فیلوجامعه‌شناسی

مقالات و يادداشتهاي روز

مروری‌به‌گی‌دوبور(۹): ”زمان“ در جامعه‌ی نمایش

فرستادن به ایمیل چاپ

دکتر ادامه مطلب...حامد حاجی‌حیدری؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬    «زمان، همان گونه که هگل نشان داده، یک از خودبیگانگی لازم است، محیطی است که سوژه با گم شدن در آن تحقق می‌یابد، تبدیل به غیر می‌شود تا به حقیقت خویش تبدیل شود، اما، از خودبیگانگی غالبی که بر تولیدکننده‌ی یک اکنون، بیگانه عارض می‌شود، درست در قطب مخالف قرار دارد. در این ازخودبیگانگی مکانی، جامعه‌ای که سوژه و فعالیتی را که از او می‌رباید از ریشه جدا می‌کند، او را نخست از زمانش جدا می‌کند» (ص. ۱۵۹).

░▒▓ سیر زمان تا جامعه‌ی نمایش
▬    «انسان با از آن خود ساختن طبیعت خویش، گستردگی عالم را نیز فراچنگ می‌آورد. «تاریخ، خود بخشی واقعی از تاریخ طبیعی، از تبدیل شکل طبیعت به انسان است» (مارکس). …زمانمند شدن انسان، بدان‌گونه که به وساطت جامعه صورت می‌پذیرد، برابر با نوعی انسانی شدن زمان است. حرکت ناخودآگاه زمان، در آگاهی تاریخی تجلی می‌یابد و حقیقی می‌شود (ص. ۱۳۷).

▬    «جامعه‌ای که بر تکنیک و زبان مسلط شده، گر چه دیگر فراورده‌ی تاریخ خویش است، جز آگاهی از اکنون، دائمی آگاهی دیگری ندارد» (ص. ۱۳۸).

▬    «نمایش…آگاهی کاذب از زمان است» (ص. ۱۵۸).

این در حالی است که:

▬    «جامعه‌ی ایستا زمان را بر حسب تجربه‌ی بی‌واسطه‌اش از طبیعت با الگوی زمان چرخشی سازمان می‌دهد. …در تجربه‌ی مردمان کوچنده زمان چرخشی دیگر زمان مسلط است، زیرا، آن‌ها در هر لحظه از گارشان باز همان اوضاع همیشگی را می‌یابند».
«…گذار از کوچندگی شبانی به کشاورزی یکجانشین، به معنای پایان آزادی کاهلانه و بی‌محتوا آغاز کار پر زحمت است».
«…تملک اجتماعی زمان، تولید انسان بر اثر کار انسانی، در جامعه‌ی تقسیم شده به طبقات توسعه می‌یابد. قدرتی که بر روی قحطی جامعه‌ی زمان چرخشی ایجاد شده، طبقه‌ای که این کار اجتماعی را سازمان می‌دهد و ارزش افزوده‌ی محدود آن را به تملک خود درمی‌آورد، در عین حال، ارزش افزوده‌ی زمانی حاصل از سازماندهی کار اجتماعی را نیز تصاحب می‌کند: او به تنهایی صاحب زمان بی‌برگشت موجود زنده است. …بنا بر این، تاریخ در برابر انسان‌ها هم‌چون عاملی بیگانه ظهور می‌کند، هم‌چون چیز ناخواسته‌ای که خود را در مقابل،ش پناه‌گرفته می‌پنداشتند».
«…دین‌های توحیدی سازشی بود میان اسطوره و تاریخ، میان زمان چرخشی هنوز مستولی بر تولید و زمان بی‌برگشتی که مردمان در آن با هم مقابله و با هم ترکیب می‌شوند. …دین نیمه‌تاریخی نقطه‌ی عزیمت کیفی در زمان برقرار می‌کند، مثل میلاد مسیح (ع) و هجرت محمد (ص)، اما، زمان بی‌برگشت‌اش…هم‌چون شمارش معکوسی در تفکر دینی سر و ته می‌شود: در زمانی رو به کاهش انتظار جهان راستین دیگر را کشیدن، انتظار واپسین داوری [روز قیامت]. ابدیت از زمان چرخشی بیرون آمده و اینک آخرت آن است.
«…قرون وسطی، آن جهان اساطیری ناتمامی که کمالش را برون از خود داشت، برهه‌ای است که در آن تاریخ زمان چرخشی را، که هنوز تنظیم‌کننده‌ی بخش اصلی تولید است، واقعاً می‌فرساید. …»
«…با افول قرون وسطی، آگاهی وابسته به نظم قدیم زمان بی‌برگشت مستولی بر جامعه را به شکل وسواس مرگ احساس می‌کند. این مالیخولیای انحلال جهان است، آخرین جهانی که در آن امنیت اسطوره هنوز متعادل‌کننده‌ی تاریخ بود؛ و برای این مالیخولیا هر چیز زمینی فقط به سوی تباهی خویش می‌رود».
«…تصاحب نوین زندگی تاریخی، رنسانس که گذشته و حق خود را در روزگار باستان می‌یابد، حامل گسست شادمانه از ابدیت است. زمان بی‌برگشت او زمان انباشت بی‌پایان شناخت‌هاست».
«…آنچه بورژوازی بدان متصل است، زمان کار است، که برای نخستین بار از گردونه‌ی چرخش رهایی یافته. با بورژوازی، کار به کاری که شرایط تاریخی را دگرگون می‌سازد تبدیل شد. بورژوازی نخستین طبقه‌ی مسلطی است که کار برایش ارزش است. …پیروزی بورژوازی، پیروزی زمان عمیقاً تاریخی است، زیرا، زمان تولید اقتصادی‌اش است که جامعه را دائماً و از بیخ و بن دگرگون می‌سازد. تا زمانی که تولید کشتگری هم‌چنان کار اصلی است، زمان چرخشی، که وجودش در عمق جامعه باقی است، نیروهای ائتلاف‌یافته‌ی سنت را، که مانع این روند خواهند شد، تغذیه می‌کند، اما، زمان بی‌برگشت اقتصاد بورژوایی این بازماندگان را در سرتاسر جهان ریشه‌کن می‌سازد. …تاریخی که در تمامی ژرفای جامعه حضور دارد، به سوی گم شدن در سطح آن می‌رود. پیروزی زمان بی‌برگشت در ضمن دگردیسی‌اش به زمان چیزهاست، از آن رو که سلاح پیروزی‌اش دقیقاً تولید زنجیره‌ای اشیاء بر طبق قوانین کالا بوده است. …در حالی که زمان چرخشی پیشین بخش فزاینده‌ای از زمان تاریخی زیسته شده توسط افراد و گروه‌ها را تحمل می‌کرد، سلطه‌ی زمان بی‌برگشت به سوی حذف اجتماعی این زمان زیسته شده پیش می‌رود. …با توسعه‌ی کاپیتالیسم، زمان بی‌برگشت به طور جهانی یکدست شده است. از آن رو که جهان سراسر زیر توسعه‌ی این زمان گرد آمده، تاریخ جهانشمول به واقعیت مبدل شده است» (صص. ۵۱-۱۳۸).

░▒▓ زمان «شبه‌چرخشی» در جامعه‌ی نمایش
▬    «…زمان تولید (زمان-کالا) انباشت بی‌کرانی از فواصل هم‌ارز است. انتزاع زمان بی‌برگشتی است که همه‌ی اجزایش می‌باید یگانه برابری کمی خود را از روی زمان‌سنج ثابت کنند. …این زمانی است بی‌ارزش شده، شکل کاملاً وارونه‌ی زمان به مثابه‌ی «میدان توسعه‌ی انسانی“».
«زمان عام ناتوسعه‌یافتگی انسانی به هیأت تکمیلی زمان قابل مصرف نیز وجود دارد که بر مبنای این تولید معین هم‌چون زمانی شبه‌چرخشی به سوی زندگی روزمره‌ی جامعه باز می‌گردد. زمان شبه چرخشی در واقع، فقط تغییر قیافه‌ی قابل مصرف زمان-کالای تولید است، و حامل خصائل اساسی آن، یعنی، آحاد همگن قابل مبادله و حذف بعد کیفی است. …زمان شبه‌چرخشی زمان بقای اقتصادی مدرن است. …زمان شبه چرخشی زمانی است که توسط صنعت دگرگون شده است. زمانی که پایه‌اش در تولید کالاهاست، خود کالایی قابل مصرف است. …کل زمان قابل مصرف جامعه‌ی مدرن نهایتاً هم‌چون ماده‌ی اولیه‌ی محصولات جدید مختلف‌الشکلی که به صورت برنامه‌های زمانی اجتماعاً سازمان‌یافته بر جامعه غالب‌اند، پرداخته می‌شود. … در اقتصاد رو به گسترش «خدمات» و تفریحات، فرمول پرداخت «کلی» برای محاسبه‌ی مسکن نمایشی، شبه گردش‌های دست جمعی در تعطیلات، آبونمان مصرف فرهنگی، حتی، فروش معاشرت به صورت «محاورات شورانگیز» و «ملاقات با شخصیت‌ها» پدیدار می‌گردد. این نوع کالای نمایشی، که مسلماً نمی‌تواند جز به مقتضای قحطی فزاینده‌ی واقعیات مربوطه‌اش اعتبار یابد، چون به طور قسطی قابل پرداخت است، مسلماً در میان اجناس پیشتاز فروشندگی مدرن هم قرار می‌گیرد».
«زمان شبه چرخشی قابل مصرف، هم به مثابه‌ی زمان مصرف تصاویر، در معنای محدودش، و هم به مثابه‌ی تصویر مصرف زمان، در تمام وسعت آن، زمان نمایشی است. …تصویر اجتماعی مصرف زمان، منحصراً زیر سلطه‌ی لحظه‌های تفریحات و تعطیلات است؛ لحظه‌هایی که هم‌چون هر کالای نمایشی، با فاصله‌ی بازنموده شده و بنا به فرض مسلم مطلوب محسوب می‌شوند».
«…در نمایش، زمان زنده‌مانی مدرن باید به همان شدت که ارزش کاربردش پایین آمده تفاخرش را بالا برد. تبلیغ زمان، جانشین واقعیت زمان شده است».
«…مصرف زمان شبه چرخشی جوامع قدیم با کار واقعی این جوامع سازگاری داشت، حال آن‌که مصرف شبه چرخشی اقتصاد توسعه یافته با زمان بی‌برگشت انتزاعی تولیدش تضاد دارد. زمان چرخشی زمان توهم راکد بود... به طور واقعی زیسته می‌شد، در صورتی که زمان نمایشی زمان واقعیت متغیر است و به طور موهوم زیسته می‌شود».
«حیات فردی به مثابه‌ی سوی دیگر همان نقصان حیات تاریخی عام، هنوز فاقد تاریخ است. …با زمان بی‌برگشت رسمی جامعه بی‌رابطه، و با ریتم شبه چرخشی محصول فرعی قابل مصرف این زمان در تقابل مستقیم است. …این زیسته‌ی فردی ارتباط برقرار نمی‌سازد و فهمیده نشده و فراموش گشته مقهور یاد کاذب نمایشی چیزهای نایادماندنی است» (صص. ۷-۱۵۳).
مآخذ:...
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در شنبه, 07 دی 1392 ساعت 17:06

اقتصاد شکننده Vulnerable Economy | اقتصاد مقاوم Resistant Economy

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشت از دکتر ادامه مطلب...سید احسان خاندوزی، مدیر دفتر مطالعات اقتصادی مرکز پژوهش‌های مجلس


▬    اقتصاد آسیب‌پذیر یا شکننده (vulnerable economy) که نقطه‌ی مقابل اقتصاد مقاومتی به شمار می‌رود، مفهومی است که حدود یک دهه از تولد آن در ادبیات اقتصادی می‌گذرد و در واقع، چند سال پس از تجربه‌ی بحران مالی شرق آسیا در سال ۱۹۹۷ مورد توجه قرار گرفته است. بحرانی که مولود خطای راهبردی وابسته‌کردن بازارهای مالی به سرمایه‌گذاران خارجی بود و به سقوط چندساله‌ی اقتصادهایی منجر شد که در جهان به عنوان معجزه‌ی آسیایی شناخته می‌شدند.
▬    التفات به مسأله‌ی آسیب‌پذیری یا مقاومتی بودن، نه تنها در سطح اقتصاد ملی، بلکه در همان زمان در سطح بنگاه‌های اقتصادی نیز جدی گرفته شد. مقاله‌ی هامل و والیکانگاس (۲۰۰۳) در نشریه‌ی معروف دانشگاه هاروارد با نام «نیاز به مقاوم بودن» نمونه‌ای از پدید آمدن این هوشیاری بود. آغاز حصر غیر انسانی غزه در سال ۲۰۰۵ نیز بهانه‌ی دیگری بود که مسأله‌ی پرهیز از شکنندگی اقتصاد در شرایط حصر، به عنوان یک موضوع قابل تأمل مطرح و مقالات متعددی در این‌باره نگاشته شد؛ ازجمله مقاله‌ی صلاح رمضان محمدآغا (۲۰۱۱) پیرامون مدل مقاوم‌سازی اقتصاد غزه که در هشتمین کنفرانس بین‌المللی اقتصاد و مالیه‌ی اسلامی ارائه گردید.

