دکتر حامد حاجیحیدری؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
▀█▄ چکیده
▬ تز اصلی این است که با رنگ باختن سرزمین، اتحادهای منطقهای که حول همرنگیهای عقیدتی شکل میگیرند، جایگزین سرزمین میگردد؛ و اتحادهای مرامی و ملتها جای ملیتها را میگیرند. «برای آنکه سرزمین بماند، باید تکثیر شود». این، یک رویکرد یکسره متفاوت در علم سیاست و علوم اجتماعی متعارف است. بر خلاف نظریههای سیاسی متعارف مدرنیستی، که طی آن، اصل بر مرزهای متصلب دولت-ملت اصرار میشود، و تحرک به عنوان یک فعالیت ثانویه تلقی میگردد که در آن هم عاملیت همچنان دولت-ملت است؛ بر مبنای این چشمانداز تازه، باید بپذیریم که دیگر مرزهای دولت-ملتها معتبر نیستند، و به علاوه عاملیت اصلی این فضای متحرک دولت-ملتها نیستند، بلکه شرکتها و سایر عوامل سازمانی و غیرسازمانی غیردولتی اولویت یافتهاند.
▀█▄ واژگان کلیدی
▬ واحدهای مرامی و ملتی، تحلیل تمدنی، زوال «دولت-ملت»، نابودی فضا با زمان، «سرزمین».
▀█▄ مقدمه
▬ کلید نکته ۱. حس فراگیر و عظیمی از بیثباتی، مردم دنیا را فرا گرفته است. این حقیقت، به قدری پر رنگ است که تحلیلگر اجتماعی، اولریش بک، این حس مخاطره را مهمترین و بنیادیترین و زیربناییترین واقعیت اجتماعی امروز تلقی میکند، و مهار و کنترل مخاطرات را مهمترین سرمایه تعیین کننده نابرابریهای اجتماعی در مقیاسی جهانی میشمرد. نقاط مرکزی میتوانند با مدیریت ریسکها، مخاطرات را به سمت پیرامون بلاگردانی کنند.
▬ کلید نکته ۲. این در حالی است که، وضع معهود و عادی در زندگی و تئوری اجتماعی کلاسیک این است که هویتها، گروهها و نهادهای اجتماعی را نه بیثبات، بلکه نسبتاً ثابت و پایدار تلقی کنیم، تا تعامل و تبادل با آنها میسر به نظر برسد. ولی نکته آن است که با ظهور دنیای دیجیتال، اصل بر تغییر که نه، بیش از آن، اصل بر «تحول» است، و ثبات نسبی در این فضا یک استثناء کمیاب محسوب میشود.
▬ کلید نکته ۳. جیمز روزنائو عدم قطعیت نهادی را برترین توصیف از زندگی اجتماعی امروز در مقایس جهانی میشمرد، و تکلیف تحلیلگران اجتماعی و مجموعه علوم رفتاری را ترسیم خطوط تحرک میداند، نه الگوهای ثبات. از دیدگاه او، بیش از هر مدار حرکتی، این خطوط انتقال و گردش سرمایه است که برای تحلیل مناسبات اجتماعی اهمیت دارد، و برای این منظور، باید مهمترین بخش ثبات نهادی که مدام از سوی کلاسیکهای علوم اجتماعی به عنوان واحد تحلیل تلقی شده است، یعنی «دولت-ملتها» پرهیز کنیم، و با این پرهیز پرسش از «سرزمین» به یک موضوع محوری در تحلیل اجتماع و سیاست تبدیل میشود.
▀█▄ اتحادهای منطقهای...
▬ کلید نکته ۴. تز اصلی این است که با رنگ باختن سرزمین، اتحادهای منطقهای که حول همرنگیهای عقیدتی شکل میگیرند، جایگزین سرزمین میگردد. احزاب و ایدئولوژیهای سیاسی که خود را در مرزهای تصنعی پیشین محبوس میکنند، دیر یا زود در مقابل نفوذهای فراسرزمینی محو میشوند، و نمیتوانند از موجودیت خود دفاع کنند. تغییر فرایندها در «فرهنگ، فناوری و حکمرانی» در این راستا در حال انجام است، و همه اینها را باید در قالب یک نظریه اجتماعی جدید گنجاند که «ملت» را جایگزین «ملیت» به مثابه واحد تحلیل سیاست جابجا میکند.
▀█▄ ملت به جای دولت...
