فیلوجامعه‌شناسی

مقالات و يادداشتهاي روز

انتشار جزئیات اطلاعات کاربری و تصویری SnapChat

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشتادامه مطلب... آزاد از فارس؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬    در هفته‌های گذشته، هکرها هشدار داده بودند که اگر از SnapChat استفاده می‌کنید بدانید که غریبه‌ها به شماره تلفن‌هایتان دسترسی دارند. اغلب نام‌های کاربری افشا شده در شبکه‌های اجتماعی نیز به کار گرفته شده و در واقع، کاربران این سرویس از همان نام در فیس‌بوک و گوگل هم استفاده کرده‌اند، و این موجب می‌شود که به راحتی بتوان شماره آن‌ها را از روی حس شبکه اجتماعیشان استخراج کرد.
▬    SnapChat، یک برنامه ارسال و دریافت تصاویر مخصوص تلفن‌های همراه است که توسط دانشجویان دانشگاه استنفورد توسعه داده شده است. با استفاده از این برنامه، کاربران می‌توانند عکس گرفته یا ویدئو ضبط کنند و، سپس، به آن‌ها متون یا نقاشی اضافه نمایند. پس از آن می‌توانند آن‌ها را به لیستی از دریافت‌کنندگان مشخص شده ارسال کنند. این تصاویر و ویدئوها اصطلاحاً «Snaps» نامیده می‌شوند. کاربران می‌توانند یک محدوده زمانی را مشخص نمایند که فقط طی آن، دریافت‌کنندگان می‌توانند تصاویر را مشاهده کنند. پس از به پایان رسیدن این محدوده زمانی، این تصاویر از دید دریافت‌کنندگان مخفی شده و از سرورهای SnapChat نیز حذف می‌شوند.

░▒▓
▬    یک گروه هکر استرالیایی به نام Gibson Security گزارشی منتشر کرد که از یک ضعف امنیتی در سیستم SnapChat حکایت دارد. سخن‌گوی هکرها می‌گوید: «SnapChat می‌تواند همه شماره تلفن‌های ذخیره شده شما را به سرور اصلی خودش آپلود کند و دوستانی را به شما معرفی کند».
▬    گروه گیبسون می‌گوید: «ما چند ماه پیش این ضعف را به SnapChat اطلاع دادیم و گفتیم با یک کد چند خطی می‌شود برخی از مشکلات را برطرف کرد، ولی، از آن‌جا که هیچ تماسی با ما نگرفتند تصمیم گرفتیم به عنوان خداحافظی هر چه در مورد اسنپ چپ می‌دانیم منتشر کنیم».
▬    بعد از این بود که هکرها اقدام به انتشار جزئیاتی از اطلاعات کاربران این شبکه اجتماعی نوظهور کردند و به این ترتیب، جزییات اطلاعات تماس تقریباً، ۴.۶ میلیون کاربر SnapChat بر روی فضای مجازی منتشر شد.
▬    هکرهایی که اقدام به این کار از گوشی‌های کاربران کرده‌اند، دو رقم آخر شماره‌ها را به واسطه این‌که خطوط کاربران با مزاحمت روبرو نشود سانسور کرده، اما، گفته‌اند که اطلاعات منتشر نشده‌ای از حساب‌های هک شده نیز دارند که ممکن است به فراخور زمان و بسته به تقاضاها اقدام به انتشار آن‌ها کنند.
▬    همراه افشای شماره تلفن‌ها، نام کاربران نیز منتشر شده که هر کس با جست و جویی ساده بین شماره‌ها قادر به شناسایی اطلاعات شخصی و هویتی خود است.
▬    این اطلاعات بر روی پایگاه SnapchatDB قرار گرفته و هکرها هدف از انجام این کار را هوشیاری و آگاه‌سازی هر چه بیشتر مردم عنوان کرده‌اند.
▬    آن‌ها معتقدند که چندان میلی برای افشای اطلاعات نداشته‌اند، اما، از این جهت که کمپانی‌های بزرگ بدانند که با اطلاعات هویتی و شخصی مردم چطور رفتار کنند، اقدام به این کار کرده است.
▬    محققان معتقدند این آسیب‌پذیری‌ها در آخرین نسخه‌های فعال این نرم‌افزار در هر دو سیستم عامل اندروید و iOS وجود دارد.
▬    نزدیک به یک سال پیش هم هکرها از یک حفره امنیتی دیگر در SnapChat خبر دادند که بر اساس آن امکان عکس گرفتن مخفیانه از روی پیام‌های خصوصی کاربران را بدون اطلاع فرستنده آن‌ها فراهم می‌شد.
مآخذ:...
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در یکشنبه, 15 دی 1392 ساعت 09:33

پروبلماتیک رشد بورس و توسعه نامتقارن

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشتادامه مطلب... آزاد از دکتر سهراب دل‌انگیزان؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬    در جریان افزایش قیمت ارز و طلا در سال ۱۳۹۱ و نیمه اول ۱۳۹۲ ملاحظه شد که بسیاری از مردم به سمت بازارهای طلا و ارز روی آوردند. در این حوزه البته، بیشتر اقتصاد کشور و نقدینگیِ در جریان آن در تهران جمع شده بود و این موضوع باعث شد تا سهم بزرگ‌تری از این کیک جدید پخته‌شده مالی نصیب تهرانی‌ها شود. این موضوع توزیع جغرافیایی درآمد را تحت تأثیر قرار داد و از استان‌های کشور و مخصوصاً استان‌های محروم بخشی از قدرت خرید یا ثروت انباشت‌شده را جذب کرد.
▬     در این خصوص باید گفت که روش پس‌انداز سنتی در مردم ایران نگهداری ملک و طلا و البته، در استان‌های محروم «پول نقد» بوده است. با افزایش قیمت این نوع دارایی‌ها بخشی از افزایش قیمت‌ها که بیشتر در طلا و کمتر ملک به وجود آمد، در مکان‌های جغرافیایی پس‌انداز بجا ماند. ولی، بخشی از این افزایش از طریق به هم زدن میزان نسبی ثروت انباشته‌شده در تهران نسبت به سایر استان‌های کشور و مخصوصاً افزایش چندین برابری قیمت ملک در تهران نسبت به شهرستان‌های محروم، باعث توزیع نابرابرتر ثروت به لحاظ جغرافیایی شد.
▬    اما در دور دوم اصلاح قیمت انواع دارایی که تقریباً، از زمستان ۱۳۹۱ شروع شد و تا زمستان ۱۳۹۲ ادامه دارد، شاخص قیمت سهام از حدود ۳۰۰۰۰ به ۸۸۰۰۰ رسیده و ارزش بازار سرمایه به بیش از ۴۳۰ هزار میلیارد تومان رسیده است. یعنی، در مدت یک سال، حدوداً ۲۰۰ هزار میلیارد تومان به سرمایه «سهامداران» اضافه شده است. حال از یکسو قیمت طلا حدوداً نصف شده و از سوی دیگر، قیمت سهام سه برابر شده است. این موضوع مجدداً باعث توزیع نابرابرتر ثروت در جغرافیای ایران شده، چرا که، در الگوی سنتی پس‌انداز مردم در استان‌های محروم، وجود «سهام» به عنوان عامل ذخیره سرمایه و انباشت پس‌انداز یا جایگاهی ندارد، یا آن قدر حجم این نوع دارایی در سبد دارایی مردم کوچک است که مردم با آن آشنایی ندارند. به عنوان مثال، می‌توان فرض کرد که در استان کرمانشاه با جمعیتی حدود ۲ میلیون نفر، اگر چه شاید بتوان انتظار داشت که درصد پس‌انداز «طلا» در این استان معادل سهم صنعت استان از کل کشور بوده و حدود یک درصد طلای کشور نزد کرمانشاهیان باشد، ولی، به هیچ‌وجه سهم کرمانشاهیان از «سهام» به بیشتر از یک دهم درصد از ارزش بازار سرمایه کشور هم نخواهد رسید.
▬    این موضوع از یک سو باعث شده تا ارزش طلاهای موجود در سبد پس‌اندازی مردم در استان‌های محروم کاهش یابد و لذا، آن‌ها به صورت معمول فقیرتر شوند و از سوی دیگر، قوت گرفتن قیمت سهام در حالی که در سبد پس‌اندازی مردم استان‌های فقیر و طبقات محروم جایگاهی ندارد، منجر شده تا موج دوم تجمیع نقدینگی و انباشت ثروت کشور در تهران و مخصوصاً در گروه‌های ثروتمند و معامله‌گران بازار سرمایه شکل بگیرد.
▬    به عنوان مثال اگر فرض کنیم کل ثروت طلای کشور ۱۰۰ واحد است و سهم هر استان از آن با رفتار پس‌اندازی یکسان در کشور در حوزه «طلا» برابر سهم جمعیتی هر استان باشد، در این صورت، کرمانشاه ۵/۲ درصد از طلای کشور را در اختیار خواهد داشت و تهران حدود ۱۳ درصد. در این صورت، نسبت ثروت انباشت‌شده در کرمانشاه نسبت به تهران حدود ۱۹ درصد خواهد بود. حال اگر ارزش این طلا تغییر کند، سهم نسبی هر استان از ثروت انباشت‌شده تغییر نخواهد کرد، هرچند با افزایش میزان ارزش طلای انباشت شکاف مطلق جغرافیایی افزایش خواهد یافت.
▬    حال فرض کنید که حجم سهام کشور ۱۰۰ واحد است و ۶۰ درصد آن در تهران و ۱/۰ درصد آن در کرمانشاه قرار دارد. در این صورت، از هر گونه افزایش در ارزش بازار سهام تنها ۱/۰ درصد به کرمانشاه رسیده و بیش از ۶۰ درصد به تهران.
▬    در صورتی که این دو رقم را در کنار هم در نظر بگیریم، ملاحظه می‌کنیم که اگر ارزش بازار طلا نصف شود و ارزش بازار سهام دو برابر، در این صورت، سهم نسبی کرمانشاهیان نسبت به تهرانی‌ها از حدود ۱۹ درصد به حدود ۲ درصد کاهش خواهد یافت. این موضوع، انتقال شدید منابع، سرمایه‌ها، مغزها و به دنبال آن عدم تعادل‌های شدید منطقه‌ای را به همراه خواهد داشت. حال هر چقدر دولت تلاش کند که با بودجه‌های سالانه نسبت به تعادل‌بخشی مناطق از نظر ثروت و نمادهای توسعه سامان دهد، یک اتفاق ساده مشابه می‌تواند، وضعیت را به مراتب بدتر سازد.
▬    این اتفاقات باعث شده تا استان‌های محروم، نه تنها طی این دو سال، بلکه در طول زمان بخش قابل‌توجهی از ثروت‌های در جای خود را از دست بدهند و در مقابل، این ثروت‌ها در تهران انباشت شوند. انباشت ثروت در هر مکانی پسندیده است، ولی، نه به قیمت تخلیه شدن مناطق دیگر. این در حالی است که این کاهش انباشت ثروت در استان‌های محروم منجر به کاهش میزان بهره‌وری کار و بارآوری سرمایه شده و قیمت تمام‌شده هر گونه سرمایه‌گذاری را بالاتر برده و انتظار سودآوری از آن را نسبت به تهران به شدت کاهش خواهد داد. از سوی دیگر، این افزایش ثروت و انباشت سرمایه در تهران منجر به جذب بیشتر سرمایه‌ها و سرمایه‌گذاران و سرازیر شدن انواع سرمایه به این منطقه شده، بهره‌وری هر نوع سرمایه را نسبت به سایر مناطق کشور افزایش داده و نیروی کار را در تهران با بهره‌وری بالاتر مواجه خواهد کرد. این موضوع می‌تواند، همانی باشد که منجر به تجمع ثروت، قدرت، تصمیم، سرمایه و سرمایه انسانی بیش از حد پذیرش و ضریب جذب شهر تهران شده، به نحوی که محیط نمی‌تواند به صورت طبیعی نسبت به تعادل‌بخشی آن اقدام کند. «آلودگی محیطی» نتیجه منطقی این انباشت است و تا زمانی که این جریان انتقال سرمایه از استان‌های دیگر به تهران وجود داشته باشد، هیچ مدل قابل قبولی برای بهبود شرایط زیست در تهران از جمله انتقال پایتخت وجود نخواهد داشت و این مشکل تشدید خواهد شد.
برداشت آزاد از دنیای اقتصاد
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در یکشنبه, 15 دی 1392 ساعت 09:18

یک زاویه تحلیل به عملکرد انتخاباتی اصلاح‌طلبان

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشتادامه مطلب... آزاد از حسین شریعتمداری؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬    اهالی نهضت آزادی، اغلب، به این دلیل که نمی‌توانند صادقانه التزام خود را به قانون اساسی و ولایت فقیه را به وقت ثبت نام اعلام و امضا کنند، در انتخابات‌ها شرکت نمی‌کردند، ولی اصلاح‌طلبان، مدام این عدم صداقت را مرتکب شده‌اند، و انتخابات را با انقلابات اشتباه گرفته‌اند، و اسم آن را اصلاحات گذاشته‌اند.
▬    این نکته، حسین شریعتمداری را بر آن داشته است تا در یادداشتی، ادعای محرکی را مطرح کند؛ این که اصلاح‌طلبان هستند که دروغ می‌گویند و در انتخابات تقلب می‌کنند. بخشی از سرمقاله امروز او چنین است:

░▒▓
▬    شواهد و دلایل غیرقابل تردیدی که به آن اشاره و استناد خواهیم کرد به وضوح نشان می‌دهد اصحاب فتنه دوبار در انتخابات ریاست جمهوری -۸۸ و ۹۲- دست به تقلب زده‌اند و هر دو بار تقلب بزرگ آنان با رسوایی بزرگ‌تر روبرو شده است. قبل از ورود به موضوع اصلی یادداشت پیش‌روی گفتنی است ساز و کار اجرایی و چرخه قانونی انتخابات در جمهوری اسلامی ایران به گونه‌ای است که کمترین امکانی برای تقلب باقی نمی‌گذارد. این واقعیت و نکته بدیهی را نه فقط دوستان، بلکه دشمنان تابلودار نظام نیز انکار نمی‌کنند.
▬    و اما، دو تقلب بزرگ سران و عوامل فتنه در دو انتخابات ریاست جمهوری ۸۸ و ۹۲ بیرون از چرخه و بستر اجرایی و قانونمند انتخابات صورت گرفته است. چگونه؟ بخوانید.