░▒▓  اقتصاد شکننده؛ از شرق آسیا تا اروپا و امریکا
▬    این سیر با وقوع بحران مالی ۲۰۰۸ امریکا و، سپس، اروپا تکمیل گردید. اگر چه بحران مزبور برای اقتصاد امریکا نمونه‌ی یک شوک خارجی نبود، اما، اولاً، برای کشورهای اروپایی که به عنوان سَرریز بحران امریکا متأثر گردیدند، تا حدی برون‌زا تلقی می‌شد و بنا بر این، نشانه‌ی آسیب‌پذیری اقتصادهای اروپایی از جانب اقتصاد امریکا بود. (اصطلاح معروف اگر اقتصاد امریکا عطسه کند، اقتصاد اروپا سرما خواهد خورد) ثانیاً، برای خود امریکا نیز حاوی درس مهمی بود و آن این‌که اتکاء کامل به بازار آزاد و زدودن مقررات می‌تواند شکنندگی اقتصاد را افزایش دهد و زمینه‌ساز بحران‌هایی مشابه سال ۲۰۰۸ گردد. به همین دلیل در سال‌های اخیر موج نظری بزرگی در محافل دانشگاهی و سیاستگذاری جاری شده است که بر شکننده‌بودن و خوش‌بینانه‌بودن فروض الگوهای نوکلاسیک تأکید نموده و تنظیم‌گری هوشمندانه‌ی دولت‌ها را ترغیب می‌کنند.
▬    بنا بر این، می‌توان گفت هم‌اکنون، نسبت به یک دهه‌ی گذشته نسبت به مقاوم‌سازی اقتصاد آگاهی و حساسیت جهانی بیشتری وجود دارد. روشن است درخصوص کشورهایی که به دنبال پرداخت بهای استقلال سیاسی خود و پافشاری بر مواضع ضدهژمونی خود هستند، باید حساسیت مضاعفی وجود داشته باشد.
▬    آخرین حلقه از آگاهی جهانی درباره‌ی اقتصاد مقاوم مربوط به گزارش رسمی اجلاس مجمع جهانی اقتصاد (۲۰۱۳) است که با نام «ایجاد مقاومت ملی دربرابر مخاطره‌های جهانی» منتشر گردید. البته، تعبیر این گزارش از مقاومت (تاب‌آوری)، شامل طیف وسیعی از مخاطره‌های جهانی می‌شود (مانند بلایای طبیعی) که فراتر از اثر شوک‌های خارجی است. هم‌چنین، مقاومت پیوند وثیقی با پیش‌بینی‌پذیربودن مخاطره‌ها دارد. در گزارش مزبور پنج بُعد برای تقویت مقاومت پیشنهاد شده است:

۱. زیرسامانه‌ی اقتصادی؛ مشتمل بر جنبه‌هایی از قبیل محیط اقتصاد کلان، بازار کالا و خدمات، بازار مالی، بازار کار، پایداری‌پذیری و بهره‌وری و مانند آنها.
۲. زیرسامانه‌ی زیست‌محیطی؛ مشتمل بر جنبه‌هایی هم‌چون منابع طبیعی، شهرسازی و سامانه‌ی زیست‌بوم‌شناختی.
۳. زیرسامانه‌ی حکمرانی؛ مشتمل بر نهادها، دولت، رهبری، سیاست‌ها.
۴. زیرسامانه‌ی زیرساختها؛ مشتمل بر زیرساخت‌های حساس بویژه مخابرات، انرژی، حمل و نقل، آب و سلامت.
۵. زیرسامانه‌ی اجتماعی؛ مشتمل بر سرمایه‌ی انسانی، سلامت، اجتماع و افراد.

░▒▓  تناقض‌نمای سنگاپور
▬    در ادبیات متعارف، یک اقتصاد زمانی شکننده است که شوک‌های بیرونی بتوانند به راحتی آن را از موقعیت ظاهراً، متعادل و پیشرونده خارج کنند. ویژگی آسیب‌پذیری هیچ ارتباطی به عملکرد عادی یک اقتصاد ندارد؛ یعنی، در شرایط معمول ممکن است یک اقتصاد از لحاظ شاخص‌های اقتصاد کلان در وضعیت بسیار مطلوبی به سر ببرد. مثلاً، نرخ‌های رشد بالا و بیکاری و تورم اندکی داشته باشد. آن‌چه در ادبیات رایج تحت نام «تناقض‌نمای سنگاپور» معروف است دقیقاً به همین معناست که اقتصادی مانند سنگاپور در شرایطی که به نظر می‌رسد طی دوره‌ای طولانی بسیار عملکرد چشمگیری داشته، هم‌زمان دچار شکنندگی بالاست. این آسیب‌پذیری نسبت به تکانه‌های بیرونی عمدتاً ناشی از وجود یکی از دو عامل است:
▬    درجه‌ی بالای بازبودن اقتصاد (openness)؛ یعنی، بالابودن جمع صادرات و واردات به کل تولید ناخالص داخلی: این نسبت به طور متعارف در اقتصادهای موسوم به پیشرفته بین ۳۰ تا ۶۰ درصد است، اما، در کشورهای شرق آسیا و در آستانه‌ی بحران ۱۹۹۷، بیش از ۱۰۰ درصد و گاه به ۲۰۰ درصد رسیده بود. در این شرایط یک اخلال خارجی در صادرات یا واردات یا ورود و خروج سرمایه، امواج بزرگی در اقتصاد ایجاد خواهد کرد و به علت سهم بالای تجارت خارجی در اقتصاد، توقف در تجارت کالایی یا مالی موجب سکته در کل اقتصاد خواهد شد. این اتفاقی بود که در بحران ۱۹۹۷ ابتدا در بازارهای مالی شرق آسیا (که وابسته به سرمایه‌های خارجی و سرمایه‌گذاران خارجی بود) و، سپس، در دیگر بخش‌ها رخ داد.
▬    درجه‌ی بالای تمرکز صادرات؛ وابستگی حداقل نیمی از صادرات کشور به یک محصول خاص که موجب خواهد شد در صورت ایجاد اخلال در صادرات آن محصول، هم بخش وسیعی از تولید و اشتغال داخل، و هم سهم قابل توجهی از درآمدهای ارزی کشور دچار نقصان گردد. برخلاف نکته‌ی نخست که در خصوص اقتصاد ایران مصداق ندارد (یعنی در بهترین سال‌های تجارت خارجی هیچ‌گاه سهم تجارت در تولید ناخالص داخلی به ۵۰ درصد نرسیده است)، اما، زمینه‌ی مشکل دوم برای ایران و عمده‌ی کشورهای صادرکننده‌ی نفت و گاز وجود داشته است.
▬    بنا بر این، از جهت شاخص‌های آسیب‌پذیری می‌توان گفت طی سال‌های ۹۰-۱۳۸۸ که به تدریج شیب تحریم‌های ظالمانه‌ی غرب علیه جمهوری اسلامی ایران افزایش می‌یافت، جمع صادرات و واردات کشور به ترتیب ۱۵۷، ۱۸۷ و ۲۲۱ میلیارد دلار و تولید ناخالص داخلی کشور (به نرخ ارز رسمی) معادل ۳۵۰، ۴۳۰ و ۵۰۰ میلیارد دلار بود. به این ترتیب، مشاهده می‌کنیم که سهم تجارت خارجی در تولید کشور بین ۴۳ تا ۴۴ درصد ثابت باقی مانده و در حد استاندارد متعارف بیشتر اقتصادها بود. حتی، اضافه کردن ارزش قاچاق کالا که در آمار رسمی تجارت کشور درج نمی‌شود، حداکثر ۴ درصد این نسبت را افزایش می‌دهد که هم‌چنان به محدوده‌ی هشدار نمی‌رسد.

░▒▓  باز هم نفت!
▬    از سوی دیگر، به لحاظ شاخص دوم طی سه سال مذکور، میزان صادرات نفت و گاز و میعانات به ترتیب ۶۹، ۹۰ و ۱۱۸ میلیارد دلار و سهم صادرات نفت و گاز و میعانات از کل صادرات در حدود ۸۰ درصد بود که به وضوح از سطح وابستگی (نیمی از درآمدهای ارزی) بسیار بالاتر بود. حتی، در سال ۱۳۹۱ که ارزش صادرات نفت و گاز و میعانات ایران به حدود ۶۸ میلیارد دلار کاهش یافت باز هم سهم این قلم در کل صادرات کشور ۶۹ درصد بود که اگر چه نسبت به سال‌های پیشین کاهش یافت، اما، هم‌چنان در محدوده‌ی تمرکز صادرات قرار داشت. بر این اساس می‌توان گفت اگر چه اقتصاد ایران از جهت شاخص نخست (درجه‌ی باز بودن اقتصاد) در خطر نبود، اما، با نگاه به شاخص دوم (درجه‌ی تمرکز صادرات) کاملاً در موقعیت هشدار قرار داشت و همین نقطه‌ی ضعفی بود که به دشمنان جمهوری اسلامی این فرصت را داد تا بتوانند درآمدهای ارزی دولت را شدیداً کاهش دهند.
▬    اگر چه به دلیل کاربر نبودن صادرات نفت (تکیه‌ی کمتر به نیروی کار و پایین‌بودن سهم اشتغال نسبت به تولید) کاهش صادرات نفت تأثیر زیادی بر بیکاری نگذاشت، اما، کاهش درآمدهای دولت زودتر از همه به رکود طرح‌های عمرانی و افزایش بدهی دولت به بخش خصوصی منجر شد که به نوبه‌ی خود تأثیر ملموسی بر کاهش اشتغال استان‌ها داشت. پیامدهای دیگر کاهش درآمدهای ارزی دولت، هم‌چون کاهش عرضه‌ی ارز در بازار و جهش بهای ارز، افزایش تورم و نااطمینانی و کاهش کیفیت خدمات بخش‌های دولتی نیز از دیگر نتایج مقام‌سازی نکردن اقتصاد ایران در قبال وابستگی به عواید نفت به شمار می‌رود.

