فیلوجامعه‌شناسی

مقالات و يادداشتهاي روز

مروری‌به‌گی‌دوبور(۳): مؤلفه‌های‌جامعه‌ی‌نمایش/۱.مصرف‌گرایی‌ومحوریت‌کالا

فرستادن به ایمیل چاپ

دکتر ادامه مطلب...حامد حاجی‌حیدری؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬    «نمایش برهه‌ای است که کالا در آن به اشغال تام حیات اجتماعی رسیده است. رابطه با کالا نه فقط قابل رؤیت است، بلکه دیگر کسی جز آن چیزی نمی‌بیند: جهانی که دیده می‌شود، جهان اوست. …این کالای تام می‌باید قطعه‌وار به فرد قطعه‌قطعه شده‌ای برسد که به طور مطلق از نیروهای مولدی که مجموعه‌وار عمل می‌کنند، جدا شده است؛ و این‌جا نوبت علم تخصصی سلطه‌گری است که تخصصی‌تر شود: پس، تکه تکه می‌گردد و به صورت جامعه‌شناسی، روانشناسی فنی، سیبرنتیک، نشانه‌شناسی و غیره، به مراقبت از خودتنظیم‌شدگی تمام سطوح این فرایند می‌پردازد» (صص. ۷۴.).

▬    «این اصل فتیشیسم کالا (یعنی سلطه‌ی «چیزهای مافوق محسوسِ هر چند محسوس» بر جامعه است که در نمایش تحقق می‌یابد. …و جهان کالا بدین‌سان، چنان که هست نشان داده می‌شود، زیرا، روندش با جدایی انسان‌ها از یکدیگر و از محصول کلی‌شان یکی است)» (صص. ۲ ۷۱.).

▬    «آنچه توسعه می‌دهد، کمیت است» (ص. ۷۲.).

▬    «رشد اقتصادی جوامع را از فشار طبیعی که موجب مبارزه‌ی بلافصل آن‌ها برای بقا بود آزاد می‌کند، منتها بی‌آنکه از چنگ آزاد کننده‌ی خود آزاد شده باشند» (ص. ۷۴.).

▬    «خواست مبرم شبه طبیعی که کار انسانی در آن از خودبیگانه گشته این است که خدمت به آن بی‌انتها ادامه یابد، و این خدمت که با چیزی جز خودش مورد قضاوت و عفو قرار نمی‌گیرد، در واقع، تمامی طرح و تلاش‌های اجتماعاً مشروع را، به مثابه‌ی خدمتگذاران خود، کسب می‌کند. وفور کالاها، یعنی، وفور رابطه‌ی کالایی، دیگر نمی‌تواند چیزی جز بقای افزوده باشد» (ص. ۷۴.).

▬    «همین که درجه‌ی وفور حاصل در تولید کالاها اضافه همکاری کارگر را مبرم می‌سازد، …با این کارگر، که ناگهان از تحقیر تامی که با تمام مقررات سازمانی و مراقبت از تولیدآشکارا به او فهمانده می‌شد مبرا گشته، هر روز بیرون از این تولید، زیر نقاب مصرف‌کننده، ظاهراً، مثل یک آدم بزرگ بالغ با نزاکت و خوش‌خدمتی رفتار می‌شود. پس، انسان‌دوستیکالا «تفریحات و انسانیت» کارگر را به عهده می‌گیرد، آن هم به این دلیل ساده که اقتصاد سیاسی اکنون، می‌تواند و می‌باید به حیث اقتصاد سیاسی بر این سپهرها سلطه یابد. بدین‌سان، «انکار مختوم انسان» تمامی هستی انسانی را به عهده گرفته است. …همراه با اتامسیون، که هم‌زمان پیشرفته‌ترین شاخه‌ی صنعت مدرن و الگوی کامل چکیده‌ی کردار اوست، جهان کالا بایستی این تضاد را رفع کند که: کاربرد ابزاریِ تکنیک در عین حال، که کار را به طور عینی حذف می‌کند، باید آن را به مثابه‌ی کالا و تنها زادگاه کالا حفظ کند. برای آن‌که اتامسیون، یا هر شکل کمتر حاد دیگری از رشددهی توان تولیدی کار، زمان کار اجتماعی لازم را در مقیاس جامعه به طور واقعی کاهش ندهد، لازم است مشاغل جدیدی ایجاد گردد. بخش سوم یا خدمات در واقع، عریض و طویل شدن بی‌کران اتراق‌گاه و سپاه توزیع و ستایش کالاهای کنونی است. …ارزش مبادله با بسیج هر کاربرد انسانی و کسب انحصار ارضای آن، سرانجام، رهبری‌کننده‌ی کاربرد شد. فرایند مبادله خود را با هر کاربرد ممکن یکی کرد، و آن را تخته‌بند خویش ساخت».
«…نمودار ثابت اقتصاد کاپیتالیستی که همان کاهش تدریجی ارزش کاربرد است، شکل جدیدی از حرمان را در درون بقای افزوده توسعه می‌دهد؛ حرمانی که چندان از چنگ قحطی قدیم خلاص نشده، چرا که، مشارکت اکثریت عظیم انسان‌ها را هم‌چون کارگران مزدبگیر در پیگیری بی‌پایان تلاش خود مطالبه می‌کند؛ و هر کس می‌داند که باید یا به آن تن دهد یا بمیرد. آن‌چه پایه‌ی واقعی پذیرش توهم به طور کلی، در مصرف کالای مدرن است، واقعیت، همین شانتاژ است، یعنی، این امر که کاربرد همه چیز در فقیرترین شکل خود نیز (خوراک مسکن) دیگر جز در اسارت ثروتِ موهومِ بقای افزوده وجود ندارد. مصرف‌کننده‌ی واقعی به مصرف‌کننده‌ی اوهام تبدیل می‌شود. کالا این توهم واقعی و نمایش تجلی کلی آن است».
«…نمایش روی دیگر پول است: هم‌ارز کل انتزاعی تمامی کالاها، اما، اگر پول به حیث بازنمود هم‌ارزی مرکزی، یعنی، بازنمود خصلت مبادله‌شدنی اجناس کثیری که کاربردشان غیرقابل قیاس بود بر جامعه سلطه یافت، نمایش مکمل مدرن توسعه‌یافته‌ی آن است که تمامیت جهان کالایی یکجا در آن هم‌چون هم‌ارز کل آن‌چه مجموع جامعه می‌تواند باشد و انجام دهد ظاهر می‌شود» (صص. ۸ ۷۶.).

▬    «هر کالای معین که برای خود می‌جنگد، سایر کالاها را نمی‌تواند به رسمیت بشناسد، و چنان مدعی چیرگی در همه جاست که انگار تنها کالاست. …بر اثر نیرنگ عقل کالایی، وجه خاص کالا با جنگیدن فرسوده می‌شود، در حالی که شکل کالا به سوی واقعیت‌یابی مطلقش می‌رود».
«ارضائی که کالای وافر دیگر نمی‌تواند در مصرف فراهم کند، عاقبت در قبول ارزش آن به حیث کالا جست و جو می‌شود: که عبارت از مصرف خودکفای کالا؛ و ابراز احساسات مذهبی مصرف‌کننده در قبال آزادی مطلق کالاست».
«…بی‌تردید، شبه نیاز تحمیلی در مصرف مدرن با هیچ نیاز یا میلی اصیلی که پرورده‌ی جامعه و تاریخش نباشد قابل تقلیل نیست، اما، کالای وافر هم‌چون گسست مطلق رشد ارگانیک نیازهای اجتماعی حضور دارد. انباشت مکانیکی کالا آزاد کننده‌ی یک تصنع نامحدود است که میل زنده در برابرش خلع سلاح شده است. توان انباشت‌گرانه‌ی یک تصنع مستقل موجد جعلی شدن زندگی اجتماعی در همه جاست».
«در تصویر وحدت‌یابی خجسته‌ی جامعه از طریق مصرف، افتراق واقعی تا عدم تحقق آتی در مصرف‌کردنی‌ها فقط به حالت تعلیق در آمده است. هر محصول خاص که باید نمودار و معرف امید به یک میان‌بر برق‌آسا برای سرانجام، رسیدن به ارض موعود مصرف تام باشد، خود به کبکبه و دبدبه به عنوان یکتایی قطعی نموده و معرفی می‌شود» (صص. ۲ ۹۱.).

اما:

▬    «شیئی که در نمایش وجهه و اعتباری داشته از لحظه‌ای که هم‌زمان به خانه‌ی یک مصرف‌کننده و همه‌ی مصرف‌کنندگان دیگر می‌رسد، عامیانه و پیش پا افتاده می‌شود. …هر دروغ جدید تبلیغات، در عین حال، اعتراف به دروغ قبلی اوست» (ص. ۹۳.).

▬    «پیروزی اقتصاد خودمختار در عین حال، باید شکستش باشد. نیروهایی که او به غلیان در آورده ضرورت اقتصادی را، که پایه‌ی تغییرناپذیر جوامع قدیم بود، حذف می‌کنند. آن‌گاه، که او این ضرورت را با ضرورت توسعه‌ی بی‌پایان جایگزین می‌سازد، به ناگزیر ارضای نیازهای اولیه‌ی به اجمال پذیرفته شده‌ی انسانی را نیز با شبه‌نیازسازی ناگسسته‌ای جایگزین می‌کند که در آن تمام نیازها در تنها شبه نیاز حفظ حاکمیتش خلاصه می‌شود، اما، اقتصاد خودمختار درست به میزانی از نیاز عمیق برای همیشه جدا می‌گردد که از ناخودآگاه اجتماعی، که ندانسته به او وابسته بود، خارج می‌شود. «هر آن‌چه خودآگاه است فرسوده می‌شود، آن‌چه ناخودآگاه است خلل‌ناپذیر می‌ماند…» (فروید). »
«در لحظه‌ای که جامعه کشف می‌کند که به اقتصاد وابسته است، در واقع، اقتصاد وابسته به اوست» (ص. ۸۰.).

▬    «جامعه‌ی حامل نمایش تنها با سرکردگی اقتصادی‌اش بر مناطق کم‌توسعه سلطه نمی‌راند. او به حیث جامعه‌ی نمایش بر آن‌ها سلطه دارد. جامعه‌ی مدرن سطح اجتماعی هر قاره را، حتی، جایی که هنوز پایه‌ی مادی‌اش غایب است، دیگر نمایش‌وارانه قرق کرده است. …تخصص‌یابی‌ها سرانجام، در سطح کارکرد نظام در کل جهان، در نوعی تقسیم جهانی وظایف نمایشی حل می‌شوند. …تقسیم وظایف نمایشی که محافظ کلیت نظم موجود است، به طور عمده از قطب مسلط این نظم محافظت می‌کند» (صص. ۸۴.).
مآخذ:...
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در یکشنبه, 24 آذر 1392 ساعت 20:18

پیتر لوید: تهی‌دستان شهری و گروه‌بندی‌های اجتماعی

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشتادامه مطلب... از پیتر لوید؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬    گروه‌های اجتماعی که بر حسب تقسیم‌بندی قومی نژادی یا سکونتی تعیین و تعریف شده‌اند، ممکن است از منافع خاص برخوردار باشند، که غالباً در شکل منافع اقتصادی بیان گشته و متضمن روابط قدرت نیز هست؛ و دقیقاً همان گونه که طبقات را می‌توان در وضعیت یا موقعیت‌های مختلفی رده‌بندی یا با یکدیگر مرتبط ساخت  یعنی، در وضعیت دو قطبی، کارکردی، یا دسته‌جمعی بر حسب سلسله مراتب  به همین منوال گروه‌های قومی نژادی یا سکونتی را نیز می‌توان دسته‌بندی نمود.

░▒▓ شبکه‌های ارتباط اجتماعی
▬    برای اکثریت تهی‌دستان شهری «عدم امنیت» بزرگ‌ترین مشکل بشمار می‌رود. مشکل اصلی افراد دارای مشاغل نامنظم، مثلاً؛ کارگران بخش ساختمانی یا کارگران غیر ماهر موقتی، عبارت است از جست و جوی دائمی برای یافتن شغل جدید. ترس از بیماری یا دیگر بحران‌های مشابه، مشکلی است که همواره گریبان‌گیر افراد دارای مشاغل دستمزدی با ثبات‌تر و همین طور گریبان‌گیر سایر گروه‌ها نیز هست.
▬    اکثریت مهاجرینی که به شهرها روی می‌آورند عمدتاً از میان نسل جوانی هستند که بین سنین ۱۵ تا ۲۵ سالگی و، حتی، شاید گاهی بلافاصله بعد از پایان تحصیلات ابتدایی، منطقه‌ی روستای زادگاه خود را ترک می‌گویند. افراد مذکور در بدو ورود به شهر از مهارت‌های عملی چندانی که مناسب با محیط کاری شهری باشد، برخوردار نیستند.
▬    مهاجرین جوان بدون برنامه‌ریزی قبلی به سوی شهرها روانه می‌شوند و در اکثر موارد عمدتاً به سراغ نزدیک‌ترین خویشاوندان خود رفته و مدتی نزد آنان به سر می‌برند. تعداد اندکی نیز به هم‌کلاسی‌ها یا هم‌قطاران سابق خود که موقعیت نسبتاً تثبیت شده‌ای دارند، خواهند پیوست.
▬    فرد مهاجر روابط و پیوندهای خود را با افرادی که در مناطق روستایی به سر می‌برند، قطع نمی‌کند. علاوه بر این پیوندهای عاطفی خود با والدین، برادران و خواهرانش را که هنوز در روستا زندگی می‌کنند، نیز حفظ می‌کند. آنان ممکن است غذا و خواربار به عنوان سوغاتی برایش بفرستند و او نیز عوض پول نقد یا کالاهایی به عنوان هدیه از شهر برایشان می‌فرستد.
▬    مهم‌ترین ویژگی عضویت خانوادگی، داشتن حق مالکیت دائمی بر زمین است. گر چه ممکن است چشم‌انداز یا آینده‌ی شغل کشاورزی چندان مثبت و امیدوار‌کننده نباشد، لیکن داشتن یک قطعه زمین در روستا یکی از مهم‌ترین عناصر در تأمین نیازهای اولیه و احتیاجات اساسی مهاجرین شهری بشمار می‌رود. این اشخاص ممکن است مایل باشند که در ایام کهولت به روستای خود باز گردند و در صورت نداشتن مقرری یا حقوق بازنشستگی، امور معیشتی و گذران مسائل اقتصادی خود را از طریق قطعه ملک شخصی تأمین نمایند.
▬    شبکه اجتماعی هم ولایتی‌ها معمولاً، شامل مردان و زنانی است که دارای مشاغل مختلف بوده و در روند تولید نیز جایگاه متفاوتی دارند. این قبیل گروه‌ها تنها در مواردی معدود، طبقات یا رده‌های شغلی را در انحصار خود می‌گیرند؛ گروه‌های کاست شهری در هند را می‌توان به عنوان یک نمونه ذکر کرد.

