فیلوجامعه‌شناسی

مقالات و يادداشتهاي روز

”پیش‌نویس‌غیررسمی‌منشورحقوق‌شهروندی“؛ تحلیل اول

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشتادامه مطلب... آزاد از محمد صادق فقفوری؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


░▒▓ طرح مبحث
▬    محتوای آنچه به عنوان ”پیش‌نویس‌غیررسمی‌منشورحقوق‌شهروندی“ برای اعلام نظر مردم در وبگاه ریاست جمهوری نهاده شده است، از جنس حقوق اساسی است، و اشتراکات زیادی با مندرجات قانون اساسی دارد.
▬    پس دو سؤال اصولی مطرح است. یکی آن که شأن منشور حقوق شهروندی، چیست؟ نحوی قانون موضوعه است، یا یک بیانیه سیاسی-حقوقی، یا چیزی از نوع قانون اساسی؟
▬    از آن جا که به نظر می‌رسد که این، منشور، در واقع، نحوی حقوق اساسی است و با بخش‌های زیادی از قانون اساسی همپوشانی دارد، سؤال دوم این خواهد بود که آیا ریاست جمهوری یا معاونت حقوقی ریاست جمهوری یا مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست جمهوری در شأن خبرگان هستند که چنین متنی را مطرح فرمایند؟
▬    در ادامه یک دیدگاه انتقادی به این پیش‌نویس مطرح شده است.

░▒▓ بحث
▬    ۱- در تبیین عبارت حقوقی «حقوق شهروندی»، بایستی چند تعریف را در نظر داشت؛ اولاً، این که، منظور از حقوق (droits) در این عبارت مجموعه‌ای از حق‌ها و تکالیف سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است که در قوانین بالادستی ملی و نیز اسناد مصوب و بی‌مناقشه فراملی ذکر گردیده و شهروند از آن حقوق برخوردار و به ایفای تکالیف آن نیز متعهد گردیده است. ثانیاً، شهروند (citoyen) در این‌جا به فردی اشاره دارد که دارای یک رابطه حقوقی- سیاسی با دولت- ملت (Etat-Nation) است که در اصطلاح حقوقی به این رابطه تابعیت (nationalite) می‌گویند. لذا، به طور خلاصه، حقوق شهروندی به مجموعه‌ای از حق‌ها و تکالیف مدنی- اقتصادی اطلاق می‌شود که ناظر به یک تبعه به عنوان شهروند یک کشور است. نانوشته پیداست که اجرا و احقاق این حقوق، منطقاً در یک قلمرو سرزمینی رخ خواهد داد که این قلمرو سرزمینی، همان چارچوب حکمرانی کشور فرد تبعه، اعم از زمینی، دریایی و هوایی است. با همین توضیح مختصر، مشخص می‌شود که مفهوم حقوق شهروندی با مفهوم حقوق بشر (droits de l’homme) به رغم برخی تشابهات شکلی و اجرایی، از لحاظ ماهیتی متفاوت است؛ و همان گونه که در تعریف حقوق بشر گفته شده، این حقوق ناظر به انسان بما هو انسان (و نه صرفاً تبعه یک کشور خاص) است که از کرامت و حیثیت ذاتی بشر (و نه رابطه حقوقی- سیاسی شهروند با دولت متبوع) برمی‌خیزد. این افتراق ماهیتی، موجب تفاوت در مصادیق این دو نوع از حقوق هم گردیده‌اند.
▬    فصل سوم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، ذیل عنوان «حقوق ملت» از اصول نوزدهم تا چهل و دوم به احصاء حقوق والایی پرداخته است که برخی از آن‌ها مانند مصون بودن حیثیت، جان، مال، حقوق، مسکن و شغل اشخاص از تعرض، آزادی نشریات و مطبوعات، آزادی احزاب و اقلیت‌های دینی شناخته شده، برخورداری از تأمین اجتماعی، منع تبعید، حق بر دادخواهی و منع شکنجه، را می‌توان از مصادیق حقوق بشر برشمرد و برخی دیگر نظیر برخورداری همه مردم ایران از هر قوم و قبیله از حقوق مساوی، حمایت یکسان قانون از آحاد ملت ایران و فراهم نمودن وسایل آموزش و پرورش رایگان برای همه ملت را از موارد حقوق شهروندی به حساب آورد.
▬    ۲- اعضای هیأت دولت و جریان پیگیر مباحث حاشیه‌ای در دولت که گویی در صدد برآمده‌اند مسائل اصلی را فرعی و مسائل فرعی را اصلی جلوه دهند، در سخنرانی‌های متعدد خود به حقوق شهروندی و تدوین منشور در این رابطه اشاره داشته است. رئیس جمهور محترم، پیش از انتخابات در همایش اعلام کاندیداتوری خود در بیست و دوم فروردین ماه این گونه به حقوق شهروندی اشاره کرده‌اند؛ «همه مردم ایران باید احساس عدالت کنند و عدالت یعنی، فرصت برابر. شیعه، سنی، کرد، بلوچ، ترکمن و همه اقوام باید عدالت را احساس کنند. اگر بار اجرایی را مردم بر عهده من بگذارند، منشور حقوق شهروندی را تدوین خواهم کرد، در منشور حقوق شهروندی، تمام مردم احساس برابری خواهند کرد». پس از انتخابات نیز، آقای روحانی در بیستم آبان‌ماه طی دیداری که با اعضای مجمع نمایندگان اقلیت‌های دینی مجلس شورای اسلامی داشتند، این گونه حقوق شهروندی را در ادبیات خود به کار می‌گیرند: «دولت تدبیر و امید، همان طور که در شعارهای خود اعلام کرده، به حقوق شهروندی معتقد و پایبند بوده و به دنبال تدوین منشور حقوق شهروندی است. دولت خود را موظف به اجرای منشور حقوق شهروندی در کشور می‌داند».
▬    فارغ از این که نحوه سخنرانی پیش از انتخابات آقای روحانی در رابطه با حقوق شهروندی به گونه‌ای است که گویی ملت ایران از اقوام گوناگون، تاکنون، در جمهوری اسلامی احساس عدالت و برابری نداشته‌اند و قرار است ایشان با تدوین منشور حقوق شهروندی این احساس را به اقوام ایرانی بازگردانند (!)، با توجه به توضیحات صدر این نوشته مبنی بر تمایز حقوق شهروندی از حقوق بشر، ز ادبیات ایشان در این زمینه، دو نوع برداشت می‌توان نمود: اول این که رئیس جمهور محترم به یک ظرافت و تمایز حقوقی توجه کافی نداشته‌اند که دائماً عبارت «حقوق شهروندی» را به جای «حقوق بشر» به کار می‌گیرند، چه مصادیقی که ذیل حقوق شهروندی ذکر می‌نمایند و سخنرانی ایشان در جمع نمایندگان محترم اقلیت‌های دینی در مجلس، هیچ ارتباطی به حقوق شهروندی نداشته، بلکه ناظر به مفهوم حقوق بشر هستند. دومین برداشت این که رئیس جمهور محترم با توجه به مقام والای سیاسی‌ای که از آن برخوردار گردیده‌اند، با تکرار عناوین پر طمطراقی چون «حقوق شهروندی» و ملزم برشمردن دولتشان مبنی بر «تدوین منشور حقوق شهروندی»، با اغماض از معنای دقیق حقوقی این مفهوم، در پی تبلیغات سیاسی بوده‌اند!
▬    برداشت اول تقریباً، دور از ذهن می‌نماید، چرا که، دکتر روحانی خود حقوق خوانده و آشنا به مفاهیم حقوقی است و بسیار بعید می‌نماید که دچار چنین جابجایی‌ای در مفاهیم حقوقی گردیده باشند؛ نکته جالب آن که اتفاقاً صحه گذاشتن بر برداشت دوم، مؤیدهای بیشتری هم دارد:
▬    رئیس جمهور محترم در سخنرانی‌های خود، به جای بها دادن به اصول فصل سوم قانون اساسی و اجرای بی‌تبعیض آن‌ها، به تدوین منشور جدید حقوق شهروندی تأکید می‌نماید که به لحاظ سیاست‌ورزی، می‌توان گفت ظاهری عامه‌پسند دارد. دیگر آن‌که اگر چه مواد ۱۰۰ و ۲۱۱ قوانین برنامه چهارم و پنجم توسعه به تدوین و احقاق حقوق شهروندی اشاره داشته‌اند، لکن علاوه بر قانون اساسی، قوانین عادی جمهوری اسلامی ایران هم به موضوع حقوق شهروندی پرداخته‌اند که از آن جمله است ماده واحده «قانون احترام به آزادی‌های مشروع و حفظ حقوق شهروندی» مصوب ۱۵ اردیبهشت ۱۳۸۳، مشتمل بر یک ماده واحده و پانزده بند و یک دستورالعمل برای بند پانزده؛ رئیس محترم جمهور، باز هم بی‌هیچ اشاره‌ای در سخنرانی‌های خود به مجموعه این قوانین مصوب و قابل اجرا، کماکان مقوله تدوین منشوری جدید در زمینه حقوق شهروندی را تکرار می‌نماید.
▬    ۳- با توجه به موارد یاد شده، نمی‌توان «منشور حقوق شهروندی» مورد نظر رئیس جمهور محترم را یک «ابتکار»! یا «نوآوری»! در عرصه حقوق و تأمین حقوق شهروندان تلقی کرد، چرا که، مفاد آن با تعریف جامع و مانع در قانون اساسی و سایر قوانین پیرامونی آمده و ضرورت اجرایی دارد. از این روی بیم آن می‌رود که اقدام مورد اشاره فقط در بستر یک حرکت سیاسی- تبلیغاتی به صحنه آمده باشد که پیش از آن نیز نمونه‌های مشابهی در دولت موسوم به اصلاحات داشته و «سیاسی» بودن آن- به جای محتوای حقوقی- بر کسی پوشیده نیست. انتظار از دولت محترم آن است که به جای پرداختن به این‌گونه مسائل جانبی و تبلیغاتی، بیشترین ظرفیت و تلاش خود را برای مقابله با مشکلاتی نظیر مسائل اقتصادی، تورم، گرانی، اشتغال و... به کار گیرد و از درگیر کردن افکار عمومی به مسائل حاشیه‌ای که برای دولت محترم نیز فرصت‌سوز و هزینه‌ای بی‌سود است پرهیز کند.
مأخذ:کیهان
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در شنبه, 09 آذر 1392 ساعت 16:03

پیش‌نویس‌غیررسمی‌منشورحقوق‌شهروندی؛گام‌اول:اصول‌کلی،برنامه‌وخط‌مشی‌دولت(ویرایش‌۰۱)

فرستادن به ایمیل چاپ

معاونت‌ادامه مطلب...حقوقی‌ریاست‌جمهوری‌باهمکاری‌مرکزبررسی‌های‌استراتژیک‌ریاست‌جمهوری‌آذر۱۳۹۲


▬    نظرات خود را در مورد این پیش‌نویس، حداکثر تا پنج دی به آدرس آدرس ایمیل جهت جلوگیری از رباتهای هرزنامه محافظت شده اند، جهت مشاهده آنها شما نیاز به فعال ساختن جاوا اسکریپت دارید ارسال فرمایید.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فهرست/چکیده:

■■■ فصل اول؛ قواعد عمومی
░▒▓ ماده ۱- قواعد عمومی حاکم بر این منشور

■■■ فصل دوم؛ مهم‌ترین حقوق شهروندی
░▒▓ ماده ۲- دولت جمهوری اسلامی ایران موارد ذیل را به عنوان مهم‌ترین حقوق شهروندی اعلان نموده و اجرا و تضمین آن‌ها را در اولویت قرار می‌دهد و تلاش مجدانه و همه جانب‌های را برای تحقق، اجرا و تضمین آن‌ها به کار خواهد گرفت.
░▒▓ ماده ۳- دولت موظف است تدابیر و اقدامات لازم را بویژه از طریق تدوین و اجرای برنامه جامع اصلاح و توسعه نظام حقوقی، به منظور عملی سازی و اجرای حقوق و آزادی‌های عمومی پیش بینی شده در قانون اساسی، قوانین عادی و این مصوبه، انجام دهد.
▓ حیات، سلامت و زندگی شایسته
▓ آزادی اندیشه، بیان و مطبوعات
▓ دسترسی به اطلاعات
▓ هویت فرهنگی، بیان رسانه‌ای و آفرینش هنری
▓ حریم خصوصی
▓ سلامت اداری، حکمرانی شایسته و حکومت قانون
▓ شفافیت و رقابت
▓ حقوق اقتصادی و مالکیت
▓ عدالت قضایی
▓ خانواده، زنان، کودکان و کهن‌سالان
▓ نخبگان، استادان و دانشجویان
▓ ایثارگران، جانبازان و خانواده‌های معظم شهدا
▓ اقلیت‌ها و اقوام
▓ محیط زیست و توسعه پایدار
▓ مبارزه مواد مخدر
▓ تابعیت، اقامت و ایرانیان خارج از کشور

■■■ فصل سوم؛ سازمان کار، توسعه و نظارت بر اجرای منشور و مقررات حقوق شهروندی
░▒▓ ماده ۴- مرکز ملّی حقوق شهروندی که در معاونت حقوقی ریاست جمهوری تشکیل می‌شود موظف است مصادیق حقوق شهروندی موضوع این منشور را در قوانین و مقررات کشور احصاء نموده و پیشنهادهای لازم را به منظور اصلاح قوانین و مقررات مربوط به تحقق حقوق شهروندی را برای تصمیم‌گیری و طی مراحل قانونی به هیأت وزیران یا سایر مراجع ذی‌ربط پیشنهاد نماید.
░▒▓ ماده ۵- مرکز ملّی حقوق شهروندی موظف است در صورت مشاهده تخلف از قوانین، مقررات و مفاد این مصوبه، علاوه بر مساعی در اصلاح روش‌ها و انطباق آن‌ها با مقررات، با بهره گیری از کلیه ظرفیت‌های قانونی دولت و دستگاه‌های اجرایی متخلفان را به مراجع صالح معرفی نموده و نتیجه اقدامات را از طریق معاون حقوقی به رئیس جمهور گزارش نماید.
░▒▓ ماده ۶- معاونت حقوقی رییس جمهور موظف است در بررسی تمامی لوایح و پیش‌نویس‌های مطرح در کمیسیون‌های دولت یا هیأت وزیران، تصمیمات نمایندگان موضوع اصول یک‌صد و بیست و هفتم و یک‌صد و سی و هشتم قانون اساسی یا سایر مراجع تصمیم‌گیری در قوه مجریه، رعایت مصادیق حقوق شهروندی را بررسی و در صورت ملاحظه یا ابهامی در اجرا یا اختلاف در تفسیر در منشور حقوق شهروندی، مراتب را به کمیسیون‌های مزبور یا هیأت وزراء یا بالاترین مقام مرجع ذی‌ربط اعلام نماید. در صورت بروز اختلاف بین مراجع ذی‌ربط در قوه مجریه، با توجه به اولویت ملاحظات حقوق شهروندی بر سایر ملاحظات، نظر معاونت حقوقی مجری خواهد بود.
░▒▓ ماده ۷- نظارت بر رعایت حقوق شهروندی در سه سطح فردی، عمومی و همگانی و دولتی صورت می‌پذیرد. در سطح اول، از طریق ایجاد آگاهی و حساسیت در جامعه مدنی برای تمامی آحاد ملّت و شهروندان؛ در سطح دوم، از طریق نهادهای مدنی و صنفی و در سطح سوم از طریق مرکز ملّی حقوق شهروندی با همکاری نهادهای نظارتی و سایر قوا اجرا می‌گردد.
░▒▓ ماده ۸- معاونت حقوقی رییس جمهور موظف است با تهیه دستورالعمل‌های لازم نسبت به فراهم نمودن تمهیدات لازم از سوی هیأت‌های رسیدگی به تخلفات اداری و نظام‌های صنفی و حرف‌های برای رسیدگی سریع و موثر به تخلفات مربوط به نقض یا اهمال در حقوق شهروندی توسط افراد تحت پوشش خود را فراهم آورده و در صورت ضرورت، خلاءهای موجود در قوانین و مقررات در زمینه رعایت حقوق شهروندی را شناسایی و نسبت به رفع آن‌ها از طرق قانونی اقدام نمایند.
░▒▓ ماده ۹- معاونت حقوقی رییس جمهور موظف است با هماهنگی و همکاری وزارت ارشاد و فرهنگ اسلامی، وزارت علوم، تحقیقات و فنآوری و نیز وزارت آموزش و پرورش و با همکاری سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی سازوکارهای اجرایی تهیه بسته‌های آگاه‌سازی عمومی حقوق شهروندی، نهادینه ایران، پیشنهادهای لازم در خصوص را تهیه و به هیأت وزیران ارائه نماید. «کردن و احترام به حقوق شهروندان و آموزش عمومی شهروندان جمهوری اسلامی ایران»
░▒▓ ماده ۱۰- معاونت حقوقی رییس جمهور موظف است، ظرف شش ماه از تاریخ تصویب این منشور شاخص‌های کمی و کیفی ارزیابی بهبود وضعیت و اجرای حقوق شهروندی موضوع این مصوبه و سایر قوانین و مقررات را با همکاری تمامی وزارت‌خانه‌ها و دستگاه‌های اجرایی ذی‌ربط و سازمان‌های مردم نهاد فعال در زمینه حقوق شهروندی تهیه و ابلاغ نماید. سپس، بر اساس این شاخص‌ها در مقاطع زمانی مشخص گزارش‌های لازم را تهیه و به اطلاع رئیس جمهور برساند.
░▒▓ ماده ۱۱- معاونت حقوقی رئیس جمهور موظف است با تشکیل کمیته‌های تخصصی در حوزه‌های مختلف حقوق شهروندی، به طور مستمر نسبت به راهکارهای بهبود و ارتقاء حقوق شهروندی و شناسایی نواقص موجود بررسی نموده و مراتب را به هیأت وزیران در قالب ارائه پیشنهاد مصوبات یا لوایح قانونی با رعایت سایر قوانین و مقررات ارائه نماید.
░▒▓ ماده ۱۲- مسؤولیت نظارت بر حسن اجرای این مصوبه با معاونت حقوقی رئیس جمهور بوده و کلیه دستگاه‌های اجرایی، نهادها، سازمان‌ها و مؤسسات عمومی غیردولتی و سازمان‌های زیر نظر رییس جمهور و مراکز وابسته به نهاد ریاست جمهوری موظف به همکاری با این معاونت می‌باشند.
░▒▓ ماده ۱۲ -کلیه دستگاه‌ها و وزارت‌خانه‌ها مکلفند در تمامی طرح‌های پیشنهادی و برنامه‌های اجرایی خود، در قالب دستورالعملی که توسط معاون حقوقی رئیس جمهور ابلاغ می‌شود، پیوست حقوق شهروندی را تهیه و ضمیمه طرح و برنامه پیشنهادی نمایند.
░▒▓ ماده ۱۳- اختیارات هیأت وزیران موضوع اصل یک‌صد و سی و هشتم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، در خصوص تصویب مقررات لازم برای اجرای این منشور و نیز تنظیم لوایح و پیشنهادهای لازم برای طی مراحل قانونی به کمیسیونی به نام کمیسیون حقوق شهروند، ی مرکب از وزراء دادگستری، فرهنگ و ارشاد اسلامی، علوم و تحقیقات و فن آوری، بهداشت درمان و آموزش پزشکی، آموزش و پرورش، اطلاعات و کشور تفویض می‌گردد. تصمیمات موضوع کمیسیون مزبور با اکثریت آراء اتخاذ و با رعایت ماده ۱۹ آیین نامه داخلی هیأت وزیران ابلاغ می‌شود.
░▒▓ ماده ۱۴- معاون حقوقی رئیس جمهور به عنوان نماینده ویژه موضوع اصل یک‌صد و بیست و هفتم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران برای اعمال اختیارات رئیس جمهور و هیأت وزیران در امور اجرایی مربوط به اعلان، شناسایی، پیگیری و اجرای مفاد این تصویب‌نامه تعیین می‌گردد.
░▒▓ ماده ۱۵- معاونت حقوقی رئیس جمهور موظف است هر سه ماه، گزارش اقدامات به عمل آمده در اجرای این مصوبه را به رئیس جمهور ارائه نماید.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ


ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تفصیل مطلب:
■■■ منشور حقوق شهروندی
▬    نظر به کرامت و ارزش والای انسان در شریعت مبین اسلام؛ نظر جایگاه رفیع انسان که در آیه شریفه ۷۰ در سوره مبارکه اسراء مورد تأکید قرار گرفته است: «و لَقَد کَرَّمنا بنیآدم و حملْناهم فی الْبرِّ و الْبحرِ و رزقْناهم منَ الطَّیبات و فَضَّلْناهم علی کَثیرٍ ممنْ خَلَقْنا تَفْضیلا» «و به راستی ما فرزندان آدم را گرامی داشتیم و آنان را در خشکی و دریا (بر مرکب‌ها) بر نشاندیم، و از چیزهای پاکیزه به ایشان روزی دادیم، و آن‌ها را بر بسیاری از آفریده‌های خود برتری آشکار دادیم» و نظر به فرمایش گهربار حضرت امام علی (ع): «جعلَ اللهُ سبحانَه حقُوقَ عباده مقَدمه‌ی لحقُوقه فَمن قام به حقوقِ عباداللهِ کانَ ذلک مؤَدیاً الَی القیامِ به حقوقِ اللهِ تَعالی» با این ترجمه که «خداوند سبحان حقوق بندگانش را بر حقوق خودش مقدم دانسته است پس، هر که حقوق بندگان را رعایت کند، این امر به ادای حقوق خداوند منجر خواهد شد» (شرح غررالحکم، ج ۳، ص ۳۷۰) و نظر به اصول متعددی از قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران از جمله اصول مندرج در فصل سوم در مورد حقوق ملّت؛ نظر به فراز تاریخی صدور فرمان هشت ماده‌ای رهبر کبیر انقلاب اسلامی و بنیان‌گذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی (قدس سرّه) درباره حقوق مردم، قانون، قوه قضاییه و لزوم اسلامی شدن روابط و قوانین (در تاریخ ۲۴ آذر ماه سال ۱۳۶۱) نظر به دیدگاه‌های معظم له، در موضوع حقوق شهروندی: «من مکرر اعلام کرده‌ام که در اسلام نژاد، زبان، قومیت و گروه و ناحیه مطرح نیست. تمام مسلمین- چه اهل سنت و چه شیعی- برادر و برابر و همه برخوردار از همه مزایا و حقوق اسلامی هستند» (صحیفه نور، جلد ۱۶، صفحه ۴۴۳) و هم‌چنین، نظر به منویات مقام معظم رهبری، مدظله‌العالی بدین وسیله خط‌مشی و برنامه‌های دولت جمهوری اسلامی ایران در زمینه بازخوانی، شناسایی، اعلان، توسعه، اجرا و نظارت بر تحقق حقوق شهروندی برای تمامی اتباع کشور و اصول راهنمای دولت در تصویب مقررات و پیشنهاد قوانین و در کلیه اقدامات دولت و دستگاه‌های اجرایی، طبق فصول آتی اعلام می‌گردد؛



■■■ فصل اول؛ قواعد عمومی


░▒▓ ماده ۱- قواعد عمومی حاکم بر این منشور عبارت است از:
▬    ۱-۱- کلیه اتباع ایران صرف نظر از جنسیت، قومیت، ثروت، طبقه اجتماعی، نژاد یا امثال آن از حقوق شهروندی و تضمینات پیش بینی شده در قوانین و مقررات، برخوردار می‌باشند. این منشور هیچ‌گونه تأثیری بر دیگر حقوق اتباع ایرانی و حقوق اتباع سایر کشورها که در سایر قوانین و مقررات یا کنوانسیون‌های بین‌المللی (که ایران وفق مقررات به آن‌ها ملحق شده است مقرر گردیده، ندارد)
▬    ۲-۱- این منشور با هدف تجمیع، شناسایی و بیان حقوق شهروندی تنظیم شده و مفاد آن باید به گونه‌ای سازگار و هماهنگ با یکدیگر و با سایر قوانین و مقررات تفسیر و اجرا شود؛ به نحوی که هیچ‌یک از حقوق شهروندی شناسایی و احصاء شده دیگر را محدود نسازد؛ و کرامت و منزلت انسانی همواره در بالاترین سطح ممکن مورد احترام و حمایت قرار گیرد.
▬    ۳-۱- با توجه به تعالیم دین مبین اسلام، قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و مبانی ملّی و دینی و تاریخ تمدن این سرزمین، شناسایی، توسعه، اجرا و تضمین حقوق شهروندی مردم و زمینه‌سازی از طریق ابزارهای موجود برای اعتلای قوانین و مقررات و سیاست‌ها برای نیل به این حقوق، تکلیف دولت است.
▬    ۴-۱- عدم رعایت حقوق شهروندی مقرر در قوانین و مقررات موجب تحقق ضمانت‌های قانونی نقض آن قواعد بوده و با مأمورین ناقض یا اهمال کننده در اجرای این قوانین یا مقررات، طبق قوانین و مقررات عمومی و بویژه قوانین مربوط به تخلفات اداری و مقررات کیفری رفتار خواهد شد.
▬    ۵-۱- این منشور در مقام احصاء تکلیف دولت جمهوری اسلامی ایران در نیل به اهداف مربوط به تحقق حقوق شهروندان بوده و از این رو، تمامی دستگاه‌های اجرایی موظفند با رعایت این مصوبه نسبت به فراهم نمودن زمینه اجرا، نظارت و توسعه این مصادیق در چارچوب قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و شرع مقدس اسلام و سایر قوانین و مقررات (با استفاده از ظرفیت‌های موجود یا پیشنهاد لوایح قانونی یا تصویب مقررات) اقدام نمایند.
▬    ۶-۱- مفاد این منشور به منظور اعلان حقوق شهروندی و اهداف و شاخص‌های مورد نظر دولت جهت پیشنهاد اصلاح دولت است «برنامه و خطی مشی» قوانین ضمن لوایح مربوط یا انجام سایر اقدامات ضروری تنظیم شده است. این منشور و در مقام ایجاد حقوق و تکالیف جدید یا توسعه و تضییق آن‌ها نمی‌باشد و صرفاً بیان مجموع‌های از مهم‌ترین حقوق شهروندی است که یا در قوانین جاری با حدود و ثغور مشخص و ذکر تضمینات آن‌ها شناسایی شده‌اند یا این‌که دولت با توجه به مفاد این منشور از طریق پیگیری خط مشی و برنامه‌ی اصلاح و توسعه نظام حقوقی و تدوین و پیگیری تصویب لوایح قانونی، در جهت تحقق و عملی‌سازی آن‌ها تلاشی جدی و فراگیری را با جلب همکاری سایر قوا و مقامات ذیصلاح معمول خواهد داشت.

■■■ فصل دوم؛ مهم‌ترین حقوق شهروندی

░▒▓ ماده ۲- دولت جمهوری اسلامی ایران موارد ذیل را به عنوان مهم‌ترین حقوق شهروندی اعلان نموده و اجرا و تضمین آن‌ها را در اولویت قرار می‌دهد و تلاش مجدانه و همه جانب‌های را برای تحقق، اجرا و تضمین آن‌ها به کار خواهد گرفت.

░▒▓ ماده ۳- دولت موظف است تدابیر و اقدامات لازم را بویژه از طریق تدوین و اجرای برنامه جامع اصلاح و توسعه نظام حقوقی، به منظور عملی سازی و اجرای حقوق و آزادی‌های عمومی پیش بینی شده در قانون اساسی، قوانین عادی و این مصوبه، انجام دهد.

▓ حیات، سلامت و زندگی شایسته
▬    ۱-۳- شهروندان از حق حیات برخوردارند. هیچ شهروندی را نمی‌توان از حق حیات محروم ساخت، مگر براساس حکم دادگاه‌های صالحی که بر مبنای موازین قانونی تشکیل و صادر شده و اصول دادرسی عادلانه در آن رعایت شده باشد.
▬    ۲-۳- بهره‌مندی از زندگی شایسته از جمله خوراک، پوشاک، مسکن، آموزش، بهداشت و درمان مناسب از حقوق شهروندان محسوب می‌شود.
▬    ۳-۳- دستگاه‌های اجرایی موظفند در چارچوب قوانین و مقررات تمامی اقدامات لازم برای افزایش سطح سلامت عمومی، حفظ حقوق بنیادین حیات، شرایط مطلوب برای زندگی، سلامت و بهداشت، کاهش میزان مرگ و میر اطفال و افزایش طول عمر شهروندان، دسترسی آسان، ارزان و گسترده به درمان، دارو، تجهیزات و کالاها و خدمات پزشکی، درمانی و بهداشتی منطبق با استانداردهای ملّی و تأمین و ارتقای سلامت افراد، شرایط زیست سالم و مطلوب برای ادامه زندگی را به عمل آورند. دولت ملزم است تا با نظارت بر مراکز درمانی حصول شرایط بهتر درمانی را فراهم سازد.
▬    ۴-۳- شهروندان از حق بهره‌مندی از سلامت جسمی و معنوی برخوردار می‌باشند.
▬    ۵-۳- شهروندان حق دارند از محیط زندگی و کاری ایمن و عاری از آسیب‌های جسمی و روحی به آنان، برخوردار باشند.
▬    ۶-۳- دولت موظف است زمینه بهره‌مندی تمامی شهروندان را از کلیه شقوق تأمین اجتماعی، خدمات و حمایت‌های مالی و اعتباری مربوط در موارد بیماری، معلولیت، بازنشستگی، بیکاری، پیری، از کار افتادگی، بی‌سرپرستی، در راه ماندگی، حوادث و سوانح غیرمترقبه، نیاز به خدمات بهداشتی و درمانی و مراقبت‌های پزشکی به صورت بیمه و غیره را به عنوان حقی همگانی با رعایت قانون فراهم نماید.
▬    ۷-۳- شهروندان از حق دسترسی به مراقبت‌های بهداشتی و درمانی مناسب برخوردارند.
▬    ۸-۳- شهروندان بایستی از زندگی شاد همراه با امید به آینده‌ای بهتر از بدو تولد و در همه محیط‌های اجتماعی برخوردار شوند.
▬    ۹-۳- دولت موظف است با انجام تدابیر لازم، زمینه برخورداری از وضعیت و امکانات کافی برای برگزاری مراسم و برنامه‌های مفرّح و برپایی جشن‌های ملّی و مذهبی، اجرای برنامه‌های تفریحی، مسافرتی، گردشگری، اقامت در سکونتگاه‌های طبیعی، سفرهای ارزان، فرصت مطالعه، پرداختن به کارهای ذوقی، ادبی، هنری و سرگرمی را برای شهروندان فراهم نماید.
▬    ۱۰-۳- شهروندان از حق آزادی، امنیت فردی، روانی، شغلی، فرهنگی، اجتماعی، سرمایه‌گذاری، زندگی با ثبات، نظم و تمامی دیگر مصادیق قانونی و عرفی امنیت، برخوردار هستند. این حق قابل سلب شدن نیست و محدود شدن آن، تنها به موجب قانون امکان‌پذیر است.

