حامد دهخدا؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
▬ از انتخابات شوراهای دوم در سال ۱۳۸۲، و آغاز پوستاندازی اصولگرایان در جریان ظهور آبادگران ایران اسلامی، موازنه خطوط سیاسی مبهم شد، و اکنون، در «اوج» و «پایان» این ابهام به سر میبریم.
▬ بیگمان، انتخابات ریاست جمهوری آتی، نقطه «اوج» و «پایان»ی بر یک دهه ابهام سیاسی خواهد بود، و پس از آن، مرزهای روشن و تازهای، جبههگیریهای سیاسی را روشن خواهد کرد. نسل جدیدی از فعالان سیاسی، مرزها را تعیین خواهند کرد.
▬ و برداشت من این است که هم عامه مردم، و هم کسانی که به نحوی، دستی در فکر و عمل سیاسی دارند، باید «یکی یکی» یا «چندتا چندتا» به میدان بیایند (سبأ/ ۴۶) و به سهم خود، کمک کنند که از ابهام فضا کاسته شود، و راه آینده برای خودشان و دیگران روشنتر شود.
▬ نظر به تشدید فضای غبارآلود، از سال ۱۳۸۸ در همه سوی رقابتهای سیاسی ایران، اقدام مسؤولانه سیاسی از سوی تک تک افراد بسیار ضروری است. همه باید بدانیم که معرکه پیش رو، با تمام اتفاقات قبلی فرق دارد، و صورتبندی رقابتهای آینده را به نحو تعیین کنندهای شکل خواهد داد. بگذریم که شرایط محیط کشور نیز به نحو بیسابقهای حساس شده است.
▬ در راه این اقدام مسؤولانه، رعایت چهار اصل ضروری است:
░▒▓ ۱. فاصله چهار انگشتی میان حق و باطل را حفظ کنید!
▬ حضرت امیر فرمودند: آگاه باشید، که بین حق و باطل، جز چهار انگشت فاصله نیست. توضیح این سخن را از امام خواستند؛ حضرت، انگشتان دست را به هم چسباند و بین گوش و چشم قرار دادند، سپس، فرمودند: باطل آن است که بگویی «شنیدم»، و حق آن است که بگویی «دیدم» (خطبه صد و چهل و یک نهجالبلاغه: اما اِنَّهُ لَیسَ بَینَ الْحَقِّ وَالْباطِلِ اِلاّ اَرْبَعُ اَصابِعَ. فَسُئِلَ علیهالسلامُ عَنْ مَعْنی قَوْلِهِ هذا، فَجَمَعَ اَصابِعَهُ وَ وضعها بَینَ اُذُنِهِ وَ عَینِهِ ثُمَّ قالَ: الْباطِلُ اَنْ تَقُولَ سَمِعْتُ، وَ الْحَقُّ اَنْ تَقُولَ رَاَیتُ).
▬ در ربط با همین خط فکری، امام سید روح الله موسوی خمینی (ره) فرمودند: «امروز، خیلی تکلیف به عهده ماست؛ تکلیفهای شاق هم به عهده ماست. امروز شمایید و همه عالم دشمن شما، الا معدود. البته، بین ملتها، زیاد هستند کسانی که به شما توجه دارند، اما دولتهای معدودی هستند که مخالف با شما نیستند؛ همه مخالفاند. اگر ما هم بخواهیم خودمان با هم مخالفت کنیم، این یک جرمی است که تا ابد به عهده ما خواهد ماند و برای ما یک جرم ابدی ثابت خواهد شد، یک روسیاهی ابدی پیش خدای تبارک و تعالی برای ما پیدا خواهد شد.
▬ «حضرت امیر- سلام اللَّه علیه- در بسیاری از اموری که برایش خیلی سخت بود، دندان روی جگر میگذاشت و موافقت میکرد برای مصالح کلی، برای مصالح اسلام. ما اگر تبعیت از او داریم، باید اینطور باشیم، اگر یک مقدار هم تبعیت داریم، یک مقداری همینطور باشیم. در هر صورت، آنی که در یک همچو موقعی برای ما باید خیلی مورد نظر باشد، این است که الآن دارند از اطراف دنبال این میروند که ما را از باطن از بین ببرند؛ در داخل ما را خرد کنند؛ نتوانستند از خارج خرد کنند؛ نقشهها همه نقش بر آب شد و از بین رفت. لکن، حالا این نقشه، نقشه مهمی است که میخواهند در داخل، هی چیزهایی میگویند ’در کجا چی واقع شده، معلوم شد چه شده است، کی با کی دعوا دارد، کی با کی چی دارد‘ و اینها تأثیر میگذارد. چنانچه توجه نکند انسان به خدای تبارک و تعالی، از خدای تبارک و تعالی در واقع، نخواهد این را که انسان را از این شرها نجات بدهد، ممکن است انسان در دام بیفتد.