░▒▓ انجمن‌های قومی
▬    انجمن‌های قومی در سراسر جهان سوم به طور یکسان توسعه نیافته‌اند. به این ترتیب، در کل می‌توان گفت که تنها گروه‌های قومی دارای ساختار اجتماعی قبیله‌ای از قوی‌ترین و نیرومندترین انجمن‌ها برخوردارند.
▬    هم‌زمان با بهبود وضعیت اقتصادی و اجتماعی اعضای جماعت روستایی در شهر و هم‌زمان با توسعه روستای زادگاه آنان، انتظار می‌رود که ماهیت انجمن‌ها نیز دست‌خوش تغییر و تحول گردد.
▬    اثرات و بازتاب هویت قومی را می‌توان در شرایط متفاوت و موقعیت‌های مختلف دید. در برخی شرایط (مورد اول) «هویت قومی» نژادی در واقع، در سیمای اقلیت‌هایی تجلی پیدا می‌کند که احتمالاً، جزء مهاجرین جدیدند که با جمعیت غالب و از نظر فرهنگی یکدست جمعیتی که از نظر تعداد اعضا و دیگر جهات نسبت به اقلیت‌ها قومی وجه غالب را دارا بوده و از نظر فرهنگی یکپارچه و دارای تجانس و همبستگی فرهنگی هستند اختلافاتی دارند: برای نمونه، پاکستانی‌ها و هندیان غربی در بریتانیا، ترک‌ها، پرتغالی‌ها و الجزایر در فرانسه و آلمان. در این جا پدیده‌ی قومیت موجب تثبیت و تقویت فرایند تبعیت می‌گردد. در شرایطی دیگر (مورد درم) به طور معمول در افریقا، فقیر و غنی همگی از سلسله گروه‌های قومی واحدی بر می‌خیزند.

░▒▓ انجمن‌های مسکونی
▬    اعضای یک جماعت قومی ممکن است در شمار نسبتاً معدودی از مناطق مسکونی موجود در سطح شهر مستقر گردند. مهاجرین قدیمی مایلند برای سکونت افرادی که بعد از آن‌ها به رشد مهاجرت کرده‌اند، جایی نزدیک منازل خود پیدا کنند. لیکن به ندرت اتفاق می‌افتد که تمام اعضای جماعت قومی به طور جمعی در یک منطقه‌ی واحد زندگی کنند؛ در واقع، تمایل دارند که در سطح شهر پراکنده باشند. بنا بر این، می‌توان گفت که جماعات مسکونی، از نظر قومی جماعاتی یکپارچه و متجانس بشمار می‌روند.
▬    هم‌زمان با رشد گسترش شهرهای صنعتی اروپای قرن نوزدهم بخش‌های خصوصی و دولتی اقدام به تهیه و ساخت مسکن برای مهاجرین نمودند. مجتمع‌های مسکونی دارای منازل یکنواخت و ارزان قیمت ساخته شد که ساکنین آن‌ها را گروه‌هایی از میان افراد نسبتاً کم درآمد تشکیل می‌داده‌اند، یعنی، عمدتاً مهاجرین و افراد کم درآمد بودند که جذب این قبیل منازل می‌شدند. در نتیجه، ساکنین این منازل از شیوه‌ی زندگی یکسان و مشابهی برخودار بودند و تفاوت چندان محسوسی در شرایط زیستی آنان به چشم نمی‌خورد. در شهرهای جهان سوم اکثر خانه‌ها و منازل جدید تهی‌دستان توسط خود مهاجرین ساخته شده است، در نتیجه، یکی از بارزترین ویژگی‌های آنان یکنواختی کامل طرح و کیفیت آن‌هاست. به همین دلیل روابط همسایگی در این قبیل مساکن بسیار شبیه آن در شهرهای قرون وسط است که در آن غنی و فقیر به طور تنگاتنگ در کنار هم به سر می‌بردند.
مآخذ:...
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در یکشنبه, 24 آذر 1392 ساعت 19:44

شـ۶ـش خصلت مردان استراتژیک

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشتادامه مطلب... آزاد از اسکات ادینگر از Forbes؛ برای تأمل بیشتر


▬    من با گذراندن زمان زیادی با مدیران عالی که خود خالق استراتژی و برنامه‌های توسعه اجرایی بودند توانستم آن دسته از اوصاف که در بین بهترین آن‌ها مشترک بود و در سطح عملیاتی مورد استفاده قرار می‌گرفت را شناسایی کنم.

░▒▓ ■ آن‌ها درک درستی از تفاوت بین استراتژی و تاکتیک دارند
▬    نیل رکهام در جایی می‌نویسد که اگر لغات می‌توانستند به دلیل افترا و تهمت نسبت به نقش و جایگاه خود در دادگاهی شکایت کنند، لغت «استراتژی» مطمئنا اولین شاکی خواهد بود! به بیان ساده، استراتژی درباره این است که چه کاری را باید صورت دهیم. ماهیت استراتژی «چیستی» است در حالی که ماهیت تاکتیک، «نحوه» است. چیستی در مقابل، نحوه.
▬    مدیران زیادی هستند که در دام تردید در ترتیب استراتژی و تاکتیک می‌افتند. این‌که چه کاری باید انجام دهیم و چگونه. من با یک شرکت حرفه‌ای که خدماتی ارائه می‌داد همکاری داشتم که در آن یکی از شرکا تلاش داشت تا قبل از این‌که فهم درستی از استراتژی به دست آید وارد تاکتیک‌ها و نحوه پیاده‌سازی آن شود. بهترین رهبران استراتژیک قبل از این‌که وارد تاکتیک‌ها شوند، یعنی، همان «نحوه»، روی درک استراتژی یا همان «چیستی» تمرکز دارند.

░▒▓ ■ آن‌ها مسیری واضح بین چشم‌انداز و کارها را برای کارکنان خلق می‌کنند (مجسم می‌کنند)
▬    رهبران استراتژیک قادرند با آگاهی از این‌که کارکنان چه ترجمانی از چشم‌انداز دارند که کارهای خود را بر آن اساس صورت می‌دهند، رابطه‌ای موزون بین فرآیندها برقرار کنند. در این صورت، کارکنان سازمان می‌توانند به چشم‌انداز رنگ زندگی ببخشند. پرورش چنین مسیر واضحی بین استراتژی سازمان و رفتار کارکنان برای تک تک نقش‌های گزارش‌دهی نیاز است تا کارمندان بتوانند بر آن اساس خود را با استراتژی سازمان منطبق کنند. برای مثال، اگر چشم‌انداز این است که به تعالی و پیشرفت در خدمات دست یابیم، در صورتی که تلفن، حتی، در ساعت ۵: ۰۱ دقیقه به صدا در آید نباید بی‌پاسخ بماند. این‌گونه عمل کردن مسیری روشن بین چشم‌انداز سازمان و رفتارهای استانداردسازی شده هر نقش در سازمان برقرار می‌کند.

░▒▓ ■ آن‌ها اجازه نمی‌دهند ابزارهای رسیدن به هدف از نتیجه نهایی که به دست می‌آید مهم‌تر جلوه کنند
▬     یعنی، این‌که آن‌ها نتیجه نهایی را مرکز هر گفت‌وگویی قرار می‌دهند و نمی‌گذارند بوروکراسی مانع دستیابی به اهداف شود. البته، به معنی این نیست که آن‌ها مخالف فرآیندها هستند؛ کاملاً بر عکس، آن‌ها کاملاً پشتیبان فرآیندهایی هستند که در رسیدن به اهداف کمک‌کننده هستند و هر آن‌چه که در توان دارند را به کار می‌گیرند تا این فرآیندها در کل سازمان به اجرا در آیند. البته، رهبران زمانی که تبعیت از یک فرآیند مانع دستیابی به اهداف سازمان شود مداخله می‌کنند. مثل سختگیری به یک چرخه تجدید نظر در یک پروژه خاص در حالی که نیازی نیست محصولی کیفی ارائه دهیم. انجام این کار به رهبران امکان پیاده‌سازی مدیریت بر مبنای استثنا را داده و مطمئن می‌سازد که بنگاه به بهای دستیابی به محصولی کیفی، فرآیندی را بیش از اندازه تکرار نمی‌کند. نتایج مهم‌اند، نه ابزار.

░▒▓ ■ آن‌ها تمرکز زیادی روی احساس مشتری و مصرف‌کننده نهایی دارند
▬    من مدیران زیادی را مشاهده کرده‌ام که استراتژی‌های خود را بر اساس نتایج به دست آمده از نرم‌افزارها یا آنالیزهای پر از جزئیات مالی شکل می‌دهند در حالی که هیچ سهمی را برای نظرات مشتریان واقعی قائل نیستند. جمله معروفی هست که می‌گوید «مشتریان کسانی هستند که ۱۰۰ درصد درآمد ما را می‌سازند»؛ بنا بر این، وقت گذراندن با آن‌ها، درک خواسته‌ها و نیازهای آنان و مشخص کردن ارزشی که ما به آن‌ها عرضه می‌کنیم، همگی از اجزای حیاتی یک رهبر استراتژیک است.

░▒▓ ■ آن‌ها خارج از چارچوب نمی‌اندیشند، بلکه آن را ویران می‌کنند
▬    مدیرانی که خواهان نوآوری هستند، باید ایده‌های را بپرورانند و تمرین کنند که بیشتر بله بگویند و با گفتن «بله، چگونه می‌توانیم آن را عملی کنیم» یا «بله، اما، برای عملی کردن آن به چه چیزهایی نیاز است؟» به استقبال ایده‌های جدید و نوآورانه بروند. به این فکر کنید که تا به حال چه تعداد ایده ناب تنها به خاطر نه گفتن مدیران نتوانستند اجرایی شوند؟ یا از آن بدتر، چون که فرد فرض کرده با جواب نه مواجه می‌شود (براساس تجربیات قبلی) هیچ‌وقت ایده خود را مطرح نکرده باشد. بهترین ایده‌ها عموما از پیش پا افتاده‌ترین موضوعات نشأت می‌گیرند؛ بنا بر این، رهبران استراتژیک باید خود کانالی برای این ایده‌ها باشند.

░▒▓ ■ آن‌ها استراتژی‌ها را با همراهی جذابیت‌های ذاتی خود به دیگران منتقل می‌کنند
▬    اگر بخواهیم تخصصی‌تر صحبت کنیم، مدیری که در تلاش است تا با اجبار استراتژی را اجرایی کند همانند انتظار به بار نشستن محصول از یک زمین بایر است. افراد نیاز دارند و می‌خواهند یک تصویر شفاف از استراتژی یک سازمان داشته باشند و این وظیفه رهبر سازمان است که این تصویر شفاف را با بیانی قدرتمند و گیرا برای آن‌ها ترسیم کند. هرچقدر این تلاش بیشتر تکرار شود نتیجه بهتری حاصل خواهد شد.
▬    برای اثر بخشی هرچه بیشتر این موارد باید در زمان حال و به دور از برگزاری جلسات طولانی مدت و پر زرق و برق معمول برای طراحی استراتژی برای واکنش هرچه سریع‌تر به تغییرات محیطی اقدام کرد. نیاز امروزه، بنگاه‌ها رهبرانی هستند که بتوانند به نحو استثنایی عالی این موارد را انجام دهند.
برداشت آزاد از دنیای اقتصاد
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در یکشنبه, 24 آذر 1392 ساعت 19:29

مدل تحلیل سازمان دمینگ

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشتادامه مطلب... آزاد از Mindtools؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬    مدل دانش سازمانی دمینگ، برای اولین بار توسط پروفسور ادوارد دمینگ ارائه شده است. این مدل به شما کمک می‌کند تا به سازمان به صورت کلی نگاه کنید و به این ترتیب، قادر خواهید بود درک بهتری از نحوه تأثیر اقدامات تیم خود بر دیگر بخش‌های سازمان داشته باشید. با استفاده از این مدل خواهید توانست به شکل موثرتری با کلیه قسمت‌های سازمان فعالیت مشترک انجام دهید. پروفسور دمینگ در معرفی این مدل می‌گوید، این مدل علاوه بر بهبود تعاملات کاری می‌تواند منجر به رضایت شغلی بیشتر میان کارکنان نیز شود. شمای کلی این مدل در شکل زیر به نمایش گذاشته شده است:
▬    هنگام استفاده از این مدل به ارتباط هر جزء با اجزای دیگر توجه داشته باشید، چرا که، تغییر در هر جز می‌تواند منجر به تأثیرگذاری در اجزای دیگر شود. برای مثال، ممکن است اتخاذ تصمیمی در سازمان (نظریه دانش) منجر به تغییراتی در فرآیندها (سیستم‌های سازمان) شود و بر اثر آن کارکنان حس بهتری نسبت به کار داشته باشند (روانشناسی) و بعد از آن بعضی افراد کار خود را بهتر انجام دهند (اثر تغییر).

░▒▓ ۱. سیستم سازمانی
▬    مسیری است که در آن تمام قسمت‌های سازمان، از جمله کلیه کارکنان، تأمین‌کنندگان، تیم مدیریت و مشتریان با آن در تعامل بوده و با کمک آن اهداف سازمانی را محقق می‌کنند. مهم این است که این سیستم برای تمامی اجزای یاد شده هدفی مشترک در نظر می‌گیرد.
▬    ابتدا نیاز به درک کامل سازمان و تیم‌ها و گروه‌های داخلی آن را دارید. باید به خوبی چشم‌انداز و مأموریت را درک کنید و از تأثیر عوامل بیرونی چون مشتری و تأمین‌کنندگان بر آن‌ها آگاه باشید. با استفاده از نمودار سازمانی جریان فرآیندها، می‌توانید به روابط اجزای سازمان به خوبی مسلط شوید.