▓ آزادی اندیشه، بیان و مطبوعات
▬    ۱۱-۳- شهروندان از حق آزادی اندیشه و بیان برخوردارند. این حق شامل آزادی ابراز، ترویج و انتشار اندیشه‌ها و عقاید به صورت شفاهی، کتبی، الکترونیکی یا به هر وسیله دیگر به انتخاب خود شهروند با رعایت قانون، می‌باشد.
▬    ۱۲-۳- تفتیش عقاید ممنوع است. هیچ کس را نمی‌توان به پذیرش یا داشتن اندیش‌های خاص مجبور یا از آن منع نمود.
▬    ۱۳-۳- هر شخص حقیقی و حقوقی در بیان اندیشه و احساس خود درباره همه موضوعات و در هر یک از گونه‌های آفرینش فکری، ادبی، هنری و در هر شکل و ساختار رسانه‌ای، در قالب ضوابط قانونی اعلام شده آزاد، است.
▬    ۱۴-۳- تمامی ارکان حاکمیت وظیفه حمایت، حفاظت و احترام به تنوع‌های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را در راستای حفظ آزادی رسانه دارند، از همین رو دولت باید زمینه‌های تشکیل و فعالیت رسانه‌های آزاد و مستقل را فراهم آورد.
▬    ۱۵-۳- تمامی مردم حق دسترسی آزاد به تمامی رسانه‌ها و منابع اطلاعاتی را در چارچوب قوانین دارند.
▬    ۱۶-۳- دولت به آزادی نشریات و مطبوعات، رسانه‌ها اعم از کاغذی یا الکترونیکی و نیز تمامی رسانه‌های شنیداری و دیداری (اعم از وب‌سایت‌ها، وبلاگ‌ها، شبکه‌های تلویزیونی و اینترنتی و مانند این‌ها) در صورتی که مخلّ به مبانی اسلام یا حقوق عمومی نباشند، در چارچوب قانون احترام می‌گذارد.
▬    ۱۷-۳- روزنامه نگاران و رسانه‌ها نباید در جمع آوری و انتشار اطلاعات و مطالب خود با تهدید یا مجازات مواجه شوند. نهادهای دولتی یا تحت کنترل دولت، در چارچوب قوانین و مقررات، نباید مانع آزادی دسترسی رسانه‌ها به اطلاعات مورد نیاز آنان شوند.
▬    ۱۸-۳- دولت مکلف است زمینه قانونی لازم برای تأمین استانداردهای شغلی برای اصحاب رسانه از جمله اقدامات رفاهی، پوشش بیم‌های، امنیت کاری، تأمین پوشش حمایتی در برابر فشارهای ناروا، تضمین دستمزد مناسب را به صورت برابر و عادلانه و بدون تبعیض فراهم نماید. معیشت اقتصادی کارکنان رسانه‌ها نباید به وسیله دولت و نهادهای تحت کنترل دولت، تهدید شود.

▓ دسترسی به اطلاعات
▬    ۱۹-۳- شهروندان ایرانی باید به کلیه قوانین و مقررات یا تصمیمات نهادهای عمومی در حوزه قوه مجریه و مرتبط با شؤونات زندگی خویش در حدود قوانین و در صورتی که برخلاف امنیّت ملّی نباشد، دسترسی آزاد داشته و هیچ‌کس نمی‌تواند آنان را از اطلاع، آگاهی و دسترسی به قوانین و مقررات موجد حق و تکلیف ایشان محدود نماید.
▬    ۲۰-۳- هر شهروند در وسیع‌ترین شکل و منحصراً محدود به استثنائات قانونی، حق دارد به صرف درخواست به اطلاعات و سوابق خود نزد سازمان‌های عمومی و دولتی و غیردولتی که به شکل مستقیم یا غیرمستقیم از منابع و امتیازات مالی عمومی استفاده می‌کنند یا کارکردهای عمومی دارند دسترسی داشته باشد و از تصمیماتی که نهادهای عمومی در ارتباط با ایشان اتخاذ می‌کنند، مطلع شوند. همه شهروندان حق دارند تصویری از اطلاعات، سوابق و تصمیمات مزبور برای خود تهیه نمایند.

▓ هویت فرهنگی، بیان رسانه‌ای و آفرینش هنری
▬    ۲۱-۳- همه شهروندان ایرانی حق دارند که هویت فرهنگی، قومی، مذهبی و زبانی آنان شناسایی شده و بدون هرگونه تبعیض از حمایت‌های قانونی برخوردار باشند.
▬    ۲۲-۳- دولت موظف است با همکاری سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، کاربرد آزادانه زبان‌ها و گویش‌های محلی و قومی، در کنار زبان فارسی را با حفظ وحدت ملی و تمامیت هویت ایرانی فراهم آورد.
▬    ۲۳-۳- همه شهروندان ایرانی حق دارند از ابزار لازم برای مشارکت کامل در همه ابعاد زندگی فرهنگی گروهی خاص خود که شامل تاسیس نهادها، تشکل‌ها، انجمن‌ها، برگزاری گردهمایی‌ها، برپایی آیین‌های دینی و قومی و آداب و رسوم فرهنگی، در چارچوب قوانین و مقررات برخوردار باشند.
▬    ۲۴-۳- دولت موظف به حفظ بناها و یادبودهای تاریخی و فرهنگی در سراسر کشور صرف‌نظر از تعلق آن‌ها به گروه‌های مختلف قومی، فرهنگی و مذهبی است.
▬    ۲۵-۳- همه شهروندان محق به بهره‌مندی از تعالی اخلاقی و معنوی هستند، و دولت موظف است زمینه لازم را برای برخورداری شهروندان از فرصت عبادت و خودسازی و تعالی معنوی فراهم نماید.
▬    ۲۶-۳- دولت موظف به رفع موانع موجود در برابر توسعه اخلاق و معنویت است. موانع مذکور ناظر بر معضلاتی هم‌چون فقر، ترس و ناآگاهی است که به بندگی انسان در برابر ثروت، قدرت و اوهام منتهی می‌شود.
▬    ۲۷-۳- دولت مکلف است آزادی والدین و سرپرستان قانونی کودکان را در تأمین آموزش مذهبی و اخلاقی کودک براساس معتقدات خودشان محترم بشمارد.
▬    ۲۸-۳- هنر به عنوان تجلی خلاقیت و شکوفایی شخصیت انسانی هم‌چون سایر مصادیق ابراز عقیده در تمامی اشکال خود نظیر موسیقی، نمایش، سینما، ادبیات، کاریکاتور، نقاشی، هنرهای تجسمی و آثار ادبی آزاد است و کلیه شهروندان حق دارند ایده‌ها و آثار هنری و ادبی خود را به صورت آزادانه و در محدوده قانون تولید و عرضه نمایند.
▬    ۲۹-۳- دولت موظف است آزادی آفرینش، آموزش و عرضه هنر و حمایت از شهروندان در برابر نقض آن را، وفق قوانین و مقررات تضمین نماید. هرگونه حمایت مادی و معنوی دولت از هنر در تمامی مصادیق آن و به هر شکل بایستی بدون اعمال تبعیض و وفق مقررات انجام شود.
▬    ۳۰-۳- دولت موظف است سازوکارهای لازم جهت مشارکت گسترده بخش خصوصی را در تمامی مراحل تولید و عرضه همه اقسام هنر فراهم سازد. فعالان هر یک از عرصه‌های هنری حق دارند به صورت آزادانه نسبت به تاسیس نظام صنفی و حرفه‌ای در چارچوب قوانین و مقررات اقدام نمایند.

▓ حریم خصوصی
▬    ۳۱-۳- حریم و زندگی خصوصی، مسکن، وسایط نقلیه و اشیاء خصوصی شهروندان از مداخله‌ی خودسرانه، تفتیش و بازرسی بدون مجوز قانونی مصون است و تعرض به اطلاعات و داده‌های شخصی، تفتیش، گردآوری، پردازش، به کار گیری و افشاء نامه‌های شهروندان اعم از الکترونیکی و غیر الکترونیکی یا مرسولات پستی آنان مجاز نمی‌باشد. بازرسی، ضبط، تفتیش، ملاحظه، قرائت، توقیف یا معدوم نمودن بدون مجوز قانونی نامه‌ها و ارتباطات از راه دور نظیر ارتباطات تلفنی، تلگراف، نمابر، بی‌سیم و ارتباطات اینترنتی خصوصی مربوط به شهروندان و استراق سمع یا رهگیری و سانسور آن‌ها بدون مجوز قانونی، ممنوع است.
▬    ۳۲-۳- جمع‌آوری اطلاعات فردی توسط اشخاص خصوصی یا عمومی باید با استفاده از روش‌های قانونی و براساس رضایت فرد مزبور یا مجوز قانونی صورت پذیرد. افراد حق دارند به اطلاعاتی که در خصوص آنان جمع آوری شده دسترسی داشته باشند و در صورت وجود اشتباه، خواستار اصلاح این اطلاعات شوند.
▬    ۳۳-۳- اطلاعات خصوصی مربوط به افراد را نمی‌توان در اختیار دیگران قرار داد، مگر به موجب قانون یا با رضایت فرد.
▬    ۳۴-۳ رسانه‌ها باید حریم خصوصی افراد را رعایت نمایند و در صورتی که موجب توهین، افترا و ضرر معنوی و مادی شوند باید پاسخگو باشند.

▓ سلامت اداری، حکمرانی شایسته و حکومت قانون
▬    ۳۵-۳- اداره شایسته جامعه و رعایت آن از سوی مقامات اداری و اجرایی در راستای منصفانه کردن تصمیمات اداری، رعایت الزامات حکمرانی شایسته، حمایت از کرامت شخصی، تقویت مشارکت شهروندان، تقویت موجه‌سازی تصمیمات اداری و بهتر کردن کیفیت پیامدهای تصمیم‌گیری اداری به عنوان خط مشی دولت اعلام می‌گردد. هم‌چنین، به منظور حمایت از حق‌ها، شایستگی‌ها و امتیازات شهروندان در برابر خودسری‌های مقامات اداری و تضمین ساختارهای نظام اداری مطلوب، قانون‌مدار، مناسب، کارا، منعطف، بهره‌ور، پاسخگو، شفاف، اخلاقی و عاری از هرگونه فساد، تبعیض و جانب‌داری، باید در سرلوحه برنامه‌های دولت قرار گیرد.
▬    ۳۶-۳- اتخاذ هر تصمیم و اقدام اداری که حقوق، منافع و آزادی‌های شهروندان را تحت تأثیر قرار دهد، باید مبتنی بر مصلحت عمومی و در چارچوب قانون باشد.
▬    ۳۷-۳- دولت موظف است تدابیر و اقدامات لازم را جهت به مورد اجرا درآمدن حقوق عمومی پیش بینی شده در قانون اساسی اتخاذ نماید.
▬    ۳۸-۳- دولت موظف است زمینه ارائه خدمات عمومی به صورت برابر، منصفانه و در کوتاه‌ترین زمان ممکن، توسط نهادها و مؤسسات عمومی را فراهم نماید.
▬    ۳۹-۳- مراجع عمومی باید در روابط خود با شهروندان، خدمت‌گزاری پاسخگو، مؤدب، دقیق، صادق، امین، گشاده رو و قابل دسترس باشند و در جواب دادن به مکاتبات و مکالمات تلاش نماید تا حد امکان در حیطه صلاحیت خود کمک کنند و جواب سؤالات مطرح شده را به نحو مطلوب و مناسب و در صورت درخواست متقاضی به صورت مکتوب ارائه بدهند.
▬    ۴۰-۳- مقامات اداری مکلف به تأمین انتظاراتی هستند که خود آن را ایجاد کرده‌اند. این انتظارات می‌تواند ناشی از اعلامات، مقررات، رویه‌ها، رفتارها، و، حتی، وعده‌هایی باشد که به مردم داده‌اند، تا حدی که مردم به آن‌ها اعتماد و اتکاء کرده‌اند و بر مبنای آن‌ها زندگی شخصی یا تجاری خود را تنظیم نموده‌اند. مقام اداری نمی‌تواند به ناگاه از رویه‌هایی که خود ایجاد به رویه‌ها و «مرحله گذار» کرده عدول کند و در صورت تمایل به تغییر آن‌ها مکلف به اعلام قبلی سیاست‌ها و پیش بینی سیاست‌های جدید است.
▬    ۴۱-۳- شهروندان حق نقد، نظارت و اطلاع از عملکرد دستگاه‌های اجرایی را در چارچوب قوانین دارند. دولت مکلف است نقدپذیری را در دستگاه‌های اجرایی نهادینه کرده و راهکارهای اطلاع رسانی و شفاف‌سازی عملکرد خود را در مقررات و رویه‌ها پیش بینی کند.

▓ شفافیت و رقابت
▬    ۴۲-۳- دولت موظف است از طریق تنظیم و تصویب قوانین و مقررات رقابتی و ضد انحصاری و اجرای کامل قوانین موجود، رقابت سالم و قانونمند همه افراد و بازیگران اقتصادی جامعه را در بازار تضمین نماید.
▬    ۴۳-۳- دولت موظف است اطلاعات اقتصادی را به صورت شفاف در دسترس همه قرار دهد. کلیه تصمیمات اقتصادی دولت از جمله قراردادها و بویژه مزایده‌ها و مناقصات، باید به صورت شفاف و بدون ایجاد هرگونه رانت اطلاعاتی برای فرد یا گروهی خاص با هدف ایجاد رقابت برای همه مردم، انجام شود.
▬    ۴۴-۳- دولت موظف است ثبات در تصمیمات اقتصادی خود و عدم تغییرات مکرر قوانین و مقررات مربوط به تولید؛ برطرف شدن پدیده فرایندهای پیچیده فراروی سرمایه‌گذاری و تولید؛ هدایت منابع بانکی و تأمین نقدینگی لازم برای فعالیت‌های مولد اقتصادی؛ گسترش مناسبات و پیوندهای منطق‌های و حضور فعال در بازارهای جهانی با هدف توسعه مبادلات اقتصادی و تجاری؛ حمایت از نوسازی و تجهیز بنگاه‌های تولیدی به دانش فنی روز با هدف ارتقای بهره‌وری و رقابت پذیری؛ هدایت برنامه‌ریزی شده درآمدهای ارزی نفت به سمت سرمایه‌گذاری‌های مولد پایدار را در سرلوحه برنامه‌های خویش قرار دهد.
▬    ۴۵-۳- شناسایی گلوگاه‌های سوداگری مخل در اقتصاد و برنامه‌ریزی مدبرانه برای از بین بردن آن‌ها؛ جلوگیری از واردات بی‌رویه‌ی کالاهای خارجی و اتخاذ تدابیر و سیاست‌های صحیح واردات و حمایت از تولیدات داخلی؛ مبارزه جدی با قاچاق کالا و ارز از وظایف دولت و از حقوق تولیدکنندگان و فعالان اقتصادی است.
▬    ۴۶-۳- هر شهروندی حق دسترسی به کالاها یا خدمات استاندارد را دارد. کالا یا خدمات دریافتی باید، عاری از عیب، زیاده، نقیصه یا حالتی باشد که مخل بهره‌مندی مطلوب است. کلیه عرضه‌کنندگان کالا و خدمات، مسؤول صحت و سلامت کالا و خدمات عرضه شده مطابق با ضوابط و شرایط مندرج در قوانین یا مندرجات قرارداد مربوطه یا عرف در معاملات هستند. تبلیغات خلاف واقع و ارایه اطلاعات نادرست که موجب فریب یا اشتباه مصرف کننده از جمله از طریق وسایل ارتباط جمعی، رسانه‌های گروهی و برگه‌های تبلیغاتی شود، ممنوع می‌باشد.
▬    ۴۷-۳- دولت موظف است در چارچوب قوانین و مقررات با استفاده از حداکثر توان و امکانات خود و در چارچوب قانون امنیت سرمایه‌گذاری و آزادی گردش سرمایه را تأمین نماید.
▬    ۴۸-۳- فرآیند تصمیم‌گیری که مقررات گذار براساس آن تصمیماتش را اتخاذ می‌کند باید در تمام مراحل باز باشد و کلیه شهروندان حق دارند در تمام مراحل تصمیم‌گیری نظرات خود را به اطلاع سازمان مقررات گذار برسانند. پس از تصمیم‌گیری و در راستای رعایت اصل شفافیت، شهروندان حق دارند به صورت کتبی از طریق انتشار یک اطلاعیه عمومی از کلیه تصمیمات آگاهی پیدا کنند. هم‌چنین، شهروندان حق دارند از خلاصه‌ای از نظراتی که طی فرآیند تصمیم‌گیری ارائه شده است، اطلاع یابند.
▬    حق مشارکت شهروندان در سرنوشت اجتماعی
▬    ۴۹-۳- شهروندان به طور برابر از حق تعیین سرنوشت برخوردار هستند و می‌توانند این حق خود را بدون تبعیض و آزادانه در صورت وجود شرایط قانونی، در اداره امور کشور به طور مستقیم یا از طریق نمایندگانی که در انتخاباتی آزاد و قانونی و با رأی خود انتخاب می‌کنند، مشارکت نمایند.
▬    ۵۰-۳- تنظیم برنامه‌های عمومی کشور باید چنان باشد که هر شهروند علاوه بر تلاش شغلی، فرصت و توان کافی برای شرکت فعال در اداره امور کشور را داشته باشد.
▬    ۵۱-۳- هر شهروند حق دارد از طریق شرکت در همه پرسی در تصمیمات بسیار مهم اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کشور وفق قانون مشارکت کند.
▬    ۵۲-۳- شهروندان از حق عضویت و فعالیت در احزاب، جمعیت‌ها، انجمن‌های سیاسی و صنفی و سازمان‌های مردم نهاد قانونی، برخوردار می‌باشند. عضویت یا عدم عضویت نباید موجب سلب یا محدودیت حقوق شهروندی یا موجب کسب امتیازات ویژه گردد.
▬    ۵۳-۳- دولت موظف است سطح آگاهی‌های عمومی را در همه زمینه‌ها به منظور تشویق شهروندان به مشارکت در تعیین سرنوشت اجتماعی خویش افزایش دهد.

▓ حقوق اقتصادی و مالکیت
▬    ۵۴-۳- مالکیت شهروندان محترم است. هر مالکی نسبت به مایملک خود حق همه گونه تصرف و انتفاع را داراست. هیچ شخص یا مقامی نمی‌تواند مالکیت دیگری به غیر مواردی که در قانون مشخص شده است، را سلب، یا اموال او را مصادره یا ضبط و توقیف نماید. اعمال محدودیت در حق مالکیت، تصرف و انتفاع فقط به موجب قانون، آن هم پس از پرداخت غرامت فوری و منصفانه مجاز است.
▬    ۵۵-۳- مالکیت معنوی و حقوق ناشی از آن مشمول حمایت‌های قانونی می‌باشد.
▬    ۵۶-۳- همه شهروندان در دستیابی به فرصت‌ها، امکانات و خدمات عمومی و دولتی برابرند. خصوصی‌سازی و واگذاری قراردادها و پیمان‌های دولتی باید با رعایت کلیه قوانین و مقررات مربوطه و امکان رقابت تمامی افراد و شهروندان در دستیابی به فرصت‌ها و امکانات دولتی باشد.
▬    اشتغال و کار شایسته
▬    ۵۷-۳- تمامی شهروندان ایرانی حق دارند شغلی را که بدان مایلند در صورتی که برخلاف قانون و نافی حقوق دیگران نباشد، برگزیده و به آن اشتغال داشته باشند.
▬    ۵۸-۳- دولت بایستی اقدامات لازم به منظور رسیدن به اشتغال کامل و قرار دادن وسایل کار در اختیار همه کسانی که قادر به کارند، ولی، وسایل کار ندارند، با رعایت ضرورت‌های حاکم بر برنامه‌ریزی عمومی اقتصاد کشور از قبیل تشکیل تعاونی یا با استفاده از مشارکت بخش خصوصی، را انجام دهد.
▬    ۵۹-۳- کلیه شهروندان از حق کار کردن، فرصت برابر در دسترسی به مشاغل و انتخاب آزادانه حرفه مورد نظر خود بر طبق موازین قانونی به گون‌های که قادر به تأمین معاش خود به صورت، منصفانه و آبرومندانه باشند برخوردارند. دولت موظف است با اتخاذ تدابیر لازم حسن اجرای این حق را تضمین نماید.
▬    ۶۰-۳- شهروندان در برابر کار یکسان از مزد مساوی برخوردارند. مزد و مزایای کارگران یا کارمندان باید منصفانه و به اندازه‌ای باشد که زندگی آبرومندانه‌ای را برای آنان تأمین نماید. معلولیتی که مانع انجام کار نگردد نباید موجب محرومیت از حقوق پیش بینی شده باشد.
▬    ۶۱-۳- هر شهروند حق دارد از حقوق مناسب در برابر کار خود برخوردار باشد به نحوی که برای تأمین هزینه‌های متعارف زندگی مجبور به کار اضافه نباشد.
▬    ۶۲-۳- هر شهروند باید از هر گونه تبعیض در کار (مبتنی بر دلایل و انگیزه‌های غیر قانونی و ناموجه) مصون باشد.
▬    ۶۳-۳- شهروندان شاغل باید در برابر اخراج غیر موجه از کار از حداکثر حمایت‌های قانونی بهرمند گردند.
▬    ۶۴-۳- هر شهروند حق دارد برای رسیدن به شرایط عادلانه کار آزادانه با دیگر شهروندان به تشکیل انجمن‌ها و اتحادیه‌های صنفی و حرفه‌ای با رعایت قانون اقدام کند.
▬    ۶۵-۳- هر شهروند حق دارد از حقوق تأمین اجتماعی برخوردار بوده و در برابر حوادث ناشی از کار از حداکثر حمایت‌های قانونی بهره‌مند گردد.
▬    ۶۶-۳- هر شهروند حق دارد از آموزش‌های لازم در رابطه با کار بهره‌مند گردد.
▬    ۶۷-۳- هر شهروند حق دارد در صورت بیکاری ناخواسته از حقوق بیمه بیکاری برخوردار گردد.
▬    ۶۸-۳- زنان حق برخورداری از مرخصی دوران بارداری، زایمان و شیردهی، را داشته و شهروندان معلول حق بهره‌مندی از کار متناسب با معلولیت خود و شهروندان نوجوان حق بهره‌مندی از شرایط کار متناسب با توان جسمی خود و منع اشتغال به کارهای سخت و زیانآور را دارند.
▬    ۶۹-۳- هر شهروند از حیث نقض قوانین و مقررات کار حق دادخواهی در برابر مراجع قانونی مستقل و بی‌طرف را دارد. آسایش، رفاه، حمایت و تأمین اجتماعی
▬    ۷۰-۳- حق شهروندان است که دولت با برنامه‌ریزی مناسب و تقویت بخش خصوصی و سازمان‌های غیردولتی از طریق اعطای کمک‌های ضروری و تسهیلات لازم، زمینه را جهت فقرزدایی و برخورداری از شرایط مناسب زندگی، بویژه مسکن مناسب فراهم نماید.
▬    ۷۱-۳- شهروندان حق دارند از مسکنی متناسب با نیاز خود وخانوادهشان بهره‌مند گردند. داشتن مسکن متناسب با نیاز، حق هر فرد و خانواده ایرانیاست. دولت موظف است با رعایت اولویت برای آن‌ها که نیازمندترند بخصوص روستانشینان، کارگران و کارمندان زمینه تحقق این حق را فراهم کند.
▬    ۷۲-۳- بهره‌مندی از تأمین اجتماعی در برابر مخاطرات اجتماعی مانند از کارافتادگی و بازنشستگی، بیکاری، بیماری و پیری حق هر فرد ایرانی است. دولت موظف است از طریق توسعه و ارتقاء نظام جامع رفاه و تأمین اجتماعی در جهت تقویت و گسترش صندوق‌های بیم‌های، انتظام سازمان‌های حمایتی دولتی و ایجاد بسترهای مناسب برای فعالیت سازمان‌های حمایتی مردم نهاد گام برداشته و شهروندان را تحت پوشش نظام تأمین اجتماعی قرار دهد.
▬    ۷۳-۳- شهروندان حق دارند از تأمین اجتماعی، در مواردی همانند بیماری، معلولیت، بازنشستگی، بیکاری، پیری، از کار افتادگی، بی‌سرپرستی، در راه ماندگی، حوادث و سوانح غیرمترقبه، که نیاز به خدمات بهداشتی و درمانی و مراقبت‌های پزشکی به صورت بیمه و امثال آن دارند به عنوان حقی همگانی بهره‌مند شوند. حمایت از مددجویان و گروه‌های آسیب‌پذیر و توانمند‌سازی آن‌ها و ایجاد امید به زندگی و نشاط برای آن‌ها و تأمین نیازهای اساسی آنان و اعمال سیاست‌های حمایتی، جبرانی و تأمینی برای این اقشار در عین حفظ عزت و کرامت ایشان از حقوق آنان است. پوشش فراگیر بیمه و بهره‌مند شدن از خدمات درمانی و بهداشتی تکمیلی نیز از دیگر حقوق مددجویان و گروه‌های آسیب‌پذیر است.
▬    ۷۴-۳- دولت موظف است تدابیر لازم و زمینه‌های قانونی برای تحت پوشش قرار گرفتن خانواده‌هایی که سرپرست آن‌ها تحت هیچ‌گونه پوشش بیم‌های نیست، را فراهم آورد.
▬    ۷۵-۳- دولت مکلف است علاوه بر تعمیم بیمه‌های اجتماعی و فراگیر، زمینه‌های قانونی جهت برخورداری شهروندان از بیمه‌های اختیاری را از طریق توسعه بیمه‌های بازرگانی در کلیه رشته‌ها و خطرات بیمه‌پذیر، تسهیل کرده و زمینه‌های رقابت بیمه‌ها و منع انحصار بیمه‌های دولتی را فراهم نماید.
▬    ۷۶-۳- دسترسی به اطلاعات بیم‌های حق همگانی است این اطلاعات بایستی شامل انواع بیمه‌ها و خدمات مربوطه باشد به نحوی که شهروندان امکان مقایسه میان خدمات بیمه‌ای شرکت‌های مختلف را داشته باشند.
▬    ۷۷-۳- دولت در تمامی تصمیمات و اقدامات خویش بایستی از هرگونه تصمیم و اقدامی که به فاصله طبقاتی و نابرابری اقتصادی دامن زده یا موجب تبعیض و محرومیت ناروا نسبت به شهروندان شود خودداری نماید.
▬    ۷۸-۳- شهروندان حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی با رعایت موازین اسلام و قانون برخوردارند. دولت موظف است در کلیه قوانین و مقررات هرگونه تبعیض ناروا و تفاوتی که در شرایط مساوی برای شهروندان وجود دارد را شناسایی و از طریق و وفق قوانین رفع نماید.
▬    ۷۹-۳- هرگونه محروم یا محدود کردن یا ترجیح بین شهروندان در دسترسی آنان به خدمات عمومی، خدمات دولتی، خدمات بهداشتی و آموزش براساس عواملی نظیر رنگ، جنس، زبان، دین و مذهب و امثال آن ممنوع می‌باشد.
▬    ۸۰-۳- دولت موظف است تدابیر عاجل و اجرایی لازم را برای رفع کلیه اشکال تبعیض ناروا، اتخاذ نماید. اجرای برنامه‌ها و اتخاذ تدابیر خاص حمایتی برای گروه‌هایی که از تبعیض ناروا رنج می‌برند، مشروط بر این‌که منجر به محرومیت دیگر گروه‌ها نگردد، مجاز است. کلیه‌ی شهروندان جمهوری اسلامی ایران در مقابل، قانون برابرند و به طور یکسان و بدون تبعیض از حمایت قانون برخوردار هستند.
▬    ۸۱-۳- کلیه شهروندان حق دارند که خدمات عمومی به آن‌ها به صورت برابر، منصفانه و در کوتاه‌ترین زمان ممکن، توسط نهادها و مؤسسات عمومی ارائه شود.
▬    ۸۲-۳- هر شهروند حق دسترسی آسان به آموزش و پرورش، مراکز فرهنگی از جمله کتابخانه‌ها و نگارخانه‌ها، سینما و تئاتر و نیز فضای سبز و مراکز تفریحی و ورزشی، و اورژانس و مراکز بهداشتی و درمانی و آتش نشانی و پلیس را دارد. هم‌چنین، شهروندان باید به سهولت به مراکز خرید مایحتاج ضروری، مراکز سوخت‌گیری، حمل و نقل عمومی شهری و بین شهری، دسترسی داشته باشند.
▬    ۸۳-۳- دولت موظف است به منظور توانمند‌سازی افراد و گروه‌های نیازمند بویژه معلولان، تدابیر لازم جهت برآورده نمودن نیازهای ایشان را اتخاذ نماید. در تصویب کلیه مقررات باید توجه به وضعیت معلولین از جمله زندگی اجتماعی مناسب، شرایط اشتغال، معیشت، تحصیل و رفاه ایشان پیش بینی و مدنظر قرار گیرد.
▬    ۸۴-۳- تمامی برنامه‌های حرکت ناوگان‌های حمل نقل جاده‌ای، راه آهن، دریایی و هوایی بایستی به گون‌های تنظیم گردد که بدون تأخیر مسافرین به مقاصد خویش رسانیده شوند. در صورتی که به هر دلیلی، بدون تقصیر خود مسافر، در حرکت تأخیر ایجاد شود، دولت بایستی با استفاده از ظرفیت‌های قانونی موجود یا اقدام از طریق فراهم نمودن زمینه‌های تصویب قوانین یا مقررات لازم، زمینه جبران خسارات وارده به مسافرین را فراهم نماید.

