم نگاشت». این وعده، جز در دو سه مورد خاص هیچ‌گاه عملی نشده و شمس تمام صفحات شمس خود را به زبان فارسی منتشر کرده است.
▬    روزنامه شمس از شماره یکم سال اول تا شماره ۱۵-۱۴ سال دوم در چاپخانه‌های مختلف اسلامبول انتشار یافته است. معمولاً، از هر چند شماره، چاپخانه روزنامه تغییر یافته است. نامه مطبعه‌هایی که در شماره‌های مختلف آمده از این قرار است: مطبعه جهان، سلانیک، اقبال، آصادوریان، اداره معلومات، مرکز، هلال، متین، قره بت، احمد ساقی بک و... تغییر دائمی مطبعه‌ها، کار انتشار روزنامه را گاه با دشواری مواجه می‌کرد. در بعضی شماره‌ها، مدیر مسؤول از تأخیر چند روزه در انتشار روزنامه پوزش خواسته است. این امر صاحب امتیاز و مدیر مسؤول روزنامه را وامی‌دارد تا به فکر تاسیس مطبعه خاص برای روزنامه بیفتد.
▬    روزنامه شمس از جهت انتشار مقالات مفید و ارزشمند، روزنامه‌ای است پربار؛ گذشته از آن، اقدام این روزنامه در انتشار درست اخبار و رویدادهای مهمی که در ایران و عثمانی اتفاق می‌افتاده نیز درخور توجه است. این امر به دلیل وجود خبرنگاران و وکلایی است که این روزنامه در شهرهای مهم عثمانی و نیز در خود ایران و، حتی، عتبات داشته است. شمس در اکثر شماره‌های خود غالباً اخبار و رویدادهای ایران را از قول خبرنگار خود در شهرهای ایران نقل می‌کند. در یکی از شماره‌ها، در اشاره به خبرنگاران خود می‌نویسد: «خبرنگاران شمس که در هر جا هستند از اشخاص بی‌طرف موثق و بی‌غرض و وطن‌پرست انتخاب شده و درباره کسی سوء قصد ندارد و هر خبری که می‌دهند محض حقیقت می‌باشد». شمس در یکی از شماره‌ها، در اشاره به وطن‌پرستی وکیل خود می‌نویسد: «وکیل طربوزان اداره شمس، جناب آقامیرزا حسن بک که از جوانان وطن‌پرست و با تربیت و احرار هستند سرمنشیگری قونسل‌خانه هم داشت، چند روزی است به اسلامبول تشریف آورده‌اند، خدمات وطن‌دوستانه و معارف‌پرورانه ایشان سزاوار هرگونه تمجید است».
▬    فاصله زمانی انتشار شمس هیچ‌گاه تغییر نکرد؛ هر هفته پنج‌شنبه از چاپ درمی‌آمد، اما، تعداد صفحات آن بارها دچار تغییر شد. شماره اول از سال اول در ۸ صفحه، شماره ۶ در ۱۰ صفحه و شماره ۱۴ در ۱۲ صفحه منتشر شد. این نوسان در حجم صفحات در سال اول کماکان ادامه یافت. از شماره سوم سال دوم، تعداد صفحات به ۱۶ رسید و از شماره ۲۶ طی اطلاعیه‌ای اعلان شد که روزنامه درصدد است تا صفحات خود به ۲۰ یا ۲۴ افزایش دهد.

برداشت آزاد از دنیای اقتصاد
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در یکشنبه, 12 آبان 1392 ساعت 08:24

ملاقات خانواده رضاخان با آدولف هیتلر

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشت ادامه مطلب...از خاطرات تاج‌الملوک، همسر رضا شاه؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬    از طرف سفارت ایران یک مرد جوان به عنوان دیلماج حضور داشت که مطالب هیتلر را برای ما و حرف ما را برای هیتلر ترجمه می‌کرد.
▬    «اگر اشتباه نکنم، این مرد جوان، جمالزاده پسر سید جمال واعظ اصفهانی بود که بعدها نویسنده معروفی شد. ما برای هیتلر چند هدیه برده بودیم که عبارت بود از دو قطعه قالی نفیس ایرانی و مقداری پسته رفسنجان. حاج محتشم‌السطنه اسفندیاری قالی‌ها را جلوی پای هیتلر باز و شروع به توضیح کرد. هیتلر خیلی از نقش قالی‌ها و بافت و رنگ آن‌ها خوشش آمد. روی یک قالی که در تبریز بافته شده عکس خود هیتلر بود. روی قالی دیگر هم علامت آلمان را که عبارت از صلیب شکسته بود، نقش کرده بودند.
▬    «از مطالب هیتلر دستگیرمان شد که باورش نمی‌شود این تصاویر ظریف را با دست بافته باشند. هیتلر هم متقابلاً سه قطعه عکس خود را امضا کرد و به من و دخترانم داد.
▬    «دیلماج سفارت گفت: آقای هیتلر می‌گویند متأسفانه پیشوای آلمان مثل شاه ایران ثروتمند نیست و نمی‌تواند متقابلاً هدیه گران‌قیمت به ما بدهد و از این بابت معذرت می‌خواهد!»
برداشت آزاد از دنیای اقتصاد
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در یکشنبه, 12 آبان 1392 ساعت 08:10