░▒▓ ۲. تغییر
▬    این بخش شامل تغییرات و تضادهایی است که می‌تواند اهداف سازمان شما را تحت تأثیر خود قرار دهد. برای مثال، ممکن است گاهی در سازمان، یک واحد کار خود را با کیفیت بالاتر یا زودتر از موعد مقرر تحویل دهد یا بر عکس، کاری پایین‌تر از استانداردهای تعیین شده و همراه با تأخیر ارائه شود. به طور بدیهی هر دو حالت ممکن است اثراتی بر نحوه رسیدن به اهداف سازمان داشته باشد.
▬    می‌توانید این موضوعات را مورد توجه قرار دهید:

■ آیا فعالیت‌هایی در سازمان وجود دارند که انجام آن بیش از زمان استاندارد به طول بیانجامد؟
■ آیا تا به حال به مشکلاتی در زمینه کیفیت انجام کار برخورد کرده‌اید؟
■ آیا استاندارد تعریف شده کار با توان اعضای تیم سازگاری دارد؟

▬    ضمنا می‌توانید پاسخ این سؤالات و نحوه تأثیر این مولفه بر سه مولفه دیگر این مدل را مورد بررسی قرار دهید.

░▒▓ ۳. دانش
▬    این مولفه به این معنی است که چگونه بخش‌های مختلف سازمان از دانش به اشکال مختلف داده، روند و اطلاعات برای تصمیم‌گیری در تغییر استفاده می‌کنند. برای مثال، یک شرکت فروش بیمه اینترنتی، ممکن است استراتژی بازاریابی خود را از تجزیه و تحلیل میزان ترافیک سایت اینترنتی خود استخراج کند یا یک شرکت خرده فروش ممکن است دانش خود را برای جهت‌گیری رسیدن به اهداف سازمان از استقبال مصرف‌کنندگان از محصولی خاص به دست بیاورد.
▬    می‌توانید این موضوعات را مورد بررسی قرار دهید:

■ آیا به طور موثر از دانش موجود در سازمان برای تصمیم‌گیری‌ها استفاده می‌شود؟
■ آیا با استفاده از اطلاعات موجود در سازمان، توان استفاده از فرصت‌ها و مقابله با تهدیدها را دارید؟
■ آیا اطلاعات مربوط به اهداف تیم‌های دیگر بر تصمیم‌گیری‌های شما تأثیرگذار است؟

░▒▓ ۴. روانشناسی
▬    این مولفه مربوط به نحوه عملکرد کارکنان در سازمان است. با داشتن درک مناسب‌تر در این بخش، قادر خواهید بود اعضای تیم را با روش‌های بهتری مورد تشویق و انگیزش قرار دهید.
برداشت آزاد از دنیای اقتصاد
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در یکشنبه, 24 آذر 1392 ساعت 19:19

یک دیدگاه: توافق نامه‌های مرزی ایران و روسیه

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشتادامه مطلب... از گروه تاریخ؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬    ایران از آغاز سده هجدهم، در معرض تأثیرات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی کشورهای استعماری قرار گرفت و بیش از پیش، به حوزه سیاست بین‌المللی و، سپس، به بازار جهانی استعماری کشانده شد. این مسأله، رشد مناسبات استعماری را در پایان سده هجدهم و آغاز سده نوزدهم و در ادامه در سده بیستم در پی آورد که به درگیری‌ها و اختلاف‌هایی در مرزهای جغرافیایی خود با دولت‌های همسایه قدرتمند خود یعنی، عثمانی و بعد از فروپاشی عثمانی، عراق و شوروی انجامید.
▬     ایران به دلیل قرار گرفتن در چهارراه شرق و غرب، طی سده‌های نوزدهم و بیستم، زیان بسیاری دید، اراضی وسیعی را از دست داد. از لحاظ تاریخی، قدرت ایران کم و بیش با تهدید سنتی غرب، خواه روم، بیزانس یا عثمانی مواجه بود، اما، از دوره قاجار به بعد، ایران هدف آشکار فشار روسیه در شمال و تجاوز تدریجی بریتانیا در جنوب قرار گرفته بود. ایران و روسیه در طول سالیان متمادی روابط پر فراز و نشیبی داشته و دارند که عمدتاً تحت تأثیر تعاملات سیاسی این دو کشور با عثمانی، فرانسه، انگلیس و امریکا دچار شدت و ضعف می‌شد. بنا بر این، اختلاف‌های ایران و روسیه تزاری از مدت‌ها قبل یعنی، از زمان آغاز رقابت استعماری در میان کشورهایی چون روسیه و انگلیس در خاک ایران شروع شده بود.
▬    در این میان ایران همواره برای روسیه از اهمیت بالایی برخوردار بود. حکومت تزاری می‌کوشید سودمندترین موقعیت سیاسی و اقتصادی را در ایران به دست آورد، بنا بر این، پابه‌پای مصالح سیاسی روسیه در ایران، منافع اقتصادی نیز بتدریج اهمیت بیشتری یافت. در محافل حاکم بر روسیه، مسائل مربوط به برخورداری از بازار ایران بررسی می‌شد. در همان روزگار یعنی، اواخر قرن ۱۹، زیاده‌خواهی روسیه تزاری درباره ایران و سرزمین‌های آسیای مرکزی از نو آغاز شد. طی همین سده بود که روسیه در زمره قدرت‌های بزرگ جهانی قرار گرفت و تاریخش به شیوه‌ای بنیادی با تاریخ استعمار غرب پیوند خورد.
▬    در اوایل قرن بیستم، دولت روسیه به سبب پیشرفت رقیب قدیمی خود، انگلستان، در دیگر نواحی تحت نفوذش مانند جنوب افریقا و موفقیت‌هایش در هندوستان، کشور ایران را بیشتر مورد توجه قرار داد. برای این کشور سه راه وجود داشت که بتواند از نفوذ بیشتر انگلستان جلوگیری کند:

۱. تصرف بندری در خلیج فارس
۲. اعلام رسمی و تأکید بر آن‌که دولت روسیه هیچ‌گونه تجاوز به تمامیت ارضی ایران را تحمل نمی‌کند
۳. توافق دوستانه با انگلستان بر سر تقسیم ایران به دو منطقه نفوذی

▬    با توافق انگلیس و روسیه بر سر راهکار سوم در ۳۱ اوت ۱۹۰۷ میلادی سه قرارداد تنظیم شد و به موجب آن افغانستان در منطقه نفوذی انگلستان قرار گرفت، سرزمین تبت جزو منطقه نفوذی روسیه شناخته شد و ایران هم به سه منطقه تقسیم شد: منطقه شمالی تحت نفوذ روس‌ها قرار گرفت، منطقه جنوبی زیر نفوذ انگلیسی‌ها درآمد و منطقه مرکزی هم ناحیه‌ای بی‌طرف و متعلق به ایران شناخته شد.
▬    با این تحولات، ایران با توجه به ویژگی‌های اقتصادی، سیاسی و جغرافیایی خود، خواه‌ناخواه به سوژه‌ای برای نقشه‌ها، استراتژی‌ها، معامله‌ها و رقابت‌ها میان قدرت‌های بزرگ قرار گرفت. در این راستا، کشور روسیه تزاری با مرزهای مشترک زمینی و دریایی، ضررهای فراوانی به ایران وارد آورد که از آن جمله می‌توان به عهدنامه‌های ننگین ترکمانچای و گلستان اشاره کرد. براساس عهدنامه ترکمانچای، ایروان و نخجوان به دولت روسیه واگذار و تالش و مغان از سپاه ایران تخلیه و براساس عهدنامه گلستان هم قره‌باغ، گنجه، خانات موشکی، شیروان، قوبا، دربند، باکو، داغستان و گرجستان از ایران جدا شدند و به روسیه تزاری ضمیمه شدند.
▬    در ادامه روسیه تزاری در پی کسب امتیازات اقتصادی - سیاسی برآمد. رجال و پادشاهان قاجار با اخذ مبالغ ناچیزی منابع اقتصادی کشور را به روس‌ها سپردند و در نتیجه، از اواخر قرن نوزدهم به بعد، روس‌ها کنترل بیش از نیمی از اقتصاد ایران را در ابعاد مختلف آن به انحصار خود درآوردند.
▬    بعد از انقلاب بلشویکی در روسیه، انعقاد عهدنامه مودت ایران و اتحاد جماهیر شوروی در ۱۸ اسفند ۱۲۹۹ شمسی سرآغازی برای یک دوره طولانی روابط سیاسی - اقتصادی بین دو کشور بود. این عهدنامه تمام سیاست‌های استعماری دوران تزاری را محکوم کرده و تمام امتیازاتی را که به زور نیروی نظامی یا دیپلماسی از ایران گرفته شده لغو کرد و تمام قروض ایران به روسیه تزاری بخشیده شد. فصل‌های یکم، دوم، سوم، هشتم، نهم و یازدهم این عهدنامه گویای این رویه جدید بود. به این ترتیب، ایران از تمام مضایقی که روسیه تزاری برایش به وجود آورده بود رهایی یافت.
▬    با سقوط اتحاد جماهیر شوروی و تقسیم آن به چند کشور، به تبع آن اختلاف‌های مرزی و دریایی ایران و شوروی نیز میان کشورهای به وجود آمده تقسیم شد. در این میان مهم‌ترین مسأله، رژیم حقوقی دریای خزر بود. مسکو پس از فروپاشی شوروی، رابطه خود با تهران را عملاً نوعی نماد استقلال از غرب و به طور خاص ایالات متحده تلقی می‌کند. به نحوی که اکنون، شاید بتوان گفت روابط دوجانبه این دو کشور با یکدیگر، مهم‌ترین بعد سیاست خارجی آن‌ها را شکل می‌دهد. در این میان اختلاف‌های دریایی ایران و شوروی بویژه طی سال‌های اخیر، عمده بحث‌ها و مذاکرات میان دو کشور را به خود اختصاص داده است. این اختلاف‌ها را می‌توان در چند مرحله تاریخی تقسیم‌بندی کرد:

░▒▓ مرحله اول- ایران و روسیه تزاری
▬    در این مرحله دو معاهده بین ایران و روسیه تزاری منعقد شد: عهدنامه ۱۸۱۳ میلادی که در این عهدنامه، به دنبال شکست ایران از روسیه تزاری، محدودیت‌هایی از جمله محروم بودن از داشتن نیروهای نظامی در دریای خزر، به ایران تحمیل شد و عهدنامه ترکمانچای در سال ۱۸۲۸ میلادی که تقریباً، همان محدودیت‌ها به ایران تحمیل و مورد تأکید قرار گرفت.

░▒▓ مرحله دوم- ایران و اتحاد جماهیر شوروی سابق
▬    در این مرحله چندین معاهده منعقد شد که مهم‌ترین آن معاهده ۱۹۲۱ و ۱۹۴۰ است که محدودیت‌های سابق برطرف شد و در هر دو معاهده بر حقوق برابر و مشترک دو دولت در زمینه آزادی دریانوردی تحت لوای پرچم خود تأکید شد. در این مرحله، عملاً عهدنامه‌های ۱۸۱۳ میلادی و عهدنامه ترکمانچای مسکوت و قراردادهای جدید مبنای عمل واقع شد. هم‌چنین، در سایه تساهل و تحمل از سوی ایران، چندین دهه ثبات و همکاری وجود داشته و از دو جهت تعیین دقیق وضعیت حقوقی دریای خزر نزد طرفین احساس نمی‌شد؛ اول از آن جهت که کشورهای تازه استقلال یافته، از دهه ۱۹۳۰ تا سال ۱۹۹۰ میلادی همه در یک مجموعه بزرگ‌تر به نام اتحاد جماهیر شوروی بودند و در نحوه تصمیم‌گیری در حوزه سیاسی حقوقی دریای خزر استقلال نداشتند، دوم آن‌که منابع عظیم نفت، گاز و مواد معدنی در حوزه‌های دریای خزر کشف نشده بود. در چنین شرایطی بود که تعیین خطوط مرزی مثال آن‌چه طی سال‌های ۱۳۴۹ و ۱۳۵۰ مورد توافق قرار گرفت در زمره مهم‌ترین توافقات و تحولات در روابط دیپلماتیک دو کشور بود.