▓ عدالت قضایی
▬    ۸۵-۳- تمامی شهروندان حق دادخواهی داشته و می‌توانند به این منظور به دادگاه‌های صالح قانونی مراجعه نمایند.
▬    ۸۶-۳- تمامی شهروندان حق دارند به تمامی دادگاه‌ها، مراجع قضایی و شبه قضایی و نیز نهادهای نظارتی دسترسی داشته و هیچ کس را نمی‌توان از دادگاهی که به موجب قانون حق مراجعه به آن را دارد، منع نمود.
▬    ۸۷-۳- برای تمامی شهروندان حق دفاع از خود در محاکم و مراجع اداری و انتظامی محفوظ است و ایشان حق دارند که وکیل مدافع را به طور آزادانه انتخاب و در تمامی مراحل از آن بهره‌مند شوند و در صورتی که توان یا امکان بهره‌مندی از این حق برای شهروندان میسر نباشد، دولت موظف است امکانات و تسهیلات لازم برای استفاده از وکیل را برای شهروندان فراهم نماید.
▬    ۸۸-۳- اصل، برائت است و هیچ کس از نظر قانون مجرم شناخته نمی‌شود، مگر این که جرم او در دادگاه صالح، ثابت گردد.
▬    ۸۹-۳- هتک حرمت و حیثیت کسی که به حکم قانون دستگیر، بازداشت، زندانی یا تبعید شده به هر صورت که باشد، ممنوع و موجب مجازات قانونی است.
▬    ۹۰-۳- هیچ کس نمی‌تواند اعمال حق خویش را، وسیله اضرار به غیر یا تجاوز به منافع عمومی قرار دهد.
▬    ۹۱-۳- حیثیت، جان، مال، حقوق، مسکن و شغل شهروندان در محدوده قوانین از تعرض مصون است.
▬    ۹۲-۳- هرگونه شکنجه برای گرفتن اقرار یا کسب اطلاع ممنوع است. اجبار شخص به شهادت، اقرار یا سوگند مجاز نیست و چنین شهادت و اقرار و سوگندی فاقد ارزش و اعتبار است.
▬    ۹۳-۳- دولت موظف است زمینه‌های قانونی حمایت از شهروندان قربانی جرم و شبه جرم را فراهم آورد. آموزش و تعلیم
▬    ۹۴-۳- حق تمامی شهروندان ایرانی است که از امکانات آموزش و پرورش رایگان تا پایان دوره متوسطه و نیز وسایل و امکانات تحصیلات عالی بهره‌مند گردند.
▬    ۹۵-۳- بهره‌مندی از آموزش و تحصیل جزو حقوق هر شهروندی است. دولت موظف است به منظور حفظ سرمایه‌های انسانی، زمینه دسترسی مطلوب کلیه شهروندان را به آموزش و تحصیل مناسب فراهم نماید.

▓ خانواده، زنان، کودکان و کهن‌سالان
▬    ۹۶-۳- خانواده واحد بنیادین و نخستین جامعه است و کلیه شهروندان از حق ازدواج و تشکیل خانواده برخوردار هستند. دولت موظف به تحکیم و تشیید مبانی خانواده است.
▬    ۹۷-۳- ازدواج با رضایت کامل و آزادانه حق هر شهروند است.
▬    ۹۸-۳- دولت مکلف است تدابیر لازم برای احترام و رعایت حقوق افراد سالخورده، از جمله برخورداری آنان از امکانات تأمین اجتماعی ضروری برای برخورداری از زندگی مستقل و شرافتمندانه را اتخاذ نماید.
▬    ۹۹-۳- دولت موظف است به حقوق زنان در تمامی جهات با توجه به موازین قانونی و در تمامی اشکال، از جمله در بهره‌مندی از زمینه‌های مساعد برای رشد شخصیت و احیای حقوق مادی و معنوی، در حمایت از مادران، و بویژه در دوران بارداری و حضانت فرزندان، در حمایت از کودکان بی‌سرپرست، در حمایت ‚رضایی متناسب در دادگاه صالح با هدف حفظ کیان و بقای خانواده، در بیمه خاص بیوگان و زنان سالخورده و بی‌سرپرست و نیز در اعطای قیمومیت فرزندان به مادران شایسته در جهت غبطه آن‌ها در صورت نبودن، ولی، شرعی، را رعایت نماید.
▬    ۱۰۰-۳- زنان حق دارند از بیمه‌های اجتماعی، امکانات مناسب بهداشتی و پزشکی مخصوص زنان، مددکاری اجتماعی، توان بخشی جسمی و روانی دختران و زنان آسیب دیده در حدود قوانین و مقررات برخوردار باشند. در صورتی که زمینه‌های قانونی در جهت ایفای این حق وجود نداشته باشد، دولت موظف است با ارائه لوایح مناسب این زمینه را فراهم نماید.
▬    ۱۰۱-۳- بهره‌مندی از مراکز فرهنگی اختصاصی، با توجه به خصوصیات روحی و جسمی زنان و با اولویت مناطق محروم؛ حق برخورداری آسیب‌دیدگان از حمایت‌های مناسب به منظور بهبود وضعیت فرهنگی خود و جامعه؛ حق تحصیل در آموزش عالی تا بالاترین سطح علمی بدون هرگونه تبعیض یا سهمیه‌های جنسیتی؛ حق کسب مهارت‌ها و آموزش‌های تخصصی به صورت کمی و کیفی تا بالاترین سطوح؛ حق مشارکت در سیاست‌گذاری، تصمیم‌گیری و مدیریت و حضور فعال در مجامع فرهنگی≠ علمی داخلی و بین‌المللی در زمره حقوق زنان است.
▬    ۱۰۲-۳- دولت موظف است در چارچوب قوانین و مقررات از زنان سرپرست خانوار در قالب بیمه و سایر خدمات اجتماعی حمایت نماید.
▬    ۱۰۳-۳- حمایت از کودکان بی‌سرپرست یا آسیب‌پذیر به صورت مستقیم یا از طریق کمک به سازمان‌های غیردولتی مرتبط، به منظور نگهداری آنان و ایجاد امکانات لازم به این منظور از برنامه‌های دولت است.
▬    ۱۰۴-۳- کودکان باید از حمایت‌های اجتماعی متناسب با نیازهای ویژه آنان، خدمات بهداشتی مناسب از جمله تغذیه و آب سالم، محیط زندگی مساعد اعم از خانه و مدرسه، خدمات درمانی و پزشکی با کیفیت، تفریح، فعالیت‌های خلاقانه و سرگرم‌کننده، امکانات آموزشی و تحصیلی مناسب، مربیان و معلمان متخصص و صلاحیت‌دار برخوردار باشند. کودکانی که والدین آن‌ها شاغل هستند، باید از امکانات و شرایط مناسبی برای سهولت در نگهداری و مراقبت و زندگی متعارف اجتماعی دوران کودکی بهرمند شوند.
▬    ۱۰۵-۳- کودکان حق دارند به اطلاعات متناسب با سن آن‌ها دسترسی داشته باشند. قرار گرفتن کودک در معرض اطلاعاتی که ممکن است موجب بروز خشونت فکری و غلبه ترس و هراس فیزیکی یا ذهنی بر آن‌ها شود، مجاز نیست و نقض حق بر سلامت کودک محسوب می‌شود.
▬    ۱۰۶-۳- داشتن والدین و سرپرستان صلاحیت‌دار حق طبیعی کودکان است. والدین و سرپرستان کودک موظف به انجام وظایف مربوط به سرپرستی و نگهداری از کودک در جهت تحقق مصالح عالیه کودک هستند و در مقابل، هرگونه خشونت و آزار جسمی، روانی و روحی، بی‌توجهی و سهل انگاری، بدرفتاری و عدم ایفاء وظایف قانونی و انسانی علیه کودک مسؤول شناخته می‌شوند.
▬    ۱۰۷-۳- زنان بایستی از تمامی امکانات برای بهره‌مندی از حق انتخاب پوشش مناسب هماهنگ با معیارهای اسلامی- ایرانی بهرمند شوند. دولت موظف است تمهیدات لازم جهت ترویج پوشش مناسب را اتخاذ نماید.
▬    ۱۰۸-۳- کودکان و نوجوانان باید از حمایت‌های ویژه برخوردار شوند. نظر این افراد باید در مسائلی که مربوط به زندگی‌شان محسوب می‌شود، با در نظر گرفتن سن و درجه رشد آن‌ها مورد توجه قرار گیرد.
▬    ۱۰۹-۳- کودکان و نوجوانان بایستی به طور یکسان از توانمندی و ظرفیت والدین، صرف‌نظر از وضعیت روابط زناشویی، در مسائلی که به فرزندان آنان مربوط می‌شود، برخوردار باشند. در کلیه موارد منافع کودکان و نوجوانان از اولویت برخوردار خواهد بود.
▬    ۱۱۰-۳- جوانان به عنوان بزرگ‌ترین و مبارک‌ترین سرمایه ملّی کشور، علاوه بر سایر حقوق شهروندی از حقوق زیر برخوردارند:

۱.    مشارکت کامل در تعیین سرنوشت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی با استفاده از سازوکارهای قانونی.
۲.    مشارکت فعال در فرایند توسعه ملی.
۳.    مشارکت در تقویت، حمایت و پیشبرد صلح در ایران و جهان.
۴.    تشکیل اتحادیه‌ها، انجمن‌های صنفی، سازمان‌های غیردولتی و احزاب سیاسی و عضویت آزادانه در آن‌ها.
۵.    مشارکت اقتصادی و مداخله در عرصه مدیریت‌های علمی، فنی، اقتصادی و..
۶.    مشارکت اجتماعی و تلاش برای تحقق عدالت اجتماعی فراگیر.
۷.    مشارکت مستقیم یا غیرمستقیم در امور عمومی کشور.

▓ نخبگان، استادان و دانشجویان
▬    ۱۱۱-۳- دولت موظف است زمینه بهره‌مندی اساتید و نخبگان از دانش روز، آزادی بیان، تحقیق و تتبع و توسعه علمی را فراهم نمایند. دانشگاهیان باید بتوانند بدون دغدغه معاش و در فضای امن، مسیر کسب علم و تولید دانش و توزیع آن را دنبال نمایند.
▬    ۱۱۲-۳- هیچ دانشجویی نباید به علت عدم تمکن مالی در پرداخت شهریه تحقیر یا از تحصیل محروم شود و دانشگاه‌های متکی به سیستم شهریه می‌بایست با اعطای تسهیلات مالی مناسب، زمینه پرداخت شهریه را برای دانشجویان فراهم آورند. دولت مکلف است نسبت به تجهیز و ارتقا کمی و کیفی امکانات دانشگاه‌ها، جهت رفاه حال دانشجویان از هیچ تلاشی دریغ نورزند.
▬    ۱۱۳-۳- نخبگان کشور مورد احترام بوده و باید به تناسب شایستگی‌شان در تمشیت امور کشور مشارکت نموده و از امتیازات تلاش خود در تعالی کشور برخوردار شوند. تقویت روحیه ابتکار و تتبع و هم‌چنین، کمک به درخشش جوانان و نخبگان علمی در عرصه‌های جهانی علم و دانش و رویکرد دانش محور به برنامه‌های توسعه، شناسایی استعدادهای درخشان و هدایت و حمایت معنوی و مادی، جذب و به‌کارگیری نخبگان در راستای ارتقای تولید علم و فناوری و توسعه علمی متوازن کشور بر اساس هدف نهایی دانشگاه تمدن ساز از حقوق نخبگان و اساتید است، که باید توسط دولت مورد شناسایی و تضمین قرار گیرد.
▬    ۱۱۴-۳- دانشگاه باید مکان امنی برای همه دانشجویان باشد. بنا بر این، مسؤولین دانشگاه می‌بایست همه مساعی خود را جهت تضمین ایمنی و امنیت روانی و جسمی دانشجویان در دانشگاه به کار گیرند.

▓ ایثارگران، جانبازان و خانواده‌های معظم شهدا
▬    ۱۱۵-۳- توانمندسازی فردی و جمعی ایثارگران، جانبازان و خانواده معظم شهدا برای حضور موثر آن‌ها در عرصه‌های مختلف فرهنگی، اجتماعی و سیاسی، برآوردن موثر نیازهای واقعی ایشان در ابعاد مختلف مادی و معنوی با حفظ اصول عزتمندی، عدالت و روحیه خوداتکایی، برداشتن موانع و تسهیل حضور ایشان در عرصه‌ها و صحنه‌های مختلف و نهادسازی، پیش‌بینی سازوکارهای لازم در حوزه‌های علمی و پژوهشی برای تأمین تجهیزات، آموزش، مراقبت، درمان و کاهش آسیب‌های فردی و جمعی ناشی از جنگ و تهدیدات و صیانت از حریم ایثارگری، ایثارگران و خانواده‌های آن‌ها و خانواده‌های معظم شهدا و حفظ آثار، ارزش‌ها، حماسه‌ها از طریق ایجاد موزه‌ها، یادمان‌ها، نمادها و نشان‌های جهاد، مقاومت و ایثار و خصوصاً ساماندهی و نگهداری گلزارهای شهدا، به عنوان مراکز فرهنگی، بایستی به عنوان یک حق عمومی برای این دسته از شهروندان مورد توجه دولت قرار گیرد.

▓ اقلیت‌ها و اقوام
▬    ۱۱۶-۳- احترام به تنوع فرهنگی، مذهبی، زبان و قومی شهروندان تکلیف دولت است.
▬    ۱۱۷-۳- برگزاری و حضور در مراسم مذهبی ادیانی که در قانون اساسی به رسمیت شناخته شده‌اند، آزاد است. روستانشینان و عشایر
▬    ۱۱۸-۳- شهروندان روستانشین و عشایر باید از درآمد کافی و کیفیت زندگی مناسب و منطبق با حداکثر امکانات مقدور، حقابه، حق بهره‌برداری از اراضی کشاورزی، حق به کار گیری و استفاده و اشتغال در صنایع دستی و خدمات گردشگری، حق زارعانه و از حق بهسازی، نوسازی، بازسازی و ایمن‌سازی محیط روستا برخوردار باشند.
▬    ۱۱۹-۳- دولت مکلف است تمهیدات لازم برای ایفای نقش مسؤولانه عشایر و روستانشینان در توسعه کشور را فراهم نماید و از توانمندی‌ها و ظرفیت‌های آنان به نحو مطلوب استفاده نماید.

▓ محیط زیست و توسعه پایدار
▬    ۱۲۰-۳- دولت مکلف است حفاظت، حمایت، بهسازی و زیباسازی محیط زیست و ایجاد فرهنگ مناسب آن را در کلیه برنامه‌ها، تصمیمات و اقدام‌های توسعه‌ای، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و نظامی کشور مدنظر قرار داده و با هرگونه آلودگی و تخریب غیرقابل جبران محیط زیست از سوی کلیه اشخاص و سازمان‌های عمومی و خصوصی مقابله نماید و از فعالیت بخش خصوصی و سازمان‌های غیردولتی در این راستا حمایت به عمل آورد.
▬    ۱۲۱-۳- هر شهروند نسل حاضر و آینده حق بهره‌مندی از محیط زیست سالم، پاک و عاری از آلودگی، از جمله حق دسترسی به هوا و آب سالم را دارد.
▬    ۱۲۲-۳- سیاست گذاری عمومی از جمله در خصوص ظرفیت‌سازی در حوزه محیط زیست و آموزش به شهروندان و مسؤولان باید به گونه‌ای مورد ملاحظه قرار گیرد که توسعه پایدار ارتقاء یافته و میان سیاست‌های اقتصادی، پیشرفت اجتماعی و حفاظت و بهسازی محیط زیست هماهنگی وجود داشته باشد.
▬    ۱۲۳-۳- حق فعالیت‌های مدنی در حوزه محیط زیست مورد شناسایی قرار می‌گیرد و هر شخص حقیقی یا حقوقی از جمله سازمان‌های مردم نهادی که حقوق زیست محیطی آن‌ها نادیده گرفته یا نقض گردیده، محق به مراجعه و دسترسی به دادگاه صالح وفق مقررات خواهند بود.
▬    ۱۲۴-۳- برخورداری از هوای پاک و سالم حق هر شهروندی ایرانی است. دولت موظف است در مناطقی از کشور که با مشکل آلودگی هوا مواجهند، از کیفیت هوا و میزان اثرات آلودگی آن اطلاع پیدا نموده و ضمن انجام اقدامات اجرایی موثر در جهت کاهش آلودگی‌ها و اثرات آن، برنامه ریزی نماید. دستگاه‌های اجرایی نیز در کنار عموم مردم، موظف به اتخاذ تدابیری جهت کنترل آلاینده‌های هوا بویژه در شهرهای بزرگ خواهند بود.
▬    ۱۲۵-۳- شهروندان حق دارند از مناظر جنگل‌ها، دریاها، رودخانه‌ها، تالاب‌ها، اماکن تاریخی و مذهبی برخوردار باشند.
▬    ۱۲۶-۳- هرگونه ساخت و ساز و ایجاد مانع در حق برخورداری از منظر در حریم دریاها، اماکن تاریخی و مذهبی، رودخانه‌ها و انفال مجاز نمی‌باشد. دولت موظف است با استفاده از ظرفیت‌های قانونی از احداث بناهایی که منجر به مشرفیت بر بناهای تاریخی و طبیعی و مخدوش شدن خط آسمانی و منظر تاریخی و فرهنگی آن می‌شوند، جلوگیری نماید.
▬    ۱۲۷-۳- تمامی سیاست‌گذاری‌های مرتبط با توسعه، می‌بایست با در نظر گرفتن امکان مشارکت گسترده شهروندان در فرآیند توسعه و امکان بهره‌مندی همگان از آثار توسعه باشد.
▬    ۱۲۸-۳- هر شهروند حق توسعه همه‌جانبه مادی و معنوی را دارا می‌باشد. این حق از عالی‌ترین مصادیق حقوق شهروندی بوده و تحقق آن موکول به بهره‌مندی عادلانه افراد از کلیه امکانات و منابع مادی و معنوی است که جامعه در اختیار دارد و شامل تغذیه مناسب، آموزش، بهداشت، مسکن، هنر، ارتباطات، آزادی، امنیت و لوازم و مقدماتی است که تداوم حیات انسانی را موجب می‌گردد.
▬    ۱۲۹-۳- این حق شهروندان است که دولت با احترام به ملاحظات بومی، قومی، مذهبی و فرهنگی، بهره‌مندی یکسان تمامی افراد اعم از زن و مرد را از مواهب توسعه، در یک نظام حقوقی عادلانه تضمین نماید.
▬    ۱۳۰-۳- دولت موظف است در راستای تحقق توسعه پایدار، سیاست‌های تقنینی، اجرایی و قضایی لازم را برای توسعه همه جانبه مادی و معنوی کشور در کنار توجه به سایر حقوق شهروندان از جمله حق برابری، حق بر محیط زیست سالم و کرامت انسانی تدارک ببیند.
▬    ۱۳۱-۳- شهروندان حق دارند از توسعه سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، نظامی و امثال آن در جامعه خویش بهره‌مند شده و هیچ‌کس نمی‌تواند حق شهروندان ایرانی در پیشرفت و کسب حد اعلای توسعه را محدود نماید.
▬    ۱۳۲-۳- شهروندان حق دارند که از مزایا و منافع تکنولوژی صلح آمیز هست‌های در حوزه‌های فن آوری‌های نوین، انرژی، بهداشتی، پزشکی، دارویی، غذایی، رفاهی، اقتصادی و تجاری بهره‌مند شوند.

▓ مبارزه مواد مخدر
▬    ۱۳۳-۳- دولت موظف است زمینه بهره‌مندی شهروندان از زندگی در محیطی عاری از مواد مخدر که دسترسی به این مواد ناممکن باشد را فراهم نماید. هم‌چنین، دولت با فراهم نمودن زمینه اقدامات اساسی جهت کنترل و انسداد مرزها، نسبت به گسترش تعامل بین‌المللی و استفاده از ظرفیت‌های دیپلماتیک جهت مصونیت کشور از ورود مواد مخدر اقدام نماید. دولت باید زمینه‌های بهره‌مندی شهروندان آسیب دیده از مواد مخدر از امکانات درمانی شایسته، و بازتوانی و نیز امکانات بیم‌های شامل حمایت‌های اجتماعی پس از درمان، اشتغال، اوقات فراغت، ارائه خدمات مشاوره پزشکی، حمایت‌های حقوقی و اجتماعی و خانوادگی، از آنان را فراهم نماید.

▓ تابعیت، اقامت و ایرانیان خارج از کشور
▬    ۱۳۴-۳- شهروندان ایران حق دارند که از تابعیت ایران و آثار آن بهره‌مند شوند و دولت نمی‌تواند از هیچ ایرانی سلب تابعیت نموده یا مانع استیفاء حقوق وی گردد، مگر در مواردی که به موجب قانون پیش بینی شده باشد.
▬    ۱۳۵-۳- هر شهروند حق دارد که اطلاعات و مشخصات هویتی وی نظیر مشخصات مربوط به خود و مشخصات بستگان از قبیل همسر، فرزندان، پدر، مادر که در سند هویتی وی مندرج است، نزد نهادهای مربوط حفظ شود. افشای اطلاعات هویتی افراد ممنوع بوده و تنها در مواقع لزوم و به درخواست نهادهای قضایی و اداری ذیصلاح به صورت محرمانه در اختیار نهادهای فوق قرار می‌گیرد. هیچ مقام و مسؤولی حق ندارد بدون مجوز صریح قانونی اطلاعات هویتی افراد را در اختیار دیگری قرار داده یا آن‌ها را افشا نماید.
▬    ۱۳۶-۳- والدین کودک در حین تولد حق دارند نام مورد توافق کودک خود را آزادانه و وفق مقررات انتخاب نمایند.
▬    ۱۳۷-۳- کلیه شهروندان حق دارند آزادانه وارد ایران شده، یا آن را ترک کنند و هیچ شهروندی را نمی‌توان از خروج از کشور یا ورود به آن محروم ساخت، مگر در موارد مصرح در قانون.
▬    ۱۳۸-۳- هر شهروند ایرانی در هر نقطه از جهان حق دارد از حمایت کامل حقوقی و سیاسی دولت ایران بهره‌مند بوده و استرداد شهروندان ایرانی در موارد اتهامی به سایر کشورها مگر در موارد قانونی، ممنوع است.
▬    ۱۳۹-۳- تمامی شهروندان ایرانی حق دارند در هر مکانی از سرزمین ایران که بخواهند، در صورتی که موجب اضرار به حقوق عمومی و سایر افراد نگردد، اقامت و سکونت نمایند.
▬    ۱۴۰-۳- هر فرد ایرانی چه در داخل و چه در خارج از کشور حق داشتن مدارک هویتی ایرانی را دارد.
▬    ۱۴۱-۳- هیچ کس را نمی‌توان از محل اقامت خود، تبعید نمود یا از اقامت در محل مورد علاقه وی ممنوع یا به اقامت در محلی دیگر به غیر از مواردی که در قانون مشخص گردیده است، مجبور ساخت.

■■■ فصل سوم؛ سازمان کار، توسعه و نظارت بر اجرای منشور و مقررات حقوق شهروندی

░▒▓ ماده ۴- مرکز ملّی حقوق شهروندی که در معاونت حقوقی ریاست جمهوری تشکیل می‌شود موظف است مصادیق حقوق شهروندی موضوع این منشور را در قوانین و مقررات کشور احصاء نموده و پیشنهادهای لازم را به منظور اصلاح قوانین و مقررات مربوط به تحقق حقوق شهروندی را برای تصمیم‌گیری و طی مراحل قانونی به هیأت وزیران یا سایر مراجع ذی‌ربط پیشنهاد نماید.
•    تبصره- معاونت حقوقی ریاست جمهوری موظف است نسبت به تهیه و ارائه لایحه تشکیل «سازمان حقوق شهروندی» و «شورای عالی حقوق شهروندی» به عنوان بالاترین رکن سازمان، به هیأت وزیران اقدام نماید.

░▒▓ ماده ۵- مرکز ملّی حقوق شهروندی موظف است در صورت مشاهده تخلف از قوانین، مقررات و مفاد این مصوبه، علاوه بر مساعی در اصلاح روش‌ها و انطباق آن‌ها با مقررات، با بهره گیری از کلیه ظرفیت‌های قانونی دولت و دستگاه‌های اجرایی متخلفان را به مراجع صالح معرفی نموده و نتیجه اقدامات را از طریق معاون حقوقی به رئیس جمهور گزارش نماید.

░▒▓ ماده ۶- معاونت حقوقی رییس جمهور موظف است در بررسی تمامی لوایح و پیش‌نویس‌های مطرح در کمیسیون‌های دولت یا هیأت وزیران، تصمیمات نمایندگان موضوع اصول یک‌صد و بیست و هفتم و یک‌صد و سی و هشتم قانون اساسی یا سایر مراجع تصمیم‌گیری در قوه مجریه، رعایت مصادیق حقوق شهروندی را بررسی و در صورت ملاحظه یا ابهامی در اجرا یا اختلاف در تفسیر در منشور حقوق شهروندی، مراتب را به کمیسیون‌های مزبور یا هیأت وزراء یا بالاترین مقام مرجع ذی‌ربط اعلام نماید. در صورت بروز اختلاف بین مراجع ذی‌ربط در قوه مجریه، با توجه به اولویت ملاحظات حقوق شهروندی بر سایر ملاحظات، نظر معاونت حقوقی مجری خواهد بود.

░▒▓ ماده ۷- نظارت بر رعایت حقوق شهروندی در سه سطح فردی، عمومی و همگانی و دولتی صورت می‌پذیرد. در سطح اول، از طریق ایجاد آگاهی و حساسیت در جامعه مدنی برای تمامی آحاد ملّت و شهروندان؛ در سطح دوم، از طریق نهادهای مدنی و صنفی و در سطح سوم از طریق مرکز ملّی حقوق شهروندی با همکاری نهادهای نظارتی و سایر قوا اجرا می‌گردد.

░▒▓ ماده ۸- معاونت حقوقی رییس جمهور موظف است با تهیه دستورالعمل‌های لازم نسبت به فراهم نمودن تمهیدات لازم از سوی هیأت‌های رسیدگی به تخلفات اداری و نظام‌های صنفی و حرف‌های برای رسیدگی سریع و موثر به تخلفات مربوط به نقض یا اهمال در حقوق شهروندی توسط افراد تحت پوشش خود را فراهم آورده و در صورت ضرورت، خلاءهای موجود در قوانین و مقررات در زمینه رعایت حقوق شهروندی را شناسایی و نسبت به رفع آن‌ها از طرق قانونی اقدام نمایند.

░▒▓ ماده ۹- معاونت حقوقی رییس جمهور موظف است با هماهنگی و همکاری وزارت ارشاد و فرهنگ اسلامی، وزارت علوم، تحقیقات و فنآوری و نیز وزارت آموزش و پرورش و با همکاری سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی سازوکارهای اجرایی تهیه بسته‌های آگاه‌سازی عمومی حقوق شهروندی، نهادینه ایران، پیشنهادهای لازم در خصوص را تهیه و به هیأت وزیران ارائه نماید. «کردن و احترام به حقوق شهروندان و آموزش عمومی شهروندان جمهوری اسلامی ایران»

░▒▓ ماده ۱۰- معاونت حقوقی رییس جمهور موظف است، ظرف شش ماه از تاریخ تصویب این منشور شاخص‌های کمی و کیفی ارزیابی بهبود وضعیت و اجرای حقوق شهروندی موضوع این مصوبه و سایر قوانین و مقررات را با همکاری تمامی وزارت‌خانه‌ها و دستگاه‌های اجرایی ذی‌ربط و سازمان‌های مردم نهاد فعال در زمینه حقوق شهروندی تهیه و ابلاغ نماید. سپس، بر اساس این شاخص‌ها در مقاطع زمانی مشخص گزارش‌های لازم را تهیه و به اطلاع رئیس جمهور برساند.

░▒▓ ماده ۱۱- معاونت حقوقی رئیس جمهور موظف است با تشکیل کمیته‌های تخصصی در حوزه‌های مختلف حقوق شهروندی، به طور مستمر نسبت به راهکارهای بهبود و ارتقاء حقوق شهروندی و شناسایی نواقص موجود بررسی نموده و مراتب را به هیأت وزیران در قالب ارائه پیشنهاد مصوبات یا لوایح قانونی با رعایت سایر قوانین و مقررات ارائه نماید.

░▒▓ ماده ۱۲- مسؤولیت نظارت بر حسن اجرای این مصوبه با معاونت حقوقی رئیس جمهور بوده و کلیه دستگاه‌های اجرایی، نهادها، سازمان‌ها و مؤسسات عمومی غیردولتی و سازمان‌های زیر نظر رییس جمهور و مراکز وابسته به نهاد ریاست جمهوری موظف به همکاری با این معاونت می‌باشند.

░▒▓ ماده ۱۲ -کلیه دستگاه‌ها و وزارت‌خانه‌ها مکلفند در تمامی طرح‌های پیشنهادی و برنامه‌های اجرایی خود، در قالب دستورالعملی که توسط معاون حقوقی رئیس جمهور ابلاغ می‌شود، پیوست حقوق شهروندی را تهیه و ضمیمه طرح و برنامه پیشنهادی نمایند.

░▒▓ ماده ۱۳- اختیارات هیأت وزیران موضوع اصل یک‌صد و سی و هشتم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، در خصوص تصویب مقررات لازم برای اجرای این منشور و نیز تنظیم لوایح و پیشنهادهای لازم برای طی مراحل قانونی به کمیسیونی به نام کمیسیون حقوق شهروند، ی مرکب از وزراء دادگستری، فرهنگ و ارشاد اسلامی، علوم و تحقیقات و فن آوری، بهداشت درمان و آموزش پزشکی، آموزش و پرورش، اطلاعات و کشور تفویض می‌گردد. تصمیمات موضوع کمیسیون مزبور با اکثریت آراء اتخاذ و با رعایت ماده ۱۹ آیین نامه داخلی هیأت وزیران ابلاغ می‌شود.
•    تبصره- معاونت حقوقی رئیس جمهور عضو و دبیر این کمیسیون خواهد بود.