░▒▓ ۱‌
▬    فرض کنید یک مرکز اقتصادی با صدور اطلاعیه‌های پی‌درپی مردم را به خرید سکه طلا دعوت کرده و بهای سکه‌ها را پیشاپیش از خریداران دریافت کرده باشد، اما، هنگامی که زمان تحویل سکه‌ها فرا می‌رسد معلوم می‌شود جنس سکه‌های پیش‌فروش شده از «طلا» نیست. آیا این اقدام پلشت غیر از «تقلب» هیچ مفهوم و معنای دیگری می‌تواند داشته باشد؟ بدیهی است که پاسخ این سؤال منفی است.
▬     اکنون، به تبلیغات انتخاباتی گسترده اصحاب فتنه و نامزد ریاست‌جمهوری آنان باز می‌گردیم؛ «... برای ما پیروی از خط امام (ره) یک اصل غیرقابل خدشه است... من با قبول ولایت فقیه وارد انتخابات شده‌ام... ولایت فقیه همواره جامعه ما را از کودتاها و دیکتاتوری‌ها حفظ کرده است... قانون اساسی میثاق ملی است... ما آمده‌ایم که از جمهوری اسلامی ایران دفاع کنیم... عشق من آقای خامنه‌ای است... در پی رقابت سالم انتخاباتی هستیم و به همه قوانین احترام می‌گذاریم» و...
▬    سران و عوامل فتنه و نامزد انتخاباتی آن‌ها، میرحسین موسوی تا آخرین ساعات قبل از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری دهم- ۲۲ خرداد ماه ۸۸- روی شعارهای ارزشی یاد شده و وفاداری و پایبندی خود به آن‌چه درباره بینش و منش خویش به مردم گفته بودند اصرار داشته و تأکید می‌ورزیدند، بنا بر این، بدیهی است آرای ۱۳ میلیونی میرحسین موسوی، رأی مردم به هویتی بود که وی و اصحاب فتنه از او ترسیم کرده و آدرس داده بودند، اما، فردای روز انتخابات و بعد از آن که نتیجه انتخابات را به سود خود ندیدند تمامی آن‌چه را که درباره بینش و منش خود اعلام کرده و بر آن اصرار ورزیده بودند، زیر پا گذاشتند و ماهیت واقعی خود را که در تضاد آشکار با هویت قبلاً اعلام شده بود، برملا کردند.
▬    مدعیان خط امام (ره)، تصویر مبارک حضرتش را پاره پاره و لگدمال کردند، هشدارهای دلسوزانه و مکرر، ولی، فقیه را نه فقط نادیده گرفتند، بلکه در کمال بی‌ادبی و گستاخی علیه اصل ولایت فقیه شعار دادند. منافقانی که قانون اساسی را فصل‌الخطاب معرفی کرده و بر قانون‌گرایی خود به عنوان یک اصل غیر قابل تغییر تأکید ورزیده بودند، از تن دادن به راه‌کارهای قانونی پیش‌بینی شده در قانون اساسی و قوانین جاری کشور، سرباز زدند و آشوب‌های خیابانی را برای اجرای پروژه‌ای که مدیران بیرونی فتنه به آنان دیکته کرده بودند، برگزیدند. کسی که در تبلیغات انتخاباتی خود به دروغ شال سبز پیشنهادی «جان‌کین» را نشانه سیادت و ارادت خود به امام حسین علیه‌السلام جا زده بود، فتنه‌گرانی را که روز عاشورا به ساحت مقدس حضرت اباعبدالله الحسین(ع) جسارت آشکار کرده بودند، «مردمان خداجوی»! نامید، مسجد را آتش زدند، نمازگزاران ظهر عاشورا را سنگباران کردند، از ملک‌عبدالله سعودی برای آشوب کمک مالی کلان گرفتند، مدال نتانیاهو را که از آنان با عنوان بزرگ‌ترین سرمایه اسرائیل در ایران یاد کرده بود، با افتخار به سینه چسباندند و... وطن‌فروشانی که واژه «مفسد فی‌الارض» نیز با همه زشتی و پلشتی آن از معرفی هویت واقعی آنان عاجز است.
▬    اکنون، جای این سؤال است که آیا- نستجیربالله- ۱۳ میلیون نفری که به میرحسین موسوی رأی داده بودند، مانند سران فتنه، وطن‌فروش و عامل سرویس‌های اطلاعاتی امریکا، اسرائیل و انگلیس بوده‌اند؟ بدیهی است که پاسخ این سؤال منفی است. ۱۳ میلیون نفر رأی‌دهنده چه می‌دانستند که نامزد معرفی شده به آنان هویتی کاملاً متضاد با آن‌چه درباره او اعلام کرده‌اند، دارد. آن‌ها بعد از پی بردن به هویت واقعی اصحاب فتنه، خیلی زود به آنان پشت کردند و همراه با توده‌های چندده‌میلیونی مردم حماسه ۹ دی را آفریدند.
▬    با توجه به سند غیرقابل انکار یاد شده، به آسانی می‌توان نتیجه گرفت که ۱۳ میلیون رأی میرحسین موسوی در انتخابات سال ۱۳۸۸ با «تقلب» و کلاهبرداری از مردم به دست آمده و اصحاب فتنه در جریان انتخابات یادشده دست به تقلب بزرگی زده بودند. آیا غیر از این است؟

░▒▓ ۲
▬    «مردم زمانی که احساس کردند به باورها و ارزش‌های دینی و اعتقادی آن‌ها توهین شده و بیگانگان خیال دخالت در حوزه‌های اخلاقی و اعتقادی آنان را دارند به حرکت درآمده، با حضور و اجتماعشان به بیگانگان پاسخ درخوری دادند. مردم برای حمایت از جناحی خاص به میدان نیامدند، آن‌چه مردم را به حرکت درآورد دلدادگی مردم ایران به عاشورا و ارزش‌های انسانی برآمده از آن بود. مردم با هدف دفاع از اسلام، اهل بیت (ع) و انقلاب اسلامی به حرکت درآمدند، چون احساس کرده بودند به فرهنگ عاشورا اهانت شده و بیگانگان زمینه را برای مداخله مناسب یافتند».
▬    مطلب فوق بخشی از اظهارات متعهدانه رئیس جمهور محترم کشورمان در تقدیر از حماسه ۹ دی است که روز یکشنبه ۸ دیماه در جلسه هیأت‌دولت بیان داشته‌اند. این اظهارنظر دکتر روحانی که از پیوند عمیق ایشان با اسلام و انقلاب و مردم خداجوی این مرز و بوم حکایت می‌کند بلافاصله با واکنش عصبی و خشم‌آلود اصحاب فتنه و برخی از مدعیان دروغین اصلاحات روبرو شد. چرا؟
▬    یک بار دیگر اظهارات رئیس جمهور محترم را مرور کنید. چه می‌بینید؟ ایشان، خروش چندده‌میلیونی مردم در نهم دی ماه ۸۸ را برخاسته از غیرت‌دینی، مقابله با دخالت بیگانگان، دلدادگی به عاشورا و ارزش‌های انسانی برآمده از آن، خشم از اهانت به فرهنگ عاشورا، دفاع از اسلام، انقلاب اسلامی و نظام و... می‌دانند.
▬    آیا این همه دلدادگی به اسلام و انقلاب و نظام و خشم و خروش چندده‌میلیونی مردم در اعتراض به سران و عوامل فتنه امریکایی- اسرائیلی ۸۸ نبود؟ بدیهی است که چنین بود و اگر این‌گونه نبود، حماسه بزرگ و ماندگار ۹ دی معنا و مفهومی نداشت. داشت؟
▬    بنا بر این، بدون کمترین ابهام و تردیدی می‌توان نتیجه گرفت که جناب دکتر روحانی با اظهارات یاد شده خود به گونه‌ای صریح و آشکار علیه سران و اصحاب فتنه ۸۸ موضع گرفته‌اند و همراهی فتنه‌گران با بیگانگان، اهانت سران و اصحاب فتنه به ساحت مقدس امام حسین علیه‌السلام و مقابله آنان با اسلام و نظام اسلامی و در یک کلمه خروج اصحاب و سران فتنه ۸۸ از دایره نظام و همکاری وطن‌فروشانه آن‌ها با بیگانگان و... را با صریح‌ترین اظهارات مورد شدیدترین اعتراض قرار داده‌اند. حالا خودتان قضاوت کنید، آیا بعد از مواضع صریح و متعهدانه رئیس جمهور محترم به اصحاب فتنه و جماعتی از مدعیان اصلاحات حق نمی‌دهید که از مواضع ایشان عصبانی و برآشفته باشند؟
▬    و اما، آن‌چه بیشتر و فراتر از اعتراض رئیس جمهور به جنایات اصحاب فتنه برای فتنه‌گران تلخ و ناگوار بوده و هست، این که آقای روحانی با اظهارنظر صریح خود، از تقلب بزرگ سران فتنه در انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ پرده‌برداشته است. یعنی، دومین تقلب بعد از تقلب بزرگ و رسوایی فتنه‌گران در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸. چرا؟ پاسخ روشن‌تر از آن است که نیازی به توضیح داشته باشد. مگر اصحاب فتنه آقای روحانی را نامزد پیروز اصلاحات نمی‌دانستند؟ و مگر برای معرفی ایشان به عنوان کاندیدای جبهه اصلاحات! آنهمه زبان نمی‌چرخاندند و کاغذ سیاه نمی‌کردند؟ تا آن‌جا که بسیاری از آنان در حرکتی هماهنگ با مدیران بیرونی فتنه ۸۸، رمز پیروزی دکتر روحانی را در حمایت آقایان هاشمی و خاتمی از ایشان جامی‌زدند و، حتی، از بازگشت و احیای فتنه سبز! خبر می‌دادند. به بیان دیگر، با انتساب دروغین آقای دکتر روحانی به خود، دست به تقلب دیگری در انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ زده و مدعیان اصلاحات و اصحاب فتنه را پیروز انتخابات معرفی می‌کردند! و هرگز به روی نامبارک خود نمی‌آوردند که اگر برای پیروزی مدعیان اصلاحات کمترین احتمالی قائل بودند، نامزد رسمی خود آقای دکتر عارف را مجبور به استعفاء نمی‌کردند و با صراحت از رأی حداکثر ۷ درصدی مدعیان اصلاحات خبر نمی‌دادند و..
▬    دکتر روحانی با اظهارات صریح و شایسته تقدیر خود نشان داد که ادعای سران و عوامل فتنه و برخی از مدعیان اصلاحات درباره انتساب ایشان به این جماعت آلوده فقط یک دروغ شاخدار است که از دومین تقلب بزرگ فتنه‌گران در انتخابات ریاست جمهوری خبر می‌دهد.
مأخذ:کیهان
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در یکشنبه, 15 دی 1392 ساعت 09:16

معرفی قنات/کاریز

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشتادامه مطلب... آزاد از مظهر ادوای؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


░▒▓ مطلب اول
▬    در اقوال گذشتگان تعداد قنات‌های خراسان به تنهایی، ۴۲٬۰۰۰ قنات آمده است. قنات در خراسان دوره اسلامی به دلیل آب و هوای خشک و نیمه‌بیابانی آن، بی‌شک از مهم‌ترین شبکه‌های آبیاری این ناحیه بوده است. قنات‌های نیشابور در زیر شهر جاری بودند و با خارج شدن از شهر، روی زمین جاری شده و مزارع را آب می‌دادند.
▬    آب برخی از این قنات‌ها هم داخل شهر جاری بود. بیشتر قنات‌های نیشابور در رود بزرگ آن به نام سغارذ گرد می‌آمدند و به این طریق دوباره برای آبیاری مزارع مورد استفاده قرار می‌گرفتند. گاهی عمق آب قنات از سطح زمین کمابیش صد درجه بود. مردم در نیشابور معمولاً، با پایین رفتن از چهار تا هفتاد پله به قنات می‌رسیدند.
▬    در شهر هرات با وجود فراوانی آب به دلیل وجود رودخانه هریرود باز در بلوکات توران و تونیان، خیابان، پروانه و هوا دشتک در شمال رود و بلوک کمبراق و اداوان در جنوب رود از آب کاریز استفاده می‌شد. مردم ولایات بادغیس از توابع هرات علاوه بر آب‌های روان از آب کاریزها هم بهره می‌بردند. در ولایت قهستان بویژه در شهرهای بیرجند و تون از آب کاریز جهت کشاورزی به صورت گسترده‌ای استفاده می‌کردند. آب شهرهای قاین و اسفراین هم از طریق قنات تأمین می‌شد؛ هم‌چنین، دوازده قنات برخی آب شیرین و برخی آب شور آب شهر قاین را تأمین می‌کردند.