نـ ̓ ̓ـقل‌تاریخی: چند و چون پاسخ کوتاه و آرام دکتر احمدی‌نژاد به دکتر طیب‌نیا

فرستادن به ایمیل چاپ

منوچهر ادامه مطلب...مرادی؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬    در حالی که دکتر محمود احمدی‌نژاد، غیر از یک جلسه نخست پس از انتساب، در تمام جلسات مجمع تشخیص مصلحت نظام شرکت کرده است، ...
▬    و در حالی که در تمام این جلسات واکنشی به انتقادات بعضاً تند منتقدان نشان نمی‌داد، ...
▬    و در حالی که در کنج مجمع مکانی اختیار کرده بود، ...
▬    و در حالی که گفته شده بود که احمدی‌نژاد، شش ماه دیگر پاسخ انتقادات را خواهد داد، ...
▬    و در حالی که امروز شایعه سکته و به کما رفتن دکتر محمود احمدی‌نژاد، منتشر گردید، ...
▬    ولی گفته می‌شود که در جلسه شنبه مورخ چهار آبان مجمع تشخیص مصلحت نظام، پس از انتقادات تند دکتر علی طیب‌نیا، وزیر اقتصاد دولت تدبیر و امید و اعتدال، به عملکرد اقتصادی دولت پیشین، احمدی‌نژاد به آرامی از رئیس جلسه وقت خواست و پاسخ وزیر را داد.

░▒▓
▬    دکتر محمود احمدی‌نژاد، در پاسخ به منتقد محترم، با استناد به قانون هدفمندی یارانه‌ها، مصوب پانزده دی هشتاد و هشت، تأکید کرد، از محل مابه‌التفاوت ارز آزاد و دولتی ۴۰۰ هزار بشکه نفت که سالانه حدود ۶۰ هزار میلیارد تومان می‌شود می‌توان تمامی مبلغ یارانه‌ها (۴۵ هزار میلیار تومان) را تأمین و مازاد آن را در بخش‌های تولیدی مصرف کرد.
▬    مبنای استدلال دکتر محمود احمدی‌نژاد، قانون هدفمندی یارانه‌ها بود، در حالی که مبنای دکتر علی طیب‌نیا در کسری بودجه قانون هدفمندی یارانه‌ها، لایحه بودجه نود و دو بود، که خیلی پیش از این، دکتر محمود احمدی‌نژاد، آن را متناقض با قانون هدفمندی یارانه‌ها و غیر قابل اجرا اعلام کرده بود.
▬    در قانون هدفمندی یارانه‌ها، تصریح شده است که درآمد شرکت ملی نفت ایران، از محل فروش داخلی نفت، باید بر مبنای فروش بین‌المللی محاسبه، و مابه‌التفاوت آن با ارز دولتی، به حساب هدفمندی یارانه‌ها واریز شود. این مابه‌التفاوت، که باید از شرکت ملی نفت دریافت و به حساب خزانه واریز شود، معادل ۶۰ هزار میلیارد تومان است که ۱۵ هزار میلیارد تومان بیش از کل بودجه لازم برای هدفمندی یارانه‌هاست، و از محل این پانزده هزار میلیارد تومان می‌توان مستقیم یا غیرمستقیم به بخش تولید کمک کرد، چنان که دولت دکتر محمود احمدی‌نژاد، از این محل با پایین نگه داشتن قیمت نفت گاز برای بخش تولید و کشاورزی، به بخشی از تکلیف قانونی خود در کمک به بخش تولید کشاورزی و صنعتی عمل کرده بود.
مآخذ:...
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در شنبه, 11 آبان 1392 ساعت 23:04