░▒▓ ماده ۱۴- معاون حقوقی رئیس جمهور به عنوان نماینده ویژه موضوع اصل یک‌صد و بیست و هفتم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران برای اعمال اختیارات رئیس جمهور و هیأت وزیران در امور اجرایی مربوط به اعلان، شناسایی، پیگیری و اجرای مفاد این تصویب‌نامه تعیین می‌گردد.

░▒▓ ماده ۱۵- معاونت حقوقی رئیس جمهور موظف است هر سه ماه، گزارش اقدامات به عمل آمده در اجرای این مصوبه را به رئیس جمهور ارائه نماید.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مأخذ:عصرایران/president.ir
هو العلیم

 

 

آخرین بروز رسانی در جمعه, 08 آذر 1392 ساعت 20:46

دولت نحیف

فرستادن به ایمیل چاپ

دکتر ادامه مطلب...حامد حاجی‌حیدری؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


░▒▓ طرح مبحث
▬    تکرار مکرر برخوردهای مثلثی دولت و شورای رقابت و بخش خصوصی، طی سال‌های اخیر و حتی پس از تغییر دولت، نشان می‌دهد که اجرای دو موج متوالی برون‌سپاری دولت، موجب ضعف مفرط دولت شده است. در واقع، اجرای سیاست‌های تعدیل اقتصادی، و بعد، سیاست‌های ذیل اصل چهل و چهار، دولت را کوچک و بخش خصوصی را بسیار بزرگ ساخته است. زور دولت به شرکت‌های خصوصی نمی‌رسد.
▬    وقتی رئیس‌جمهور و وزرا، پس از صد روز گزارش می‌دهند، مردم شاهد وضعی هستند که قبلاً به آن عادت نداشتند. انگار توش و توان دولت به عنوان نماینده اراده ملی، بسیار بسیار کم شده است، و نمی‌توان از آن انتظار داشت که سایبانی پشتیبان برای جامعه باشد. چیزی شبیه حس بی‌پناهی به مردم دست می‌دهد.
▬    خب؛ جای نگرانی هست، از این که دولت به عنوان مظهر اراده ملی دچار ضعف مفرط باشد؛ ولی، انگیزه‌هایی که در پس اجرای سیاست‌های تعدیل اقتصادی و سیاست‌های ذیل اصل چهل و چهار بود، انگیزه‌های مهم و قابل اعتنایی است.
▬    از دهه ۱۹۷۰ و مقارن با برآمدن نولیبرالیسم اقتصادی، تحولاتی در نظریه دولت پدید آمد. با گسترش وسیع مسائلی مانند آموزش و بهداشت و امنیت و...، دیگر دولت‌ها، نمی‌توانستند بدرستی و بدون مواجهه با بحران‌های ناگزیر متوالی روزگار بگذرانند. پس، تصمیم گرفتند که مسؤولیت کارها را به دوش بخش خصوصی بگذارند، تا کمتر از جانب مردم به بی‌کفایتی متهم شوند.
▬    از طرف دیگر، دولت بزرگ، یک جامعه را با مشکل انگیزه مواجه می‌کرد. وقتی همه در متن یک پیکره بزرگ به نام دولت گم می‌شوند، حساسیت کمتری نسبت به پیشرفت و بهره‌وری و درست کار کردن دارند، و از این قرار، بازدهی کل فعالیت‌های یک جامعه دولتی کاهش می‌یابد.
▬    و نهایتاً، یک دولت بزرگ، بیانگر پیکره بزرگی از فساد هم هست. دولت بزرگ، یعنی انحصار تأمین بسیاری از منابع و خدمات کمیاب، و در این صورت، مقامات اداری، به جایگاه‌های دنجی برای فساد بدل می‌شوند.
▬    پس، بنا به دلایل سه گانه مذکور، این ضرورت احساس شد که باید دولت کوچک گردد.
▬    در ایران، این روند از روزهای آخر دولت عالی‌جناب مهندس میرحسین موسوی آغاز شد. چپ‌هایی که به رغم گذشته‌ی «چپ» خود، به «راست» گرویده بودند، اعتقاد یافتند که با پایان جنگ، باید دولت کوچک‌تر و محدودتری داشت. این «چپ»‌های قدیم و «راست»‌های جدید، بر دولت سازندگی غلبه یافتند، و دوران «نوربخشی شدن» سیاست و اقتصاد و فرهنگ ایران آغاز شد.
▬    به موازات یک روند جهانی، سیاست‌های تعدیل مورد تأیید بانک جهانی در ایران به مورد اجرا گذاشته شد، و دولت، شروع به برون‌سپاری کرد. این، یک روند جهانی بود.
▬    درست در حالی که عالی‌جناب، اکبر هاشمی بهرمانی رفسنجانی، در تبلیغات انتخاباتی سال هشتاد و چهار، خطاب به احمد احمدی، مجری تلویزیونی گفت که تاریخ سیاست‌های تعدیل گذشته است، زمزمه‌های سیاست‌های جدیدی آغاز شد که روند کوچک‌تر شدن دولت را استمرار می‌بخشید، و منجر به بازخوانی سیاست‌های ذیل اصل چهل و چهار شد. بله؛... برون‌سپاری ادامه یافت، مثل اغلب ممالک دنیا. برون‌سپاری، و کوچک شدن دولت، لباسی عوض کرد، و به جای عنوان سیاست‌های تعدیل، عنوان اصل چهل و چهار را پذیرفت.
▬    ولی امروز، و با وقوع بحران‌های متعدد اقتصادی و سیاسی، شرایط با دهه ۱۹۷۰ متفاوت شده است، و از دولت‌ها انتظار می‌رود که در کنترل بحران‌ها و دفاع از مردم نقش مشهودتری ایفا نمایند. ابتدا در جنوب شرقی آسیا، بعد در امریکا و سپس و به تبع در اروپا و جهان، بحران اقتصادی بزرگ رسوخ کرد. ناآرامی‌های سیاسی در مناطق مختلف جهان و از جمله در منطقه جنوب غرب آسیا و شمال افریقا برافروخته شد. برقراری مجدد ثبات، مستلزم حضور یک دولت مدبر و مقتدر بود که با اصلاحات جهانی نولیبرال دیگر وجود نداشت. اکنون، دولت‌هایی که از پس حداقل وظایف یک دولت برنمی‌آیند، نمی‌توانند نماینده اراده مردم باشند.
▬    اکنون، در گرماگرم یک بحران، دیگر نمی‌توانیم از الگوهای قبلی اقتباس کنیم و باید راه حلی برای مسأله دولت‌ها بیابیم، چرا که قبل از ما، این مسأله به هیچ روی حل نشده است، و دانشمندان نامداری مانند مانوئل کستلز، همین امروز، از شکست همه تجربه‌ها در احیاء اقتدار دولت و به تبع هویت سیاسی پرده برمی‌دارند. کوچک کردن دولت، مانند کوچک کردن جمعیت، از آن برنامه‌هاست که باید در آن تجدید نظر سنجیده صورت پذیرد. باید فکری کرد...
▬    در حالی که حتی بخش زیادی از وظایف ارتش‌ها برون‌سپاری شده است، دولت‌ها در چنگال قدرت‌های بزرگ اقتصادی و نظامی و جهانی گیر افتاده‌اند. از این قرار، مفهومی با عنوان «بحران مشروعیت دولت‌ها» پدید آمده است که اشاره به سرخوردگی فراگیر مردم از ناتوانی دولت‌هایشان دارد.

░▒▓ قضیه
▬    ضمن به رسمیت شناختن دشواری‌های ناشی از حضور یک دولت بزرگ، در عین حال، باید بپذیریم، که شرایط فعلی هم مطلوب نیست.
▬    این احساس مردم که دولت به عنوان مظهر اراده ملی در مقابل قدرت‌های خصوصی داخلی، و نیز در مقابل قدرت بیرونی بسیار نحیف شده، باعث افسردگی و اضطراب و بی‌پناهی است. از طرف دیگر، بروز بحران‌های جهانی، و ضرورت اقدام و اتحاد ملی، ایجاب می‌کند که یک بازتعریف مناسب از جایگاه دولت صورت پذیرد.
▬    تزی که در این گفتار مطرح می‌گردد، بیانگر این ایده است که «دولت نباید لزوماً کوچک‌تر شود، بلکه باید سیاست‌گذار و در عین حال، ضامن قاطع اجرای قانون و اراده ملی گردد. حجم دولت، باید متناسب با شأن سیاست‌گذاری و نظارتی آن تنظیم شود». پس، لزوماً نباید کاهش حجم دولت را منظور خود قرار داد. بلکه باید در بدو امر، تضمین کرد که دولت در شأن سیاست‌گذاری و نظارت، و نه اجرا، قاطع و فیصله‌بخش باشد. سپس، برای تضمین این دو شأن، معلوم کرد که کدام بخش از دولت امروز باید تقلیل یابد، و کدام بخش از دولت باید بسط و توسعه بپذیرد.
▬    گفتن ندارد که طرح مخالفت با بزرگ شدن دولت به استناد این که «همه» دولت‌های دنیا کوچک شده‌اند، قابل قبول نیست. ما از بحران جهانی دولت‌های نحیف سخن می‌گوییم، و اکنون همه کشورها در مقابل سؤال حجم و قدرت دولت‌ها قرار دارند. در واقع، این سؤال برای ما همان قدر تازه است که برای سایر کشورها همچون یونان و ایتالیا و اسپانیا، و نمی‌توان صبر کرد تا راه حل آزمون شده‌ای را اقتباس نمود. ما در این موقعیت، باید پیش از آن که خیلی دیر شود، در مورد حجم و اقتدار بایسته دولت خود تصمیم بگیریم. شاید لازم باشد در اجرای سیاست‌های تعدیل و اصل چهل و چهار تجدید نظری صورت پذیرد و برخی شؤون برون‌سپاری شده، به عنوان شؤون حاکمیتی به تابعیت اراده عمومی بازگردد.

░▒▓ برهان
▬    جامعه سیاسی متمدن و رو به پیشرفت، اکیداً مراقب انحصار قانونمند و اخلاقی کاربرد قدرت و اقتدار هست. تنها در توسعه‌نایافته‌ترین نظام اجتماعی که هنوز آثاری از تمدن و تقسیم وظایف در آن تبلور نیافته، جامعه، سیاسی نیست. بدون دولت، هرگز.
▬    ما احتیاج به دولتی داریم که بتواند جدایی میان دولت و آرمان‌های جامعه را رفع کند، و با اقتداری که از این رهگذر به دست می‌آورد، اراده اخلاقی جامعه را به مرحله اجرا درآورد. ظهور هر چه بیشتر دولت به مثابه یک بدنه صرفاً تخصصی که برنامه‌های جدا از خواسته‌های جمعیت را پی می‌گیرد، نهایتاً به جدایی دولت از مردم منتهی می‌شود.
▬    پس، اولین گام برای توانمند کردن دولت، تنظیم ارتباط درست آن با مردم و همچنین با یک نظام اخلاقی پایدار است.
▬    دولت وظیفه دارد، تا هر کاری که انجام آن منوط به اراده جمعی است، برای تحقق آرمان‌های اخلاقی معتبر و اراده مردم «سازمان دهد»، و بدون آن، یا با حضور ضعیف آن، بهره‌مندی از یک زندگی مدنی یا مدینه‌ای میسر نیست.
▬     در این برداشت، دولت در مقابل جامعه، و میدان خصوصی زندگی افراد جامعه نیست. بدون دولتی که نماینده اراده اخلاقی ملت باشد، جامعه و زندگی خصوصی مردم در معرض تهاجم قطب‌های مختلف زور، از درون و بیرون جامعه خواهد بود. پس، کسانی که به دنبال نحیف و نحیف‌تر و حتی نحیف‌تر کردن دولت هستند، باید بدانند که با استمرار این روند، قدرت‌های خودروساز و مخابراتی و فولادساز و... که در حال شکل گرفتن هستند، نفس این جامعه را بند خواهد آورد.
▬    وظیفه دولت، ایجاد تمرکز در سیاست‌هایی است که به نیازهای افراد در جامعه مربوط می‌شود، و با اراده فردی تنها قابل تحقق نیست. از این قرار، دولت، ابزار تصمیم‌گیری و نظارت است.
▬    دولت باید پاسخ‌گوی  نظرهای شهروندان باشد، ولی مسؤول است که آن‌ها را به نحوی روشن و عقلایی تنظیم کند، پیامدهای آن را روشن سازد، و تدابیر و خط‌مشی‌های مربوط به آن‌ها را تدوین نماید.
▬    در این دنیای آشفته، جامعه‌ای می‌تواند از مرزهای متمدن بودن خود دفاع کند، و به ورطه بی‌بند و باری و جنگل سقوط ننماید، که در آن، دولت به اندازه کافی مستقل و قدرتمند باشد تا بتواند مسؤولیت‌های جمعی مردم را در راستای حفظ اخلاق و آرمان‌های جمعی به انجام رساند.
▬    دولت، «ارگان آگاهی» است و نقش آن، جمع‌بندی و در عین حال، فراتر رفتن از افکار پراکنده و احساسات کل مردم است. در این تلقی، دولت، مهم‌ترین جایی است که مردم در سایه مشارکت فعال و اخلاقی و هدفمند در آن، می‌توانند در عالی‌ترین صورت، به توانمندی‌های انسانی خود واقف شوند.  بنا بر این، با نحیف شدن مفرط دولت، «آگاهی ملت» نحیف می‌شود، طوری که مردم از اعماق وجود احساس می‌کنند که حتی در مقابل یک کارخانه خودروسازی کاری از دست‌شان برنمی‌آید، چه رسد به قدرت‌های بزرگ و قاهر عالم. در این شرایط، به جای هویت برنامه‌دار و هدف‌دار در مردم، احساسات مبهم و سطحی، و عادات ناشناخته سکه رایج روزگار می‌شود، و مردمی خمود و منفعل حاصل می‌شوند.
▬    در جوامعی که دولت در آن‌ها ضعیف است، نتیجه، تسلط چشم‌گیر انفعال، یا سطحی‌نگری و رسوم‌گرایی پوک و بی‌مغز است، یا طوفانی از تغییرات ظاهری و سطحی که آن نیز در جای خود، سرپوشی برای ارتجاعی عمیق و نشانه مقاومت در برابر نوآوری‌های عقلانی است. در هر صورت، چه خمود و انفعال، و چه طوفان ظاهری و بی‌برنامه و بی‌آرمان، نتیجه، یکی است؛ این که جامعه در متمدن بودن خود به عقب برگردد و آماج مناسبی برای استثمار و استکبار قدرت‌های بزرگ درونی و بیرونی شود.
▬    بنا بر این، دفاع از کارآمدی حکمرانی و حتی دفاع از جمهوریت و آزادی، نباید با دولت ضعیف و قلیل یکسان دانسته شود.
▬    خب، اما با قدرت‌یابی دولت برنامه‌دار و نظارت‌گر، چطور باید از خلاقیت اخلاقی انسان در مقابل آن دفاع کرد؟ از طریق تضمین نظارت یک قانون اخلاقی به دولت و مردم و کلاً جامعه.
▬    یک جامعه با دولت برنامه‌دار و نظارت‌گر، نیازمند امر به معروف و نهی از منکر نهادینه شده است. این که امر به معروف و نهی از منکر، به صورت یک نهاد اجتماعی پخش شده در جامعه پیش برود، و تمام جامعه، امر به معروف و نهی از منکر را همچون تنفس، مشغله روزمره و هر لحظه خود قرار دهند، تضمین کننده استمرار اخلاقی جامعه و توازن میان قدرت جامعه و قدرت دولت خواهد بود. در این صورت است که می‌توان تضمین کرد که نظام اجتماعی به سوی ارتجاع خالی از عقل و آرمان پیش نمی‌رود.
مأخذ:تسنیم
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در جمعه, 08 آذر 1392 ساعت 11:13

تزهایی‌برای‌تحلیل‌رسانه‌ها(۳)؛ انسان ارتباط‌مند | HOMO COMMUNICANT

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشت‌آزادازملوین‌دفلور و اِوِرِت‌دنیس؛ ادامه مطلب...فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬    فرض «انسان ارتباط‌مند»، گویای آن است که انسان را باید بر مبنای ارتباطش توضیح داد.
▬    وضع این فرض، مستلزم آن است که ارتباط را نه به عنوان یک پیوست تکنیکی به انسان، بلکه باید آن را به عنوان استمرار هستی او در نظر گرفت.
▬    این به آن معناست که ارتباط، امکانات وجودی انسان را بسط می‌دهد، و هستی او را بازتعریف می‌کند، و او را به انسان جدیدی بدل می‌نماید.
▬    کسی که رسانه‌های جدید مانند رایانه را نه استمرار و بسط مفهوم انسان، بلکه یک پیوست سنجاق شده به انسان تلقی می‌کند، از مفهوم انقلاب‌های ارتباطی پرهیز دارد. ولی وقتی به اولین انقلاب ارتباطی بازگردیم و در افزوده شده زبان شفاهی و زبان مکتوب به انسان تأمل کنیم، می‌توانیم بوضوح این موضع اصولی را دریابیم که افزوده شدن ابزار ارتباط، نه امتداد صرف، بلکه شامل بازتعریف انسان می‌شود و تمام ظرفیت‌ها و توانمندی‌های او را مجدداً معنا می‌کند.

░▒▓
▬    اگر ما هر نسل بشری را معادل ۳۰ سال در نظر بگیریم. در این صورت لازم است فقط ۲۰۰۰ نسل به عقب برگردیم تا به زمانی برسیم که اجداد قبل از تاریخ ما، از زبان به آن صورتی که ما می‌شناسیم، استفاده نمی‌کردند. ۶۰۰۰۰ سال قبل، انسان‌ها زندگی اجتماعی پرفروغی نداشتند و اثری از آثار زبان داشتن آن‌ها به جای نمانده است.
▬    ولی، آن‌ها دارای سیستم حنجره، جعبه‌ی ایجاد صوت، زبان و لب‌هایی بودند که با استفاده از آن می‌توانستند صدا تولید و آن را به صورت پیچیده‌ای کنترل نمایند. این توانایی به آن‌ها امکان داد صحبت کنند و زبان خود را توسعه دهند. بنا بر این، استفاده از زبان پیچیده، از حدود ۴۰۰۰۰ سال پیش چند هزار سال دیرتر یا زودتر آغاز شد.
▬    ظهور زبان، نخستین انقلاب بزرگ ارتباطی محسوب می‌شود.
▬    توسعه‌های بعدی، در واقع، افزایش کارایی و سیستم قابل انعطاف برای ذخیره‌سازی، بازیافت و پخش اطلاعات از طریق استفاده از سایر رسانه‌ها بود که انقلاب بعدی را موجب شد؛ این انقلاب‌ها، به ترتیب، عبارت بودند از زبان سخن گفتن، بعداً نوشتن و کتابت نشانه‌ها، یا علایم نمادین اختراع الفبا، وسایل ارتباطی قابل حمل و نقل، کتب، چاپ روزنامه‌ها، تلگراف، فیلم، رادیو، تلویزیون در اشکال مختلف کامپیوتر و....

░▒▓
▬    انسان‌ها به طریقی با یکدیگر ارتباط می‌یابند که با ارتباطات انواع دیگر موجودات زنده در سیاره ما تفاوت دارد. خصوصاً این که ما پس از برقراری ارتباط اولیه با یکدیگر، از فرهنگ شفاهی و غیر شفاهی مشترک که در این ارتباط دو یا چند سویه وجود دارد و هر روز غنی‌تر می‌شود، بهره‌مند می‌شویم سایر انواع موجودات زنده با استفاده از علایم صوتی و تصویری با یکدیگر ارتباط برقرار می‌کنند، ولی از بدو خلقتشان تاکنون هیچ گونه تغییری در نحوه ارتباط آن‌ها پیش نیامده است.
▬    با وجود پندارهایی درباره ارتباط نهنگ‌ها، گراز دریایی و سایر حیوانات که تصور می‌شود با یکدیگر سخن می‌گویند، حیوانات از زبانی که بر پایه یک فرهنگ مشترک و سیستماتیک شامل نشانه‌ها، دستور زبان و معانی باشد استفاده نمی‌کنند. حیوانات با یکدیگر ارتباط دارند و حتی این ارتباط برخی اوقات نسبتاً پیچیده هم است، اما به هر حال، آن‌ها این کار را به گونه اعمال رفتاری ناخودآگاه و غریزی انجام می‌دهند. چرا که از نسلی به نسلی و از جایی به جای دیگر، شکل و هیأت ثابتی دارد. گاه، آن‌ها چیزهایی می‌آموزند، ولی واقعاً به فرهنگ آن‌ها الحاق نمی‌شود.
▬    فقط افراد بشر بر مبنای یک فرهنگ مشترک با یکدیگر ارتباط برقرار می‌کنند و سخن می‌گویند.

░▒▓
▬    انسان بدون ارتباط، در هستی خود تردید خواهد کرد، همان طور که محتضر، در هنگام گسیختن ارتباط خود، مرگ خود را تجربه خواهد کرد.
▬    بنابراین، ارتباط در نحوه بودن انسان، تعیین کننده است، و زبان، اولین نحو ارتباط با واسطه ما با دنیاست.
▬    زبان، در قلب و هسته اصلی کلیه وجوه ارتباطات بشری قرار دارد.
▬    برای درک زبان، به طور جامع و کلی، در گام اول باید به این نکته توجه کرد که تصور انسان بدون رسانه زبان تقریباً ناممکن است. این، نکته اول. از این بیش، انسان، باید با رسانه‌اش توضیح داده شود، و در درجه اول، با زبانش.
مآخذ:...
هو العلیم

 

آخرین بروز رسانی در جمعه, 08 آذر 1392 ساعت 09:16

بـ۲۷ـیست‌وهفت نکته در شرح دکتر سید جواد طباطبایی از زبان خودش

فرستادن به ایمیل چاپ

دکترادامه مطلب... سید جواد طباطبایی در مؤسسه راهبردی توسعه، مورخ ۲۸ آبان ۱۳۹۲؛ برای تأمل بیشتر


░▒▓ ۱
▬    من از بیرون به درون ایران نگاه می‌کنم. جوانی من در تبریز سپری شد. تحصیلات من هم تجربه دیگری بود. حرف من در این کشور حاشیه‌ای است. افکار من با توسعه ایران همگام و همخوان نیست.
▬    ایران کجاست؟ نمی‌دانیم ایران کجاست؟

░▒▓ ۲
▬    این پرسش اساسی که ایرانی کیست و ایران کجاست، توسط منتسکیو در ۱۷۴۰ مطرح شد، در نامه‌های پارسی: «چگونه می‌شود ایرانی بود؟» این جمله در زبان فرانسه وقتی که کار سخت می‌شود، به کار می‌رود.
▬    این کشور پیچیده‌تر از آن است که فکر می‌کنیم.
▬    فهم این کشور دشوار است و از طریق نظریه‌های کلی جهان اسلام قابل فهم نیست.
▬    در تعقیب این مسأله این سؤال مطرح می‌شود که «سنت چیست؟» این بحثی است که مخالفان می‌گویند که «سنت» دغدغه ما نیست. مشکل مثلاً، جوانان ایران هستند، و باید به آن بپردازیم.

░▒▓ ۳
▬    به نظر من ایران ضمن این که در داخل جهان اسلام است، در عین حال، بیرون از این جهان است.
▬    یکی از دلایل این مدعا، همان «سنت» است.
▬    سنت‌های ایرانی، به نظر من در این تعریف نهفته است: «سنت مجموعه اندیشیدن ملتی می‌دانم که روی نص‌هایی خود را می‌تند».
▬    سنت، نرم است و هر روز با آن رودررو هستیم.
▬    سنت همان هویت ایرانی است که بر روی چند نص بنا شده است؛ برای اعراب یک نص وجود دارد و همان کتاب و سنت اسلامی است. دیگر کشورهای اسلامی با نص‌های غیر اسلامی خود قطع رابطه کرده‌اند. در حالی که مصر، دوره فرعونی دارد، اما، به آن رجوع نمی‌کند، چون دوره جاهلی است، اما، دوره باستانی ایران، ریشه ایران است و در ادامه ایرانیان مسلمان شده‌اند.
▬    نصوص قبل از اسلام در ایران در بعد از اسلام ادامه پیدا کرده است.

░▒▓ ۴
▬    در مسیحیت، ابتدا تاریخ باستان وجود نداشت و بتدریج از قرن دهم میلادی بود که برای مسیحیت نصوص رومی تألیف شد.
▬    تاریخ اسلامی ما در تداوم تاریخ باستانی ماست. در حالی که مسیحیت از ابتدای مسیح شروع می‌شود و گذشته را تا قرن ۱۳، مسیحیت نفی می‌کرد.

░▒▓ ۵
▬    در ایران، تاریخ باستان داشتیم و تولد پیامبر اسلام در ادامه همان تاریخ ایران باستان تصویر می‌شود. پیامبر اسلام در زمان انوشیروان متولد شد، یعنی، ارجاع تاریخی تولد پیامبر به ادامه دوره ساسانی است. این حدیث هم گر چه می‌تواند جعلی باشد، اما، تاکنون، مانده است که پیامبر فرمودند که در زمان پادشاه عادل به دنیا آمدم.

░▒▓ ۶
▬    بعد از فتح ایران توسط اعراب در قرن چهارم، مجدداً شاهنامه فردوسی ظهور می‌کند. یعنی، نص اول سنت اسلامی و نص دوم سنت اسلامی با یکدیگر ممزوج می‌شوند. یعنی، کتاب و سنت نص اول و تاریخ باستان که نص دوم است. در سهروردی و حافظ این کار و این ترکیب ادامه پیدا کرد.

░▒▓ ۷
▬    در جهان اسلام از زمان مأمون به تدریج منابع یونانی ترجمه شد، اما، در ایران فلسفه توسط ابن سینا و فارابی و... زنده ماندند. منابع علوم اوائل یعنی، علوم یونانی، نص سومی را در ایران ایجاد کرد.

░▒▓ ۸
▬    آنچه که در قرون شانزدهم در اروپا به عصر رنسانس رسید، در ایران در قرن چهارم اتفاق افتاد، و بعد از آن، با مرگ غزالی دوره تاریکی یا قرون وسطی آغاز شد. رنسانس دوره شکوفایی عقل و فنآوری است.

░▒▓ ۹
▬    تا مشروطه، ما سه نص داشتیم. تاریخ فرهنگی ما با این سه نص تعامل داشته است. این سه تا، نوعی فرهنگ در ایران ایجاد کرد که به آن نظام سنتی ایران می‌گویم. این نظام در قرون ۱۲ و ۱۳ میلادی از طریق اسپانیا به اروپا رفت و متون آن ترجمه شد.

░▒▓ ۱۰
▬    یهودی‌ها از طریق خواندن فارابی و ابن‌سینا در اسپانیا، برای خود فلسفه تألیف کردند. هم‌چنین، مسیحیان تنها نظریات افلاطون را از یونان اقتباس کردند. فکر عقلانی ارسطو از طریق ایران و اندیشه‌های ابن سینا و فارابی به غرب رفت.

░▒▓ ۱۱
▬    عدم توسعه ایران به صورت عمومی به خاطر آن بوده است که به یکی از این سه نص در هر دوره‌ای بی‌اعتنایی شده است؛ دو تجربه «اسلام‌زدایی» در دوره پهلوی و «ایران‌زدایی» در دوره جمهوری اسلامی رخ داده است.

░▒▓ ۱۲
▬    پس ایران یک چیز نیست؛ ایران تا مشروطیت سه چیز بوده است. از بین بردن هر کدام به نفع دیگری، اخلال در این هارمونی است.

░▒▓ ۱۳
▬    زمینه‌های مشروطه را باید در، جنگ‌های ایران و روس جست. تا قبل از آن، شکست‌ها به گردن تقدیر می‌افتاد. سقوط اصفهان که خلاصه‌ای از آن را چاپ کرده‌ام، می‌گوید ایرانی‌ها به قضا و قدر معتقد بودند، و زمانی که شاه سلطان حسین باید پول می‌داد تا توپ بریزند، با تعداد بسیاری به مشهد مشرف می‌شود تا بتواند در جنگ پیروز شود.

░▒▓ ۱۴
▬    در دوره فتحعلی‌شاه، تبریز اهمیت پیدا کرد، و ولیعهد در آن‌جا مستقر شد، و تبریز به دربار ثانی بدل شد. در کنار عباس میرزا در تبریز، قائم‌مقام‌ها بودند تا شاه آینده را تربیت کنند. عباس میرزا متوجه شد که نقش سلاح در پیروزی مهم است. فرستاده ناپلئون به ایران دنبال قراردادی بود با ایران علیه روس‌ها، اما، حکومت ایران سیاست خارجی را نمی‌شناخت، و با فرانسه کار به جایی نرسید. نماینده فرانسه از ایران گزارشی را به عباس میرزا ارائه می‌دهد. عباس میرزا از او می‌خواهد که توضیح دهد که علت شکست ایران چیست و چرا فرانسه حاصلخیزتر از ایران است.

░▒▓ ۱۵
▬    نامه‌های قائم مقام نیز مشحون از مطالب جالب است. در کتاب «مکتب تبریز» من نامه‌های قائم مقام را تحلیل کرده‌ام. این فرد مهم‌ترین سیاستمدار ایرانی است. در یکی از نامه‌ها نوشته می‌شود که از تهران پول می‌خواستند. فتحعلی‌شاه جواب می‌دهد که به مسبب بپردازید که خداوند است و نه به اسباب. قائم مقام پاسخ می‌دهد که خداوند از طریق اسباب کار خود را جلو می‌برد. این یک تغییر و چرخش نگاه در ایران بود.

