فیلوجامعه‌شناسی

مقالات و يادداشتهاي روز

مقایسه اصناف شرقی و غربی، در قرن هفتم هجری/ سیزده میلادی

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشتادامه مطلب... از ابن اخوه در ”آیین شهرداری در قرن هفتم هجری“؛ برای تأمل بیشتر


▬    روسای اصناف به نمایندگی از طرف حکومت شهری دارای وظایف اداری و مالی بودند و سمت مباشر مالی حاکم شهر را داشتند، حال آن‌که روسای گیلدها دارای چنین وظایفی نبودند.
▬    روسای گیلدها را اعضای انجمن انتخاب می‌کردند درحالی‌که روسای اصناف با توافق اعضا پیشنهاد می‌شد و حاکم شهر وی را رسماً منصوب می‌کرد. به این ترتیب، روسا یا کدخدایان اصناف در برابر حاکم شهر مسؤول وصول مالیات و اداره امور صنف خود بودند.
▬    اصناف شرقی هم از نظر ریخت‌شناسی شهرها و قرار داشتن بازارها در جوار مسجد جامع و مساجد دیگر، و هم به سبب اوضاع و احوال اجتماعی دارای ارتباط نزدیکی با جامعه روحانیت بودند، درحالی‌که گیلدها چنین خصیصه‌ای نداشتند.
▬    گیلدهای غربی در شهرهایی که خودمختار و مستقل بودند، فعالیت می‌کردند و تفاوت و تمایز اساسی میان صنعت و بازرگانی از یکسو و کشاورزی از سوی دیگر، وجود داشت. به این ترتیب، فئودال‌ها در قلعه‌ها زندگی می‌کردند و صاحبان حرف و پیشه‌ها در شهرها. از این رو، شهر و روستا کاملاً از یکدیگر متمایز بودند.
▬    حال آن‌که در شهرهای شرق میانه، عاملان حکومت و زمین‌داران بزرگ جملگی در شهرها می‌زیستند و در نتیجه، محله‌های شهر و اصناف شهری همراه با اجتماعات روستایی زیر سلطه آنان قرار داشتند.
▬    این امر از یکسو از آزادی و خودمختاری اصناف جلو می‌گرفت و از سوی دیگر، مانع تضاد و تنازع میان شالوده‌های تولید شهری و روستایی می‌شد. این تضاد و تنازع در مغرب زمین از عوامل موثر در پیدایش نظام سرمایه‌داری بود.
برداشت از دنیای اقتصاد
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در شنبه, 28 دی 1392 ساعت 08:38

تأمل در هزیمت بیست سال انقلاب مشروطه؛ نسیم شمال، عارف، عشقی و فرخی یزدی

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشتادامه مطلب... از دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


░▒▓ اشاره
•    پس از قدرت‌نمایی «بی‌سابقه‌ترین تحریم‌های تاریخ»، اوضاع امروز کشور ما، شبیه و قابل قیاس با روزهای بحرانی نیروهای دینی و ملی در فرجام مشروطه، بیست سال بعد، در جولان رضا خان میرپنج می‌شود. در آن وقت، عوامل بیرونی کمک کردند تا پس از بیست سال تجربه مشروطه، کشور به سمت استعمار و استبداد برود.
•    چگونه می‌توان از این روند منفی جلوگیری کرد، و به کشور کمک کرد تا روند صعود تاریخی خود را استمرار بخشد؟
•    دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن، طبق معمول، تأملات درخشانی در این موضوع دارند:

░▒▓ سرايندگان رهايي ايران
▬    آمدن شهریور بیست و رفتن رضاشاه، حرف کسان تازه‌ای را پیش آورد و کتاب‌های تازه‌ای را وارد صحنه کرد؛ از آن جمله بودند چهار شاعر مطرود، یعنی، اشرف‌الدین نسیم شمال، عارف، عشقی و فرخی یزدی. چون پرده کنار رفته بود، آثار اینان دوباره در معرض کنجکاوی مردم قرار گرفت، و من نیز طبیعتاً نسبت به همه آن‌چه بوی منع از آن آمده بود، علاقه نشان می‌دادم.
▬    از این دست نوشته هرچه می‌آمد می‌خریدم، و اگر نبود به امانت می‌گرفتم و می‌خواندم. بدین گونه بود که با این چند شاعر آشنا شدم، و هم اکنون، نیز پس از سال‌های سال، برای تجدید خاطره، از نو دیوان آن‌ها را برابر رو دارم. اگر در این‌جا از آن‌ها یاد می‌کنم، برای آن است که شعرهای آنان چکیده سرگذشت زمان است، و زمان که آنان در آن زندگی می‌کردند، یکی از دوران‌های پرخروش تاریخ ایران بود که ما در دنباله آن می‌زییم.
▬    در این دوران، برخورد تمدن اروپایی با ایران به نمود آمده است. مشروطه، نتیجه این برخورد بود، ولی، مشروطه گرهی که مورد انتظار مردم بود، نگشود و در بر همان پاشنه به چرخیدن ماند. مشکل کار آن بود که مقداری بیداری و توقع ایجاد گشت، بی‌آنکه پاسخ قانع‌کننده‌ای به این بیداری و توقع داده شود، و از این روست که در فاصله استقرار مشروطه و حکومت رضاشاه که قریب بیست سال می‌شود (این دوران بیست ساله گرانبار از حوادث خطیر بوده است، چون طغیان محمدعلی میرزا و دوران استبداد صغیر (۱۳۲۶ ۱۳۲۷ ه. ق)، جنگ بین‌الملل اول (۱۹۱۴ ۱۹۱۸ هـ. ش.)، انقلاب اکتبر روسیه (۱۹۱۷ م.)، قرارداد وثوق‌الدوله (۱۹۱۹م.). قیام کلنل محمدتقی خان پسیان در مشهد (۱۳۳۹ هـ. ق.) کودتای سوم اسفند (۱۲۹۹هـ. ش.) که بر اثر آن سید ضیاءالدین به نخست‌وزیری و سرانجام، خلع قاجار و زمامداری پهلوی (آذر ۱۳۰۴ شمسی)، ما با پرشکوه‌ترین و تلخ‌ترین ادبیات زبان خود روبرو هستیم. قلم‌ها مانند اسفند بر سر آتش‌اند؛ امید و نومیدی و نهیب و غریو و ناله در هم می‌جوشند.
▬    عامه مردم در تغییر نظام حکومتی طالب عدالت بودند. از جنبه‌های فنی حکومت پارلمانی مطلع نبودند و به آن هم کاری نداشتند. آن‌چه از فقیر و غنی و بی‌سواد و باسواد خواهانش بودند، مرجع و ملجأی برای رسیدگی به گرفتاری‌ها و برای تأمین عدالت بود، و به همین سبب وقتی مردم می‌گفتند «مشروطیت» منظورشان عدالت‌خانه بود، و باز به همین سبب مجلس شورای ملی را «عدل مظفر» نام نهادند. اگر روشن‌بینان کشور و قلم‌زن‌ها طلب آزادی می‌کردند، برای آن بود که عدالت، بی‌آزادی امکان تحقق ندارد، و تنها در سایه خفقان بوده است که حکومت‌ها توانسته‌اند خودکامگی عنان گسیخته خود را به راه ببرند. اختناق، حکم شراب داشته است در این حکایت معروف: شبی شیطان بر جوانی ظاهر شد و گفت که یکی از این سه کار را باید بکنی: یا پدر خود را بکشی، یا با مادر خود زنا کنی، یا شراب بنوشی. جوان در سادگی جوانی خود شراب را برگزید که به نظرش از دو کار دیگر آسان‌تر می‌آمد. چون خورد مست شد، هم با مادر خود زنا کرد، و هم پدر را کشت.
▬    برای آن‌که ببینیم وضع ایران در آستانه مشروطیت چگونه بوده است فقط به یک واقعه اشاره کنیم. در سال ۱۳۲۴، یعنی، درست همان سالی که فرمان مشروطه صادر شد، در قوچان حاصل بد بود و دولت از مردم مالیات می‌خواست. عده‌ای ناچار شده بودند که دختران خود را به ترکمانان بفروشند تا بتوانند بدهی دولت را بپردازند. مرحوم طباطبایی بر سر منبر گفته بود که قوچانی‌ها سیصد دختر خود را به ترکمان‌ها فروخته‌اند. بعضی از این دخترها را در حال خواب از مادرهایشان جدا کرده بودند. شعر تصنیف‌وار مؤثری در سال ۱۳۲۵ در روزنامه «صوراسرافیل» انتشار یافت که زبان حال دختران قوچان بود:

بزرگان جملگی مست غرورند        خدا کسی فکر ما نیست
رعیت بی‌سواد و گنگ و کورند       خدا کسی فکر ما نیست
هفده و هجده و نوزده و بیست
ای خدا کسی فکر ما نیست

گر از کوی وطن مهجور ماندیم        خدا کسی فکر ما نیست
وگر از هجر او رنجور ماندیم            خدا کسی فکر ما نیست
نپنداری ز عشقش دور ماندیم        خدا کسی فکر ما نیست
هفده و هجده و نوزده و بیست
ای خدا کسی فکر ما نیست

مگر مردان ما را خواب برده        خدا کسی فکر ما نیست
غیوران وطن را آب برده            خدا کسی فکر ما نیست
که اغیار آب از احباب برده        خدا کسی فکر ما نیست
هفده و هجده و نوزده و بیست
ای خدا کسی فکر ما نیست

▬    مرحوم ناظم‌الاسلام در کتاب خود «بیداری ایرانیان» نوشته است که رعایا دختران سه ساله خود را به پنج هزار یا یک تومان می‌فروختند که پول آن را برای مالیات بدهند. از مأمور حکومت تنها خواهششان آن بود که آن‌ها را در حال خواب ببرند! ادبیات این دوره شرح یک چنین ماجراهایی است. در همین دوره است که عده‌ای از نویسندگان و خطیبان، چون صوراسرافیل و ملک‌المتکلمین و سید جمال واعظ، جان خود را بر سر صراحت بیان خود می‌نهند و از پس، آن‌ها شاعران شهید گونه می‌آیند.
▬    ما اینان را نباید از یاد ببریم؛ زیرا، سخنگوی خودرو و جوشان مردم زمان خود هستند. بعد از آن‌ها دیگر هرگز زبانی به خلوص و برهنگی زبان این شاعران نیافته‌ایم. متأسفانه همه آن‌ها قربانی این خلوص شدند که در طغیان خشم، دست‌خوش افراط و تندگویی بود، و ایران هرچند افراط را می‌پسندد، در عین حال، پس از چندی آن را مجازات می‌کند، پس از آن‌که عذاب آن را چشیده است!‌
▬    این عده کم و بیش مسائل مشترکی را به بیان آورده‌اند که پس از رفتن آن‌ها باز هم لاینحل ماند، برای آن‌که دست روی موضع‌های اساسی درد گذاشته بودند. مرحوم یحیی آرین‌پور که «حدیث آزادی» را در مسیر معینی قول داشته است، و از این رو، به زمان و مکان توجه کافی ندارد، در کتاب خود نوشته است: «نه عشقی و نه عارف، دموکرات پابرجایی نبودند و هیچ یک از آنان دورنمای روشنی از سیاست‌های دنیا در مدنظر نداشتند. هر دو گوینده به اهمیت قاطع و بی‌چون و چرای «فرد» مؤمن بودند و انقلاب‌خواهی آن‌ها غالباً بی‌برنامه و هدف بود. میهن‌پرستی مفرط آنان گاهی منجر به اندیشه واهی ایجاد ایران بزرگ می‌شود» (از صبا تا نیما، ج ۲ / ص ۳۸۱). از عبارت‌های «بی‌برنامه و هدف»، «اندیشه واهی ایجاد ایران بزرگ» خوب بر می‌آید که چه گناهی را متوجه این افراد می‌دانسته است.
▬    این چند شاعر هر چه بودند، آیینه زمان خود بودند و سخنگوی یک مشت مردم دل‌سوخته آشفته کارد به استخوان رسیده. در شعرهای اینان مضامین انسانی، که از قدیم تا امروز، از سراسر شرق تا افریقا، بیانگر ابتلای مردم بوده است، به کار رفته، نه اندیشه‌های حزبی و سندیکایی که هنوز در ایران شکل نگرفته بود، و زمانی هم که گرفت، دیدیم که به چه صورتی در آمد. اکنون، بیاییم بر سر توضیح کوتاهی بر سر هر یک از اینان.

░▒▓ عارف
▬    طی صد سال اخیر اگر یک نفر را بخواهیم نام ببریم که عنوان «شاعر ملی» به او بپردازد، آن ابوالقاسم عارف قزوینی است. عارف شاعر خوبی نیست، زبان را درست نمی‌داند، اندیشه‌ای که شعر را به عمق ببرد ندارد، در ترکیب کلمات سهل انگار است؛ ولی، شور و ناله‌ای در سخن اوست، چون نوای مرغی زخمی، که شعر او را در اعماق روح می‌نشاند. گذشته از این، مجموع شخصیت عارف به دنبال شعرش راه می‌افتد و خواننده را سایه‌وار دنبال می‌کند، و در این رهسپری، ما در می‌یابیم که با دردمندترین سراینده آزادی ایران همراه هستیم. مقدمه‌ای که بر دیوان خود راجع به بخشی از زندگی خویش نوشته، باز نثر خوبی نیست، ولی، همان دلنشینی را دارد که شعرش. در خلال آن به نکته‌هایی بر می‌خوریم که نظیرش را هیچ یک از گویندگان معاصرش به بیان نیاورده‌اند.
▬    عارف بی‌پروا هر چه را که می‌اندیشد، بر قلم می‌آورد (یا لااقل قسمتی از هر چه را که می‌اندیشد)، و این بر اثر عکس‌العملی است که محیط سنگدل و ریا کار و آشفته کشورش در او ایجاد کرده است. وی آن گونه که روش ایرانی و خاص طبایع پرشور است، از غلو در امان نیست، ولی، غلوهای او یک هسته واقعیت در بر دارد.
▬    دوران خود را «ننگین‌ترین دوره‌های زندگی بشر» وصف می‌کند. این دوره انتقالی از کهنگی به تجدد سطحی همه نشانه‌های انحطاط را در خود دارد، و عیب‌های جامعه ایرانی در محیطی که عارف با آن سر و کار دارد، به اوج بروز خود می‌رسند. عارف یکی از کسانی است که قربانی استعداد خود می‌شوند. نوعی جرثومه تخریبی در آن‌هاست که از همان آغاز آنان را به جانب تلخ کردن زندگی خود می‌راند، و چه بر حسب اتفاق، چه به قصد، اغلب در معرض حوادثی قرار می‌گیرند که باید به فاجعه یا ناکامی ختم گردد.
▬    با کسانی که دوست می‌شود و دل به آن‌ها می‌بندد، یا کشته می‌شوند، یا خودکشی می‌کنند، یا حداقل به مرگ تدریجی می‌افتند، مانند خود او. دوست دوره جوانیش «مرتضی خان» و «عبدالرضا خان» هر دو خود را می‌کشند. دوست دیگرش «حسن خان» به جرم وطن‌دوستی، به دار آویخته می‌گردد. از همه بدتر اتفاق خراسان است یعنی، قتل «کلنل محمد تقی خان پسیان» که عارف هرگز از زیر بار آن کم راست نمی‌کند. در عشق‌هایش نیز پشت سر هم شکست می‌خورد و خود او نیز طالب این شکست است. دختری قزوینی را دوست می‌دارد که او را به او نمی‌دهند. پدر دختر می‌گوید: «من تابوت دختر خود را هم به دوش یک جوان ولگرد لوطی نخواهم گذاشت! » دختر دیگری که او به او و او به او دل می‌بندد، به طرزی دل‌خراش نابود می‌شود. عارف به هر دری می‌زند، درها مانند قلعه طلسم شده، به رویش چفت می‌شوند. وی به تمام معنی نمونه یک انسان سرگشته است، مانند «هلندی آواره»، قهرمان اپرای «واگنر»، که تنها عشق و فداکاری یک معشوق می‌تواند او را از آوارگی ابدی‌اش نجات دهد و آن را هم به دست نمی‌آورد.
▬    عجیب این است که عارف همه عوامل یک زندگی موفق را در اختیار دارد و مانند گاو نه من شیر، به همه آن‌ها پشت پا می‌زند: شاعر و نویسنده است، خوش آواز است، نوازنده است، خوش خط و ربط است، برازندگی دارد. در دورانی که سخنوری و بزم‌آرایی می‌توانسته است راه به کامیابی‌ها ببرد، او همه آن‌ها را تبدیل به نغمه مرگ می‌کند. علت آن است که عزای ایران را دارد، ایران بی‌پناه، له شده، ناموس باخته، شبیه به همان دختر زیبایی که به او دل بسته است، و به آسانی یک گنجشک از دست می‌رود.
▬    عارف یکی از طبایع سرکش زمان خود است که با هیچ یک از مرام‌ها و رسم‌ها و قیدها که مضر به حال مردم بداند، سرسازش ندارد. می‌نویسد: «گمان می‌کنم که از مادر آزاد زائیده شده بودم» یا «طبیعت مرا به قدری زمخت و گردن کلفت خلق کرده است که بیچاره و زبون عشق هم نشده‌ام»، ولی، زندگی خود را در گرو محبت می‌گذارد: «اسیر محبت و دوستی، که در راه این دو از همه چیز خود گذشته‌ام» راهی که در پیش دارد یک خطّ مستقیم است: «چیزی که همیشه خواهان آن بودم، حیثیّت و شرافت بود، نه فایده». بدبینی او نسبت به جامعه زمان خود، ناشی از تجربیّات تلخ زندگی است. می‌نویسد: «هوش زیاد در ایران، بدبختانه برای نداشتن محلّ استعمال، و نبودن کار، بیشتر صرف خطّ کج و تقلب و نادرستی می‌شود» نیز «تحصیل مال از راه شرافت در این مملکت اشکال دارد».
▬    عارف به قدری در عقاید خود صریح و مصمّم است که، حتی، به پدر خود رحم نمی‌کند و او را «وکیل خائن» می‌نامد و درست عکس وصیّت‌هایش را به کار می‌بندد. در زندگی تنها یک هدف در برابر خود دارد و آن سعادت کشورش است: «من نیز از ایّام کودکی تا هنگامی که عشق به وطن عزیز پیدا کردم که هر عشقی جز این عشق، عشق نبود عاقبت ننگی بود کمتر وقتی بوده است که بی‌عشق و محبّت زیست کرده... به همین سبب یک لحظه آب خوش از گلویم پایین نرفته است... و از آن می‌ترسم که از دست این مردم کارم به انتحار بکشد! » اکنون، چند نمونه از شعرهایش را ببینیم:

لباس مرگ بر اندام عالمی زیباست        چه شد که کوته و زشت این قبا به قامت ماست!‌
زحد گذشت تعدّی، کسی نمی‌پرسد        حدود خانه بی‌خانمان ما زکجاست؟
چه شد که مجلس شورا نمی‌کند معلوم        که خانه خانه غیر است یا که خانه ماست؟
خراب مملکت از دست دزدِ خانگی است        زدست غیر چه نالیم، هر چه هست از ماست!‌
اگر که پرده بیفتد ز کار، می‌بینی        به چشم، عارف و عامی در این میان رسواست

▬    مسائل روز و کلمات روزنامه‌ای با اصطلاحات تغزّلی آمیخته شده است:

بیمارِ درد عشق و پرستارم آرزوست        بهبود زان دو نرگس بیمارم آرزوست
ای دیده خون ببار، که یک ملتی به خواب        رفته است و من دو دیده بیدارم آرزوست
ایران خراب‌تر ز دو چشم تو ای صنم        اصلاح کار از تو در این کارم آرزوست

▬    و زندگی خود را در این غزل خلاصه می‌کند:

محیط گریه و اندوه و غصّه و محَنَم        کسی که یک نفس آسودگی ندید، منم
منم که در وطن خویشتن غریبم و، زین        غریب‌تر که هم از من غریب‌تر، وطنم!‌
چو گشت محرم بیگانه خانه، به- در گور        کفن به یار که نامحرم است پیرهنم

▬    ولی گاهی از بدبینی معهود به لحظه‌های خوش‌بینی می‌افتد:

به غیر عشق نشان از جهان نخواهد ماند        بماند عشق، ولیکن جهان نخواهد ماند
بدان که مملکت داریوش و کشور جم        به دست فتنه بیگانگان نخواهد ماند
بگو به عارف بی‌خانمانِ خانه به دوش        که جز خدا و تو کس لامکان نخواهد ماند

▬    از همه مؤثّرتر شعرهایی است که در سوگ «کلنل محمد تقی‌خان پسیان» سروده است:

مگر چسان نکنم گریه؟ گریه کار من است        کسی که باعث این کارگشته، یار من است
چو کوه غم پس، زانو به زیر سایه اشک        نشسته، منظره اشک آبشار من است
تدارک سفر مرگ دید عارف و گفت        در این سفر، کلنل چشم انتظار من است

▬    و سرانجام، این چند بیت درباره خود:

اندر وطن کسی که ندارد وطن، منم        آن کس که هیچ کس نشود مثل من، منم
آن کس که عیش گاه جم و کیقباد وکی        از بهر او شده‌ست چو بیت‌الحزن، منم
آن کس که در میانه مردم به سوءخُلق        بدخُلقیش کشید سوی سوءظن منم

▬    بعضی از شعرهای او با همه سستی، دور نیست که آب به چشم بیاورد. در میان شاعران صد سال اخیر، کس دیگری را نمی‌شناسم که به اندازه عارف در کند و کاو گریش، به عمق زخم کهنه ایران دست یافته باشد.

░▒▓ عشقی
▬    میرزاده عشقی که در سی و یک سالگی زندگی را ترک گفت، تا اندازه‌ای یادآور لر مونتوف شاعر روس می‌شود که بیش از بیست و هفت سال نزیست. تنها کوتاهی عمر وجه مشترک میان این دو نبوده، هر دو شاعرِ ناآرام بودند، و هر دو از وضع زمانه خود دل‌تنگ، هر دو جان بر سر گشاده‌زبانی خود نهادند. یک تفاوت زمانیِ نزدیک هشتاد سال میان آن دوست، و تفاوت مکانی نیز بدین سبب، لر مونتوف دردهای عمیق زندگی را در شعرهایش جا داده و عشقی بیشتر به مسائل روز پرداخته، با زبانی برافروخته و پرغیظ.
▬    عشقی مانند همه گویندگان حساس دوره جدید، ساده‌دل است. زود دل می‌بندد و زود می‌گسلد. در گسستن حق دارد؛ زیرا، هیچ یک از کسانی که به آن‌ها انتظار بسته، مانند خود او قاطع و خروشان نیستند. عشقی در واقع، ترجمان روح منقلب عاصی شده ایران و تراکم و تعّدد مصائب آن است. زبانش، گردنده به دشنام و نفرین است. می‌خواهد همه چیز را درهم بریزد و «عید خون» برپا کند. پیشنهاد می‌کند که هر ساله سالی پنج روز کارگزاران مملکت را به محاکمه صحرائی بکشند، و آن‌ها را به کیفر اعدام برسانند! گویا یقین دارد که همه آن‌ها مستوجب این مجازات خواهند شد. آن‌گاه، بقیه سیصد و شصت روز را آسوده زندگی کنند. نحوه تفکر او حاکی از روحیه آنارشیستی زمان است که عادتاً بر ملت‌های کارد به استخوان رسیده عارض می‌گردد.
▬    مضمون‌هایی که عشقی به کار می‌برد، در دایره همان چند موضوع اصلی است که معاصران همفکرش چون عارف و فرخی یزدی و سیداشرف‌الدین به کار می‌بردند، منتها نزد او با لحنی گزنده‌تر؛ و این موضوعات عبارتند از: رنج کارگر و دهقان، فاصله طبقاتی هولناک، ظلم و فساد دیوانیان، عقب‌ماندگی کشور در مقایسه با کشورهای پیشرفته، رواج جهل و خرافه، و بی‌حسی مردم، که در مجموع، می‌توان آن‌ها را «گناهکاران بی‌گناه» خواند.
▬    سرانجام، عشقی به علت سرکشی، بی‌حد و زبان تلخ خود، در خون خویش در غلتید. بسیار حیف شد، زیرا، اگر مانده بود، گذشت عمر او را پخته‌تر می‌کرد؛ اما، از سوی دیگر، راهی جز آن نبود، که دوران صد ساله اخیر، احتیاج به قربانی بسیار داشته است!‌
▬    اینک خلاصه آن‌چه عشقی می‌گوید: «ایده‌آل» یکی از معروف‌ترین شعرهای اوست که در آن با سه موضوع برخورد می‌کند: فساد زندگی شهری و شهری‌ها، فساد طبقه اعیان، فساد دستگاه دیوانی. شروع منظومه بدین گونه است:

عزیز عشقی، دشتی، تو خوب حال مرا        شناختی و از آن خوب‌تر، خیال مرا
تو بهتر از خود من دانی ایده‌آل مرا        تمام مایه بدبختی و ملال مرا

▬    ولی جدائی‌ای که بعد میان نوع زندگی دشتی و نوع زندگی عشقی پیش آمد، نشان داد که شخص مناسبی را برای درد دل انتخاب نکرده بود. خود عشقی هم بعد متوجه موضوع شد که نظرش را در باره او تغییر داد. در شعرهائی که تحت عنوان «ماست‌مالی» سرود، گفت:

ز دشت «ناریه»، «دشتی» به انتخاب «هوارد»        وکیل ملت و ذوالمجدوالمعالی شد
زاکل شیر شتر، سوسمار و موش دو پا        به فکر شغل وزارت، پی تعالی شد

▬    که در آن اشاره به آمدن دشتی از عراق است و مداخله «هوارد»، کنسول انگلیس در امر انتخابات. شعر «ایده‌آل» با همه نپختگی، خالی از لطافت نیست و در آن کوشش برای دست یافت به تازگی در آن محسوس است. بعضی از وصف‌ها زیباست:

اوائل گل سرخ است و انتهای بهار        نشسته‌ام سرسنگی کنار یک دیوار
جوار دره دربند و دام کهسار        فضای شمران اندک ز قرب مغرب تار
هنوز بد اثر از روز، بر فراز اوین

▬    و پدر پیر، مرگ دخترش را این‌گونه بیان می‌کند:

به زیر خاک سیه‌فام، مریم‌ای مریم        چه خوب خفته‌ای آرام، مریم‌ای مریم
برستی از غم ایام، مریم‌ای مریم        بخواب دختر ناکام، مریم‌ای مریم
بخواب تا ابد ای دختر اندر این بستر

▬    آنگاه پیرمرد شرح بدبختی‌های خود را می‌دهد، چنان مالامال از کینه است که پیش‌بینی هراس آوری در کلام اوست:

بشد، سپس، سخنانی از آن دهان بیرون        که دیدم آینه سرزمین افریدون
شود سراسر، یک قطعه آتش خونین

تمام مملکت آن روز زیر و رو گردد        که قهر ملت با ظلم روبرو گردد..
بسیط خاک ز خون پلیدشان رنگین

▬    «ایده‌آل» در همان ناهمواری خود، یک تابلو زنده است و حاکی از نفرت عمیق گوینده آن به دستگاه حاکمه، و سرانجام، شعر با این بیت‌ها پایان می‌یابد:

عجب مداراگر شاعری جنون دارد        به دل همیشه تقاضای «عید خون» دارد
چگونه شرح دهم ایده‌آل خود به از این

▬    عشقی عزادار وضع موجود است، همه جا مرگ و اضمحلال می‌بیند. با مشاهده بینوایان روستایی و شهری دندان‌هایش از خشم به هم می‌خورد. در نمایشنامه «کفن سیاه» که پس از دیدن ویرانه‌های مداین سروده است، نومیدی عمیق خود را از زبان «خسرودخت» که در عزای مُلک، کفن سیاه بر تن دارد، چنین بیان می‌کند:

این طلسم است نه یک زمره ز آبادانی        این طلسمی است که در دهر ندارد ثانی
به طلسم است در آن، روز و شب ایرانی        جامه من کن این دعوی من برهانی

▬    یکی از منظومه‌های مهم عشقی «جمهوری نامه» است که هنگام طرح مسأله جمهوریت در مجلس چهارم که می‌خواست سردار سپه را به جای احمدشاه بنشاند، سروده است. در این منظومه همه کسانی را که در این ماجرا دست داشتند، با زبانی زنده وصف کرده است. برگردان آن، مصراع نومیدانه «دریغ از راه دور و رنج بسیار» است، و در آغاز آن با لحنی تلخ می‌گوید:

ترقی اندر این کشور محال است        که در این مملکت قحط‌الرجال است
خرابی از جنوب و از شمال است        بر این مخلوق آزادی وبال است
دریغ از راه دور و رنج بسیار

▬    و در غزل بسیار موثر «درد وطن» بر سر همین لحن نومیدانه باز می‌گردد:

ز اظهار درد، درد مداوا نمی‌شود        شیرین دهان به گفتن حلوا نمی‌شود
درمان نما نه درد، که با پا زمین زدن        این بستری ز بستر خود پا نمی‌شود
می‌دانم ار که سر خط آزادگی ما        با خون نشد نگاشته، خوانا نمی‌شود
کم گو که کاوه کیست؟ تو خود فکر خود نما        با نام مرده، مملکت احیا نمی‌شود
ضایع مساز رنج و دوای خود ای طبیب        دردی است درد ما که مداوا نمی‌شود

▬    در غزل «بی‌اعتنائی به فلک» وضع اجتماعی و روانی خود را بیان کرده است:

کشتی ما فتاده به گرداب‌ای خدا        یک ناخدا که تا بردش برکناره نیست
بیچاره نیستم من و در فکر چاره‌ام        بیچاره آن کسی است که در فکر چاره نیست
من طفل انقلابم و جز در دهان من        پستان خون دایه این گاهواره نیست
من عاشقم، گواه من این قلب چاک چاک        دردست من جز این سند پاره پاره نیست

▬    سرانجام، چون مجلس چهارم رأی به خلع قاجار و استقرار سلطنت پهلوی داد، این مستزاد معروف را سرود:

این مجلس چارم به خدا ننگ بشر بود        دیدی چه خبر بود؟
هر کار که کردند، ضرر روی ضرر بود        دیدی چه خبر بود؟
گفتند که بوده ست عدالتگه ساسان        آن روز که ایران
سرتا به سرش مملکت علم و هنر بود        دیدی چه خبر بود؟
من در غم این، کز چه عدالتگه کشور        شد دزد گه آخر
زین نکته غم اندر دل من بی‌حد و مر بود        دیدی چه خبر بود؟
هرگز یکی از این وکلا زنده نبودی        پاینده نبودی
این جامعه زنده نما، زنده اگر بود        دیدی چه خبر بود؟
وانگه شدی از بیخ و بن، این «عدل مظفر»        با خاک برابر
حتی نه به تاریخ از آن نقش صور بود        دیدی چه خبر بود؟
تنها نه همین کاخ سزاوار خرابی است        این حرف حسابی است
ای کاش که سرتاسر ری زیر و زبر بود        دیدی چه خبر بود؟

▬    عشقی همه عوامل یک شاعر برجسته را در خود دارد، منهای پختگی و سواد. او نیز پیر و نوع شعر روزنامه‌ای است که باب شده است. با عجله کلمات را دنبال هم می‌گذارد و به تأثیر سیاسی شعر بیشتر معتقد است، تا تأثیر ادبی پایدار. چون شعرش مورد استقبال مردم است، اعتمادی به خود یافته و فرصت بهتر کردنش را ندارد. نماینده فکر آشوب زده زمان است که از فرط تب و تاب به زودی از نفس می‌افتد. روزگار پرتلاطمی که از بعد از مشروطه آغاز شده است، مانند گربه که یکی از پنج بچه خود را می‌خورد، استعدادهای سرشار را می‌پرورد و، سپس، له می‌کند. عشقی یکی از آن‌هاست. یکی از آن شمع دو سر سوز است که شعله تند می‌افکنند و زود نابود می‌شوند.

