برداشت آزاد از حمید عضدانلو
▬ تئوریا theoria (اسم جمع) که از واژهی تئورین یونانی گرفته شده، به معنی جمع نگاه کردنها و جمع نظر انداختنهاست.
▬ تئوریا، به گروهی از افراد یا نمایندگان یا ژوری گفته میشده است، که تراکمی از مشاهده را فراهم میآوردند. تئوریا نحوی از حکمت و ژرفنگری بود.
▬ تئوریا در مقابل ایستتیک aisthetikos قرار دارد. ایستتیک در یونانی، به معنای امر حسی یا امر مربوط به ادراک حسی است. و در معنای اصطلاحی یک نظر بیعمق، یا یک ایماژ است. یک تصویر که انگار فقط تصویر است و ریشهای در حقیقت ندارد. ایستتیک، نحوی از برخورد با دنیاست که انگار دنیا یک تصویر متحرک است و عمقی در حقیقتی ورای خود ندارد.
▬ ایستتیک، در اصطلاح فسلسفی، بحث ذوقیات و زیبایی و آفرینش هنری است.
▬ ایستتیک، اشارهای به ادراک حسی، در برابر ادراک کلی و عقلی و منطقی دارد.
▬ برداشت شخصی یکی از افراد یا ایستتیک، برابر بوده است با یک ادعا، یک دعوی، یک تمیز، یک احساس، یک مشاهده یا دریافت فردی.
▬ حتی، جانوران هم قادر به ایستتیک هستند، ولی تئوریا، هرگز از جانور برنمیآید.
▬ یک یونانی مسؤول، معتقد بود که ما نمیتوانیم پایهی عمل و پراکسیس را بر ایستتیک و مشاهده و درک یک فرد استوار کنیم، بلکه باید برای قضاوت درست درباره یک موضوع، یک هیأت ژوری یا هیأت منصفه مرکب از افراد مسؤولی (یعنی یک تئوریا، گروهی از افراد بین ۵ تا ۱۳ نفر) را برای مشاهده و درک قضیه فرستاد.
▬ این افراد، این هیأت منصفه، واقعه را از نزدیک میبینند، گواهی و شهادت میدهند و، سپس، میگویند: «ما که چشمان شما بودیم، دیدیم».
▬ اینجاست که میتوان واقعیت را تصدیق کرد؛ در اینجاست که یک مناظره، یک بررسی، یک سنجش، یا یک کنکاش آغاز میشود.
▬ برای یک یونانی مسؤول، عمل یا پراکسیس صحیح و درست و مسؤولانه از تئوریا برمیخیزد، نه با اعتماد به ایستتیک.
▬ پس، یونانیان، به استقلال قلمرو عمل و پراکسیس حکیمانه از ایستتیک اعتقاد داشتند.
▬ این، همان چیزی بود که در حکمت روشنگری کنار گذاشته شد، و ایستتیک و حس متعارفی، جایگاه مستقل و محوری برای عمل و پراکسیس پیدا کرد.
▬ ظاهراً، این دگرگونی را«کانت»در رسالهی«انتقادهای سهگانه»به ثبت رسانده است.
▬ اکنون، و پس از شفافیت تجربه مدرنیت، میتوان گفت که روشنگری با این چرخش از تئوریا به سمت ایستتیک، عمل را سست و بیپایه کرد.
مآخذ:...
هو العلیم