دکتر حامد حاجیحیدری؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
▀█▄ چکیده
علیالاصول، هدف دولتها این است که بدون توجه به نژاد، جنسیت، قومیت، پایگاه اقتصادی - اجتماعی یا عوامل دیگر، خدمات و اطلاعاتی را به شهروندان ارائه دهند و به این واسطه، جامعه را سرزنده نگاه دارند. بسیاری از دولتها همچنان با مسائل مربوط به دسترسی به اینترنت و راههای ارائه خدمات دولت الکترونیک به گروههای مختلف شهروندان، به صورت متنی، وبصدا، یا چندرسانهای دست و پنجه نرم میکنند.
شرکتها و دولتها باید مدام سرمایهگذاری کنند تا از آرشیو دادههای چندرسانهای خود حمایت نمایند. مدام هم نیاز است که فناوریهای جدید اشتراک داده ابداع شوند. دولتها مسؤولیت پیشبینی نیازهای اطلاعاتیِ آینده را نیز بر عهده دارند. دولتها باید اطلاعات مهم بسیاری را بایگانی، و در عین حال، از آنها حراست کنند. برای آن که چنین تدابیری میسر گردد، نیاز به یکپارچهسازی مدیریت بر منابع اطلاعات هم هست، و این با فناوریهای اشتراک و استریمینگ اطلاعات که گرایش به عدم تمرکز دارند، در تصادم و تناقض است. اینها صورتبندیهای اصلی مسائل پیش روی ما در زمینه سیاستهای انباشت و انتشار اطلاعات است.
▀█▄ واژگان کلیدی
حکمرانی سایبر، وبصدا، محتوای چندرسانهای
▀█▄ ۱- مقدمه
بخش مهمی از موانع پیشبرد و تکمیل ایده حکمرانی الکترونیک، به نامأنوس بودن ارتباطات الکترونیک در قیاس با ارتباطات رو در رو میشود. هنوز هم بسیاری از افراد، خرید رو در رو از بازارهای عینی را به خرید از بازارهای برخط ترجیح میدهند؛ همینطور کلاسهای درس حضوری را به کلاسهای درس چندرسانهای. بخشی از موضوع برمیگردد به این که ارتباطات برخط، همچنان تا حد زیادی متکی بر متن هستند، و خواندن متن، دشوارتر از تبادل صدا و تصویر در یک محیط عینی است. البته موضوع تعاملی بودن و امکان واکنش بلافصل هم موضوعی است که باید به بررسی آن پرداخت.
▀█▄ ۲- «متنی» / «چندرسانهای»
خط تحلیلی ۱. نکته نخست آن که در قیاس با «متن»، استفاده از دادههای «چندرسانهای» راهی است که ارتباط بسیار بسیار طبیعیتر انسانها با رایانهها را فراهم و برقرار میکنند، و همچنان، امید زیادی میرود تا این نحو ارتباط با ماشینها، ما را با آنها، همسازتر سازد. مردم با سهولت بیشتری توانستند استفاده از دادههای چندرسانهای را فراگرفته و با استفاده از آنها، روند تحقق اجتماع سایبر و حکمرانی الکترونیک، قویاً تسهیل شد.
