فیلوجامعه‌شناسی

فرهنگ توسعه/ اخلاق توسعه

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشت آزاد از مینو هرمزی استرآبادی؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬ ماکس وبر، می‌گوید: تنها چیزی که می‌توانیم از تاریخ توسعه اقتصادی بیاموزیم، آن است که فرهنگ ریشه همه تفاوت‌هاست.
▬ موضوع اهمیت فرهنگ از این جهت مهم است که چرا برخی فرهنگ‌ها فقیر و عقب‌مانده و برخی دیگر غنی است و پیشرفت کرده‌اند؟
▬ چرا برخی کشورها توسعه‌یافته و برخی عقب‌مانده‌اند؟
▬ ارزش‌ها و شرایط فرهنگی، نقش بسزایی در افزایش رشد اقتصادی و نیز تقویت نهادهای مردم‌سالار و ارتقای عدالت اجتماعی دارد. ارزش‌هایی هم‌چون تأکید بر آینده‌نگری، کار سخت، آموزش کارآمد و اثربخش منابع انسانی، اهمیت به پیشرفت، شایسته‌سالاری و صرفه‌جویی در منابع مالی نقش مهم در توسعه کشورها ایفا می‌کند. اصلاح عقاید، عادات و سنن خرافی در پیشرفت و موفقیت کشورها در بازارهای جهانی ملموس است. علل واقعی عقب‌ماندگی کشورهای فقیر، ذهنیت پایدار ضدپیشرفت آنان است.
▬ «فرهنگ پریشان»، فرهنگ رهاشده از خالق هستی و بی‌ارتباط با ریشه‌های اصیل ملت‌ها، فرهنگی در مقابل، توسعه پایدار شناخته می‌شود.
▬ فرهنگ معطوف به آینده، کار سخت را نشانه نشاط، صرفه‌جویی را عاملی برای سرمایه‌گذاری و توسعه، تحصیلات و آموزش و دین را کلید پیشرفت، شایست‌گان را لایق ارتقا، اعتماد را زیربنای اجتماع، اصول اخلاقی را سخت‌گیرانه تأکید، عدالت را برای همه و مراجع قدرت و تصمیم‌گیری را همواره به صورت افقی قابل رشد می‌داند.
▬ در برابر آن، فرهنگ خیره به گذشته و حال، کار را «دردسر»، «بریز و بپاش» را برای کسب عزت و آموزش را برای نخبگان، هزار فامیل را شایسته ارتقا، بی‌اعتمادی را به عنوان زیربنای کسب و کار، اصول اخلاقی را شعاری آسمانی، عدالت را محدود به شبکه خودی‌ها، مراجع قدرت و تصمیم‌گیری را تا جایی که بتواند، به صورت عمودی گسترش و دین را در مقابل، پیشرفت می‌داند.
▬ فرهنگ نوع اول، رفاه و پیشرفت را به همراه دارد، و فرهنگ نوع دوم، فقر و بدبختی را درون خود دارد و این نشانگر قدرت فرهنگ و تأثیر سرنوشت‌ساز آن است فرهنگی که هوشمندانه بر نظم، پاکی، وقت‌شناسی، مسؤولیت‌پذیری، صداقت، اعتماد، احترام، قانون‌گرایی، اخلاق و صرفه‌جویی تأکید و اصرار دارد، جوامعی پیشرفته و قابل تحسین هستند و جوامعی که برخی ضدارزش‌ها را برای خود ارزش تلقی می‌کنند، جوامعی مطرود و منزوی مانده‌اند.
▬ سوال اصلی این است که مختصات فرهنگی جامعه ما نسبت به ارزش‌ها صرفاً در حد پارادایم‌های کلی مورد اشاره در چه جایگاهی قرار دارد و کشور ما واقعاً چه تعریفی از توسعه یا عقب‌ماندگی در مقابل، توسعه رو به رشد که با سرعت سرسام‌آور رو به جلو است، دارد که قابل توجیه و توصیف است؟!
▬ هر جامعه‌ای متناسب با فرهنگ خود، رفاه و سعادت را تعریف می‌کند. مردم متناسب با ارزش‌های حاکم بر جامعه «زندگی خوب و بد» را رقم می‌زنند و امری که برای حیات یک جامعه ضروری است هم از جهت مفهوم، و هم از جهت مصداق تابع فرهنگ جامعه است. رفاه و خوشبختی یک‌بعدی نیست، بلکه مجموعه‌ای از دارایی‌های هر ملتی، زمینه‌ساز توسعه و پیشرفت پایدار آن است. دارایی‌هایی نظیر شرایط جغرافیایی، ثروت‌ها و منابع طبیعی، منابع مالی و ذخایر بین‌المللی و دارایی‌های ایجادشده توسط انسان‌ها، قوانین و مقررات مزیت‌زا، منابع علمی «دانشمندان و آثار آنان»، منابع انسانی صالح و سرمایه‌های دینی و فرهنگی را می‌توان از اهم این فهرست نام برد.