░▒▓ مرحله سوم- ایران و کشورهای تازه استقلال‌یافته
▬    در سال ۱۹۹۱ میلادی، با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق، بیش از ده کشور به استقلال رسیدند. از این میان سه کشور آن شامل جمهوری آذربایجان، قزاقستان و ترکمنستان در حاشیه دریای خزر قرار گرفته‌اند که این موضوع در کنار ایران و روسیه، تعداد کشورهای حاشیه دریا را به عدد ۵ رساند.
▬    به دلیل ایجاد وضعیت جدید و نیز ناکافی بودن معاهدات سابق، تدوین رژیم حقوقی جدیدی، بر اساس انعقاد معاهدات جامع و فراگیر، به مهم‌ترین مسأله سیاست خارجی در روابط میان دولت‌های ساحلی دریای خزر تبدیل و مورد توافق طرف‌های ذی‌نفع واقع شد.
▬    رژیم حقوقی دریای خزر که قبلاً از طریق تعدادی موافقت‌نامه‌ها میان ایران و اتحاد جماهیر شوروی ایجاد شده بود، تنها موضوعاتی چون کشتی‌رانی و شیلات را در برگرفته و همه مسائل مربوط به دریای خزر را شامل نمی‌شد. هم‌چنین، ایران و اتحاد جماهیر شوروی به گونه برابر، مشترک و مشاع در سراسر دریاچه، سطح آن، بستر و زیر بستر آن دارای حق بودند. با این وجود، باز هم بعضی سعی کردند که یک خط را به منظور مرزبندی در نظر بگیرند.
▬    با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، در سال ۱۹۹۱ ایده تشکیل سازمانی برای همکاری و هماهنگی بین کشورهای ساحلی دریای خزر با افزایش این کشورها از ۲ به ۵ کشور حاشیه دریا، توسط هاشمی رفسنجانی رییس‌جمهوری وقت ایران مطرح شد که مورد پذیرش کشورهای دیگر قرار گرفت، اما، از آن‌جا که هر یک از کشورها خواهان بهره‌گیری بیشتر از دریای خزر بودند، سیاست واگرایانه‌ای را در پیش گرفتند.
▬    با این حال، روسیه در مکاتبه با سازمان ملل متحد اعلام کرد، موافقت‌نامه‌های موجود میان ایران و شوروی سابق نزد کشور روسیه، هنوز دارای اعتبار است. این کشور تصریح کرد رژیم حقوقی دریای خزر که بر اساس موافقت‌نامه‌های ۲۶ فوریه ۱۹۲۱ و ۲۵ مارس ۱۹۴۰ مقرر شده، هنوز تغییری نکرده است. ایران هم تا موقعی که در خصوص یک رژیم حقوقی فراگیر توافق حاصل شود، همان موضع روسیه را اتخاذ کرده است.
برداشت از دنیای اقتصاد
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در یکشنبه, 24 آذر 1392 ساعت 18:58

تاریخچه بارکد

فرستادن به ایمیل چاپ

گروهادامه مطلب... تاریخ؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬    بارکد نوعی نمایش تصویری اطلاعات روی سطوح است که اطلاعات آن را می‌توان با استفاده از دستگاه‌های مخصوص به نام بارکدخوان، بارخوانی کرد.
▬    ایده بارکد، به وسیله نرمن جوزف وودلند و برنارسیلور به وجود آمد. در سال ۱۹۴۸ آن‌ها از دانشگاه Drexel فارغ التحصیل شدند. آن‌ها بعد از شنیدن این‌که رییس یک شرکت فروش مواد غذایی می‌خواست روال پرداخت قیمت کالا را خودکار کند این ایده را خلق کردند.
▬     یکی از اولین طرح‌های آن‌ها این بود که از رمز مورس که چاپ شده و به صورت عمودی دراز شده است استفاده کنند که به صورت نوارهای باریک و پهن نشان داده می‌شود. بعداً آن‌ها به استفاده از بارکد از نوع دایره‌های هم مرکز (bulls-eye) معطوف شدند. آن دو در ۲۰ اکتبر ۱۹۴۹ اختراعشان را با عنوان «Classifying Apparatus & Method» در اختراعات امریکا به ثبت رساندند. اختراع در ۷ اکتبر ۱۹۵۲ منتشر شد. اولین بارکد خوان در سال ۱۹۵۲ ساخته شد و شامل یک لامپ ۵۰۰ واتی و یک لوله خلأ تشدیدکننده نور بود که توسط شرکت RCA برای موسیقی فیلم ساخته شده بود (به صورت نور روی فیلم نوشته می‌شد) دستگاه خیلی قابل استفاده نبود (دستگاه به سادگی یک نوسان نما بود، و لامپ ۵۰۰ وات تقریباً، کاغذ اولین نمونه بارکد را سوزاند) و برای مصرف تولید نشد. در ۱۹۶۲ آن‌ها اختراع را به شرکت Philco فروختند که آن شرکت نیز بعداً آن را به شرکت RCA فروخت. پیشرفت لیزر باعث شد که بارکدخوان‌ها خیلی ارزان‌تر ساخته شوند و پیشرفت مدارات مجتمع (IC) رمزگشایی بارکد خوانده شده را ممکن ساخت. متأسفانه سیلور در ۱۹۶۳ در سن ۳۸ سالگی درگذشت؛ قبل از این‌که چیزی از اختراع حاصل شود. در ۱۹۷۲ یک فروشگاه در شهر Cincinnati با استفاده از یک بارکدخوان از نوع دایره‌های هم مرکز (bull-eye) با کمک شرکت RCA آزمایشی را انجام داد، اما، بارکدهای دایره‌های هم مرکز به آسانی هنگام چاپ کثیف می‌شدند و خیلی موفق نبودند. در این مدت وودلند در IBM بارکد خطی را به وجود می‌آورد که در ۳ آوریل ۱۹۷۳ به عنوان کد محصول جهانی (Universal Product Code) انتخاب شد. در ۲۶ ژوئن ۱۹۷۴، در سوپرمارکت Marsh در ایالت Ohio شهر Troy اولین محصول فروشگاه (یک بسته آدامس) به وسیله یک دستگاه بارکدخوان فروخته شد. (این بسته آدامس حالا در موزه Smithsonian تاریخ امریکا موجود است)
▬    درسال ۱۹۹۲ مدال ملی تکنولوژی توسط رییس‌جمهور به وودلند اهدا شد.
برداشت از دنیای اقتصاد
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در یکشنبه, 24 آذر 1392 ساعت 18:47

یک دیدگاه: تحلیل دیگری از برنامه اقدام مشترک ژنو و پسایندها

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشتادامه مطلب... آزاد از محمدرضا یل؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬    قطعاً توافق ایران و ۵+۱ در آغازین ساعات سوم آذر ۹۲ یکی از مهم‌ترین خبرهای منتشر شده در رابطه با ایران، به شمار می‌رفت. حساسیت و اهمیت این موضوع چنان بود که رییس جمهور کشورمان نیز، چند ساعت پس از انتشار بیانیه مشترک ایران و ۵+۱، در نامه‌ای به رهبر معظم انقلاب اسلامی با شادی و ذوق خاصی (که در متن نامه نیز مشهود است) به ستایش از این بیانیه به عنوان یک دستاورد و موفقیت مهم پرداخت و موج رسانه‌ای برخاسته از توافق ژنو را به اوج خود رسانید.
▬    حال با گذشت تنها ۲۰ روز از تاریخ توافق بر آن شدیم محورهای اصلی مطرح شده توسط رییس جمهور محترم در نامه را بررسی کرده و اثبات یا رد آن‌ها را مورد کنکاش قرار دهیم:

░▒▓ ۱
▬    در ابتدای نامه ایشان در رابطه با پذیرش حق غنی‌سازی برای ایران چنین آمده است «فرزندان انقلابی شما توانستند در مذاکراتی دشوار و پیچیده، حقانیت ملت ایران در فعالیت‌های هسته‌ای را در صحنه بین‌المللی اثبات کنند و گام نخست را به گونه‌ای پیش برند که حقوق هسته‌ای و حق غنی‌سازی ملت ایران مورد اذعان قدرت‌های جهانی -که سال‌ها سعی بر انکار آن داشتند- قرار گیرد و راه برای گام‌های بلند بعدی در حراست از پیشرفت‌های فنی و اقتصادی کشور گشوده شود».
▬    مطرح کردن این موضوع با توجه به این‌که متن بیانیه نیز به صراحت به حق غنی‌سازی اشاره نکرده است می‌تواند به عنوان یک خطای دیپلماتیک در بین نخبگان و عموم مردم تلقی گردد چرا واکنش‌های وزرای امور خارجه امریکا و انگلیس تنها اندکی پس از انتشار توافق، ادعا حقوقی رییس جمهور کشورمان را مخدوش نمود.
▬    کری، وزیر امور خارجه امریکا در سخنانی کاملاً متضاد با ادعای رییس جمهور گفت: «این گام اول نمی‌گوید که ایران حق غنی‌سازی دارد. در این سند هیچ حق غنی‌سازی نیامده و این حق در ان پیتی هم نیامده و در این توافقنامه هم این را نمی‌گوید، بلکه اندازه غنی‌سازی ایران می‌گوید که برنامه صلح آمیز هسته‌ای ایران موضوع مذاکره دو طرف هست».
▬    وزیر امور خارجه انگلیس هم پس از جلسه با کری در اظهاراتی همسو با همتای امریکایی خود گفت: «امریکا و انگلیس مطمئن هستند که توافق درباره برنامه هسته‌ای ایران اجرا خواهد شد و این توافق به ایران هیچ حق غنی‌سازی اورانیوم را نمی‌دهد».
▬    این ابراز نظرها در کنار اظهارات فراوانی از مقامات کشورهای مذاکره‌کننده که به حد تواتر رسیده است، حاکی از عدم اجماع دوطرف بر پذیرش حق غنی‌سازی ست، حتی، اگر کشوری هم‌چون روسیه نیز به این حق اذعان کند.

░▒▓ ۲
▬    در قسمتی دیگر از نامه رییس جمهور محترم کشورمان چنین آمده است: «توفیق در این مذاکرات نشان داد که می‌توان با رعایت همه اصول و خطوط قرمز نظام، با ارائه منطقی و مستدلِ مواضع ملت ایران و اتمام حجت برای افکار عمومی جهان، قدرت‌های بزرگ را نیز به احترام به حقوق ملت ایران فراخواند و گام‌های بعدی را نیز در مسیر حل و فصل نهایی اختلافات با استحکام برداشت».
▬    در این‌جا باید به نکته‌ای حقوقی اشاره کنیم. توافقات ژنو را نمی‌توان در زمره تعهدات یا توافقنامه‌های بین المللی دانست، بلکه نتیجه این مذاکرات به عنوان یک بیانیه اقدام مشترک قلمداد می‌گردد. تفاوت این دو را می‌توان در ضمانت اجرای آنان دانست.
▬    توافقات ومعاهدات بین المللی که توسط مجلس شورای اسلامی تصویب گردد ضمانت اجرایی حقوقی دارد لکن بیانیه اقدام مشترک فاقد ضمانت اجرای حقوقی و الزام آور بوده و صرفاً اقدام مشترک دو طرف می‌تواند پیش برنده توافقات باشد و در صورت عمل نافی بیانیه این توافق فاقد اعتبار خواهد شد.
▬    با توجه به روند اقدام‌های مشترک و هم‌چنین، اختلاف برداشت رییس جمهور کشورمان و اظهارات مقامات محوری کشورهای ۵+۱ به نظر می‌رسد استفاده لفظ توفیق در همان ابتدا امری خطا بوده و توفیق مورد نظر ما اقدام متقابل مذاکره‌کنندگان خواهد بود که تا به امروز مطابق با متن بیانه تناقضات آشکاری داشته است.

░▒▓ ۳
▬    نکته دیگری که در ادامه این نامه آمده است بحث حل و فصل نهایی اختلافات است، موضوعی که حاکی از محدود دانستن اختلافات گسترده ما و بدخواهانمان در دایره اختلافات هسته‌ای است.
▬     اظهارات سوزان رایس مشاور امنیت ملی امریکا در اولین کنفرانس سالانه حقوق بشر در شهر واشنگتن امریکا که روز چهارشنبه ۱۳ آذر ۱۳۹۲ (۴ دسامبر ۲۰۱۳) با عنوان «حقوق بشر؛ پیشبرد منافع و ارزش‌های امریکا» ایراد شده حاکی از ادامه یافتن این اختلافات بر محورهایی غیر از بحث هسته‌ای است.
▬    وی در بخشی از این سخنرانی در رابطه با ایران آشکارا به ادامه تحریم بر محور حقوق بشر اذعان می‌کند که با توجه به فضای شکل گرفته پس از توافق ژنو قابل تامل است: «درباره ایران نیز باید بگویم در حالیکه ما امکان حل و فصل دیپلماتیک مسأله هسته‌ای را می‌آزماییم، به این نکته نیز توجه داریم که آزمون کلیدی دیگر آن است که ببینیم آیا وضع حقوق بشر در این کشور پیشرفت می‌کند یا خیر. ما از دولت (ایران) می‌خواهیم تا به گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد درحوزه حقوق بشر در ایران اجازه بدهد به این کشور سفر کند. تحریم‌های ما درباره ناقضان حقوق بشر در ایران ادامه خواهد یافت»

░▒▓ ۴
▬    آخرین بخش از نامه رییس جمهور محترم کشورمان علاوه بر تکرار حق غنی‌سازی به موضوع توقف تحریم‌ها و فروپاشی سازمان تحریم اشاره می‌کند: «دستاوردهای قطعی این توافق اولیه، به رسمیت شناخته‌شدن حقوق هسته‌ای ایران و حراست از دستاوردهای هسته‌ای فرزندان این مرز و بوم بوده است و در کنار آن با توقف روند تحریم‌های ظالمانه، بخشی از فشارهای غیرقانونی در تحریم‌های یک‌جانبه برداشته و فروپاشی سازمان تحریم آغاز شده است».
▬    در رابطه با نقض آشکار و بی‌پرده این بیانیه‌ی اقدام مشترک، می‌توان اقدام اخیر دولت امریکا را به روشنی در نقض این ادعا دانست. بر این اساس دولت امریکا چند شرکت و فرد دیگر را در فهرست تحریم‌های ایران قرار داد، بر اساس بیانیه منتشر شده از سوی وزارتخانه‌های خارجه و دارایی امریکا این شرکت‌ها و افراد به دلیل حمایت از برنامه هسته‌ای ایران مورد تحریم قرار گرفته‌اند.
مأخذ:نماینده
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در یکشنبه, 24 آذر 1392 ساعت 08:46