▀█▄ ۳- خواست اصولی جامعه سرزنده
خط تحلیلی ۲. خط تحلیلی اصولیتر آن است که اینترنت، در اوایل توسعه خود، از استفادههای نظامی وارد بهرهبرداریهای علمی و سپس سیاسی شد. بدین ترتیب، اینترنت را به عنوان ابزاری برای دولتها جهت مبادله اطلاعات و خدمات با شهروندان، و ارائه خدمات دولت الکترونیک هدف استفاده قرار دادند. علیالاصول، هدف دولتها این است که بدون توجه به نژاد، جنسیت، قومیت، پایگاه اقتصادی - اجتماعی یا عوامل دیگر خدمات و اطلاعاتی را به شهروندان ارائه دهند و به این واسطه، جامعه را سرزنده نگاه دارند. بسیاری از دولتها همچنان با مسائل مربوط به دسترسی به اینترنت و راههای ارائه خدمات دولت الکترونیک به گروههای مختلف شهروندان، دست و پنجه نرم میکنند. از این جهت، ارائه خدمات از طریق دولت الکترونیک نیز، معضلی اساسی بود. درآمد و سایر نابرابریها، بر دسترسی به اینترنت، جهت دریافت خدمات اثر میگذارد. ولی، محققان سن را به عنوان عامل اصلی تعیین کننده توان دسترسی به امکانات اینترنتی شناسایی کردهاند؛ سالمندان نسبت به افراد جوان در میزان استفاده از اینترنت متفاوت هستند. از این قرار، از هر نوع دگرگونی که محتوای رایانهای را برای کاربران کم توانتر قابل فهمتر نماید یا اصطلاحاً آن را کاربردوست (UserFriendly) نماید، استقبال میشده است.
▀█▄ ۴- «وبصدا»
خط تحلیلی ۳. یکی از شیوههای کاربردوستی، «وبصدا» در چهارچوبهایی مانند VoiceXML بوده است. «وبصدا» یک امکان مفید برای کمک به رفع چالشهایی است که برخی از کاربران برای دسترسی به دادههای دولتی مبتنی بر اینترنت با آنها روبرو هستند. پس یک نکته این که در هنگام عدم ارتباط مناسب کاربران با محتوای الکترونیکی، یک مسیر، بهبود ارتباط از طریق صداست. رابطهای گفتاری اثربخشی بیشتری برای افراد دارای محدودیت و معلولیت دارند. استفاده از این فناوری، به معنای گسترش چشمگیر مخاطبان برای محتوای وب یا خدمات شرکتها یا دولتهاست. بسیاری از شرکتها، گروهها یا سازمانهای دولتی، هنوز هم نگرانی چندانی از این که مخاطبان نتوانند با محتوای اینترنتی آنها ارتباط برقرار کنند، نشان نمیدهند، ولی فناوری مقدورات خوبی را برای فائق آمدن به این محدودیتها به دست داده است، که «وبصدا» پله نخست آن است.
▀█▄ ۵- برتری محتوای «چندرسانهای»
خط تحلیلی ۴. گر چه محتوایی که به شکل گفتار درآمده باشد، حالت طبیعیتری در قیاس با متن برای کاربران داشته و دردسترستر است، اما این شیوه برای همه اطلاعات و خدمات مناسب نیست. رابطهای گفتاری برای تعاملات بسیار متمرکز و تبادل اطلاعات مختصر، و بسیار با ارزش، ایدئال هستند، ولی اسناد بزرگ، یا برای انجام تعاملات پر تعداد و نسبتاً زیاد، چندان ایدئال نیستند. علاوه بر این، VoiceXML فاقد برخی از مکانیسمهای امنیتی است که در پروتکلهای پیشرفتهتر چندرسانهای ملحوظ میشوند. از این قرار، زیربناهای چندرسانهای میتوانند دارایی مهم سیستمهای رایانهای به حساب آیند. آنها گام بلندی در مسیر ارتباط مؤثرتر در بستر شبکه به حساب میآیند. پروتکلهای چندرسانهای میتوانند اسناد، آمارها، عکسها و گرافیکها، ارائهها، فیلمها و صداها را به نرمافزارها و تعاملهای کاربران پیوند بزنند و همه را یکپارچه کنند، و تجربه یکسره تازهای را رقم بزنند. محتوای چندرسانهای باعث میشود فرایندهای دولتی برای شهروندان قابل مشاهدهتر باشد و میتواند اعتماد به دولت را بیشتر کند.
خط تحلیلی ۵. بسترهای ممتاز چندرسانهای، همچنین در ارائه اطلاعات محلی بسیار ارزشمند هستند، چرا که میتوانند بسته به نیازهای محلی و در تعامل با کاربران، نقاط حساسیت و اهتمام خود را تغییر دهند. پلتفرم بسط یافته چندرسانهای، میتواند برای ارائه مؤثرتر اطلاعات به مردم، مانند فیلمها، انیمیشنها و ... استفاده شود. حالا میشود گفت که ارتباط کاربران نه تنها خیلی شبیه ارتباط طبیعی شده است، بلکه میرود تا از واقعیت نیز ملموستر شود. بنابراین مهم است که دولت با تأمین دادههای چند رسانهای پاسخگوی نیازها و خواستههای شهروندان باشد.