░▒▓  درس‌های مقاوم‌سازی جهانی اقتصاد برای ایران
▬    آن‌چه از مرور تجربیات جهانی مقاوم‌سازی اقتصاد برای امروز کشور ما حائز اهمیت است را می‌توان این‌گونه خلاصه کرد:

▬    ۱. ترمیم شکنندگی‌ها و آسیب‌پذیری اقتصاد ملی از ناحیه‌ی شوک‌های خارجی، اکنون، به یک آگاهی و حساسیت جهانی تبدیل شده است و این امر برای کشورهایی که به دنبال پرداخت بهای استقلال‌طلبی، حفظ عزت و مواضع دینی خود در جهان امروز هستند، از ضرورت مضاعفی برخوردار است.
▬    ۲. الگوهای تدبیر اقتصاد ملی که بر اساس فروض ساده‌انگارانه‌ی نوکلاسیک در پی آزادسازی بازارهای مختلف، مقررات‌زدایی افراطی، نفی تنظیم‌گری و حمایت‌گری و هدایت دولت‌اند، خود بسترساز شکننده‌شدن اقتصادها به شمار می‌روند. حتی، در مدینه‌ی فاضله‌ی سرمایه‌داری کنونی نیز حجم بسیار دقیق و وسیعی از تنظیم‌گری‌های دولتی برای جلوگیری از آسیب‌پذیری اقتصاد وجود دارد. بدون چنین مقرراتی گرداب فعالیت‌های سفته‌بازانه (به‌ویژه در نهادهای پولی، ارزی و بازار سرمایه) موجب انحراف منابع می‌شود و سیل واردات و قاچاق کالا، اهالی صنعت و کشاورزی را در خود غرق خواهد کرد.
▬    ۳. در خصوص اقتصاد ایران به نظر می‌رسد درجه‌ی تمرکز صادرات (سهم بالای صادرات نفت و گاز و میعانات) چشم اسفندیار است و اگر تأکیدات سال‌های پیش رهبر معظم انقلاب و دیگر دلسوزان جدی انگاشته می‌شد، اکنون، شکنندگی کمتری از این ناحیه متوجه اقتصاد کشور بود و به تبع، توان امتیازگیری ما در سیاست خارجی نیز فزون‌تر می‌گشت. البته، به یمن کنترل سهم تجارت در اقتصاد و بالا بودن نسبی حجم تولید داخل، ضربه‌ی اساسی به بدنه‌ی اقتصاد وارد نشده و به رغم غیر قابل مقایسه‌بودن فشار تحریم با شوک مالی شرق آسیا، اقتصاد ایران توانسته است هم‌چنان به عملکرد خود ادامه دهد و قادر خواهد بود با اتکاء به الگوهای درون‌محور و برنامه‌های واقع‌گرایانه به مسیر پیشرفت بازگردد.
▬    ۴. امکان ادامه‌ی مدیریت بخش عمومی و دولت با درآمد صادرات روزانه‌ی یک میلیون بشکه نفت، می‌تواند چراغ روشنی پیش روی دولتمردان قرار دهد و این فرصت را فراهم کند تا اقتصاد ایران خود را با این حجم تزریق درآمد نفتی تطبیق دهد و، حتی، در صورت گشایش خارجی، آگاهانه و عامدانه به سمت بازگشت به نرخ‌های پیشین وابستگی به نفت نرود.
▬    ۵. چنان‌که گفته شد، حتی، سهم سال ۱۳۹۱ نفت در کل عایدات صادراتی کشور یعنی، ۶۹ درصد (که پایین‌ترین در سال‌های اخیر به شمار می‌رود) هنوز بالاتر از محدوده‌ی اطمینان و مقاومتی است. در این میان دولت نیز می‌تواند با حزم و جزم، برنامه‌ی زمان‌بندی‌شده‌ای را برای افزایش سهم درآمدهای غیر نفتی اعلام نماید تا به این ترتیب، از ناحیه‌ی کاهش صادرات نفت، کمترین پیامد منفی نصیب اقتصاد ایران شود. تنها در چنین چارچوبی است که امکان پیگیری مقتدرانه‌ی سیاست‌های بین‌المللی جمهوری اسلامی فراهم خواهد شد.
مأخذ:http://farsi.khamenei.ir/others-note?id=24810
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در شنبه, 07 دی 1392 ساعت 17:03

کژریختی شهرنشینی در ایران

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشتادامه مطلب... از ناصر ذاکری؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬    درصد جمعیت شهرنشین کشورمان از ۳۱.۴ درصد در سال ۱۳۳۵ به ۷۱.۴ درصد در سال ۱۳۹۰ رسیده است. مع‌الوصف، رشد سریع شهرنشینی در جامعه ما همراه با رشد رفاه عمومی نبوده است.
▬    طی این دوره، جابه‌جایی گسترده جمعیت از روستاها و شهرهای کوچک به شهرهای بزرگ و به ویژه کلان‌شهرها شکل گرفته است. بی‌تردید، از یکسو توسعه نسبی شهرها که با تزریق درآمدهای نفتی به اقتصاد کشور اتفاق می‌افتاد و از سوی دیگر، مختل شدن اقتصاد روستاها در این جابه‌جایی گسترده موثر بوده است.
▬    به این ترتیب، بخش مهمی از جمعیت کشور در شهرهای بزرگ، به ویژه در مرکز متمرکز شده‌اند. برای تجسم ابعاد مشکل، فقط کافی است به این واقعیت توجه کنیم که اینک نزدیک به ۲۱ درصد جمعیت کشور فقط در دو استان تهران و البرز جمع شده‌اند.
▬    سیاست‌های ویرانگری که به نابودی تدریجی بخش کشاورزی و دور شدن کشور از اهداف خودکفایی در تولید محصولات کشاورزی منتهی شده، و در مقابل، به رونق چشمگیر واردات می‌انجامید، موجب شد جامعه ما به جای تلاش برای بهره‌برداری بهینه از منابع طبیعی خود، بهبود شیوه‌های بهره‌برداری از زمین‌های کشاورزی و به یک کلام تبدیل کشاورزی سنتی کم بازده به کشاورزی صنعتی و استقرار صنایع مرتبط، در مسیر غلط تجارت املاک و مستغلات پیش بتازد؛ به گونه‌ای که اینک به ازای هر ۲۹۵ خانوار ایرانی، یک بنگاه معاملات مسکن دایر شده است!
▬    از سوی دیگر، سیاست‌هایی که در مقابله با افزایش ازدحام شهری به کار گرفته شده‌اند، نیز چندان اندیشیده و جامع نگر نبوده‌اند. به عنوان مثال، یکی از مهم‌ترین اقدامات، ساخت شهرهای جدید بوده است. این شهرها عمدتاً در نزدیکی کلان‌شهرها و با هدف جمع‌آوری سرریز جمعیتی آن‌ها طراحی شده‌اند. این اقدام هرچند در کوتاه‌مدت می‌تواند بخشی از مشکل را حل کند، اما، در بلندمدت، خود به مشکلی بزرگ‌تر تبدیل می‌شود. زیرا، ساکنان شهرهای جدید، از این سکونتگاه‌ها فقط به عنوان خوابگاه استفاده می‌کنند، و روزهایشان را در کلان‌شهر خواهند گذراند. همان اتفاقی که سال‌ها است در تهران بزرگ شاهد آن هستیم.
▬    بی توجهی به مطالعات آمایش سرزمین و فراموش کردن اصل استفاده بهینه از فرصت‌های طبیعی سرزمین، ما را در موقعیتی قرار داده است که جمعیت را به جای عامل تولید، تبدیل به عامل مصرف کرده‌ایم و همه نگرانیمان، تأمین یارانه آخر ماه است که باید به حسابشان واریز کنیم!
▬    جمعیت عظیمی که در بخشی بسیار اندک از خاک کشور متمرکز شده و اشتغال مولد و استفاده از ظرفیت‌های تولیدی کشور را به فراموشی سپرده است. به عنوان مثال، ساحل جنوبی کشور از خرمشهر تا چابهار با وجود تمام ظرفیت‌ها و قابلیت‌هایش، به زحمت توانسته است در حدود ۴ درصد جمعیت کشور را جذب خود کند!
▬    بی‌تردید، تا زمانی که برنامه‌ای جامع و خردمندانه برای به گردش درآوردن چرخ اقتصاد درهم شکسته مناطق محروم کشور به اجرا درنیاید، نمی‌توانیم شاهد تغییری جدی در این شرایط باشیم.
برداشت آزاد از دنیای اقتصاد
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در چهارشنبه, 11 دی 1392 ساعت 19:29

مذاکره‌کنندگان سرسخت

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشتادامه مطلب... از محمدرضا شعبانعلی؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬    کلیه مطالبی که به عنوان استراتژی‌ها و روش‌های مذاکره شرح داده شده، زمانی کاربرد پیدا می‌کند که طرف مقابل اهل منطق بوده و آماده باشد تا فرآیند مذاکره را به شکلی سازنده به پایان برساند. واقعیت این است که گاه با مذاکره‌کنندگانی روبه‌رو می‌شویم که به گونه‌ای بسیار غیرمنطقی رفتار می‌کنند. گویی که هیچ‌یک از مبانی مذاکره را نمی‌دانند. در برخورد با چنین مذاکره‌کنندگانی چه باید کرد؟
▬    مهم‌ترین توصیه این است که دقت کنید، بی‌دلیل طرف مقابل را غیرمنطقی و غیرعقلانی ندانید. اگر چه عنوان کردن این‌که طرف مقابل غیرمنطقی است، ساده‌ترین راه‌حل تبیین تعارض است، ما در اکثر مواقع بهترین راه‌حل نیست. اگر در یک مذاکره با چنین افرادی روبه‌رو شدید، برای لحظه‌ای فرآیند مذاکره را متوقف کرده یا جلسه را به بهانه‌ای ترک کنید و در ذهن خود به سه سؤال زیر فکر کنید.

░▒▓ سؤال اول: شاید طرف مقابل غیرمنطقی نیست، بلکه اطلاعات کافی در اختیار ندارد
▬    آیا می‌توان به همین سادگی طرف مقابل را به دیوانگی و غیرمنطقی بودن متهم کرد؟ کار بهتر این است که با خود بگوییم: «شاید طرف مقابل منطقی است، ما اطلاعات کافی در اختیار ندارد». گاه تعارض در حدی است که گفت‌وگوی طرفین و تبادل اطلاعات می‌تواند مشکل کمبود اطلاعات و رفتارهای غیرمنطقی را مرتفع کند، اما، زمانی که گفت‌وگو حلال مشکلات نیست، استفاده از شخص ثالث به منظور قضاوت و کمک به تبادل اطلاعات، معمولاً، راه‌حل مناسبی خواهد بود... ر تعارضات سیاسی- اجتماعی نیز، گاه طرفین یکدیگر را به رفتار غیرعقلانی متهم می‌کنند. واقعیت این است که چنین اتهاماتی در اغلب موارد، تعارض را به مسیر بهتری سوق نمی‌دهد. اگر طرفین بکوشند به این پرسش و دو پرسش دیگری که در پی می‌آید پاسخ دهند، با احتمال بیشتری، تعارض به یک مسیر سازنده هدایت خواهد شد.
▬    انواع مختلفی از اطلاعات وجود دارد که در اختیار نداشتن آن‌ها می‌تواند به رفتارهای غیرمنطقی منجر شود. به عنوان مثال، ممکن است طرف مقابل، از بهترین انتخاب جایگزین مذاکره (BATNA) شما آگاه نبوده یا منافع واقعی شما را نداند. اگر در مذاکره با کسی برخورد کردید که به پیشنهادی که بیشترین منافعش را تأمین می‌کند، پاسخ منفی می‌دهد، او را غیرمنطقی ندانید. شاید او در تعیین ارزش واقعی انتخاب جایگزین مذاکره برای خود، اشتباه کرده است. شاید او به دلیل در اختیار نداشتن اطلاعات کافی، توان ارزیابی مناسب پیشنهادها را ندارد. شاید شما بتوانید با در اختیار قرار دادن اطلاعات بیشتر، این مشکل را با حداقل تنش رفع کنید.