░▒▓ مطلب دوم
▬    مردم ایران قدیم برای حفر قنات از چشمه‌های طبیعی که آب مورد نیاز ساکنان اولیه فلات ایران را تأمین می‌کرد، الهام گرفتند. سیستم حفر قنات در حال حاضر، به جز تغییرات بسیار جزئی که در آن حاصل گشته، همان سیستم حفاری گذشته است. به واقع اگر به خدمت گرفتن تکنولوژی جدید در حفر قنات کنار گذاشته شود، چیزی اضافه بر دانش پیشینان برای این کار در دست نخواهد بود.
▬    حفر قنات به دو مرحله تقسیم می‌شود:

•    مرحله اول: بررسی محل، از لحاظ امکان حفر قنات مشتمل بر آب‌یابی، حریم و ترازکشی؛
•    مرحله دوم: طریقه حفر آن و برآورد هزینه.

▬    در آخرین نقطه مجرای قنات که مد نظر است قنات تا آن‌جا پیشرفت نماید، قبل از اقدامات دیگر یک یا چند حلقه چاه حفر می‌کردند. این عمل را تا آن‌جا ادامه می‌دادند که آب دائم و سطح قشر غیر قابل نفوذ به دست آید. این چاه‌های امتحانی را در اصطلاح قناتی، گمانه می‌خواندند.
▬    انتخاب محل حفر گمانه هم مهم بود، چون باید در محلی حفر می‌شد که آب وجود داشت، نظریات کرجی در این باب با موازین علمی امروز بسیار نزدیک و هماهنگ است. پس از اقدامات اولیه، اقدام به حفر کانال و مجرا می‌شد. ابتدا مسیر قنات را به فواصل ۲۵ الی ۳۰ متر میخ‌کوب می‌کردند و حلقه چاه‌های لازم را از روی همین محاسبه حفر می‌کردند. پس از آن از یک حلقه چاه به آخر مانده، مجرا را به طرف گمانه حفر می‌کردند، تا آب مجرا در گمانه جاری شود و تراز کف قنات از روی جریان آب به دست آید و به همین ترتیب، از طرف گمانه به طرف مظهر قنات حفر می‌گشت. پس از آن تنبوشه‌ها را به دو سبب یا به دلیل فرو نرفتن آب در نقب‌ها و کم نشدن آن یا برای جلوگیری از نفوذ کثافات در هنگام عبور آب از نقب‌های کم‌عمق و آبادی‌ها در مجرای آب نصب می‌کردند. نصب تنبوشه‌ها و استفاده از خمیر آهک مخلوط شده با روغن زیتون، شیر یا تخم مرغ برای متصل کردن تنبوشه‌ها به هم، یکی از راه‌های دوام قنات در طولانی مدت بود.
▬    در کل، ساختمان کاریزها بسیار ساده بود و در جایی که مردم می‌دانستند آب در عمق کمی قرار دارد. اقدام به حفر گمانه می‌کردند و برای افزایش آب قنات در مجرای زیرزمینی، شاخه‌های منشعب ایجاد می‌کردند، یا چند قنات موازی را به هم متصل می‌کردند یا طول کاریز را با حفر گمانه‌های جدید افزایش می‌دادند. در ایران طول کاریزها به شانزده کیلومتر می‌رسید. نوع دیگری از کاریز در ایران وجود داشته است که برای احداث آن چاهی در نزدیکی رودخانه حفر می‌کردند و با زدن نقب آب چاه را به اراضی کم ارتفاع‌تر دور از بستر رودخانه می‌رساندند.
برداشت آزاد از دنیای اقتصاد
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در یکشنبه, 15 دی 1392 ساعت 09:03

پـ۵ـنج انقلاب میرزا محمد تقی‌خان فراهانی امیرکبیر (۱۱۸۶-۱۲۳۰)

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشت ادامه مطلب...آزاد از دکتر مرتضی دهقان‌نژاد؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬    بعد از عقد دو عهدنامه گلستان و ترکمانچای، ایران به صورت بی‌چون و چرا در اختیار دستگاه صنعتی اروپا، قرار گرفت. شاید اولین ضربه به غرور ایلی ایرانیان در جنگ چالدران وارد شد، زیرا، ایرانیان به خوبی ملاحظه کردند که چگونه شاهی که در حد سایه خدا بر روی زمین مورد ستایش قرار می‌گرفت. در مقابل، توپ‌های دولت عثمانی به زانو در آمده و کسانش اسیر دولت عثمانی شدند. شاید این ضربه می‌توانست زمینه خوبی برای هشیاری ایرانیان باشد، ولی، دستگاه تبلیغاتی این دولت، توانست طبق معمول با نسبت دادن این اتفاق به عوامل مختلف زمینی و آسمانی و فقر تکنولوژی خود را توجیه کنند.
▬    بار دیگر، ایرانیان در جنگ‌های روس در دو دوره جنگ‌های ده ساله و دو ساله همان طور که قبلاً اشاره شد، با وجود همه فرمان جهاد دادن‌ها و ادعا کردن‌ها، ارتش قبیله‌ای قاجار در برابر تکنولوژی نسبتاً برتر روس‌ها به زانو درآمد و با پذیرفتن دو عهد نامه گلستان و ترکمانچای، ایران رسماً به دولتی نیمه مستعمره تبدیل شد که وظیفه‌اش جمع آوری مواد خام و صدور آن به روسیه و وارد کردن مواد ساخته شده از این کشور شده است. بر اساس امتیازات داده، شده همه منابع و مخازن ایران اول در اختیار روس‌ها و بعداً دیگر کشورهای اروپایی گذاشته شد. آن قدر دولت وابسته و استبدادی قاجار در این راه جلو رفت که در اواخر قرن بیستم و در آستانه مشروطه، هر چیز در ایران یا در گرو بانک استقراضی روس بود یا بانک شاهنشاهی انگلیس. آنان امتیاز همه چیز ایران را در اختیار گرفته بودند، از گمرکات، راه‌ها، آب‌ها، جنگل‌ها، توتون، تریاک، گرفته تا سیاستمداران کشور. آن قدر این کار بالا گرفت که در ۱۹۰۷ ایران را به سه قسمت و در ۱۹۱۵ به دو قسمت تقسیم کردند و بعد از انقلاب ۱۹۱۷ روسیه، انگلیس‌ها با رشوه دادن به وثوق الدوله نخست‌وزیر ایران قرارداد ۱۹۱۹ را به ایران تحمیل کردند. به این ترتیب، ایران تبدیل به کشوری وابسته شد که همه امکاناتش در خدمت رشد صنایع و تکنولوژی کشورهای دیگر قرار گرفت و مردم ایران با فروش منابع خود، تبدیل شدند به جمعیتی آماده خور و در این راه دولت‌ها به جای این‌که در خدمت منافع ملی قرار گرفته و در جهت انقلاب در امور تلاش کنند، با واردات بی‌حد و حصر کالا، هاضمه فرهنگی کشور را در خدمت تولیدات خارجی قرار دادند.
▬    در این میان، البته، میرزا تقی خان امیرکبیر است که در سال ۱۲۶۶ ق ۱۸۴۹ م توسط ناصرالدین شاه به مقام صدراعظمی ایران رسید، فهمیده بود که راه نجات ایران از فلاکت و قطع پای استعمارگران از ایران، خریدن اسلحه یا تربیت نیروی نظامی نیست، بلکه تنها راه رهایی، قوی شدن و صنعتی شدن و استقلال و بی‌نیاز شدن در تمام زمینه‌هاست. او تلاش کرد که با ایجاد امنیت و آزادی زمینه را برای بروز و ظهور خلاقیت‌های فکری و تولیدی فراهم کند. انقلاب‌های او عبارت بودند از:

░▒▓ ۱. انقلاب در امور مالی
▬    او برای این‌که بتواند اقدامات خود را شروع کند، در درجه اول باید پول لازم را فراهم می‌کرد، لذا، از یک‌طرف جلوی ریخت و پاش‌های بی‌حساب و کتاب، افراد با نفوذ را گرفت و از طرف دیگر، تلاش کرد که مالیات‌های عقب مانده را وصول کند. به این ترتیب، در مدت کوتاهی، توانست بین دخل و خرج کشور تعادلی برقرار کند.

░▒▓ ۲. انقلاب در وضع نظام
▬    برای ایجاد امنیت نیاز به ارتش ملی داشت و برای این کار اصلاحاتی انجام داد. برقرار کردن جیره و مواجب برای افسران و سربازان، ایجاد کارخانه اسلحه‌سازی (قورخانه)، تهیه لباس اونیفورم به سبک نظام اتریش، با تأکید بر استفاده از پارچه‌های وطنی، تلاش برای تهذیب اخلاق سربازان به منظور احترام گذاشتن به جان و مال مردم. امری که در نظام قبیله‌ای ایران چندان شناخته شده نبود.

░▒▓ ۳. توسعه فرهنگ
▬    او می‌دانست که مردم هم برای رسیدن به یک جامعه پیشرفته باید تربیت شوند و با فرهنگ ایلی قبیله‌ای نمی‌توان از بن‌بست عقب‌ماندگی رها شد؛ لذا، اقدام به تاسیس دارالفنون و انتشار کتب فنی و بهداشتی و اعزام محصل به خارج از کشور نمود. ولی، مهم‌ترین کار او این بود که سعی نمود با آوردن اساتید خارجی به کشور ضمن انتقال دانش به دانشجویان، آنان را از تحت تأثیر فرهنگ استعماری قرار گرفتن و بلندگوی خارجی شدن حفظ کند. او در دارالفنون، پیاده نظام، توپخانه، مهندسی سواره نظام، پزشکی، جراحی، داروسازی، معدن‌شناسی، تاریخ، جغرافیا، علوم طبیعی، ریاضی، زبان فرانسه، آزمایشگاه فیزیک و شیمی، داروسازی، چاپخانه و یک کتابخانه وابسته به دارالفنون تاسیس کرد. او وجود روزنامه را برای آگاهی مردم ضروری می‌دانست، لذا، روزنامه وقایع اتفاقیه را تاسیس کرد و نخستین شماره آن روز جمعه پنجم ربیع‌الثانی ۱۲۶۷ در طهران انتشار یافت.
▬    او سعی کرد با چاپ نقشه کشورهای دیگر و ترجمه کتاب‌های برجسته دیگر کشورها، سطح فکر ایرانیان را بالا برده وسعت جهان را به آنان نشان دهد.

░▒▓ ۴. توجه به امور اقتصادی
▬    مهم‌ترین اقدام امیر در این زمینه تاسیس کارخانه‌های تصفیه شکر و قندسازی در مازندران، بلورسازی در تهران و اصفهان و قم، کاغذسازی در تهران و حریر بافی در کاشان، ماهوت و چلوار و کارخانه نخ‌ریسی، اعزام صنعتگر و کارگران فنی به ممالک اروپایی برای کارآموزی و تاسیس نمایشگاه کالای صنعتی ایران در پایتخت و تشویق صنعتگران و صاحبان حرفه و مانند آن‌ها است.