▀█▄ ۶- محدودیتهای محتوای «چندرسانهای»
خط تحلیلی ۶. اقبال مستمر به تلویزیون که پایانناپذیر به نظر میرسد، و حتی اهمیت همچنان آن با وجود انقلاب اینترنت، به معنای آن است که حتی افراد مجهز به مهارتهای رایانهای، اغلب، تماشای صوت-تصویر را به تعامل با رایانه ترجیح میدهند. مشکل اصلی، حجم دادههای چندرسانهای است که در قیاس با زمان بلحظه تلویزیون، تأخیری را القاء میکند که گزنده است. مدیریت دادههای چندرسانهای مسئلهای خاص دارند که دادههای متنی ندارند. تکنیکهای بهبودیافته فشردهسازی و انتقال میتوانند این محدودیتها را تا حدودی کاهش دهند. با این حال، الزامات ارتباط مؤثر چندرسانهای در حدی هست که صورتهای تقلیلیافته سریع و فشرده آن، تا حدود زیادی تزئینی بوده و برای دولت دیجیتال چندان مفید نیستند. شرکتها یا دولتهای دیجیتال نمیتوانند مطمئن باشند که شهروندان از چه فناوریهایی برخوردار هستند، و به این دلیل، باید در اتکاء به دادههای چندرسانهای، محافظهکار و محتاط باشند. زیرساختهای عمومی دادههای چندرسانهای همچنان فراهم نیست.
▀█▄ ۷- جستجو در محتوای «چندرسانهای»
خط تحلیلی ۷. اولین مسئله در استفاده از دادههای چندرسانهای یافتن و جستجو در میان آنها است که با یافتن اطلاعات متنی متفاوت است. جستجو در دادههای غیر متنی بر اساس محتوایشان دشوارتر است. مردم معمولاً در وقت ضرورت میخواهند دادههای چند رسانهای را به دست آورند و این کار را با مرورگرها و موتورهای جستجو صورت میدهند. برای جستجو در دادههای شرکتی یا دولتی، یک موتور جستجوگر مبتنی بر کلمات کلیدی مانند Google نیاز است. وقتی شرکتها و دولتها حجم عظیمی از دادههای شهروندان را در اختیار دارند، این بدان معناست که حجم بسیار زیادی از کلمات کلیدی نیز در دسترس موتورهای جستجو هست. از این بیش، بخش مهمی از دادهها نیز در ناحیه تاریک ایندکس و جستجو میشوند؛ دنیای تگها، دنیای عمیق و پیچیدهای است.
▀█▄ ۸- دغدغه نابرابری
خط تحلیلی ۸. چون دسترسی همه کاربران بالقوه به دادههای عمومی، برای حفظ سرزندگی رقابتهای مثمر ثمر اجتماعی ضروری است، علیالاصول سازمانهای عمل کننده مانند شرکتها و دولتها بر طراحی قالبهای چندرسانهای متناسب و متنوع اهتمام دارند. دادههای چندرسانهای میتوانند در قالب نرمافزارهای مختلف تولید و خوانده شوند. ولی، همهی قالبهای گوناگون چندرسانهای، توسط همه برنامهها پشتیبانی نمیشوند، و مردم نیز از برنامههای مختلفی استفاده میکنند. مهارتهای استفاده از این واسطهای نرمافزاری نیز برابر توزیع نشده است. در عین حال، مداخله هوش مصنوعی در انطباق واسطهای سختافزاری و نرمافزاری به کاربران، دغدغهها را در این زمینه تسکین داده است.