شاخه زنان گروه القاعده

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشتادامه مطلب... از مشرق؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬    نزدیک ده سال زمان بین دستگیری اولین زن عضو سازمان القاعده در عربستان سعودی (در سال ۲۰۰۴) یعنی، همسر «صالح العوفی» با فرار «اروی البغدادی» به یمن، فاصله وجود دارد. این ده سال کافی است تا گام‌های برداشته شده از سوی سازمان القاعده در عربستان سعودی را بررسی کنیم و تلاش‌های صورت گرفته از سوی این سازمان برای به خدمت گرفتن مبارزان زن را بررسی نماییم.
▬    القاعده در حقیقت، با این کار خود (به خدمت گرفتن زنان برای تحقق اهداف و برنامه‌ها) فتوای صادره از سوی «ایمن الظواهری» رهبر کنونی‌اش را زیر پا گذاشته و به مفاد پیام سرگشاده دسامبر سال ۲۰۰۹ «امیمه»، همسر «ایمن الظواهری» به زنان مسلمان بی‌توجهی کرده است. در پیام امیمه آمده است: «راه مبارزه برای زنان راهی آسان نیست؛ زیرا، نیاز به حضور محرم دارد؛ زیرا، در هنگام رفت و آمد زن، نیاز به محرم امری ضروری تلقی می‌گردد. از این رو، از زنان مسلمان می‌خواهیم که به اشکال دیگری به جهاد روی آورند».
▬    با پیوستن «وفاء الشهری» (ام هاجر الأزدی) به همسرش یعنی، «سعید الشهری» همان مرد شماره دو سازمان القاعده در جزیره العرب، یک پاییز جدید برای زنان عضو القاعده رقم خورد. وفاء الشهری در دوازده مارس سال ۲۰۰۹ بود که از عربستان گریخت و به شکل غیر قانونی وارد خاک یمن شد تا در کنار همسر، به برادرش یوسف و برادر زاده‌اش عبد الله بپیوندد. گفتنی است که عبد الله کم سن و سال‌ترین فرد تحت تعقیب در دنیا به شمار می‌آید که نامش در لیست ۸۵ نفره افراد تحت تعقیب دستگاه‌های امنیتی عربستان به ثبت رسیده است.
▬    وفاء الشهری بعد از ورود به یمن با نگارش مقاله‌ای که در مجله «صدی الملاحم» (پژواک حماسه‌ها) که تریبون رسانه‌ای سازمان القاعده به حساب می‌آید، به طور رسمی عضویت خود را در سازمان اعلام کرد. مقاله مذکور با عنوان «ام الرباب! آیا واقعاً اسیر شده‌ای» و بعد از اقدام دستگاه‌های امنیتی عربستان سعودی در بازداشت «هیله القصیر»، زن شماره یک سازمان القاعده (در سال ۲۰۱۰) منتشر شد.
▬    وفاء الشهری، همسر مرد شماره دو القاعده پیش از آن‌که خانه پدری‌اش در محله النسیم در شرق ریاض، پایتخت ریاض را ترک کند و راهی یمن شود، از همسران تروریست‌ها خواست تا برای پیوستن به شوهرانشان و یاری آن‌ها، راه یمن را پیش بگیرند. بعد از دو سال، دومین زن که اروی البغدادی نام داشت، راهی یمن شد. وی از طریق اکانتی که در تویتر داشت، پیامی کوتاه برای همسر خود فرستاد و در آن چنین گفت: «همسر عزیزم! زخم‌هایی که بر جان مسلمانان نشسته است، دلم را به درد آورد. بین انتخاب دو گزینه مانده بودم. اول این‌که تو را ترک کنم و به ندای مسلمانان لبیک بگویم یا این‌که از پاسخ دادن به این ندا اجتناب ورزم و با آنان که در خانه نشستن و گوشه سلامت گزیدن را انتخاب کرده‌اند، هم نوا گردم».

░▒▓ «سعید الشهری»
▬    اروی عصام طاهر بغدادی، همسر یاسین العمری است، یعنی، همان فردی که از ده سال پیش تا کنون به اتهام عضویت در سازمان القاعده در زندان به سر می‌برد. وی مادر دو کودک و خواهر محمد البغدادی است که در جریان حمله نیروهای امنیتی کشته شد.
▬    گفتنی است که محمد البغدادی در لیست افراد تحت تعقیب نیروهای امنیتی قرار داشت و اتهامی که به او نسبت داده شده، این بود که وی در راستای عضویت افراد کم سن و سال در سازمان می‌کوشد و بستر را برای سفر آنان به مناطق خطرناک (محل‌های حضور القاعده) فراهم می‌آورد. گفتنی است برادر دیگر «اروی البغدادی» که انس نام دارد، پیش از آن‌که به همراه خواهر از عربستان بگریزد، به دلیل فعالیت‌های تروریستی در زندان به سر می‌برد.
▬    اروی البغدادی به اتهام همدستی با تیم‌های وابسته به گروه ضاله تحت محاکمه قرار گرفت. وی متهم بود بعد از آن‌که برادرش در دسامبر سال ۲۰۱۰ در ایست بازرسی منطقه المثلث واقع در استان وادی الدوسر (۶۰۰ کیلومتری جنوب ریاض، پایتخت عربستان) کشته شد، به همکاری با تیم‌های وابسته به گروه مذکور روی آورده است؛ البته، اروی البغدادی در اواسط سال ۲۰۱۲ میلادی به قید ضمانت از زندان آزاد شد.
▬    قرار بر این بود که وی بعد از آزادی به قید وثیقه و ضمانت، در جلسات محاکمه شرکت کند و منزل خویشاوندان خود را ترک ننماید؛ ولی، نام او در لیست افرادی قرار داشت که مشعل الشدوخی، مذاکره‌کننده القاعده در تماس تلفنی خود با علی الحمدان، سفیر عربستان در یمن در مقابل، آزادی عبد الله الخالدی، دیپلمات ربوده شده عربستانی آزادی آنان را خواستار شده بود. در این لیست نام ۹ مرد و ۶ زن دیده می‌شد. گفتنی است که مشعل الشدوخی خود نیز از جمله کسانی می‌باشد که نامش در لیست ۸۵ نفره افراد تحت تعقیب نیروهای امنیتی عربستان دیده می‌شود.
▬    در برهه بین سال‌های ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۳، فعالیت زنان عضو القاعده تنها محدود به جهاد الکترونیکی می‌شد و اوج این فعالیت‌ها در سال ۲۰۰۴ بود که بر اساس پژوهش انجام گرفته از سوی کمیته «السکینه» (آرامش) ۴۰ درصد از سایت‌هایی که به تبلیغ افکار افراطی‌گرایانه اقدام می‌ورزیدند، توسط زنان مدیریت می‌شدند. در ضمن زنان نقش مهمی را در تأثیرگذاری بر همسران و نیز همنوعان خویش داشته و آن‌ها را به سمت عضویت در گروه‌های معتقد به تفکرات ضاله سوق داده‌اند.
▬    زنان هم‌چنین، در ارائه حمایت‌های معنوی و نیز تقدیم کمک‌های تکنولوژیکی به سازمان نقش مهمی را داشته‌اند. از جمله فعالیت‌های زنان در این عرصه می‌توان به صدور مجله «الخنساء» اشاره کرد که شماره نخست آن در سال ۲۰۰۴ منتشر شد و هدف آن کشاندن زنان به سمت سازمان القاعده بود. این مجله نشان می‌داد که چگونه زنان علاوه بر ارائه حمایت‌های لوجستیکی و خدمات پشتیبانی که با فراهم آوردن خوراک، تأمین آرامش و تهیه وسایل راحتی همسر انجام می‌دهند می‌توانند در عرصه فکری نیز به ایفای نقش بپردازند. این ایفای نقش می‌تواند پناه دادن به رفقای همسر (که عضو القاعده هستند) و خدمت کردن به آن‌ها را نیز شامل شود.
▬    زنان هم‌چنین، در تالیف، تدوین نامه‌های ارشادی و جمع آوری جزوات مربوط به اندیشه‌های سازمان القاعده فعالیت داشتند. یکی از این نامه‌ها از سوی فردی به نام منی صالح الشرقاوی بود که توسط پایگاه اینترنتی صوت الجهاد منتشر شد و عنوان آن نیز چنین بود: «ای زنان! نوبت شما است. مردان در خواب غفلت به سر می‌برند».
▬    با وجود آنکه‌ام اسامه، بانوی مصری و مسؤول تحریر مجله الکترونیکی الخنساء بعد از بازداشت و تحت تأثیر نصیحت‌هایی که به وی شد از کار خود کناره گرفت و تلویزیون عربستان سعودی نیز اعترافات وی را در ۱۴ جولای ۲۰۰۸ پخش نمود؛ ولی، موضوع فعالیت زنان عضو القاعده در اینترنت در پی اعلام خبر بازداشت یک زن کارشناس اینترنت، باز هم در محور توجه قرار گرفت. این زن که با نام‌های کاربری (الاسد المهاجر الغریبه بنت نجد الحبیبه النجم الساطع) وارد اینترنت می‌شد، در ۲۶ دسامبر ۲۰۱۰ بازداشت گردید. وی همراه ۱۴۹ تن دیگر از اعضای سازمان القاعده که در قالب ۱۹ تیم فعالیت داشتند، گرفتار نیروهای امنیتی شد. این نوزده تیم برای ترور چهره‌های امنیتی، مسؤولان دولتی و رسانه‌ای برنامه ریزی می‌کردند.
▬    سازمان‌های امنیتی «الأسد المهاجر» را بانویی سی ساله و کارشناس رایانه و اینترنت توصیف می‌کردند. نقش وی گسترش افکار افراطی‌گرایانه و اصول عقیدتی سازمان القاعده بود و فعالیت‌هایش بیش از آن‌که از جنس حمایت‌های مالی یا نظامی از سازمان باشد، دارای بعد لوجستیکی و فکری بود.
▬    زنان شیوه‌های متفاوتی را برای ورود به سازمان القاعده انتخاب کردند. در حالی که «وفاء الشهری» یا همان «أم هاجر الأزدی» (یعنی اسمی که خود ترجیح می‌دهد با آن شناخته شود) از طریق مادر روحی القاعده وارد سازمان شد؛ هیله القصیر از طریق فعالیت‌های میدانی‌اش به این عرصه پا گذاشت و «اسد المهاجر یا بنت نجد» با چمدان نظریات شرعی وارد جهان مجازی تروریسم گردید. «اروی البغدادی» نیز ترجیح داد تا به امید دریافت نقشی در القاعده، در محل حضور این سازمان بماند.
▬    با وجود تفاوتی که میان زنان سرشناس عضو القاعده و وظایف متفاوتی که در داخل سازمان بر عهده آنان گذارده می‌شد؛ ولی، همه آن‌ها از‌ام الرباب و‌ام هاجر الازدی گرفته تا البغدادی و الأسد المهاجر بعد از آن‌که به واسطه همسر، پدر یا برادر خود با تفکرات افراطی‌گرایانه آشنا شدند پا به این عرصه گذاردند و به این ترتیب، نقش تأثیرگذار و بزرگی را در گسترش افکار افراطی‌گرایانه و تبلیغ آن بر عهده داشتند و با نوشتن کتاب، انجام مناظره و تبلیغ این افکار در محافل زنانه نقش آفرینی می‌کردند که گهگاه این موضوع به جمع آوری کمک‌های مالی و در دست گرفتن سلاح نیز می‌رسد.
▬    به گفته عبدالمنعم المشوح، مسؤول برنامه «السکینه» (آرامش) در وزارت امور اسلامی عربستان، القاعده موفقیت مطلوبی را در عرصه جذب و عضویت زنان در سازمان کسب نکرده است تا جایی که حجم مشارکت زنان در فعالیت‌های این سازمان به آن سطحی که رهبران سازمان از سال ۲۰۰۱ تا سال ۲۰۰۳ برای تحققش برنامه ریزی کرده بودند، نرسید و این در حالی صورت می‌گرفت که فتواها، بیانیه‌ها و مجلات متفاوتی از سوی القاعده منتشر می‌شد که زنان را برای مشارکت در تمامی برنامه‌های سازمان از فکری و عقیدتی گرفته تا میدانی و نظامی دعوت می‌کرد.
▬    با وجود آن‌که القاعده در جذب زنان و عضویتشان در سازمان شکست خورده است؛ ولی، به اعتقاد المشوح زنان به عنوان برگه‌های برنده سازمان‌های تندرو به شمار می‌روند؛ زیرا، می‌توانند از آن‌ها به شکل بهتری در جوامع استفاده کنند. وی در ادامه افزود: «القاعده در تحقق برنامه خود در خصوص جذب زنان شکست خورده است و شمار زنانی که امروز با سازمان همکاری دارند، بسیار کم می‌باشد و تعداد زنانی که هوادار تفکر القاعده هستند، تعدادشان کم می‌باشد و روز به روز هم از شمارشان کاسته می‌شود».
▬    بر اساس گزارشی که پیش از این، توسط وزارت کشور عربستان منتشر شده است، تعداد زنانی که برای تصحیح عقاید و باورهایشان وارد مرکز نصیحت شده‌اند، از یازده نفر عدول نمی‌کند که تنها یک نفر آن‌ها که القاعده از آن با عنوان «بانوی اول سازمان» یاد می‌کرد، به ۱۵ سال حبس محکوم شدند. به گزارش وزارت کشور عربستان اکثر زنان توسط خویشاوندان خود فریب خورده‌اند و تنها در یک یا چند مورد بود که زنان، تحت تأثیر مطالعه مطالب موجود در پایگاه‌های اینترنتی که در خدمت اهداف گروه ضاله بوده‌اند، به این سمت گرایش پیدا کرده‌اند.
▬    در خصوص آینده و سرنوشت موضوع جذب زنان در القاعده و استفاده از آنان در برنامه‌های تندروها، المشوح می‌گوید: برخی تولیدات فکری که توسط القاعده یا گروه‌های تندرو تدوین می‌شود، هدفشان فریب زنان است. این تولیدات فکری در حال حاضر و به شکل گسترده در شبکه‌های اجتماعی وجود دارد.
▬    وی در ادامه می‌افزاید: القاعده و سازمان‌های مشابه به دنبال پتانسیل‌های استفاده ناشده هستند که منظورشان از این پتانسیل‌ها و نیروها زنان، کودکان و تازه مسلمانانی هستند که هنوز از آن‌ها استفاده نشده است. القاعده به این افراد عنوان «گرگ‌های تنها» اطلاق می‌کند.
▬    مسؤول برنامه «السکینه» (آرامش) در وزارت امور اسلامی عربستان می‌گوید: اطلاعات موجود نشان می‌دهد که فعالیت القاعده در محافل زنانه هم‌چنان ادامه دارد؛ ولی، بعید است که بتواند در داخل عربستان موفقیتی کسب کند.
▬    وی در ادامه افزود: ممکن است زنانی باشند که در سطح فکری یا میدانی، به انجام اقدامات خشونت بار اعتقاد داشته و بدان مبادرت ورزند؛ ولی، این موارد بسیار محدود می‌باشد و می‌توان وقوع آن را نادر دانست. القاعده از سال ۲۰۱۰ توجه خود را به شکلی گسترده معطوف به امریکا، اروپا و کشورهای تازه استقلال یافته شوروی سابق داشته است و کشورهای را که اخیراً شاهد انقلاب بوده‌اند و انجام فعالیت در آن‌ها به خاطر وجود هرج و مرج آسان می‌باشد به این لیست اضافه کرده است.
▬    المشوح در بخشی دیگر از اظهارات خویش بر اهمیت تلاش جهت مصون‌سازی و آگاهی بخشی در محافل زنانه تأکید نمود و از اقدامات انجام شده در راستای توسعه مدارس زنانه که وزارت امور اسلامی بر آن‌ها نظارت داشته و مسؤولیت تنظیم برنامه‌های آن‌ها را بر عهده دارد، تقدیر و تشکر کرد و مشارکت دادن زنان در تصمیم‌گیری‌ها را گامی مثبت در رشد روحیه فعال و تولیدگر آنان دانست و تأکید کرد که همین برنامه باید در استفاده از نیرو و فعالیت زنان اجرا گردد.
▬    این مقام عربستانی تصریح کرد: «وضعیت زنان در عربستان خیلی تغییر کرده است و هم‌چنان نیز در جهت تغییر حرکت می‌کند. ما امیدوارم که این تغییر در جهتی مثبت و سودمند باشد و در نهایت به منافع کشور و جامعه خدمت کند؛ البته، این‌ها همه باید در سایه چتر شریعت میانه رو انجام گیرد».
▬    با وجود آن‌که القاعده در عربستان به نقش بانوان عضو سازمان اذعان دارد و اسامی آن‌ها را اعلام و زبان به ستایش از رفتار آن‌ها می‌کند و ایشان را نوادگان‌ام عماره می‌داند؛ ولی، این موضوع باعث نمی‌شود که القاعده برنامه‌های خود برای پاک کردن دامن این زنان از هر گونه اتهاماتی که متوجهشان می‌باشد، را انجام ندهد و آنان را «زنان آزاده» نام نگذارد. القاعده معتقد است که زندان شایسته این زنان نیست؛ ولی، سؤال اینجاست که آیا غارها و زیرزمینی‌های محل اختفای القاعده در یمن شایسته این زنان هست. از زبان محمد الشدوخی، مذاکره‌کننده سازمان القاعده چنین نقل شده است که می‌گوید: «تمامی زنان زندانی شده عضو القاعده از جمله اروی البغدادی را آزاد کنید و آن‌ها را به اعضای سازمان در یمن بسپارید».

