حامد دهخدا؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
● قبلاً این طور نبود...
● در گذشته، شکست در انتخابات، یک تابو برای فعالان سیاسی جوان محسوب میشد، ولی اکنون، و پس از تجربه تلخ هشتاد و هشت، طرز فکر فعالان سیاسی جوان درباره شکست انتخاباتی تغییر کرده است؛ بله؛... برنده شدن و نباختن، پیروز شدن و شکست نخوردن، صرف نظر از هر بحث دیگر، چیز مطلوبی است؛ اما برای یک فعال سیاسی جدی، که تحت هر شرایطی به فکر برداشتن یک گام به جلو است، پذیرش شکست آسان تر شده، یا لااقل مشاهده تبعات نپذیرفتن شکست بر همه معلوم گشته است.
░▒▓ خجالت را کنار بگذاریم و شکست را بپذیریم؟
● گاهی اوقات، افراد به شکستهای خود رنگ و لعاب میدهند و حقیقت را قبول نمیکنند، اما، موفقیت واقعی، بسیار شیرین تر از آن است که مدام در گذشته رویاهای بر باد رفته غوطه ور شوید.
● احساس میکنم محبوبترین سخنرانیهای سیاست مداران تاریخ، آنهایی بوده است که ابتدا درباره شکستهای گذشته بوضوح سخن گفتهاند، و سپس راههای مثبت پیش رو را بررسی کردهاند، و در نهایت، توانسته اند خطاب به هواداران، مسیر روشن و پر انگیزهای را بگشایند. مردم از گوش دادن محض به افتخارات و فتوحات خسته میشوند؛ آنها به رأی العین میبینند که مشکلاتی وجود دارد، و مایلند پس از به رسمیت شناختن واقعی مشکلات، راههای واضحی برای فایق آمدن بر مسائل و رسیدن به یک آینده نیک تر بیابند.
● امروزه، پذیرش خطا جزء لاینفکی از روح زمانه است. خطا کردن، وجه ممکن و متداول فعالیت انسانی است؛ مرگبارترین خطا در میان همه اشتباهاتمان این است که قبول نکنیم اشتباه کردهایم. البته، من معتقد نیستم که ایجاد یک طلسم شکست خوب است؛ هیچ کس از قصد کاری نمیکند که شکست بخورد. همه میدانیم که برنده شدن و نباختن، پیروز شدن و شکست نخوردن، چیز خوبی است. معالوصف تأکید بر یک «واقعبینی آرمانگرا» دارم.
● فکر میکنم تمایل برای صحبت صریح درباره شکست ها، از میل جامعه به پذیرا بودن و داشتن صداقت درباره همه موضوعات، و بویژه امور حساس نشأت میگیرد. در عین حال، همه ما خواهان داشتن شانس دوباره در زندگی خود هستیم و باور داریم که بخشش و رستگاری در نهاد هر انسان والایی وجود دارد. این دو انگیزه (صداقت جویی/رستگاری خواهی) باعث میشود که جملاتی از این دست، جملات محبوبی در گفتار سیاستمداران شوند: «اقتصاد کشور، میرفت که در سکوت خودش دفن شود، ولی، بارقه نوری که از ظرفیتهای نوپا شروع به تابیدن کرد، نشان افتخار دیگری را در دفتر تاریخ ما به ثبت رساند... به رغم همه سختی ها، آینده درخشانی در انتظار ماست». یا این جمله اثرگذار از تئودور روزولت که میگوید: «آن ها، شرافتمندانه خود را به مخاطره میافکنند، و همه قلب و توان خود را پیشکش میکنند، حتی، اگر نتیجه، ناکامی محض باشد».
░▒▓ پس...
● من به این نتیجه رسیدهام که بیشترین آسیب ناشی از شکست انتخاباتی، روانی است و نه واقعی؛ این به آن معنا است که فعالان نوپا، گاه به سختی میتوانند خود را دوباره پیدا کنند.
● شکست، نه گزاف گویانه، یک حرکت هوشمندانه در راه موفقیت است، و نه بزدلانه، پایان همه چیز؛ بلکه یک تلنگر برای اصلاح ضروری است و دلیل مسلم برای این که تشکل ها همواره در جهت ارتقای استانداردهای زندگی گام بردارند.
● تلنگر شکست به ما میگوید چه کارهایی نتیجه نمیدهند، و این که منابع را چگونه برنامه ریزی کنیم که با بهره وری بیشتری بتوان از آن ها استفاده کرد؛ پس، بدون استقبال گزافگویانه از شکست، تأکید میکنیم که پس از وقوع شکست، میتوان شکست را ظرفیتی برای تمرکز فکر قلمداد کنیم: «اگر کسی بداند که قرار است دو هفته دیگر به دار آویخته شود، ذهنش به طرز شگفت آوری متمرکز خواهد شد» (توأم با اقتباس آزادHarward Business Review)
● ادامه این مباحث را در همین پاورقیها دنبال کنید...
مأخذ:رسالت
هو العلیم