▀█▄ ۹- دغدغه امنیت اطلاعات
خط تحلیلی ۹. این هم نکتهای است که دادههای چندرسانهای میتوانند به شیوههای مختلف تکثیر شوند. هر طور حراست شوند، بالاخره، ترتیبی هست که بشود آنها را تکثیر کرد. تکثیر دادههای چندرسانهای میتواند اطلاعات را زنده کند، و این برای اطلاعات غالباً جدیدی که توسط شرکتها و دولتها ارائه میشود مفید است. اما دغدغه اصلی نهادها متوجه امنیت فناوریهایی است که باید این اطلاعات را به مخاطبان منتقل کنند. ابزارهای پخش چندرسانهای، فناوریهای یکطرفه نیستند و علاوه بر آن که میتوانند بازخوردهای مفید مخاطبان را منتقل نمایند، مسیری نیز برای هکرها باز میکند. از این قرار، مسئله اصلی برای حکمران و مدیریت دیجیتال انتخاب قالبهای رسانهای نسبتاً مناسب و قابل اعتماد است.
▀█▄ ۱۰- تمرکز / عدم تمرکز
خط تحلیلی ۱۰. حجم عظیم دادهها، شمار بالای کاربران و محدودیت رایانههای میزبان، موجب شکلگیری نوعی از میزبانی دادهها شده که اصطلاحاً به آن «تورنت» و در نسخه جدیدتر، و نه لزوماً برتر، «بلاکچین» میگویند؛ با این ترتیبات، غالباً دادههای چندرسانهای در چند مکان نامتمرکز ذخیره، کدگذاری و قابل بازیابی میشوند. ماجرا از این قرار است؛ رایانهها از طریق اتصال به یکدیگر، توانستند از اطلاعات ذخیره شده در یکدیگر بهره ببرند که به این پدیده «اینترانت/Intranet» و «اینترنت/Internet» اطلاق شد. رایانهها بر بستر اینترنت به دو دسته «سرور/Server» و «کلاینت/Client» تقسیم میشوند که شمار بسیار کلاینتها، از اطلاعات و برنامههای مستقر بر شمار محدودتر سرورها بهره میبرند. در گام بعد، و وقتی مراجعه به برخی سرورها در اینترنت برای برداشت اطلاعات یا بهرهگیری از برنامههای اجرایی تراکم یافت و دشوار شد، فناوری «تورِنت/Torrent» پدید آمد. بر مبنای این فناوری، اطلاعات مستقر در تمام یارانههای متصل به شبکه «تورنت» اعم از «سرور» یا «کلاینت»، در یک سرور مرکزی به نام «تــرَکِر/Tracker»، نمایه میشود، و اطلاعات مورد نیاز هر کاربر از مناسبترین اتصال موجود در شبکه «تورنت» تأمین میگردد. بدین ترتیب، نظام اشتراکگذاری اطلاعات، نامتمرکز و هزاران برابر چابک میشود؛ همچنین، موجودیت اطلاعات هم باثباتتر و امنتر میگردد. اگر قبل از شکلگیری فناوری «تورنت»، اختلال یا نابودی یک سرور میتوانست موجودیت اطلاعات را تهدید کند، در فضای «تورنت» احتمال وقوع این اختلال بسیار کمتر و کمتر، و نزدیک به صفر منطقی میگردد. اما همچنان «ترکر» به عنوان «گره/Node» مرکزی، تهدیدی علیه حیات نامتمرکز اطلاعات است، و «بیتتورنت/BitTorrent» یک مرجع رمزگذاری نظارتی قابل تهدید را تشکیل میدهد. در گام بعد، فناوری «بلاکچین/Blockchain»، از این محدودیت عبور میکند، و هر واحد اطلاعات در درون خودش یک «رمزیکتا/hash» پیدا میکند که این رمز یکتا بین همه کاربران به اشتراک گذاشته میشود و به محض اشتراک، دیگر قابل تغییر و حذف نخواهد بود. «بلاکچین» در وضع ایدهآل خود، فاقد هر نوع «گره/Node» است و توسط منطق دودویی شمار انبوه رایانههای متصل به اینترنت، پشتیبانی میگردد.