░▒▓ سؤال دوم: شاید طرف مقابل غیرمنطقی نیست، اما، گرفتار محدودیت‌های پنهان است؟
▬    در بسیاری از مذاکره‌ها، لحظاتی وجود دارد که براساس منطق و عرف، حق با ماست؛ اما، طرف مقابل حاضر نیست به این مسأله اعتراف کند یا زمانی می‌رسد که با یک عقب‌نشینی بسیار کوچک، توافق امکان‌پذیر است، اما، طرف مقابل حاضر نیست با همین عقب‌نشینی جزیی، منابع بسیار کلان‌تر سازمان متبوع خود را تأمین کند. در چنین مواردی، طرف مقابل را به سرعت به رفتار غیرمنطقی متهم نکنید. شاید طرف مقابل گرفتار محدودیت‌هایی است که در نگاه اول مشاهده نمی‌شود. کارمندی که تقاضای افزایش حقوق می‌کند و معتقد است که به مراتب بیش از همکاران خود برای سازمان منافع مالی ایجاد کرده، ممکن است هنگام مخالفت مدیر امور اداری با درخواستش، رفتار مدیر را غیرمنطقی بداند. این در حالی است که ممکن است مدیر امور اداری، محدودیت‌های خاص خود را داشته باشد. به عنوان مثال ممکن است دستورالعمل، بخشنامه یا تصمیم هیأت مدیره بر این نکته تأکید کرده باشد که اختلاف دریافتی کارکنان هم رده نباید از حداکثر مشخصی بیشتر باشد. در یک مذاکره، محدودیت‌های بسیار زیادی وجود دارند. ممکن است کارشناسان حقوقی طرف مقابل به او توصیه کرده باشند که تحت هیچ شرایطی، بند خاصی را در قرارداد نپذیرد. شاید طرف مقابل قبل از شروع مذاکره به دیگران قول‌هایی داده که مجبور است به آن‌ها وفادار بماند. در هر مذاکره‌ای بکوشید محدودیت‌های احتمالی طرف مقابل را حدس زده و با همکاری او بر آن‌ها غلبه کنید. استفاده از برچسب «رفتار غیرعقلانی» برای طرف مقابل، هیچ کمکی به حل مشکل نمی‌کند و معمولاً، موجب به بن‌بست رسیدن مذاکرات می‌شود.

░▒▓ سؤال سوم: شاید طرف مقابل غیرمنطقی نیست، اما، منافعی دارد که از دید ما پنهان است؟
▬    در هر مذاکره‌ای، نمی‌توان به سادگی به همه منافع طرف مقابل فکر کرد و آن‌ها را مورد توجه قرار داد. بسیاری اوقات، طرف مقابل پیشنهاد شما را در یک مذاکره رد می‌کند، صرفاً به دلیل این‌که منافع و انگیزه‌های پنهانی دارد. منافع و انگیزه‌هایی که در نگاه اول مشاهده نمی‌شود. شاید او به شما علاقه ندارد، شاید شما منافع سازمان او را به گونه‌ای تأمین می‌کنید که منافع وی مورد تهدید قرار می‌گیرد. در چنین شرایطی او رفتاری از خود نشان می‌دهد که ممکن است به نظر شما غیرمنطقی بیاید. پس، همواره به خاطر داشته باشیم، در شرایطی که طرف مقابل رفتاری نشان می‌دهد که از نظر ما غیرمنطقی است، با خود بگوییم: «شاید او منافعی دارد که ما نمی‌دانیم یا او آن‌ها را به صورت آشکار ابراز نمی‌کند».
برداشت از دنیای اقتصاد
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در شنبه, 07 دی 1392 ساعت 16:42

نکاتی برای شروع مدیریت؛ تجربه مدیرعامل موفق شرکت تکنولوژی Intralinks

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشتادامه مطلب... آزاد از جیم دوئرتی از Harward Business Review؛ برای تأمل بیشتر


▬    وقتی به عنوان مدیرعامل شرکت تکنولوژی Intralinks انتخاب شدم، این شرکت تا حدی منابع نقدی خود را از دست داده بود که بقای آن در خطر بود. میزان خدمات‌دهی به مشتری کاهش یافته بود، شرکت در آستانه لغو قرارداد با بزرگ‌ترین مشتری خود بود، مدیرعامل شرکت تنزل مقام یافته بود و دیگر اتفاقات این‌چنینی.
▬    در اولین روز کاری من باید چه می‌کردم؟ مهم‌ترین کاری که انجام دادم، این بود که بیش از چهار ساعت را صرف گوش کردن به تلفن‌های پشتیبانی از مشتریان در مراکز تلفن کردم. با بسیاری از اعضای تیم هدست‌هایی را به طور مشترک استفاده می‌کردم و از این میز به میز دیگر می‌رفتم تا با نماینده‌ها صحبت کنم. اگر بگویم آن‌ها غافلگیر شده بودند، کم گفته‌ام. بسیاری از مدیران هیچ گاه از مرکز تلفن بازدید نکرده بودند و در واقع، هیچ‌یک از آن‌ها اولین روز کاری را به چنین اقداماتی اختصاص نمی‌دهند.
▬    من این کار را اولویت قرار دادم، چون هم می‌خواستم بدانم مشتری چه می‌گوید، و هم دستورالعملی داخلی ایجاد کنم. می‌دانستم باید تغییراتی اساسی در رفتار افراد، انتظارات و رویکردها ایجاد شود. دیگر وقتی برای دقیق بودن باقی نمانده بود. باید نشان می‌دادم که مدیر متفاوتی هستم و قرار است همه چیز فرق داشته باشد و به همین دلیل باید هر چه زودتر اعتماد کارمندان را جلب می‌کردم.

░▒▓
▬    درس بسیار باارزشی که مدیریت شرکت‌های متعدد در طول سال‌های متمادی به من آموخته این است که اعتماد اولین اولویت است. چه یک دپارتمان کوچک را مدیریت کنید یا کل یک بخش، شرکت یا، حتی، سازمانی بزرگ، اولین کاری که باید انجام دهید، جلب اعتماد اعضای آن نهاد است. بیشتر مدیران با این رویکرد موافقند، اما، تعداد کمی از آن‌ها به آن عمل می‌کنند.
▬    بدون جلب اعتماد، بعید است، بتوانید بفهمید که در سازمان شما و در بازار واقعاً چه می‌گذرد. بدون جلب اعتماد، کارمندان با شما همگام نخواهند شد و گاهی اوقات برای تحریف حقیقت از مسیر اصلی خود خارج می‌شوند.
▬    بهترین روش برای شروع اعتمادسازی این است که هر چه زودتر با همکاران بیشتری در مراتب مختلف دیدار و گفت‌وگو کنید. به علاوه، جلسه گذاشتن با مشتریان باید از اولویت‌های اصلی شما باشد.

░▒▓
▬    این یک رویکرد عادی نیست. بسیاری از مدیران نقش خود را فقط در رهبری کردن و اطلاعات دادن می‌بینند، نه جمع‌آوری داده. این مدیران اگر نتوانند به سرعت بر سؤالی غلبه کنند یا ضعیف به نظر برسند، فشار زیادی را بر خود احساس می‌کنند. بیشتر مدیران جدید معتقدند دیگران از آن‌ها انتظار دارند پاسخ همه سؤالات را بدون دریافت هیچ گونه راهنمایی بدانند، اما، هیچ چیز نمی‌تواند فراتر از واقعیت باشد.
▬    انجام درست این کار زمان‌بر است، اما، این زمان کمتر از آن چیزی است که فکر می‌کنید. مثلاً، جلسات می‌تواند به صورت تک به تک یا در قالب گروه‌های کوچک صورت گیرد. این جلسات نباید با عجله برگزار و تمام شوند. پیشنهاد من این است که در چند هفته اول کار، نیمی از وقتتان را صرف این جلسات کنید. در طول جلسات، دفترچه یادداشتی داشته باشید و نت بردارید. با جدیت به صحبت کارمندان گوش دهید. یک پرسش ساده، اما، موثر که می‌تواند پاسخ‌های متفاوتی را در برداشته باشد این است که بگویید «اگر از فردا جای من باشید، کدام سه کار را اول از همه انجام می‌دهید و چرا؟» یا «سه مانع بزرگ بر سر راه موفقیت ما چیست و سه فرصت بزرگ پیش روی ما کدامند؟» باور داشته باشید که ایده‌های بزرگ از همین جلسات بیرون می‌آیند. البته، مسایل بی‌اهمیتی هم در این جلسات مطرح می‌شوند، اما، این کار شما است که آن‌ها را اولویت‌بندی کنید. پس، مهم این است که پیش از هر چیز اطلاعات جمع‌آوری کنید.

░▒▓
▬    در اواسط اولین هفته کارم به عنوان مدیرعامل شرکت Intralinks، یکی از سرمایه‌گذاران شرکت تماس گرفت و از من در مورد برنامه‌های آینده سؤال کرد. به او گفتم چند هفته اول را فقط مشغول یادگیری هستم. او باور نمی‌کرد که برنامه از پیش تعیین‌شده‌ای ندارم و من هم باور نمی‌کردم که او فکر می‌کند، باید در این مقطع چنین برنامه‌ای داشته باشم.
▬    در اواخر اولین روز کاری در Intralinks، جلسات فردی را با همکاران ترتیب دادم. در همین جلسات بود که یادگیری واقعی من شروع شد. چند هفته بعد از آن با بیش از ۶۰ همکار ملاقات کردم. نه تنها از این جلسات چیزهای زیادی یاد گرفتم، بلکه آن‌ها را متقاعد کردم که به تفکرات آن‌ها اهمیت می‌دهم و می‌توانند بر اساس واقعیت‌ها به من اعتماد کنند.
▬    در طول چند هفته اول دریافتم که مشتریان چقدر از صورت‌حساب‌های پیچیده ما ناراضی هستند، چرا سرویس‌های ما معمولاً، روند نزولی دارد، چرا قیمت‌گذاری باعث دردسر مشتریان می‌شود، این‌که ۸۰ درصد تماس‌های مشتری را می‌توان با یک اصلاح ساده در روند سرویس‌دهی حذف کرد و این‌که مشتریان می‌خواهند هزینه‌ها پیش‌بینی‌پذیر باشند.
▬    بعد از شش هفته، با در دست داشتن اطلاعات کامل آماده مراجعه به تیم مدیریتی بودم و برای کاری که فکر می‌کردم باید انجام دهیم، پیشنهادهای ویژه‌ای داشتم. به جای این‌که فقط جلساتی با حضور همه پرسنل برگزار کنم، با جلسات تک‌نفره شروع کردم و در این جلسات عنوان می‌کردم که چگونه بازخورد هر فردی به هدایت تفکرات من کمک کرده است. این کار من طرفداران زیادی در همه سطوح تیم پیدا کرد.
▬    در نهایت، تنها بعد از ۱۰ هفته، طرح کاری جدید را تنظیم کردیم. تا آخر آن سال ۱۵۰ قرارداد کاری بلندمدت جدید امضا کردیم و درآمد شرکت افزایش حدود ۶۰۰ درصدی داشت.
▬    هیچ‌یک از این دستاوردها بدون اعتمادسازی درون تیم شرکت امکان‌پذیر نبود. مدیران جدید باید به یاد داشته باشند که بسیاری از بهترین رویکردها برای اصلاح یک شرکت از درون پرسنلی که پایین‌تر از چارت مدیریتی سازمان قرار گرفته‌اند، بیرون می‌آید. ایجاد گفت‌وگوی صادقانه و مطمئن با این پرسنل کلیدی، باید اولویت اصلی هر مدیر تازه‌کاری باشد.
برداشت آزاد از دنیای اقتصاد
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در شنبه, 07 دی 1392 ساعت 16:38