▬ «و ما بحمدالله، امروز، همه با هم خوب هستیم ان شاء اللَّه، و امیدواریم خدای تبارک و تعالی همه را تأیید کند و همه شما دیگری را تأیید کنید، همه ملت دولت را تأیید کند، دولت همه ملت را تأیید کند، و مجلس، و همینطور همه با هم باشند تا ان شاء اللَّه، خدای تبارک و تعالی قدرت بدهد به همه و توجه کند به همه و این ملت را از شرّ اشرار نجات بدهد» (صحیفه امام، ج۲۰، ص: ۱-۲۳۰/ سخنرانی در جمع مسؤولان نظام/ زمان: صبح ۲۳ اسفند ۱۳۶۵/۱۳ رجب ۱۴۰۷/ مکان: تهران، جماران).
░▒▓ ۲. مطالعه و تحقیق کنید
▬ «بازار باید خودش تشخیص بدهد. کارخانهها باید خودشان تشخیص بدهند. هیچ کس تحت تأثیر دیگری نیست. بله، اگر چنانچه اشخاص مطمئنی باشند که آنها تشخیص بدهند، شهادت بدهند که فلان آدم جهات مختلفش همه خوب است، آن وقت مانعی ندارد که کسی به واسطه تشخیص آنها و اطمینان به اینکه این صحیح است رأی هم به آنها بدهد، اما، این طور نیست که کورکورانه انسان دنبال این باشد که ببیند کی چه گفته است. این صحیح نیست، این در اسلام نیست و در جمهوری اسلامی هم نباید باشد» (صحیفه امام، ج. ۱۸: ۲۸۵/ سخنرانی در جمع فرمانداران، بخشداران و اعضای شوراهای روستایی/ زمان: صبح سهشنبه، ۱۳ دی ۱۳۶۲/ مکان: تهران، حسینیه جماران).
░▒▓ ۳. به دوستشناسی/خصمشناسی اهتمام داشته باشید
▬ خب؛ مردم این کشور، وسط مسیرهای دنیا زندگی میکنند. شاید برای برخی کشورهای خوابآلود حاشیهای، دشمنشناسی، کلیدی برای شناخت راه نباشد، ولی، برای مردم این ملک، توطئه، اغلب، توهم نبوده است، و دشمنشناسی، همواره یک شاهکلید برای پیدا کردن راه بوده است.
▬ گاهی نمیتوانی به یک بازیگر سیاسی اطمینان کنی، ولی، میتوانی موقعیت خصم در مقابل، او را به سهولت شناسایی نمایی:
▬ «من نمیخواهم در این روز مبارک، اسباب افسردگی اشخاص بشوم، لکن میخواهم عرض کنم، چرا این قدر ما عقب افتاده هستیم؟ چرا باید به واسطه اغراض نفسانیه، این قدر خودمان را ببازیم؟ چرا باید وقتی که دنیا به تزلزل درآمده است برای این بیاعتنایی ایران به کاخ سفید و سیاه، چرا ما باید توجیه کنیم مسائل آنها را؟ چرا ما باید این قدر غربزده باشیم یا شیطانزده؟ من هیچ توقع نداشتم از بعض این اشخاص، ولو بعضیشان در نظر من پوچاند، لکن از بعضی از این اشخاص که سابقه دارند، هیچ توقع نداشتم که در این زمان که باید بر سر امریکا فریاد بزنند، بر سر مسؤولین ما فریاد میزنند! چه شده است؟ شماها چهتان است؟ شماها چرا باید تحت تأثیر تبلیغات خارجی واقع بشوید یا تحت تأثیرات نفسانیت خودتان؟ در یک همچون مسأله مهمی که باید همه شما دست به دست هم بدهید، و ثابت کنید به دنیا که وحدت دارید، وحدت ما اینطور شده است؟ در شرایطی که هفته وحدت است، چرا میخواهید تفرقه ایجاد کنید؟ چرا میخواهید بین سران کشور تفرقه ایجاد کنید؟ چرا میخواهید دو دستگی ایجاد کنید؟ چه شده است شما را؟ کجا دارید میروید؟ این تذهبون؟ من نمیتوانم که آن طوری که میخواهم، با شما صحبت کنم و نمیخواهم در روز عید رنجش برای شما ایجاد کنم، لکن شما انصاف بدهید که در یک همچو شرایطی، وقت یک همچو اموری است؟ وقت یک همچو تأییدی است از کاخ سفید؟ وقت یک همچو تأییدی است از ریگان؟ لحن شما در آن چیزی که به مجلس دادید، از لحن اسرائیل تندتر است، از لحن خود کاخنشینان آن جا تندتر است. شما را چه شده است که اینطور شدید؟ شما که این نبودید بعضیتان. من بعضیتان را میشناسم، شما اینطور نبودید. ...