░▒▓ وفاء الشهری
▬    در اواخر سال ۲۰۰۹ بود که «ام هاجر الأزدی» یا همان «وفاء الشهری» برای پیوستن به همسرش «سعید الشهری» راهی یمن شد تا اولین زن عربستانی باشد که از سرزمین خود خارج می‌شود و نامش در لیست اعضای سازمان القاعده قرار می‌گیرد. وی با کمک خطرناک‌ترین زن عضو القاعده یعنی، هیله القصر که سازمان‌های امنیتی وی را در سال ۲۰۱۰ بازداشت کردند، راهی یمن می‌شود تا به همسرش ملحق گردد.
▬    وفاء الشهری خانه پدری خویش در محله النسیم واقع در شرق الریاض ترک می‌کند و در وضعیتی که پایتخت عربستان شاهد طوفان شدید شن است، به همراه سه فرزند خود پنهان می‌شود و بعدها و در پی گفتگویی که از طریق اینترنت پخش می‌شود، محل استقرارش مشخص می‌گردد و معلوم می‌شود که وی در یمن به سر می‌برد.
▬    وفاء الشهری بعد از آن‌که از همسر اول خویش یعنی، سعود آل شایع القحطانی جدا می‌شود، با دو تن از اعضای القاعده ازدواج می‌کند. اولین نفر آن‌ها عبدالرحمن الغامدی است که در سال ۲۰۰۴ و در جریان درگیری با نیروهای امنیتی عربستان سعودی در شهر طائف کشته می‌شود و دومی نیز سعید الشهری، مرد شماره دو القاعده می‌باشد. الغامدی از جمله کسانی بود که از زندان گوانتانامو آزاد شده بود.

░▒▓ هیله القصیر
▬    او ۳۷ ساله و فارغ التحصیل دانشگاه است. دستگاه‌های امنیتی وی را در ۶/۳/۱۴۳۱ به خاطر عضویت در سازمان القاعده بازداشت کردند. دادستان کل عربستان ۱۸ مورد اتهام را به وی نسبت داد که عبارتند از عضویت در القاعده، ارائه خدمات به این سازمان، پذیرش مشی تکفیری القاعده و پیش گرفتن مذهب خوارج.
▬    لایحه اتهامی که علیه هیله القصیر تنظیم شده بود، ۱۸ اتهام را در خود جای داده بود که از برجسته‌ترین موارد موجود در این لایحه، می‌توان به جمع آوری طلا و مبلغی بالغ بر یک میلیون ریال سعودی و تقدیم آن به عناصر سازمان القاعده در داخل و خارج عربستان اشاره کرد. در لایحه اتهامات چهره مذکور هم‌چنین، به این نکته اشاره شده است که وی در ماجرای انتقال دستگاه‌های بی‌سیم از منطقه القصیم به جنوب عربستان جهت ارسال برای عناصر سازمان القاعده در یمن دست داشته است. ضمنا وی متهم به دروغ گویی و فریب نیروهای امنیتی می‌باشد؛ زیرا، وقتی کامپیوتر شخصی وی مصادره و مورد بررسی قرار گرفت، اطلاعاتی به دست آمد که ارتباط وی با سازمان القاعده را اثبات می‌کرد.

░▒▓ اروی بغدادی
▬    نام او اروی عصام طاهر بغدادی و دومین زنی است که بعد از الشهری به یمن گریخت. وی که به تفکرات گمراهانه القاعده اعتقاد داشت، مورد محاکمه قرار گرفت و متهم شد که بعد از کشته شدن برادرش محمد در دسامبر سال ۲۰۱۰، به همکاری با گروه گمراه القاعده روی آورد. گفتنی است که برادر «اروی عصام» در ایست بازرسی المثلث در استان وادی الدواسر کشته شد.
▬    اروی در اواسط سال گذشته میلادی (۲۰۱۲) به قید سند و ضمانت از زندان آزاد شد و قرار بود تا در جلسات دادگاهی که برای محاکمه‌اش برگزار می‌شود، شرکت نماید. نام وی در لیست افرادی بود که سازمان القاعده خواستار آزادی وی و تحویل دادنش به شاخه یمنی القاعده بود. اروی بغدادی موفق شد با همراهی برادرش انس و نیز دختر و همسر وی بگریزد. وی دو کودک خود را در عربستان تنها گذارد تا زیر دست پدرشان یاسین العمری که خود در زندان به سر می‌برد، بزرگ شوند.

░▒▓ نجوی الصاعدی
▬    وی گواهی کارشناسی ارشد خود را از دانشگاه ملک عبدالعزیز دریافت کرده و همسر خالد الوافی از اعضای بازداشت شده القاعده بود. این چهره در محله العتیبیه مکه مکرمه زندگی می‌کرد و برادرش یعنی، حامد الصاعدی از افراد تحت تعقیب دستگاه‌های امنیتی بود.

░▒▓ نجلاء الرومی (ام زبیر)
▬    نام سازمانی او‌ام زبیر بود. وی رگ و ریشه‌های یمنی داشت و به داشتن رابطه مستحکم با حنان سمکری و اروی بغدادی متهم بود. وی همسر فردی است که متهم به انجام فعالیت‌های تروریستی بود و به همین خاطر نیز در زندان به سر می‌برد.

░▒▓ حنان سمکری
▬    در تاریخ ۱۸/۱/۱۴۳۲ بازداشت شد و متهم به پذیرش تفکر تکفیری و نیز تدریس و تبلیغ این تفکر در جمع‌های زنانه و تحریک افراد برای خروج بر، ولی، امر، تأیید فعالیت‌های تروریستی در داخل عربستان، برقراری روابط قوی و تماس‌های مستقیم با القاعده، دریافت دستور و گرفتن خط از سازمان القاعده در افغانستان، جمع آوری کمک‌های مالی و ارسال آن به افغانستان، توزیع کمک‌های نقدی و جنسی در میان خانواده‌های افرادی که به علت مشارکت در فعالیت‌های تروریستی بازداشت شده‌اند یا آن‌ها که در درگیری‌های نیروهای امنیتی با دولت عربستان جان سپرده‌اند. وی متهم است که پول و دارایی و نیز مدارک شناسایی و گذرنامه‌های تقلبی در اختیار جوانان فریب خورده می‌گذارده و آن‌ها را به مناطق جنگی می‌فرستاده است.
▬    وی دو فرزند خویش یعنی، ترکی و نواف را ترغیب کرد و به مناطق جنگی در عراق و افغانستان فرستاد. این چهره یک گروه تروریستی در داخل تشکیل داد و از الیزن، فرزند کوچک خود خواست تا در زمینه پناه دادن به افراد تحت تعقیب امنیتی فعالیت داشته باشد و آپارتمانی‌های مسکونی را به آن‌ها اجاره دهد و فرآیند آموزش آن‌ها در داخل شهرهای عربستان را آسان سازد. وی در این زمینه از کارت خانوادگی ویژه همسرش استفاده می‌کرد. او فرزندانش را از حضور در مدارس دولتی بازداشت و آن را از نظر شرعی حرام دانست. وی هم‌چنین، شماری از بانوان جوانی که فریب افکار القاعده را خورده بودند، را به عقد افرادی در می‌آورد که به اتهام انجام اقدامات تروریستی در زندان به سر می‌بردند. یکی از این بانوان، دختر خودش بود که به عقد حاتم محمد اللهیبی درآورد. حاتم در حال حاضر در زندان ذهبان به سر می‌برد.

░▒▓ هیفا الاحمدی
▬    وی در ۱۸ ژوئن ۲۰۱۱ بازداشت شد. وی در تعامل با خانواده‌های زندانیان سیاسی که به تحمل سال‌ها حبس محکوم بودند، سابقه‌ای طولانی داشت.
مآخذ:...
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در یکشنبه, 24 آذر 1392 ساعت 08:36

یک تجربه: پیشنهادهایی برای بهبود سیاست کشور

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشتادامه مطلب... آزاد از دکتر علی عبدالعلی‌زاده؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬    عالی‌جناب، دکتر علی عبدالعلی‌زاده، وزیر پیشین مسکن در دولت محمد خاتمی، و استاندار آذربایجان شرقی، در زمان صدارت اکبر هاشمی رفسنجانی، و نماینده ارومیه در مجلس دوم و سوم بودند. ایشان، هم‌اکنون، در حال حاضر، مشاور عالی وزیر کشور در امور توسعه مناطق هستند.

░▒▓
▬    از ۳۰ سال گذشته به تدریج موضوع سرمایه اجتماعی در سطح جهانی وارد موضوعات اقتصادی شده و در معادلات و تصمیم‌گیری‌های اقتصادی اثرگذار است، اما، در ایران تاکنون، شاهد ورود جدی این موضوع در تصمیم‌گیری‌های کلان کشوری نبوده‌ایم. نه در برنامه‌های سازمان بودجه و نه در سایر مؤسسات دولتی و خصوصی این بحث پیگیری نشده است. از طرفی کشورهایی که در مناطقی نظیر شرق آسیا، افریقا و امریکای لاتین که دارای رشد سریعی در سالیان اخیر بوده‌اند، بخشی از پیشرفت خود را مدیون سرمایه اجتماعی بالای خود دانسته‌اند.

░▒▓ نگاهی تاریخی به سرمایه اجتماعی ایرانی
▬    اگر بخواهیم نگاهی تاریخی به این بحث داشته باشیم، باید به زمان شروع کار سازمان برنامه‌ریزی کشور از سال ۱۳۲۷ و تدوین برنامه‌های ۵ و ۷ ساله آن برگردیم. در سال‌های آن دوره اثری از بحث سرمایه اجتماعی مشاهده نمی‌شد و برنامه‌های مهم این سازمان تنها بر سرمایه‌های فیزیکی تمرکز داشت. با مشاهده تجربه پیشرفت سایر کشورها بتدریج بحث سرمایه‌های اجتماعی در قالب بهبود کارآیی نیروی کار در کشور مطرح شد. پس از انقلاب نیز توجه به بحث آموزش و فربه کردن بخش‌های آموزشی در راستای ارتقای بازدهی سرمایه انسانی رونق بیشتری گرفت. تجربه‌های ملموسی نشان داده است که گاهی بین دو فرد دارای سرمایه دانشی و تخصصی یکسان میزان تعهد به شغل، حتی، در ساعات خارج از کاری می‌تواند بسیار متفاوت باشد. در واقع، این تفاوت را می‌توان به بحث سرمایه اجتماعی مربوط دانست.