تأثیر تکنولوژی‌های دیجیتال بر کار و شغل

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشتادامه مطلب... از رابرت ثوما، الکس کاس، و لادن داورزنی از accenture.com؛ برای تأمل بیشتر


▬    یکی از روش‌های ردیابی تاریخ بشر مطالعه نحوه تکامل مسیر شغلی اوست. در اولین قدم صنعتگری را می‌بینید که در طول زمان و به تنهایی، فرآیندی فردی را انجام می‌دهد. پس از وقوع انقلاب صنعتی و با ظهور قطعات استاندارد و فرآیندهای قابل تکرار، بهره‌وری بهبود یافت.
▬    اخیراً فرآیندهای سازگار به هنجار تبدیل شده است و به این ترتیب می‌توان با به‌کارگیری افراد و تجهیزات مشابه و یکسان تنوع بیشتری ایجاد کرد؛ اما، روند پیشرفت این سازگاری سریع نیست و با ریسک طراحی فرآیند و اجرا همراه است. امروزه، کاربرد فرآیندهای هوشمند با انفجار تکنولوژی‌های دیجیتال رواج یافته است و قرار است تا پنج سال آینده متدلوژی کسب‌وکارهای امروزی را دگرگون سازد.
▬    فرآیندهای هوشمند چرخه‌ای از بهبود مستمر را ایجاد می‌کنند که ناشی از بازخورد مداوم است. این فرآیندها دارای سنسورهایی هستند که ناظر بر هرگونه حرکتی است و این مشاهدات را به مدل‌های پیچیده‌ای انتقال می‌دهد که افراد و نرم افزارها را قادر می‌سازد تا تنظیمات و تصمیمات آنی را انجام دهند. فناوری‌های دیجیتال امکان شناسایی فرصت‌های سازگاری، تحلیل موقعیت‌ها و در نهایت انطباق سریع‌تر و کارآمدتر را فراهم می‌کنند.
▬    قابلیت‌های دیجیتال، با معرفی قدرت درک و شناسایی مداوم عملیات داخلی و شرایط بازار و نیز تجزیه و تحلیل سریع متغیرها این امکان را برای فرآیندهای دیجیتال فراهم می‌کنند تا به دنبال فرصت‌های توسعه باشند. با یافتن فرصت توسعه و بهبود ابزارهای هوشمند، تکنولوژی‌های همکاری پیشرفته و روباتیک تطبیقی تغییرات به سرعت اجرا می‌شوند.

░▒▓ تکامل شخصی
▬    فرآیندهای هوشمند، امکان استفاده از نوسانات در قیمت مواد خام یا تقاضا برای محصولات یا خدمات خاص و پاسخگویی به موقع و مناسب به آن‌ها را فراهم می‌کند. با ترکیب توان تشخیص و تجزیه و تحلیل سریع با قدرت پاسخگویی فوری، فرآیندهای هوشمند قادر به سازگاری و تکامل خود خواهند بود.
▬    فرآیندهای هوشمند به طور قابل‌ملاحظه‌ای به شرکت‌ها کمک می‌کنند تا از رویکردهای سنتی رهایی یابند. در واقع، پیش‌بینی ما این است که در طول پنج سال آینده مدیران این فرصت را در اختیار خواهند داشت تا کاربرد سه گزینه طراحی شغل را گسترش دهند.

۱- آنان قادر خواهند بود تکرارهای مبتنی بر تجربه را ترکیب کنند تا این‌که افراد و تکنولوژی‌ها به روش‌های کاملاً نوین در جهت تکامل سریع محصولات تعامل داشته باشند.
۲- این‌که آنان خواهند توانست از مزیت نوترکیبی استفاده کنند؛ بخصوص تبادل وظایف بین انسان و ماشین- تا این‌که فرآیندهای شغل انعطاف بیشتری داشته باشند.
۳- آنان قادر خواهند بود قدرت تصمیم‌گیری را از قسمت‌های مرکزی سازمان به قسمت‌های دیگر انتقال دهند، به این ترتیب گردش دانش در سایر قسمت‌های سازمان امکان‌پذیر خواهد شد و از بخش‌های پایینی به سمت مدیریت ارشد جریان خواهد داشت.

░▒▓ تکرار سریع
▬    سریع و انعطاف‌پذیر، هسته مرکزی طرح شغل است که ما آن را یک رویکرد مبتنی بر تجربه تعریف می‌کنیم، این رویکرد مدیران را مجاب می‌کند تا تغییراتی در وظایفی ایجاد کنند که در گذشته الگویی قابل پیش‌بینی را دنبال می‌کرده‌اند. خرده فروشان بزرگ در این ماجرا مدیران را همراهی کرده‌اند و آزمایش و تنظیم قیمت‌ها و بررسی سریع تغییرات بازار از این جمله بوده‌اند. امروزه، بسیاری از این داده‌های ذخیره شده برای ایجاد تقاضا و پاسخگویی به آن به کار گرفته می‌شوند.
▬    کارخانه‌های اتومبیل‌سازی و تولیدکنندگان هواپیما در تولید محصولات خود به خوبی از کاربرد رویکرد «آزمایش غیر مخرب» استقبال کرده‌اند. برای مثال، شبیه‌سازی کامپیوتری تصادفات و موقعیت‌های مشابه، جایگزین مناسبی برای نمونه‌های فیزیکی فوق‌العاده گرانی است که البته، نیازمند فعالیت فشرده نیروی انسانی نیز هستند و برای جمع‌آوری داده به کار گرفته می‌شوند.
▬    طراحی اتومبیل با استفاده از این رویکرد نیز در سال‌های اخیر رواج پیدا کرده است. امروزه، دیگر تمرکز اصلی بر نمونه‌های شبیه‌سازی شده محصول نیست. تولیدکنندگان اتومبیل به طور روز افزون بر سر توان مهندسان خود برای بهبود اجزای مختلف نرم‌افزارها رقابت می‌کنند. این نرم‌افزارها قادرند با استفاده از تکنولوژی موجود در گوشی‌های تلفن‌های هوشمند و تبلت‌ها از تغییرات خواسته‌های مشتریان خود اطلاع داشته باشند.
▬    نوآوری‌های به سرعت در حال تغییر، جریان کار مهندسان طراحی را کاملاً تغییر داده است. برای مثال، آزمایشگاه مجازی شرکت Audi را در نظر بگیرید. این شبکه آنلاین به طور اتوماتیک به ارزیابی پژوهش‌های مبتنی بر پاسخ‌های مشتریان می‌پردازد. از این شبکه در ابتدا به عنوان سیستم infotainment (نوعی از رسانه که ترکیبی از اطلاعات و سرگرمی را فراهم می‌کند) برای تولیدات شرکت استفاده می‌شد، مشتریان از این طریق قادر بودند سیستم رسانه‌ای ایده‌آل اتومبیل خود را بر اساس مقدار هزینه‌ای که برای آن در نظر گرفته بودند، طراحی کنند.

░▒▓ محصولات ایده‌آل
▬    این جایی است که رویکرد تکرار سریع وارد بازی می‌شود: سیستم خودکار شرکت Audi که به طور هوشمند پاسخگوی نیازهای مشتریان است با استفاده از تحلیل داده به طور مداوم به اصلاح سؤالاتی می‌پردازد که برای مشتریان مطرح کرده است. این سیستم، سپس، به تجزیه و تحلیل نمونه‌های طراحی شده توسط مهندسان شرکت می‌پردازد. سیستم در نهایت به بررسی و شناسایی تمایزهای بین گزینه‌های مختلف و تقاضای مشتریان پرداخته و بهترین ویژگی را برای محصولات خود انتخاب می‌کند. این تغییرات در مرحله بعدی شبیه‌سازی در نمونه‌های طراحی‌شده شرکت اعمال می‌شود. این تعامل نتایج خوبی داشته است و شرکت Audi در سال‌های ۲۰۱۲ و ۲۰۱۳ موفق به دریافت جوایزی برای این سیستم شده است.
▬    تیم‌های توسعه این شرکت در حال بررسی روش‌هایی هستند تا نقش مشتریان خود را از مراحل آغازین توسعه محصولات افزایش دهند. این تحقیقات شامل بهبود سخت افزاری نمونه‌های شبیه‌سازی شده نیز می‌شود. در نمایشگاه مبلمان میلان در سال ۲۰۱۲، این شرکت توانست داده‌هایی را از طریق آزمایش صندلی R18 خود توسط ۱۵۰۰ نفر از بازدیدکنندگان جمع‌آوری کند.
▬     داده‌های جمع‌آوری شده و بازخورد در یک الگوریتم اختصاصی به کار گرفته شد و بر اساس آن تغییراتی در طراحی این صندلی اعمال شد. گردآوری داده‌های گسترده‌تر، از منابع وسیع‌تر نتایج جامع‌تری را برای حوزه مهندسی طراحی فراهم می‌کند و به این ترتیب چرخه مهندسی طراحی سریع‌تر و غنی‌تر جریان  پیدا می‌کند.
▬    تنها خودروسازان نیستند که از ارزش کاربرد این رویکرد آگاه هستند. شرکت‌های داروسازی با استفاده از «شیمی ترکیبی» که یک فرآیند کشف دارو به حساب می‌آید، قادرند به سرعت ترکیبات دارو را تجزیه کنند، سپس، این ترکیبات را آزمایش و بهبود بخشند. البته، تمامی این مراحل بر اساس داده‌های مشتری انجام می‌گیرند. بانک‌ها، آژانس‌های خدماتی بخش دولتی و مؤسسات آموزشی از جمله حوزه‌هایی هستند که با کاربرد این رویکرد در تلاش‌اند خدمات خود را بنا بر تقاضای مشتری بهبود بخشند. آنان با سرمایه‌گذاری در حوزه فرآیندهای توسعه خود داده‌های ارزشمندی جمع‌آوری می‌کنند که منجر به تسریع سیر تکاملشان می‌شود.

░▒▓ فرآیندهای نوترکیب
▬    نظر شما در مورد مدیریت روبات‌ها چیست؟ چشم‌اندازی که نسبت به آن‌ها وجود دارد چندان دور از ذهن به نظر نمی‌رسد و ممکن است به زودی به همت فرآیندهای نوترکیب تحقق یابند. به این ترتیب فرآیند کارهایی که در دست انسان‌ها است به زودی به ابزارهای هوشمند یا، حتی، روبات‌ها سپرده خواهند شد. به این ترتیب «کار تیمی با ماشین‌ها» رواج پیدا خواهد کرد.
▬    دستگاه‌های روباتیک از سال‌های ۱۹۶۰ تحولاتی را در کارهای فیزیکی ایجاد کرده‌اند، اما، در سال‌های اخیر این روبات‌ها قدم فراتر نهاده‌اند و به تعامل با انسان و، حتی، یادگیری از انسان می‌پردازند. در پنج سال آتی تغییرات بسیاری در طراحی شغل با استفاده از قابلیت‌های این روبات‌ها ایجاد خواهد شد.
▬    پیشرفت‌های موجود در بینش کاربرد ماشین و کنترل نرم‌افزارها به دست روبات‌ها در دو رویکرد عمده محبوبیت یافته‌اند: اولین رویکرد تقریباً، آشنا است: انسان‌ها با استفاده از کنترل هوشمند از خطرات کار و فعالیت در موقعیت‌های آلوده و خطرناک پیشگیری می‌کنند. نوع دیگر کاربرد روبات‌های هدایت‌گر در حوزه‌های پزشکی و آموزشی است. با استفاده از فناوری telerobotic، پزشکان قادرند از طریق روبات‌های مجهز به دوربین و صفحه نمایش، بیماران خود را در بیمارستان ویزیت کنند.