░▒▓ ۱۶
▬    از این جاست که پنج نفر را به اروپا می‌فرستند، تا باروت و شیشه‌سازی و هندسه یاد بگیرند. یک نفر با این‌ها بوده است، که سرپرستی آنان را بر عهده داشت، به نام «میرزا صالح کازرونی». در آن‌جا به مطالعه تاریخ می‌پردازد و نتیجه می‌گیرد که در لندن چیزی به نام کاخ دادگستری هست؛ و این نظام به اروپا نظم و اعتبار می‌دهد. او کتابی می‌نویسد و «عدالت‌خانه» نام می‌نهد. او با خودش فن و دستگاه چاپ را هم به ایران می‌آورد. بعدها روزنامه وقایع اتفاقیه با این دستگاه چاپ منتشر می‌شود.

░▒▓ ۱۷
▬    «میرزا صالح کازرونی» سفرنامه‌ای هم نوشته است و اولین نهادهای تمدنی جدید اروپا را توصیف می‌کند.
▬    خلاصه، «میرزا صالح کازرونی»، یکی از محرک‌های اصلی انتقال فکر و تکنولوژی مدرن به ایران بود.
▬    نیز، اصلاحات در تبریز، این چنین شروع می‌شود، و روشن‌فکری هم از این دوره آغاز می‌شود.
▬    این رویداد متعلق به یک‌صد سال قبل از انقلاب مشروطه است.

░▒▓ ۱۸
▬    اندیشه تجدد، بخش دیگری از نظام «سنت» ایران می‌شود که از قضا فاقد نص است.
▬    بخش چهارم با نوع دیگری از اندیشیدن مواجه شده‌ایم که حاوی آزادی، دولت، رأی و... بود، اما، این بار دیگر خودمان را به این موضوعات به صورت جدی درگیر نکردیم.

░▒▓ ۱۹
▬    حالا ما در جایی ایستاده‌ایم که نسبت ما با این چهار بخش روشن نیست: سنت ایران‌شهری/ سنت اسلامی/ قرائت اسلامی از سنت ایران‌شهری/ سنت مدرنیت.
▬    مکرراً از غرب سخن می‌گوییم، بدون آن‌که بتوانیم در آن اجتهاد کنیم، و بدون آن‌که بتوانیم در تحولات دنیای جدید امکان شناختن مبانی آن‌ها را داشته باشیم.

░▒▓ ۲۰
▬    توسعه، یعنی، اجتهاد کردن.
▬    تقلید از سنت ایران‌شهری/ سنت اسلامی/ قرائت اسلامی از سنت ایران‌شهری/ سنت مدرنیت، هر چهار منتفی و ضد توسعه است.
▬    ما مجتهدی که بتواند این مربع را درک کند نداشته‌ایم.

░▒▓ ۲۱
▬    پس از انقلاب چهار دوره متوالی را گذرانده‌ایم که هر چهار به همین دلیل که ما مجتهد و توسعه‌مند نداشتیم، به فرجام نیکی دست نیافت: الگوی موسوی چین بود، الگوی هاشمی لیبرالیسم بود، الگوی خاتمی مخلوط از آن دو بود، و احمدی‌نژاد هم الگویی نداشت! هیچ‌کدام مشکل ما را حل نکرد.

░▒▓ ۲۲
▬    در مورد مشروطه ایرانی، ثقه‌الاسلام تبریزی گفت که مشروطه باید ایرانی باشد. از نظر ایشان، مشروطه یک نظریه عمومی است که اجرای آن در ایران و انگلستان متفاوت است.

░▒▓ ۲۳
▬    به نظر من اگر چه در عمل، مشروطه در ایران اتفاق افتاد، ولی فاقد نص بود. یعنی، مبتنی بود بر درک روشن‌فکران از غرب که فهمیده بودند که باید آزادی داشت یا عدالت‌خانه یا...

░▒▓ ۲۴
▬    آدمیت می‌گوید که روشن‌فکران مشروطه را درست کردند. نظر دیگر آن بود که مشروطه استیلای غرب است و به بیراهه رفت. به نظر من اگر چه روشن‌فکران در به ثمر رسیدن مشروطیت تا اخذ فرمان نقش خیلی مهمی داشتند، اما، بعداً و بعد از به توپ بستن مجلس، روشن‌فکران حضور چندانی نداشتند. ستاد کارها به نجف و به بیت آخوند خراسانی منتقل شد. سه سال مقاومت در دست آخوند خراسانی بود. عمده نامه‌ها به امضای آخوند خراسانی است. آخوند یک اصولی و عارف، شاگرد حاج ملا هادی سبزواری و صاحب کفایه است، و از نفوذ عظیم دینی خود برای هدایت مشروطه بهره برد.
▬    متأسفانه بازخوانی اصولی مکتب آخوند خراسانی و تأثیر ایشان بر شکل‌گیری ایران جدید، کمتر مورد توجه قرار گرفته است.

░▒▓ ۲۵
▬     خلاصه مذاکرات مجلس اول مشروطه نشان‌دهنده آن است که انقلابی که نص ندارد، اما، فکر قانون خواهی و مشروطه خواهی در پس، ذهن همه بوده است.
▬    مجلس گویی یک آگاهی ملی ایرانی‌هاست که در آن زمان بنا شده است.

░▒▓ ۲۶
▬    انقلاب مشروطیت فاقد نظر بود؛ اما، نظر در عمل، موید آن است که گویی همه با یک نظر واحد یا یک نص صحبت می‌کنند.

░▒▓ ۲۷
▬    در امروز آزادی و دمکراسی اموری عقلایی است. همه به صورت طبیعی طرفدار آزادی و دمکراسی است، اما، در آن زمان چگونه همه متوجه این موضوعات شدند؟ فارغ از عقل، استنباطاتی که از شرع به صورت غریزی شده بود این بود که اسلام و شرع، طرفدار حکومت قانون است. در غرب هم مشروطیت اساسش بر شرع بود. در نبود تئوری در مشروطیت، مجلس شورای ملی شرع را به قانون تبدیل کرد. بنا بر این، اسلام در مجلس اول به نوعی فهمیده شد که روشن‌فکران آن را نفهمیدند. روشن‌فکران ما مدرنیت را در نسبت با فلسفه و فهم مسیحیت درک می‌کردند، در حالی که نسبت مدرنیت با اسلام و شرع اسلام متفاوت بود. این سوء تعبیر روشنفکری باعث شد که روشنفکری مشروطیت به یک نظام بسته تبدیل شود.
مآخذ:...
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در پنجشنبه, 07 آذر 1392 ساعت 22:27

تحلیلی از بهره‌وری در ایران

فرستادن به ایمیل چاپ

دکتر ادامه مطلب...غلامرضا خاکی، دکتر محمد علی محمدی، سید حسن هفده‌تن، و هوشیار فقیهی؛ برای تأمل بیشتر


▬    میزگرد تخصصی بررسی مشکلات و تنگناهای بهره‌وری در ایران با محور بررسی عملکرد نیروی انسانی برگزار شد. دکتر غلامرضا خاکی مدرس دانشگاه، دکتر محمدعلی محمدی مدرس دانشگاه و سید حسن هفده‌تن معاون روابط کار وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی در این میزگرد به بیان دیدگاه‌های خود پرداختند.
▬    یکی از نکات کلیدی که در این میزگرد مورد تأکید قرار گرفت؛ بررسی عملکرد نیروی انسانی کشورمان در مقایسه با دنیای توسعه یافته بود. در پاسخ به این سؤال که چه اتفاقی افتاده که بهره‌وری نیروی کار پایین آمده است حاضران در میزگرد تأکید کردند که طی سال‌های گذشته حاکمیت در حوزه بهره‌وری عمدتاً به صورت جزیره‌ای عمل کرده است و به اجماع واحدی در تصمیم سازی‌های کلان نرسیده است. اگر چه بنگاه‌ها از تکنیک‌های بهره‌وری استفاده کرده‌اند، اما، به گفته آنان هنگامی که برنامه‌های دوم و سوم و چهارم مورد بررسی قرار می‌گیرد به روشنی پیداست که تکنیک‌ها به صورت بسیار کمی در بنگاه‌ها تأثیر گذاشته و در اقتصاد کلان تأثیر بسیار ناچیزی بر جای گذاشته‌اند. متن این میزگرد که توسط هوشیار فقیهی کارشناس بهره‌وری اداره شد، در پی می‌آید:

░▒▓ فقیهی
▬    بررسی سوابق تاریخی در حوزه توسعه منابع انسانی نشان می‌دهد که به جرأت یکی از کشورهای پیشرو در غرب آسیا در راستای دموکراسی‌خواهی و قرارگیری در مدار توسعه بوده‌ایم. مروری بر تحولات از دوران مشروطیت تاکنون، نشان می‌دهد که اگر چه جهش‌هایی صورت گرفته است، اما، در نهایت این حرکت‌ها به توسعه کشور منجر نشده است. به عنوان مثال، در سال ۱۹۰۰ یک کارخانه برق در ایران داشته‌ایم و اکنون، در سال ۲۰۱۳ حدود ۴۳ هزار مگاوات برق تولید می‌شود. تعداد مدارس ما در همان سال حدود ۲۱ مدرسه بوده که امروز این رقم به ۴۲ هزار و ۵۳۷ مدرسه رسیده است. تعداد دانش‌آموزان ما در دوران مشروطیت ۲ هزار نفر بوده که امروز به ۱۲ میلیون نفر رسیده است. درصد باسوادی پنج درصد بوده و امروز به بیش از ۷۰ درصد رسیده است. دختران ۱۳ تا ۱۵ سالی که تحت پوشش آموزشی قرار داشتند، آن زمان صفر بوده که امروز به بیش از ۸۰ درصد رسیده است. تعداد دانشجویان صفر بوده که امروز به ۴ میلیون و ۴۰۰ هزار نفر رسیده است. این حرکت‌ها اگر چه در حوزه منابع انسانی انجام شده است، اما، آیا توانسته‌ایم به تولید ارزش در کشور برسیم؟ نرخ مشارکت مردم در تولید ارزش به طور میانگین در دنیا ۴۴ درصد جمعیت است که این رقم در کشور ما ۳۵ درصد گزارش می‌شود. این رقم نشان می‌دهد که در حوزه منابع انسانی خلأهایی به وجود آمده به طوری که نتوانسته‌ایم منابع انسانی را به گونه‌ای جا بیندازیم که در کشور تولید ارزش کند. مرحوم دکتر عظیمی در سال ۸۱ پژوهشی را انجام داد که بر مبنای آن کل اقتصاد کشور به دلار محاسبه شد. حاصل این گزارش در مقایسه با میانگین ۲۰ کشور صنعتی دنیا نشان داد که به ازای هر ساعت کار در ایران ۷/۱ دلار ارزش حاصل شده این در حالی است که میانگین کشورهای صنعتی ۴۲ دلار بوده است. این گزارش نشان می‌دهد فاصله زیادی بین ایران با کشورهای صنعتی وجود دارد. در مباحث اقتصاد کلان تأکید شده که نقش منابع در تولید ثروت از طریق دانش و سرمایه انسانی موثر است و در همین رابطه در رتبه خوبی در دنیا قرار نداریم. به عنوان مثال، سهم سرمایه انسانی در تولید ناخالص داخلی کشوری مثل ژاپن ۸۰ درصد است در حالی که در کشور ما این رقم ۳۴ درصد است. با وجود پیشرفت‌هایی که در ۱۰۰ سال گذشته داشته‌ایم، نتوانسته‌ایم به پیشرفت‌های درخور توجه در تولید ارزش برسیم. در پژوهشی که در سال ۸۴ در ۶ استان کشور انجام شد، بهره‌وری نیروی کار شاغل دارای تحصیلات عالی سیر نزولی داشته است. سؤال این است که علت این کاهش چیست؟ در حالی که براساس دانش فنی و تجاربی که داشته‌اند باید شاهد افزایش بهره‌وری باشیم. بنا بر این، لازم است واکاوی انجام شود که واقعاً چرا باید این اتفاق بیفتد و علت آن چیست؟ در فاز اول لازم است بررسی شود که نیروی انسانی چه مشخصاتی را برای ارتقای بهره‌وری و تولید ارزش در کشور باید داشته باشد؟

░▒▓ خاکی
▬    هنوز در ادبیات مدیریت در کشور وقتی به بحث بهره‌وری در حوزه انسانی می‌رسیم، به نظر می‌رسد هم‌چنان تحت تأثیر پارادایم‌های انقلاب صنعتی هستیم و همواره بهره‌وری نیروی کار در اداره کشور مطرح می‌شود و در تبصره‌ها و ماده‌های قانونی مربوط به بهره‌وری در برنامه‌های توسعه در کنار بهره‌وری آب، باد، انرژی و خاک بهره‌وری نیروی انسانی هم مطرح می‌شود و این نشان می‌دهد روح حاکم بر ادبیات و متون بهره‌وری هنوز سنجش نقش فیزیکی انسان‌ها است یعنی، اگر ارزش افزوده بخش‌های مختلف را با هم جمع بزنیم و به تعداد شاغلان تقسیم کنیم، بهره‌وری نیروی انسانی معلوم می‌شود. به نظر من باید در جهت اهداف توسعه‌ای نگاه دوباره‌ای به آن موضوع داشته باشیم تا جلو برویم. اگر به این مسأله عام‌تر نگاه کنیم، به این سؤال می‌رسیم که چه باید کرد که انسان‌ها در ساختار اجتماعی، سازمان‌های کشور و در ساختار خانواده‌ها از آن‌چه دارند خوب استفاده کنند. این غفلتی بوده که همواره داشته‌ایم. یعنی، توان فیزیکی انسان‌ها، توان روانی و ذهنی آن‌ها بررسی شود. مثلاً، اگر در یک جامعه‌ای ترافیک شدید باشد، انسان‌ها عصبی شده و ضریب خطای آن‌ها بالا می‌رود. توان ذهنی به فقر اطلاعاتی نیز مرتبط است. ممکن است شخصی اطلاعات بالایی داشته باشد، اما، به لحاظ ذهنی ضعیف باشد. درست مثال همان خلبان افسرده‌ای است که به دلیل فوت یکی از بستگانش دچار افسردگی شده و در حالی که توان ذهنی‌اش از بین نرفته، اما، توان روانی‌اش از دست رفته است. بنا بر این، باید بررسی کرد که بهره‌وری نیروی کار، بهره‌وری نیروی انسانی، منابع انسانی و سرمایه انسانی مفاهیمی در یک راستا هستند یا خیر؟

░▒▓ فقیهی
▬    اگر امکان دارد بحث را روشن‌تر کنیم؛ وقتی بهره‌وری نیروی کار را در سیستم یا کشوری بررسی می‌کنیم، عامل فیزیکی و روانی در آن مستتر است. زیرا، مؤلفه‌هایی وجود دارند که در روند امور تأثیرگذارند. در کشوری که عقلانیت و علم حاکم نباشد نمی‌توان انتظار داشت که نیروی کار برخلاف جهت اصلی کشور حرکت کند. در بررسی بهره‌وری نیروی کار کدام یک از عوامل یاد شده تأثیرگذار است؟

░▒▓ محمدی
▬    این‌که بخشی از نتایج عملکرد نیروی انسانی قابل سنجش نیست، حرف کاملاً درستی است، اما، در این خصوص که انسان توسعه یافته در یک بازه زمانی چه میزان توسعه یافته است، قابل سنجش نیست. وقتی در دنیا می‌خواهند بهره‌وری نیروی انسانی را بررسی کنند، از ملاک‌های قابل سنجش استفاده می‌کنند. ما هم قبول داریم که این معیارها کامل نیستند، اما، اگر قرار بر ارزیابی باشد، ناچاریم عملکردها را قابل سنجش کنیم. به همین دلیل فکر می‌کنم به جای این‌که به تفاوت‌های ماهوی در بحث بپردازیم، بهتر است بپذیریم که عملکرد نیروی انسانی ما در مقایسه با دنیای توسعه یافته قابل قبول نیست. بنا بر این، باید عوامل موثر در بهره‌وری در بنگاه‌ها و اقتصاد کلان را مورد تحلیل و ارزیابی قرار دهیم، و به یک جمع‌بندی برسیم. زیرا، تعریف ما از منابع انسانی، مبتنی بر سرمایه انسانی نیز هست، اما، جیمز کالینز می‌گوید: «سرمایه انسانی بعضی از انسان‌ها هستند انسان‌هایی که شایسته هستند». بنا بر این، اگر با این دیدگاه بررسی کنیم می‌توان ابعاد بهره‌وری نیروی انسانی را بیشتر روشن کرد.

░▒▓ خاکی
▬    اگر مبنای قضاوت بهره‌وری نیروی کار است باید بررسی شود که چه اتفاقی افتاده که بهره‌وری نیروی کار پایین آمده است؟ آیا منظور از بهره‌وری قدرت تولید ثروت است؟ ارزش آفرینی در کدام بخش است؟ اگر آمارها را بررسی کنید، می‌بینید که در کلان بحث درآمد ملی ناشی از نفت به گونه‌ای در بخش‌های دیگر اقتصاد خود را می‌نمایند. شاید این تعبیر در رویکرد اقتصاددانان به بهره‌وری نیروی کار معنا شود، اما، بهره‌وری معانی گوناگونی دارد. از دیدگاه مهندسی، یا از زاویه مالی، یا رفتاری و غیره معنای دیگری مطرح است.

░▒▓ فقیهی
▬    البته، فکر می‌کنم در حوزه علوم تجربی آن دیدگاه که براساس ذهنیت‌هایی که می‌توان در انسان‌ها به وجود آورد که تفکر خلاقانه داشته باشند یا در حوزه علوم معنوی، اقتصادی یا فلسفی همگی بر این نکته تأکید دارند که چقدر ارزش‌آفرینی در این راستا صورت گرفته است. من فکر می‌کنم یکی از مشکلات ما در این حوزه این است که اصالت تولید برای نیروی کار ملاک قرار نگرفته است. همیشه حوزه علوم معنوی را در حوزه علوم نظری درگیر کرده‌ایم. همین مسأله باعث می‌شود که در سال ۱۹۷۵ با ۲۸۵۰ دلار درآمد سرانه از کره با درآمد ۲۵۰۰ دلاری جلو باشیم، اما، در سال ۲۰۰۵ درآمد سرانه ما به ۷ هزار دلار برسد و کره‌ای‌ها به ۲۲ هزار و ۷۰۰ دلار.

░▒▓ خاکی
▬    چرا این اتفاق باید بیفتد؟

░▒▓ فقیهی
▬    وقتی بحث بهره‌وری نیروی انسانی را مطرح می‌کنیم باید بر موضوع توان نیروی کار در تولید ارزش متمرکز شویم.

░▒▓ خاکی
▬    اگر این فرمایش جنابعالی را مبنا قرار دهیم، بهره‌وری نیروی کار در کشور ما پایین است، اما، باید مشخص باشد در چه فضایی این موضوع بررسی می‌شود؛ در فضای داخلی یا بین‌المللی؟ باید این پدیده مورد کالبد شکافی قرار بگیرد. در این حوزه ما انواع آمارها را داریم؛ ارزش افزوده نیروی انسانی در بخش‌های مختلف را در اختیار داریم.

░▒▓ هفده‌تن
▬    من هم با بحث‌های مطرح شده کاملاً موافقم؛ زیرا، منابع انسانی به معنای این است که افراد را بتوان به لحاظ ذهنی و روانی توانمند کرد. زیرا، آن‌ها تبدیل به سرمایه‌های انسانی می‌شوند و با توانمند کردن افراد است که ارزش آفرینی ایجاد می‌شود. اگر این ارزش معنوی باشد، به تحول ثانویه می‌انجامد. یا مستقیماً انسان را به لحاظ تکنیک‌های انسانی مجهز می‌کند. اگر بهره‌وری را متناسب با مقیاس‌های جهانی سنجش کنیم ناچاراً باید از شاخص‌های جهانی استفاده کنیم. در طول همه برنامه‌های توسعه راجع به بهره‌وری صحبت کرده‌ایم. در این برنامه‌ها مقرر شد تا میزان ۵/۲ درصد یا ۳ درصد از ۸ درصد رشد اقتصادی کشور از طریق ارتقاء بهره‌وری حاصل شود. در حالی که ما در زمینه بهره‌وری تنها به ذکر مصیبت اکتفا کرده‌ایم. لازم است کالبد شکافی کنیم که کجای کار ما اشکال دارد؟ کشوری با این ظرفیت عظیم منابع طبیعی و انسانی چرا نتوانسته متناسب با ظرفیت‌هایش ثروت‌آفرینی و ارزش آفرینی کند. اولین و مهم‌ترین نکته‌ای که باید مطرح کنیم این است که مردم را با بهره‌وری یعنی، گنجینه پنهانی که در وجود انسان‌ها است، اما، محل آن را نمی‌شناسند، آشنا کنیم. یعنی، به انسان‌ها نشان دهیم که گنجینه‌ای در سال به ارزش ۳۰۰ میلیارد دلار در آن‌ها وجود دارد. این گنجینه باید توسط گنج‌یاب‌های علمی کشف شود. در بررسی زیرساخت‌ها اصالت و کرامت انسان‌ها حائز اهمیت است. اگر زیرشاخه‌های بهره‌وری را بررسی کنیم و توسعه انسانی را مورد کالبد شکافی قرار داده و ضعف‌هایی را که در توسعه منابع انسانی داریم، مورد بررسی قرار دهیم، در جامعه‌ای که حاکمیت آن بر پایه روابط ایدئولوژیک بوده و الگوهای آن ائمه اطهار هستند، نباید شاهد اتلاف منابع باشیم. در هیچ اقتصادی نمونه انسانی متکاملی مثل الگوی دینی اسلام طراحی نشده است. نمونه اعلی اخلاق‌گرایی و اجماع‌گرایی هستیم. وقتی درآمد سرانه افزایش می‌یابد، در همه بخش‌ها تأثیر می‌گذارد. برای سنجش میزان بهره‌وری سه شاخص وجود دارد که اگر به این سه شاخص توجه شود و ارتقا یابند همه بخش‌های اقتصادی کشور رشد می‌کنند. اولین شاخص، رقابت‌پذیری است. کشوری که قدرت رقابت ندارد، بهره‌وری آن پایین است. شاخص دیگر کیفیت و استاندارد زندگی مردم است. یعنی، زمانی که کیفیت و استاندارد زندگی مردم پایین است، بهره‌وری نیز پایین است. شاخص سوم رضایت شغلی است. در جامعه‌ای که رضایت شغلی وجود ندارد، بهره‌وری پایین است. آمارهای زیاد دیگری وجود دارد که اهمیت بهره‌وری را نشان می‌دهد. رشد بهره‌وری با رشد GDP نسبت خطی مستقیم دارد. مثلاً، میانگین رشد بهره‌وری در امریکا حدود ۷/۷ درصد است. رشد درآمد سرانه برحسب برابری قدرت خرید ppp نیز تقریباً، همین میزان است. رشد درآمد سرانه در ژاپن ۳/۶ درصد است و میزان رشد بهره‌وری این کشور ۵/۵ درصد است. رشد درآمد سرانه کره جنوبی ۶/۴ درصد است. رشد بهره‌وری این کشور نیز ۹/۳ درصد است. این ارقام نشان می‌دهد که به همان نسبت که بهره‌وری در کشوری افزایش می‌یابد، تولید ناخالص ملی نیز افزایش می‌یابد و از آن سو هر یک درصد رشد اقتصادی ۶/۰ درصد اشتغال را بالا می‌برد. از همین رو معتقدم که باید اهمیت این دو مقوله به صورت فرهنگ برای جامعه بازگو شود. زیرا، تا به معجزه بهره‌وری ایمان پیدا نکنیم، نمی‌توانیم وارد حوزه عمل شویم. برحسب اظهارات آقای دکتر خاکی اگر بخواهیم این موضوع را کالبد شکافی کنیم، این نتیجه به دست می‌آید که ما به صورت جزیره‌ای عمل کرده‌ایم. یعنی، به هیچ اجماع واحدی در تصمیم‌سازی‌های کلان نرسیده‌ایم. اگر چه بنگاه‌ها از تکنیک‌های بهره‌وری استفاده کرده‌اند، اما، وقتی برنامه‌های دوم و سوم و چهارم را بررسی می‌کنیم، آن تکنیک‌ها بسیار کم در بنگاه‌ها تأثیر گذاشته‌اند و در اقتصاد کلان تأثیر بسیار ناچیزی برجای گذاشته‌اند. فکر می‌کنم تا زمانی که یک رویکرد یکپارچه سیستمی اتخاذ نشده باشد و به اجماع واحدی نرسیده باشیم، به یک آسیب‌شناسی در اقتصاد کلان که منجر به نتیجه شود، نمی‌رسیم. بعد از این مرحله است که الزامات بهره‌وری آشکار می‌شود. در غیر این صورت در مقابل، زلزله‌های دنیا نمی‌توان ایستادگی کرد و با یک تکانه‌ای کل عمارت ویران می‌شود. بنا بر این، اگر می‌خواهیم عوامل موثر بر بهره‌وری را شناسایی کنیم، باید در الزامات و زیرساخت‌های بهره‌وری مشکلات را بررسی کرده و، سپس، نسخه بپیچیم، تا تکلیف دستگاه‌ها معلوم شود. بررسی شاخص‌های بهره‌وری در سال ۷۹ و ۸۰ میلادی در انگلستان و فرانسه نشان داد که اگر شاخص بهره‌وری را در تغذیه بررسی کنیم، یک نیروی کار در دهک آخر تغذیه‌اش در حدی نیست که بتواند کار کند. در دهک‌های بعدی به اندازه سه ساعت کار سبک و نیم ساعت کار سنگین است. نتیجه این پژوهش موجب شد که دولت‌ها برنامه‌ای برای سیستم تغذیه و بهداشت کشور ارائه کنند. این برنامه سبب شد تا در سال ۱۳۸۰ حدود ۳۰ درصد از افزایش درآمد سرانه دو کشور انگلستان و فرانسه با برنامه تغذیه افزایش یابد. در واقع، این پژوهش ۲۱ مؤلفه کار و بهره‌وری را مورد بررسی قرار داد. از همین رو اگر در بحث زیرساخت‌ها و الزامات، سمفونی هماهنگی در کشور به راه نیفتد و در فضای اقتصاد خرد، بنگاه‌ها و در برنامه‌های عملیاتی به اجماع نرسیم، نمی‌توان شاهد افزایش بهره‌وری در کشور بود و همان مشکلات دوباره تکرار می‌شوند. الآن رقابت‌پذیری اقتصاد مهم‌ترین مشکل کشور است. اگر در این زمینه به اجماع برسیم، می‌توان عوامل تأثیرگذار را که پایه و بنیان است مبنا قرار داده و به تولید ارزش پرداخت و نهایتاً می‌توان اشکالاتمان را در سامانه تولید انسانی پیدا کنیم.

░▒▓ فقیهی
▬    با این بحث‌ها تقریباً، مواردی مطرح می‌شود از قبیل آشنا نبودن جامعه به مفاهیم بهره‌وری و مشکلات سیاست‌گذاری در حوزه اقتصاد کلان برای ارتقای بهره‌وری. در این راستا آیا با توجه به رشد تعداد شاغلان تحصیل‌کرده، بهره‌وری ارتقا پیدا می‌کند؟ نتیجه پژوهشی نشان می‌دهد که در سال‌های ۵۲ تا ۵۷ تعداد ۹/۲ درصد شاغلان ما تحصیل‌کرده بودند. این میزان در برنامه اول توسعه تبدیل به ۱۶ درصد شده است که رقم قابل توجهی است. این قشر تحصیل‌کرده قاعدتاً باید با مفاهیم بهره‌روی آشنا باشند. در برنامه چهارم هم سند ویژه ارتقای بهره‌وری را در قوانین توسعه‌ای تصویب کردیم و قرار بود اجرایی شود، اما، به سرانجام، نرسید. چرا با توجه به این اتفاقات برای حوزه تولید ارزش در نیروی کار ما اتفاق میمونی واقع نشده است؟

░▒▓ محمدی
▬    من فکر می‌کنم باید بحث را به گونه‌ای هدایت کنیم تا کسانی که نتایج بحث‌های این میزگرد را مطالعه می‌کنند، تا آخر بحث به مطالعه رغبت پیدا کنند. بنده معتقدم که نقطه شروع تغییر و تحول در یک سازمان و ارتقا بهره‌وری، اثبات ناکارآمدی وضع موجود است. شما باید همواره در هر موردی وضع موجود را زیر سؤال ببرید. به این دلیل که وقتی می‌خواهید افراد را به تغییر و تحول تشویق کنید، اولین سؤالی که مطرح می‌شود، این است که مشکل اصلی ما چیست؟ سپس، به سوی سؤالات دیگر می‌توان رفت. ارائه آمار و اطلاعات برای تبیین برخی واقعیات، لازم و خوب است. ما نیاز به تحول در بهره‌وری نیروی انسانی داریم. اعتقاد دارم که اگر قرار است تحولی رخ بدهد، نیاز به چکاب کلی و آسیب‌شناسی داریم. مهم تشخیص درست مسائل و مشکلات است. بهره‌وری منابع انسانی در سطح کلان تابع چند عامل مهم است یکی از این عوامل میزان توسعه‌یافتگی سیاسی و دیگری توسعه‌یافتگی اقتصادی و، سپس، اجتماعی است. هرچه یک جامعه از این سه بعد توسعه یافته باشد، افراد جامعه احساس عدالت، رفاه و مشارکت بیشتری می‌کنند. در چنین شرایطی است که می‌توان انتظار داشت انگیزه انسان‌ها برای فعالیت و تلاش افزایش یابد. از سوی دیگر، میزان توسعه‌یافتگی جامعه بر پارامتر دیگری موثر است که آرزوها و اهداف جامعه است. وقتی جامعه توسعه‌یافته‌تر می‌شود، اهداف و ارزش‌های مردم ارتقا می‌یابد. مردم مالزی ۱۰ سال پیش را با امروز مقایسه کنید؛ هرچه جامعه توسعه‌یافته‌تر شود، آرزوها، باورها و اعتقادات آن‌ها بر روند توسعه اثرگذارتر است. امید داشتن به آینده بحث مهمی است. این امید داشتن موجب می‌شود که افراد به شکل متفاوتی در اداره جامعه مشارکت کنند و تلاش کنند، به اهداف متعالی در آینده برسند. بحث دیگر شرایط سازمان‌ها و محیط کاری است. به این ترتیب، هرچه جامعه از ابعاد سیاسی، اجتماعی و اقتصادی توسعه‌یافته‌تر شود، احساس بهتری به مردم جامعه دست می‌دهد و از آن سو انسان‌ها متعالی‌تر فکر می‌کنند. به این ترتیب، روی انگیزه‌هایشان اثر گذار است. انگیزه‌ها روی عملکرد افراد و از آن‌جا بر بهره‌وری منابع انسانی موثر است.