░▒▓ فرخی یزدی
▬    زمانی که من هنوز نوآموز دبستانی بودم، داستان فرخی یزدی را می‌شنیدم که بر سر زبان‌ها بود. می‌گفتند که چگونه به مناسبت شعری که در مدح آزادی گفته بود، ضیغم‌الدوله بختیاری حاکم یزد داد دهانش را بدوزند، و او همان گونه با دهان دوخته بر دیوار زندان نوشته بود:

به زندان نگردد اگر عمر طی        من و ضیغم الدوله و ملک ری

▬    آن گاه از شاعری و شهامت او حکایت‌ها گفته می‌شد. این تصور از فرخی در ذهن من بود تا آن که شهریور بیست آمد و انتشار کتاب‌های ممنوع آزاد گشت و از جمله دیوان فرخی در دسترس مردم قرار گرفت. همان زمان شعرهای فرخی را خواندم که به نظرم نه خوب آمد و نه بد. این روزها باز مروری بر آن‌ها داشتم. به نظرم از شعر عشقی و عارف و، حتی، نسیم شمال گیرایی کمتری دارد، ولی، از لحاظ سیاسی و اجتماعی به همان درجه از اهمیت است. فرخی خود با زجری که طی عمر کشید و زندگی پرتحرک دلیرانه‌ای که داشت، باید قدرش به عنوان یک رهرو راه آزادی ایران محفوظ بماند. تنوع شعرهای فرخی از همگنانش کمتر است. او غزل‌سرا و رباعی سراست و بیش از دیگران شعر را وسیله بیان مقصود سیاسی خود می‌داند، از این رو، سبک روزنامه‌نگاری را با صنعت لفظی همراه می‌کند.
▬    فرخی سوسیالیست مآب است و آرزوی استقرار حکومت کارگری از شعرهای او پیداست. با این حال، به هیچ وجه نمی‌شود گفت که شعر سوسیالیستی می‌سراید.
▬    مضمون‌های عمده شعر او همان‌هاست که نسیم و عشقی و عارف و بهار به کار برده‌اند؛ یعنی، فقدان آزادی، شیوع ظلم و تبعیض، استیلای سرمایه‌داری و جهل مردم. فرّخی بیش از هر چیز از آزادی حرف می‌زند. فی‌المثل:

آن زمان که بنهادم سر به پای آزادی        دست خود زجان شستم از برای آزادی
در محیط طوفان‌زای ماهرانه در جنگ است        ناخدای استبداد با خدای آزادی
فرّخی زجان و دل می‌کند در این محفل        دل نثار استقلال، جان فدای آزادی

▬    نیز این غزل:

رسم و ره آزادی یا پیشه نباید کرد        یا آن‌که زجانبازی اندیشه نباید کرد
در سایه استبداد پژمرده شد آزادی        این گلبن نورس را بی ریشه نباید کرد

▬    و این غزل که آن را در زندان قصر سروده است:

به زندان قفس مرغ دلم چون شاد می‌گردد؟        مگر روزی که از این بند غم آزاد می‌گردد
زآزادی جهان آباد و چرخ کشور دارا        پس از مشروطه، با افزار استبداد می‌گردد
دلم از این خرابی‌ها بود خوش زانکه می‌دانم        خرابی چون که از حد بگذرد، آباد می‌گردد
زبیداد فزون آهنگری گمنام و زحمتکش        علمدار و علم چون کاوه حدّاد می‌گردد
به ویرانی این اوضاع هستم مطمئن زان‌رو        که بنیان جفا و جور، بی‌بنیاد می‌گردد

▬    و سرانجام، این غزل معروف که زمانی که در «دربند» تحت نظر بوده است، سروده:

ای که پرسی تا به کی در بندِ در بندیم ما        تا که آزادی بود در بند، دربندیم ما
خوار و زار و بی‌کس و بی‌خانمان و در بدر        با وجود این همه غم شاد و خرسندیم ما
مادرِ ایران نشد از مرد زائیدن عقیم        آن زن فرخنده را فرزانه فرزندیم ما

▬    این غزل که مربوط به سرمایه‌دار و دهقان است، گویا اشاره‌اش به احمدشاه باشد:

سرپرست ما که می‌نوشد سبک رطل گران را        می‌کند پامالِ شهوت دسترنج دیگران را
پیکر عریان دهقان را در ایران یاد نارد        آن که در پاریس بوید روی سیمین پیکران را
شد سیه روز جهان از لکّه سرمایه‌داری        باید از خون شست یکسر باختر تا خاوران را

▬    و ظلم- بیداد می‌کند:

این کشور ویرانه که ایران بودش نام        از ظلم، یکی خانه آباد ندارد
دل‌ها همه گردیده خراب از غم و اندوه        جز بوم در این بوم، دل شاد ندارد

▬    و همه بدبختی از دشمن خانگی است:

بدبختی ما تنها از خارجه چون نبود        هر شکوه که ما داریم از داخله باید کرد
با جامه مستحفظ در قافله دزدانند        این راهزنان را طرد از قافله باید کرد
اهریمن استبداد، آزادی ما را کشت        نه صبر و سکون جایز، نه حوصله باید کرد

▬    و عیب اصلی را از بی‌حسی مردم می‌داند:

این همه از بی‌حسی ما بود کافسرده‌ایم        مردگان زنده، بلکه زندگان مرده‌ایم

▬    و نیز: شقاوت پیشه‌ای خون‌ریز چون ضحّاک می‌خواهم! تا جهل حاکم است رهائی نخواهد بود:

تا نشود جهل ما به علم مبدّل        پیش ملل بندگی ماست مسجّل
توده ما فاقد حقوق سیاسی است        تا نشود جهل ما به علم مبدّل
فی‌المثل آن آهنی که اهل اروپا        ساخته ماشین از آن و توپ و مسلسل
در کف ما چون فتاد، از عدم عِلم        با همه زحمت کنیم انبر و منقل

▬    رباعی‌های فرخی از غزل‌هایش سست‌تراند، و اگر رنگ روز از آن‌ها برداشته شود، چیز چندانی در آن‌ها باقی نمی‌ماند. تعجب می‌کنیم که می‌بینیم مضامین این شاعران چه راه درازی طی کرده، بی‌آنکه از نَفَس بیفتد. دردهایی که آن‌ها سراینده‌شان بودند، می‌بایست طی هفتاد سال، گاه خاموش و گاه خروشان، پخته شود، تا سرانجام، به انفجار برسد. مانند «مرغ حق»، غریو آوردند و کسی نشنید. تنها صحنه‌های سیرک و نمایش تغییر کرد. آن قدر نشنیدند تا پنبه‌هائی که در گوش بود، به گلوله‌های سربی تبدیل گردید. ارزش شاعری و استحکام اندیشه سیاسی این عدّه ولو کم باشد، از آن‌جا که آنان سخنگوی بغض فرو خورده ایرانی قرار گرفتند، باید حقّشان شناخته بماند.
مأخذ: اطلاعات سیاسی-اقتصادی
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در جمعه, 27 دی 1392 ساعت 22:51

مرورشارل‌بتلهایم‌درسال‌های‌گورباچف(۳)؛ ملاحظات‌کلی‌دربارۀپرسترویکادراقتصاد

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشت ادامه مطلب...آزاد از شارل بتلهایم؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


░▒▓ افسانۀ برنامه ریزی «اجباری» و مو به موی اقتصادی شوروی: پرسش‌هایی دربارۀ نقش بازار
▬    در طول سال‌های آخر، اختلاف بیش از پیش آشکاری در طرح‌های اقتصادی شوروی از یک سو و تحول واقعی اقتصاد این کشور از سوی دیگر موجب آن شد که «برنامه‌ریزی اجباری» چهره افسانه‌ای زیان‌آور به حال اقتصاد واقعی را به خود بگیرد. تحلیل چندین اقتصاددانان شوروی، نظیر آکادمیسین آگانبگیان، نیز بر خصلت زیان‌آور و افسانه‌وار این گونه برنامه‌ریزی‌ها به ویژه در چارچوب یک اقتصاد پیچیده تاکید می‌کردند. این امر، اقتصاددانان مذکور را واداشته که ضرورت ارائه سهمی بزرگ‌تر به «مکانیسم‌های بازار» را بپذیرند، و به این ترتیب، بدون آنکه خود اذعان کنند، به راهی قدم گذارند که پیش از آن‌ها، مجارستان و چین آن را پیموده بودند.
▬    یکی از برهان‌هایی که دائماً از سوی مخالفان برنامه ریزی اجباری مطرح می‌شد، آن بود که این گونه برنامه ریزی نمی‌تواند اقتصاد را در انطباق با «اهدافی» که برای آن در نظر گرفته شد، تحول دهد.
▬    به عقیدۀ شملف، موقعیت اقتصادی شوروی گویای دو کاستی بزرگ بود که به نظام پایه ریزی شده در دورۀ استالین تعلق داشتند: نخست، وجود بازاری که در آن به دلیل کمبودهای عمومی برتری هر غلبه با تولید کنندگان است و سپس بی‌علاقگی مؤسسات و کارخانه‌ها به پیشرفت علمی و فنی.

░▒▓ دلایل پذیرش پرسترویکای اقتصادی از سوی حزب کمونیست اتحاد شوروی
▬    بحران شوروی، پیش از هر چیز، بحران سرمایه‌داری شوروی به شکلی است که از پایان دهۀ بیست به بعد تحول یافته است. این شکل، نوعی «سرمایه‌داری حزبی» است که زیر لوای دستگاه حزب کمونیست اتحاد شوروی قرار گرفته است. دستگاه حزب زهدانی است که طبقۀ حاکم در شوروی «بورژوازی حزبی» درونش جای می‌گیرد. بحران این شکل از سرمایه‌داری، بحران ساختی است به این معنی که حل آن جز از راه دگرگونی شیوۀ تنظیم اقتصادی و اشکال انباشت ممکن نیست و این احتمالاً همان هدفی است که پرسترویکا بدون آن که تحلیلی تئوریک به این شکل انجام دهد در پی آن است.
▬    سخن گفتن طرفداران پرسترویکا از «خودگردانی سوسیالیستی» نه تصادفی است و نه از سر سفسطه. در واقع، تغییراتی که به نام این «خود گردانی» آغاز شدند نیز، در چارچوبی ویژه، هدف انطباق با جهش‌های فنی پایان قرن حاضر را دنبال می‌کردند و به این منظور برآن‌اند که مناسبات اجتماعی را در بردی که هنوز قابل پیش بینی نیست، دگرگون سازند. تولد سرمایه‌داری نوین شوروی، تولید هنوز نامحسوس یک نظام نوین اقتصادی اجتماعی است و این همان افق ناگفتۀ پرسترویکای گورباچف، یعنی «انقلاب سوم شوروی» است.

░▒▓ هدف‌های کلی پرسترویکای اقتصادی
▬    یکی از هدف‌های روشن پرسترویکا، ایجاد شرایطی بود که به شوروی امکان دهند عقب‌ماندگی فنی خود را که بر سطح زندگی مردم و قابلیت توسعۀ اقتصادی و نظامی‌اش تأثیر می‌گذاشت، جبران کند. پرسترویکای اقتصادی به دنبال آن بود که مکانی تعیین کننده به خواست‌های مصرف کنندگانی که قادر به پرداخت بهای محصولات هستند، به ابتکارات، پروژه‌ها و نوآوری‌های کارخانه‌ها و سازمان‌های دولتی عرضه کند.
▬    اهداف اصلاح اقتصادی در دو جنبه بسیار مستقل از یکدیگر به چشم می‌خوردند: نخستین جنبه به تنظیم کلی نظام مربوط بود که دیگر نباید حتی به نحو صوری تحت انقیاد محدودیت‌های ناشی از برنامه‌ریزی تفصیلی اقتصاد قرار می‌گرفتند. این گونه برنامه‌ریزی به دلیل کمبود واقع‌گرایی در طرح‌های اقتصادی رقم بی‌شمار «پیش‌بینی»، به ندرت به اهداف قید شده دست می‌یابند؛ و دوم آنکه اداره برنامه‌ریزی ناچار بود روش‌های کم و بیش مشابه با گذشته را پیش گیرد و برای کارخانه‌ها و مؤسسات قواعدی در میزان تولید و در مورد وسایل و چگونگی تولید تعیین کند. این روش به مدیران امکان می‌داد تا اندازه زیادی به شیوه مورد علاقه خود بر بازار عمل کنند؛ بازاری که در آن تقاضا از عرضه بیشتر شود، و بدین ترتیب، مدیران چندان نگرانی نسبت به کیفیت کالاهای خود نشان نمی‌دادند.

░▒▓ روابط میان «نوسازی ریشه‌ای اقتصاد» و سایر جنبه‌های پرسترویکا
▬    آگاهی یافتن به این نکته که در شرایط اقتصادی و اجتماعی بیش از پیش نگران کننده کشور، شوروی دیگر نمی‌تواند جز با نفی ریشه‌ای نظام مدیریت و «برنامه‌ریزی دیوان سالارانه» سابق موقعیت بین‌اللملی خود را حفظ کند.
▬    آن «انقلاب ایدئولوژیک» که پرسترویکای اقتصادی را به جهش وا دارد و زنده‌ترین خصوصیات آن را ممکن سازد، در حرکتی متقابل به معنای آغاز انقلابی سیاسی خواهد بود که به دگرگونی‌هایی ژرف در مناسبات اجتماعی خواهد انجامید. تغییرات آخر حیات اتحاد شوروی در زمینۀ ایدئولوژیک، سیاسی و اجتماعی عمدتاً پیامد موقعیت اتحاد شوروی و اشکال ویژۀ رشد مبارزات اجتماعی در آن به حساب می‌آمدند و در عین حال، نتیجۀ ضروری پایه‌های «مشروعیت یافتن» بازسازی عمومی اقتصاد نیز محسوب می‌شدند. پس، این دگرگونی‌های مختلف را باید لااقل تا اندازه‌ای نتیجه پرسترویکای اقتصادی دانست.
مآخذ:...
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در جمعه, 27 دی 1392 ساعت 11:51

پروتکل اجرایی تحقق ”توسعه مقاومتی“

فرستادن به ایمیل چاپ

دکتر ادامه مطلب...حامد حاجی‌حیدری؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


░▒▓ قضیه
▬    از دی‌ماه هزار و سیصد و نود تا کنون، واکنش شدید اقتصاد ما به تحریم‌ها، علاوه بر آن که نشان از عظمت «فلج‌کننده‌ترین تحریم‌های تاریخ» داشت، نشان از این هم داشت که اقتصاد ما، به رغم هدف‌گذاری‌های مصرح در قانون اساسی و اصرار بر کلید واژه «استقلال»، و همچنین، طراحی‌های نظری آغاز انقلاب، به هدف اقتصاد مستقل و مقاومتی دست نیافته است.
▬    تز اصلی این است که آن چه به عنوان برنامه‌های توسعه در مقطع پس از جنگ اجرا شده، هر چند که مواهب بسیاری برای کشور داشته، و ما را وارد مرحله «خیز توسعه» کرده است، با این حال، می‌توان آن را در قالب کلی «توسعه برون‌زا» ارزیابی کرد. به عبارت دیگر، توسعه و مزیت‌های کشور در قالب یک تقسیم کار جهانی تعریف شده است، طوری که با انفصال از نظام جهانی سرمایه‌داری در اثر تحریم‌ها، یا با تلاطم‌های اقتصاد جهانی، اقتصاد کشور ما هم متلاطم می‌گردد. این، موضوعی است که آیت الله سید علی حسینی خامنه‌ای در سخنرانی نوروزی-رضوی نسبت به آن هشدار دادند، و خیلی پیش از آن، از نوروز سال هشتاد و هشت، با اصلاح الگوی مصرف، فرآیند رفع و رجوع آن را آغاز کردند.
▬    دست‌یابی به منظور اقتصاد مقاومتی و مستقل، مستلزم تغییر رفتار اقتصادی طبقه متوسط شهری که رشد قابل ملاحظه‌ای داشته است، و عملاً نقش چشم‌گیری در تولید اجتماعی نقشی ندارد، و همچنین، دگرگونی سبک زندگی و الگوی مصرف آنان و ارزش‌های حاکم بر ایشان، گسترش تکنولوژی‌ها و دانش بومی، و از همه مهم‌تر، مستلزم ارتقاء عدالت است.
▬    ما به یک خط جدید برنامه توسعه نیاز داریم. تأخیر در به رسمیت شناختن این بازسازی و تعویق مداوم آن، گسترش مشکلات و تعمیق نارضایتی‌ها، سست کردن مشروعیت انقلاب و اراده سیاسی برآمده از آن، راندن نیروهای متعهد و بی‌اعتبار کردن آنان، خدشه‌دار شدن پیوندها و وحدت‌ها، و تقویت و فربه شدن جمعیتی که خواهان پیوستن به نظام جهانی بحرانی است، مجموعه عواملی هستند که نسبت ما با این شرایط را به یک ناکجاآباد منفی سوق خواهد داد.