▬ کلید نکته ۵. زیرساختها و فضاهای سیال نهادی و اجتماعی، روند حرکت را از واحدهای سرزمینی و ملی به سمت واحدهای مرامی و ملتی تسهیل میکنند. در یک سوی این دگرگونی، نیروهای پرانرژی بنیادگرا قرار میگیرند که مرزهای تمدنی را تغییر شکل میدهند و تثبیت میکنند، و در سوی دیگر، تودههایی قرار دارند که به سکوت و فراغت و رفاه ناشی از تولید انبوه ماشینی فرو میروند. و در موازنه تمدنی پیش رو، تمدنهایی توانمندتر خواهند بود که بتوانند با تشبث به نظامهای عقیدتی، نیروهای فعال و زنده بیشتری بیافرینند. علاوه بر فرهنگ نیروهای انسانی پا در رکاب عقیدتی، فناوری و نظام حکمرانی دو مؤلفه دیگر قدرت در آینده خواهند بود.
▀█▄ خط تحلیل تمدنی...
▬ کلید نکته ۶. سالها قبل، ساموئل هانتینگتون در قالب دیگری به این سر و شکل جدید نظام بینالملل اشاره کرده بود، ولی تأکید او به «برخورد تمدنها»، موجب شد که اصل ادعای او، یعنی رنگ باختن تقسیمات سرزمینی، مورد کمتوجهی واقع شود. اقسامی از دخالتها در کار دولتها میسر شده است، و عملاً اقتدار دولتها در درون مرزهایشان از دست رفته است. بسیاری از قوانین و حقوق داخلی کماثر یا بیاثر شدهاند و قدرتهای حقوقی بزرگ دنیا در مقابل عصیان کنندگان، ناتواناند. بزرگترین جرایم از قبیل افشای اسناد امنیتی به سهولت اتفاق میافتد و دولتهای بزرگ، در مقابل آن هیچ کاری از دستشان برنمیآید. مشابه این ایدهها از جانب بزرگان دیگر علوم اجتماعی همچون یورگن هابرماس در ایده «بحران مشروعیت»، یا مانوئل کستلز در ایده «ظهور جامعه شبکهای و زوال هویت سیاسی»، یا آنتونی گیدنز در ایده «پیامدهای مدرنیت» مطرح شده است.
▀█▄ سیالیت خودخواسته...
▬ کلید نکته ۷. در شرایط فعلی، کشورها کنترل سرزمینی خود را به دنبال ملاحظات تاریخی و استراتژیک، بلند و کوتاه میکنند؛ در بعضی موارد با ایجاد مناطق ویژه، که تا حدی فارغ از قوانین داخلی عمل کنند، اجازه نقصان حاکمیت خود را به دست خودشان صادر مینمایند تا در آن مناطق برخی همگراییهای منطقهای را تسهیل کنند. در سوی دیگر، کشورها از طریق اتحادهای منطقهای و جهانی میکوشند بر فراسوی مرزهای خود تأثیر بگذارند. بدین ترتیب، مشاهده میکنیم که مرزها و محدودههای سرزمینی و غیر سرزمینی قابل انعطاف و تغییر هستند، غیر قابل تحمل و غیرقابل نفوذ نیستند، و تصاویر مطلق حاکمیت دولت بر سرزمین در عمل، و به نحو گستردهای انکار شده است.
▬ کلید نکته ۸. حتی عاملیتهای جهانی، برای بهرهمندی از منافع حاصل از حضور در فرامرزها، از منافع استراتژیک خود میگذرند. شرکتهای بزرگ از پتنتها و مالکیت فناوریهای استراتژیک خود صرفنظر میکنند، چرا که در صورت سختگیری زیاد در حفظ این مالکیتها، بسیاری از ارتباطات مهم و تعیین کننده را از دست خواهند داد. از این دیدگاه، مطلقاً بعید نیست که در آینده، ما با شرایط «پساکپیرایت» مواجه باشیم. فرض دیگر آن است که کنترل محتوا در خدمات مبتنی بر وب، از حالت موردی به در آمده، و جای خود را به مدیریت «فضای کلی مبادله اطلاعات» بدهد. شرکتها یا اتحادهای منطقهای از طریق نامتقارن و از طریق کنترلهایی که بر فضای کلی مبادله اطلاعات پاسخ تهدیدها و حملات را خواهند داد.
▀█▄ ریشههای اصرار بر سرزمین...
▬ کلید نکته ۹. اصرار بر عامل «سرزمین»، در یک دیدگاه، از آنجا ناشی میشود که بین زیربنای سیاسی دولت-ملت مدرن از یک سوی، و مالکیت املاک واقعی بر روی زمین ارتباط هست و سیاستمداران و دانشمندان حرفهای علوم سیاسی به این سیستم کارفرمایی متعهد هستند و بدون آن، تصوری از شرح وظایف خود ندارند. چه در سطح سیاستمداران و چه درسطح آکادمی، نحوی بازتولید صنفی مطرح است که از رؤیت حقیقت تحول جاری مانع میشود.