░▒▓ فقیهی
▬    آقای دکتر محمدی بحث توسعه‌یافتگی در حوزه‌ها سیاسی و اجتماعی را مطرح کردند، لازمه تحول و دگرگونی برای هر کشوری که می‌خواهد به توسعه‌یافتگی برسد، ایجاد بسترهای مناسب برای جامعه است. به عنوان مثال، مالزی با یک تحول وسیع در همه حوزه‌ها به توسعه رسید که منجر به جهش و توسعه‌یافتگی آن‌ها شد. فکر می‌کنید با این پارامترها می‌توان به بهبود بهره‌وری نیروی کار دست یافت؟

░▒▓ خاکی
▬    بنده هم معتقدم این بحث را باید در سه سطح مورد بررسی قرار داد؛ نخست چیستی بهره‌وری نیروی کار است. این چیستی دو بعد دارد؛ اول فلسفی و دیگری شناخت چرایی موضوع است. این چرایی دو بعد دارد؛ بعد اول شناسایی عوامل تئوریک است. باید مشخص شود که در ادبیات مدیریت، عوامل موثر بر بهره‌وری نیروی کار کدام است؟ این عوامل در قلمرو مورد بررسی ما چه وضعیتی دارند؟ مرحله دیگر بررسی نحوه مسأله است که سطح کاربرد نام دارد. این نحوه در بهره‌وری در حوزه راهکارها است. حال این سؤال مطرح است که تکنیک‌های موجود در حوزه بهره‌وری نیروی کار کدامند و کدامین تکنیک‌ها در قلمرو بحث ما می‌توانند، نقش‌آفرینی کنند؟ در بین این مجموعه، داروهایی وجود دارند که می‌توانند مشکلات بیمار را درمان کنند. می‌توان بخش‌های مختلفی از بهره‌وری شامل نیروی انسانی، بهره‌وری نیروی شاغل در بخش کشاورزی، بهره‌وری یک خانواده در یک گروه کاری و... به عنوان چیستی مفروض کنیم و این یک گام به جلو است. به این چرایی‌ها باید در سطح اقتصاد کلان پرداخت. امروز بسیاری از اقتصاددانان جهان اقتصاد را پوزیتیویستی نمی‌دانند، در حالی که در گذشته چنین اعتقادی داشتند. در مرزبندی‌های گذشته تجربه چندان جایگاهی نداشت. وقتی متغیری را دریک بنگاهی جابه‌جا می‌کنیم و به دنبال این جابه‌جایی بهبودی رخ می‌دهد، نمی‌توان گفت ضرورتاً براساس این تغییر بهبود صورت گرفته است، چون ممکن است پدیده هم‌زمانی رخ داده باشد، بنا بر این، اصطلاح شبه تجربی برای آن مطرح می‌شود. در مطالعات جدید بهره‌وری این نکته مطرح است که اصولاً بالا رفتن بهره‌وری با شاخص‌های توسعه چگونه قابل داوری است. در سال‌های شکل‌گیری سازمان بهره‌وری که هنوز عصر فراصنعتی به شکل امروز جدی نشده بود، این سؤال مطرح بود که آیا باید ابتدا توسعه‌یافتگی اتفاق بیفتد یا بهره‌وری انسان‌ها در سطح ملی و بنگاهی بالا برود؟ به نظر می‌رسد این تفکر خطی امکان‌پذیر نیست. چون انسان توسعه‌یافته در فرآیند توسعه‌یافتگی شکل می‌گیرد، در حالی که نمی‌توان چنین حکمی داد ما با یک پدیده خطی مواجه هستیم که به اصطلاح مرحوم دکتر عظیمی از آن به عنوان مدارهای توسعه‌نیافتگی یاد می‌کرد؛ یعنی، پدیده‌ها حجم دارند تا سطح. وقتی پدیده‌ها حجم داشته باشند می‌توان گفت به عنوان یک پدیده مارپیچی اولویت دارند. در شرایط فعلی اعتقادم بر این است که ابتدا توسعه اقتصادی صورت بگیرد تا انسان توسعه‌یافته شود. فرهنگ یکی از مغلطه‌هایی است که در این چند سال بزرگنمایی شد. گروهی توسعه فرهنگی را بزرگنمایی کردند و گروه دیگری توسعه اقتصادی را مورد توجه قرار داد. در حالی که توسعه یک پدیده چند وجهی غیرقابل تفکیک است؛ بنا بر این، معتقدم انسان توسعه‌یافته و توسعه‌یافتگی باید در جریان تعاملی با مدارهای کاهنده و فزاینده اتفاق بیفتد. ما اکنون، در راستای اظهارات آقای دکتر محمدی با این سؤال مواجه هستیم که کدامین مدار توسعه‌یافتگی را می‌توان مبنای قضاوت در مورد رفتار انسان توسعه‌یافته قرار دهیم؟ اگر تعداد تخت‌های بیمارستان را روزگاری توسعه‌یافتگی تعریف می‌کردیم، آیا آن آمارها اکنون، برای نشان دادن توسعه کافی هستند؟ اگر خانواده شاخص‌ها را در این راستا در دستور کار قرار ندهیم دچار غفلت می‌شویم. در بحث اندازه‌گیری بهره‌وری لازم است مسائل جزئی مثل اطلاعات، انرژی یا سرمایه سنجیده شود تا بتوان درست قضاوت کرد. درست مثل مسأله سلامت است که برای اندازه‌گیری آن لازم است از تمام آزمایش‌ها بهره گرفته شود تا بتوان نسخه درست و دقیق پیچید. در بهره‌وری نیز ما به خانواده‌ای از شاخص‌ها نیاز داریم. اگر چه در تمام مواد قانونی و تبصره‌ها صحبت از بهره‌وری نیروی کار کردیم، اما، به مجموعه‌ای از شاخص‌ها که با هم بتوانند واقعیت بهره‌وری نیروی انسانی را نشان بدهند، دست نیافتیم. بهره‌وری نیروی کار انسان ایرانی ممکن است در یک شاخص نهایی خود را نشان دهد، اما، در بحث راهکارها دچار کلی‌نگری شده‌ایم. شما از تمام صاحب نظران در حوزه فرهنگ بهره‌وری سؤال کنید به جز همایش و سمینار آیا ایده دیگری دارند؟

░▒▓ فقیهی
▬    آقای دکتر شما معتقدید شاخص‌های جهانی که در حوزه انسانی تعریف شده‌اند، با آن‌ها نمی‌توان به دنبال راه حل برای بهبود بهره‌وری باشیم؟ یعنی، شما یکی از خلأهای موجود در نظام بهره‌وری کشور عدم دسترسی یا عدم توان دسترسی به این اقلام اطلاعاتی برای اندازه‌گیری این شاخص‌ها می‌دانید؟

░▒▓ خاکی
▬    در نظر بگیرید اکثر کارشناسان مدیریت وقتی با بهره‌وری انسانی مواجه می‌شوند می‌پذیرند که بهره‌وری در کشور شرایط خوبی ندارد، اما، باید با شاخص‌های جزئی‌تر به سوی مسأله بیاییم تا بدانیم آن‌چه در حوزه بهره‌وری انسانی اتفاق می‌افتد، از زوایای مختلف در چه وضعیتی قرار دارند.

░▒▓ فقیهی
▬    منظور این است که این شاخص‌ها را باید در سطح بنگاه‌ها و به صورت جزئی بررسی کرد؟

░▒▓ محمدی
▬    دو نکته را لازم می‌دانم متذکر شوم؛ نخست آن‌که تفکر علت و معلولی مطرح نیست، زیرا، هم توسعه‌یافتگی جامعه بر انگیزه و عملکرد و، سپس، بهره‌وری منابع انسانی اثرگذار است، و هم میزان توسعه‌یافتگی جامعه با میزان توسعه‌یافتگی انسان ارتباط مستقیم دارد. بی‌تردید، محور توسعه انسان است؛ نکته دیگر این‌که سهم مدیریت در بهره‌وری سازمان، بالاتر از همه سطوح قرار می‌گیرد. اگر این دو را به عنوان فرض بپذیریم، توسعه اقتصادی و سایر توسعه‌ها، شامل سیاسی، فرهنگی و اجتماعی، با هر تعریفی بر عملکرد انسان‌ها تأثیر دارند.

░▒▓ فقیهی
▬    من به دنبال این هستم که بدانم با توجه به این ۲ عامل، راهکارهایی که بتوان در حوزه اقتصاد کلان برنامه‌ریزی کرد و در نهایت بهره‌وری افزایش یابد، کدامند؟

░▒▓ هفده‌تن
▬    میزان توسعه‌یافتگی در سه بعد قابل بررسی است، انسان توسعه‌یافته باعث توسعه‌یافتگی می‌شود. این‌ها رابطه دو سویه دارند. هر دو تأثیرگذار و تأثیرپذیر هستند. همان گونه که آمارتیا سن انسان محوری را در توسعه مطرح می‌کند و می‌گوید انسان هم ابزار توسعه، و هم هدف توسعه است، با هر تعریفی این ایده قابل قبول و نقطه اجماع است، اما، در جامعه ما تعریف از انسان توسعه‌یافته با نگاه‌های مختلف، متفاوت می‌نماید. انسان توسعه یافته در نگاه غربی یک تعریف دارد، در نگاه اومانیستی که آمارتیا سن عنوان می‌کند یک تعریف دارد و در نگاه قرآنی و انسانی یک تعریف دیگر دارد. اگر ما با نگاه اسلامی توسعه انسانی را مورد توجه قرار دهیم. انسان‌هایی که در مکتب و نظام ما توسعه می‌یابند، باید بهره‌وری‌شان بیشتر از افرادی باشد که در سایر مکاتب رشد می‌کنند. حالا چه عاملی باعث شده که ما به بهره‌وری معمولی که در سطح جهانی است، نمی‌رسیم این جای بحث دارد.

░▒▓ خاکی
▬    باید این چند تعریف مثل دوایر متداخلی بدانیم که چند نقطه مشترک دارند.

░▒▓ هفده‌تن
▬    در حوزه اقتصاد کلان لازم است تأکید کنم که اساس بهره‌وری اندیشیدن و تعقل است که به بهره‌وری می‌انجامد. در فضای اقتصاد کلان مهم‌ترین موضوع این است که سیاست‌های برنامه چیست؟ برنامه‌های اول، دوم، سوم و چهارم چه مشکلاتی دارند که در فضای اقتصاد کلان نمی‌توان پیوندی بین تلاش‌های شرافتمندانه انسان‌ها با میزان بهره‌مندی مادی و معنوی آن‌ها یافت؟ کجای سیاست‌های ما می‌لنگد که در عمل نمی‌توانیم این پیوند را ایجاد کنیم. وقتی یک استاد دانشگاه از بام تا شام زحمت می‌کشد و منابع درآمدی‌اش A ریال است و در مقابل، یک نفر دیگر بدون زحمت از طرق دیگر ده‌ها برابر به دست می‌آورد، آیا این نشانه بهره‌وری در اقتصاد است؟ مادامی که این اتفاق می‌افتد، کسی به بهره‌وری ایمان نمی‌آورد. بنا بر این، ما در فضای اقتصاد کلان نیاز داریم که سیاست‌ها و سیاستمدارانمان این مسائل را مورد توجه قرار دهند که شرایطی فراهم شود بین تلاش‌های واقعی و ارزش‌آفرینی‌های واقعی با میزان بهره‌مندی ایجاد شود تا زمانی که این ارتباط ایجاد نشود، بهره‌وری ایجاد نمی‌شود. ما اگر واقعاً بین تلاش انسان براساس آیات قرآن پیوند ایجاد کنیم، اعتقاد و ایمان ایجاد شود یک قدم به جلو برداشته‌ایم. نتیجه تحقیقاتی که در فضای اقتصاد خرد و کلان کشور انجام شده نشان می‌دهد که ۸۵ درصد مشکلات بهره‌وری در حوزه سازمان‌ها به مدیریت برمی‌گردد. امحای تبعیض و ایجاد فرصت‌های برابر نکته دیگری است که در ارتقای سطح بهره‌وری بسیار موثر است. فضای غیررقابتی سبب می‌شود که اصلاً رقابتی شدن در عرصه اقتصاد شکل نگیرد. هرچند که در این فضا ثبات سیاسی، تعامل منطقه‌ای و بین‌المللی و ثبات اقتصاد کلان بسیار مهم است، اما، هم‌زمان باید توسعه یکپارچه و سیستمی در حوزه منابع انسانی صورت بگیرد. ما امروزه، در توسعه علم به شاخص‌های بالایی دست یافته‌ایم، اما، در زمینه توسعه منابع انسانی مشکل داریم و لازم است از پایه شروع کنیم. از مهدکودک‌ها کار باید آغاز شود. مادامی که به اساسی‌ترین سازه‌های بهره‌روی توجه نمی‌شود، در فضای اقتصاد خرد هم از بهره‌وری خبری نیست.

░▒▓ فقیهی
▬    مباحثی که آقای هفده‌تن مطرح کردند، بسیاری از مواد مغفول برنامه چهارم توسعه بود. در واقع، سهم دستاوردها و مسائل متناسب‌سازی تلاش‌ها با دستمزدها در فضای عمومی بنگاه‌ها را مورد تأکید قرار می‌داد که در این ارتباط متأسفانه گام مثبتی در برنامه چهارم توسعه برداشته نشد. در طول برنامه به رغم آن‌که اطلاعات آماری دقیقی نداریم، اما، شواهد موجود نشان می‌دهد که اتفاق خاصی رخ نداده است. با توجه به این مسائل به نظر شما چه راهکاری می‌توان ارائه کرد که ایده‌آل‌ها به ظهور برسند؟

░▒▓ محمدی
▬    من فکر می‌کنم موضوع ساده است، اما، تحلیل آن ساده نیست؛ لازم است سه بخش برای این‌که کاری انجام شود به کار گرفته شود: برنامه‌ریزی، اجرا و کنترل و ارزیابی. اگر هر کدام از این سه بخش به درستی انجام نشود، انتظار واهی است که تصور کنید به نتیجه می‌رسید. هر چند مقدمه این اهداف باید اعتقاد و باور باشد. سؤال ساده این است که آیا همه مسلمانان می‌دانند که غیبت کردن گناه کبیره است؟ در قرآن داریم که غیبت کردن به مثابه خوردن گوشت برادر مرده است. واقعاً چند نفر را می‌شناسید که می‌دانند و عمل می‌کنند؟ بنا بر این، دانستن نشانه اعتقاد نیست. خیلی چیزها را می‌دانیم، اما، لزوماً عمل نمی‌کنیم. نشانه اعتقاد عمل است. ایمان را با عمل باید بشناسیم. ممکن است ایده‌های بسیاری در این رابطه مطرح شود، اما، چه زمانی اجرایی می‌شود؟ وقتی به آن عمل کنیم. به این ترتیب، ما در اجرا دچار ضعف هستیم. مطمئناً آن‌چه می‌گوییم، ولی، به آن عمل نمی‌شود، نشان می‌دهد که اعتقاد نداریم. در حالی که همواره برنامه‌ریزی می‌کنیم، اما، بزرگ‌ترین مشکل ما نظام ارزیابی و کنترل است. در کشور ما نظام ارزیابی و کنترل بسیار ضعیف است، حتی، اگر کاری را نیم بند شروع می‌کنیم، بی‌تردید، هیچ سیستمی اجراها را رصد نمی‌کند که چرا به نتیجه نمی‌رسند. بنا بر این، خیلی چیزها در حد برنامه خوب است، اما، به مرحله اجرا نمی‌رسند، حال آن‌که اگر اجرایی شوند، نتیجه آن برای جامعه بسیار مثبت است. ضعف اصلی در سازمان‌های کشور ما در مرحله اجرا و کنترل است. اگر این دو عامل برای توسعه تقویت شده و پشتوانه کسانی شوند که می‌خواهند به توسعه کشور کمک کنند، باور و اعتقاد قلبی به برنامه داشته باشند، قطعاً به اهدافی که در برنامه مورد اشاره قرار گرفته دست خواهیم یافت.

░▒▓ فقیهی
▬    در حوزه برنامه‌ریزی به این اتفاق نظر رسیده‌ایم که باید ۵/۲ درصد از رشد اقتصادی کشور از طریق ارتقای بهره‌وری به دست آید، اما، چرا در بنگاه‌ها حرکتی در زمینه افزایش بهره‌وری اتفاق نیفتاد، تا حداقل سیاست‌های کلان کشور را اجرایی کنند؟ نهایتاً قبول دارید که به دلیل آن‌که مدیریت کلان کشور اعتقادی به تحقق این رشد از طریق بهره‌وری نداشت، استفاده بهینه از منابع برای تولید ارزش صورت نگرفت؟

░▒▓ محمدی
▬    عوامل موثر بر افزایش بهره‌وری در سطح بنگاه دو دسته هستند؛ عوامل بیرونی غیرقابل کنترل و عوامل درونی قابل کنترل. دسته اول عوامل بیرونی موثر در بنگاه طبیعتاً عوامل اقتصادی سیاسی، اقتصادی و اجتماعی هستند. هرچه در یک محیط عوامل سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فناوری پیشرفته و مناسب باشد، بهره‌وری تحت تأثیر آن سطح بالاتری پیدا می‌کند. در واقع، این عوامل بیرونی در کنترل بنگاه نیستند. دسته دیگر عوامل درون بنگاهی هستند. بخشی از مشکلاتی که چرا بنگاه‌ها به سوی افزایش بهره‌وری حرکت نکردند، به عوامل بیرونی مثل شرایط رقابتی مرتبط می‌شود. احساس نیاز به رقابت سبب می‌شود که بنگاه مجبور شود برای افزایش تولید توانمندی خود را اثبات کند. زیرا، اگر در شرایطی باشید که با هر قیمت و کیفیتی تولید کنید و بفروشید، لزومی ندارد که به بهره‌وری توجه کنید. عامل دیگر عوامل محیطی اجتماعی است. اگر در باورهای جامعه این موضوع نهادینه شده باشد که افرادی یک شبه به همه چیز می‌رسند به این ترتیب، انسان‌ها تلاشی نمی‌کنند که در مسیر رشد و توسعه قرار بگیرند. بحث دیگر میزان بلوغ مدیریت برای رهبری و مدیریت منابع انسانی است. بعضی از مدیران ما در بخش خصوصی و دولتی از منابع انسانی خود به درستی استفاده نمی‌کنند. این شرایط در نتیجه، چند عامل است: نخست اینکه، به باور نرسیده‌اند و دوم این‌که بالغ نشده‌اند که درک ارزش و اهمیت نیروی انسانی را داشته باشند، سوم مدیریت سرمایه انسانی را یاد نگرفته‌اند. پیچیده‌ترین بخش مدیریت، مدیریت منابع انسانی است. بویژه اگر بخواهد بعد رهبری پیدا کند و از همه مهم‌تر شکوفاسازی انسان‌ها است. مدیریت امانت‌دار منابع انسانی است. پشتوانه توسعه منابع انسانی تفکر شکوفایی منابع انسانی است. به عبارت دیگر، مدیریتی که یاد بگیرد چگونه پتانسیل‌های منابع انسانی را از بالقوه به بالفعل برساند و قابلیت‌ها را به ظهور رسانده و توانمندی توسعه انسانی را شکوفا کند می‌تواند در زنجیره ارزش‌آفرینی انسانی موثر باشد. اغلب مدیران ما این مهارت را ندارند.

░▒▓ فقیهی
▬    آیا واقعاً مشکل حاد ما در حوزه عوامل داخلی مدیریت بنگاه‌ها است یا تأثیرات بسیار شگرف حوزه عوامل بیرونی است که تأثیرگذار بوده است؟ مهاجرت بخش متخصص ما به کشورهای دیگر و بررسی جایگاه و توانمندی آن‌ها در آن کشورها نشان می‌دهد که آن‌ها منجر به تولید ثروت در کشور مقصد شده‌اند، در حالی که همین نیروی انسانی وقتی در کشور بودند، نتوانستند قابلیت‌های خود را نشان بدهند.

░▒▓ خاکی
▬    مسأله رابطه بین دو واژه عملکرد و بهره‌وری است. یکی از آشفتگی‌هایی که در نظام فکری مدیران وجود دارد، این است که مدیریت بهره‌وری با مدیریت عملکرد ارتباط چندانی ندارد. هر نوع ارتباطی که باشد، عملکرد حاصل دو نکته است؛ ظرف و ساختار مناسب و مظروف متناسب که همان رفتار متناسب است. اصولاً به علت پیشینه نگاه حیدری- نعمتی در ساختار نگاه ایرانی گروهی رفتارگرایانه درباره بهره‌وری نیروی انسانی قضاوت می‌کنند و گروهی دیگر هم به صورت ساختارگرایانه تحلیل می‌کنند. غافل از آن‌که آن‌چه در ساختار بهره‌وری رخ می‌دهد حاصل تعامل بین رفتار و ساختار است. اگر بهره‌وری در سطح بخشی و بنگاهی پایین است، نباید در رفتار و ساختار مشکل را جست و جو کرد. باید به گونه‌ای با هم تعامل داشته باشند که این بهره‌وری مثبت باشد. وقتی پدیده‌ای را بررسی می‌کنیم، ممکن است به این نتیجه برسیم که وجه ساختاری آن پدیده گاهی شدیدتر از وجه رفتاری آن باشد. برخی‌ها تمام مسائل حوزه نیروی کار را مسائل روانشناسی می‌دانند. برخی دیگر که تشکیلات روشی و نگاه مهندسی صنایع دارند، دیدگاه دیگری دارند. به نظر من عملکرد هر انسانی در ساحت کلام بخشی، مثل ظروفی است که درون هم هستند. در هر بنگاهی ساختار کلان آن حائز اهمیت است. بحث موضوع در بافت آن است که در این ساختار نمی‌تواند بازی کند. مثل یک فوتبالیست حرفه‌ای در زمین ناهموار نمی‌تواند بازی کند. به نظر من چهار عامل در حوزه بهره‌وری منجر به تعامل انسان‌ها می‌شوند. این چهار عامل عبارتند است از: نخست دانش. البته، مدرک از این ماجرا خارج است. در بررسی این موضوع می‌توان به وضوح دید که طی سال‌های گذشته در تولید انبوه مدارک و بالا بردن ستون‌های که بگوییم تعداد تحصیل‌کرده‌ها افزایش یافته، بسیار اهتمام شده است در حالی که این غفلت تاریخی است. دومین مورد، بینش یا نگرش یا همان دانش درونی شده است. بر این باورم اکثر ایرانی‌ها هنوز نپذیرفته‌اند که بهره‌وری آن‌ها پایین است و آثار آن را تحمل می‌کنند. وقتی پشت میز خسته می‌شوند، نمی‌پذیرند که علت آن ورزش نکردن است. مورد سوم توان یا مهارت است. فرد می‌خواهد کاری کند، اما، نمی‌تواند، این نتوانستن ممکن است وجه انگیزشی باشد. نکته دیگر منش است. همین زیاده‌روی‌ها در مصرف مواد غذایی یک مثال روشن است. تردیدی نیست که اصلی‌ترین تجربه هر انسانی حس ناامنی‌اش بوده است. انسان به دلیل داشتن حس ناامنی اهل کار بلند مدت کردن نیست.
▬    چنین احساس ناامنی سبب شده تا انسان‌ها فرصت طلب و فردگرا شوند. ضرب‌المثل‌های ما این موضوع را به وضوح نشان می‌دهد. تعریف ما از بهره‌وری پایه ژاپنی دارد. بهره‌وری متداول عبارت است از استفاده بهینه از امکانات موجود و بهره‌وری سرمایه‌گذاری برای افزایش بهره‌وری را بهره‌وری نمی‌دانیم. دلیل آن نگاه کاریزمایی به این موضوع وجود دارد. اصلاً اساس سازمان بهره‌وری این‌گونه بنا شده است. اگر قرار است تحولی در این زمینه اتفاق بیفتد، لازم است که بهره‌وری منابع انسانی با نگرش خود انتقادی آغاز شود. یعنی، باید بپذیریم هر که هستیم و در هر درجه از موفقیت، سهمی از این زشتی را بر عهده داریم. در حالی که ما در ناکامی‌ها همواره به دنبال مقصر می‌گردیم. نگرش کنونی انسان ایرانی متناسب با رویکرد بهره‌وری مبتنی بر قانون توسعه‌اش نیست. ژاپنی و آلمانی ناسیونالیست بعد از جنگ جهانی دوم در بهبود توسعه کشورش نقش ایفا کردند. در قوانین برنامه و چشم‌انداز رشد ۸ درصدی را مورد تأکید قرار داده‌ایم و گفته‌ایم تمام سرمایه‌گذاری‌های جدید را بهره‌وری نمی‌دانیم. بلکه بهره‌وری را استفاده بهینه از منابع موجود فرض می‌کنیم. در حالی که اگر قرار است بهره‌وری افزایش یابد، نیاز به چهار عامل دارد: نخست نداشتن روحیه موکولی. مسأله بعدی خلاق بودن است.
▬    عامل بعدی مثبت‌اندیشی نه خوش‌بینی است. نباید بدبین و خوش‌بین مفرط بود، زیرا، هر دوی آن‌ها خطرناک است... مثبت‌اندیشی پزشک است که بیماری‌ها را می‌بیند و برای بهبود آن‌ها نسخه می‌پیچید. نگرش بعدی بر این نکته تأکید دارد که افراد را متوجه کنیم که آن‌چه رنجشان می‌دهد، ناشی از کم‌کاری آن‌ها است. مشکل دیگر ما این است که غرب به عقلانیت ابزاری رسیده، اما، در ایران متأسفانه به این دلیل که افراد فنی وارد بحث‌های بهره‌وری شدند و بحث‌های زیربنایی مطرح نشده است. در واقع، عقلانیتی که غربی‌ها به آن رسیدند، عقلانیت نظری است. تناسب میان ادعا و مدعا است. عقلانیت نظری یعنی، این‌که تا چه حد پرسش‌ها با پاسخ‌ها هماهنگی دارند. مسأله بعدی عقلانیت عملی است تناسب میان روش با هدف است. این مسائلی بود که به نظر من به لحاظ توسعه‌یافتگی بسیار قابل توجه است. کشورهایی وجود دارند که به لحاظ توسعه‌یافتگی دیرتر از ما شروع کرده‌اند، اما، به دستاوردهایی رسیده‌اند که ما هنوز به آن‌ها دست نیافته‌ایم.

░▒▓ محمدی
▬    بحث من در سطح بنگاه بود، آقای دکتر خاکی به عوامل درون فردی اشاره کردند. بی‌تردید، عوامل موثر در بحث فردی به عوامل درون سازمانی و بیرون سازمانی مرتبط است. مثل شیوه مدیریت و فناوری که در اختیار فرد است.

░▒▓ فقیهی
▬    آقای دکتر خاکی به ژاپنی ناسیونالیست اشاره کرد. ژاپنی‌ها یک برنامه ۱۰ ساله برای تغییر نگرش را از سال ۱۹۵۰ آغاز کردند که یک برنامه مدون و سیستماتیک براساس علوم نظری بود. آیا فکر می‌کنید در این رابطه ما نقص داریم؟ مرتب تأکید می‌شود که مثل کشورهای پیشرفته نیستیم و نیازمند یک برنامه جامع برای اصلاح فرهنگی در نیروی کار هستیم. آیا به نظر شما می‌توان با برنامه‌هایی که امروز داریم، به مقصد برسیم؟

░▒▓ محمدی
▬    به نظر من موضوع بحث عوض شد. بهتر بود بحث می‌کردیم که چرا بازدهی منابع انسانی در سازمان‌ها رو به بهبود نگذاشته است تا هم عملکرد بهتر مشخص شود، و هم بهره‌وری نیروی انسانی نمایان شود، بخشی از عوامل موثر در بهره‌وری یک سازمان عوامل درون فردی است. معتقدم اول باید بحث باورها، ارزش‌ها و نگرش مطرح شود. مسأله بعدی دانش و مهارت است. نکته سوم انگیزش است و در نهایت منش بسیار حائز اهمیت است. این‌ها عوامل درون فردی موثر بر بهره‌وری هستند که تحت تأثیر عوامل بیرونی قرار دارند. در خصوص عوامل بیرونی رشد بهره‌وری، همان طور که عرض کردم شیوه و سبک مدیریت حائز اهمیت است که می‌تواند به انسان‌ها کمک کند تا از توانمندی‌هایشان استفاده کنند و به توسعه برسند. آیا مدیریت انسان را در کنار سایر عوامل تولید می‌گذارد یا محور می‌کند؟ بحث دیگر ساختار و نیروی انسانی است که انسان‌های درست در جای درست قرار گیرند. مثال چیدن مهره‌ها توسط شطرنج باز است. اگر انسان‌ها را در جای درست خود قرار ندهیم، واضح است که بهره‌وری افزایش نمی‌یابد. یکی از مشکلات این است که اجازه نمی‌دهیم انسان‌ها از خلاقیت خود استفاده کنند. انسان‌ها را باید روی ریل توسعه قرار داد. در فرهنگ یک سازمان روابط و ارزش‌های سازمان باید مناسب باشد. آیا در بنگاه‌ها و سازمان‌های ما تبادل تجربه وجود دارد؟ آیا افراد سطوح بالا در یک سازمان با افراد سطح پایین ارتباط مناسب دارند؟ متأسفانه بررسی‌ها نشان می‌دهد که فرهنگ سازمانی در اغلب سازمان‌های ما نامناسب است. موضوع دیگر فناوری است. در سازمان‌های توسعه یافته، افراد از چه فناوری برای پیشرفت کارها استفاده می‌کنند؟ مثلاً، از سیستم اتوماسیون اداری؟ این‌ها عوامل درون سازمانی است. بی‌تردید، باید در مدیریت یک سازمان از سیستم‌ها و روش‌های درست استفاده کرد اگر افراد بیشتر و هوشمندانه‌تر کار کنند و بهره‌وری آن‌ها افزایش یابد سیستم باید به گونه‌ای آن را جبران کند. اگر افراد بیشتر زحمت بکشند و راندمان کاری بالا رود، سیستم پاداش باید جبران کند. در حالی که اگر فرد ببیند که حاصل کار او به خودش برنمی‌گردد، تلاش نمی‌کند که به افزایش بهره‌وری سازمان کمک بینجامد. ارتباط بین عملکرد و جبران خدمات در کنار فرهنگ‌سازی و تقویت انگیزه‌های فردی می‌تواند به بهره‌وری سازمان کمک شایانی کند.