▀█▄ ۱۱- جمعبندی
در حالی که با این ترتیبات و تدابیر مشابه، هزینههای ذخیرهسازی و بازیابی و دریافت اطلاعات مستمراً در حال کاهش است، اما دادههای بیشتری نیز تولید و برای انتشار ضرورت مییابند. شرکتها و دولتها باید مدام سرمایهگذاری کنند تا از آرشیو دادههای چندرسانهای خود حمایت کنند. مدام هم نیاز است که فناوریهای جدید اشتراک داده ابداع شوند. دولتها مسؤولیت پیشبینی نیازهای اطلاعاتیِ آینده را نیز بر عهده دارند. دولتها باید اطلاعات مهم بسیاری را بایگانی، و در عین حال، از آنها حراست کنند. از این قرار، یکی از مشکلات حکمرانی دیجیتال، تصمیمگیری در خصوص این است که چه چیزی باید آرشیو شود. برای آن که چنین تدابیری میسر گردد، نیاز به یکپارچهسازی مدیریت بر منابع اطلاعات هم هست، و این با فناوریهای اشتراک و استریمینگ اطلاعات در تصادم و تناقض است. اینها صورتبندیهای اصلی مسائل پیش روی ما در زمینه سیاستهای انباشت و انتشار اطلاعات است (توأم با اقتباسهای آزاد از نیل راو).
▀█▄ ۱۲- منابعی برای مطالعه افزون
Neil C. Rowe (2007). Digital Multimedia, in Ari-Veikko Anttiroiko and Matti Mälkiä (Eds), Encyclopedia of digital government (pp. 382-386). Hershey: Idea Group Reference.
Rao, K., Bojkovic, Z., & Milovanovic, D. (2002). Multimedia communication systems: Techniques, standards, and networks. Englewood Cliffs, NJ: Prentice-Hall.
Vaughan, T. (2003). Multimedia: Making it work (6th ed.). New York: McGraw-Hill Osborne Media.
Cheng, W., Chou, C., Golubchik, L., Khuller, S., & Samet, H. (2001, May 21-23). Scalable data collection for Internetbased digital government applications. Proceedings of the First National Conference of Digital Government Research, Los Angeles, CA (pp. 108-113).
Friedlander, A. (2002). The National Digital Information Infrastructure Preservation Program. D-Lib Magazine, 8(4). Retrieved January 13, 2006, from http://www.dlib.org/ dlib/april02/friedlander/04friedlander.html/.
Grosky, W. (1997). Managing multimedia information in database systems. Communications of the ACM, 43(12), 72-80.
Jadav, D., & Choudhary, A. (1995). Designing and implementing high-performance media-on-demand servers. IEEE Parallel and Distributed Technology, 3(2), 29-39.
Kherfi, M., Ziou, D., & Bernardi, M. (2004). Image retrieval from the World Wide Web: Issues, techniques, and systems. ACM Computing Surveys, 36(1), 35-67.
Klockner, K., Mambrey, P., Prinz, W., & Schlenkamp, M. (1997, September 1-4). Multimedia groupware design for a distributed government. Proceedings of the 2nd EUROMICRO Conference, Budapest, Hungary (pp. 144-149).
Lim, K., & Benbasat, I. (2002). The influence of multimedia on improving the comprehension of organizational information. Journal of Management Information Systems, 19(1), 99-127.
Mohan, A., Omar, A., & Aziz, K. (2002). Malaysia’s multimedia Super Corridor Cluster: Communication linkages among stakeholders in a national system of innovation. IEEE Transactions on Professional Communications, 45(4), 265-275.
Morisse, K., Cortes, F., & Luling, R. (1999). Broadband multimedia information service for European parliaments. Proceedings of International Conference on Multimedia Computing and Systems, (Vol. 2, pp. 1072-1074).
Wright, E. (1993). Making the multimedia decision: Strategies for success. Journal of Instructional Delivery Systems, 7(1), 15-22.
مأخذ:مرکز ملی فضای مجازی
هو العلیم