░▒▓ تدارک اصول نظری
▬    در ترسیم خط جدید توسعه بر مبنای اقتصاد مقاومتی، اولین پیش‌فرض ناروایی که باید از آن عبور کرد، ضرورت اعلام وفاداری تئوریک به الگوی نظری عمومی است که طراحی شده است تا ما را به دیگری نظام غرب تبدیل کند و ریسک‌های آن را به سمت ما سرریز نماید. این الگوی توسعه طراحی شده در سازمان ملل متحد و بانک جهانی و تجارت جهانی، طوری ساخته و پرداخته شده است که در آن برای کشورهای مختلف جهان در تقسیم کار جهانی، جایی در نظر گرفته شده است که در نهایت، جایگاه ممتاز ممالک پیروز در نبرد جهانی دوم را تضمین نماید. ظاهر رسوای چنین تدبیری را می‌توان در شاکله شورای امنیت دید؛ شاکله‌ای که به صورت‌های پنهان‌تری در همه جا کپی شده است. توسعه‌ای که در مجموع، ناظر به نیازهایی است فراملی، یعنی فراتر از محدوده تعیین شده جامعه و بی‌اعتنا به شرایط و نیازهای درون جامعه.
▬    اندیشه ناروای دیگری که مانع ایجاد می‌کند، تأکید بر توسعه بخش‌های مدرن و خدماتی و معطوف به مقدورات طبقه متوسط جدید نوپدید، و بی‌توجهی به ساز و کارهای بومی و شیوه‌های تاریخی تولید در جامعه ایران است. متأسفانه، امروزه بسیاری، خاصه تحت تأثیر علوم انسانی مدرن و شیوه‌های کار و مدیریت غربی، معتقد شده‌اند که باید از موی سر تا ناخن پا، غربی شویم. اگر حسن تقی‌زاده چنین باوری داشت، خطایی علی‌حده بود، ولی اکنون که امواج انتقادات کوبنده به مدرنیت غربی، به نحو پخته و عمیقی به کشور ما رسیده است، این تصور غرب‌گرا، جای اعجاب دارد.
▬    پندار ناروای دیگری که برای گام نهادن در خط اقتصاد پویای مقاومتی باید از آن عبور کنیم، پنداری است که میان یک اقتصاد واداده و برون‌زا از یک سوی، و یک اقتصاد انزواطلب و محصور از جنس کره شمالی تاب می‌خورد، و نمی‌تواند واقع‌بینانه راه سومی را پیشنهاد دهد. در این تصورات غالب، اقتصاددانان مسلط و دوستدار سرمایه‌داری، اصلاً به این سؤال نمی‌اندیشند که چگونه می‌توان با اتکاء به توان درونی سرزمین، به بازار جهانی راه یافت، و با اندکی مهارت که سابقه آن را پس از انقلاب کم نداشته‌ایم، جایگاه خود را در چانه‌زنی با قدرت‌های بزرگ بهبود بخشیم. ما باید قواعد و سبک ویژه خود را در این بازی پیگیری کنیم. ما در بازی‌ای که قواعد آن را دیگران تعریف کنند و مدام با جر زنی قواعد آن را تغییر دهند، بازیگر ماهری نخواهیم بود.

░▒▓ گام‌های اقدام: تحقق ”ظرفیت‌ها“ و تابلوی اقتصادی کشور
▬    در برنامه‌ریزی مقاومتی توسعه، اصل مهم، عبارت است از استفاده از هر آنچه استفاده شدنی و کارآمد است، و بسیج همه چیز و همه کس و در یک کلام، همه «ظرفیت‌ها»، در جهت تحقق خواسته‌ها و قواعد مستقل و آرمانی، و در عین حال اصولی و واقع‌بینانه.
▬    از این قرار، هیچ چیز، در این ترتیبات توسعه، مهم‌تر از پیوستگی دانش بومی توسعه مستقر در کف سرزمین، و برنامه‌ریزی بر تارک حکمرانی نیرومند و در عین حال چابک نیست.
▬    به عبارت دیگر، با بررسی همه جانبه و نهادی کردن امر تحقیق و جمع‌آوری اطلاعات در کف سرزمین، با استفاده از شمار بسیار نیروهای تربیت یافته در رشته‌های مختلف علوم انسانی، باید توسعه همه جانبه و عقلایی اجزاء به هم مرتبط ساختار جامعه صورت پذیرد. شاخص‌های این توسعه بر اساس انتخاب اصلح متکی بر رابطه بین امکانات بالقوه و بالفعل، و ابزار و دانش و مواد موجود و قابل حصول، به نحو واقع‌بینانه مشخص می‌شود. ثبات قدم در اجرای برنامه‌هایی که چنین با دقت و هوشمندی و چابکی، و با آرمان‌خواهی در عین واقع‌بینی تهیه می‌شوند، تضمین کننده نتیجه نهایی از فرآیند مستمر شناسایی و برنامه‌ریزی برای تحقق «ظرفیت‌ها» خواهد بود.
▬     اصل دوم در چرخش اقتصاد ایران به سمت یک اقتصاد مقاومتی، همان طور که رهبری عالی جمهوری اسلامی، مقام معظم رهبری، در سال هشتاد و هشت تشخیص دادند، طراحی الگوی جدیدی برای رفتار اقتصادی مردم در عرصه‌های مختلف زندگی است، که در منابع تحت عنوان «اصلاح الگوی مصرف» مورد بررسی قرار گرفته است. طراحی الگوی جدید رفتار اقتصادی، به سرشماری اقلام مصرفی نیازمند است تا معلوم شود که جامعه ایران چه مصرف می‌کند، و به چه دلیل مصرف می‌کند. باید پرسید که انگیزه مصرف همه چیزهای مصرف شدنی چه به صورت مادی و معنوی چیست، و جامعه برای مصرف چنین کالا و خدمات پیش گفته چه هزینه‌ای می‌پردازد و به چه میزان از منابع نسل آینده برای امور روزمره صرف می‌شود، و از همه مهم‌تر، چه میزان از این نیازها، وابسته به تأمین منابع بیرونی کشور است.
▬    با سرشماری کامل ظرفیت‌ها و مصارف، تابلوی اقتصادی کشور کامل می‌گردد. در حین تکمیل مستمر چنین جدول گسترده و عظیمی باید به تحلیل آن پرداخت، و با توجه به پارامترهای مختلفی از جمله روان‌شناسی مصرف، فوریت نیازهایی که از طریق مصرف کالا و خدمات تشفی می‌شوند، به رتبه‌بندی کالاها و خدمات مبادرت کرد تا معلوم شود که جامعه به مصرف چه کالا و خدمات غیرضروری و پرهزینه‌ای دست می‌زند، و از مصرف کالا و خدمات گوناگون، چه قشرهایی بهره‌مند می‌شوند و نقش آنان در تولید به چه میزان است، و اگر دسترسی به چنین خدمات و کالاهایی قطع شود، چه واکنش‌هایی برمی‌انگیزد و چه گروه‌هایی به چه میزان خسارت می‌بیند.
▬    این برآوردها در تابلوی اقتصادی کشور، به ما پیش‌نگره‌هایی در مورد عدم توازن‌های آینده نیز می‌دهد که می‌توان پیش از وقوع، آن‌ها را چاره کرد. تابلوی اقتصادی کشور، میزان وابستگی اقتصاد کشور، و ریز اقلام و خدمات مصرفی که در داخل بدون تولید مصرف می‌شوند و مردم بر اساس پیشینه طولانی توسعه برون‌زا، به مصرف آن‌ها عادت کرده‌اند و در مواردی، به ضروریات حیاتی زندگی قشرهایی تبدیل شده‌اند، معلوم گردد. بدین ترتیب، اولویت‌های تغییر مسیر تولید یا مصرف جامعه معلوم می‌شود. این تغییر مسیر، به سمت جایگزینی مصرف مادی و معنوی جامعه با چیزهایی است که کشور دارای مزیت بیشتری برای پاسخگویی به آن است. فرمول اصلی این است که نیازها به تولیدات برون‌زا، نباید در رده نیازهای حیاتی تعریف شود، و نیازهای اصلی طوری ترتیب داده شوند که با مزیت‌ها داخلی منطبق گردد. از سوی دیگر، می‌توان ظرفیت‌های تولیدی کشور را در جهت نیازهای مولد جدید سازمان داد.
▬    مزیت دیگر، تهیه تابلوی اقتصادی برای کشوری مانند ایران که هم‌اکنون در حال تبدیل شدن به یک قدرت منطقه‌ای و جهانی است و انزوا برازنده او نخواهد بود، این است که می‌تواند فعالانه در جهت تغییر ترکیب کالا و خدمات مصرفی منطقه نفوذ خود، آن را با مقدورات درونی خویش تطبیق دهد (همراه با اقتباس‌های آزاد از دکتر پرویز پیران).
مأخذ:رسالت
هو العلیم

یک دیدگاه: مرور پرونده‌های جنجالی فساد مدیران

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشت ادامه مطلب...از مهدی پورصفا؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬    با پایان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و به وجود آمدن فضای سیاسی اجتماعی جدید در درون نظام جمهوری اسلامی زمینه برای اجرای برنامه‌های جدید اقتصادی و سیاسی در کشور فراهم شد.

░▒▓ افسون ببرهای آسیایی
▬    این فضای جدید متأثر از چند مؤلفه جدید در عرصه داخلی و خارجی بود از سویی با اضمحلال اتحاد جماهیر شوروی و بلوک شرق و تفوق غرب در عرصه سیاسی و جهانی ایدئولوژی‌های چپ‌گرایانه با خلأی اساسی روبرو شدند که سبب شد تا اندیشه‌های سوسیالیستی و عدالت‌گرایانه نیز از روند تفکرات رهبران و مدیران اجرایی کشورهای در حال توسعه خارج شوند.
▬    از سوی دیگر، رشد جهشی برخی از کشورهای تحت زعامت بلوک غرب که روشن‌ترین نمونه آن در کشورهای موسوم به ببرهای آسیایی در ناحیه جنوب شرقی آسیا بود بسیاری از رهبران جهان سوم را به این تفکر سوق داد که آزادسازی اقتصادی و گسترش فضای سرمایه‌داری می‌تواند سبب رشد و جبران عقب‌ماندگی‌های گذشته شود.
▬    فضای ذهنی مدیران نظام جمهوری اسلامی ایران نیز در آن مقطع از این فضای بین‌المللی بی‌تأثیر نبود و ما شاهد بودیم که پس از پایان جنگ همین الزامات بین‌المللی و البته، تقاضای داخلی برای ایجاد گشایش اقتصادی سبب اجرای سیاست‌هایی شد که از آن به عنوان دولت سازندگی نام برده می‌شود.

░▒▓ سازندگی؛ از اوج تا سقوط
▬    این سیاست‌ها که نقطه اوج آن در دوران چهار ساله اول ریاست‌جمهوری هاشمی رفسنجانی ایجاد شد متکی بر آزادسازی بازار داخلی اعم از واردات و هم‌چنین، فروش ارز، زمینه‌سازی برای ورود سرمایه‌های خارجی به کشور و هم‌چنین، توسعه مصرف داخلی به عنوان روشی برای تحریک بازار و ایجاد رونق برای صنایع داخلی بود.
▬    این سیاست‌ها در نهایت پس از چند سال به بحران ارزی سال ۱۳۷۴ و بالا رفتن ناگهانی دیون خارجی کشور که اغلب به صورت یوزانس و فاینانس از بانک‌های خارجی صورت گرفته بود انجامید.
▬    در نهایت دولت به منظور جلوگیری از واژگون شدن اقتصاد کشور در برخی از این سیاست‌ها تجدید نظر کرد که از جمله می‌توان به تثبیت نرخ ارز اشاره کرد، اما، تبعات آن به نظر می‌رسد هم‌چنان کشور و نظام اداری را درگیر خود نگه داشته است چه این‌که پس از دولت سازندگی نیز دولت اصلاحات همین مشرب اقتصادی را البته، در شکل خفیف‌تر خود دنبال کرد.

░▒▓ طبقه مصرف گرای جدید در نظام جمهوری اسلامی
▬    این سیاست اقتصادی و اجتماعی گر چه بعضاً به بهبود مالی طبقات تهی‌دست روستایی و افزایش عظیم طبقه متوسط و هجوم بخش کثیری از جامعه به بازار مصرف انجامید، اما، نتوانست در میان این گروه‌ها حس تأمین و رضایت را به وجود آورد از سویی دیگر این طبقه متوسط جدید فاقد الگوهای یک طبقه متوسط مولد همانند آن‌چه که در کشورهای غربی شکل گرفته است بود.
▬    این طبقه متوسط جدید عملاً به دنبال بالا بردن مصرف کمپانی‌های جهانی بود که به تبع آن افزایش گروه‌های دلال و واسطه و درگیر در مشاغل مرتبط با مبادله کالاهای مصرفی را ایجاد کرد در قلب این طبقه متوسط نوع جدیدی از تراکم و ثروت شکل گرفت و به ظهور طبقه جدیدی از ثروتمندان انجامید.
▬    برای مشاهده این طبقه جدید ثروتمندان کافی است تا نگاهی داشته باشیم به برخی از محلات تهران که گوی سبقت را از آپارتمان‌های محلات گران شهرهایی هم‌چون پاریس و لندن را نیز ربوده‌اند.

░▒▓ از ۱۰۰ تا ۱۰ هزار میلیارد تومان
▬    این طبقه جدید کلان ثروتمند هم‌چون خاستگاه اصلی خود دو رویکرد اصلی داشت اول ارضای نیازهای مصرفی خود و دوم تأمین منافع خود از طریق تأمین ارتباطات گسترده با نهادهای دولتی و حکومتی که به تبع آن نیز گسترش فساد را می‌توان شاهد بود.
▬    منافع مصرفی این طبقه جدید و ضرورت ادامه پمپاژ کالاهای غربی به داخل کشور عملاً ایران را تبدیل به یکی از عظیم‌ترین واردکنندگان کالاهای کمپانی جهانی کرده است. واردات کالاهایی هم‌چون سنگ‌های زینتی، خودروهای گران‌قیمت، تجهیزات صوتی و تلویزیونی و سایر موارد که به شکل تساعدی در سال‌های اخیر افزایش پیدا کرده است تنها نمونه کوچک از این مصرف‌گرایی گسترده بوده که، حتی، سایر طبقات جامعه را نیز تحت تأثیر قرار داده است.
▬    رویکرد دوم که همان حفظ منافع تجاری از طریق ایجاد روابط گسترده بوروکراتیک است نشانه‌های مهمی را طی سال‌های اخیر از خود به جا گذاشته است که مهم‌ترین آن‌ها پرونده فسادهایی است که ارقام آن‌ها از ۱۰۰ میلیارد تومان به ۱۰ هزار میلیارد تومان رسیده است.

░▒▓ آبراموویچ‌های جدید نظام جمهوری اسلامی
▬    این طبقه نوکیسه جدید که در حقیقت، در دو دهه اخیر به ثروت فوق‌العاده‌ای رسیده است از لحاظ بینش سیاسی تعلقی به فرهنگ بومی ایران ندارد. این بورژوازی بوروکراتیک طبقه جدید کلان ثروتمندی است که از طریق یک بازار ناقص و دولتی به ثروتی انبوه دست یافته است و منشأ انباشت و تکثر ثروت خود را از طریق رانت‌های دولتی می‌بیند و از این طریق رشد و ارتزاق می‌کند. این طبقه جدید نه به دنبال منافع ملی است و نه به دنبال فرهنگ سنتی و عملاً به وسیله زور و تزویر نفوذ خود را در عمق دستگاه‌های حکومتی به پیش می‌رود.
▬    این طبقه جدید علاوه بر استفاده از رانت‌های دولتی پیوندهای محکمی نیز با طبقه حاکم ایجاد می‌کند تا هرگونه برخورد و تعقیب قضایی را به شدت برای نظام حاکم هزینه‌بردار کند و از سویی دیگر با ایجاد لابی‌های گسترده با مراکز قدرت به دنبال جلوگیری از هرگونه تغییری است که بتواند منافع خود را به خطر بیندازد.
▬    شاید روشن‌ترین نمونه چنین تغییری را بتوان در اتحاد جماهیر شوروی سابق مشاهده کرد که با گسترش خصوصی‌سازی اموال جدید طبقه جدیدی از یهودی‌های ثروتمند با ایجاد روابط دیوان‌سالاری با جریان حاکم به ثروتی جدید و افسانه‌ای دست می‌یابد که از نمونه‌های بارز آن می‌توان به آبراموویچ صاحب بزرگ‌ترین شرکت گازی روسیه و باشگاه چلسی انگلیس اشاره کرد.