░▒▓ ۵. انقلاب در امور اداری
▬    تعیین مشاغل و میزان حقوق و مقرری هر شغل و مبارزه جدی با تنبلی و کاهلی کارمندان دولت، جلوگیری از رشوه‌خواری، تغییر وضع چاپارخانه دولتی برای تسریع در امر حمل و نقل، نظارت دقیق بر کار کارکنان عالی‌رتبه دولتی و حکام ولایات.
▬    بسیاری معتقدند که هر چند ایرانیان در این دوران خود مبدع و مخترع فناوری‌های نوین نبودند (و صد البته، همه این‌ها قبلاً اختراع شده بود)، ولی، اگر امیر به دست استبداد داخلی و استعمار خارجی به قتل نرسیده بود، شاید ایران نیز مانند بسیاری از کشورها توانسته بود از مرزهای عقب‌ماندگی عبور کند. ولی، به هر حال، قدرت پادشاه مطلق بود، حتی، نسبت به وزیران اختیارش مطلق بود. این را خود امیر هم می‌دانست وقتی که می‌گفت «دست‌خط همایون را مثل وحی منزل دانسته» باید می‌دانست که آن وحی منزل ممکن است تصمیمی سبکسرانه بگیرد. او باید می‌دانست که نظام سلطنت مطلقه اخلاص نمی‌پذیرد و محبت سلطان لوس خودسر، چون سایه ابر بهاری است. البته، فرض دیگری را هم می‌توان در نظر گرفت و آن این‌که او در پشتیبانی صدر اعظم خود بایستد و در برابر وسوسه‌گران کوتاه نیاید (همان اتفاقی که در ژاپن افتاد)، اما، پنجاه سال سلطنت ناصرالدین شاه نشان داد که چنین توقعی بیجا است. بنا بر این، چون اختیار مطلق سلطنت بر جای ماند و سلطان رزانت رأی نداشت و مخالفان ترقی منکوب نگردیدند و اخلاق سیاسی اعیان و دربار در حفظ نفع طبقاتی خود، مثل همیشه در نهایت پستی و فرومایگی بود، به گفته خودش: خواستند او را «بالمره خراب»، و هم جمیع کارهای پخته را « خام» گردانند و چنین کردند. با چنین وضعیتی، عجیب نیست که زمینه سرمایه‌گذاری یا ایجاد کارگاه‌های تولیدی ممکن نبود. زیرا، قانونی برای حمایت از افراد وجود نداشت. به قول ملکم در این چهل ساله هنوز در ایران یک کلمه قانون وضع نشده است... » (روزنامه قانون، شماره اول، سال اول، ۱۳۰۷ ص ۲ و شما ره دوم همان سال ص ۲). بسیاری از صاحب‌نظران اصولاً فکر می‌کردند با فرستادن آدم به فرنگ می‌توانستند مسائل صنعتی کشور را حل کنند، ولی، میرزا حسین خان نایب اول سفارت ایران در عثمانی در رساله‌ای انتقادی می‌نویسد: «... غافل این‌که اگر فرنگی ترقی کرده و خود را به این مرحله از پیشرفت رسانده است. از این روست که صبح تا شام در ترویج و تقویت آن‌چه خود دارد می‌کوشد، چشمش را به طرز کار ما دوخته است، بلکه می‌خواهد افراد ملت خود را در مقابل، دیگران بسیج کند و در این راه از تاراج و غارت سایر ملل هراس ندارد... ما می‌پنداریم که هر وقت کارخانه ماهوت بافی و چلوار‌سازی و فابریک تفنگ و توپ به ایران بیاوریم ایران ترقی می‌کند». حال آن‌که اگر کارخانه بیاوریم باید کارشناس هم بیاوریم متخصص هم بیاوریم». آن وقت چنین فابریکی چه فایده خواهد داشت؟ حاج میرزا حسین سرتیپ «رساله اوضاع سیاسی ایران» ۱۳۰۱ خطی به نقل از هما ناطق، مصیبت وبا و بلای حکومت ص ۱۱۴) وزرای صنایع ما امروز هم باز بر این عقیده هستند که بر همان سنت سابق سرمایه‌های ملی را بدهیم و تکنولوژی وارد کنیم، یک روز ابریشم خام صادر می‌کردیم اکنون، نفت به صورت انبوه صادر می‌کنیم و تکنولوژی انبوه وارد می‌کنیم، ظاهراً، راه دیگری به ذهنمان برای توسعه صنعت به نظر نمی‌رسد.
برداشت از دنیای اقتصاد
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در یکشنبه, 15 دی 1392 ساعت 08:55

تحلیل نظری سیاه‌نمایی

فرستادن به ایمیل چاپ

دکترادامه مطلب... حامد حاجی‌حیدری؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


░▒▓ قضیه
▬    هر چند کلیدواژه «سیاه‌نمایی»، یک ابرواژه تازه تأسیس و پراثر برای توضیح عدم تعادل در گفتار سیاسی دموکراتیک سال‌های اخیر است، ولی پیشینه مسمای اسم «سیاه‌نمایی» به قبل باز می‌گردد؛ از زمانی که عالی‌جناب اکبر هاشمی بهرمانی رفسنجانی، در خطبه‌های نماز جمعه اصرار می‌ورزید که دولتی ویران را از عالی‌جناب مهندس میر حسین موسوی تحویل گرفته است، تا عالی‌جناب محمد خاتمی، که مخالفان خویش را در کار تولید بحران‌های 9 روز یک بار شمرد و کوشید تا سخنان بر حق آنان را نشنیده بگیرد، سپس، دکتر محمود احمدی‌نژاد که در انتخابات هشتاد و چهار و هشتاد و هشت، نقاط قوت دولت‌های پیشین را کم اهمیت شمرد، و تا عالی‌جناب حسن روحانی و دولت او که به طرز خستگی‌ناپذیری، به جای اثبات خود، به تخفیف دولت نهم و دهم همت گماشتند و می‌گمارند و خواهند گمارد؛ این‌ها زنجیره‌ای از دولت‌های محتاج آراء مردم بوده‌اند که برای اخذ رأی و اقبال مردم، خود را ناگزیر از تخفیف رقبای دموکراتیک دیده‌اند.
▬    فرض بر آن است که در نبود معیارهای درست و مستقل از اقبال و ادبار مردم برای اثبات کارآیی یک دولت دموکراتیک، نیروهای رقیب در یک دموکراسی، خود را ناگزیر از سیاه کردن یکدیگر برای سفید جلوه دادن خویش می‌دانند. باور من این است که بخش مهمی از برخوردهای غیر لازم و کاهنده در تاریخ پس از انقلاب، به جوهر دموکراتیک این رقابت‌ها بر می‌گردد، و اگر نبود موقعیتی چون ولایت فقیه، آن بخش دموکراتیک، کشور را به ورطه سقوط برده بود؛ چنان که در کشورهایی مانند ایتالیا و بریتانیا و فرانسه و لبنان و بنگلادش و پاکستان و...، نظام سیاسی هیچ کمک مهمی به پیشبرد کشور نمی‌کند و این نظام‌های فنی آن جوامع هستند که بقای کشور را تا کنون موجب شده‌اند.

░▒▓ تقریر نظری مطلب
▬    بنابراین، به نظر می‌رسد که برای فهم «سیاه‌نمایی»، باید به روان‌شناسی اجتماعی توده دموکراتیک روی آورد. دموکراسی، لااقل در حیطه‌هایی، خواهان تصمیم‌سازی غیر برنامه‌ریزی شده، بر مبنای خواست مردم است. از آغاز شکل‌گیری دموکراسی، طراحان آن، حیطه‌هایی مانند حیطه‌های حقوقی، اندیشه‌ای، پزشکی، فنی، اقتصادی و مواردی از این دست را به عنوان قلمروهای «تخصصی» و نیازمند تصمیم‌سازی عقلانی، عملاً از حیطه نظارت مردم خارج کرده‌اند، و حیطه‌های محدودی را به عنوان «حیطه‌های عمومی» به مردم سپرده‌اند.
▬    طراحان دموکراسی، نهادهای غیر دموکراتیک مانند نظام قضایی، کانون وکلا، هیأت‌ها و انجمن‌های علمی، نظام پزشکی، نظام مهندسی، نظام بانکی و بانک مرکزی را از شمول رأی آزاد مردم خارج کرده‌اند، و حیطه‌هایی به نام «حیطه‌های عمومی» تعریف نموده‌اند که «شاید» بتوان آن‌ها را به مردم سپرد. در این حیطه‌ها، مقرر می‌شود که عواملی مانند برنامه‌ریزی عقلانی جامعه، سنت‌ها، و ارزش‌ها، تعلیق شوند، تا برای اطمینان از حمایت مردم از حکومت، این حیطه‌ها هر چند در تناقض با برخی موازین عقلی و سنتی و ارزشی، به دست خواست مردم سپرده شود. این هزینه پرداخت می‌شود، تا از استمرار حمایت مردم از حکمرانی اطمینان حاصل گردد.
▬    در مقابل این وجه آشکار غیرعقلانی در حکومت‌های دموکراتیک، در جانب دیگر، اصل نظارت مردم و مطبوعات و همچنین اصل پاسخگویی دولت‌ها قرار دارد، که معمولاً به نقش‌آفرینی عوام‌فریبان یا به قول ارسطو، «دماگوس»‌ها ختم می‌شود. جایی که رفتار غیر عقلانی دولت‌های برآمده از آراء مردم، باید به نحوی بر مبنایی عقلانی توجیه شود. البته، گاه، دولت دکتر محمود احمدی‌نژاد، در مورد استناد سویه‌های غیرعقلانی سیاست‌های خود به رأی مردم صادق بود، و پنهان نمی‌کرد که اقدامی را منحصراً به خواست مردم و نه بر مبنای نظر کارشناسان صورت می‌دهد؛ ولی دولت‌های فن‌سالار که در عین حال، نمی‌خواهند ژست مردم‌سالار را هم ترک گویند، می‌کوشند کل تصمیمات خود را هم متکی بر ضوابط عقلانی و هم متکی بر خواست مردم وانمود کنند؛ و در این راه، اغلب به تناقض‌گویی و زبان‌بازی و عوام‌فریبی و دماگوس‌مآبی گرفتار می‌شوند.
▬    و البته، یکی از صنایع زبانی پرکاربرد در عوام‌فریبی، فن «سیاه‌نمایی» است. از این زاویه دید، «سیاه‌نمایی» به دنبال یک بلاگردان «سیاه» می‌گردد تا تمام نقاط تاریک و ناتوانی‌ها و بی‌پاسخی‌های خود را به کارشکنی‌های آن «سیاه» اسناد دهد. بلاگردان «سیاه»، یک پیکره «سراسر بد»، بدون اندک نیکی و سپیدی است، که به دلیل این شیطان‌صفتی، مقصر همه مشکلاتی است که یک نظام دموکراتیک، گریزی از آن‌ها ندارد. یک نظام دموکراتیک، که به دلیل خصلت دموکراتیک خود، ناگزیر است که لااقل در برخی تصمیمات خود غیرعقلانی عمل کند تا خواست رأی دهندگان را پوشش دهد نه خواست متخصصان را، در مرحله پاسخگویی یا رأی‌خواهی از مردم، ناگزیر از میزانی عوام‌فریبی است؛ و یکی از عمده‌ترین تکنیک‌های شناخته شده در عوام‌فریبی، ایجاد یک بلاگردان «سیاه» و مخرب است که بتوان تقصیر اغلب خطاها را متوجه او کرد.
▬    هدف از ریطوریقا یا زبان‌بازی «سیاه‌نمایی»، آسوده ساختن خیال مردم از تقصیرشان در تصمیمات غیرعقلانی دولت دموکراتیک است. این آسودگی و ارعاب از جانب بلاگردان «سیاه»، دو روی یک سکه هستند. آن‌ها از خود آسوده می‌شوند، به قیمت یک هراس بنیادین از بلاگردان «سیاه».
▬    در جهان مجازی ترسیم شده توسط سیاستمدار «سیاه‌نما»، مردم از راه تخیل محض می‌توانند احساس امنیت کنند که با رفع عامل سیاهی، همه چیز بر سر جای خود برخواهد گشت. بدین ترتیب، مردم از ریشه‌یابی واقعی مشکلات خلاص می‌شوند. نیرویی که تبلیغات سیاه‌نمایانه دارد، در توانایی آن در جهت بستن درهای واقعیت به روی توده‌ها نهفته است.
▬    هراس از بلاگردان «سیاه»، فضای روابط انتقادی صحیح را که در آن، نقاط قوت به اندازه نقاط ضعف مورد عیارسنجی قرار گیرند را ویران می‌کند، و از طریق تغلیظ تنفر علیه بلاگردان «سیاه» ارزیابی واقع‌بینانه سیاستمدار فعلی را هم منتفی می‌سازد و خیال او را آسوده می‌کند. این سیاستمدار انتظار دارد تا مردمی که چنین موهبت و عافیتی را از او دریافت داشته‌اند، به هواداران سینه چاک وی تبدیل شوند، که کم و بیش چنین نیز می‌شود.
مأخذ:رسالت
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در شنبه, 14 دی 1392 ساعت 22:46