▬ «من امیدوارم که شما باز توجه کنید به مسائل، توجه کنید به دنیا، توجه کنید به خودتان، توجه کنید به قدرت خودتان. نشکنید این قدرت را، گر چه شماها نمیتوانید، لکن نباید یک همچو کاری در ایران بشود. من نمیخواهم دل شما را بشکنم، لکن شما دل ملت ما را نشکنید، شما دل مسؤولین ما را نشکنید، شما هی تندرو و کندرو درست نکنید، دودستگی ایجاد نکنید. این خلاف اسلام است، خلاف دیانت است، خلاف انصاف است، نکنید این کارها را» (صحیفه امام، ج۲۰، ص: ۳-۱۶۲/ سخنرانی در جمع خانوادههای شهدا و مسؤولان قضایی ارتش/ زمان: صبح ۲۹ آبان ۱۳۶۵/ مکان: تهران، حسینیه جماران).
░▒▓ ۴. تقوا را همیشه رعایت کنید و استثنایی قایل نشوید
▬ خب؛ البته، اول و آخر هر کار راست و درستی، تقواست. هم خود تقوا پیشه کنید و دنبال دنیا نباشید، و هم دنبال چنین خطی بگردید و به آن رأی دهید و آن خط را تقویت کنید تا رأی بیاورد:
▬ «ما دنبال یک حاکم تقوادار هستیم. تقوای سیاسی لااقل را داشته باشد؛ نخورد مال این ملت را، هدر ندهد مال این ملت را. ما دنبال این میگردیم.
▬ «اسلام، آن اسلامی است که در نیم قرن، فتح کرد تمام این ممالک را، برای اینکه آدمشان کند. نه؛ فتح اسلام مثل فتح سلطانهای دیگر، مثل فتح نادر شاه نیست؛ خیر. آن طرز حکومت اسلام طرز حکومت آدمسازی است. شما، خود، رؤسای اسلام را باید ملاحظه کنید مثل پیغمبر اکرم که رئیس اسلام است، امیرالمؤمنین که بعد از او رئیس اسلام بود.
▬ «پیغمبری که وقتی با مردم دیگر مینشست، معلوم نبود آقا کدام است و نوکر کدام است، و اصحاب کدامند، و خود پیغمبر کدام است.
▬ «پیغمبری که با مردم همان جور مینشست، و جلسهشان جلسه بندهها و فقرا بود، و زندگیاش زندگی فقرا بود، و بیتالمال، مالِ مردم بود، و هیچ تصرف نمیکرد. مثل یکی از فقرا زندگی میکرد، و وقتی با مردم که معاشرت میکرد، وقتی که اعلام میکرد و اعلام کرد به اینکه هر کس حقی دارد به من بگوید، یکی پیدا نشد که بگوید تو ده شاهی از ما برداشتی، که بگوید یک ظلمی تو به من کردی، نعوذ باللَّه خیانتی کردی.
▬ «ما دنبال همچو حاکمی میگردیم. البته، نمیتوانیم پیدا کنیم این جور، اما، دنبال این میگردیم که لااقل به بعض احکام این حاکم عمل بکند؛ خیانت نکند به این ملت، نخورد مال این ملت را، برندارد مال این ملت را.
▬ «پیغمبر، وقتی از دنیا رفت، هیچ نداشت. این هم آن حاکم دوم (حضرت امیر ع) که دیگر توسعه حکومتش سرتاسر شرق را گرفته بود، و تقریباً تا اروپا هم رفته بود. کار میکرد، مثل سایر عملهها کار میکرد! نه کار میکرد که جمع بکند، کار میکرد و وقف میکرد. آن هم زندگی و خوراکش که از نان جو نگذشت؛ بالاتر نبود؛ آن هم چند تا لقمه بود. ما دنبال یک همچو حاکمی میگردیم. پیدا نمیکنیم البته، خود ایشان هم فرمود که خب، شما اینقدر طاقت ندارید، لکن تقوا داشته باشید» (صحیفه امام، ج۴، ص: ۸-۳۹۵/ سخنرانی در جمع دانشجویان و ایرانیان مقیم خارج/ زمان: ۱۷ آبان ۱۳۵۷/ مکان: پاریس، نوفللوشاتو).
مآخذ:...
هو العلیم