دکتر حامد حاجیحیدری؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
▬ در پنجمین سال از دولت تدبیر و امید، این ضرورت از سوی اغلب جناحهای سیاسی درخواست میشود که باید به مردم یا لااقل اقشار متوسط شهری «امید» داد. البته به باور من، مردم، امیدوار هستند، و این را میتوان از واکنش گسترده آنها به اغتشاشات اخیر یا استقبال عظیم از پیکر شهید حججی فهمید. در واقع، این، بخشی از اقشار متوسط شهری و یقه سپیدان تهراننشین که زعمای احزاب نیز از جمله آنان به شمار میروند هستند، که باید مدام از جانب نیم دیگر مردم امیدوار شوند. نیمی که امیدوارند، پنج سال پیش هم امیدوار بودند، و نیمی که گمان به نقصان امیدشان میرود، پنج سال پیش نیز درخواست «امید» داشتند. واقعاً ماجرای پنج سال دولت تدبیر و امید چیست؟ چرا شعارش امید است و بیان و عملش، از همان موقع که شروع به آواز خزانه خالی کرد، ناامیدی میافزاید؟ واقعاً ماجرای این دولت پنج ساله چیست؟
▬ ماجرا از این قرار است؛ این بخش از اقشار متوسط شهری، میل دارد تا خود را در مقیاس روشنفکری جهانی قیاس کند، و مدام خویش را در نسبت با معیارهای «آنها» بسنجد و بدون آن که از خود بپرسد که شخصاً چه کمک برازندهای غیر از حرفسازی و خیالپردازی در سودای بلوک فکری غرب انجام داده است، مدام و مستمر، عقبماندگی ما را به رخمان میکشد. در عوض، مردمی که تلاش آنها ایران را به رغم همه مصائب، تا پای اقتصاد هفدهم دنیا بالا کشیده است، و «کد یمین و عرق جبین» این کشور از آنان است، پیشرفتهای کشور را میبینند، و به آن دلگرم هستند، «البته»، اگر نواهای مداوم مسؤولان از سر زدن بحرانها و خالی بودن خزانههایی که خالی نیستند، اجازه دهد.
▬ پس، اصل ماجرا، از جنس دیدگاه درونی تاریخی به مسائل این کشور و اختیار نقش واقعی و نه نظری در پیشرفت آن است. مع هذا، بخش دیگر و مهم ماجرا هم به اصالت معیارها بر میگردد؛ آنها که ما را در مقیاس خودمان و تلاشهای بومی دیرپای خودمان برای استقلال و پیشرفت بر وفق معیارهای خود ما میبینند، هر چند انتقادات و حتی اعتراضاتی دارند، روندی رو به پیش را ملاحظه میکنند، و جایی برای دلسردی ایشان باقی نمیبینند. آنها از دستاوردهای ارزشمند ما با خبر هستند، و به خود اجازه نمیدهند تا سهل و ساده، سازهای منفی کوک کنند و جوانان دور و اطراف خود را ناامید سازند. آنها میسازند و میسازند، و خیری در خراب کردن امیدها سراغ ندارند.
▬ البته نسبت جماعت امیدوار، با «کد یمین و عرق جبین»، به رغم «افسوسپژوهان پشتمیزنشین»، به آنها این واقعبینی را هم داده است که مسیر پیشرفت «ادامه دارد». آنان این اصل بدیهی را میپذیرند که اگر هماکنون در پایه اقتصاد هفدهم دنیا هستیم، باید به وقت امید و ناامیدی نیز از خود در همین حد هم توقع داشته باشیم، و در حالی که برای بهبود و کاملتر شدن در معیارهای خودی خودمان تلاش میکنیم، باید «توقع»های مشروع جهانوطنی خویش را نیز در همین حدود ارزیابی کنیم، تا گرد ناامیدی بر چهره ما ننشیند. اگر فی الحال در پایه اقتصاد هفدهم دنیا هستیم، باید توقع خود را در زمینههای رفاه، بهداشت، بانکداری، امنیت، دفاع، فسادزدایی، بوروکراسی، آموزش، کسب و کار، کتاب و مطالعه، و...، در حدود همین پایه هفدهم دنیا تعریف کنیم، بگذریم که در برخی از این شاخصها، بیگمان بالاتر از هفدهم و حتی عالیتر از دهم دنیا هستیم، ولی باید سطح توقعات را در حدود هفدهم تنظیم کنیم و عزم جزم کنیم تا هر روز بهتر شویم.
▬ و فایده «امید منطقی و پایدار»، کوشش بیشتر است، که حاصل کوشش به نوبه خود، «امید منطقی و پایدار» را افزونتر میکند. خیری در افسوسپژوهی پشتمیزنشین، و نظریهپردازی مفرط در زمینه عقبماندگی ما نیست، چرا که نه واقعی است، و نه موجب کوشش میشود؛ واقع آن است که (۱) این امیدوارها هستند که در دادن انگیزه به مردم توانا هستند و میدانند چطور انسانها را به لحاظ ذهنی برای فعالیت بهتر تحریک کنند و برای آنها الهامبخش باشند. (۲) این، مستلزم سطحی از بلوغ عاطفی است، که طی آن، (۳) فرد به «وظیفهشناسی» دست یافته است. (۴) بهترین عاملان پیشرفت، آنهایی هستند که بیشتر از آن که هیجان داشته باشند، ثبات قدم دارند، و (۵) بیش از آن که بینظم باشند توان به نظم کشیدن بینظمیها را دارند، و در عین حال، (۶) مؤدب و متفکر هستند و (۷) از خود درستی و راستی نشان میدهند. فعالان اجتماعی درستکار، (۸) خودشان را در همه چیز شریک میدانند، و مدام انتقاد و خردهگیری نمیکنند. (۹) آنها در اعماق فکر خود رویدادها را موشکافی و ریشهیابی میکنند و (۱۰) بدون آن که اصراری به افشاگری در مورد جنبههای منفی موشکافیها و ریشهیابیهای خود داشته باشند، (۱۱) میدانند که موفقیت صحنه نبرد ارادههاست و باید در جهت تقویت ارادهها کوشید، و هر کس تا آخرین لحظه امیدوارانه کوشش کند، بیشترین سطح موفقیت را به دست میآورد. نهایتاً این که برای تقویت امید، به جای نق نقهای خستگیناپذیر، (۱۲) سخت کار میکنند و قدرت ترسیم چشم انداز آینده را دارند؛ این ۱۲ نکته، منطق «توسعه پایدار امید» هستند.
مأخذ:صبحنو
هو العلیم