░▒▓ فقیهی
▬    اکنون، بحث را به درون سازمان آوردیم؛ آقای دکتر محمدی عواملی را مطرح کرده و بحث سیستماتیک و نقش مدیریت را در حوزه سازمان‌ها موثر عنوان کردند. ما تجربه به‌کارگیری ابزارهای غربی را در بنگاه‌هایمان داشته‌ایم. شما فکر می‌کنید که چه اتفاقی افتاده که وقتی این ابزارها در فضای بنگاهی ما قرار می‌گیرند، کارکرد خود را از دست می‌دهند؟

░▒▓ هفده‌تن
▬    به نکته مهمی اشاره کردید؛ بحث بهره‌وری همان طور که آقای دکتر خاکی اشاره کرد به نوعی بحث عاشقی هم هست. بهره‌وری با سودآوری متفاوت است. ما مدیریت بنگاه‌ها را در این رابطه خیلی مقصر نمی‌دانیم. در حالی که نقش مدیریت را در ارتقای بهره‌وری مؤثرترین پارامتر می‌دانیم، اما، مدیران بخش خصوصی را در کاهش بهره‌وری کشور مقصر نمی‌دانیم. عوامل درون بنگاهی و درون فردی، تغییر نگرش‌ها، تغییر رویکردها و تغییر افراد سازمانی همه از عوامل بیرونی تأثیرگذار بر بنگاه‌های اقتصادی هستند. مادامی که در فضای اقتصاد کلان نتوانیم سیاست‌گذاری درست انجام بدهیم، هرچند که از بهترین ابزارها و مکانیزم‌ها استفاده کنیم، بهره‌وری حاصل نمی‌شود. حتی، نوآوری که بیشترین نقش را در ارتقای بهره‌وری دارد، در اقتصادی مثل امریکا که قوی‌ترین اقتصاد دنیاست، بررسی میزان بهره‌وری نیروی کار در یک دوره ۱۰ ساله که خروجی کار بر مبنای دلار در ساعت با مبنای ۱۰۰ دلار محاسبه شده، نشان می‌دهد در پایان ۵ دوره، بهره‌وری از محل سرمایه و نیروی کار ۲۰۰ دلار بوده که در این میان نقش نوآوری ۱۸۰ دلار و سرمایه ۲۰ دلار بوده است. بُعد امنیت در بهره‌وری عامل دیگری است که تأثیر آن در اقتصاد کلان سبب می‌شود بهره‌وری نیروی کار افزایش یابد.
▬    ابعادی مثل امنیت برای: سرمایه‌گذاری، تولید، مالکیت، حقوق مالکیت، مالکیت نوآوری، امنیت شغلی برای کارگر، امنیت فردی و اقتصادی و... بنا بر این، معتقدم که نمی‌توان خلاقیت را به عنوان یک خصیصه فردی در افراد ایجاد کرد. بلکه برای این‌که بتوانیم عوامل تأثیرگذار را در سطح مدیریت خرد و بنگاه‌ها کارساز کنیم اثربخشی بیشترین حجم را در بهره‌وری خواهد داشت. اگر بخواهیم در بنگاه‌ها براساس بهره‌وری عمل کنیم، باید دید بهره‌وری نیروی کار چقدر رشد ایجاد کرده است تا بتوان مزد و سود سالانه‌اش را بر این اساس تقسیم کرد. در حساب بهره‌وری سرمایه هم به همین نسبت باید عمل کرد. یعنی، در واقع، باید بخشی از هزینه‌ها به سرمایه‌گذار برگردد. اگر به دنبال ظهور واقعیت‌ها در درون بنگاه‌ها و افراد هستیم، نظم‌پذیری و اطاعت پذیری بروز خلاقیت، باید ابتدا سیاست‌ها درست تدوین و اجرا شود. وقتی به سطح بنگاه‌ها می‌آییم مهم‌ترین عامل در سطح هر بنگاه‌ها مدیریت است که حرف اول را می‌زند. در کشور ما رابطه بین شاغلان و کارفرما نباید رابطه انسان و مدیر باشد.
▬    مدیران باید بتوانند رابطه کاریزمایی ایجاد کنند و رابطه مزد بگیری به رابطه عاشقی تبدیل شود. وقتی در یک بنگاهی در ژاپن در حمایت از کارفرمای ورشکسته خودسوزی می‌شود، این رابطه عاشقی است. باید کاری کنیم که به تبع از فرهنگ مذهبی رابطه مدیریت بین پرسنل چنین ارتباط صمیمانه‌ای باشد. یعنی، کارگر به مدیر صرفاً به شکل یک کارفرما نگاه نکند. براساس تحقیقی که در دانشگاهی در کانادا انجام شد در سال ۲۰۰۵ تنها ۶ درصد از عملکرد بنگاه‌ها به انگیزه و مهارت کارگر مرتبط بوده و ۹ درصد عملکرد بنگاه به تعهد کارکنان برمی گردد. ۸۵ درصد از موفقیت سازمانی به مدیریت سازمانی مرتبط می‌شود. در واقع، این مدیریت‌ها هستند که می‌توانند رفتار و نگاه افراد را تغییر بدهند. نظم پذیری و مسؤولیت‌پذیری را تغییر بدهند. ضمن این‌که عوامل بیرونی هم تأثیرگذار است. یعنی، اگر رشد ۲ درصدی تبدیل به رشد ۴۰ درصدی شده، باید بررسی کرد که چگونه این اتفاق افتاده است. وقتی درآمد کارگر پاسخگوی کرایه مسکن او نیست، چگونه می‌توان انتظار داشت که انگیزه عامل اصلی بهره‌وری در بنگاه شود. در حالی که در اروپا ۲۵ درصد از حقوق یک کارگر صرف کرایه مسکن می‌شود و هرساله افزایشی ندارد، اما، در کشور ما ۵۳ تا ۷۵ درصد از درآمد یک کارگر و شاغل صرف هزینه مسکن می‌شود. تا زمانی که مهارت محوری در کشور براساس مدرک‌گرایی طراحی شده و به کار توجهی نمی‌شود اصلاً کار تبدیل به ثروت نمی‌شود. تا زمانی که مدرک‌گرایی را در سطح آموزش اصلاح نکنیم و نظام طبقه‌بندی مشاغل را در کارخانه‌ها و بنگاه‌ها براساس نظام بهره‌وری تنظیم نکنیم، کسی به دنبال مهارت و ارزش‌آفرینی نخواهد بود. در یک کلام پیاده‌سازی نظام کارمزدی به جای وقت مزدی است که می‌تواند راهگشا باشد و کارگر باید بداند براساس ارزشی که ایجاد کرده مزد می‌گیرد؛ در چنین شرایطی است که انگیزه موجب افزایش بهره‌وری می‌شود. این انگیزه را مدیریت ایجاد می‌کند. بنا بر این، گام اول در تغییر شیوه مدیریت در سازمان‌ها و بنگاه‌ها این است که ابتدا باید کارکنان را با خود همراه کرده و، سپس، انگیزه‌های لازم را در آن‌ها ایجاد کنید. بیش از ۲۲ عامل در سطح بنگاه‌ها بسیار تأثیرگذارند.

░▒▓ فقیهی
▬    نقدی که بر حرکت بهره‌وری در کشور وارد است، به حوزه مهندسی مرتبط می‌دانند. یعنی، منتقدان می‌گویند در حرکت‌های بهره‌وری تفکرات انتزاعی فنی وارد شده و همه نگاه‌های ما متمرکز به ابزارهای ژاپنی است. منتقدان تأکید دارند که این ابزارها کاربردی نیستند. شیوه برخورد ما با بهره‌وری نیروی کار و اثربخش کردن این ابزارها چگونه بوده است؟ در بررسی که سال ۸۱ انجام شد در مقایسه با شرکت‌هایی که در ایران و ژاپن مدرک ایزو گرفته بودند، مشخص شد که تعداد ایزوهای ما ۷۵ و در ژاپن ۲۵ هزار ایزو بوده است. در صورتی که شرکت‌های ایرانی نه تنها بهره‌ورتر نشده بودند، بلکه کارآیی خود را از دست داده بودند، شما علت را در چه می‌بینید؟

░▒▓ خاکی
▬    در جزوه‌های کوچکی که در زمان تشکیل سازمان بهره‌وری در وزارت صنایع سنگین منتشر شد کتابی درباره productivity movement بود و تجربه‌های حرکت بهره‌وری به عنوان یک پدیده مشخص از سوی آسیایی‌ها مطرح شده بود بحث بهره‌وری گسسته شد نه جریانی پیوسته. یکی از گرفتاری‌هایی که ما داشتیم و داریم این است که مدیران ما با این سؤال مواجه شدند که آیا فعالیت‌های بهبود مدیریتی آن‌ها با فعالیت بهبود بهره‌وری در تعارض و تضاد بوده یا خیر؟ اصولاً این فعالیت‌ها چه نسبتی با هم داشته‌اند. خاطرم هست در آن زمان با این پرسش بسیار مواجه می‌شدیم که باید در ساختار و تشکیلات بنگاه‌ها اصلاحاتی صورت بگیرد، اما، آیا این اصلاحات در راستای تلاش برای بهره‌وری بوده؟ متأسفانه ما این موضوع را به معنای جریان جدا طرح کردیم و در آغاز بحث بهره‌وری را چنان جلوه دادیم که یک جریان جدید و یک تئوری جدید کشف شده است. غربی‌ها درست از همین نقطه کار را شروع کردند آن‌ها بهره‌وری را از طریق تکامل علم مدیریت دنبال کردند. آسیایی‌ها چون تأخیر تاریخی داشتند، نوع ورودشان به این مسأله متفاوت بود. ما این تفاوت‌ها را در نظر نگرفتیم؛ در حالی که تلاش برای بهبود نظام اقتصادی ایران پیش از این، داستان سابقه داشته است. متأسفانه در فضای مدیریت و در همایش‌هایی که برگزار می‌شود تقاضا این است که بحث‌ها کاربردی شود وقتی مدیران سازمان‌ها قائل به سنجیده شدن نیستند، چگونه می‌توان چرخه بهبود بهره‌وری را آغاز کرد و گفت حرکت‌ها رو به جلو است. نکته دیگر باید پذیرفت کاربردی بودن دانش مدیریت درست مثل دارو است. تمام داروهای یک داروخانه بالقوه کاربردی هستند، اما، زمانی می‌توانند بیماری را بهبود ببخشند که این داروها و بیمار، در اختیار پزشک قرار بگیرد. این پزشک است که با مهارت تشخیص خود می‌تواند دارو تجویز کند. پس، بنا بر این، در علم مدیریت، فی‌البداهه و به صورت بالفعل هیچ چیز کاربردی نداریم همه چیز بالفعل قابلیت کاربردی شدن دارد. همان طور که ژاپنی‌ها علوم مدیریت را گرفتند و بومی کردند، علم مدیریت نیز می‌تواند در کاربرد بومی شود. این کار نیاز به دو وجهه دارد؛ نخست مفهومی، نظری و تئوریک و دیگری ابزاری است. ابزارها هم در علم مدیریت از جنس مفاهیم هستند. یک مجموعه مفهوم هستند که در قالب یک شبکه به هم پیوند خورده‌اند. برخلاف تصور برخی ابزارها از جنس مفهوم هستند، اما، مفهومی که به سطح عمل نزدیک‌تر شده است. وقتی تعریفی از یک نظریه می‌دهید یعنی، از سازه مفهوم عملی یا کاربردی می‌سازیم. در همایش‌های بهره‌وری همیشه سخنانی می‌گوییم که آن‌ها هورا بکشند و برای به هیجان آوردن خلق سخن گفته‌ایم. پس، بنا بر این، علم مدیریت مجموعه‌ای از تئوری‌ها است. تئوری به ما کمک می‌کند که شرایط را توصیف علمی کنیم و براساس این توصیف امکان پیش‌بینی پیدا کنیم. یعنی، تئوری‌هایی در حوزه عوامل دخیل در منابع انسانی به ما کمک می‌کند ابزارهایی بسازیم که این ابزارها بتوانند به توسعه منجر شوند. جامعه مثل یک انسان است، گاهی نیازهای او عاریتی و گاهی حقیقی است. هر جامعه‌ای ۲ گونه زمان دارد؛ تقویمی و تکاملی. زمان تقویمی یعنی، این‌که کسی در انگلیس امروز سررسید خود را باز می‌کند و همان روزی را نشان می‌دهد که برای من و شما است، اما، زمان تکاملی جوامع با یکدیگر فرق می‌کند به همین دلیل است که توصیه می‌کنند در علم مدیریت در سطح آموزش بر سطح زمان تقویمی حرکت کنیم و در سطح مشاوره مدیریت بر سطح تکاملی. به همین دلیل هم بود که بخش زیادی از توصیه‌ها در زمان ما نتوانست پاسخ مورد نظر را بدهد. کارگران ژاپنی هر روز صبح خود را با فحش مشخص به شرکت GM آغاز می‌کنند و این تنفر را کانونی برای رقیب خود می‌دانند. یک مدیر ژاپنی گفته بود ما انتقام هیروشیما را در بازار از امریکایی‌ها گرفته‌ایم. ما همیشه مسائل را آن قدر در تاریخ عقب می‌بریم که می‌گوییم این بن‌بست تاریخ است. فرهنگ ما نیز دو لایه دارد عناصر بالقوه و بالفعل. کشورهایی پیشرفته در حقیقت، توانسته‌اند عناصر منفی فرهنگشان را کمرنگ کرده و از آن‌ها حمایت نکنند. در مقابل، عناصر مثبت فرهنگشان را بالا ببرند. بنا بر این، در پاسخ به این پرسش می‌توان گفت که سیر تکاملی ابزارها طی نشده است. حقیقت این است که مسأله مدیریت از مدیران متفاوت است ما یک نظام مدیریت و اشخاص مدیر داریم که این اشخاص مدیر بازیگران در این فرهنگ هستند.

░▒▓ فقیهی
▬    تقویم تکاملیمان را در به‌کارگیری ابزارها به کار نگرفتیم به همین دلیل صحبت از ایرانی شدن ابزارها می‌کنیم. آیا می‌توانید راهکاری برای این مشکل ارائه دهید؟

░▒▓ هفده‌تن
▬    یکی از مشکلات ما در حوزه بهره‌وری این است نتوانسته‌ایم فرهنگ‌سازی کنیم. مشکل قهرمان‌سازی است. در این رابطه به افراد جایزه می‌دهیم که این کار هرگز باعث رشد بهره‌وری آن‌ها نمی‌شود. در حالی که جایزه را باید به کارکرد سازمانی، کارهای گروهی و مدیریت مشارکتی داد. این کار باعث رشد بهره‌وری می‌شود. باید از قهرمان پروری به سمت گروه‌گرایی، اجماع‌گرایی، مشارکت‌گرایی و مدیریت مشارکتی تغییر مسیر بدهیم.

░▒▓ فقیهی
▬    در اقتصاد کلان کشور آیا این نظام طراحی نشده یعنی، ابزارهایی که منجر به توسعه مدیریت بهره‌وری شود؟

░▒▓ خاکی
▬    در ماده ۷۹ قانون برنامه پنجم تأکید شده است که باید برنامه جامع بهره‌وری تدوین شود، اما، امروز چند متخصص برنامه‌ریزی برای بهره‌وری در سطح ملی داریم؟
برداشت از دنیای اقتصاد
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در پنجشنبه, 07 آذر 1392 ساعت 18:41

ـ۱۰ـده تکنیک برای بهبود تخصیص منابع سازمان

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشتادامه مطلب... آزاد از الیور سیبونی، مارژا اِنگل، و مایکل بیرشان از Mckinsey؛ برای تأمل بیشتر


▬    جنون به معنی تکرار چند باره یک کار و انتظار مشاهده نتایج متفاوت تعریف شده است. خیلی از مدیران اجرایی کارکشته هنگام اختصاص منابع حیاتی سازمان با چنین موقعیتی مواجه می‌شوند. مدیریت توسعه استراتژی، برنامه‌ریزی سرمایه، مدیریت استعدادها و فرآیندهای بودجه‌ریزی آن‌ها هر سال یکسان است و هر سال هم نتیجه کار تنها اندکی با نتیجه سال قبل متفاوت است.
▬    رهبران کسب‌وکار به آسانی می‌پذیرند که عملکرد قوی و موثر سازمان با گذشت زمان، نیازمند تغییرات جسورانه‌تری در منابع است و، حتی، بیشتر آن‌ها قبول دارند که این یکی از مهم‌ترین وظایف یک مدیرعامل و تیم مدیریتی ارشد است. توجه دوباره به این فرآیندها می‌تواند نتایج متفاوتی در پی داشته باشد. البته، لیست جامعی از این موضوع در دست نیست؛ اما، ما از چندی قبل در حال جمع‌آوری، پالایش و سازگار کردن لیستی غنی از ایده‌های متفاوت برای دگرگون کردن وضعیت فعلی سازمان بوده‌ایم. در این‌جا ۱۰ تکنیک ثابت شده برای ارائه اطلاعات مفیدتر، تشویق به جسارت، راه‌یابی در میان سیاست سازمان و پیشرفت پاسخگویی در این حیطه حساس را معرفی می‌کنیم.

░▒▓ ۱. ایجاد نقشه منابع
▬    امروزه، برخی سازمان‌ها ترجیح می‌دهند منابع خود را تا جایی که می‌شود در سطح محصول و بخش‌های بازار، مانند اقلام تولیدی یا جغرافیایی اختصاص دهند، در حالی که این کار ممکن است برای دیگر سازمان‌ها بیش از حد جزئی شده و مفصل به نظر برسد، اما، نکته کلیدی این است که فراتر از این تقسیم‌بندی‌های بزرگ حرکت کرده و نقشه‌ای ایجاد کنیم که به اندازه کافی با جزئیات باشد تا نشان دهد در چه زمینه‌هایی منابع گسترش یافته‌اند. مطمئن شوید این نقشه جامع‌تر از آن است که فقط هزینه سرمایه‌ای را در بر بگیرد و هزینه‌های بازاریابی، صندوق‌های تحقیق و توسعه و استعدادهای برتر هم شامل آن هستند. چنین نقشه‌هایی به تصمیم گیرنده‌های سازمان دیدگاهی می‌دهد که برای معامله به آن نیاز دارند. این شفافیت دقیق، معمولاً، برای تغییر تخصیص منابع در سازمان‌هایی که مدیران قدرتمندی در هر بخش دارد، لازم است.

░▒▓ ۲. «سکون منابع» خود را بسنجید
▬    تعدادی از سازمان‌ها اقدام به اندازه‌گیری رابطه متقابل بین درصد منابعی که هر بخش بازار در پرتفوی خود در سال گذشته و سال‌های قبل از آن دریافت کرده‌اند، می‌پردازند. این موضوعی است که ما شما را به آن تشویق می‌کنیم و در نهایت شما هم تعجب خواهید کرد از این‌که ببینید معمولاً، همیشه عدد به دست آمده، بیش از ۹۰ درصد است. این کار برآورد خوبی از این‌که آیا سازمان واقعاً توانسته منابع اصلی خود را به طرز مناسبی دوباره تخصیص دهد به شما می‌دهد.

░▒▓ ۳. جلسات بودجه‌بندی را به جلسات بازتخصیص تغییر شکل دهید و از این پس، بر آن اساس این جلسات را اداره کنید
▬    شاید این کار بظاهر روش نامعقولی باشد و این‌گونه به نظر بیاید که از اعضای تیم سرمایه‌گذاری بخواهیم پروژه‌هایی را که فکر می‌کنند ارزش سرمایه‌گذاری دارد، چشم بسته انتخاب کنند. چنین رویکردهایی ذهن‌ها را به جای عملکرد انفرادی بر تصویر کلی کار متمرکز می‌کند و به تمام افراد داخل اتاق می‌فهماند که یک سازمان در کنار پروژه‌های خود اولویت‌های دیگری هم دارد. هم‌چنین، تکنیک مرحله‌ای-دروازه‌ای (Stage-Gate) روش رایجی برای عملکردهای خیلی مهم است و فقط زمانی منابع بیشتری فراهم می‌کند که اهداف میانی به نتیجه می‌رسند. این روش هنگامی که قرار است بخش‌های جدیدی از منابع آزاد شوند، مباحثات دوره‌ای را به وجود می‌آورد.
▬    در طول این مباحثات، برای فهمیدن این‌که چگونه می‌خواهید سود را برای کارمندان قابل درک و ملموس کنید وقت بگذارید، زیرا، این همان کاری است که حمایت را در سازمان‌ها شکل می‌دهد. فردی که در زمینه نفت و گاز در امریکای لاتین به صورت عمده فعالیت می‌کرد، ۳۰ درصد از سرمایه خود را دوباره تخصیص داد. وی معتقد است هنگامی که افراد نگران این هستند که پولشان در کجا هزینه می‌شود – مثلاً، پایگاه خدماتی جدید، اونیفرم‌های هوشمند و تنوع بیشتر در تولید - رنجش اولیه آن‌ها به خاطر کاهش بودجه است، اما، پس از مدتی این نگرانی تبدیل به افتخاری می‌شود که ناشی از فلسفه تازه و خدمات محور سازمان است.

░▒▓ ۴. ایجاد «تکیه‌گاه»
▬    یک جهت‌گیری‌شناختی متداول که از آن به عنوان «ایجاد تکیه‌گاه» یاد می‌شود این است که منابع سال قبل را مبنای تخصیص منابع سال آینده قرار دهیم. به عنوان مثال، رهبران کسب‌وکار می‌توانند از طریق انتشار مستقل گزارش‌های تحلیلگران در مورد چشم‌انداز رشد در بازارهای متفاوت، ایجاد مناقشه کنند. یک سازمان تولید کالاهای مصرفی از داده‌های رشد خارجی و نیروی سودآور برای ایجاد تخصیص فرضی هزینه‌های تبلیغات استفاده می‌کند. غالباً این کار آن قدر با تخصیص منابع جاری سازمان متفاوت است که همیشه مباحثات را در خصوص این‌که هزینه‌ها باید ۱۱۰ یا ۹۰ درصد رقم سال قبل باشند، به این سمت می‌برد که آیا این هزینه‌ها باید ۲۰۰ یا ۵۰ درصد سال قبل باشند یا نه.

░▒▓ ۵. ریتم تعیین استراتژی خود را تغییر دهید
▬    در حالی که اغلب سازمان‌ها خواهان این هستند که استراتژی‌های آن‌ها بر تغییرات منابع تأثیر بگذارد، سازمان‌های اندکی هم هستند که زمان کافی را به تصمیم‌گیری درباره فضای رهبری استراتژی و اتخاذ تصمیمات مرتبط با تخصیص منابع اختصاص می‌دهند. معمولاً، این رویکرد منجر به تخصیص منابعی می‌شود که خیلی مشابه موارد قبلی هستند. بهتر است استراتژی‌های خام را هر چه زودتر در جهت سازمان به اشتراک بگذاریم تا این‌که منتظر بمانیم استراتژی کامل‌تری را رواج دهیم که برای ایجاد تغییر خیلی دیر به دستمان می‌رسد. یک سازمان صنعتی در ماه مه اقدام به توسعه استراتژی خود می‌کند، اما، پروسه بودجه‌بندی را تا اواخر سال آغاز نمی‌کند و با این کار خود به کسب‌وکارهای متفاوت زمان کافی می‌دهد تا هر تغییری را با اولویت قرار دادن استراتژی به شیوه‌ای که هزینه‌های سرمایه‌ای خود را اختصاص می‌دهند، اعمال کنند.

░▒▓ ۶. در فرآیند انعطاف ایجاد کنید
▬    فرصت‌ها – چه برای پروراندن کسب‌وکارهای موجود با سرمایه اضافه باشد چه برای کسب دارایی‌های جدید با قیمت‌های کاهش‌یافته – اغلب به محض این‌که تخصیص منابع سالانه تحت کنترل قرار می‌گیرد، ظهور می‌کنند. یک سازمان بزرگ فعال در زمینه منابع طبیعی، به مدیران ارشد خود اجازه می‌دهد طبق خواسته خود ۵ درصد (در عمل معمولاً، بیش از ۱ میلیارد دلار) را به هزینه‌های عمده اختصاص دهند. یک سازمان بیوتکنولوژی دو نوع بودجه‌بندی دارد که آن‌ها را با عنوان قرمز و آبی نام‌گذاری کرده است: یکی مثل همیشه مبتنی بر کسب‌وکار است و دیگری مدلی است که اگر یک آزمایش بالینی مهم نتیجه مثبتی داشته باشد، قابلیت اجرایی سریعی دارد. هم‌چنین، در نظر گرفتن یک بودجه‌بندی «غلتان» (بودجه‌ای که پس از تکمیل دوره بودجه قبلی، به‌روزرسانی شده و دوره بودجه‌ای جدیدی به آن اضافه می‌شود) جدا مفید است. این انعطاف به ویژه برای بازارهای نوظهور و صنایع دوره‌ای که فواید تغییر سریع منابع در آن‌ها معمولاً، بالا است، مهم می‌باشد.

░▒▓ ۷. یادگیری برای آزادسازی منابع
▬    یکی از سخت‌ترین بخش‌های تخصیص منابع، دست کشیدن از کسب‌وکارهایی است که در گذشته خیلی برای سازمان سودآور بودند؛ اما، اکنون، راکد هستند یا، حتی، شرایط خیلی بدی دارند. یک رویکرد مفید برای تیم سرمایه‌گذاری این است که یک بار در سال تمرینی داشته باشند؛ به این صورت که تصور کنند سازمان در هیچ یک از کسب‌وکارهایش موفق نبوده و، سپس، ببینند بنیادهای بازار در شرایط بحرانی چگونه می‌توانند سرمایه ایجاد کنند.

░▒▓ ۸. تبدیل ۱۰۰ نفر برتر به ۳۰۰ نفر برتر را تسهیل کنید
▬    بیشتر استعداد مدیریتی در بخش‌های مختلف کسب‌وکار کاربرد دارد و بنا بر این، این همان نقطه‌ای است که سازمان‌ها ارزش‌آفرینی می‌کنند، اما، بیشتر مدیران بخش‌های کسب‌وکار به مدیران اجرایی موفق خود وابسته‌اند که این موضوع بخش نیروی انسانی تخصیص دوباره منابع را پیچیده می‌کند. مبارزه با این تمایلات طبیعی نیازمند اقدام مقامات بالاتر سازمان است. تعدادی از مدیران ارشد اجرایی جهانی افراد رده بالا در سازمان‌هایشان را دارایی سازمان می‌دانند و از آن‌ها برای فرصت‌هایی که بالاترین سودها را دارد استفاده می‌کنند. تاکتیک‌هایی که این رویکرد را آسان می‌کند، شامل بررسی تمام استعدادهای برتر سازمان و در کنار آن استاندارد کردن عناوین شغل‌ها و تعریف نقش‌ها در مورد ۲۰۰ مدیر اجرایی برتر و پاداش دادن به آن‌ها بدون هیچ تعصبی و بدون در نظر گرفتن موقعیت جغرافیایی می‌باشد. این قواعد پایه‌ای کار تیم ارشد را برای ادغام، مرتبط کردن و انگیزه دادن به استعدادهای برتر آسان می‌کند.

░▒▓ ۹. زمان را فراموش نکنید
▬    سازمان‌ها با اتخاذ رویکرد «شروع دوباره» در مورد روشی که تیم ارشد زمان خود را صرف می‌کند، حتی، بدون تغییر سرمایه یا منابع انسانی می‌توانند تأکید مدیریت را به میزان قابل توجهی تغییر دهند. برخی سازمان‌ها برای تیم ارشد خود بودجه‌بندی «زمانی» را طرح‌ریزی می‌کنند تا بفهمند چقدر قابلیت رهبری بودجه‌بندی مبتکرانه وجود دارد و این‌که آیا واقعاً مدیریت بر بالاترین اولویت‌های استراتژیک متمرکز است یا نه. هم‌چنین، «زمان» قابلیت آن را دارد که در نقشه منابع گنجانده شود.