░▒▓ انبار داده هوشمند
▬    مورد دوم رویکردی بدیع است. روبات‌های کوچک و انعطاف‌پذیر در تعامل با نیروی انسانی شرایط محیطی مشترک را درک می‌کنند و با آن هماهنگ می‌شوند. این امر مستلزم تبادل فشرده اطلاعات بین انسان و این روبات‌ها است. در سال ۲۰۱۲ شرکت آمازون به دنبال پیاده‌سازی توزیع وسیع امکانات بود، برای تحقق این امر باید سیستم‌های ۷۷۵ میلیون دلاری روبات‌ساز Kiva برای شرکت تهیه می‌شد. هزینه بالای این تصمیم برای بسیاری از ناظران سؤال‌برانگیز بود، اما، در نهایت روبات‌های Kiva آمازون را قادر ساخت تا روند کار را تغییر دهد، تغییر روندی که انجام آن خارج از توان انسان بود: خارج کردن محصولات از جعبه‌ها، ذخیره‌سازی آن‌ها، جداسازی آن‌ها برای سفارش‌های مختلف و بسته‌بندی مجدد کالاها جهت حمل‌ونقل و ارسال به مشتری. هر کارگر جهت نظارت بر این فرآیند باید در طول هر نوبت حدود ۷ الی ۱۵ مایل راه برود.
▬    در این قسمت روبات‌ها وارد بازی می‌شوند: یک سیستم کنترل مرکزی کامپیوتری بر فعالیت ارتشی از روبات‌ها که عمل جابه‌جایی اجسام سنگین را به عهده دارند، نظارت می‌کند و در مرحله بعدی کارگر انسان کالای مورد نظر را در جعبه‌ای قرار می‌دهد. این طراحی سرعت، دقت و صحت تحقق سفارش‌ها را افزایش می‌دهد و به این ترتیب گروهی از کارگران زمان خود را صرف تمرکز بر بهبود فرآیند به نفع مشتریان می‌کنند.
▬    این مثالی از آغاز راه تعامل روبات و انسان‌ها است. وقتی انسان‌ها و روبات فرصت یادگیری از یکدیگر را دارند، نتایج بهتری به دست می‌آید. پژوهش اخیر پیرامون یادگیری انسان و روبات نشان می‌دهد کارآیی هر یک از طرفین با درک نحوه فعالیت دیگری افزایش پیدا می‌کند. به نظر رندی بروکس یکی از مؤسسین شرکت iRobot، روبات‌ها قابلیت بالایی در حفظ و حیات تولیدکنندگان کوچک دارند.

░▒▓ انتخاب عاقلانه
▬    مدیران و کارکنان آنان به طور یکسان نیازمند اتخاذ تفکر و مهارت تجربی هستند. اگر مدیری از نحوه استفاده از داده‌ها آگاهی نداشته باشد، بهره‌مندی از ذخیره عظیمی از داده‌ها بی‌فایده خواهد بود. مدیران و کارکنان باید با استفاده از داده‌ها طراحی‌هایی انجام دهند که به نتایج موثری بینجامد. در چنین شرایطی اتکا به تجربیات، مستلزم پاداش و ایجاد فرهنگی پذیرای انعطاف‌پذیری در مواجهه با شکست‌های اجتناب‌ناپذیر، ضروری خواهد بود.
▬    مدیران باید بدانند که سهم ارزش‌افزای واقعی آن‌ها به طور فزاینده‌ای بیش از این‌که خلق دانش به نظر آید، شکل قضاوت به خود می‌گیرد. کار دانشی به طور کلی، از بین نمی‌رود، اما، قسمت اعظم آن‌چه امروز از آن به عنوان کار دانشی یاد می‌شود (تدوین برنامه، تکمیل فرم‌ها و هماهنگی داده‌ها و... ) به زودی از طریق الگوریتم‌ها و به صورت نرم‌افزاری انجام خواهد شد. آن‌چه باقی می‌ماند کار قضاوت است: ایجاد تعادل بین دیدگاه‌های متضاد، تدوین یک برنامه عملی و تصمیم‌گیری، اما، قضاوت مستلزم بینشی برگرفته از تجربه است و تجربه همواره دربرگیرنده شکلی از آزمایش است.
▬    مدیران و متخصصان فعال در هر حوزه‌ای باید به دریافت مشاوره از ماشین‌ها عادت کنند. هیچ‌کس منکر ارزش ضمنی دانش و قضاوت انسانی نیست، اما، این یک بینش و دیدگاه محدود است که اغلب بهره‌برداری مدیران را از فرصت‌ها محدود می‌کند.
▬    و در نهایت، مدیران باید قادر به درک این نکته باشند که پیگیری و استفاده از فرآیندهای هوشمند یک انتخاب است. آنان می‌توانند روش‌ها و رویکردهای مرسوم را برگزینند، اما، در این صورت، نباید انتظار نتایج عالی داشته باشند. در واقع، بهره‌مندی از مزایای تکنولوژی‌های نوین امری خودکار نخواهد بود.
برداشت از دنیای اقتصاد
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در شنبه, 07 دی 1392 ساعت 16:29

نـ ̓ ̓ـقل‌تاریخی: بازخوانی ماجرای فساد اداری ترکیه: اردوغان|گولن|ضراب

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشت ادامه مطلب...آزاد از تسنیم؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


░▒▓
▬    علاوه بر بازداشت فرزندان اعضای دولت ترکیه رسانه‌های این کشور از بازداشت رضا ضراب، تاجر ایرانی ۲۹ ساله، و ده‌ها تن دیگر به اتهام پول‌شویی ۸۷ میلیارد یورویی و انتقال غیرقانونی حدود ۳۵ میلیارد یورو پول از ایران به ترکیه خبر داده‌اند.
▬    ادعا بر این است که سه شرکت صوری در ترکیه که تحت مالکیت رضا ضراب هستند، طی سال‌های ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۲ حدود ۸۷ میلیارد یورو نقل و انتقالات غیرقانونی از کشورهای مختلف انجام داده‌اند که ۴۰ درصد این مبلغ، پولی است که به صورت غیرقانونی و با همکاری یک بانک ایرانی از کشور خارج کرده‌اند.
▬    این در حالی است که رجب طیب اردوغان از رضا ضراب، تاجر ایرانی، که هم‌اینک به جرم رشوه، پول‌شویی و قاچاق طلا در بازداشت به سر می‌برد به دلیل کمک به اقتصاد این کشور و فعالیت‌های خیرخواهانه تقدیر کرد.
▬    وی در گفت‌وگو با گزارش‌گران گفت: «ضراب طلا صادر می‌کند و می‌دانم که در امور خیریه نیز فعالیت دارد».
▬    نخست وزیر ترکیه در ادامه افزود: «اگر مدرکی علیه ضراب دارند چرا وی را در حین ارتکاب جرم نگرفته از اقدامات وی فیلم‌برداری نکردند؟».
▬    خبر استعفای سه وزیر کابینه ترکیه تأثیر منفی زیادی بر بازارهای مالی ترکیه و افت شدید آن داشته است. به اعتقاد تحلیل‌گران اقتصادی بانک مرکزی ترکیه ذخایر ارزی کافی را برای حمایت از ارزش لیره در بلندمدت در اختیار ندارد. ترکیه تقریباً، همه نفت مورد نیاز خود را از طریق واردات تأمین می‌کند. شاخص اصلی بورس ترکیه نیز بیش از ۴/۲ درصد کاهش داشته تا روند نزولی این شاخص هم‌چنان ادامه یابد.

░▒▓
▬    فساد مالی مقامات ترکیه‌ای و ورود پلیس به این مسأله بازتاب گسترده‌ای را میان رسانه‌های داخلی ترکیه و بین‌المللی داشته است. این مسأله به حدی جدی بود که موجب از سر گیری اعتراضات مخالفان اردوغان در استانبول ترکیه شد.
▬    این اعتراضات به حدی بود که پلیس ترکیه با استفاده از خودروهای آب‌پاش و گاز اشک‌آور، سعی در متفرق ساختن تظاهرکنندگان معترض به فساد مالی گسترده در دولت اردوغان شد.
▬    از زمان باز شدن پرونده فساد و رشوه تاکنون، ۷۰ نفر از مسؤولان بلندپایه از جمله ۲۵ افسر بلندپایه پلیس، رئیس بانک دولتی «خلق بانک»، دو فرزند وزیر کشور و اقتصاد برکنار شدند.
▬    اردوغان نیز تحقیقات درباره این فساد مالی در ترکیه را «بازی کثیف» برای بی‌ثبات کردن دولتش خواند و در واکنش به این بازداشت‌ها، ده‌ها تن از مقامات ارشد پلیس از جمله رئیس پلیس استانبول را برکنار کرد.
▬    نخست‌وزیر ترکیه با اشاره به ادعاها درباره دخالت سایر کشورها در رویدادهای اخیر این کشور و اتهامات مطروحه علیه نزدیکان حزب عدالت و توسعه در صفحه توییتری خود گفت: «اگر کسی به استقلال ما دست‌درازی کند، اگر برای ایجاد هرج و مرج در این کشور توطئه‌های کثیفی طراحی شود، هم این دست‌ها را قطع، و هم این توطئه‌ها را باطل می‌کنیم».

░▒▓
▬    بسیاری معتقدند رسوایی مالی اخیر در ترکیه که بزرگ‌ترین بحران دولت اردوغان از زمان به قدرت رسیدن به شمار می‌رود، در تعیین نتیجه انتخابات حساس شهرداری‌ها در ماه مارس تأثیر خواهد گذاشت.
▬    رجب طیب اردوغان پس از آن دست به این تغییر گسترده در کابینه‌اش زد که صبح روز چهارشنبه سه وزیر کشور، وزیر اقتصاد و وزیر محیط زیست ترکیه در پی اتهامات پسرانشان مبنی بر دست داشتن در رسوایی مالی گسترده مقامات ترک از سمت خود استعفا کردند.
▬    نخست وزیر ترکیه در پی استعفای سه وزیر این کشور گفت: حزب حاکم توسعه و عدالت با فساد هیچ تسامحی ندارد و به تحقیقات خود در مورد رشوه و فساد ادامه می‌دهد.
▬    بعد از دیداری که او با عبدالله گل، رئیس جمهوری ترکیه داشت، تصمیم خود مبنی بر تغییر تقریباً، نیمی از افراد کابینه را اعلام کرد.
▬    ناظران می‌گویند پرونده فساد دولت، به خاطر دعوای قدرت بین رجب طیب اردوغان، نخست وزیر ترکیه و یک مبلغ مذهبی مقیم امریکا به نام فتح‌الله گولن رو شده است. گزارش شده که آقای گولن، طرفداران زیادی در سیستم قضایی و پلیس ترکیه دارد.
مأخذ:تسنیم/خبرشماره: ۲۳۲۶۹۹
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در جمعه, 06 دی 1392 ساعت 21:27

تلاش برای درک رویدادهای اخیر ترکیه: فایق آمدن ”گولَنیسم“؟

فرستادن به ایمیل چاپ

حامد ادامه مطلب...دهخدا؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


░▒▓ مطلب اول
▬    رویدادهای امروز ترکیه، از حیث جایگاه اسلام‌گرایی در منطقه غرب آسیا، موسوم به خاور میانه، حایز کمال اهمیت است.
▬    شکاف در حزب عدالت و توسعه، بین «گولَنیست‌ها» (هواداران محمد فتح‌الله گولَن-Muhammed Fethullah Gülen, 1941) از یک سوی، و حامیان رجب طیب اردوغان، از سوی دیگر، یکی از دو نتیجه ناگزیر را دارد: یا گولَنیست‌ها فایق می‌آیند و هم‌چنان انگیزه‌های مشارکت سیاسی را در خود نگه می‌دارند، یا انزوای گولَنیست‌ها، موجب تضعیف حزب عدالت و توسعه، و قدرت‌گیری سکولارها می‌شود که در نتیجه، رویدادهای زنجیره‌ای، ترکیه را به محاق خواهد برد و وضع این کشور را بسیار پیچیده خواهد کرد. در این میان، امکان آن که اردوغان بتواند خود را با شرایط تازه تطبیق دهد، و قدرت خود را در انتخابات آتی شهرداری‌ها حفظ نماید، اندک است.
▬    در هر حال، آن چه تقریباً، مسلم به نظر می‌رسد، افول فعال‌گرایی اسلامی متمایل به عربستان در ترکیه است. آن چه جایگزین خواهد شد، یا گولَنیسم است، یا روی کار آمدن احزاب سکولار که روندهای سیاسی را در ترکیه بسیار پیچیده خواهد کرد.