▀█▄ ظرفیت بحرانی اقلیتهای قومی و نژادی در مرزهای سرزمینی...
▬ کلید نکته ۱۰. یک علت دیگر اصرار برخی سیاستمداران و دانشمندان بر «سرزمین»، به موضوع اقلیتهای قومی و نژادی در مرزهای سرزمینی باز میگردد. این ایده مطرح است که اگر مرزهای سرزمینی به هر دلیل سست شوند، مجموعهای از بیثباتیها را موجب میشود که میتواند چند دولت-ملت را در بحران امنیتی فرو ببرد. این دغدغه درست است، ولی مسیر رفع یا تخفیف دغدغه، چشم بستن بر روی حقیقت گسیختن مرزهای ملی و نقصان در عاملیت دولت-ملتها نیست. در واقع، رابطه میان تحرک بالای فضایی تسهیل شده توسط فناوری دیجیتال از یک سوی، و تضادهای قومی و نژادی، بسیار پیچیدهتر از آن است که صرفاً به موضوع سرزمین و حاکمیت دولت-ملت مربوط باشد. حالا شرایطی پدید آمده است که انگیزهها در سرتاسر جهان میتوانند یکدیگر را پیدا کنند و متحد شوند. اصرار بر مرزهایی که دیگر نیست، دردی را دوا نمیکند، بلکه: «برای اینکه سرزمین بماند، باید تکثیر شود». تحرک، نیروی سازنده نظام جهانی جدید است، و با سکون چیزی عاید ما نمیشود.
▀█▄ فایق آمدن تجارت بر تولید
▬ کلید نکته ۱۱. یک دلالت ضمنی این دیدگاه تازه به سرزمین آن است که به رغم آنکه در اقتصاد مدرن، تولید، اصل، و تجارت، امری ثانوی قلمداد میشود، حالا، تجارت و تحرک کالا، به امر اصلی تبدیل میشود، و تولید در مقیاس جهانی سازمان مییابد و دیگر تابع مکان نخواهد بود. فایق آمدن تجارت بر تولید، موقعی بیشتر ملموس میشود که درصد بالای تجارت غیرقانونی نسبت به تجارت رسمی را در نظر بگیریم، که به طور معمول نتیجه سرمایهگذاریهای مستقیم خارجی است.
▀█▄ جریان جهانی سرمایه...
▬ کلید نکته ۱۲. این تقسیم کار در مقیاس جهانی، به نوبه خود، باعث ضعف و زوال بیشتر مرزهای دولت-ملتها میشود؛ در واقع چرخهای به حرکت درمیآید که با تصاعد قابل ملاحظهای مرزها را بیشتر و بیشتر از رنگ میاندازد. از این رو، به این نتیجه میرسد که فضاهایی که تجارت در آن رخ میدهد، فضاهای جداییناپذیر جامعه جهانی است.
▬ کلید نکته ۱۳. موضوع دیگر مرتبط با تحرک تقسیم کار، مسأله ثبات یا تحرک خود سرمایه است. فرض تحلیلگران اقتصادی از مرکانتیلیستها تا حال، بر دولت-ملتها به عنوان عاملیتهایی بوده است که سرمایه را به عنوان یک امر متجسد در درون سرزمین مدیریت میکنند. بر این اساس است که مفهوم «طبقه» نیز به عنوان یک امر درونمرزی مفهومسازی میشود. ولی همان طور که جان هابسن به درستی تشخیص داد، اولین نشانهای که معلوم کرد مرزهای دولت-ملتها معتبر نیست، جریان سیال سرمایه است. تصمیمات سرمایهگذاری، به جای اینکه شامل مجموعهای از انتخابهای مرتبط با محیط ایستا باشد، در محیطهایی صورت میپذیرد که حاوی ابهام فزایندهای در «فضا» است. حالا، تحرک سرمایه برای عملکرد سرمایهداری، امری اساسی است. از آنجا که مکانها دارای ارزشهای مشخصی هستند، با جابجایی فعالیتهای تولید و مصرف از یک مکان به مکان دیگر، رانت بیشتری به دست میآید، فرایندی که اغلب شکل تجارت را میگیرد و منجر به چرخههای جدید خلق و تقلیل ارزش میشود.
▀█▄ «نابود کردن فضا با زمان»...