░▒▓ سرمایه اجتماعی روغن یا چسب اجتماعی
▬    در تعریف کلاسیک، «سرمایه اجتماعی» به عنوان جهت‌دهنده به کردار و عملکرد افراد در گروه‌های مختلف اجتماعی در راستای تعامل، مبادله و تصمیم‌گیری آن‌ها با یکدیگر معرفی می‌شود. هم‌چنین، مفهوم سرمایه اجتماعی بر سه پایه استوار است: اول آن‌که اعتماد در حیطه خصوصی و عمومی قوام‌دهنده این سرمایه است. وجه خصوصی آن در مورد رابطه دو شخص خاص صدق می‌کند و وجه عمومی آن در مورد اعتماد به گروه، حزب یا دولت نمود دارد. رکن دوم سرمایه اجتماعی را میزان مشارکت افراد در مسائل اجتماعی تعیین می‌کند و رکن سوم نیز که پس از دو مرحله قبلی به کار می‌آید بحث همیاری است. همیاری به معنای کمک‌رسانی به هم‌نوع و همشهری بدون آن‌که چشم‌داشت خاصی از فرد مورد نظر داشت. مثال این مورد را در موقعیت کمک‌رسانی به یک فرد آسیب‌دیده در خیابان می‌توان مشاهده کرد. در این‌گونه مواقع افراد به دلیل نداشتن اعتماد به قانون در کمک‌رسانی به فرد آسیب‌دیده تعلل می‌کنند. عدم اعتمادی که به محتمل دانستن ایجاد دردسر برای فرد کمک‌رسان مربوط می‌شود.
▬    در تعبیر سرمایه اجتماعی از دو مفهوم عامیانه چسب و روغن اجتماعی نیز می‌توان استفاده کرد. تعبیر چسب اجتماعی به منزله همبستگی افراد جامعه به یکدیگر است، به طوری که افراد با در نظر گرفتن امکان کمک گرفتن از سایر هم‌وطنان خود، به دیگران نیز کمک کنند. همین‌طور تعبیر روغن اجتماعی در قالب بهبود کارآیی و بازدهی فعالیت‌های اجتماعی قابل لمس است. بروز همیاری بیشتر بین اعضای جامعه که فراتر از وظیفه مصوب هر فرد صورت گیرد تأثیر مستقیمی بر روان و بازدهی بالاتر فعالیت‌های اجتماعی خواهد گذاشت. برای مثال، می‌توان به تعداد چراغ‌راهنمایی‌ها در سطح شهر اشاره کرد. بالا رفتن تعداد چراغ‌راهنمایی‌ها به منزله کاهش سرمایه اجتماعی تعبیر می‌شود، چرا که افراد چنان‌چه آگاه به قوانین رانندگی باشند نحوه رفتار بر سر تقاطع‌ها را به خوبی می‌دانند، اما، با بروز تصادف و اهمال در رعایت قوانین هزینه‌های افزون‌تری ناشی از نصب چراغ راهنمایی و مأمور پلیس بر جامعه تحمیل می‌شود. هزینه‌هایی از جمله اتلاف وقت و انرژی و آلودگی محیط‌زیست از عوارض گریزناپذیر این اتفاق خواهند بود.
▬    این عارضه می‌تواند ناشی از نداشتن اعتماد کافی در بین مردم یا عدم احساس تعلق و اشتراک آن‌ها به کل بزرگ‌تری به عنوان جامعه باشد. در واقع، مردم در چنین جامعه‌ای هنوز به رشدی نرسیده‌اند که خود را عضوی از جامعه بدانند. در صورت ارتقای سرمایه اجتماعی این افراد می‌توانند تحت آموزش قرار گرفته و خود را عضوی اثرگذار در جامعه تلقی کنند. دستاورد این امر کاهش آمار تخلفات و بزه‌کاری اجتماعی نیز در سطح جامعه خواهد بود.

░▒▓ سرمایه اجتماعی بالا در زمان دفاع مقدس
▬     در مورد تجربه کشور خودمان می‌توان به وجود سرمایه اجتماعی بالا در زمان دفاع مقدس اشاره کرد. کمک‌رسانی فوری مردم هنگام بمباران شهرها و روستاها و همین‌طور مشارکت داوطلبانه افراد در میدان‌های جنگ مثال‌هایی از این‌گونه سرمایه اجتماعی بودند، اما، در روزگار فعلی این نوع مشارکت ضعیف‌تر شده است. نمونه آن را می‌توان در مسؤولیت‌گریزی افراد احساس کرد. به علاوه، آمار رو به رشد فساد مالی و بزه‌کاری در سال‌های اخیر و از طرفی افت شاخص‌های هم‌یاری در سطح جامعه موید این موضوع هستند. در اقتصاد سه رکن سرمایه فیزیکی یا مادی، سرمایه انسانی و سرمایه اجتماعی در نظر گرفته می‌شود. با توجه به این تقسیم‌بندی تنها زمانی می‌توان به مرحله توسعه اقتصادی رسید که به نوآوری و تولید فراتر از مونتاژ و کپی‌برداری توجه شود. در غیر این صورت آمار تولیدی تنها بیانگر رشد اقتصادی خواهند بود و نه توسعه اقتصادی، اما، در ۶۵ سال گذشته برنامه‌ریزی کشور متمرکز بر تزریق درآمدهای نفتی به سمت ساخت فیزیکی بوده است. این در حالی است که تنها در شرایط آموزش مناسب و رشد خلاقیت در یک فرد شاهد ایجاد سرمایه انسانی خواهیم بود که در صورت ترکیب با سرمایه فیزیکی به توسعه پایدار خواهد انجامید. در نتیجه، این توسعه شرایط برای رشد سرمایه اجتماعی نیز فراهم خواهد شد.

░▒▓ پنج وظیفه اساسی حکومت‌ها
▬    حکومت‌ها در تعیین میزان سرمایه اجتماعی نقش عمده‌ای می‌توانند داشته باشند، به طوری که برای حکومت‌ها پنج وظیفه اساسی می‌توان نام برد. نخست تأمین امنیت برای شهروندان کشور در داخل و خارج است. دومین وظیفه انتشار پول و حفظ ارزش آن است. سومین وظیفه تعریف حقوق مالکیت و پاسداری از آن است. وظیفه چهارم تعیین استانداردها و اعمال مناسب آن است. برای روشن شدن موضوع می‌توان این مثال را آورد که یک شهروند در حین حفظ قدرت خرید خود باید مطمئن باشد که قادر به خرید کالایی با کیفیت ثابت در آینده نیز خواهد بود. وظیفه پنجم هر حکومت ایجاد نظام دادگستری قاطع، سریع، بی‌طرف و ارزان و همه جا در دسترس است. درحالی‌که هزینه‌های بالای دادگستری در ایران خلاف این موضوع را نشان می‌دهد.

░▒▓ دخالت دولت، مانع رقابت بخش خصوصی
▬    در مورد سایر وظایف دولت‌ها تنها پس از برآورده شدن این تعهدات به نحو مطلوب می‌توان صحبت کرد. ما در ایران حد فاصل سال‌های ۱۳۶۰ تا ۱۳۹۰ شاهد کوتاهی در انجام این وظایف بوده‌ایم. به طوری که از بودجه سالانه دولت تنها ۱۰ درصد در راستای این وظایف اصلی صرف شده است و در این بین دخالت عمده دولتی‌ها در روند کارهای عمرانی بخش زیادی از دل‌مشغولی دولت را گرفته است. درحالی‌که در صورت تأمین امنیت و آزادی برای بخش خصوصی دیگر نیازی به این دخالت‌ها نخواهد بود. نتیجه سیاست‌های نابجای دولت در بخش عمرانی را می‌توان در کمبود فعلی یک پیمانکار خصوصی که دارای مزیت رقابتی برای اجرای پروژه‌های برون‌مرزی باشد، مشاهده کرد. در واقع، دولت با اعمال فهرست بهای ناکارآ به استمرار ضعف بخش پیمانکاری خصوصی در طول این سال‌ها دامن زده است.
▬    به طور مثال توزیع دلار سوبسیدی در سال‌های گذشته به پیمانکاران، اصول رقابت و قدرتمند شدن بخش خصوصی را زیر سؤال برده است. در حالی‌که در همین کشور همسایه ترکیه می‌توان تعداد بالایی پیمانکار که در سال‌های اخیر فرصت رقابت جهانی را پیدا کرده‌اند، نام برد. دلیل عمده دیگر این ناکارآیی را می‌توان به دخالت روزافزون بخش‌های دولتی و فرادولتی مانند ارگان‌های نظامی در حوزه فعالیت بخش خصوصی مربوط دانست. نیروهایی که وظیفه اصلی آن‌ها باید در راستای تأمین امنیت جامعه باشد. این نهادها با گرفتن پول از بخش دولتی بخش کوچک‌تری از آن را به پیمانکار خصوصی واگذار می‌کنند و در نهایت به نحیف‌تر شدن بخش خصوصی دامن می‌زنند. همین‌طور اقداماتی ظاهرپسند نظیر احداث واحدهای مشاوره دولتی در نهایت به همان عدم کارآیی در بخش‌های مشابه منجر می‌شود. به عنوان نتیجه‌گیری از بحث می‌توان گفت که دولت‌ها با دخالت در بخشی که حوزه فعالیت بخش خصوصی است از وظیفه اصلی خود که همان حفظ ارزش پول است، غافل شده‌اند. از طرفی اگر دولت‌ها اقدام به تاسیس نهاد دادگستری ارزان و کارآ کنند اثر مستقیم‌تری در بهبود فعالیت‌های اجتماعی دارد، هرچند نمود آن کمتر از احداث راه و ساختمان خواهد بود.

░▒▓ زمان بررسی یک پرونده دادرسی
▬    همین‌طور شاخصی که معرف طول زمان گذراندن یک پرونده در فرآیند دادرسی باشد در نظام دادگستری ما وجود ندارد. شاخصی که بسی مهم‌تر از آمارهای مربوط به رشد فیزیکی فعالیت‌های عمرانی در کشور است. مثال دیگر انحراف از وظایف اصلی دولت، نبود تعریف مناسب و دقیق از جرم سیاسی و شیوع ممیزی در بخش‌های هنری و فرهنگی است. سیاست‌های سلیقه‌ای که جز سرایت عدم کارآیی به فعالان اقتصادی و اجتماعی نتیجه‌ای ندارد. در واقع، مشکلات نام‌برده بخشی از نبود اهتمام در تعریف استانداردها و تلاش برای اعمال آن‌ها است که در اغلب کشورهای جهان سوم یک نقص عمده به حساب می‌آید.

░▒▓ پیشنهاد من در زمینه احیای سازمان برنامه و بودجه
▬    پیشنهاد من به نهاد ریاست‌جمهوری در زمینه احیای سازمان برنامه و بودجه توجه به پایه‌های فکری این سازمان است، چرا که در سال‌های گذشته رویه این سازمان به سمت افول پیش رفته بود و تنها در صورت احیای زیرساختی این سازمان می‌توان به بهره‌مندی از مواهب داشتن یک سازمان برنامه‌ریزی کارآ امیدوار بود. استفاده از تجربه‌های جهانی و جایگزینی استفاده از قدرت دولت با روش‌های تعاملی با مردم و بالا بردن حس مشارکت بین آن‌ها باید در طرح‌ریزی‌های جدید لحاظ شود. اقدامی که در راستای تقویت سرمایه اجتماعی کشور خواهد بود.
برداشت آزاد از دنیای اقتصاد
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در یکشنبه, 24 آذر 1392 ساعت 08:25

یک ارزیابی دیگر از گزارش صد روزه و ماجرای گندم

فرستادن به ایمیل چاپ

صادقادامه مطلب... خلیلیان وزیر سابق جهاد کشاورزی؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬    صادق خلیلیان وزیر سابق جهاد کشاورزی در نامه‌ای به حسن روحانی رئیس جمهور به تناقضات آماری در گزارش ۱۰۰ روزه وی اشاره کرد و گفت: اعلام ذخیره ۳ روزه گندم در یک استان در تیرماه در حالی که برداشت گندم اردیبهشت شروع می‌شود، اساساً موضوعیت ندارد. وزیر سابق جهاد کشاورزی طی نامه شماره ۹۱۴۱/۹۲/ر مورخ ۱۴ آذر ۱۳۹۲ از صحبت‌های اخیر رئیس جمهور در گزارش عملکرد ۱۰۰ روزه در بخش کشاورزی انتقاد و توضیحاتی را به دفتر رئیس جمهور ارسال کرد.

بسمه تعالی
جناب آقای روحانی رئیس جمهور محترم
با سلام

▬    به استحضار می‌رساند، پیرو نامه شماره ۱۴۰۹۱/۰۲۰ مورخ ۲۲/۵/۹۲ اینجانب به جنابعالی در خصوص اقدامات انجام شده در بخش کشاورزی در دولت گذشته و عطف به بخشی از مطالب مصاحبه جنابعالی در گزارش ۱۰۰ روزه در خصوص وضعیت بخش کشاورزی و اقتصاد کشور، بنا به ضرورت، توضیحاتی به قرار زیر جهت تبیین بیشتر اقدامات انجام شده در بخش کشاورزی در دولت قبل، ارایه می‌نمایم:

▬    ۱- اشاره فرمودید که پس از انتخاب جنابعالی، در اوایل تیر ماه شرایط کشور به گونه‌ای بود که یکی از استان‌های کشور برای سه روز گندم داشت و این موضوع شما را نگران کرد، در این خصوص لازم است چند نکته مورد توجه قرار گیرد.

•    الف- با توجه به ویژگی مناطق مختلف کشور، همواره استان‌هایی که عمده گندم کشور را تولید می‌کنند کمبود سایر استان‌ها را که تولید کمتری دارند تأمین می‌نمایند و اگر در مقطع زمانی خاصی در زمینه جابجایی گندم بین سیلوها و برای یک استان مشکلی پیش آید به سرعت قابل رفع است.
•    ب- در زمان مورد اشاره، ذخایر آرد و گندم کشور به اندازه‌ای بود که نه تنها یک استان، بلکه نیاز کل کشور را برای چند ماه تأمین می‌کرد.
•    ج- در کشور از اواخر فروردین ماه برداشت گندم شروع می‌شود و تا شهریور ماه نیز ادامه دارد بنا بر این، نگرانی از کمبود گندم در کشور در نیمه اول سال که زمان برداشت گندم است اساساً موضوعیتی ندارد.