▬ «آنچه فرهنگ‌ها را غنی و واکسینه می‌کند، همین خوداصلاحگری است». توجه بیش از حد به منابع و ثروت‌های طبیعی و نیز برخورداری خیالی از نیروی کاری ارزان و مبهوت شدن به مزیت‌های جغرافیایی از عوامل مهم نداری و فقر هر ملتی است.
▬ فرهنگ بر توسعه تأثیرگذار است، زیرا، روش تفکر ملت‌ها را در قبال پیشرفت شکل می‌دهند و پایه‌های اصلی پیشرفت هستند و فعالیت‌های اقتصادی و اجتماعی و سیاسی بر مبنای آن‌ها شکل می‌گیرد. تمام کشورهای پیشرفته بیش و کم شرکت‌های موفق خود را عامل توسعه و پیشرفت خود می‌دانند، زیرا، دولت‌ها فرهنگ را هدایت می‌کنند و شرکت‌های ثروت و رفاه تولید می‌کنند. اعتقاد بر این است که بدون وجود شرکت‌ها پیشرفت اقتصادی و بدون پیشرفت اقتصادی، توسعه انسانی صورت نمی‌پذیرد. بنا بر این، تغییر الگوهای ذهنی پیشرفت حائز اهمیت است و این ابتدا در سطح سیاست‌گذاران هر کشور به وقوع می‌پیوندد و آنان عامل «رقابتی‌تر» ساختن کشورشان در اقتصاد جهانی‌اند و با همین منظور توسعه انسانی را ارتقا می‌بخشند. از این رو، فرهنگ مهم است، اما، اقدام در سطح فرهنگ، وظیفه بسیار خطیری است. اگر فرهنگی در مسیری صحیح باشد، می‌تواند از ایجاد بحران جلوگیری کند.
▬ بنا بر این، کشوری که اقتصادش مبتنی بر قانون و رابطه تجارش تنگاتنگ با دولتشان و مدیریت حرفه‌ای حاکم و روابط صاحبان مشاغل تعریف شده و اربابان قدرت مطیع قانون (نه مطیع سیستم‌های خانوادگی یا صنفی و گروهی) خواهند توانست با ایجاد اعتماد در جامعه، سرمایه‌گذاری‌هایی بلندمدت داخلی و خارجی را در کشورشان پایدار کنند.
▬ در این صورت، اخلاق از علل اصلی به خطر افتادن بنیان‌های مالی می‌شود، و فرهنگ پایبند اخلاق حرفه‌ای می‌تواند کشورها را برای اقدامات قانونی بیش از پیش کمک کند. جالب‌ترین و مفیدترین موضوع در تجزیه و تحلیل‌های فرهنگی شناخت و تشریح روابط پیچیده میان عوامل فرهنگی و غیرفرهنگی است. اگر فرهنگ، چیزی است که برای فعالیت‌های کارآمد و اثربخش در محیط‌مان به آن نیازمندیم، آن‌گاه، تفاوت فرهنگ درون‌گرا با فرهنگ برون‌گرا به خوبی روشن خواهد شد، زیرا، عناصر فرهنگی هستند که همواره تصویری برای زندگی، نقشه‌ای برای تفکر، الگویی برای قضاوت و انجام امور را برای ما می‌سازند. علی‌ای حال، هر ملتی با درک صحیح از واقعیت‌های فرهنگی خود می‌تواند شیوه‌های اجتماعی و اقتصادی خود را تغییر داده و با انتخابی درست با شایستگی به پیشرفت اقتصادی نائل شود و با تمرکز بر ارزش‌های صحیح، آن‌ها را پایدار کند، زیرا، توسعه به شکل یارانه در اختیار هیچ ملتی قرار نمی‌گیرد تا آن ملت وادار شود توسعه را پایدار کند. به عبارتی دیگر پیشرفت خریدنی نیست، به دست آوردنی است.
برداشت آزاد از اعتماد
هو العلیم

نوشتن نظر
Your Contact Details:
نظر:
<strong> <em> <span style="text-decoration:underline;"> <a target=' /> [quote] [code] <img />   
Security
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.