▬ کلید نکته ۱۴. در میان این چرخههای سرمایهگذاری و خارج کردن سرمایه، تلاشی همیشگی برای «کوچک کردن» فضا برای سرعت بخشیدن و کارایی بیشتر در ارتباط وجود دارد. این روند، نحوی «نابود کردن فضا با زمان» است، که با کاتالیزور فناوری اتفاق میافتد. این، همان ایده مارشال مکلوهان در استعاره «دهکده جهانی» است.
▀█▄ شرکتها، هکرها، فناوریها، رویدادهای طبیعی...
▬ کلید نکته ۱۵. نهایتاً این که، دولت-ملت و مفهوم سرزمینی کشور، به لحاظ تاریخی، نوآوری نسبتاً جدیدی است، که قدرت آن در قلمرو خود به ندرت کامل بوده است. از این قرار، اصرار کسانی که همچنان بر اهمیت «سرزمین» ابرام دارند، عمق تاریخی برازندهای ندارد. بخش عمدهای از تاریخ جهان، نه بر مبنای مفهوم «کشور»، بلکه بر اساس مفهوم «امپراطوری» ساخته شده است. به این دلیل است که از آغاز مدرنیت و حیات دولت-ملتهای مدرن، سرزمین دولتها، با گذشت زمان به طور چشمگیری تغییر کرده است، و دولتها همیشه سعی کردهاند قدرت را در خارج از مرزهای خود اعمال کنند. بیشتر اقتدار دولت در قلمرو آن ناشی از داشتن «انحصار خشونت» در فضایی که کنترل میکند نیست، بلکه از شرکت در یک پیمان استقلال متقابل است که در آن دولتها، ادعاهای ارضی یکدیگر را به رسمیت میشناسند و از این طریق سیستم دولتی سرزمینی را میسازند. این تلقی باعث شده تا بپذیریم پیتر تیلور (۱۹۹۵) بیان کند که واحد اصلی تجزیه و تحلیل در علوم سیاسی باید دولتها باشد، نه دولت. با یک اصلاح به این گفتار تیلور، باید اذعان کرد که واحد اصلی تحلیل در این شبکه، «عملگرها/Actants» هستند، نه صرفاً دولتها. عملگرها، شامل، شرکتها، هکرها، فناوریها، رویدادهای طبیعی و ... هستند؛ اینها واحدهای عملکننده امروز بینظمی سیاسی امروز جهان هستند.
▀█▄ جمعبندی
▬ کلید نکته ۱۶. در جمعبندی، کلیدنکته این است: «برای آنکه سرزمین بماند، باید تکثیر شود». این، یک رویکرد یکسره متفاوت در علم سیاست و علوم اجتماعی متعارف است. بر خلاف نظریههای سیاسی متعارف مدرنیستی، که طی آن، اصل بر مرزهای متصلب دولت-ملت اصرار میشود، و تحرک به عنوان یک فعالیت ثانویه تلقی میگردد که در آن هم عاملیت همچنان دولت-ملت است؛ بر مبنای این چشمانداز تازه، باید بپذیریم که دیگر مرزهای دولت-ملتها معتبر نیستند، و به علاوه عاملیت اصلی این فضای متحرک دولت-ملتها نیستند، بلکه شرکتها و سایر عوامل سازمانی و غیرسازمانی غیردولتی اولویت یافتهاند (توأم با برداشتهای آزاد از استیون مکداول، فیلیپ اشتاینبرگ، تامی تومازلو در کتاب مدیریت اینفوسفر: حکمرانی، فناوری و عملکردهای فرهنگی متحرک، از انتشارات دانشگاه تمپل در فیلادلفیا، محصول ۲۰۰۷).
▀█▄ مراجعی برای مطالعه افزون
▬ Stephen D. McDowell, Philip E. Steinberg, Tami K. Tomasello, Managing the infosphere: governance, technology, and cultural practice in motion, Philadelphia: Temple University Press, ۲۰۰۷.
▬ Rosenau, James N., and Ernst-Otto Czempiel, eds. ۱۹۹۲. Governance without government: Order and change in world politics. Cambridge: Cambridge University Press.
▬ Rosenau, James N., and J. P Singh, eds. ۲۰۰۲. Information technologies and global politics: The changing scope of power and governance. Albany: State University of New York Press.
▬ Castells, Manuel. ۱۹۹۶. The rise of the network society. Malden, MA: Blackwell. ۱۹۹۷. The power of identity. Oxford: Blackwell. ۱۹۹۸. End of millennium. Oxford: Blackwell.