░▒▓ خداداد، اولین هشدار
▬    اولین موردی که سبب شد تا زنگ‌های خطر در خصوص گسترش فساد اداری در کشور به صدا در بیاید اختلاس در بانک صادرات در زمان مدیریت ولی‌الله سیف رئیس کنونی بانک مرکزی بود.
▬    فاضل خداداد که هنوز در خصوص وابستگی‌های خانوادگی وی نیز بحث‌های بسیاری در جریان است به جرم اختلاس یک‌صد و بیست و سه میلیارد تومانی از بانک صادرات به اعدام محکوم شد.
▬    در آن زمان این پرونده یک همکار مهم دیگر نیز داشت و آن هم مرتضی رفیق‌دوست برادر محسن رفیق‌دوست از فرماندهان سابق جنگ بود؛ گر چه بعدها محسن رفیق‌دوست به این نکته اشاره کرد که برادرش تنها به دنبال حل مشکل بانک و البته، پرداخت بدهی وی بود.
▬    خداداد در دادگاهی به ریاست قاضی حجت‌الاسلام اژه‌ای به اعدام محکوم شد و مرتضی رفیق‌دوست به حبس ابد. البته، رفیق‌دوست بعدها با کاهش حبس وی به ۱۵ سال زندان آزاد شد.
▬    فاضل خداداد اولین پرونده فساد اقتصادی بود که به اعدام ختم شد، اما، پرونده‌های بعدی نشان داد که نخ این ماجرا سر دراز دارد و به ارقام درشت‌تری نیز ختم خواهد شد.

░▒▓ پتروپارس، از ترکان تا مشارکت
▬    از همان ابتدا صنعت نفت به عنوان یک صنعت پول‌ساز در سطح جهانی مورد توجه تمام سوداگران قرار داشت و پس از پایان جنگ تحمیلی و ضرورت افزایش صادرات نفت این صنعت در داخل ایران به عنوان بستری جذاب برای توسعه فعالیت‌های سوداگرانه مورد توجه قرار گرفت.
▬    از همان ابتدا نفوذ یک جریان ناسالم به عرصه قراردادهای نفت و گاز هشداری بود که از سوی برخی از مسؤولان مطرح می‌شد و به نظر می‌رسید که این نفوذ دقیقاً از سال‌های پس از پایان جنگ آغاز شد.
▬    در خاطرات بوذری یکی از دلالان نفتی که بعدها از مهدی هاشمی در دادگاهی در کانادا شکایت کرد به وضوح به این نکته اشاره شده است که پسر رئیس‌جمهور وقت ایران به دنبال دریافت سهم خود از قراردادهای پروژه پارس جنوبی بوده است.
▬    در اواخر دهه ۷۰ نیز بار دیگر بحث پروژه پارس جنوبی در نهادهای نظارتی پر سر و صدا می‌شود و آن هم رانت‌خواری هنگفت به واسطه دور زدن قانون برگزاری مناقصه در این باره بود.
▬    بعدها روزنامه کیهان این‌گونه عنوان کرد که قراردادهایی به ارزش ۸ میلیارد دلار در فازهای ۱، ۶، ۷ و ۸ پارس جنوبی بدون انجام مناقصه به شرکت‌های وابسته به آقایان ترکان مشاور فعلی روحانی و بهزاد نبوی از وابستگان حزب مشارکت واگذار شده است که این شرکت‌ها به جای ایران در لندن ثبت شده بود.
▬    این مسأله به آن‌جا انجامید که علی‌اکبر محتشمی‌پور رئیس فراکسیون دوم خرداد در مجلس شورای اسلامی نسبت به این مسأله اعتراض کرد و آن را شبهه‌برانگیز خواند.
▬    رئیس وقت سازمان بازرسی کل کشور نیز در سوم شهریورماه سال ۱۳۸۰ تصریح کرد: در بازرسی از بخش خصوصی شرکت پتروپارس متأسفانه به تخلفات حقوقی عدیده‌ای برخوردیم که شرکت این شرکت‌ها توان مالی آن را نداشته، اما، شورای اقتصاد به آن‌ها پروژه‌هایی را واگذار کرده است.
▬    *شهرام جزایری، مجلس ششم و دیگر هیچ
▬    شهرام جزایری پرونده دیگری بود که در اواخر سال ۸۱ مطرح شد و جزایری جوان به جرم ایجاد ۵۰ شرکت سوری و کسب اعتبار موهوم از طریق مانورهای متقلبانه و دریافت وام ارزی غیرقانونی به ۲۷ سال حبس محکوم شد.
▬    فارغ از تمام ارتباطات غیرقانونی که درباره وی افشا شده بود نفوذ جزایری به داخل مجموعه مجلس ششم و صدور ورود بدون تجسس از سوی حراست مجلس به جزایری برای حضور در کمیسیون‌ها نشان از عمق تأثیرگذاری وی بر یک مجموعه حکومتی داشت؛ مسأله‌ای که نشان از نفوذ طبقه جدید نوکیسه به داخل نهادهای حکومتی رده بالا داشت.
▬    پرداخت‌های جزایری به شخصیت‌های گوناگون در سالیان مختلف بارها جنجال‌ساز شد و، حتی، به مناظرات تلویزیونی سال ۱۳۸۸ نیز کشیده شد.

░▒▓ رفیق نزدیک مهدی هاشمی و نفت
▬    پرونده استات‌اویل از جمله پرونده‌هایی است که در حوزه نفت گشوده شده است؛ البته، افشای این پرونده نه در داخل جمهوری اسلامی ایران که از سوی کشور نروژ صورت گرفت.
▬    مقام‌های نروژی در سال ۱۳۸۲ به طور رسمی اعلام کردند که شرکت استات‌اویل اقدام به پرداخت استات‌اویل از طریق یک واسطه به مقام‌های ایرانی برای دریافت چند پروژه اقتصادی در حوزه نفت و گاز کرده است. بعدها این واسطه عباس یزدان‌پناه یزدی معرفی شد که ردپای وی در پرونده کرسنت نیز به چشم می‌خورد. یزدان‌پناه که دوستی نزدیکی با مهدی هاشمی داشت بعدها در پرونده کرسنت نیز اقدام به شهادت به نفع ایران درباره فساد در بستن این قرارداد کرد.
▬    یزدان‌پناه ساعاتی بعد از این شهادت که از طریق ویدئوکنفرانس صورت گرفته بود در شهر دبی مفقود شد و هنوز جسد وی به دست نیامده است.

░▒▓ مه آفرید و جعبه سیاهی که به کانادا گریخت
▬    پرونده شرکت مه‌آفرید خسروی که تاکنون، بزرگ‌ترین اختلاس مالی را در مجموعه بانکی کشور رقم زده است؛ از جمله موارد پر سر و صدای افشای فساد در کشور بود.
▬    این پرونده که باز هم در قسمتی از آن پای بانک صادرات در میان بود سبب زلزله‌ای در نظام بانکی ایران شد.
▬    متهم اصلی این پرونده امیر منصور آریا با گشایش‌های اعتباری غیرقانونی و تخلفات مالی بالغ بر سه هزار میلیارد تومان از منابع مالی کشور را صرف خرید شرکت‌های دولتی می‌کند.
▬    رسیدگی به پرونده امیر منصور آریا هم‌چنان ادامه دارد و وی به اعدام محکوم شده است، اما، در این میان ردپای مسؤولان و شرکت‌های دولتی نیز به شدت به چشم می‌آید از جهرمی رئیس وقت بانک صادرات تا خاوری رئیس بانک ملی که پس از محرز شدن حضور وی در این تخلف توانست به کشور کانادا فرار کند و هم‌چنان متواری است.
▬    حجم فساد موجود در این پرونده به قدری زیاد بود که حجت‌الاسلام پورمحمدی رئیس وقت سازمان بازرسی کل کشور اعلام می‌کند که اگر مصادره اموال امیر منصور آریا نبود چهار بانک بزرگ کشور ورشکست می‌شدند.

░▒▓ گازی که مفت از دست رفت
▬    پرونده کرسنت نیز از جمله پرونده‌های پر سر و صدای موجود در بخش نفت و گاز کشور بود که در زمان وزارت بیژن نامدار زنگنه وزیر فعلی نفت در اوایل دهه ۸۰ به امضا رسید بعدها و در زمانی که مشخص شد بسیاری از منافع کشور از جمله محاسبه قیمت گاز در این پرونده به هیچ عنوان رعایت نشده است. رشوه‌خواری‌های موجود نیز آشکار شد فسادی که هم‌اکنون، به عنوان اصلی‌ترین دلیل ایران برای مقابله با شکایت طرف اماراتی قرارداد از ایران در دادگاه لاهه مطرح شده است.
▬    در این پرونده نیز بار دیگر پای عباس یزدان‌فر دوست نزدیک مهدی هاشمی مطرح بود و بالاخره، همین پرونده هم بود که عملاً به مفقود شدن وی انجامید.
▬    کرسنت بارها از سوی مدیران عالی و کارشناسان وزارت نفت به عنوان قراردادی خلاف منافع ملی عنوان شده است و مدیریت آن هم‌اکنون، در اختیار دبیرخانه شورای امنیت ملی است. با این حال، هنوز مشخص نیست که ابعاد این فساد در خصوص رشوه به مقامات دولتی بخصوص مقامات دولت دوم اصلاحات به کجا می‌رسد.
مأخذ:فارس
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در دوشنبه, 23 دی 1392 ساعت 16:27

مرورشارل‌بتلهایم‌درسال‌های‌گورباچف(۲)؛ نخستین مرحلۀ اصلاح اقتصاد اتحاد شوروی

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشتادامه مطلب... از شارل بتلهایم؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


░▒▓ الف. خود مختاری کارخانه‌ها و مؤسسات دولتی
▬    بنا بر یکی از قطع‌نامه‌های پلنوم ژوئن ۸۷ و قانون ۳۰ ژوئن همین سال  (که از اول ژانویۀ ۸۸ بر اجرا گذاشته شدن کارخانه‌ها و مؤسسات [تولیدی و خدماتی] دولتی و مجتمع‌های مرکب از چندین کارخانه تحت چارچوب یک نظام خود مختار حسابداری و خود مختاری کامل مالی قرار گرفتند)
▬    در نظام جدید فعالیت جداگانه هر یک از کارخانه‌ها دیگر در چارچوب «برنامۀ اجباری» که در گوسپلان ریخته شده باشند قرار نمی‌گیرد  (برنامه‌های مذکور که مدعی تعیین وظایف دقیق برای هر کارخانه و وسایل لازم برای آن‌ها هستند و بر اساس تصمیمات مرکزیت تدوین می‌شدند، امروز به کنار گذاشته شده‌اند)
▬    به طور کلی منظور از «نتایج مالی» چیزی است که قانوناً بدان «درآمد محاسبۀ اقتصادی» می‌گویند و به صورتی ساده‌تر می‌توان آن را «درآمد خالص» نامید. این رقم برابر است با درآمد کلی منهای مصارف بینابینی و مبالغ واریز شده و بودجۀ دولت، ادارات محلی و وزارتخانه  (یا هر نهاد دیگر) مربوط.

░▒▓ ب. منابع غیر دولتی  (خارجی و شوروی)
برای تأمین نیازهای مالی کارخانه‌ها منبع اصلی تأمین نیازهای مالی کارخانه‌های دولتی باید از این پس بخشی از سود آن‌ها و در کنار آن و، به صورتی جزئی، اعتبارات بانکی مشروط باشد. از این گذشته، منابع زیر نیز می‌توانند در تأمین مالی کارخانه شرکت جویند.

•    در هنگام تأسیس هر کارخانۀ جدیدی، باید ذخیره‌ای مالی در اختیار آن گذاشت که به کمک آن ذخیرۀ کارکرد کارخانه ممکن گردد.
•    بنا بر روشی که پیش از اصلاح اقتصادی کنونی هم وجود داشت، تأمین مالی بعضی از سرمایه گذاری‌ها ممکن است براساس موافقت‌نامه‌هایی که با کارخانه‌های خارجی به امضا می‌رسند، انجام گیرد.
•    یک منبع مالی کاملاً متفاوت دیگر صدور سهام کارخانه است که به خدمۀ همان کارخانه فروخته می‌شود.

░▒▓  ج. نقش سفارش‌های دولتی و قرار دادها در مدیریت کارخانه‌ها
▬    کارخانه‌ها بنا بر قانون باید پیش از هر چیز در تلاش ارضای «مشتری» ای خود باشند و به این منظور باید تا حد امکان به نیازهای آن‌ها توجه کنند و در کیفیت و گزینش کالاهایی که عرضه می‌کنند بهبود به وجود آورند. نیل به این هدف، مدیریت کارخانه‌ها تحت اختیار نیازهای تقاضا در می‌آید و در همین حال سازمان‌های برنامه ریزی به توسعۀ رقابت میان تولید کنندگان یاری می‌رسانند.
▬    مشکلات دوره گذار تنها ناشی از «دلبستگی مدیران کارخانه‌ها به روش‌های کهنه» نیست، بلکه ثمره سیاسی است که هنوز هم در بسیاری از موارد «قیمت‌های دولتی» را به کارخانه‌ها تحمیل می‌کند و انتظار دارد که یا آن‌ها هزینه تولید را کاهش دهند و یا اوضاع اجتماعی چنان شود که افزایش قیمت‌ها بدون آنکه خط نارضایتی بزرگی در مردم به وجود آید، ممکن است باشد.
▬    گذار از نظام سابق به نظام اقتصادی جدید شاید با به‌کارگیری یک سیاست منسجم‌تر در زمینۀ قیمت‌ها با سهولت بیش‌تری انجام شدنی باشد. هر چند نمی‌توان در این باره اطمینان داشت چرا که چنین سیاستی ممکن است به افزایش شدید قیمت‌ها منجر شود بر عکس، چنان چه حزب کمونیست می‌توانست با سرعت لازم تأمین نیاز بازار داخلی را بهبود بخشد، دورۀ گذار ممکن بود در زمانی کوتاه‌تر از مدت پیش بینی شده صورت گیرد.

▓ دگرگونی درونی کارخانه‌های دولتی، خود گردانی سوسیالیستی، انتخاب مدیران کارخانه و بعضی از کادرهای اقتصادی
▬    با توجه به روحیه حاکم بر روند تجدید ساختمان اقتصادی کشور انتظار می‌رود. کارخانه‌ها در تصمیمات خود در پی آن باشند که با توجه به تقاضای کنونی و آتی بازار تلاش خود را بر فعالیت‌هایی متمرکز سازند که از بیش‌ترین امکانات برای انجام آن‌ها برخور دارند به این ترتیب کارخانه‌ها خواهند توانست تا حد ممکن در آمد خالص و سود خود را افزایش دهند و، در عین حال، شرایط کار و دستمزد کارکنان خود را نیز بهبود بخشند. گوسپلان باید توسعۀ رقابت را تشویق کند و مراقب آن باشد که سرمایه گذاری‌ها به ایجاد ظرفیت تولیدی مازاد بر احتیاج یا، بالعکس، به بی توجهی نسبت به فنون و فعالیت‌های پراهمیت برای آیندۀ کشور نینجامند.
▬    شکل مدونی از «خودگردانی سوسیالیستی» که با موافقت‌نامه‌های قراردادی ترکیب یافته در سطح کارگاه‌ها، گروه‌های کار و بریگادها (که به آن‌ها مجمع‌های ابتدایی می‌گویند) ظاهر شده است. این شکل، که نخستین بار در کلخوزها به وجود آمد، ظاهراً در حال گسترش به صنایع است. در این شکل از خودگردانی، قراردادهایی میان مدیریت و «مجمع» های نام برده به امضا می‌رسند و مسئولیت دوجانبه طرفین را ایجاب می‌کنند.

░▒▓ ه‍. کاهش بار سازمان‌های اقتصادی مرکز
▬    کاستن از باری که بر دوش سازمان‌های اقتصادی مرکز سنگینی می‌کند مشروط به اجرای خود مختاری در کارخانه‌هاست که دیگر نباید تحت قیمومیت آن سازمان‌ها باشند و قاعدتاً مجازند دست به هر اقدامی که مناسب حال بدانند بزنند. این کاهش، پیش از هر سازمانی، شامل حال گوسپلان می‌شود که باید، برای هماهنگی با محدودیت‌های تازه در فعالیت خود، تجدید سازمان پیدا کند.
▬    شاخص‌های اصلی طرح سالانه از انجام برنامۀ فروش و رعایت مواد مندرج در قرار دادها تشکیل می‌شوند. رعایت واقعی قرار دادها به کارخانه امکان می‌دهد ۱۵ درصد بر سرمایۀ ویژۀ تشویق مادی خدمۀ خود بیفزاید. بالعکس، عدم رعایت طرح و قرار دادها به کاهش آن سرمایه منجر می‌گردد. چنان چه کمیت محصولات عرضه شده مطابق با قراردادها نباشد و یا چنان چه مهلت‌های تحویل رعایت نشوند برداشت‌هایی از سرمایۀ مذکور انجام می‌گیرد و این بر درآمد کارگران مؤثر است.