░▒▓ مطلب دوم
▬    حزب عدالت و توسعه، با حمایت محمد فتح الله گولَن، مروج «اسلام آناتولیایی» (مقیم در پنسیلوانیای امریکا)، توانست تا قدرت را به نحوی پایدار و طولانی در ترکیه به دست گیرد. نکته مهم آن است که گولَن، شاگرد عالم اسلامی کرد، به نام بدیع‌الزمان سعید نورسی (Bediüzzaman Said Nursî, 1878-1960) بود. حزب اعتدال و توسعه، با حمایت گولَن، موفق شده است تا مشکل کردها که اقلیت ۱۸ درصدی در ترکیه را شامل می‌شوند و هشت استان از هشتاد و یک استان ترکیه را ذیل سکونت خود دارند، فایق آید، و بدین ترتیب توانسته است تا ثبات داخلی قابل ملاحظه‌ای در ترکیه پدید آورد. اکنون با رویارویی اردوغان با گولَنیست‌ها، احتمال فعالیت کردها هم بر ضد اردوغان می‌رود، چنان که طی مدت اخیر پس از برافروخته شدن رویدادهای سوریه، فعالیت‌هایی از آن‌ها دیده شده است.

░▒▓ مطلب سوم
▬    یک نکته مهم دیگر، آن است که محمد فتح الله گولَن، به شدت و نه تلویحاً، با مداخله ترکیه در نبرد داخلی سوریه مخالف است. در فضای فکری ترکیه، گولَن به عنوان شخصی محافظه‌کار و میانه‌رو محسوب می‌شود. مع‌الوصف، او از ایده حجاب برای زنان حمایت می‌کند و شاگردان و پیروان مؤنث او غالباً روسری به سر می‌کنند. در تفکر گولَن که معتقد به مدارا و تسامح است، هر گونه تروریسم شدیداً محکوم است و او معتقد به گفتگوی بین ادیان الهی و پیروان کتاب‌های آسمانی است و خود او برای چنین گفتمان‌هایی با واتیکان و برخی مراکز مذهبی یهودی بارها پیش‌قدم شده است.
▬    اختلاف فعلی میان اردوغان و گولنیست‌ها بعد از آن مطرح شد که دولت شبکه مدارس خصوصی تحت کنترل جنبش گولن را بست. جنبش گولَن، شامل مدارس، دانشگاه‌ها، انستیتوهای حرفه‌ای و کاری و، حتی، ایستگاه‌های رادیویی و تلویزیونی است. در نگاه جهانی، جنبش گولَن، بیشتر در امر آموزش فعال است. در سال ۲۰۰۹ مجله نیوزویک گزارش داد که افراد جنبش، مدارس بسیاری را در نقاط مختلف دنیا اداره می‌کنند که بیش از ۲٬۰۰۰٬۰۰۰ دانش آموز را تربیت کرده که بسیاری از آن‌ها از بورس کامل تحصیلی از سوی بنیاد گولَن برخوردار بودند. شمار مدارس گولَن در داخل ترکیه ۳۰۰ مدرسه و در کل دنیا بیش از ۱۰۰۰ مدرسه تخمین زده می‌شود که در کشورهای مختلف در پنج قاره گسترده شده‌اند، و به صورت منعطف و ارگانیک با مؤسس مجموعه، فتح الله گولَن در ارتباط هستند. همه مدارس گولَن در تمام نقاط دنیا آموزش به زبان انگلیسی دارند و یکی از مشخصه‌های فارغ‌التحصیلان این مدارس تسلط کامل به زبان انگلیسی است. کیفیت آموزشی این مدارس در نقاط مختلف دنیا موجب شده تا نه تنها ترک تبارها و مسلمانان، بلکه افراد بومی کشورهای مختلف اعم از مسیحی یا پیروان ادیان دیگر (یا، حتی، افراد بی‌اعتقاد به خداوند) نسبت به ثبت نام فرزندان خود در این مدارس اقدام کنند. در واقع، مدارس گولَن به صورت غیر مستقیم با بهره‌گیری از کیفیت آموزشی بالا، به تربیت نسلی پرداخته که تصویری میانه‌رو از شریعت اسلام دارند. رابطه فتح الله گولَن با غرب رابطه خوبی بوده است که یکی از عوامل مهم در شکل‌گیری تفکر میانه‌روی او و راه اندازی مراکز آموزشی این چنین شده است.

░▒▓ مطلب چهارم
▬    اکنون با خارج شدن گولَنیست‌ها از اتحاد با حزب عدالت و توسعه، که با توجه به مشی شخصی گولَن، ممکن است به انزوای سیاسی هواداران او منجر شود، به قدرت رسیدن سکولارها معانی بسیاری برای ترکیه خواهد داشت. نظم سیاسی ترکیه بین سه گروه فعال سیاسی متخاصم پاره پاره خواهد شد. از یک سوی، کردها که در واکنش به نسل‌کشی‌های کردها توسط معارضان دولت سوریه و همچنین گسترش فضای فعالیت در کردستان عراق فعال‌تر شده‌اند، و در سوی دیگر، فعال‌گرایان اسلامی ترکیه که کم و بیش از خط و ربط عربستانی حمایت می‌کنند، و از جانب دیگر، سکولارها و آتاتورکیست‌ها.
مأخذ:رسالت
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در جمعه, 06 دی 1392 ساعت 15:52

مروری‌به‌گی‌دوبور(۸): مؤلفه‌های‌جامعه‌ی‌نمایش/ ۷.شکل‌گیری‌وتقویت‌نامحسوس‌مخاطرات

فرستادن به ایمیل چاپ

دکتر ادامه مطلب...حامد حاجی‌حیدری؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬    «نمایش پنهان نمی‌کند که نظم اعجاب‌انگیزی را که برقرار ساخته خطراتی چند احاطه کرده است. آلودگی اقیانوس‌ها و تخریب جنگل‌های استوایی روند تجدید اکسیژن زمین را به خطر انداخته؛ لایه‌ی ازن زمین در برابر پیشرفت صنعتی به سختی تاب می‌آورد؛ تشعشعاتی که منشأ هسته‌ای دارند به طرزی غیر قابل برگست بر هم انباشته می‌گردند. تنها جمع‌بندی نمایش این است که مهم نیست. او فقط درباره‌ی موعد و مقدار حاضر است بحث کند؛ و فقط از این لحاظ می‌تواند اطمینان خاطر دهد».
«روش‌های دموکراسی نمایشی، بر خلاف وحشی‌گری صرف دیکتات توتالی‌تری، بسیار انعطاف‌پذیرند. می‌توان نام چیزی را نگاه داشت هر چند خود آن در خفا عوض شده باشد…. هم‌چنین، می‌توان نام چیزی را عوض کرد هر چند خود آن در خفا ادامه یافته باشد. برای مثال، در انگلستان کارخانه‌ی بازیابی زباله‌های هسته‌ای وایندسکال پس از آتش‌سوزی مصیبت‌باری در ۱۹۷۵، برای این‌که در برابر سوء ظن‌ها بهتر رد گم کند، ناگزیر شد محل کارخانه را سلافید بنامد، اما، این بازیابی «نام‌محل‌شناختی» مانع از افزایش مرگ و میر ناشی از سرطان و سرطان خون در نواحی اطرافش نشد. سی سال بعد به طور دموکراتیک خبردار می‌شویم که سری نگاه داشتن گزارش مربوط به این فاجعه تصمیم دولت انگلیس بوده که به نظرش، آن همه نه بی‌دلیل، می‌توانسته اعتمادی را که مردم به نیروهای هسته‌ای داشتند متزلزل کند» (صص. ۱-۲۳۰).

علم نیز به کمک این سیر و فرایند آمده است.

▬    «گفته می‌شود که علم اکنون، در انقیاد الزامات سوددهی اقتصادی است، این امر همواره مصداق داشته است. آن‌چه تازگی دارد این است که کار اقتصاد به جایی رسیده باشد که نه فقط با امکانات زندگی انسان‌ها، بلکه با امکانات بقایشان نیز آشکارا بجنگد. در چنین هنگامی است که اندیشه‌ی علمی، در تقابل با بخش بزرگی از سابقه‌ی ضد بردگی خویش، خدمت به سلطه‌گری نمایشی را برمی‌گزیند. علم پیش از آن‌که کارش به این‌جا برسد دارای استقلال نسبی بود؛ لذا، می‌توانست تکه واقعیتش را موضوع اندیشه قرار دهد؛ و از همین طریق سهم عظیمی در افزایش ساز و برگ اقتصاد ایفا کرده بود. آن‌گاه، که اقتصاد قادر مطلق جنون گرفت، و زمانه‌ی نمایشی هم چیزی جز این جنون نیست، آخرین نشانه‌های خودمختاری علمی فعالیت «پژوهشگران»، از میان برداشت. دیگر از علم نمی‌خواهد که جهان را بفهمد، یا چیزی را در آن بهبود بخشد. از آن می‌خواهند هر آن‌چه را که صورت می‌گیرد آناً توجیه کند. سلطه‌گری نمایشی که در این زمینه به اندازه‌ی سایر زمینه‌هایی که با مخرب‌ترین ناسنجیدگی به کار می‌گیرد خرفت است، درخت غول‌پیکر شناخت علمی را تنها به این قصد که از آن چماقی بتراشد برافکنده است. به منظور تبعیت از این تقاضای اجتماعی غایی مبنی بر یک توجیه‌گری آشکارا محال، بهتر آن است که علم دیگر نه چندان توان اندیشیدن، بلکه به قدر کافی آمادگی برای راحتی‌های گفتار نمایشی داشته باشد. آری در چنین پیشه‌ای است که علم روسپی‌منش این زمانه‌ی زبون، چالاکانه جدیدترین تخصص خود را با نیک‌خواهی بسیار یافته است».
«…علم توجیه دروغین طبیعتاً با بروز نخستین نشانه‌های انحطاط جامعه‌ی بورژوایی، با تکثیریابی سرطانی شبه علوم موسوم به «انسانی» پدیدار شد».
«…وقتی کار به این‌جا برسد که علم رسمی این‌گونه هدایت شود، یعنی، همانند تمام دیگر بخش‌های نمایش اجتماعی که، با ظاهری از لحاظ اجتماعی مدرن و غنی، صرفاً شگردهای قدیمی چشم‌بندان دوره‌گرد، را از سر گرفته‌اند، دیگر نباید شکفت‌زده شد که به موازات آن، رمالان و فرقه‌ها، ذن در بسته‌بندی هواگیری شده یا الهیات مورمونی، نیز کم و بیش در همه جا از نو چنین اقتدار عظیمی کسب کرده‌اند» (صص. ۷-۲۳۴).
مآخذ:...
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در پنجشنبه, 05 دی 1392 ساعت 20:44