▬ Albert, Mathias. ۱۹۹۹. On boundaries, territory and postmodernity: An inter¬national relations perspective. In Boundaries, territory and postmodernity, ed. D. Newman, ۵۳-۶۸. London: Frank Cass.
▬ Brunn, Stanley D., and Thomas R. Leinbach, eds. ۱۹۹۱. Collapsing space and time: Geographic aspects ofcommunication and information. London: HarperCollins Academic.
▬ Auge, Marc. ۱۹۹۵. Non-places: Introduction to an anthropology of supermoder¬nity. London: Verso.
▬ Agnew, John. ۲۰۰۵. Sovereignty regimes: Territoriality and state authority in contemporary world politics. Annals of the Association of American Geog¬raphers ۹۵:۴۳۷-۴۶۱.
▬ Anderson, Benedict. ۱۹۹۱. Imagined communities: Reflections on the origin and spread of nationalism. London: Verso.
▬ Bird, Jon, Barry Curtis, Tim Putnam, George Robertson, and Lisa Tickner, eds. ۱۹۹۳. Mapping the futures: Local cultures, global change. London: Routledge.
▬ Bonnet, Thomas. ۱۹۹۸. Is the new global economy leaving state/local tax struc¬tures behind? Public Management ۸۰:۴-۹.
▬ Cox, Kevin R., ed. ۱۹۹۷. Spaces of globalization: Reasserting the power of the local. New York: Guilford Press.
▬ Dodge, Martin, and Rob Kitchin. ۲۰۰۱. Mapping cyberspace. London: Rout- ledge.
▬ Drissel, David. ۲۰۰۶. Internet governance in a multipolar world: Challenging American hegemony. Cambridge Review of International Affairs ۱۹:۱۰۵¬۲۰.
▬ Fornas, Johan, Kajsa Klein, Martina Ladendorf, Jenny Sunden, and Malin Sveningsson, eds. ۲۰۰۲. Digital borderlands: Cultural studies of identity and interactivity on the Internet. New York: Peter Lang.
▬ Gillett, Sharon E., William H. Lehr, and Carlos Osorio. ۲۰۰۳. Local government broadband initiatives. Massachusetts Institute of Technology, Program on Internet and Telecoms Convergence, December ۳. http://itc.mit.edu/ itel/docs/۲۰۰۳/localgovbrbd.pdf. (accessed June ۱۲, ۲۰۰۷).
▬ Goodenow, Ronald. ۱۹۹۶. The cyberspace challenge: Modernity, post-moder¬nity and reflections on international networking policy. Comparative Ed¬ucation ۳۲:۱۹۷-۲۱۶.
▬ Halavais, Alexander. ۲۰۰۰. National borders on the World Wide Web. New Media & Society ۲:۷-۲۸.
▬ Hugill, Peter J. ۱۹۹۳. World trade since ۱۴۳۱: Geography, technology, and capitalism. Baltimore: Johns Hopkins University Press.
▬ Jacobson, Harold K. ۱۹۸۴. Networks of interdependence. ۲nd ed. New York: Knopf.
▬ Kalathil, Shanthi, and Taylor C. Boas. ۲۰۰۳. Open networks, closed regimes: The impact of the Internet on authoritarian rule. Washington DC: Carnegie Endowment for International Peace.
▬ Kunstler, James H. ۱۹۹۳. The geography of nowhere: The rise and decline of America’s man-made landscape. New York: Simon & Schuster.
▬ Martin, Ron. ۱۹۹۹a. The new “geographical turn” in economics: Some critical reflections. Cambridge Journal of Economics ۲۳:۶۵—۹۱.
▬ McDowell, Stephen D., and Philip Steinberg. ۲۰۰۱. Non-state governance and the Internet: Civil society and the ICANN. Info: The Journal of Policy, Regulation and Strategy for Telecommunications Information and Media ۳:۲۷۹-۹۸.
▬ Mitchell, Timothy. ۱۹۹۱. The Limits of the state: Beyond statist approaches and their critics. American Political Science Review ۸۵:۷۷-۹۴.
▬ Ong, Aihwa. ۱۹۹۹. Flexible citizenship: The cultural logics of transnationality. Durham: Duke University Press.
▬ Straubhaar, Joseph. ۱۹۹۱. Beyond media imperialism: Assymetrical interde¬pendence and cultural proximity. Critical Studies in Mass Communication ۸:۳۹-۵۹.
▬ Wallis, Allan D. ۱۹۹۶. Regions in action: Crafting regional governance under the challenge of global competitiveness. National Civic Review ۸۵(Spring/ Summer):۱۵-۲۴.
مأخذ:مرکز ملی فضای مجازی
هو العلیم