▬    ۲- در خصوص ذخایر کالاهای اساسی اظهار نمودید که «اولین مشکل که با آن مواجه شدم شرایط ذخیره کالاهای اساسی بود که من را بسیار نگران کرد». واقعیت این است که شرایط ذخیره کالاهای اساسی در یک سال گذشته و بخصوص در شروع کار شما در وضعیت مناسبی قرار داشت که این ناشی از تلاش‌های مداوم دولت قبل بوده است. شاهد صحت این موضوع، صحبتی است که در ادامه گزارش فرمودید «از وقتی دولت کارش را شروع کرد تقریباً، یک ذخیره قابل توجهی فراهم شده بود». جنابعالی می‌دانید که برای ذخیره کالاها باید چندین ماه اقدامات اولیه و هماهنگی‌های لازم صورت گیرد تا ذخیره کالا تحقق یابد. از آن‌جا که جنابعالی تا روز ۱۲ مرداد ماه مسؤولیت رسمی نداشتید و امکان دخالت عملی در کار دولت نیز قانوناً برای شما وجود نداشت، بنا بر این، موجود بودن ذخایر کالاهای اساسی در کشور در ایام مورد اشاره شما، نشانگر اقدامات مناسبی است که دولت قبل از سال گذشته انجام داده و تا آخرین روز کاری آن دولت نیز ادامه داشته است.
▬    ۳- شما در خصوص وضعیت واردات محصولات کشاورزی در سال ۹۱ به گونه‌ای صحبت کردید که گویی مشکل اساسی در تولیدات کشاورزی بوده است. خوشبختانه تولید در بخش کشاورزی در چند سال اخیر دارای روند مطلوبی بوده به نحوی که در سال ۹۰ به کمترین میزان واردات محصولات کشاورزی در طول ۷ سال اخیر رسیدیم، اما، در سال ۹۱ بر اساس تصمیمی که شورای امنیت ملی کشور و دولت گرفتند، وزارت‌خانه‌های ذی‌ربط موظف شدند برای مقابله احتمالی با شرایط پیش بینی نشده، علاوه بر تأمین نیاز عادی کشور، حداقل ۳۰ درصد به ذخایر کالاهای اساسی اضافه نمایند. تحقق این موضوع سبب شد میزان واردات در سال ۹۱ نسبت به سال ۹۰ افزایش یابد و نباید این را ناشی از ضعیف شدن توان تولید داخل قلمداد نمود. خوشبختانه بعد از انجام این تکلیف، واردات روند عادی به خود گرفته به گونه‌ای که در شش ماهه اول سال جاری و براساس آمار رسمی گمرک، مجموع واردات محصولات کشاورزی و مواد غذایی معادل ۷ میلیون تن بود که ادامه این روند تا پایان سال جاری بازگشت به وضعیت عادی مشابه سال ۹۰ را نشان می‌دهد. بنا بر این، شما نباید در ارزیابی وضعیت تولید بخش کشاورزی، واردات سال ۹۱ را ملاک قرار دهید. دلیل دیگر بر صحت این موضوع گزارش جدید بانک مرکزی است که در آن نرخ رشد تولیدات بخش کشاورزی در سال ۹۱ را ۶. ۳ درصد مثبت اعلام کرده است.
▬    ۴- شما در گزارش ۱۰۰ روزه در خصوص تولید گندم فرموده‌اید که «سال ۸۳ به خودکفایی رسیدیم، اما، از سال ۸۴، ۸۵ و ۸۶ هر ساله یک میلیون تن به واردات گندم کشور اضافه شد». هم‌چنین، اشاره کردید که در سال ۱۳۹۱ خرید تضمینی گندم توسط دولت فقط ۲. ۲ میلیون تن بوده است.
▬    در این‌جا لازم است چند نکته مورد توجه قرار گیرد:

•    الف: اگر در سال ۸۳ به خودکفایی واقعی رسیدیم پس، چگونه امکان دارد کشور به یکباره و ظرف مدت کوتاهی به وارد‌کننده گندم تبدیل شده باشد؟ اولاً، چنین فرآیندی از نظر فنی، کارشناسی و با توجه به توانائی‌های کشاورزی کشور امکان‌پذیر نمی‌باشد. ثانیاً، چنین روندی که گفته‌اید در کشور مشاهده نشده است، زیرا، در سال‌های ۸۶ و ۸۹ نیز خودکفایی محقق شد و در سال ۹۰ هم واردات کمتر از ۱ میلیون تن بود. بنا بر این، اگر در دوره ۸ ساله ۱۳۷۶ الی ۱۳۸۴ حداکثر دو سال (۸۳ و ۸۴) خودکفایی محقق شده، در دوره ۱۳۸۵ الی ۱۳۹۱ نیز دو سال به طور کامل و یک سال هم به طور نسبی خودکفایی محقق شده است.
•    ب: از سال ۹۰ براساس طرح هدفمندسازی یارانه‌ها، چرخه خرید، فروش و قیمت گندم، آرد و نان آزاد گردید و بخش خصوصی نیز عهده‌دار خرید گندم از کشاورزان شد. بنا بر این، نمی‌توان میزان خرید تضمینی گندم در سال ۹۱ را با سال‌هایی که خرید انحصاراً توسط دولت صورت می‌گرفت، مقایسه کرد. طبیعی است وقتی دولت انحصار را بر می‌دارد میزان خرید تضمینی دولتی کاهش می‌یابد. به همین دلیل در سال ۹۱، تأمین گندم مورد نیاز کشور از محل سیلوهای دولتی کاهش یافت و در مقابل، تا ۷۵ درصد نیاز کشور به گندم و آرد (در برخی ماه‌های سال) توسط بخش خصوصی از محل تولید داخل تأمین شد.
•    ج: آمار خرید تضمینی گندم در سال جاری (سال ۹۲) نشان می‌دهد، علاوه بر خرید توسط بخش غیر دولتی، حداقل ۴. ۸ میلیون تن گندم توسط بخش دولتی از کشاورزان خریداری شده است، اما، شما در گزارش ۱۰۰ روزه، آمار سال ۹۱ که عدد کمتری بود (۲. ۲ میلیون تن) را اشاره کردید. با توجه به این‌که فصل خرید گندم در نیمه اول سال جاری به اتمام رسیده و آمار آن نیز مشخص شده بود، چرا به آمار سال جاری که حاکی از افزایش خرید تضمینی بود کوچک‌ترین اشاره‌ای نکردید؟

▬    ۵- در خصوص علت افزایش واردات گندم در سال ۹۱ چند نکته باید مورد توجه قرار گیرد: اولاً، بخش زیادی از افزایش واردات به دلیل تکلیف شورای امنیت ملی کشور برای تأمین ذخایر گندم علاوه بر میزان مصرف جاری کشور بود. ثانیاً، با افزایش نرخ ارز (ناشی از تحریم نفت ایران و نیز عدم امکان جابجایی ارز در چرخه بانک‌های بین‌المللی) و بدنبال آن افزایش نرخ علوفه و دان مرغ در سال ۹۱، میزان مصرف گندم در فعالیت‌های تولید گوشت قرمز و سفید نسبت به گذشته بیشتر شد. ثالثاً، خروج گندم از طریق غیر رسمی (قاچاق) و صادرات محصولاتی مانند ماکارونی، رشته، بیسکویت، آرد و غیره از کشور افزایش یافت و در مجموع، سبب شد که نیاز کشور به گندم افزایش یابد که بخشی از آن از طریق واردات تأمین شد.
▬    ۶- جنابعالی مستحضرید که مقایسه عملکرد دولت‌ها باید در دوره‌های زمانی یکسان صورت گیرد در غیر این صورت نتایج قابل اعتماد نخواهد بود. به همین دلیل برای مقایسه عملکرد دولت‌ها در خرید تضمینی گندم و واردات آن، مجموع عملکرد آن‌ها در تمام دوره کاریشان را مد نظر قرار می‌دهیم تا نتیجه‌گیری کاملی به دست آید:

•    الف: در سال‌های ۷۷ الی ۸۳ (در مجموع ۷ سال) حدود ۲۵ میلیون و هفتصد و شصت هزار تن گندم وارد کشور شده و میزان خرید تضمینی نیز در جمع ۷ سال حدود ۵۰ میلیون و هفتصد هزار تن بوده است.
•    ب: در دوره ۸۵ الی ۹۱ (در مجموع ۷ سال) حدود ۲۰ میلیون تن گندم وارد کشور شده و میزان کل خرید تضمینی توسط دولت (با در نظر گرفتن حذف انحصار خرید تضمینی دولتی و ورود بخش خصوصی به خرید گندم از کشاورزان از سال ۹۰) حدود ۵۶ میلیون تن بوده است.

▬    بنا بر این، مشاهده می‌کنید که در ۷ سال اخیر از یک طرف (به رغم حذف انحصار خرید توسط دولت) مجموع خرید تضمینی گندم افزایش نشان می‌دهد و از طرف دیگر، با وجود رشد جمعیت، واردات گندم به کشور کمتر بوده است.

▬    ۷- جنابعالی به خوبی استحضار دارید که برای مقابله با دشمنان و تقویت تولید ملی در بخش کشاورزی باید با انجام هر چه بیشتر طرح‌های عمرانی و زیربنایی در بخش کشاورزی و توسعه سرمایه‌گذاری، تولید را افزایش داد و آن را پایدار نمود، در غیر این صورت با طرح مباحث شعاری کاری صورت نخواهد گرفت. هم‌چنین، خوب است مقایسه کنیم دولت قبل (که عملکرد آن مورد انتقاد شدید شما می‌باشد) در چه وضعیتی بخش کشاورزی را تحویل گرفت و در چه وضعیتی آن را تحویل شما داد و آیا واقعاً میراث شما از دولت قبل آن‌گونه که شما می‌گویید همگی منفی بوده یا واقعیت چیز دیگری است؟ برای تبیین موضوع به برخی از اقدامات صورت گرفته اشاره می‌شود:

•    الف- دولت قبل در سال ۸۴ با مجموع ۴۹۲ هزار هکتار آبیاری تحت فشار در کشور (که از بدو پیروزی انقلاب تا نیمه اول سال ۸۴ اجرا شده بود)، بخش کشاورزی را تحویل گرفت و با بیش از یک میلیون و سیصد هزار هکتار( ۲. ۵ برابر بیشتر) تحویل دولت جنابعالی داده است.
•    ب- اگر بخواهیم عملکرد دولت‌های قبل در دوره‌های (شهریور ۷۶ تا مرداد ۸۴) و (شهریور ۸۴ تا مرداد ۹۲) را در بخش اجرای کل طرح‌های زیربنایی آب و خاک (شامل آبیاری‌های مدرن، احداث کانال‌ها و شبکه‌های آبیاری، تجهیز و نوسازی اراضی مدرن و سنتی) مقایسه کنیم. در کل دوره (۸۴-۱۳۷۶) این طرح‌ها در ۷۳۱ هزار هکتار اراضی کشاورزی کشور اجرا گردید و در دوره‌ی بعدی (۸ سال اخیر) در ۱۵۸۵ هزار هکتار (یک میلیون و پانصد هشتاد و پنج هزار هکتار) اجرا شد که بیش از دو برابر افزایش داشته است.
•    ج- ظرفیت فرآوری محصولات کشاورزی تا سال ۸۴ جمعاً کمتر از ۷ میلیون تن بود که با تلاش‌های انجام شده در دولت قبل این ظرفیت با افزایش ۴. ۵ برابری به بیش از ۳۲ میلیون تن رسیده است.
•    د- در دو سال اخیر به منظور افزایش سرمایه‌گذاری در بخش کشاورزی، توسعه مکانیزاسیون و تأمین نقدینگی واحدهای تولیدی موجود نزدیک به ۹ هزار میلیارد تومان تسهیلات بانکی با نرخ سود و کارمزد پایین توسط دولت قبل تأمین و پرداخت گردید. بخشی از این طرح‌ها به بهره‌برداری رسیده، اما، بخش عمده و قابل توجهی از آن‌ها در دوران جنابعالی افتتاح و به بهره‌برداری می‌رسند و در مجموع، اثرات بسیار مثبتی در افزایش تولیدات بخش کشاورزی خواهند داشت.
جنابعالی نیز با اطلاع کامل از اقدامات دولت قبل و نتایج آنها، به درستی در گزارش ۱۰۰ روزه به مردم نوید دادید که در سال آینده هم افزایش بیشتری در تولیدات کشاورزی محقق خواهد شد.
•    ه - میزان صادرات محصولات کشاورزی و مواد غذایی در سال ۸۳ حدود ۱ میلیارد و چهارصد میلیون دلار بود در حالی که در سال ۹۱ (به رغم وجود تحریم‌ها) به حدود ۶ میلیارد و دویست میلیون دلار افزایش یافت که این افزایش ۴. ۴ برابری روند مثبت تولیدات در بخش کشاورزی را نشان می‌دهد.

▬    ۸- جنابعالی در گزارش خود به تشریح منفی بودن نرخ رشد تولید ناخالص داخلی کشور پرداخته و عنوان نمودید سفره مردم ۶ درصد خالی و اقتصاد کشور ۶ درصد کوچک شده است. این بخش از گزارش شما براساس آمار بانک مرکزی مندرج در شماره ۷۱ نماگرهای اقتصادی می‌باشد، که در آذر ماه سال جاری (یعنی دو هفته اخیر) و در دولت شما منتشر شده است و در آن، نرخ رشد بخش کشاورزی در سال گذشته ۶. ۳ درصد مثبت اعلام شده است (صفحه ۳ نشریه مذکور). بنا بر این، بخش کشاورزی به رغم وجود تحریم‌ها، به دلیل اقدامات اساسی صورت گرفته در چند سال اخیر توانسته روند رو به رشد خود را تداوم بخشد. سؤال اساسی این است که چرا جنابعالی از این گزارش بانک مرکزی فقط عددهای منفی مربوط به عملکرد اقتصادی دولت قبل را ذکر نمودید، اما، عددهای مثبت از جمله نرخ رشد بخش کشاورزی را نادیده گرفته و به آن هیچ اشاره‌ای نکردید؟
▬    ۹- با توجه به این‌که شما همواره از دیگران درخواست دارید که اگر از دولت شما انتقاد می‌کنند، انتقاد منصفانه انجام دهند، بنا بر این، از جنابعالی انتظار می‌رفت در نقد دولت قبل و در گزارش ۱۰۰ روزه به این توصیه عمل می‌نمودید.

▬    ضمناً لازم به ذکر است در این‌جا فقط مطالبی ارایه شد که مرتبط با مصاحبه جنابعالی بود، با توجه به این‌که اقدامات انجام شده در بخش کشاورزی و دستاورهای حاصله در چند سال گذشته بسیار زیاد و متنوع است توضیحات در مورد آن‌ها را به زمان دیگری موکول می‌نمایم.
▬    در پایان امیدوارم خداوند متعال جنابعالی و اعضای محترم هیأت دولت را در پیشبرد بهتر امور موفق نماید.
مأخذ:تسنیم
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در شنبه, 23 آذر 1392 ساعت 21:00

صفحه 155 از 407