تزهایی‌برای‌تحلیل‌رسانه‌ها(۷)؛عبور از کمون اولیه ارتباطات

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشت‌آزادازملوین‌دفلور ادامه مطلب...و اِوِرِت‌دنیس؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬    زبان در ارتباط چهره به چهره، کمون اولیه مدیا و وسیله ارتباطی است. این، اولین مقطع در دوره‌بندی ارتباطات جمعی است. ماهیت تاریخی و جمعی زبان در ارتباط چهره به چهره متکی بر محمل حافظه فردی و انتقال تجربیات از یک نسل به نسل بعدی است.
▬    گام بعد، نمایش افکار و تصورات به صورت نوشتاری، بر مبنای یک «رسانه» (medium) بود. یک «رسانه»، عبارت از وسیله‌ای است که اطلاعات به نحو فیزیکی از طریق آن ارسال می‌شود. اطلاعات، شامل اطلاعات صوتی، نوری، امواج رادیویی و... هستند که در طول زمان یا مکان منتقل می‌شوند. در واقع، «رسانه» مورد بحث یک شیء یا مجموعه‌ای از اشیاء هستند که به منظور تحقق اهداف بالا، یعنی انتقال پیام در طول زمان و مکان مورد استفاده قرار می‌گیرد تا بشر قادر به انتقال، دریافت و تفسیر اطلاعات و پیام‌ها شود.
▬    «رسانه»ای که در نوشتن از آن استفاده می‌شود، به دلیل وجود برخی قابلیت‌ها در نمایش افکار و عقاید چه به صورت تصاویر یا نشان‌ها و سمبل‌های گرافیکی، همواره صاف و مسطح بوده است. این علائم و نشانه‌ها مجموعه‌ای هستند که از نظر فرهنگی مورد قبول و توافق استفاده کنندگان از آن قرار دارند.
▬    کوشش‌های اولیه برای نشان دادن افکار توسط نقاشی و تصویر که در عین حال، تلاشی نیز برای ایجاد خط به حساب می‌آمد، در نقاشی‌های روی دیواره‌های غارها متجلی شده است. ۲۰ تا ۱۵ هزار سال قبل، هنرمندان ناشناسی دیواره‌های غارهایی را که اکنون در اروپای جنوبی قرار دارند با صدها گونه نقاشی‌های واقعاً دیدنی و نمایشی آراستند.
▬    یکی از اولین اشکال نوشتن مربوط به افکار نگاری یعنی نشان دادن عملی یک موضوع ذهنی یا عینی معین با استفاده از شکل بود. این سیستم توسط مصری‌ها، چینی‌ها و مایاها و دیگران به صورت مستقل پدید آمد. با وجود آن که امروزه نوشتن همه جا معمول است با این حال، تابلوی مقابل نشان می‌دهد که ما هنوز از پدیده افکارنگاری برای ذخیره و باز یافت و درک مجدد اطلاعات استفاده می‌کنیم.
▬    مشهورترین آن‌ها در لاس‌کو (Lascaux) فرانسه و آلتامیرا (Altamira) در اسپانیا قرار دارند. این نقاشی‌ها، گاوهای کوهان‌دار رنگ‌آمیزی تصاویر از آن‌ها استفاده می‌شد و سایر وسایل ساده بودند. رنگ‌های مورد نیاز از چربی حیوانات که با ذغال و پودر خاک‌های رنگی درخشان مخلوط شده بود، به دست می‌آمد.
▬    جنبه‌های هنری نقاشی‌های قبل از تاریخ، واقعاً جالب توجه است. این نقاشی‌ها با استفاده از رنگ‌های زنده و درخشان، از هماهنگی خاصی بین اجرا برخوردار است که حتی در عصر حاضر نیز جالب به نظر می‌رسد. در واقع، این نقاشی‌ها نشان می‌دهند که خالقان آن‌ها به اصول مدرن نقاشی مسلط بوده‌اند. پابلو پیکاسو بعد از مشاهده نقاشی‌های غار آلتامیرا جمله جالبی به زبان آورد. او گفت که نقاشان امروزی نسبت به دانش نقاشان ما قبل تاریخ که این آثار را به وجود آورده‌اند چیزی بیشتری درباره رنگ و ترکیب اجزای نقاشی نمی‌دانند.
▬    با وجود همه خواص هنری این نقاشی‌ها و اهمیت والای آن‌ها، استفاده از نقاشی به عنوان وسیله‌ای برای برقراری ارتباط، امکانات محدودی را عرضه می‌دارد. مفهوم واقعی آن‌ها و علل اصلی ترسیم آن‌ها برای اغلب بینندگان نامکشوف باقی مانده است.
▬    با این حال، افکارنگاری با استفاده از ترسیم و نقاشی، یک گام مهم در توضیح اشیاء و حوادث بود. حتی اگر این نقاشی‌ها ابزاری برای تداعی معانی به حساب آید، به هر حال، نوعی وسیله به نسبت قوی، برای یادآوری برخی حوادث مهمی بود که تنها لحظاتی از آن‌ها به تصویر کشیده شده بودند. نقاشی‌های دیواری احتمالاً به یک نقال کمک می‌کردند تا با استفاده از آن‌ها تمامی ماجرای شکار یا جنگ‌ها را برای بینندگان و شنوندگان خود باز گوید. در واقع، در مقایسه با مواقعی که نقالان هیچ گونه نوشته یا وسیله‌ای برای ضبط رویدادها نداشتند، نقاشی دیواری بهترین وسیله محسوب می‌شد. نقاشی، یکی از مهم‌ترین خواص کتابت یعنی ضبط حوادث را در خود داشت. نوشتن در همه اشکال آن، ابزاری برای حفظ افکاری بود که مدت‌ها قبل گفته شده بود. اکنون نیز به عبارتی دیگر و با استفاده از زبان مصطلح در کامپیوترهای امروزی، کتابت روندی برای ذخیره اطلاعات به حساب می‌آید. دقیقاً به همان دلیلی که ما امروزه درصدد ساخت حافظه‌های کامپیوتری بزرگ‌تر و بزرگ‌تر هستیم، انسان‌های اولیه نیز به نقاشی به عنوان وسیله‌ای نگاه می‌کردند که با استفاده از نشانه‌های زبانی، آن‌ها را از محدودیت‌ها و نواقص ذهن بشری برای حفظ جزئیات حوادث، بری می‌داشت.
▬    کتابت و نوشتن هدف دیگری را نیز دنبال می‌کرد. نوشتن باعث می‌شد کسانی که خود شخصاً شاهد عینی حوادثی نبودند با خواندن یادداشت‌های کسانی که آن حوادث را به تحریر کشیده بودند، خود را در جای بیننده واقعی بیایند. ولی، توسعه مفاهیم موجود در نقاشی‌های اولیه کافی نبود. فقط نقاشان اولیه‌ای که تصاویر را کشیده بودند، می‌توانستند حوادثی را که منجر به کشیدن این نقاشی‌ها شده بود به خاطر آوردند. گام دوم، در تکامل نوشتن آن بود که اشکال نوشتن و تفسیر معانی آن‌ها به صورت استاندارد در آید. تحقق این هدف، ده هزار سال وقت برد!

░▒▓ از علایم هیروگلیف تا الفبای امروزی
▬    حتی قبل از آن که نوشتن تکامل یابد، مردم از یک سیستم علایم غیرشفاهی پیچیده برای ارتباطات استفاده می‌کردند. آن‌ها از طریق آرایش بخصوص موهایشان، شیوه لباس پوشیدنشان، نحوه احترام به مجسمه‌ها و یادبودهایشان یا بلاگردان‌هایی که می‌آویختند، جواهراتی که داشتند، تاج‌هایی که بر سر می‌گذاشتند، و سایر اشیاء و زیورآلات، با یکدیگر ارتباط برقرار می‌کردند. آن‌ها از این وسایل استفاده می‌کردند تا موقعیت اجتماعی، قدرت، وضعیت تأهل، قابلیت‌ها، مشاغل، عضویت فامیلیشان و ده‌ها معنای دیگر را که برای زندگی‌شان در آن جامعه حیاتی بود، نشان بدهند.
▬    به هر حال، از ۴۰۰۰ سال قبل از میلاد مسیح به این طرف، مردم نوشته‌های خود را به گونه‌ای شکل دادند و به نظم درآوردند که امروزه می‌توان آن‌ها را بازخوانی نمود. آن‌ها در سطوح مختلفی یادگارهای گرافیکی متکی بر علایم از خود باقی گذاشتند، روی ظروف سفالی، زنبیل‌ها و سبدها، چوب دستی‌ها، البسه، دیوارها، پوست حیوانات، تنه درختان، سنگ‌ها و حتی برگ‌ها. مردم آن عصر، روی این «رسانه»‌ها منبعی غنی از علائم، نشانه‌ها، نقاشی‌ها، موضوعات و مفاهیم تزیینی را برای ابلاغ آراء و دیدگاه‌ها و عقاید مهم اجتماعی، پدید آوردند.

░▒▓ ارائه عقاید و دیدگاه‌ها با استفاده از نشانه‌های کتبی
▬    در زمان نامشخصی بین ۴۰۰۰ تا ۵۰۰۰ سال قبل از میلاد مسیح، مردم در نقاطی از شرق نزدیک، به استفاده از علائم گرافیکی قراردادی برای ثبت عقاید و نظراتشان روی آوردند که تا حدودی یکنواخت و استاندارد شده بود. این مردم، کشاورز بودند و نوشتن برای آن‌ها در واقع، ارضای نیازشان برای حفظ دقیق مناطق تحت مالکیت و مرزهای مزارع، مقدار فروش غلات و مسائلی نظیر آن‌ها بود.
▬    برخی از این افراد تاجر بودند و به ثبت دقیق مال‌التجاره سود و کالاهای رد و بدل شده نیاز داشتند. پرندگان، خورشید، دسته‌ای از گیاهان، قایق، سر یک گاو نر، قسمتی از بدن حیوانات از نشانه‌های مورد استفاده آن‌ها بود. نوشتن به مفهوم فنی آن از زمانی آغاز شد که چنین اشکال گرافیکی، مفاهیم استاندارد و یکسانی را به خوانندگان خود منتقل کردند. بنا بر این، برای آن‌هایی که قوانین این نوشتارها را درک می‌کردند، تصویری از یک انسان نشان دهنده یک مرد یا زن، یک ترسیم نه چندان دقیق از خورشید و طلوع آن نشان دهنده یک روز، نمایش پاهای آدمی به معنای پیاده روی و راه‌پیمایی و خطوط موج‌دار، نشان دهنده آب بودند. استفاده از این قراردادهای گرافیکی در واقع، نوعی نوشتن محسوب می‌شد. برای این‌که هر کدام از این سمبل‌ها فقط و فقط یک معنی را تداعی می‌کرد و وقتی در کنار یکدیگر قرار می‌گرفتند، می‌توانستند ناقل یک داستان باشند. به عنوان مثال از کنار هم قرار دادن سمبل‌های بالا می‌توانیم نتیجه بگیریم که یک مرد یک روز کامل در کنار رودخانه راه رفته است. این نوع نوشتن را معمولاً نقاشی عقاید و آراء یا افکارنگاری می‌گویند.
▬    مصری‌ها بین ۴۰۰۰ تا ۵۰۰۰ سال قبل از میلاد مسیح شکل جالبی از افکارنگاری را به وجود آوردند. خط هیروگلیف آن‌ها در واقع، یک نوع افکارنگاری است و هر نمودار و سمبلی نشان دهنده یک فکر و اندیشه مستقل محسوب می‌شود. سپس، آن‌ها سیستم فونتیک را وارد کار خود کردند، ولی این اقدام را فقط برای حروف بی‌صدا انجام دادند و برای حروف صدادار نتوانستند حرفی را بگمارند. بنا بر این، ما امروزه زبان مصر قدیم را نمی‌توانیم تلفظ نماییم.
▬    برای این‌که افکار و عقاید خاصی را با استفاده از تصاویر بیان می‌کنند. این نوع نگارش را گاهی تصویر نگاری نوشتاری هم می‌گویند. این روش نوشتن برخی اوقات با تمام دقت می‌توانست حتی عقیده و نظری را با نقاشی نشان دهد و برخی مواقع صداهایی را نیز تداعی کند. این گونه افکارنگاری به شکل کاملاً مستقلی در جوامع مصر، چین و اقوام مایا در امریکای جنوبی توسعه یافت. در عمل افکارنگاری منجر به تکمیل و ارائه مجموعه‌ای از علائم و نشانه‌های ترسیمات فکری شد و بر غنای گنجینه این نقاشی‌ها افزود. یک نقاشی یا دیاگرام مستقل برای هر نوع فکر معینی لازم بود. تا ضبط یا نقاشی شود. به هر حال، بتدریج که جامعه و فرهنگ آن پیچیده‌تر می‌شد، افکار و عقاید جدید و زیادی شکل می‌گرفت که باید نشانه‌های مستقلی برایشان در نظر گرفته می‌شد. این مسأله باعث افزایش پیچیدگی‌های مربوط به این‌گونه کتابت به دلیل افزایش تعداد نشانه‌ها یا سمبل‌های استاندارد می‌شد. در یک جامعه پیچیده، این‌گونه نوشتن واقعاً دست و پاگیر و متضمن زحمت زیادی بود.
▬    در نهایت، شمار نشانه‌هایی که در سیستم افکارنگاری لازم است به گونه سرسام‌آوری افزایش یافت. خط هیروگلیف (نوشتاری مقدس) که در دوران اولیه خاندان‌های سلطنتی مصر به کار می‌رفت، فقط از حدود ۷۰۰ نشانه نمایشی متفاوت استفاده می‌کرد. خط چینی سنتی که امروزه رایج است و برای ارتباطات معمولی از آن استفاده می‌شود به حدود ۴۰۰۰ نشانه نیاز دارد. در واقع، چینی‌های دانشگاهی و تحصیل کرده ممکن است با ۵۰۰۰۰ نشانه آشنایی داشته باشند. بنا بر این، زبان تفکر یا سیستم افکارنگاری می‌تواند برای یادگیری و استفاده بسیار دشوار باشد. از نظر تاریخی، وقتی چنین سیستمی رایج بود، اکثریت جمعیت بی‌سواد باقی می‌ماندند و نمی‌توانستند به سادگی خواندن و نوشتن بیاموزند. بسیاری از فرمانروایان قدرتمند، قادر به خواندن و نوشتن نبودند و مانند عادی به نویسندگان و کتابان نیاز داشتند. به دلیل جایگاه ممتازی که کاتبان در این‌گونه موارد داشتند، از موقعیت اجتماعی و مالی والایی برخوردار بودند.
▬    برای نخستین بار، نوشتن با استفاده از حروف الفبای سومریان در ۲۰۰۰ تا ۳۰۰۰ سال قبل از میلاد آغاز شد. آن‌ها با استفاده از قلم‌هایی خاص بر روی صفحات گلی نرم آثاری را به وجود آوردند که نتیجه آن‌ها ایجاد خطوط میخی بود. این الواح گلی با پختن حفظ می‌شد. هر کدام از این سمبل‌ها نشان دهنده یک صدای مخصوص یا سیلاب بود بدون توجه به این‌که جملات چگونه با استفاده از حروف ساخته می‌شد، پیش گرفتن این روش برای ساختن کلمات به چند صد سمبل بیشتر نیاز نداشت که بسیار از هزاران علامت افکارنگاری بود. در حدود پانصد سال قبل از میلاد مسیح، یونانیان به صورتی عالی از این فکر استفاده کرده و با حدود ۲۴ حرف، همه کلمات زبانشان را ساختند.
▬    اختراع یا ابداع الفبا و نیز تدوین کتاب (ابتدا دست نوشته‌ها) تحولات دوران‌ساز شمرده می‌شوند اختراع الفبا در واقع، کار را که با سیستم افکارنگاری، فعالیتی سری و پیچیده می‌نمود، به قدری ساده نمود که به یک بازی بچه‌گانه شبیه است، همه ما در کودکی به یادگیری الفبا پرداختیم و آموختیم که حروف صدادار و بی‌صدا تنها تشکیل دهنده مجموعه الفبا هستند. همراه یادگیری اعداد و سیستم‌های شمارش ده دهی، و نیز با استفاده از نشانه‌های نقطه‌گذاری، فشرده‌سازی و خلاصه‌نویسی کلمات یا به اصطلاح کلمات کوتاه شده و غیره هر فکر و عقیده را می‌توان به شکل کلمات یا به عبارتی حروف بر گرداند و برعکس با خواندن مجموعه‌ای از این کلمات می‌توان به تفکری که در پشت آن‌ها قرار دارد پی برد.