░▒▓ ۱۰. به گذشته نگاه کنید و از آن یاد بگیرید
▬    بازبینی تصمیمات قبلی در خصوص سرمایه‌گذاری، به سازمان‌ها کمک می‌کند فرآیند تخصیص منابع را بهبود بخشند. یک سازمان تأکید می‌کند با انجام چنین کاری هیچ برنامه سرمایه‌گذاری به میز مذاکره نمی‌رسد، مگر این‌که تیم‌های ارزیابی فنی و تجاری قبلاً به صورت رسمی آن را تأیید کرده باشند. هم‌چنین، این سازمان از همه مدیران تیم سرمایه‌گذاری می‌خواهد که به هر سرمایه‌گذاری جدید رأی موافق یا مخالف بدهند و این رای‌ها را نگهداری می‌کند.
برداشت آزاد از دنیای اقتصاد
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در پنجشنبه, 07 آذر 1392 ساعت 18:32

احمدی‌نژاد-ظریف-روحانی

فرستادن به ایمیل چاپ

حامد ادامه مطلب...دهخدا؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬    در حالی که عالی‌جناب، دکتر حسن روحانی، در گزارش صد روزه خویش، «کاغذ پاره» بودن تحریم‌ها را به سخره گرفت، صبح روز بعد، دکتر محمد جواد ظریف، در مجلس شورای اسلامی، هم‌صدا با دکتر محمود احمدی‌نژاد، تحریم‌ها را «کاغذپاره» شمرد.
▬    عالی‌جناب، دکتر حسن روحانی، گفته بود: «درست در شرایطی که می‌رفتیم به سمت تحریم و دولت هم می‌دانست به سمت تحریم می‌رویم و می‌گفت تحریم‌ها همان کاغذ پاره بیش نیست، وابستگی‌اش را به خارج در بخش اقتصادی بیشتر می‌کرد».
▬    اشاره عالی‌جناب، به افزایش واردات بود. هر چند که دقت در موازنه صادرات و واردات، و همچنین، ترکیب واردات می‌توانست به نگاه بدبین عالیجناب، پس از صد روز تعادل ببخشد، ولی این طعنه، در کنار کنایه‌های دیگری چون تکرار دژواژه «سرهنگ»، بدگویی از صدا و سیمای جمهوری اسلامی و مجلس شورای اسلامی، خیلی سریع و صبح روز بعد، توسط وزیر خارجه خود او انکار شد، وقتی در صحن مجلس شورای اسلامی گفت: «زمانی که تحریم‌های شورای امنیت فرو بریزد، تمام تحریم‌های دیگر امریکا تکه کاغذپاره‌ای بیشتر نخواهد بود، کما این‌که در ۳۵ سال گذشته این تحریم‌ها را به ما اعمال کردند»
▬    قبلاً دکتر محمود احمدی‌نژاد هم در سال ۱۳۸۵، در جریان سفر استانی به یزد گفته بود: «شما فکر می‌کنید که اگر جمع شوید و کاغذ پاره صادر کنید، می‌توانید جلوی ملت ایران را بگیرید».
▬    ادامه از فارس:

░▒▓ احمدی‌نژاد و ایجاد یک اصطلاح جدید
▬    محمود احمدی‌نژاد را می‌توان مبتکر برخی شعارهای اساسی در دوران ریاست جمهوری‌اش دانست.
▬    شعار «انرژی هسته‌ای حق مسلم ماست» شاید اولین بار در راه‌پیمائی ۲۲ بهمن سال ۸۴ و در اولین سال ریاست جمهوری وی، جایگاهی ویژه در فرهنگ شعارهای مردم ایران پیدا کرد.
▬    رئیس جمهور ششم ایران البته، در مسائل خارجی نیز اظهار نظرهای مختلفی داشت که یکی از حاشیه برانگیزترین آن‌ها، تحریم‌ها و قطع‌نامه‌های دشمنان ایران را هدف قرار داده بود.
▬    محمود احمدی‌نژاد که در جریان سفرهای استانی در یزد به سر می‌برد در دیدار با مردم میبد، بحث را به سیاست خارجی کشاند و گفت: «شما با این روحیه تصور کرده‌اید می‌توانید جلوی حرکت توفنده ملت ایران را بگیرید، اما، بدانید ملت ما در مسیر عزت و دفاع از مظلومان و مخالفت با ظالمان قدم گذاشته و ذره‌ای از حقوق و مواضع خود، عقب نشینی نخواهد کرد».
▬    وی خطاب به برخی کشورهای شورای امنیت که درصدد تصویب قطعنامه و تحریم علیه ایران بودند، گفت: «شما فکر می‌کنید که اگر جمع شوید و کاغذ پاره صادر کنید، می‌توانید جلوی ملت ایران را بگیرید، شما بیست و هشت سال مخالفت کردید، محاصره اقتصادی، تحریم و فشارهای سیاسی را انجام دادید، اما، امروز ملت ایران هسته‌ای است و اگر باز هم تکرار کنید، حاصل آن را خواهید دید و بدانید این حرکت شما بر اراده ملت ایران اثری نخواهد داشت».
▬    البته، رئیس جمهور وقت ایران شورای امنیت سازمان ملل را نیز جمعی خواند که سعی دارند نام جامعه جهانی بر روی خود بگذارند.
▬    شاید خود احمدی‌نژاد هم فکر نمی‌کرد که حدود ۶ سال بعد همین واژه «کاغذ پاره» یکی از ارکان انتقاد به وی شود.

░▒▓ وقتی هیچ کس جز احمدی‌نژاد تحریم‌ها را کاغذ پاره نمی‌دانست
▬    تا قبل از شروع ایام انتخابات ریاست جمهوری نیز برخی افراد انتقادهایی را مبنی بر اشتباه بودن اظهارات رئیس جمهور مبنی بر کاغذ پاره خواندن قطع‌نامه‌ها و تحریم‌ها مطرح کردند.
▬    عدم در نظر گرفتن تأثیر تحریم‌ها در بودجه سال ۹۲ که توسط دولت دهم تنظیم شده بود نیز یکی دیگر از مطالبی بود که مورد انتقاد جدی نمایندگان مجلس قرار گرفت.
▬    ولی ایام انتخابات زمان مناسبی بود که کاندیداها نظر خود را درباره این واژه ساخته شده از سوی احمدی‌نژاد ارائه دهند.
▬    در این میان کسی که از او به عنوان یکی از جدی‌ترین رقیبان محمود احمدی‌نژاد نام برده می‌شد تصمیم گرفت اولین طعنه را به اظهارات رئیس جمهور وقت ایران بزند.
▬    محمد باقر قالیباف که از اردیبهشت ماه سال ۹۲ در قالب ائتلاف عدالت و پیشرفت حضور خود در انتخابات را حتمی کرده بود، در تاریخ ۳ اردیبهشت در مصاحبه‌ای، درباره وضع اقتصادی کشور و تأثیر تحریم‌ها بر اقتصاد ایران سخن گفت.
▬    وی در بخشی از این گفت و گو اظهارات رئیس جمهور وقت را مبنی بر کاغذ پاره بودن تحریم‌ها هدف قرار داد و گفت: «زمانی می‌گفتند تحریم‌ها کاغذ پاره‌اند، و اکنون، می‌گویند فلج کننده‌اند و عامل همه مشکلات اند».
▬    قالیباف ادامه داد: این عدم عقلانیت از کجا نشأت می‌گیرند؟ نگاه عقلانی می‌گوید که تحریم‌ها نه کاغذ پاره‌اند و نه رفع آن‌ها حلال همه مشکلات.
▬    بنابراین گزارش، رئیس جمهور وقت خیلی زود تلویحاً به اظهارات شهردار تهران واکنش نشان داد.
▬    محمود احمدی‌نژاد که از قضا این بار نیز در سفر استانی به سر می‌برد در ۱۵ اردیبهشت سال ۹۲ در جمع مردم آذربایجان غربی با دفاع از واژه «کاغذ پاره بودن تحریم ها» گفت: می‌گویند چرا دولت قطع‌نامه‌ها را کاغذ پاره خوانده است و الآن هم می‌گویم قطعنامه مال سازمان ملل و شورای امنیت بود که خنثی شد و اثر نداشت، اما، الآن چند دولت غربی و امریکایی بدون قانون اقداماتی می‌کنند که باید برای مقابله با آن کنار هم بایستیم و با طرح اقتصادی و برنامه‌ریزی توطئه‌ها را بشکنیم و پیشرفت کنیم.
▬    رئیس جمهور وقت از کسانی که سعی دارند مردم را به واسطه تحریم‌ها ناامید کنند انتقاد کرد و اظهار داشت: «به قول خودشان [دشمنان و غرب] تحریم‌های سنگین علیه ما اجرا کردند و برخی در داخل با آن‌ها همراهی می‌کنند و تصور دارند می‌توانند مردم را دچار یاس کنند، اما، فکرشان اشتباه است و در این راستا یک روز مشکلات اقتصادی را ناشی از ناتوانی دولت اعلام کردند در حالی که ما پاسخ دادیم تحریم‌ها علیه ایران وجود دارد و بعد که معلوم شد دشمن تحریم کرده است می‌گویند مشکلات از ناحیه تحریم‌هاست، اما، مقصر آن دولت است».
▬    احمدی‌نژاد البته، در ادامه آن قدر درگیر موضوع انتخابات و حواشی حضور برخی شد که دیگر فرصت نکرد موضعی جدی در زمینه تحریم‌ها و قطع‌نامه‌های سازمان ملل بگیرد.
▬    اما ظاهراً، پس از ۷ سال از طرح این موضوع از سوی رئیس جمهور سابق، هم‌چنان این واژه و انتقاد از آن می‌توانست تأثیر مثبتی در روند کاری برخی مسؤولان داشته باشد.
▬    بنابراین گزارش، حسن روحانی که این روزها در جایگاه رئیس جمهوری ایران اسلامی قرار دارد، شب گذشته در جریان اولین گزارش ۱۰۰ روزه خود به مردم که از شبکه یک سیما به صورت زنده پخش شد، دوباره گریزی به عدم واقع بینی در زمینه تحریم‌ها در دو دولت نهم و دهم زد.
▬    روحانی گفت: یک شرایطی ایجاد شده بود، هم برای داخل، و هم برای خارج، و از طرفی هم یک فشار ظالمانه‌ای که به مردم به بهانه مسأله هسته‌ای وارد شده بود، نمی‌خواهم بگویم همه مشکلات اقتصادی ما مربوط به تحریم‌هاست، عمدتاً مشکلات اقتصادی مربوط به بی‌تدبیری‌ها بود.
▬    رئیس جمهور در ادامه در انتقادی صریح به دولت قبل، اظهار داشت: درست در شرایطی که به سمت تحریم‌ها پیش می‌رفتیم و دولت هم می‌دانست به سمت تحریم پیش می‌رویم و می‌گفت تحریم‌ها کاغذپاره‌ای بیش نیست، وابستگی خود را در بخش اقتصادی به خارج از کشور افزایش می‌داد.

░▒▓ وقتی نماینده تام روحانی در سیاست خارجی هم تحریم‌ها را کاغذ پاره خواند
▬    بنابراین گزارش، شاید با توجه به اظهارات شب گذشته رئیس جمهور کسی انتظار نداشت که رئیس دستگاه دیپلماسی امروز در مجلس شورای اسلامی و در زمان گزارش دهی خود درباره توافق ژنو، بگوید: زمانی که تحریم‌های شورای امنیت فرو بریزد، تمام تحریم‌های دیگر امریکا تکه کاغذپاره‌ای بیشتر نخواهد بود، کما این‌که در ۳۵ سال گذشته این تحریم‌ها را به ما اعمال کردند.
▬    با این‌که ظریف تنها بخشی از تحریم‌ها (یعنی تحریم‌های وضع شده از سوی امریکا) را کاغذ پاره خوانده، ولی، به هر حال به کار بردن این واژه از سوی یکی از مهم‌ترین وزرای دولت روحانی می‌تواند مورد توجه باشد.
▬    موضوع مهم اینجاست که نگاه واقع‌بینانه نسبت به تحریم‌ها تا چه حد می‌تواند جلوی حاشیه‌سازی برای کشور را بگیرد و بزرگ‌نمایی یا کوچک‌نمایی تحریم‌ها باید در تحلیل‌های مسؤولان مربوطه مدنظر قرار گیرد.
مآخذ:...

آخرین بروز رسانی در پنجشنبه, 07 آذر 1392 ساعت 09:00

سه تأمل در گزارش بنفش

فرستادن به ایمیل چاپ

حامد ادامه مطلب...دهخدا؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


░▒▓ مطلب اول
▬    بی‌گمان، فتح‌الفتوح عالی‌مقام، دکتر حسن روحانی، در این صد روز، معامله بزرگ در ژنو بود، ولی بخش اندکی از گزارش صد روزه به آن اختصاص یافت؛ موضوعی که یحتمل اغلب هواداران عالی‌مقام، خواهان توضیح و سخن‌فرسایی ایشان بودند، چرا که تنها در این حیطه بود که دولت عالی‌مقام، کار درخوری صورت داد.
▬    البته در همین توضیحات کوتاه عالی‌مقام هم، نکات حایز اهمیتی مطرح شد؛ این که پای یک «ضمیمه اجرایی» در قرارداد ژنو در میان است که منتشر نگردیده، همان طور که پی‌نوشت‌های مهم آن قرارداد هم در ترجمه رسمی وزارت امور خارجه مفقود شد.
▬    هم‌چنین، در پاسخ به جنگ لفظی اسرائیلی‌ها، رئیس‌جمهور روحانی، بار دیگر، دست به حمله متقابل زد؛ ایشان فرمودند که اسرائیل «نامشروع و اشغال‌گر و بنیانش بر ظلم و جور و دعواست». عالی‌مقام روحانی، پیش از این نیز، مشابه چنین حملاتی را علیه اسرائیل صورت داده بودند.
▬    در جریان پرداخت کوتاه عالی‌مقام، دکتر حسن روحانی، به معامله ژنو، دوازده بار عنوان «مقام معظم رهبری» برای قدردانی از ایشان به کار رفت که بسیار به چشم می‌آمد: «در هسته‌ای اگر امروز پیشرفت داریم، بخاطر هدایت مقام معظم رهبری و بخاطر حمایت و حضور مردم است»، «مقام معظم رهبری بر اقتصاد مقاومتی بارها و بارها تاکید کردند»، «مقام معظم رهبری، امسال را سال حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی لقب دادند»، «اگر آن حماسه سیاسی که مقام معظم رهبری بر آن تاکید کردند، اجرا نمی‌شد، ... آیا ما کلید داشتیم؟»، «چارچوبی که مقام معظم رهبری ترسیم کردند، این اصول تا پایان، مراعات خواهد شد»، «اگر حضور و تلاش و حمایت مردم نبود و هدایت مقام معظم رهبری نبود ما به خوبی نمی‌توانستیم از این مشکلات به این خوبی عبور کنیم»، «این انسجام و وحدت یک عاملش این است که ما رهبری مقتدر در کشور داریم و همه قوا به رهبری احترام می‌گذارند»، «رهبری در واقع هماهنگ کننده قوا است»، «اگر ... مقام معظم رهبری کمک نمی‌کردند و هدایت مقام معظم رهبری نبود، در موضوع هسته‌ای به نقطه فعلی نمی‌رسیدیم»، «دست به دست هم دادیم و بعد همه قوا به رهبری احترام کردیم، چارچوب هدایت ایشان را قبول کردیم و پذیرفتیم»، «آنچه انجام گرفته، قدم بسیار مهم و مثبتی بوده است، البته راه طولانی در پیش داریم، ان‌شاءالله این را با کمک مردم و با هدایت مقام معظم رهبری انجام می‌دهیم و ان‌شاءالله به نتیجه می‌رسیم».

░▒▓ مطلب دوم
▬    ولی صرف‌نظر از این پرداخت کوتاه به دستاورد اصلی صد روز، بخش عمده گزارش عالی‌مقام، به راضی کردن «مردم» گذشت. راضی کردن مردم به این که او را با «صفر» و شاید «زیر صفر» مقایسه کنند.
▬    بیش از هشتاد درصد از زمان گزارش، به «سیاه‌نمایی» فاحش احمدی‌نژاد گذشت. براستی اگر آن سیاه‌نمایی نبود، سیاه‌نمایی چه تواند بود؟
▬    درست در موقعیتی که در مذاکرات شش ماه آینده، نیاز است تا ظاهری موقر و عفیف از خود، نزد بیگانگان بنمایانیم، در سیاه‌نمایی اوضاع کشور به قدری مبالغه شد که نه فقط با ادعای «انصاف» در انتهای سخن، بلکه با آل و القاب دولت «امید»، و با قلمبه سلمبه «تدبیر»، و حتی از درون، و با آمار و ارقام خود، عمیقاً متناقض به نظر می‌رسید.
▬    وانمود شد که احمدی‌نژاد، تا مرداد نود و دو، با بخت و اقبال، حقوق کارمندان دولت را پرداخت می‌کرد.
▬    وانمود شد که عالی‌مقام روحانی، با بخت و اقبال، حقوق کارمندان و یارانه‌ها، و حتی دو بسته کالایی اضافی را به مردم عطا خواهد کرد.
▬    فراموش شد که در یک سال زراعی خوب و با بارندگی مناسب، کشور در دوره احمدی‌نژاد به خودکفایی و حتی صادرات گندم رسید. در موضوع گندم، دروغ گفته شد.
▬    وانمود شد که احمدی‌نژاد، هیچ وجه مثبتی نداشت، و این، با ادعای انصاف عالی‌مقام در پایان سخنانش تناسبی نداشت.
▬    در این گفتگو، عالی‌مقام، از تکرار طعنه «سرهنگ»، ناسپاسی از مجلس شورای اسلامی، و سازمان صدا و سیما پرهیز نکرد، و در عین حال، از انصاف، داد سخن داد.
▬    البته پیش از این دیده بودیم که رؤسای جمهور به نقد رؤسای جمهور پیشین بپردازند. عالی‌مقام هاشمی، مدام در خطبه‌های نماز جمعه می‌گفت که اقتصادی ویران را تحویل گرفته است. عالی‌مقام خاتمی هم دل خوشی از قانون‌گریزی مدیران هاشمی نداشت. دکتر محمود احمدی‌نژاد هم به نقد رؤسای جمهور پیشین می‌پرداخت، ولی در همان مناظره تاریخی هشتاد و هشت هم، او به تکرار، اذعان کرد که منکر خدمات آنان نیست، اما، عالی‌مقام حسن روحانی، هیچ یاد نیکی از دکتر محمود احمدی‌نژاد نکرد. این از انصاف و امید و تدبیر به دور بود.

░▒▓ مطلب سوم
▬    بالاخره، دانشمندان علوم اجتماعی و رفتاری، باید فکری به حال این «پدیده» بکنند. چه چیزی در دکتر محمود احمدی‌نژاد هست، که مخالفان خود را این‌چنین، به تناقض‌های فاحش می‌کشاند.
▬    صرف‌نظر از تبلیغات انتخاباتی عالی‌مقامان که یکسر به نقد دکتر محمود احمدی‌نژاد اختصاص داشت، اکنون، عالی‌مقام دکتر حسن روحانی، پس از صد و یک روز، گزارشی داد که عمدتاً به سیاه‌نمایی اعجاب‌آور احمدی‌نژاد گذشت، اما با توصیه به انصاف و صلح و برادری و امید و تدبیر و گذشت ختم گردید. و در این گزارش، کمتر اثری از انصاف و صلح و برادری و امید و تدبیر و گذشت دیده می‌شد.
▬    قبلاً هم کسانی که به احمدی‌نژاد اتهام دروغ را نواختند، به بزرگ‌ترین دروغ‌گویان تاریخ این کشور بدل شدند؛ کسانی که دروغ بزرگ و مهمی را در لحظه و شرایط مبرمی به زبان آوردند و بر آن اصرار ورزیدند.
▬    بالاخره، دانشمندان علوم اجتماعی و رفتاری، باید فکری به حال این «پدیده» بکنند. این «پدیده»، مدام، مدعیان را به مسلخ تیغ خودشان می‌کشد، و خودش، ساکت در گوشه‌ای نشسته است و نظاره می‌کند.
مأخذ:رسالت
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در پنجشنبه, 07 آذر 1392 ساعت 08:46

نظریه و استراتژی در والت‌دیزنی | WALT DISNEY

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشتادامه مطلب... آزاد از تاد زنگر از Harward Business Review؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬    سازمان‌هایی که از موفقیت پایدار بهره‌مند می‌شوند نوعاً بر یک نظریه منسجم در خصوص ارزش‌آفرینی اتکا دارند. در این سازمان‌ها اغلب اوقات، وقتی جانشینان بنیان‌گذاران نسبت به نظریه بی‌توجه می‌شوند، کل سازمان به مشکل برمی‌خورد؛ و وقتی مشکل اتفاق می‌افتد، آن‌ها معمولاً، دوباره به نظریه بازمی‌گردند. تاریخ سازمان والت‌دیزنی (Walt Disney, 1901-1966) نمونه جالبی در این خصوص است. بنیان‌گذار این سازمان، نظریه‌ای مشخص در این باره داشت که سازمان‌اش چطور ارزش‌آفرینی کند.

░▒▓ نظریه ارزش‌آفرینی؛ موردکاوی سازمان والت‌دیزنی
▬    تصویر این سازمان از نظریه، گستره‌ای از دارایی‌های مرتبط با سرگرمی- کتاب‌ها، کتاب‌های کُمیک، موسیقی، تلویزیون، مجله، پارک تفریحی - را نشان می‌دهد که هسته فیلم‌های تماشایی را در بر می‌گیرند. این تصویر، شبکه درهم‌پیچیده‌ای از پیوندهای مبتنی بر همکاری (عمل مشترک) را نشان می‌دهد که ابتدا بین هسته اصلی و دارایی‌های دیگر وجود دارد.
▬     از همین روست که کُمیک‌استریپ‌ها (طنزهای تصویرسازی‌شده‌ای مانند اسپایدرمن)، فیلم‌هایی را رواج دادند که «از مواد خام همین کُمیک‌استریپ‌ها تغذیه می‌کردند». پارک تفریحی، دیزنی‌لند، فیلم‌ها را تبلیغ می‌کند و فیلم‌ها هم این پارک را تبلیغ می‌کنند. تلویزیون، محصولات بخش موسیقی را تبلیغ می‌کند، و بخش فیلم، «لحن‌ها و قریحه‌ها» را به خورد بخش موسیقی می‌دهد.
▬    نظریه دیزنی می‌تواند این‌طور خوانده شود: «دیزنی به وسیله توسعه قابلیتی بی‌رقیب در فیلم‌های انیمیشن، رشد ارزش آفرین را حفظ می‌کند و بعد، دارایی‌های سرگرمی‌سازی را جمع‌آوری می‌کند که هم از ارزش حمایت می‌کنند، و هم ارزش را از کاراکترها و تصاویر درون این فیلم‌ها بیرون می‌کشند».
▬    قدرت این نظریه احتمالاً، به واضح‌ترین نحو در پی مرگ والت (Walt) آشکار شد. پس از ۱۵ سال مدیریت والت‌دیزنی، به نظر می‌آمد که     دیگر بصیرت نظری او از بین رفته است. هم‌چنان‌که فیلم‌های این سازمان به نحوی چشمگیر از هسته توان انیمیشن دور می‌شد، موتور آفرینش ارزش نیز در حال از کار افتادن بود.
▬     درآمدهای فیلم کاهش یافتند. «جهان شگفت‌انگیز دیزنی»، به یک نمایش تلویزیونی تبدیل شد که خانواده‌های امریکایی هر یکشنبه بعد از ظهر برای تماشایش دور هم جمع می‌شدند.
▬    این برنامه در سراسر کشور پخش می‌شد. زمانی که در اواخر دهه ۱۹۷۰ وارد دانشگاه می‌شدم، دیزنی به خیلی از آدم‌های نسل ما این امتیاز را داد که هم‌چون کودکان عشق بورزند، اما، بعد خودش ناپدید شد. نظر به ژرفای نابسامانی دیزنی، رقبای سازمانی در سال ۱۹۸۴ به کوششی تصورناپذیر دست زدند: تملک خصمانه سازمان با چشم‌انداز فروش دارایی‌های اصلی، از جمله آرشیو فیلم، و دارایی‌های غیر منقول اولیه که پارک تفریحی سازمان را هم شامل می‌شد.
▬     بازارهای سرمایه این ایده را پذیرفتند، و بورس سهام را با یک تصمیم سرنوشت‌ساز ترک کردند: فروختن دیزنی به رقبایی که یورش آوردند. این رقبا قیمتی بالاتر از بهای واقعی می‌پردازند، اما، سازمان را تجزیه کرده و در پی مدیریت جدیدی هستند. هیأت مدیره دیزنی این انتخاب را برگزید و مایکل ایزنر را استخدام کرد.
▬     ایزنر نظریه اصلی والت را بازنگری کرد و آن را در جهت سرمایه‌گذاری کلان روی تولیدات انیمیشن، و خلق رشته‌ای از فیلم‌های پر مشتری به کار گرفت؛ آثاری مثل، دیو و دلبر (Beauty & the Beast)، و شیر شاه (The Lion King) در بیشتر از ده سال، درآمد گیشه فروش دیزنی را از ۴ درصد به ۱۹ درصد افزایش داد.
▬    میزان سود ناخالص و حضور در پارک تفریحی به طور چشمگیری افزایش یافت و سهم درآمدهای دیزنی از کرایه و فروش ویدئوهایش از ۵/۵ درصد به ۲۱ درصد رسید. ایزنر پارک‌های موضوعی و تفریحی جدیدی بنا کرد، سرمایه‌گذاری بیشتری بر فیلم‌های غیر انیمیشنی کرد که با بازیگران واقعی اجرا می‌شدند، و دوباره به کسب‌وکاری نزدیک شد که با نظریه سازگاری داشت، برای نمونه، روی فروشگاه‌های خرده‌فروشی محصولات جانبی دیزنی، برای کارتون‌های صبح‌های شنبه، و نمایش‌های برادوی سرمایه‌گذاری صورت گرفت.
▬     با پالایش نظریه والت و پیگیری عمل‌های استراتژیک همسو با آن، دیزنی موفق شد سرمایه بازارش را از حدود ۲ میلیارد دلار در ۱۹۸۴ به ۲۸ میلیارد دلار در سال ۱۹۹۴ رشد دهد. ادامه این رشد طی سال‌های بعد به همکاری دیزنی و سازمان انیمیشن مطرح «پیکسار» (Pixar) منجر شد.
▬     دیزنی از طریق یک قرارداد به مهارت‌های آن‌ها دسترسی پیدا کرد، اما، رابطه دیزنی و پیکسار، تا اکتبر ۲۰۰۵ که ایزنر استعفا داد، به نحوی جدلی و ستیزه‌جویانه پیش رفت. جانشین او، رابرت ایگر، سریعاً، رویه بهبود و احیای رابطه با پیکسار را در پیش گرفت.

░▒▓ سه «بینش» درباره استراتژی
▬    استراتژی دیزنی همه نشانه‌های یک نظریه سازمانی قدرتمند را دارد. این سازمان کیفیت بهتری از بینش را به طور پیوسته به مدیران ارشدش عرضه می‌کند. این بینش ابزاری است که آن‌ها هر بار می‌توانند در راستای گزینش، تعیین، و سازماندهی اموال و دارایی‌های موجود به کار بگیرند. چطور می‌توانید بگویید که آیا نظریه سازمانی خود شما مطلوب است یا نه؟ پاسخ شما به آن «درجه‌ای» بستگی دارد که در نسبت با آن، مسأله «بینش» استراتژیک مجال می‌یابد: دوراندیشی، بصیرت، هم‌اندیشی تکمیل‌کننده. بیایید نگاهی دقیق‌تر به این مقوله بیندازیم.
▬    دوراندیشی. یک نظریه سازمانی اثرگذار، باورها و انتظارات را در ارتباط با تکامل صنعت به هم پیوند می‌دهد، ذائقه مشتریان آینده، یا مطالبات مختلف مشتریان را پیش‌بینی می‌کند، رشد و توسعه تکنولوژی‌های مربوطه را مد نظر دارد و احتمالاً، حتی، تمهیدات رقیبان را هم می‌تواند پیشگویی کند.
▬    دوراندیشی اشاره دارد به این‌که چه نحو از کسب دارایی، سرمایه‌گذاری یا اعمال استراتژیک در وضعیت‌های پیش‌بینی‌شده آینده جهان کسب‌وکار، موثر و ارزشمند خواهد بود. دوراندیشی در نسبت با عقل (معیار/متداول) هم باید تا حدی خاص، و هم باید قدری متفاوت باشد. اگر بیش از حد عام و کلی باشد، قادر به تشخیص این‌که کدام دارایی‌ها ارزشمند هستند، نخواهد بود.
▬     اگر دوراندیشی به نحو گسترده‌ای تقسیم شود، دارایی‌ها و قابلیت‌های مطلوب برای به دست آوردن، بسیار هزینه‌بر خواهند بود (چون بر سرشان رقابت بالا می‌گیرد)، یا در غیر این‌صورت، منحصربه‌فرد نخواهند بود (و از همین رو، بعید است ارزش پایداری خلق کنند). دوراندیشی والت‌دیزنی خلق جهان فانتزی تصویری خانوادگی- دوستانه‌ای بود که جاذبه بالایی داشته باشد.
▬    بصیرت. اگر سازمان‌های رقیب مالک دارایی‌هایی همسان با دارایی‌های شما باشند، می‌توانند عمل‌های استراتژیک شما را با قابلیت‌های برابر- یا چه بسا، حتی، بازتعریف‌شده- تکرار کنند و به نتیجه مشابه برسند، از این رو، به یک بصیرت مافوق یا فرادست ثابت در نظریه متکی نباشید.
▬    یک نظریه سازمانی موثر، مختص هر سازمان است و درک عمیقی درباره دارایی‌های موجود و فعالیت‌های کنونی سازمان منعکس می‌کند.
▬    بصیرت کلیدی والت‌دیزنی تشخیص ارزش هدایت اولیه سازمان و سرمایه‌گذاری کلان و اصولی در انیمیشن و قابلیتش برای آفرینش کاراکترهای منحصر به فرد فراتاریخی (غیر زمانمند) بود که برخلاف بازیگران فیلم‌های واقعی در بند هیچ عامل یا واسطه‌ای نیستند.
▬    هم‌اندیشی مکمل. یک نظریه خوش-ساخت سازمانی، نظریه مکملی را تشخیص می‌دهد که سازمان منحصراً قادر به گردآوری یا اتخاذ آن است؛ آن هم به وسیله کسب دارایی‌هایی که می‌توانند با دارایی‌های موجود ترکیب شوند تا ارزش آفریده شود. نظریه دیزنی به آرایش گسترده‌ای از دارایی‌های مربوط به سرگرمی اشاره می‌کند که قادرند از دل انیمیشن، ارزش استخراج کنند.
▬    این سه بینش در کنار هم، مدیران و رهبران را قادر می‌سازند تا به انجام رشته‌ای از اعمال ارزش‌آفرین مبادرت ورزند. دوراندیشی به مطالبات و تقاضاهای آینده، تکنولوژی، و ذائقه‌های مشتریان توجه می‌کند که خود این امر، عرصه‌هایی را برجسته می‌کند که باید در آن‌ها، به دنبال هم‌اندیشی بود.
▬    بصیرت به دارایی‌های منحصر به فردی توجه می‌کند که خود این امر مستلزم جست. جوی دوراندیشی و هم‌اندیشی است. هم‌اندیشی، مکمل‌های ارزشمندی را آشکار می‌کند، و خود این امر، عرصه دوراندیشی را واجد اهمیت می‌کند.
برداشت آزاد از دنیای اقتصاد
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در چهارشنبه, 06 آذر 1392 ساعت 17:11

صفحه 161 از 407