معرفی عبدالمجیدمیرزای قاجار، مشهور به ”عین‌الدوله“

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشت ادامه مطلب...از گروه تاریخ؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬    شاهزاده عبدالمجید میرزای قاجار مشهور به عین‌الدوله (۱۳۰۶-۱۳۲۴) در سال ۱۲۲۴ در تهران متولد شد و در زمان ناصرالدین شاه، دوره اولیه زندگی را گذراند. پدرش سلطان احمدمیرزا عضدالدوله یکی از یکصد و بیست و چهار پسر فتحعلی شاه قاجار بود که سه پسر و یک دختر داشت.
▬    عبدالمجید میرزا، هفت ساله بود که امیرکبیر از دنیا رفت. در این سال او را برای تحصیل به مدرسه دارالفنون فرستادند، ولی، او هرگز شاگرد خوبی نبود و سرانجام، هم از مدرسه اخراج شد. این‌چنین بود که به دستور ناصرالدین شاه او را به تبریز نزد ولیعهد، مظفرالدین میرزا فرستادند. او در آن‌جا توانست فن کتابت را فراگیرد و از همین راه توانست خود و استعدادهایش را بروز دهد و مورد توجه مظفرالدین میرزا قرار گیرد. توجه ولیعهد به عین‌الدوله تا آن‌جا پیش رفت که وی دخترش انیس‌الدوله را به عقد عین‌الدوله درآورد و پس از آن عین‌الدوله، در سال ۱۲۷۰ پیشکار ولیعهد شد، ترقی کرد و یک سال بعد لقب عین‌الدوله گرفت.
▬    بعد از کشته شدن ناصرالدین شاه، مظفرالدین میرزا از تبریز به تهران آمد و در سال ۱۲۷۴ به سلطنت رسید. او در سال ۱۲۸۰ عین‌الدوله دامادش را به عنوان حاکم تهران منصوب کرد. عین‌الدوله دو سال بعد اداره وزارت داخله را برعهده گرفت و یک سال بعد، پس از سالیان درازی که با ولیعهد در تبریز و تهران بود، توانست در پی کناره‌گیری امین‌السلطان از مقام صدارت، جای او را بگیرد از سال ۱۲۸۳ تا دو سال بعد صدراعظم مظفرالدین شاه شد.
▬    او پس از رسیدن به مقام صدارت خرابی‌ها و کجی‌های بسیاری در امور کشور در مقابل، خود دید و تصمیم به اصلاح آن‌ها گرفت. او در رسیدن به صدارت ابتدا با آزادیخواهان و علما و کسانی که در عزل امین‌السلطان کوشیده بودند از در دوستی و ملاطفت درآمد، اما، کمی بعد راه استبداد در پیش گرفت. به خاطر استبدادی که عین‌الدوله و اطرافیان مظفرالدین شاه در اداره حکومت در پیش گرفته بودند، روز به روز نفرت عامه از عین‌الدوله و نزدیکان شاه افزایش یافت و در این میان طرفداران امین‌السلطان هم مردم و علما را به مخالفت با عین‌الدوله تحریک می‌کردند. بویژه آن که عین‌الدوله زمام امور شرعی و عرفی را تا حدی در اختیار یکی از علمای متنفذ تهران گذاشته بود و جمعی دیگر از علما از این بابت راضی نبودند و این باعث شد که عده‌ای از اصلاح‌خواهان و ناراضیان از اوضاع، در اواخر سال ۱۳۲۲ انجمنی مخفی برای مشروطه کردن ایران تشکیل دهند. انجمنی که از همراهی برخی علمای تهران چون آیت‌الله سیدمحمد طباطبایی نیز بهره می‌برد. در اوایل سال ۱۳۲۳ بود که نسخه‌هایی از یک عکس از مسیو نوز، رییس بلژیکی گمرک به دست وعاظ و علما افتاد که در آن نوز عمامه بر سر گذاشته و عبا بر دوش گرفته بود. علما این موضوع را توهین به اسلام دانستند، بر سر منبر به حکومت وقت حمله کردند و در این کار آیت‌الله سیدعبدالله بهبهانی که از عین‌الدوله رنجیده بود، پیشقدم معترضین شد، اما، عین‌الدوله اعتنایی به این اعتراض نکرد، بلکه روز به روز بر اقتدار نوز افزود و برای این‌که شاه باخبر نشود او را به بهانه معالجه به فرنگ فرستاد. این شرایط پس از بازگشت شاه نیز ادامه داشت تا این‌که علاءالدوله حاکم تهران، گروهی از تجار را به بهانه گرانی قند به چوب بست. این اقدام باعث شد مخالفین عین‌الدوله و علمای تهران که در آذرماه ۱۲۸۴ با یکدیگر بر ضد او اتحاد کرده بودند به حرم حضرت عبدالعظیم در شهر ری رفته و مهاجرت صغرای علما بر ضد عین‌الدوله آغاز و در پی آن خصومت بین ایشان و عین‌الدوله علنی شود.