░▒▓ و. قیمت‌ها و دستمزدها
▬    می‌توان سه شیوه در تعیین قیمت‌ها را از یکدیگر تمیز داد:

۱.    تعیین قیمت‌ها در مرکز این کار یا به وسیلۀ مقامات فدرال انجام می‌گیرد یا از سوی نهادهای جمهوری یا محلی: تنها چند کالای «مهم» در برنامۀ توسعۀ اقتصادی و اجتماعی دولت، شامل این نحوۀ قیمت گذاری می‌شوند.
۲.    قیمت‌های قراردادی مبنای تعیین این قیمت‌ها، موافقت میان تولید کنندگان و مصرف کنندگان بعضی از کالاها نظیر فراورده‌های غذایی است که در فهرست تدوینی از سوی کمیتۀ دولتی قیمت‌ها ذکر شده‌اند.
۳.    قیمت‌های آزاد این قیمت‌ها شامل کلیۀ کالاها و خدماتی می‌شوند که در دو گروه نخستین جای نمی‌گیرند. باید توجه داشت که لازمۀ اصلاح اقتصادی گسترش حوزۀ عمل قیمت‌های آزاد و کاهش سایر اشکال قیمت گذاری  (هر چند این اشکال به کلی از میان نخواهد رفت) است.

░▒▓ ز. بیکاری و تجدید ساختمان اقتصادی واداری
▬    در چارچوب اصلاح اقتصادی برای کارگرانی که بیکار می‌شدند تنها کمک معیشتی سه ماهه در نظر گرفته شده و هیچ چیز دربارۀ سرنوشت آن کارگران پس از گذشت این مدت در متون مربوط گفته نشده است. هیچ گونه برنامۀ آموزش حرفه‌ای که واقعاً تازه باشد از پیش تعیین نشده و در ابتدای ۱۹۸۸ هنوز پرداخت هیچ غرامتی بابت هزینۀ سفر و تغییر محل برای بیکارانی که در منطقه‌ای دیگر، به جز منطقۀ خود، کاری بیابند پیش بینی نشده است.
▬    دوره گذار چه در زمینه مشاغل و چه در زمینه قیمت‌ها و سطح زندگی کسانی که کم‌تر «ماهر و ورزیده» هستند، مسلماً مشکل خواهد بود. رشد اختلاف میان درآمدها و سطوح زندگی افراد گوناگون جامعه و همچنین افزایش قیمت‌ها در موارد مختلف نیز بر مشکلات فوق افزوده خواهد شد.

░▒▓ ج. اعتبار و تأمین نیازهای مالی کارخانه‌ها
▬    پاره‌ای اقدامات نیز در زمینۀ تأمین نیازهای مالی و سرمایه گذاری‌های کارخانه‌ها انجام گرفته‌اند این اقدامات با اصلاح مدیریت ارتباط دارند و از اول ژانویه ۱۹۸۸ وارد عمل شده‌اند. پیش بینی می‌شود که با این اقدامات تأمین مالی سرمایه گذاری‌ها از محل بودجه، یعنی امری که از دهۀ سی تاکنون نقش مهمی را در اقتصاد شوروی داشته است، جای خود را به تدریج به تأمین مالی مستقل از محل سود کارخانه‌ها  (یعنی استقلال مالی آن‌ها) و اعتبارات دراز مدت، که دارای بهره بوده و بازپرداختشان براساس شروط مندرج در قرار داد انجام می‌گیرد، بدهد

░▒▓ ط. افزایش نقش فنون خارجی
▬    یکی از اقداماتی که برای جبران عقب‌ماندگی اقتصادی شوروی در نظر گرفته شده است، افزایش نقش فنون «پیشرفته» خارجی، یعنی آن دسته از فنونی است که امکان دست یافتن به رشد بار آوری کار و صرفه جویی‌های بزرگی در مواد اولیه را فراهم می‌کنند. عقب‌ماندگی مذکور که ریشۀ آن به دورۀ تزاری می‌رسد، در فاصلۀ سال‌های سی و هفتاد تا اندازه‌ای از میان رفته بود، اما از این زمان به بعد بار دیگر رو به افزایش گذاشت و از خلال کند شدن نرخ رشد تولید ملی و کاهش کارایی سیستم نظامی ظاهر شد.

░▒▓ ی. فراخواندن ابتکارهای فردی و جمعی
▬    یکی از اساسی‌ترین اهداف بلافصلی که به منظور رشد ابتکارات فردی و جمعی تعقیب می‌شوند ایجاد هر چه سریع‌تر یک موقعیت اقتصادی جدید است که رضایت بیش‌تری به مصرف کنندگان بدهد. رهبری حزب کمونیست امیدوار است از این راه بتواند «انگیزه‌های مادی» را مؤثرتر کند. بعضی از اقداماتی که در این زمینه انجام گرفته‌اند باید به ورود محصولات به بازار کلخوزی بهبود بخشند و این نیز قیمت‌های رایج در این بازار را کاهش خواهد داد.
مآخذ:...
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در دوشنبه, 23 دی 1392 ساعت 08:43

نـ۹ـه مسأله جهانی در سال جدید میلادی

فرستادن به ایمیل چاپ

دانیلادامه مطلب... آلتمن در فارین پالیسی؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬    پیش‌بینی روندها بویژه در کوتاه‌مدت کار آسانی نیست. اغلب افرادی که می‌توانند در دنیای اقتصاد و امور مالی به درستی پیش‌بینی کنند، میلیونر هستند یا باید میلیونر شوند، اما، اگر شما گوی شیشه‌ای ندارید، دست‌کم می‌توانید برخی روندهای کوتاه‌مدت را با استفاده از روندهای بلندمدت بررسی کنید.

░▒▓ ۱. علت کاهش سهم آسیای شرقی از تولید جهان
▬    بازگشت راهبردی واشنگتن به آسیا به نظر می‌رسد شکست خورده است، اما، آیا بازگشت اقتصادی جهان هم به شکست منجر شده است؟ انتظار می‌رفت در سال ۲۰۱۳، سهم آسیای شرقی از تولید جهانی در قیاس با تولید ایالات متحده امریکا و اتحادیه اروپا کاهش یابد. سال‌ها، سرمایه‌گذاران برای کسب بیشترین نرخ‌های بازده از سرمایه‌گذاری در آسیای شرقی از ایالات متحده و هر کشور دیگری وام‌های ارزان قیمت دریافت کرده‌اند، اما، یک سیگنال در نیمه سال از سوی فدرال رزرو درباره تسهیل مقداری، بازارهای نوظهور شرق آسیا را به زمین زد و از همین رو، به نظر می‌رسد تولید در آینده به سواحل کشورهای غربی بازگردد.

░▒▓ ۲. نگرانی از تورم منطقه یورو
▬    مقام‌های ارشد بانک مرکزی اروپا تمایل دارند، بگویند که برای تورم اهداف نامتقارن دارند. تورم بسیار بالا بد است، اما، همین‌قدر هم بسیار پایین است. شگفت‌انگیز نیست که طی رکود اقتصادی سال‌های اخیر، نرخ تورم زیر هدف «کمتر از-، اما، نزدیک به – ۲ درصد» افت کرد. سؤال این است که چرا طی یک دوره باثبات‌تر که سایر بانک‌های مرکزی به تلاش‌های تهاجمی خود برای تقویت رشد و اشتغال ادامه دادند، بانک مرکزی اروپا اجازه داده است تا دوباره چنین حالتی رخ دهد؟ مقام‌های رسمی می‌گویند نسبت ریسک‌ها به قیمت‌ها هم اینک متعادل شده‌اند؛ اما، آیا واقعاً چنین است؟

░▒▓ ۳. بهره‌وری بخش خدمات ایالات متحده امریکا
▬    به مدت چندین دهه، اشتغال صنعتی در ایالات متحده امریکا همگام با افزایش بهره‌وری کارگران صنعتی افت کرده است. امروزه، حدود ۷۰ درصد کارگران امریکایی در صنایع بخش خصوصی اشتغال دارند. برخی از مشاغل موجود در بخش خصوصی که با نیروی کار خارجی رقابت نمی‌کنند – مانند آرایشگاه‌ها، باغبان‌ها، دکترها و... – به میزان اندکی از قدرت چانه‌زنی بیشتر نسبت به همتایان خود در بخش صنعت و کشاورزی برخوردارند، اما، اگر بهره‌وری آن‌ها افزایش نیابد، آن‌ها در کسب دستمزدهای بیشتر مشکل خواهند داشت.

░▒▓ ۴. هزینه‌های تداوم نابرابری ثروت در امریکا
▬    همان طور که پیش از این، نوشته‌ام، نابرابری «ثروت» در قیاس با نابرابری «درآمد» در تعیین دسترسی به فرصت بسیار مهم‌تر است. نابرابری شدید ثروت احتمال این‌که یک فرصت شغلی به سمت فرد ثروتمند یا احمق برود بیشتر از این است که همان فرصت به یک فرد فقیر یا باهوش برسد. این تخصیص نادرست فرصت‌ها به رشد و کارآیی اقتصادی آسیب می‌زند و سفره همه افراد را کوچک‌تر می‌کند. هم اینک، ایالات متحده بیشترین نابرابری ثروت در جهان را دارد؛ ارزش خالص دارایی‌های خانواده‌های متوسط رو به پایین با ۵/۱ درصد ثروت دهک بالای درآمدی برابر است. نتایج پژوهش ۲۰۱۳ مرکز کانسیومر فاینانس روشن خواهد کرد که این روند، حتی، بدتر می‌شود.

░▒▓ ۵. نفت در همه جا
▬    آیا نفت به اوج خود رسیده است؟ این عبارت مبهم چندین سال گذشته، هم اینک چیزی بیش از یک عبارت احمقانه نیست. از آن‌جا که قیمت‌ها طی یک دهه گذشته به شدت افزایش یافت، کشورها و شرکت‌ها انگیزه زیادی برای یافتن منابع جدید مواد چسبنده سیاه داشتند. نرخ‌های تولید نفت پس از سال ۲۰۱۰ به دلیل ظهور شیوه‌های جدید اکتشاف و استخراج در نقاط مختلف جهان، رکوردهای جدیدی را ثبت کرده است. با توجه به این‌که ذخایر تا نیمه، فقط طی یک دهه گذشته افزایش یافته است، تصور این‌که چنین رشد سریعی در طولانی مدت ادامه داشته باشد، سخت است. از این رو، اگر این روند در طولانی مدت ادامه نداشته باشد، افزایش تقاضای اقتصاد در حال رشد جهانی قیمت‌ها را دوباره افزایش خواهد داد.

░▒▓ ۶. تطمیع ژاپن
▬    ژاپن، سومین اقتصاد جهان را به یاد می‌آورید؟ این کشور شاید کیسه بوکس مطبوعات مالی باشد، اما، هنوز مسؤول تأمین سهم مهمی از تولید جهان است. رشد اقتصاد در ژاپن به مثابه شلیک گلوله‌ای به بازوی بهبود اقتصاد جهانی است و سهم قیمت‌ها شاخص خوبی برای رونق‌های آینده خواهد بود. تغییر جهت اخیر ژاپن به سوی سیاست انبساط پولی انبوه می‌تواند، رشد اقتصادی این کشور را تحریک کند، اما، هم‌زمان منجر به تورم نیز می‌تواند، بشود. از زمان آغاز نخست‌وزیری شینزو آبه در دسامبر ۲۰۱۲ و مطرح شدن سیاست «سه گانه» او، تا کنون انتظارات تورمی در گزارش فصلی بانک ژاپن تغییر نکرده است. در عوض، قیمت سهام تقریباً، دو برابر- بیش از افزایش هم‌زمان در ۵۰۰ شرکت برتر امریکا- شده است.

░▒▓ ۷. قیمت برنج
▬    قیمت برنج پس از افزایش زیاد در اوایل ۲۰۰۸ که منجر به کمبود، ممنوعیت صادرات و، حتی، شورش شد، سرانجام، به زیر رقم ثبت شده در اوایل این روند افت کرد. در واقع، ذخیره‌سازی توسط دولت‌ها و سایر سیاست‌های متمایل به تشویق تولید و صادرات بخش بزرگی از رکود به این بازار اضافه کرده است. هنوز، بازگشت به رشد پایدار و قوی در کشورهایی که برنج غذای اصلی مردم آن‌ها است، می‌تواند منجر به بازتولید سریع این مشکلات شود. در عین حال، ممکن نیست یک بار دیگر، به هنگام تعدیل تقاضا رکود جهانی رخ دهد.

░▒▓ ۸. حباب مسکن چین
▬    با توجه به نبود شفافیت در بسیاری از شرکت‌های چینی، سرمایه‌گذاری در املاک و مستغلات، یک سرمایه‌گذاری عمومی ویژه در دومین اقتصاد جهان به شمار می‌رود. به دلیل محدودیت‌ها در سیستم مالی چین، یک صنعت بانکی «سایه» برای تأمین مالی این خریدها به وجود آمده است. این صنعت در بهار سال جاری حدود ۶ تریلیون دلار ارزش داشت و به شدت در حال رشد است. بیجینگ مجموعه‌ای از رفرم‌های مالی را آغاز کرده است که سختگیری بر بانکداری سایه را تسهیل می‌کند، اما، هر گونه جا به جایی می‌تواند، موجب ویرانی اقتصاد چین بشود. از آن‌جا که قیمت‌های جدید مسکن به انتظارات درباره نرخ‌های بهره و جذابیت سایر دارایی‌ها بستگی دارد، آن‌ها می‌توانند نسبت به وجود مشکل پیش رو هشدار دهند.

░▒▓ ۹. پایان بیت کوین (پول الکترونیکی)
▬    یک ارز موفق به عنوان یک واحد حسابداری، یک ذخیره ارزش و یک وسیله تبادل دارای سه کار کرد ویژه است. بیت کوین با توجه به تعداد فزاینده فروشندگان - که حاضرند بیت کوین را در ازای ارائه خدماتی مانند «بیت پی» دریافت کنند- به عنوان وسیله تبادل در حال رشد است. با وجود این، نوسانات بزرگ در نرخ مبادله
▬    بیت کوین و سهولت ظاهری سرقت که فایده‌مندی آن به عنوان یک منبع ذخیره ارزش و در نتیجه، به عنوان واحدی حسابداری را تهدید می‌کند. چه کسی اهمیت می‌دهد که شما چه تعداد بیت کوین دارید، اگر ندانید که ارزش آن‌ها در هر لحظه چقدر است؟ پذیرش بیت کوین در سراسر جهان احتمالاً، در سال ۲۰۱۴ ادامه می‌یابد، اما، اگر این ارز در جایگاه خود تثبیت نشود، بیش از این تداوم نخواهد یافت.
برداشت از دنیای اقتصاد
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در دوشنبه, 23 دی 1392 ساعت 08:30

شـ۶ـش رویکرد مهم در رفرم‌های چین

فرستادن به ایمیل چاپ

دامین ادامه مطلب...ما در فارین پالیسی؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬    اگر بخواهیم چین ۲۰۱۳ را تعریف کنیم، باید در مورد این‌که وضعیت فعلی و آینده اقتصاد این کشور چگونه باعث بروز دیدگاه‌های کاملاً متفاوت شده، صحبت کنیم. اگر چه ارزش اقتصاد چین در پایان سال ۲۰۱۳ به حدود ۹ تریلیون دلار افزایش یافت، اما، واضح است که رشد آن روند نزولی دارد.
▬     در مورد این‌که آیا این رکود قابل مدیریت و نظم‌بخشی است یا شتاب می‌گیرد و بی‌ثبات است، نظرات بسیار متنوعی وجود دارد. برخی تحلیلگران مانند نوریل روبینی، از سال‌های قبل پیش‌بینی کرده‌اند که احتمال سقوط چین بعد از سال ۲۰۱۳ زیاد است. این در حالی است که جاستین لین، اقتصاددان سابق بانک جهانی می‌گوید: چین می‌تواند در دهه‌های آینده رشد نزدیک به ۸ درصدی را هم‌چنان حفظ کند.
▬    چین در سال ۲۰۱۴ سقوط ملایمی خواهد داشت، اما، نکته اصلی این است که پکن چگونه می‌خواهد رفرم‌های اقتصادی ساختاری خود را هدایت کند و این رفرم‌ها چگونه به کل اقتصاد این کشور صدمه خواهند زد. تغییرات بزرگ تقریباً، همیشه برای کشورهایی که از وضعیت فعلی نفع می‌برند، ناخوشایند است، اما، دولت چین احساس می‌کند باید این تحول را بپذیرد تا مسیر عبور خود را از تنگناهای اقتصادی بالقوه، مانند تله طبقه متوسط، بهسازی کند، مشکلی که کشورهای نسبتاً توسعه یافته در راه پیوستن به جرگه اقتصادهای ثروتمند با آن روبه‌رو هستند.
▬    به همین دلیل، رفرم‌ها مهم‌ترین وظیفه چینی‌ها در سال ۲۰۱۴ است. از آن‌جایی که رهبران چین دائماً دولت را به اجرایی کردن این اقدامات ترغیب کرده‌اند، ۲۰۱۴ برای نحوه ایجاد تعادل بین رفرم‌ها و رشد اقتصادی، سال مهمی خواهد بود. در این راستا، ۶ حوزه را مرور می‌کنیم:

░▒▓ ۱. رکود اقتصادی واقعی است، اما، آیا فقط جنبه منفی دارد؟
▬    در سال ۲۰۱۴، دانشمندان بار دیگر بر سر این‌که اقتصاد چین چقدر می‌تواند در برابر رکود دوام بیاورد و این‌که چه چیزی عامل این رکود اجتناب‌ناپذیر است، جدال خواهند داشت، اما، تقریباً، قطعی به نظر می‌رسد که سیاست اقتصاد کلان بیشتر از این‌که مدافع رشد باشد، مدافع رفرم‌ها است. لی کچیانگ، نخست‌وزیر چین، در نوامبر ۲۰۱۳ اعلام کرد که کشورش برای تقویت جهش اقتصادی و ایجاد تعداد شغل مورد نیاز برای جذب ۱۲ میلیون کارگر جدید، تنها به ۲/۷ درصد رشد تولید ناخالص داخلی نیاز دارد که این میزان کمتر از نرخ هدف ۵/۷ درصدی سال ۲۰۱۳ است.
▬    شعار رسمی سیاست اقتصاد کلان سال ۲۰۱۴ هم‌چنان «تثبیت رشد در کنار توسعه رفرم‌ها» است که این مفهوم را می‌رساند که سیاست‌گذاران ارشد چینی به جای کار کردن روی شتاب‌دهنده‌های رشد، بر ایجاد شرایطی برای رفرم‌ها متمرکزند.

