هربرت اسپنسر در «اصول جامعهشناسی»
• وقتی از جنبه ساختاری به جنبه کارکردی بپردازیم، متوجه میشویم که تا وقتی همه اجزاء یک جامعه، طبایع و فعالیتهای مشابه دارند، ندرتاً هر نوع وابستگی متقابلی میان آنها وجود دارد، و ندرتاً اتفاق میافتد که همگروه شدن آنها، یک کل حیاتی به وجود آورد. هم چنان که اجزاء آن، کارکردهای مختلف را بر عهده میگیرند، به یکدیگر وابسته نیز میشوند، طوری که وقتی آسیبی بر یکی از آنها وارد شود، به اجزاء دیگر نیز آسیب میرسد.
• این وابستگی متقابل به صورتی است که در جوامع بسیار تکامل یافتهتر، حدوث اختلال در هر یک از اجزاء و قسمتها، آشفتگی عمومی را سبب میگردد. این تناقض بین جوامع توسعه نیافته و توسعه یافته از آنجا ناشی میشود که با افزایش تخصصی شدن کارکردها، ناتوانی فزاینده هر یک از اجزا، در به انجام رساندن کارکردهای اجزا دیگر به دنبال میآید.
• سازمان یافتن هر جامعه، با تعارضی بین آن قسمت که حاصل روابط است، و معمولاً با جوامع محیط اطراف ضدیت دارد از یک سو، و قسمتی که مختص برآوردن ضروریات زندگی است از سوی دیگر، آغاز میشود، و طی مراحل اولیه رشد، این دو قسمت، کل را تشکیل میدهند. سرانجام، قسمت واسطهای هم پدید میآید که برای انتقال دستاوردها و تأثیرات از یک بخش به بخش دیگر مورد استفاده قرار میگیرد، در تمام مراحل بعدی، تحول دو دستگاه قبلی ساختارها به تحول این دستگاه واسطۀ تازه اضافه شده بستگی دارد.
[░▒▓ سیستم اقتصادی]
• در حالی که خصلت سیستم اقتصادی جامعه، در کلیت خود، به وسیله خصلت محیط آن، اعم از غیر ارگانیک و ارگانیک تعیین میشود، اجزاء مربوط به این سیستم، همراه تطابق یافتن با شرایط محلی، از یکدیگر متمایز میگردند، و بعد از آنکه صنایع اولیه از این رهگذر، محلی و تخصصی شدند، صنایع ثانویه که به اولیها وابستگی دارند، بر طبق همان اصل ظهور میکنند.
• به علاوه با همان سرعتی که جوامع، آمیختگی و باز آمیختگی مییابند و سیستم توزیع گسترش پیدا میکند، اجزاء مختص هر نوع از صنایع که در اصل پراکنده بودند، در مساعدترین محلها، صورت همگروهی به خود میگیرند، و ساختارهای صنایع محلی، بر خلاف ساختارهای دولتی، صرف نظر از خطوط اصلی تقسیمها، به نشو و نما میپردازند.
• فزونی در ابعاد، که از انبوه شدن گروهها ناشی میشود، وسایل ارتباطی را (هم برای تحقق بخشیدن به اعمال وجه مشترک تعرضی و تدافعی، و هم برای مبادله محصولات) ضروری میسازد. گذرگاههای محوی که رد پاها به وجود میآورند، و سپس کوره راهها، جادههای ابتدایی، و جادههای تمام عیار، یکی پس از دیگری ظهور میکنند، و سرانجام چون مراودات به این ترتیب آسانتر میشود، انتقالی از تهاتر (مبادله کالایی) مستقیم، به داد و ستد از طریق یک طبقه جداگانه به وقوع میپیوندد و از بطن طبقه اخیر، دستگاه عاملت بازرگانی پیچیدهای که توزیع کنندگان عمده و کسبه جزء را در بر میگیرد، به وجود میآید. جابهجایی کالاها که از طریق این دستگاه عامل صورت میگیرد، به صورت نوعی جریان کند رفت و برگشت بین مکانهای معین و در فواصل زمانی طولانی آغاز میشود و به صورت جریانهای آهنگ دار، منظم، و سریع درمیآید. مواد و کالاهایی که به کار معیشت مردم میآیند، و اینجا و آنجا توزیع میشوند، از مقادیر و صورتهای اندک و ابتدایی درمیآیند، و کثرت و کمال پیدا میکنند. کارآیی فزاینده ترتیبات انتقالی، همراه با تنوع وافرتر کالاهای انتقال یابنده، وابستگی متقابل اجزاء را افزایش میدهد و در همان حال هر یک از آنها را قادر میسازد تا کارکردهای خود را بهتر انجام دهد.
[░▒▓ سیستم سیاسی]
• بر خلاف سیستم اقتصادی که از طریق درگیری با محیطهای ارگانیک و غیره ارگانیک تطور مییابد، سیستم تنظیم کننده، از راه درگیریهای تعرضی و تدافعی با جوامع محیط اطراف تطور پیدا میکند.
• در گروههای بی سر بدوی، سرکردگی موقت، از جنگ موقت نتیجه میشود.
• مخاصمات مضمن، سرکردگی دائمی را به وجود میآورد، و از سیادت نظامی، تدریجاً کنترل غیرنظامیان نتیجه میگردد.
• جنگ رایج و متداول که به در آمیختن سریع اعمال اجزاء نیاز دارد، اطاعت و انقیاد را ضروری میسازد. جوامعی که در آنها اطاعت اندک است، ناپدید میشوند، و باعث برجستگی وضع جوامعی که در آنها اطاعت وافر وجود دارد میگردند.
• بدین ترتیب، جوامعی به وجود میآیند که در آنها، عادات پدید آمده از جنگ و بقا در صلح، موجبات انقیاد دائمی در قبال یک دولت را در پی میآورد.
• سیستم تنظیم کننده تمرکز یافتهای که بدین ترتیب به وجود میآید، در مراحل اولیه، تنها سیستم تنظیم کننده است. اما در جوامع گستردهای که عمدتاً صنعتی شدهاند، سیستم تنظیم کننده غیر متمرکزی برای ساختارهای صنعتی اضافه میشود، و این سیستم اخیر، که بدواً از هر جهت تابع سیستم اصلی است، با گذشت زمان استقلال قابل ملاحظهای کسب میکند. بالاخره، برای ساختارهای توزیعی نیز، دستگاه کنترل کننده مستقلی به وجود میآید.
مآخذ:...