░▒▓ منشأ الفبای انگلیسی
▬    در حدود۲۰۰۰ سال بعد از آغاز اولین کوشش‌ها برای نوشتن الفبا این کار به آن صورتی که ما می‌شناسیم به انجام رسید و توسعه یافت، به شکلی که آن را برای خواندن این مطالب مورد استفاده قرار می‌دهید.
▬    الفبای کنونی انگلیسی، از رومیان به ارث رسیده است. رومیان هم الفبا را از اتروسکن‌ها یا گرفته و آن‌ها هم این نوآوری را از یونانیان آموخته بودند. البته یونانیان هم مخترع این فکر نبودند آن‌ها، ریشه الفبا خود را از فنیقی‌ها و آشوریان و بابلی‌ها گرفتند و بابلیان هم از سومریان این ابداع را به ارث بردند. و احتمالاً سومریان مخترعان اصلی الفبا بودند.
▬    گویا سیستم آوایی زبان انگلیسی، به زمانی مربوط می‌شود که سومریان شروع به استفاده از خط میخی برای ضبط برخی اسناد کردند. سومریان قومی کشاورز بودند که در فاصله ۳۰۰۰ تا ۱۷۰۰ سال قبل از میلاد مسیح زندگی می‌کردند، کشور آن‌ها بین رودخانه‌های دجله و فرات واقع بود و به اصطلاح هلال سبز یا حاصلخیز نامیده می‌شود. این منطقه شامل مناطقی از عراق، بین رودخانه‌های دجله و فرات، به علاوه قسمت‌هایی از اسراییل امروزی، اردن، سوریه، ترکیه و ایران می‌شود. این بخشی از دنیای باستان بود که اولین تمدن بشری از آن‌جا شروع شد.
▬    سومریان دریافتند که تکه‌ای گل مرطوب که در یک جعبه قرار گرفته باشد، رسانه‌ای بسیار عالی برای نگاشت خط میخی است و حداقل در مقایسه با سنگ، ابزاری سهل به شمار می‌آید.آن‌ها نقاشی‌های کوچکی را در سطوح گلی با قلم‌های تیز برای بیان عقاید و افکار خود، ترسیم می‌کردند. آن‌ها بسیار این تصاویر را به شکلی عالی استاندارد کردند، آن همه به صورتی کاملاً مجرد که کم‌ترین نشانه ظاهری با افکاری که بیان می‌کرد، نداشت یکی از دلایل این امر آن بود که کاتبان و نقاشان قلم‌های خود را تیزتر می‌کردند و نوک این قلم‌ها به نحوی بود که دیگر برای نقاشی تصاویر واقعی زندگی مناسب نبود. دوباره فناوری رسانه ارتباطی را شکل داد. آن‌چه که نهایتاً سومریان به صورت دستاوردی بزرگ ارائه کردند آن بود که هر صدایی را با یک نشانه گرافیکی نمایش بدهند. در سیستم آن‌ها، صداها شامل سیلاب‌های کلمات بودند که با نشانه‌هایی مشخص می‌شدند در واقع، صداهای ساده و نشانه‌های آن‌ها به عنوان الفبای امروزی، بعداً ایجاد شدند.
▬    نظام کتابت خط میخی سومریان، با وجود آن که در مقایسه با سیستم الفبای امروزی کاملاً پیچیده بود، هر سمبل و نشانه‌ای در آن مشخص کننده صدای خاصی بود و نه افکار و افعال ویژه که این نظام یک جهش و پیشرفت تاریخی بود. در واقع، این یک نوآوری که جوامع دیگر آن را توسعه دادند و ساده‌اش کردند.
▬    از ۵۰۰ سال قبل از میلاد، یونانیان از میان انواع مختلف سیستم‌های الفبا یک مجموعه حروف الفبا با کارایی بالا و دارای حروف صدادار را به کار گرفته. استاندارد شدن الفبا در یونان، فرهنگ یونانیان را پر بارتر ساخت. به عنوان مثال در ۴۰۳ سال قبل از میلاد در آتن قانونی به تصویب رسید که استفاده از یک نوع الفبا را (الفبا ایونی) در تنظیم همه اسناد را اجباری کرد. الفبای ساده شده و استاندارد باعث افزایش تعداد باسوادان و بهبود وضعیت آموزشی توده مردم شد بسیاری از عناصر فرهنگ یونانی از آن به بعد، به پایه‌های مهم فرهنگ مغرب تبدیل شد که در فرهنگ معاصر انگلیسی و امریکایی نیز حضور آن، محسوس است. علت همه این پیشرفت آن سود که یونانیان زبانی داشتند که می‌شد آن را نوشت.

░▒▓ وسیله ارتباطی قابل حمل
▬    نوشتار فونتیکی یا نمایاندن هر صدایی با یک سمبل یا نشانه، تنها نوآوری نبود که فرهنگ یونانی را پربارتر ساخت. عامل مهم دیگر در این زمینه همانا به‌کارگیری رسانه قابل حمل برای نقل و انتقال این‌گونه اطلاعات مکتوب بود. با وجود ۳۰۰۰ سال قبل از میلاد مسیح، مصریان پاپیروس را که کلمه Paper به معنای کاغذ از آن گرفته شده است اختراع کردند. پاپیروس یک نوع نی بلند بود که در مناطق باتلاقی رود نیل به وفور می‌رویید و ساقه‌های آن تا ۲ اینچ قطر داشت.
▬    ساقه‌ها در ورقه‌های نازکی بریده شده و هر لایه به صورت عمودی یا ضربدری به یکدیگر چسبانده می‌شد و تحت فشار قرار می‌گرفت و سرانجام بعد از خشک شدن، به چیزی شبیه کاغذهای امروزی تبدیل می‌شد که برای نوشتن با قلم نقاشی یا قلم نی مناسب بود. این صفحات برخی اوقات به یکدیگر متصل می‌شدند و طومار بلندی را به وجود می‌آوردند که در واقع، اجداد کتب امروزی محسوب می‌شوند.
▬    اختراع پاپیروس، راه حل فن شناختی بسیار بزرگی بود ولی به دلیل آن که منابع پاپیروس توسط مصریان و سپس، رومیان کنترل می‌شد، دستیابی به آن سخت بود و مداومت نداشت. بتدریج که کتابت توسعه یافت وسایل جدیدی به جای کاغذ ابداع شدند. یکی از ابداعات مهم در این مورد استفاده از پوست حیوانات بود. پوست گوسفند یا بز را دباغی می‌کردند. استفاده از پوست گوساله نیز مرسوم بود که از تکه‌های مختلف پوست گوساله‌های جوان که به یکدیگر متصل شده بود، تشکیل می‌شد این به اصطلاح رسانه‌های نوشتاری، بسیار گران قیمت بودند. از پوست یک حیوان فقط چند صفحه معدود به دست می‌آمد. با این حال، پوست حیوانات با دوام بود و باعث شد چند طومار باستانی تا زمان حاضر دوام بیاورد و خراب نشود.
مآخذ:...
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در شنبه, 14 دی 1392 ساعت 22:15

یک تحلیل دیگر از مرگ پدیده ”ماجد الماجد“

فرستادن به ایمیل چاپ

دکتر ادامه مطلب...مسعود اسداللهی؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


░▒▓ رسانه‌ها و مقامات دولت لبنان امروز خبر فوت ماجد الماجد را تأیید کردند، بسیاری از تحلیلگران فوت وی را مشکوک ارزیابی کرده‌اند، نظر شما در این مورد چیست؟
▬    البته، مرگ ماجد الماجد مرگ مشکوکی است. هرچند اطلاعیه‌هایی که از بازداشت وی صادر شد نشان می‌دهد که شرایط جسمی وی در شرایط مناسبی نبوده و در شرایط بحرانی قرار داشت، اما، هیچ تصویر و گزارش دقیقی از ماجد منتشر نشد و رسانه‌ها تاکنون، نتوانسته‌اند در این زمینه اطلاعاتی به دست بیاورند، چرا که، بیمارستان ارتش لبنان بسته و کاملاً تحت نظر بود.
▬    از طرف دیگر، زمانی که جمهوری اسلامی اعلام کرد، می‌خواهد هیأتی را برای مشارکت در فرایند بازجویی از الماجد به لبنان اعزام کند، وزیر خارجه عربستان با این مسأله مخالفت و اعلام کرد که الماجد یک شهروند سعودی است و ایران نباید در بازجویی از وی مشارکت داشته باشد. این ادعای مقامات عربستان در حالی است که این حق مسلم ایران بوده که در بازجویی از الماجد شرکت داشته باشد، چرا که، گردان‌های عبدالله عزام به رهبری الماجد مسؤولیت حمله‌ای را که علیه سفارت جمهوری اسلامی ایران در بیروت انجام شد بر عهده گرفته بودند. بنابراین این حق قانونی و طبیعی ایران است که در این موارد و این‌گونه بازجویی‌ها مشارکت داشته باشد، تا مشخص شود چه دستانی در این حمله دخالت داشتند. بلافاصله بعد از این درخواست ما شاهد بودیم که این اتفاق افتاد و اعلام کردند که ماجد الماجد به علت وخامت وضع جسمی فوت کرده است.
▬    البته، شکی نیست که الماجد مریض بود چون که به علت نارسایی شدید کلیوی مجبور شده بود از مخفیگاه خود بیرون بیاید و به یکی از بیمارستان‌های لبنان مراجعه و در آن‌جا اقدام به درمان بیماری خود بکند که در همان جا شناسایی و در مکانی بیرون از بیمارستان دستگیر شد. بیماری الماجد قطعی است، اما، این‌که آیا این بیماری به این شدت بود که منجر به مرگ وی شود، جای سؤال دارد و نباید به راحتی از این مسأله گذشت. دولت لبنان نیز باید واقعاً پاسخگو باشد که آیا ماجد الماجد به مرگ طبیعی فوت کرده یا این‌که عده‌ای منافعشان در این بود که این فرد کشته شود تا اسراری را که با خود داشت به گور ببرد.