░▒▓ ۲. بدهی دولت‌های محلی افزایش یافته و دولت مرکزی قصد دارد آن را کاهش دهد.
▬    حجم دقیق بدهی دولت‌های محلی چین چقدر است؟ آکادمی علوم اجتماعی چین، به عنوان یک اتاق فکر دولتی برجسته، حجم این بدهی‌ها را در پایان سال ۲۰۱۲ حدود ۳/۳ تریلیون دلار ارزیابی کرده که مجامع بازاری انتظار داشتند این رقم ۳ تریلیون دلار باشد. در پایان دسامبر ۲۰۱۳ دولت چین در نهایت نرخ رسمی ۹۵/۲ تریلیون دلار را اعلام کرد. این رقم اگر چه پایین‌تر از انتظارات است، اما، در هر صورت برای چینی‌ها نگران‌کننده است، چون از پایان سال ۲۰۱۰ افزایش حدود ۷۰ درصدی را نشان می‌دهد.
▬    دولت مرکزی، حتی، اگر در نهایت بخش زیادی از بدهی را تأمین مالی مجدد کند (تبدیل بدهی‌هایی که سررسید آن رسیده به بدهی‌های جدید با نرخ سود بیشتر)، دولت‌های محلی برای هزینه‌ها و سرمایه‌گذاری‌های خود هم‌چنان به منابع درآمدی جدیدی نیاز دارند. به همین دلیل، اجرای رفرم‌های مالی در سال ۲۰۱۴ باز هم اولویت می‌یابد.
▬    پکن به دلیل توان کنترل بدهی‌های خود هم‌چنان اعتمادبه‌نفس کافی خواهد داشت، اما، اگر هر چه سریع‌تر مسیری به سوی کنترل کردن شرایط تعیین نکند و تضمین ندهد که بدهی‌ها رشد آینده اقتصادی را محدود نمی‌کنند، اعتبار آن در سال ۲۰۱۴ زیر سؤال خواهد رفت. اگر پکن نتواند بازار را متقاعد کند که بدهی را مشکلی جدی می‌پندارد و باید نسبت به آن واکنش سریع نشان دهد، اطمینان سرمایه‌گذاران به انعطاف‌پذیری اقتصاد چین تضعیف می‌شود.

░▒▓ ۳. پایان دوازدهمین چرخه برنامه پنج ساله نزدیک است.
▬    با این‌که پلنوم نوامبر ۲۰۱۳ با تمرکز بر رفرم‌های اقتصادی توجه زیادی را به خود جلب کرد، اما، به نظر می‌رسد ناظران بین‌المللی، دوازدهمین برنامه پنج ساله را نادیده گرفته‌اند؛ طرح گسترده‌ای که هدف آن هدایت سیاست‌های اقتصاد کلان از سال ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۵ است.
▬    از آن‌جایی که چین وارد سال چهارم این چرخه می‌شود، فشارهای زیادی برای تحقق این اهداف وجود خواهد داشت. در دولت پیشین، ون جیابائو، نخست وزیر سابق، عزم خود را جزم کرده بود تا در آخرین سال‌های برنامه پنج ساله یازدهم، هدف کاهش مصرف انرژی را محقق کند. در آن زمان، بسیاری از ناظران اعتقاد داشتند پکن به زودی به سیاست‌های توسعه رشد و صنعت باز خواهد گشت، اما، ون جیابائو در عوض، صنایع سنگین را تحت فشار زیادی قرار داد که این امر باعث شد فعالیت‌های اقتصادی در حوزه‌هایی که این صنایع در آن‌ها متمرکز بودند، کند شود.
▬    چنین فشاری در سال ۲۰۱۴ می‌تواند اختلال بیشتری در صنایع سنگین ایجاد کند، بخصوص به این دلیل که دولت جدید هم مسائل زیست‌محیطی را اولویت قرار داده است.

░▒▓ ۴. منطقه آزاد تجاری شانگهای باید عملکرد خود را در حوزه کسب‌وکار نشان دهد.
▬    دولت محلی شانگهای با حمایت کامل رهبران ارشد چین، در سپتامبر گذشته از جدیدترین و بزرگ‌ترین منطقه آزاد تجاری خود بهره‌برداری کرد که چندان مورد استقبال سرمایه‌گذاران و شرکت‌های خارجی واقع نشد. بسیاری از آن‌ها به دلیل عدم وجود سیاست‌های منسجم، انگیزه خود را از دست دادند، حتی، با این‌که این منطقه را سکوی پرتابی برای آزادسازی مالی قابل توجه می‌دانستند.
▬    با این حال، این منطقه عقب‌نشینی نکرده است. رهبران چین قصد دارند شانگهای را به نماینده‌ای برای نشان دادن نحوه پیشرفت رفرم‌های مالی در کل کشور تبدیل کنند و بسیاری از ناظران آن را قدم مهمی برای تبدیل شانگهای به یک قطب مالی جهانی می‌دانند که می‌تواند با هنگ‌کنگ رقابت کند.

░▒▓ ۵. شهری‌سازی هم‌چنان محرک کلیدی و جنجال‌برانگیز رشد است.
▬    انتظار می‌رود در چند دهه آینده، سالانه حدود ۱۰ میلیون روستایی در چین به شهرها و شهرستان‌ها مهاجرت کنند. در نتیجه، روند شهری‌سازی هم‌چنان رکن کلیدی رشد چین و نیز رکن کلیدی استراتژی دولت برای تغییر تعادل از سرمایه‌گذاری به سوی مصرف داخلی است.
▬    به نظر می‌رسد در پایان سال ۲۰۱۳ سیاست‌گذاران ارشد چین متقاعد شده بودند که رویکرد «مردم-محوری» برای شهری‌سازی بهتر از تمرکز بر زیرساخت‌ها است. تمرکز بیشتر بر مردم باعث تغییر سیاست قبلی و منجر به بروز مباحثات مستمری در مورد شهری‌سازی در آینده می‌شود.

░▒▓ ۶. کمپین ضد فساد سرعت می‌گیرد.
▬    پکن با انتشار برنامه ضد فساد ۲۰۱۷-۲۰۱۳ که روش‌هایی را برای مبارزه با فساد سیستمی لیست کرده، پیام دیگری فرستاده مبنی بر این‌که مبارزه با اختلاس و سوءاستفاده‌های مالی هدف اصلی رهبران ارشد چین است. هم‌چنین، جدول زمان‌بندی این طرح نشان می‌دهد که فشار برای مبارزه با فساد در دوران همین دولت فعلی افزایش خواهد یافت. بنا بر این، فشار همه‌جانبه‌ای در این زمینه مورد انتظار است.
▬    تلاش‌ها در جهت مبارزه با فساد مادامی که بر بخش دولتی متمرکز باشد، هم‌چنان زمینه را برای رفرم‌های تدریجی بخش دولتی فراهم خواهند کرد. در واقع، کمپین ضد فساد بخشی از این رفرم‌های اقتصادی است که می‌تواند با از میان برداشتن افرادی که با هر گونه تغییر مخالفند، موانع را پاک‌سازی کند. رفرم‌ها در سال ۲۰۱۴ باید بیشتر جنبه سیاسی به خود بگیرد. به طور کلی، این‌که این رفرم‌ها به موفقیت می‌رسد یا نمی‌رسد، بیشتر یک مسأله سیاسی است تا اقتصادی.
برداشت از دنیای اقتصاد
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در دوشنبه, 23 دی 1392 ساعت 08:28

چشم‌انداز اقتصاد چین در سال ۲۰۱۴

فرستادن به ایمیل چاپ

مایکلادامه مطلب... پتیس در فارین پالیسی؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬    پس از سه دهه توسعه گسترده و البته، افزایش تلاطمات اقتصادی، چین در سال ۲۰۱۴، دست به رفرم‌هایی اساسی با هدف دستیابی به رشدهای بلندمدت پایدار خواهد زد.
▬    پس از میتینگ مهم حزب کمونیست چین در ماه نوامبر، این حزب از ارائه طرحی خبر داد که طبق آن رئیس‌جمهور ژی جین‌پینگ و نخست‌وزیر لی‌که‌چیانگ (Li Keqiang) خواستار انجام رفرم‌های اساسی اقتصادی در این کشور شده بودند. این طرح شامل رفرم‌هایی از جمله آزادسازی نرخ ارز و شناور کردن رژیم ارزی، تغییر نحوه تخصیص منابع مالی، تشویق نوآوری، اصلاح قوانین مالکیت زمین و اقامت، اعمال دقیق‌تر و عادلانه‌تر قوانین و احتمالاً، توزیع دارایی‌های ملی میان خانوارها می‌شود.
▬    فارغ از این‌که این رفرم‌ها با موفقیت اجرا خواهند شد یا با شکست روبه‌رو می‌شوند، تحلیلگرانی که پیش‌بینی کرده بودند چین پس از یک دهه تجربه رشد مداوم بالای ۷ درصد، متوقف خواهد شد، به اشتباه خود پی خواهند برد. در حالت کلی یا دولت چین موفق خواهد شد که این رفرم‌ها را طی دو سال آینده با موفقیت اجرا کند یا نیروهای مخالف دولت مانع این کار می‌شوند.
▬     اگر دولت موفق نشود و رشد اقتصاد چین هم‌چنان وابسته به مکانیزم‌هایی باشد که تا به حال محرک آن بوده‌اند، باز هم اقتصاد این کشور خواهد توانست در دو یا سه سال آتی، رشدهای ۷ تا ۸ درصدی را رقم بزند. البته، باید خاطرنشان کرد که در این صورت، سطح بدهی‌های دولت بسیار افزایش خواهد یافت و ریسک وقوع یک بحران مالی، در نهایت رشد اقتصادی این کشور را با توقف روبه‌رو خواهد کرد. اگر دولت چین فکری برای بدهی‌های روزافزون خود نکند، به احتمال زیاد یا با یک بحران مالی سنگین روبه‌رو خواهد شد یا قبل از سال ۲۰۲۰ باید انتظار یک شرایط رکودی شدید را داشته باشد.
▬    اگر ژی بتواند از این آزمون سربلند بیرون بیاید- که البته، اقداماتی که تا کنون انجام داده است، موجب کاهش مخالفت‌های سیاسی با این رفرم‌ها و افزایش پذیرش اجتماعی آن شده است – خود انجام این رفرم‌ها موجب کاهش رشد اقتصادی تا محدوده کمتر از ۳ تا ۴ درصد خواهد شد. این‌که فکر کنیم- آن طور که بسیاری از اقتصاددانان فکر می‌کنند- اجرای موفقیت‌آمیز این رفرم‌ها تضمین‌کننده رشدهای ۷ درصد و بالاتر برای سال‌های آتی این دهه خواهد بود، نشان می‌دهد که به شدت در تحلیل‌هایمان نسبت به تعادل‌های اقتصادی در چین، سطحی‌نگر هستیم. یقیناً با شروع اجرای این طرح، رشد اقتصادی با افت ناگهانی روبه‌رو خواهد شد. حتی، برخی معتقدند شدت افت رشد اقتصادی پس از شروع طرح، می‌تواند معیاری باشد برای سنجش این‌که با چه سرعتی به ادامه اجرای آن بپردازیم: هر چه این افت شدیدتر باشد، در میان‌مدت و بلندمدت به نفع اقتصاد چین خواهد بود.
▬     در این میان، دو عامل مهم وجود دارند که از آثار منفی اقتصادی و اجتماعی این کاهش رشد اقتصادی- آن هم پس از تجربه رشد اقتصادی ۱۰ درصد در این دهه- می‌کاهد. طی ۱۰ سال گذشته، بیش از ۵۰ درصد رشد پولی و اعتباری در دنیا، در اقتصاد چین رقم خورده است (این آمار نشان می‌دهد که تا چه حد رشد اقتصادی این کشور وابسته به بدهی‌ها است). اگر ژی بتواند رفرم‌هایی را که منجر به بهبود کارآیی سرمایه و تقویت بخش خدمات می‌شود، بدون نیاز به خلق اعتبار اجرایی کند، نرخ رشد تولید ناخالص داخلی حتماً کاهش خواهد یافت. البته، این وضعیت جدید منجر به رشد سریع‌تر ثروت چینی‌ها نسبت به یک دهه گذشته خواهد شد؛ چرا که ارزش اقتصادی سرمایه‌گذاری‌ها در طول این دهه، عملاً کمتر از هزینه آن‌ها برای وقوع رشدهای اقتصادی بالا بوده است.
▬    نکته مهم‌تر و در تضاد با این باور که رشد اقتصادی پایین‌تر موجب بروز ناپایداری‌های اجتماعی می‌شود، این است که این رفرم‌ها موجب تغییر نحوه تخصیص منابع حاصل از رشد اقتصادی می‌شوند. در صورت اجرای موفقیت‌آمیز این طرح، قسمت زیادی از این منابع به جای این‌که به دولت و طبقه ثروتمند جامعه چین برسد – آن طور که در طول سه دهه گذشته اتفاق افتاده است – به طبقات متوسط و رو به پایین تعلق خواهد گرفت. به عبارت دیگر، کاهش نرخ رشد اقتصادی، لزوماً به معنای کاهش رشد درآمد یک خانوار متوسط نخواهد بود. در عوض، پیش‌بینی می‌شود که با اجرای این طرح، رشد درآمد این خانوارها در حدود ۲ تا ۳ درصد، بیش از رشد اقتصادی کشور شود. البته، کاهش نرخ رشد اقتصادی برای بخش دولتی و طبقات مرفه، حتی، با نرخ رشد درآمدی کمتر از نرخ رشد اقتصاد، همراه خواهد بود.
▬    حال سؤال مهمی که پیش می‌آید این است که چرا اجرای موفقیت‌آمیز طرح رفرم‌های اقتصادی، ضرورتاً باید با کاهش نرخ رشد اقتصادی همراه باشد؟ حداقل دو دلیل برای این موضوع وجود دارد: اولین دلیل در رابطه با بدهی‌ها است. یکی از محورهای اصلی این طرح، کنترل بدهی‌ها است که طی چند سال گذشته نقش مهمی در ایجاد تقاضا برای کالاها و خدمات در این کشور ایفا کرده است. پکن باید قدم‌هایی در راستای ثبات یا، حتی، کاهش نرخ رشد بدهی‌ها بردارد و اجازه ندهد که هم‌چون چند سال گذشته، رشد بدهی‌ها ۲ تا ۳ برابر رشد تولید ناخالص داخلی کشور باشد. با شروع فرآیند کاهش بدهی‌ها و تسویه آن‌ها، پل‌ها و کارخانه‌های کمتری ساخته خواهند شد و افراد کمتری به اشتغال در خواهند آمد که این خود منجر به کاهش سریع رشد اقتصادی می‌شود.
▬    البته، رفرم‌های اقتصادی موجب افزایش کارآیی سرمایه‌گذاری نیز خواهند شد. سرمایه‌گذاران چینی می‌توانند به جای قرض کردن و سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌ها و واحدهای تولیدی غیرضروری، سرمایه‌های خود را در بخش‌های مولدتر هم‌چون تاسیس واحدهای تجاری کوچک یا متوسط یا بخش خدمات به کار گیرند. اجرای موفق طرح موجب بهبود کارآیی سرمایه‌گذاری در چین می‌شود و به پیروی از آن، مقدار تولید صورت گرفته به ازای هر واحد بدهی، افزایش خواهد یافت.
▬    در عوض، برای کم کردن آثار منفی نرخ رشد پایین اعتبارات، باید در این طرح از سطوح بالا و غیرواقعی تولید جلوگیری شود. انجام چنین اقداماتی خیلی دور از ذهن نیست؛ اگر چه باید اذعان کرد که اجرایشان با دشواری‌های زیادی همراه خواهد بود: تقریباً، بعید است بتوان موردی تاریخی پیدا کرد که در آن کاهش نرخ رشد اعتبارات، منجر به کاهش بیشتر نرخ رشد اقتصادی نشده باشد.
▬    دلیل دوم این است که بخش مهمی از رشد بالای اقتصادی چین در سه دهه گذشته، محصول سیستمی است که در آن به طور پنهان انتقال ثروت از بخش خانوار به سایر بخش‌ها صورت می‌گیرد و گویی این بخش در جهت افزایش رشد اقتصادی یارانه می‌پردازد. این یارانه‌های پنهان که شامل زمین و انرژی، دسترسی نامحدود شرکت‌های بخش دولتی به اعتبارات، نبود قوانین کنترل‌کننده تخریب محیط زیست، فشار در جهت کاهش درآمد خانوارها، قدرت قیمت‌گذاری انحصاری بنگاه‌ها، کاهش ارزش پول و از همه مهم‌تر نرخ‌های بهره پایین تصنعی می‌شود نیز از عوامل عدم تعادل‌های موجود هستند. به محض این‌که چین بخواهد اقتصاد خود را به سمت تقاضاهای واقعی‌تر و پایدارتر سوق دهد، دیگر آن مکانیزم‌هایی که رشدهای بسیار بالا را رقم می‌زدند، عمل نخواهند کرد و در نتیجه، نرخ رشد اقتصادی کاهش خواهد یافت.
▬    طی اجرای برنامه رفرم‌های اقتصادی، با کاهش نرخ رشد اعتبارات و حذف ثروت‌های انتقالی که به افزایش رشد اقتصادی منجر می‌شوند، اقتصاد چین به تعادل‌های جدیدی دست خواهد یافت، وابستگی شدیدش به بدهی از بین خواهد رفت، کیفیت رشد اقتصادی آن افزایش خواهد یافت و جایگاه اقتصادی نسبی مردم عادی در این کشور بهبود خواهد یافت؛ اما، نباید فراموش کنیم که دستیابی به همه این‌ها، بدون پذیرفتن نرخ‌های رشد پایین‌تر، ممکن نخواهد بود. در واقع، معیار اصلی ما برای ارزیابی عملکرد پکن در اجرای این رفرم‌ها، تأثیر آن بر نرخ رشد اقتصادی خواهد بود. اگر چین بتواند طی یک برنامه منسجم، اقتصادش را تعدیل کند، برای چندین سال شاهد کاهش نرخ رشد اقتصادی‌اش خواهد بود. از طرف دیگر، در صورتی که نرخ‌های رشد بالای ۷ درصد هم‌چنان ادامه داشته باشند، می‌توان نتیجه گرفت که حجم اعتبارات در اقتصاد چین با سرعت قابل ملاحظه‌ای در حال افزایش است و پکن در اجرای رفرم‌ها موفق نبوده است و اقتصاد چین سریع‌تر از گذشته به مرز بحرانی بدهی‌ها نزدیک می‌شود.
▬    چند سال آینده برای اقتصاد چین بسیار حیاتی خواهد بود و ژی و لی (رئیس‌جمهور و نخست‌وزیر) باید بسیار بیش از همتایان خود طی ۲۰ سال گذشته، تلاش کنند. رفرم‌هایی که در این طرح پیشنهاد شده‌اند، بسیار امیدوارکننده هستند، اما، یقیناً با مخالفت‌های سیاسی زیادی روبه‌رو خواهند شد.
▬     اجرای این طرح بخصوص برای طبقات بالای اقتصادی چین که از نرخ رشدهای بالای اقتصادی این کشور بیش از سایرین منتفع می‌شدند، گران تمام خواهد شد و هزینه‌ای که آن‌ها برای این رفرم‌ها می‌پردازند، به مراتب بیش از طبقات ضعیف‌تر اقتصادی است.
▬    اگر این رفرم‌ها به درستی اجرا شوند، به طور حتم ژی جین پینگ، از زمان دنگ ژیائوپنگ تا حال، تأثیرگذارترین رهبر چین شناخته خواهد شد؛ اما، این را هم می‌دانیم که اجرای موفق این رفرم‌ها یعنی، غیرممکن بودن وقوع نرخ رشدهای ۷ درصدی برای یک دهه دیگر.
برداشت از دنیای اقتصاد
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در دوشنبه, 23 دی 1392 ساعت 08:26