آیا برق پیش از اختراع ادیسون به ایران آمد؟

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشتادامه مطلب... از محمد اسماعیل بانکیان؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬    مطلبی  که اعتمادالسلطنه در گزارش‌های روزانه خود در روز جمعه ۱۷ رمضان ۱۲۹۶ (۱۷ اوت ۱۸۷۹ برابر با ۲۶ مرداد ۱۲۵۸ خورشیدی) نوشته است، حاوی ادعای چالش‌برانگیز تقدم استعمال برق در ایران، نسبت به تاریخ ثبت آن توسط تامس آلوا ادیسن در ایالات متحده است.
▬    گزارش اعتمادالسلطنه در کتاب‌های مرآت البلدان و جلد اول چهل سال تاریخ ایران (الماثر و الاثار) متعلق به اعتمادالسلطنه تکرار شده است و دکترحسین محبوبی اردکانی در تعلیقات بر الماثر و الاثار یعنی، جلد دوم کتاب چهل سال تاریخ ایران و هم‌چنین، در اثر مستقل خود به نام تاریخ موسسات تمدنی جدید در ایران آن را به عنوان نخستین کارخانه تولید برق در ایران مطرح کرده‌است. نگارنده پیش از این، به این مطلب با دیده تردید می‌نگریست و آن را جدی نمی‌گرفت و در نوشته‌های خویش این داده‌ها را نادقیق ارزیابی می‌کرد و همواره بر این باور بود که اعتمادالسلطنه به احتمال درباره گاز و برق اشتباه کرده و مسأله مربوط به کارخانه گاز تهران می‌باشد. ولی، تکرار موضوع و بررسی کمابیش جدی‌تر آثار جنبی و هم‌چنین، توجه دوباره به مطالب مندرج در جلد دوم کتاب چهل سال تاریخ ایران از تعلیقات و بررسی‌های زنده‌یاد دکترمحبوبی اردکانی، می‌توان چنین استنباط کرد که شاید کارخانه دیگری نیز در کار بوده باشد. برای روشن‌تر شدن موضوع یادداشت دکترمحبوبی اردکانی را عینا در زیر می‌آوریم:
░▒▓ افتتاح چراغ الکتریسیته
▬    یک‌سال پیش از تاسیس کارخانه چراغ گاز، کارخانه برق کوچکی توسط میرزا علی‌خان امین‌الدوله که آن موقع امین‌الملک لقب داشت در مجمع الصنایع جنب خیابان باب همایون تاسیس شد و ناصرالدین‌شاه روز جمعه برابر با ۱۲ شهریور ۱۲۵۸ خورشیدی به شهر آمد و مقارن غروب، با روشن کردن چراغی آن کارخانه را افتتاح کرد (ملحقات جلد چهار مرآت البلدان) در آغاز دو سه چراغ بیشتر از این کارخانه در عمارت سلطنتی و در مقابل، سر در الماسیه و در میدان توپخانه وجود نداشت و این کارخانه نخستین کارخانه برق در ایران است و متخصص آن نیز همان بواتال بود و کارخانه آسیای بخار هم گویا همین بوده است.
▬    از آن‌جا که در این گزارش به روشنی به تاسیس کارخانه چراغ گاز در یک‌سال بعد اشاره شده، پس، مسأله اشتباهی گرفته شدن برق به جای گاز توسط دکترمحبوبی اردکانی منتفی می‌گردد. پس، در این صورت، این کدام مولد بوده که برق تولید می‌کرده؟ پس، موضوع مولدی که با نام مولد کرام توسط محمدحسن امین‌الضرب و به سفارش ناصرالدین‌شاه، در سال ۱۲۶۳ به تهران رسیده بود، یعنی، ۵ تا ۶ سال بعد، چه می‌شود؟ از سویی در همین سال ۱۲۵۸ خورشیدی (یعنی در ۴ نوامبر سال ۱۸۷۹) است که ادیسون تقاضای به ثبت رساندن نخستین لامپ ساخت خود را کرد و در همان سال نیز آن را در نیویورک به نمایش گذاشت، در این صورت، ناصرالدین شاه در همین سال چه نوع لامپی را در تهران روشن نموده بود؟ و مولدی که برق تولید می‌کرد از چه نوع بود؟ این پرسش‌ها باید با دستیابی به مستندات جدیدتر روشن‌تر شود.
▬    البته، می‌دانیم که پیش از آن‌که روشنایی برق توسط لامپ‌های خلأ با رشته‌های کربنی و، سپس، با رشته‌های التهابی اختراع ادیسون همه جا گیر شود، روشنایی با روش قوس الکتریکی در فضای باز شناخته شده بود و در نمایشگاه جهانی که در سال ۱۸۷۰ (در سال آخر فرمانروایی ناپلئون سوم برابر با ۱۲۴۹ خورشیدی) در پاریس برگزار شد. برای تولید روشنایی در محوطه‌های باز از آن‌ها استفاده شد و در جای دیگر می‌خوانیم که نور برق با روش قوسی (نه لامپی) برای روشنایی جایگاه‌های عمومی از سال ۱۲۳۶ خورشیدی- ۱۸۵۷ (م) به اجرا درمی‌آمده است. هم‌چنین، در نمایشگاه وین که درباره تجهیزات برق در سال ۱۸۸۳ (۱۲۶۲ خورشیدی) گشایش یافت نیز هر دو نوع لامپ یعنی، لامپ‌های قوسی و لامپ‌های رشته‌ای التهابی در کنار هم روشنایی نمایشگاه را تأمین می‌کردند. بی‌گمان لامپ‌های با رشته التهابی اختراع ادیسون پس از سال ۱۲۵۸ خورشیدی در حال همه‌جا گیر شدن بود. در این میان گزارش‌هایی نیز در دست است که ادیسون پیش از لامپ‌های التهابی خود بر روی لامپ‌های با رشته‌های کربنی نیز کار کرده و آن‌ها را بهبود بخشیده و چند ماه پیش از به نمایش گذاشتن لامپ‌های جدید التهابی خود نمونه‌ای از این نوع لامپ تکامل یافته‌تر شده‌اش را نیز به نمایش گذاشته بود. این اطلاعات نمایانگر این واقعیت است که مدل‌های اولیه لامپ‌های دارای رشته‌های کربنی پیش از این، تاریخ وجود داشته و مصرف می‌شده‌اند.
▬    در گزارش جالب دیگری در همین زمینه در روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه درباره روز عاشورای سال ۱۳۰۲ هـ.ق. برابر با ۱۸ آبان ماه ۱۲۶۳ خورشیدی می‌خوانیم: «امروز چهل‌چراغ برقی که پنج سال است با طناب و مفتول از سقف تکیه [دولت] آویخته بودند خیلی محکم و استوار بوده، قبل از تعزیه یک مرتبه به زمین افتاد و شاه و مردم به فال بد گرفتند». استفاده از واژه «برق» در این گزارش و مسأله نصب چهل چراغ برق در پنج سال پیش یعنی، در سال ۱۲۹۷ هـ.ق. آن هم با توجه به گزارشی که از خود وی داشتیم و (پیش از این، درباره‌اش سخن گفته شد)، یعنی، گشایش یک کارخانه برق متعلق به امین‌الملک (امین‌الدوله بعدی پدر امینی‌ها) توسط ناصرالدین شاه در سال ۱۲۹۶ هـ.ق.، بی‌گمان دریچه تازه‌ای را بر روی ما می‌گشاید و به مسأله پیشگامی در برق شهری ابعاد تازه‌ای می‌دهد، به طوری که باید آن را جدی‌تر بررسی کرد. هرچند به جز این گزارش‌های خبری هیچ‌گونه سند ویژه‌ای تاکنون، در این باره مشاهده نشده است. نگارنده با مراجعه به خاطرات سیاسی میرزا علی‌خان امین‌الدوله و بررسی رخدادهای سال‌های ۱۲۹۵ به بعد به نکته‌ای یا سندی که نمایانگر تلاش امین‌الملک (امین‌الدوله بعدی) برای ایجاد یک کارخانه برق در تهران باشد دست نیافت. هرچند این کتاب یک خاطرات سیاسی بوده و دکترمحبوبی اردکانی نیز نسبت آن را به امین‌الدوله نادرست می‌داند. در همین رهگذر در مقدمه‌ای که ناشر (امیرکبیر) بر همین کتاب نوشته به اقدامات مهم امین‌الدوله مانند تاسیس کارخانه قند کهریزک، تاسیس کارخانه کبریت‌سازی در الهیه شمیران، تاسیس مدرسه رشدیه، دعوت از مستشاران بلژیکی و... اشاره می‌نماید، ولی، درباره کارخانه برق سخنی گفته نمی‌شود.
▬    خاطرنشان می‌سازد که درباره برق و چالش‌های پیشگامی و نخستین کسانی که این اندیشه را پروردند، هنوز ناگفته‌ها و اسناد بسیاری وجود دارند که رو نشده‌اند. برای نمونه، در این باره که چرا مشیرالسلطنه با آن‌که امتیاز برق تهران را از ناصرالدین شاه گرفت، کارها را پیش نبرد و چگونه بود که این ماجرا مدت‌ها تعطیل شد تا دوباره در دوران مظفرالدین شاه در نقاط مختلف ایران تلاش‌هایی در این باره صورت گرفت. البته، بی‌اعتنایی بزرگان و تاریخ‌نگاران آن دوران به برق و برپایی کارخانه‌های برق در گوشه و کنار ایران پیشینه جالبی دارد. برای نمونه، مخبرالسلطنه هدایت در کتاب‌های نامور خود مانند خاطرات و خطرات به برخی از کارخانه‌هایی که در تهران تاسیس و راه‌اندازی شد، حتی، اگر کوچک هم بودند، اشاره دارد؛ ولی، هرگز به مولد کاخ گلستان و بعدها کارخانه امین‌الضرب و همین‌طور مولد احتمالی امین‌الدوله اشاره‌ای نمی‌کند. ایشان طی یک سال و اندی که، از زمان پایان کار خیابانی تا پایان کار لاهوتی به درازا کشید، والی آذربایجان و مقیم تبریز بود و شرح این ماجراها را با دقت نوشته و از جمله به کارخانه‌های کوچکی مانند کبریت‌سازی و جز آن با همان دقت اشاره کرده، ولی، درباره کارخانه برقی که قاسم خان والی به راه انداخته و در هیاهوی مشروطیت در تبریز ویران شده بود و هم‌چنین، ماجرای مشارکت وی با یک مهندس روس پس از رخدادهای مشروطیت برای راه‌اندازی دوباره همان کارخانه، هیچ‌گونه اشاره‌ای نمی‌کند.
▬    در پایان خاطرنشان می‌سازد که برق صنعتی به معنای واقعی آن در شرکت نفت ایران و انگلیس پایه‌گذاری شد و نیروگاه‌های بخاری تمبی در مسجد سلیمان و پالایشگاه در آبادان با گنجایش‌های شایان توجه در سال‌های ۱۲۹۰-۱۲۸۹ خورشیدی به بهره‌برداری رسیدند و رفته‌رفته بر گنجایش آن‌ها نیز افزوده شد، به طوری که این مراکز تا ایجاد نیروگاه‌های بزرگ برق در تهران مانند نیروگاه الستوم و بعثت هم‌چنان بزرگ‌ترین مراکز تولید برق در کشور به شمار می‌آمدند.
برداشت از دنیای اقتصاد
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در پنجشنبه, 05 دی 1392 ساعت 18:35

صفحه 151 از 407