░▒▓ یکی از بحثی‌های که مطرح می‌شود، وجود ارتباط بین سه میلیارد دلار عربستان به ارتش لبنان با مرگ مشکوک الماجد است، شما این بحث‌ها را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
▬    بلی، این هم یک بحثی است و برای خود من نیز این سؤال مطرح می‌شود که چه ارتباطی بین این دو مسأله وجود دارد، هم‌زمانی مطرح شدن این ۳ میلیارد دلار و، حتی، نحوه اعلام آن با عجله بسیار زیاد توسط میشل سلیمان رئیس جمهور لبنان بعد از ترور محمد شطح و در حالی که همه توجه‌ها به این ترور بود، در واقع، رئیس جمهور لبنان در روز تشییع جنازه شطح در یک خبر فوری پرداخت سه میلیارد دلار وام بلاعوض از عربستان را اعلام کرد بعد از این مسأله بود که خبر دستگیری الماجد منتشر شد به همین دلیل این مسأله به صورت قوی در محافل رسانه‌ای و سیاسی لبنان مطرح است که آیا واقعاً این سه میلیارد دلار عربستان به ارتش لبنان در این رابطه بوده، یعنی، یک نوع بها بوده برای قتل الماجد یا خیر؟ این بحثی است که باید بیشتر در آن دقت کرد، احتمال وجود رابطه بین این دو مسأله وجود دارد، اما، فعلاً کسی نمی‌تواند به صورت یقین درباره آن اظهار نظر کند.

░▒▓ گزارش‌های منتشر شده مبنی بر کمک امریکا به ارتش لبنان برای دستگیری ماجد الماجد، تا چه حدی می‌تواند درست باشد؟
▬    ببینید این فرد تحت تعقیب امریکایی‌ها بود چون که در ابتدای دهه ۲۰۰۰ این‌ها یک عملیات انتحاری در یمن انجام دادند و ناوچه امریکایی کول را منهدم کردند، بر اثر این حمله تعدادی از تکاورهای نیروی دریایی امریکا کشته شدند به همین دلیل امریکایی‌ها از آن سال که فکر می‌کنم سال ۲۰۱۲ بود تا الآن ماجد الماجد و گردان‌های عبدالله عزام را در لیست گروه‌های تروریستی خود قرار دادند، بنابراین امریکایی‌ها در تعقیب این گروه بودند. عملیاتی دیگری هم گردان‌های عبدالله عزام به فرماندهی ماجد الماجد انجام داد، در شرم الشیخ مصر نیروهای الماجد به توریست‌های غربی حمله کردند و تعدادی از این توریست‌ها را کشتند. بعد از این نیز عملیات‌های از این فرد چه در داخل عربستان، بحران فعلی سوریه و در داخل لبنان دیده بودیم. به همین دلیل نام این فرد هم در لیست تروریست‌های تحت تعقیب امریکا بود، و هم در لیست تروریست‌های ۸۵ نفره‌ای که عربستان از تروریست‌های معروف منتشر کرده، قرار داشت. در واقع، نام الماجد جز اولین افراد تحت تعقیب این لیست عربستان بود. به همین دلیل قطعاً امریکایی‌ها به دنبال آن بودند، اما، این‌که امریکایی‌ها به ارتش لبنان کمک کرده‌اند، هنوز ارتش لبنان رسماً در این زمینه اظهار نظری نکرده و عملیات شناسایی و دستگیری الماجد را کار خود اعلام کرده است، اما، بعید نیست که با توجه به همکاری‌هایی که در صحنه لبنان بین امریکا و دولت و ارتش لبنان وجود دارد، احتمالاً، امریکایی‌ها نیز کمک کرده باشند یا سرنخ‌های پیدا کردند که منجر به دستگیری ماجد الماجد شد.

░▒▓ آیا حزب الله نیز در فرایند دستگیری ماجد الماجد به ارتش لبنان کمک کرده بود؟
▬    ببینید قبلاً از حمله به سفارت ایران چندین عملیات تروریستی انجام شده بود از جمله حمله راکتی که به منطقه ضاحیه که بعداً مشخص شد که گردان‌های عبدالله عزام در این حمله دست داشتند، اما، پس از حمله به سفارت ایران که این گردان‌ها رسماً مسؤولیت آن را به عهده گرفتند، قطعاً حزب‌الله لبنان به دنبال این فرد بوده و این احتمال از نظر تحلیلی وجود دارد که حزب‌الله در شناسایی این فرد دست داشته و به ارتش لبنان برای دستگیری الماجد کمک کرده باشد، اما، همه این‌ها فرضیه است چون نه حزب الله لبنان در این زمینه بیانیه داده و نه دیگران، بنابراین فعلاً باید صبر کرد تا ببینیم که وقایع و حقایق بیشتری در این زمینه منتشر می‌شود یا نه، ولی، همه این احتمالات وارد است.

░▒▓ آیا مشخص شده که از ماجد الماجد قبل از فوت بازجویی به عمل آمده است یا نه؟
▬    در این مورد ابهامات زیاد است چون این فرد یک روز قبل از ترور شطح بازداشت شده بود، اما، خبر آن منتشر نشده بود و کسی در این زمینه اطلاعی نداشت. به عبارت دیگر، الماجد یک هفته یا ده روز بود که بازداشت شده بود، اما، خبر این دستگیری چند سه یا چهار روز پیش منتشر شد. بنابراین یک فاصله چهار یا پنج روزه بین دستگیری این فرد و انتشار خبر آن وجود دارد. خوب در این فاصله زمانی چه اتفاقی افتاد آیا وی به بیمارستان منتقل شده؟ چون ارتش اعلام کرده زمانی که ما وی را بازداشت کردیم در یک آمبولانسی بود که می‌خواستند به سوریه منتقل کنند یا قرار بوده با رهبر داعش ملاقات کند. از طرف دیگر، می‌گویند زمانی که الماجد را بازداشت کردیم به علت وضعیت جسمی‌اش بیهوش بود و بعداً هم اعلام کردند که در بیمارستان ارتش لبنان بستری است و در حالت کما قرار دارد و امکان بازجویی وجود ندارد. خوب، یک نوع تناقض‌گویی‌های در این میان مشاهده می‌شود. سؤالی که در این‌جا مطرح می‌شود، این است که از زمان دستگیری، شرایط جسمی الماجد این‌گونه بوده یا این‌که بیهوش نبوده و امکان بازرسی وجود داشت. همه این‌ها ابهام‌ها و سؤال‌هایی است که مطرح می‌شوند و تاکنون، نیز ارتش و دولت لبنان هیچ جواب قانع کننده‌ای به این سؤال‌ها نداده‌اند.
مأخذ:تسنیم
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در شنبه, 14 دی 1392 ساعت 19:46

نـ ̓ ̓ـقل‌تاریخی: پدیده ”ماجد الماجد“ که انگار مرده است...

فرستادن به ایمیل چاپ

منوچهر ادامه مطلب...مرادی؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬    در حالی که نایب‌رئیس کمیسیون امنیت ملی پارلمان ایران گفته بود که عربستان از لبنان درخواست کرده در ازای دریافت ۳ میلیارد دلار ماجد را به عربستان تحویل دهد، و حتی امکان شکایت رسمی ایران از عربستان را مطرح کرده بود، پیش از ظهر امروز، ماجد الماجد به هلاکت رسید.
▬    ابتدا، صدای لبنان، و سپس شبکه جهانی العربیه در خبری فوری به نقل از صدای لبنان اعلام کرد که «ماجد الماجد» سرکرده گردان‌های عبدالله عزام در لبنان مُرده است. شبکه خبری ال.بی.سی لبنان نیز به نقل از خبرگزاری ملی لبنان مرگ ماجد الماجد را تائید کرد. شبکه خبری المیادین نیز خبر مرگ این تروریست سعودی را تائید کرد. ارتش لبنان نیز لحظاتی پس از انتشار این خبر، به صورت رسمی مرگ ماجد الماجد را تائید کرد.
▬    روزنامه لبنانی الاخبار پیش از این، در گزارشی از احتمال سر به نیست کردن ماجد الماجد خبر داده بود.
▬    فرماندهی ارتش لبنان اعلام کرده است که ماجد الماجد صبح امروز در بیمارستان نظامی مرکزی در حین معالجه و وخامت حالش فوت کرده است.
▬    قاضی «صقر صقر» نماینده دولت در دادگاه نظامی در یک کنفرانس خبری گفته است که یک نماینده از پزشکی قانونی را مأمور کرده است تا هویت جسد ماجد الماجد را تائید کند و دلایل مرگ وی را اعلام نماید.

░▒▓ و پدیده ماجد الماجد...
▬    ماجد الماجد مسؤولیت رهبری گروه عبد الله عزام را از ژوئن ۲۰۱۲، بر عهده داشته است. وی در سال ۱۹۷۳ در ریاض عربستان به دنیا آمد.
▬    ارتش لبنان در سال ۲۰۰۹ برای دستگیری ماجد الماجد که در این اردوگاه «نهر البارد» در قالب گروه تندروی فتح الاسلام فعالیت می‌کرد، وارد عمل شد که ماجد الماجد توانست از چنگ ارتش فرار کند. به دنبال این قضیه، دستگاه قضایی لبنان ماجد را به حبس ابد محکوم کرد.
▬    وی هم‌چنین، برای فراری دادن زندانیان القاعده در یمن و عراق دست داشته است. این تروریست سعودی قبل از حرکت به سمت لبنان به یمن رفته بود.
▬    به گفته کارشناسان، ماجد تجربه‌ای ده ساله از کار مستقیم در القاعده را در اختیار داشت.
▬    وی این تجربه را از عربستان به سمت عراق، سوریه و لبنان به دست آورد و دیدارهایی نیز از افغانستان و پاکستان داشته است.
▬    ماجد الماجد در این سفرها شمار زیادی از افرادی که به القاعده پیوسته بودند را شناخته است، و این شخص در جمع آوری اعضای از هم پاشیده القاعده بعد از حمله امریکا به افغانستان، نقش محوری داشته است.
▬    این شخص، احتمالاً، اطلاعات زیادی از اعضای القاعده، مکانیزم‌های کاری، هسته‌های نرم و اهداف آن و اصلاحاتی که در شیوه انجام عملیات‌ها بعد از حمله امریکا به عراق و بحران سوریه روی داده است، در اختیار داشته است.
▬    ماجد هم‌چنین، آگاهی عمیقی از مکانیزم رسیدن پول‌ها به سران القاعده و افراد آن و هم‌چنین، کانال‌های که این اموال از طریق آن‌ها استفاده می‌شده است، داشته است.
▬    به نوشته روزنامه لبنانی الاخبار، ماجد هم‌چنین، در مورد عناوین سیاسی، امنیتی، نظامی و اقتصادی که به سازمان القاعده کمک کرده است تا در سرزمین‌های مختلف بویژه لبنان تردد کند، اطلاعات زیادی داشت.
▬    ماجد الماجد بیشترین اطلاعات را در مورد سفرهای جهادی به سوریه قبل و بعد از بحران این کشور و هم‌چنین، پرونده فشرده‌ای از جریان جذب نیرو از بین جوانانی که در اطراف شیخ الاسیر بوده‌اند، در اختیار دارد.
▬    مهم‌ترین مسأله این است که ماجد الماجد با موجود بیماری ارتباط خود را با هسته‌هایی که مأمور آغاز عملیات علیه حزب الله و ارتش لبنان بوده‌اند، حفظ کرده است.
▬    این مرد هم‌چنین، یک بانک اطلاعاتی از اهداف موجود گروه در اختیار دارد و هم‌چنین، از ارتباط دستگاه‌ها اطلاعاتی و حکومت‌های عربی و غربی بویژه افرادی از آل سعود با گروه خود در شام و عراق آگاهی دارد.
مأخذ:فارس
هو العلیم

 

آخرین بروز رسانی در شنبه, 14 دی 1392 ساعت 20:01

ریشه‌یابی ”داعش“ (الدولة الاسلامیة فی العراق والشام)

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشت ادامه مطلب...آزاد از گزارش خبرنگار فارس در بغداد؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


░▒▓ موقعیت استان الانبار
▬    استان «الانبار»، خاستگاه «داعش»، بزرگترین استان عرق با مرز طولانی با سوریه، اردن و عربستان سعودی است. این استان یک سوم مساحت عراق را با ۵۰۰۱۳۸ کیلومتر مربع به خود اختصاص داده است و جمعیتی بالغ بر یک میلیون و ۹۰۰ هزار نفر – براساس آمار ژوئن سال ۲۰۱۳ میلادی – نفر را در خود جای می‌دهد.
▬    این استان، از لحاظ جغرافیایی از شمال به دو استان «صلاح الدین» و «نینوا» و هم‌چنین، از ناحیه شمال غربی با کشور سوریه، از غرب با اردن، از شرق با بغداد، از جنوب با عربستان سعودی و از جنوب شرقی با دو استان کربلا و نجف همجوار است.
▬    این استان متشکل از ۸ شهرستان به نام‌های القائم، عانه‌ی، راوه‌ی، حدیثه‌ی، هیت، الرمادی، الفلوجه‌ی و الرطبه‌ی است.