شـ۶ـش نکته برای راهبری در شرایط بحرانی

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشتادامه مطلب... از Harward Business Review؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬    همان طور که از تجربه تلخ شرکت بلک‌بری به خاطر داریم، می‌بینیم که هیچ شرکتی نمی‌تواند از آینده خود مطمئن باشد. وقتی شرکت شما با افت فروش مواجه می‌شود یا ناگزیر از فروش شرکت است یا در آستانه تعطیل شدن قرار می‌گیرد، افرادی را که نگران و هراسناک از آینده خود هستند، چگونه مدیریت می‌کنید؟ آیا می‌توانید در این شرایط هم انگیزه و کارآیی تیم را بالا نگه دارید؟ پاسخ کوتاه به این سؤال بلی است:، حتی، زمانی که کاملاً مشخص است که شرکت در مشکلات و مسائل خود غوطه ور است، روش‌هایی وجود دارد که با به کارگیری آن می‌توان افراد تیم را متمرکز نگاه داشت، نتایج خوبی حاصل کرد و از توفان‌ها به سلامت عبور کرد.
▬    شاید در شرایط بحران به این فکر بیفتید که نیاز به روش‌های جدید مدیریت دارید؛ اما، لازم نیست در این شرایط آن‌چه را تاکنون، درباره مدیریت می‌دانستید، دور بریزید. کیم کامرون به عنوان استاد دانشکده استفان‌ام و نویسنده «رهبری مثبت» به تحقیق و مطالعه درباره شرکت‌هایی پرداخته است که در حال کوچک‌شدن یا در آستانه تعطیلی هستند.
▬    او می‌گوید ماهرترین رهبران آن‌هایی هستند که به جای رها کردن روش‌های معمول و رایج کنونی، سعی می‌کنند، این روش‌ها را تقویت کنند. او می‌گوید: «مدیریت خوب یعنی، خوب مدیریت کردن؛ یعنی، خوشرفتاری با افراد، کمک به آن‌ها در جهت شکوفایی و تبدیل پتانسیل افراد به عمل، که همه این‌ها بدون توجه به عوامل محیطی، روش‌های خوبی هستند». ایمی ادموندسون استاد دانشکده کسب وکار هاروارد می‌گوید: «البته، ایجاد انگیزه و شور و شعف کار کردن در افرادی که می‌دانند شرکت ممکن است نابود شود کار آسانی نیست». اما، غیرممکن هم نیست. در این‌جا به ذکر ۶ اصل می‌پردازیم که با دنبال کردن آن در زمانی که احساس می‌کنید شرکت مانند کشتی در حال غرق شدن است می‌تواند مفید باشد.

░▒▓ ۱. به دنبال فرصت‌هایی برای تغییر وضعیت باشید
▬    گاهی اوقات کاملاً واضح و روشن است که پایان کار نزدیک است. واحد تولیدی شما در حال تعطیلی است و وضعیت چندان مطلوب به نظر نمی‌رسد؛ اما، در بعضی از موارد بارقه‌ای از امید هم وجود دارد. ادموندسون می‌گوید: «همیشه پنجره کوچکی از فرصت‌ها برای انجام متفاوت یک کار وجود دارد». اگر شانسی برای نجات شرکت وجود داشته باشد، سعی کنید تیم خود را بر دو موضوع متمرکز کنید. اول این‌که از کارمندانی که در ارتباط مستقیم با مشتریان هستند، اطلاعات کسب کنید. دیدگاه آن‌ها به عنوان نزدیک‌ترین افراد به مشتریان می‌تواند ایده‌های جدیدی درباره نحوه ایجاد تغییر در سازمان به وجود آورد. دوم این‌که مدل‌های جایگزین در کسب‌وکار را در مقیاس کوچک امتحان کنید. ادموندسون پیشنهاد می‌کند از خود بپرسید: «چه نوع محصولات و خدماتی برای مشتریان مطلوب است که ما در حال حاضر آن را ارائه نمی‌کنیم؟» هدف این است که روش جایگزینی در سازمان ایجاد کنیم که فقدان آن شرکت را به وضعیت کنونی کشانده است.

░▒▓ ۲. برای تیم خود اهداف بزرگ‌تری تعیین کنید
▬    برای متمرکز نگه داشتن افراد، به آن‌ها موضوعات جدید برای کار بدهید. کامرون می‌گوید: «یک هدف معنادار را مشخص کنید که مهم‌تر و فراتر از منافع شخصی باشد». افراد دوست دارند در کار خود هدف داشته باشند.
▬    شاید انجام این کار در شرایطی که موفقیت شرکت، دیگر هدف نیست سخت باشد، اما، خوب است اگر بتوانید موضوعی را انتخاب کنید که افراد، برای آن ارزش شخصی قائل باشند. به عنوان مثال، کامرون درباره مدیریت یکی از کارخانه‌های جی‌ام که قرار بود طی دو سال آینده تعطیل شود تحقیق کرد.
▬    یکی ازمدیران این شرکت برای ایجاد انگیزه در کارمندانی که می‌دانستند پایان کارشان در شرکت جی‌ام نزدیک است از آن‌ها خواسته بود تمام تلاش خود را به کار گیرند تا روز تعطیلی شرکت، مدیران ارشد در برابر کارمندان از این موضوع متاسف باشند.

░▒▓ ۳. مشوق‌های منطقی تعیین کنید
▬    برای انجام کار خوب، مشوق در نظر بگیرید. برای کارمندی که می‌داند ظرف چند ماه آینده چک تسویه حساب خود را دریافت خواهد کرد، دلیلی وجود ندارد که دل به کار دهد و طبیعی است که وقت خود را بیهوده تلف خواهد کرد. ادموندسون می‌گوید: «باید برای آن‌ها انگیزه‌ای وجود داشته باشد». برای آن‌ها مشخص کنید که در صورت انجام کار مفید چه چیزی به دست می‌آورند. آیا امکان دارد مهارت جدیدی را یاد بگیرند که در پیدا کردن شغل بعدی به آن‌ها کمک کند؟ آیا شرکتی که سازمان را خریده است، بعضی از کارمندان فعلی را حفظ خواهد کرد؟ این تجربه برای رشد حرفه‌ای آن‌ها چه نفعی دارد؟ ادموندسون می‌گوید: «اگر نتوانید راهی پیدا کنید که به آن‌ها توضیح دهید چرا باید برای انجام کار کمک کنند و در کارها سهیم باشند، در این صورت، شانس زیادی برای بقا نخواهید داشت».

░▒▓ ۴. به افراد نشان دهید که ارزش فردی آن‌ها برای شما اهمیت دارد
▬    سعی نکنید چند عبارت کلیشه‌ای را برای همه به کار برید. افراد دوست دارند ارزش فردی آن‌ها حفظ و محترم شمرده شود. سعی کنید به افراد خاص در تیم خود این پیام را برسانید و آن‌ها را تشویق کنید. در صورت امکان، شخصا به آن‌ها توجه کنید. در زمان بحران، با هر یک از کارمندان به طور جداگانه صحبت کنید. کامرون پیشنهاد می‌کند چنین عباراتی را به کار برید «ما خواهان رشد و شکوفایی شما هستیم و همه تلاش خود را برای رفاه شما به کار خواهیم بست، حتی، اگر در آینده این‌جا نباشیم». بفهمید چه موضوعاتی برای آن‌ها از همه مهم‌تر است و همه تلاش خود را برای مرتفع کردن نیازهای آن‌ها به کار گیرید. شاید آن‌ها جزو افرادی باشند که توان ایستادگی در شرایط سخت را نداشته باشند. در این صورت، سعی کنید در سازمان دیگری برای آن‌ها موقعیت جدید فراهم کنید.

░▒▓ ۵. همیشه صادق و مسؤول باشید
▬    کامرون و ادموندسون هر دو درباره این موضوع توافق دارند که شفاف بودن در چنین موقعیت‌هایی بسیار مهم و حیاتی است. کامرون می‌گوید: «هر آن‌چه را که می‌دانید، با کارمندان خود در میان بگذارید». ادموندسون نیز در موافقت با این موضوع می‌گوید: «تا جایی که می‌توانید صادق باشید». سعی نکنید حقیقت را کتمان کنید یا آن‌چه را در حال وقوع است، نادیده بگیرید. ادموندسون می‌گوید «نمی‌توانید از حقیقت فرار کنید». در شرایط سخت، افراد نسبت به دروغ و پیام‌های غیرمسؤولانه بسیار حساس هستند.

░▒▓ ۶. احساسات را نادیده نگیرید
▬    در شرایط سخت افراد ناراحت، هراسناک و خشمگین هستند. طوری وانمود نکنید که گویی چنین احساساتی وجود ندارد. به جای این کار، به آن‌ها فضای ابراز احساسات بدهید. ادموندسون می‌گوید: «نباید احساسات را نادیده بگیرید. این کار تنها باعث می‌شود، آن‌ها در لاک خود فرو روند و خشم آن‌ها عمیق‌تر شود. توجه به احساسات مهم است، به خصوص احساسات منفی». به افراد بگویید هر گاه بخواهند آماده صحبت با آن‌ها هستید. خوب است کارمندان را تشویق کنید هر چند وقت با هم بنشینند و درباره شرایط موجود و راه‌های احتمالی صحبت کنند و اگر شما به عنوان رئیس می‌توانید کاری انجام دهید، آن را با شما در میان گذارند. سعی نکنید نقش یک روانشناس را ایفا کنید. اگر افراد نیاز به حمایت تخصصی‌تری دارند، آن‌ها را راهنمایی کنید تا به متخصصان مربوطه مراجعه کنند.
▬    اصولی که باید به خاطر داشت:

• افراد را بر هدف معناداری متمرکز کنید.
• درباره آن‌چه می‌دانید ۱۰۰ درصد صادق باشید (هر اطلاعاتی را که می‌توانید با افراد در میان گذارید، دریغ نکنید).
• افراد را تشویق کنید گاهی اوقات بدون حضور شما با هم بنشینند و درباره موضوعات جاری و راه‌حل‌ها گفت‌وگو کنند.
• انتظار نداشته باشید افراد فقط به خاطر حقوق فعلی که دریافت می‌کنند، کارآیی بالایی از خود نشان دهند مشوق‌های معنادار مثل شرایط رشد حرفه‌ای را برای آن‌ها فراهم کنید.
• نمی‌توان با همه افراد رفتار مشابهی داشت. یادتان باشد، افراد دارای نیازها و اهداف متفاوتی هستند.
• وانمود نکنید که هیچ اتفاقی صورت نگرفته است. شفاف باشید و بیان احساسات را سرکوب نکنید.
برداشت آزاد از دنیای اقتصاد
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در یکشنبه, 22 دی 1392 ساعت 12:03

صفحه 143 از 407