▬    بعد از مدتی گفت‌وگو بین مهاجرین و دربار، بالاخره، علما در ۱۶ ذی‌القعده ۱۳۲۳ با احترام تمام به تهران برگشتند و به فرمان شاه قرار شد که خواسته‌هایشان با تاسیس عدالتخانه از سوی عین‌الدوله برآورده شود. این واقعه که در حقیقت، در حکم شکست عین‌الدوله بود، مردم را بیش از پیش علیه او تحریک کرد و درخواست عدالتخانه و مشروطیت علنی شد.
▬    عین‌الدوله بعد از برگرداندن علما از مهاجرت صغرا باز رفتار خود را تغییر نداد، در عوض، به توقیف بعضی از روزنامه‌ها و تبعید جمعی از آزادی‌خواهان دست زد. در پی سرکوب مخالفان از سوی عین‌الدوله و در پیش گرفتن رویه استبدادی از سوی او، مردم بار دیگر به هیجان آمدند و این‌بار در مسجد جامع تهران اجتماع کرده و علنا عزل عین‌الدوله و اجرای فرمان تاسیس عدالتخانه را از شاه خواستند.
▬    درگیری بین مأمورین و مردم مخالف باعث کشته شدن دو نفر از آزادی‌خواهان شد. در اعتراض به این واقعه علما این‌بار برای تحصن به قم رفتند و هم‌زمان تجار و جمعی از مردم پایتخت نیز در حیاط سفارت انگلیس در تهران متحصن شدند. عاقبت شاه عین‌الدوله را عزل کرد و نصرالله خان مشیرالدوله را به جای او به صدارت برگزید. به دنبال این تحولات بود که در چهاردهم جمادی‌الثانی ۱۳۲۴ فرمان مشروطیت صادر شد، در ۱۸ شعبان همان سال اولین مجلس شورای ملی ایران تشکیل و قانون اساسی تدوین شد و شاه آن را در ۱۴ ذی‌القعده امضا کرد و پنج روز پس از آن از دنیا رفت. عین‌الدوله چند سالی بیکار بود و مدتی به املاک خود در خراسان رفت و همان جا اقامت کرد. بعد از مرگ مظفرالدین شاه، در دوران سلطنت محمدعلی شاه، او مجددا مورد توجه و مشورت قرار گرفت و در جنبش مشروطه‌خواهی در انقلاب آذربایجان، محمدعلی شاه او را برای سرکوبی قیام تبریز و دفع مجاهدین و مشروطه‌طلبان، مأمور کرد، ولی، او در سفر به تبریز پس از شکست از نیروهای تحت فرمان ستارخان، ناکام به تهران بازگشت. بعد از فتح تهران به دست مجاهدین و متحصن شدن محمدعلی شاه در سفارت روس، عین‌الدوله برخلاف بسیاری از مستبدین دیگر که به سفارتخانه‌ها متحصن شدند، به اتفاق چند نفر از اقوام خود، پیاده به بهارستان آمد و خود را تسلیم مجاهدین و روسای ملت کرد و این اقدامش باعث شد که روسای مشروطه و مجاهدین، او را با احترام بپذیرند و به او آزاری نرساندند. او در سال ۱۳۳۱ هجری قمری بعد از سال‌ها دوری از عناوین دولتی، در کابینه میرزا محمدعلی‌خان علاءالسلطنه وزیر کشور شد و با این‌که تا آخر عمر مخالف اصل مشروطه بود، ولی، در زمان سلطان احمدشاه قاجار، دو بار در سال‌های ۱۲۹۴ هجری شمسی و ۱۲۹۶ هجری شمسی، رییس‌الوزرا شد. وی در سال‌های پایانی عمر با ورشکستگی بزرگی مواجه شد. طلبکاران بسیاری از اموال او را به یغما بردند و از طرفی تنها پسرش هم مردی لایق و با کفایت نشد که بتواند اموال پدر را جمع و جور کند. وی سرانجام، در تاریخ ۱۰ آبان ۱۳۰۶ شمسی در سن ۸۴ سالگی در تهران درگذشت.
برداشت آزاد از دنیای اقتصاد
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در شنبه, 11 آبان 1392 ساعت 17:23

صفحه 166 از 407