░▒▓ الانبار در دوره اشغال عراق از سوی امریکا در سال ۲۰۰۳
▬    استان الانبار، طی از زمان اشغال عراق از سال ۲۰۰۳ میلادی پایگاه و دژ مقاومت علیه اشغالگران امریکایی و غربی در عراق بود و امریکایی‌ها در این استان متحمل خسارات سنگینی از جمله در شهر «فلوجه» شدند که پایگاه و کانون سرکش و طغیان علیه اشغالگران امریکایی بود و نظامیان امریکایی هیچ‌گاه نتوانستند، وارد آن شوند، مگر پس از دو هجوم بسیار سخت که در حمله دوم علیه اهالی آن از سلاح شیمیایی استفاده کردند و این موضوعی بود که نظامیان امریکایی نیز به آن اعتراف کرده و تصریح کردند، در هجوم خود به فلوجه از ماده شیمیایی «ناپالم» استفاده کردند که ماده تحریم شده بین المللی است.

░▒▓ الانبار پس از خروج نظامیان امریکایی از عراق
▬    با خروج نظامیان امریکایی از عراق، استان الانبار هم‌چنان پایگاه و دژ گروهک‌های شبه نظامی باقی ماند که اغلب آن‌ها وابسته به گروه تروریستی القاعده بودند.
▬    در واقع، با خروج نظامیان امریکایی از عراق و روی کار آمدن دولت منتخب در این کشور، شبه نظامیان و گروهک‌های نظامی که زمانی در این استان علیه نظامیان خارجی مبارزه می‌کردند و هم‌چنان به حیات خود در الانبار ادامه می‌دادند، روند مبارزات و فعالیت‌های خود را ادامه دادند.
▬    این گروهک‌های مسلح تروریستی که عمدتاً دارای دیدگاه‌ها و اندیشه‌های سلفی جهادی وهابی و طبیعتا مورد حمایت عربستان سعودی بودند، با توسل به این دستاویز که دولت عراق دولتی شیعی است که حقوق اهل سنت را زیر پا می‌گذارد و با ادعای تشکیل «امارت اسلامی» در عراق فعالیت‌های تروریستی – مسلحانه خود را با بمبگذاری و اجرای عملیات‌های انتحاری در مناطق مختلف عراق بویژه در مناطق شیعی نشین آغاز کردند و طی این چند سال هزاران عراقی را به خاک و خون کشیدند و برای تغییر نقشه جمعیتی و بافت و ساختار جغرافیایی استان‌ها و شهرهای عراق، میلیون عراقی را از خانه و کاشانه خود آواره کردند.
▬    نکته مهم در عملیات‌های تروریستی – مسلحانه این گروهک‌ها که «امارت اسلامی عراق»، به عنوان شاخه گروه تروریستی القاعده مهم‌ترین آن بود که، حتی، اهل سنت عراق نیز از حملات و عملیات‌های تروریستی – انتحاری این گروهک‌ها در امان نبودند.

░▒▓ استان الانبار و آغاز بحران سوریه
▬    آغاز بحران سوریه در ۱۵ مارس ۲۰۱۱ میلادی و ورود به مرحله مسلحانه آن، مرحله‌ای بسیار مهم در حیات و فعالیت گروهک‌های تروریستی فعال در استان الانبار به شمار می‌آید. چراکه گروه‌های سلفی جهادی فعال در این استان با عنوان جهاد در سرزمین شام راهی سوریه شدند، بخصوص که استان الانبار با کشور سوریه نیز هم مرز بود.
▬    به این ترتیب، شاهد شکل‌گیری اولین گروهک تروریستی وابسته به سازمان القاعده در سوریه در اواخر سال ۲۰۱۱ یعنی، هنوز یک سال از بحران سوریه نگذشته، تحت عنوان گروه «جبهه النصره» به سرکردگی «ابو محمد الجولانی» بودیم که به صورت مستقیم زیر نظر القاعده عراق در سوریه فعالیت می‌کرد.
▬    اما بروز اختلاف در جبهه النصره شکل‌گیری گروهک جدیدی وابسته به گروه تروریستی القاعده در سوریه تحت عنوان «امارت اسلامی عراق و شام» معروف به «داعش» را درپی داشت که در واقع، ادغامی «امارت اسلامی عراق» و «امارت اسلامی شام» یا همان القاعده عراق و سوریه بود و بالطبع عناصر این گروه‌ها صرف نظر از مرزهای ترکیه که طی دو سال و نیم بحران سوریه برای نابودی این کشور سنگ تمام گذاشت، مرزهای استان الانبار مهم‌ترین نقطه ارسال عناصر مسلح و تجهیزات نظامی برای این دو گروه بود و به همین دلیل است که مشاهده می‌کنیم، این گروه‌ها بیشتر در مناطق شرقی و جنوبی سوریه مستقر و متمرکز هستند.

░▒▓ عربستان سعودی و حمایت از گروه‌های تروریستی سلفی جهادی
▬    نیازی به توضیح نیست که در تمام طول مدت بحران سوریه نقش پر رنگ عربستان سعودی در حمایت از گروه‌های تروریستی مسلح بویژه گروه‌های سلفی جهادی وهابی انکار‌ناپذیر است و بالطبع در این بین گروه‌های داعش و النصره از این امر مستثنی نیستند.

░▒▓ ریشه‌های حوادث الانبار
▬    چند ماهی است که استان الانبار بسیار بحرانی و متشنج نشان می‌دهد، حضور گروهک‌های تروریستی، تشدید فعالیت این گروهک‌ها، اعتراض‌ها و تحصن‌های بظاهر مردمی در میدان‌های شهرهای مختلف این استان که بارها سرکردگان گروهک‌های تروریستی وابسته به گروه تروریستی القاعده در میان تظاهرات‌کنندگان و تحصن‌کنندگان مشاهده شده است، نشان از ماهیت واقعی این حوادث دارد.
▬    بویژه آن‌که در این مدت شاهد تأکید بیش از پیش این گروهک‌ها بر تبعیض‌های اعمال شده از سوی دولت عراق و منتسب کردن آن به شیعی بودن دولت و اعمال تبعیض علیه اهل سنت و همراهی برخی از سیاستمداران عراقی با این ادعاها هستیم و در تمام این ادعاها، تنش‌ها، هرج و مرج‌ها رد پای عربستان سعودی غیر قابل انکار است، چراکه سعودی‌ها هیچ‌گاه خواهان روی کار آمدن دولتی با اکثریت شیعی در عراق نبوده و نیستند و در همین حال خواهان بقای دولت علوی سوریه به ریاست «بشار اسد» در این کشور نیز نمی‌باشند، این گونه است که استان الانبار و گروهک‌های تروریستی فعال در آن به کانون توجهات سعودی‌ها وهابی تبدیل می‌شود.

░▒▓ ریشه حوادث کنونی الانبار را باید در کجا جست و جو کرد
▬    آنچه گذشت، نمایی کلی و عمومی از شرایط حاکم بر عراق، سوریه و استان الانبار و گروهک‌های تروریستی مسلح در تردد بین دو کشور عراق و سوریه بود.
▬    با تشدید فعالیت گروهک‌های تروریستی مسلح در استان الانبار دولت عراق چهارشنبه گذشته دستور انجام عملیات امنیتی و نظامی گسترده در مناطق مختلف این استان را صادر کرد، موضوعی که خوشایند بسیاری چه در داخل و چه در خارج از این کشور نبود، بویژه آن‌که عربستان سعودی به عنوان مهم‌ترین و اولین حامی این گروهک‌ها اصلاًخواهان این امر نبود.

░▒▓ چرا عربستان سعودی بر الانبار زوم کرده است
▬    تغییر مواضع بین المللی و منطقه‌ای در قبال بحران سوریه ضربه‌ای مهلک بر عربستان سعودی وارد کرد که موجودیت خود را با تغییر این مواضع در معرض خطر مشاهده می‌کرد.
▬    عقب نشینی امریکا از اقدام نظامی علیه سوریه، بقای نظام سوریه و عدم بروز هرگونه تزلزل و ضعفی در آن، ادامه و استمرار پیروزی‌های ارتش سوریه در مناطق و شهرهای مختلف سوریه، شکست‌های پی در پی گروه‌های مسلح تروریستی، تغییر موضع طرف‌های منطقه‌ای دخیل و تأثیر گذار در بحران سوریه از جمله ترکیه و اردن سعودی‌ها را به شدت نگران کرده است که خود را در گرداب سوریه تنها می‌بینند، بویژه این‌که در ماه‌های اخیر ترکیه و اردن مرزهای خود را به روی عناصر مسلح تروریستی و ارسال کمک‌های نظامی سعودی به سوریه مسدود کرده‌اند و دولت عراق نیز به عنوان کشوری که دارای مرزهای مشترک با سوریه است، به طور رسمی و برای چندمین بار اعلام کرد که اجازه نمی‌دهد، مرزهای این کشور دروازه ورود عناصر مسلح به سوریه و نقل و انتقال تسلیحات و تجهیزات نظامی به سوریه شود.
▬    تحقق چنین امری به معنای تنها ماندن واقعی عربستان سعودی در بحران سوریه بدون امکان ارسال سلاح برای گروه‌های تروریستی فعال در سوریه و هم‌چنین، عناصر تروریستی به عنوان نیروی انسانی کمکی برای این گروه‌هاست.
▬    در این میان اختلافات عربستان سعودی و ترکیه بسیار عمیق‌تر از آن بود که ریاض با حل آن‌ها بتواند آنکارا را راضی به گشودن مرزهایش به روی تروریست‌های مسلح و نقل و انتقال سلاح و تجهیزات نظامی کند.
▬    از سوی دیگر، فشارهای سعودی‌ها بر اردن و وعده‌ها و فریب‌های مالی نتوانست امان را راضی به همراهی با ریاض در قبال بحران سوریه کند، به همین دلیل تنها روزنه باقی مانده برای عربستان؛ عراق و استان الانبار بود که تلاش دارد، از طریق آن ارتباط خود با سوریه را حفظ کند و در این میان تلاش‌های بسیاری انجام داده است، حتی، در میان سیاستمداران عراقی نیز نفوذ کند.
▬    اعتراض‌های فراکسیون «المتحدون» و کناره‌گیری آن‌ها از پارلمان عراق و اظهارات «احمد العلوانی»، نماینده پارلمان این کشور دلیلی بر این مدعاست بویژه آن‌که «عالیه نصیف»، عضو کمیته ریشه کنی حزب بعث در گفت‌وگو با پایگاه خبری عراقی «السومریه» از کشف پیامکی در تلفن همراه العلوانی، خطاب به شاهزاده «بندر بن سلطان»، رئیس سازمان اطلاعات عربستان سعودی خبر داده و گفته بود: شماری از سیاستمداران عراقی، ارتباط تنگاتنگی با برخی از کشورهای منطقه دارند و کشورهایی نظیر قطر و عربستان سعودی، مبالغ هنگفتی برای حمایت از آن‌ها هزینه می‌کنند.
▬    نصیف در این خصوص توضیح داده بود که العلوانی، یک خودرو حاوی اس. ان. جی (دستگاه برقراری ارتباط زنده تلویزیونی) در اختیار داشت تا فعالیت‌ها و کنفرانس‌های مطبوعاتی که برگزار می‌کرد، را کاملاً تحت پوشش خبری قرار دهد، وی هم‌چنین، یگانی از نیروهای القاعده را به عنوان محافظ در اختیار داشت و چنین امکاناتی، جز از طریق تدابیر بین المللی قابل دسترسی نیستند.
▬    نصیف تأکید کرده بود: پیامکی وجود دارد که از سوی العلوانی به بندر بن سلطان فرستاده شده است و حاوی اطلاعاتی است که ثابت می‌کند، «رافع العیساوی»، وزیر مستعفی دارایی و دیگر نمایندگان پارلمان، پیش از اتخاذ تصمیم استعفا، به عربستان رفته‌اند.
▬    وی با بیان این‌که این افراد برای اتخاذ چنین تصمیماتی، از عربستان دستور می‌گیرند تا در روند سیاسی عراق اختلال ایجاد کنند، خاطر نشان کرد: آن‌ها می‌خواهند با این کار، عملیات نظامی دولت عراق علیه تروریسم را یک عملیات ضد اهل سنت جلوه دهند، در حالی که اجرای این عملیات، به بازگشت آرامش نسبی به بغداد و دیگر استان‌ها منجر شده است.
مآخذ:...
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در شنبه, 14 دی 1392 ساعت 22:40

صفحه 148 از 407