دکترحامدحاجیحیدری/ الهامنصرتی
گزارش رساله پایاننامه/رتبه اول تحقیقات علوم انسانی تهران/جشنواره محقق حلی 1390
← استعداد اهل حق= خوب شنیدن + خوب تأمل کردن + خوب به غیب ایمان داشتن و دست خدا را در کار تدبیر جهان دیدن.
← همین.
----------------------------------------
أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَكْثَرَهُمْ يَسْمَعُونَ أَوْ يَعْقِلُونَ إِنْ هُمْ إِلاَّ كَالأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبيلاً
فرقان/44
وَ قالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما كُنَّا في أَصْحابِ السَّعيرِ
ملك/10
----------------------------------------
← آيا گمان ميكني كه اكثر ايشان استعداد شنيدن حق را دارند تا آن را پيروي كنند يا استعداد تعقل درباره حق را دارند تا آن را پيروي كنند و به دنبال اين گمان اميدوار هدايت يافتن آنها شدي كه اين قدر در دعوتشان اصرار ميورزي؟
← كلمهي ”سمع“ گاهي در معناي شنيدن صدا و سخن اطلاق ميشود، و گاهي در غرضي كه عقلا از شنيدن سخن دارند، و غرض عقلا از شنيدن سخن اين است كه به مقتضاي آن ملتزم شوند، اگر مقتضاي آن اين است كه كاري را انجام داده يا ترك كنند.
← ماده ”عقل“ بيشتر در نيروي تشخيص خير از شر، و نافع از مضر استعمال ميشود، البته گاهي هم در غايت و غرض از اين تشخيص به كار ميرود.
← و غرض از تشخيص خير و شر اين است كه آدمي به مقتضاي آن عمل كند، و به آن ملتزم و معتقد باشد، در مقام به دست آوردن خير و نافع برآيد، و شر و مضر را ترك كند.
← آيه شريفه زير، عقل و سمع را در غرض از عقل و سمع استعمال كرده، ميفرمايد: ”لَهُمْ قُلُوبٌ لا يَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْيُنٌ لا يُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا يَسْمَعُونَ بِها أُولئِكَ كَالانْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ“ (اعراف/179)، چون معناي اين كلام اين است كه با اين وسائل درك، مطالب را درك ميكنند، ولي به مقتضاي آن ملتزم نيستند، و عمل نميكنند.
← و چون بيشتر مردم تنها از نيروي سمع استفاده ميكنند، نه از نيروي عقل، چون از درك دقائق امور و ادراك حقيقت آن و راهيابي به مصالح و مفاسد واقعي عاجزند، و از نيروي عقل تنها خواص از مردم بهرهمند ميشوند، لذا در آيه اول كلمهي ”نسمع“ را و سپس ”نعقل“ را آورد. ”لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ”- منظور از ”سمع”، استجابت دعوت رسولان، و التزام به مقتضاي سخن ايشان است، كه خيرخواهان امينند، و منظور از ”عقل”، التزام به مقتضاي دعوت به حق ايشان است، تا آن را تعقل كنند و با راهنمايي عقل بفهمند كه دعوت ايشان حق است، و بايد انسان در برابر حق خاضع شود. و معناي آيه اين است كه: دوزخيان در پاسخ فرشتگان ميگويند: اگر ما در دنيا رسولان را در نصايح و مواعظشان اطاعت كرده بوديم، يا حجت حق آنان را تعقل ميكرديم، ”إِنَّ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَيْبِ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ كَبِيرٌ“ بعد از آنكه حال كفار و جزايي كه در برابر كفر دارند بيان فرمود، در مقابل آن، حال مؤمنين به غيب را بيان كرد تا تقسيم را تمام كرده باشد، و از اوصاف مؤمنين خصوص خشيت و ترس از خدا را آورد، چون مقام، مقام انذار و وعيد بود، و اگر خشيت آنان را خشيت به غيب خواند، براي اين است كه آن عذابي كه به آن ايمان آوردهاند و از آن ميترسند عذابي است در پرده غيب، نه عذابي كه امروز با حواس خود آن را احساس كنند (ترجمه الميزان، ج.19، ص.593).
در نتیجه...
• بهرهي 55. گاه نشنيدن حق و در معرض سخن حق قرار نگرفتن است كه جامعه، روابط اجتماعي، و فرد را به سوي وضعيت سكولار سوق ميدهد.
• بهرهي 56. فقدان گوش شنواي واقعي و چشم بيناي راستين، جامعه، روابط اجتماعي، و فرد را به سوي وضعيت سكولار سوق ميدهد.
• بهرهي 57. ضعف ايمان به غيب، جامعه، روابط اجتماعي، و فرد را به سوي وضعيت سكولار سوق ميدهد.
• بهرهي 58. ترك خشيت و ترس از خدا و جدي نگرفتن انذارها و وعيدهاي خداوند كه از زبان كتابها، پيامبران، اوصاياء و اولياء پروردگار ابلاغ ميشود، جامعه، روابط اجتماعي، و فرد را به سوي وضعيت سكولار سوق ميدهد.
← تا کنون، پنجاه و هشت رهنمود از مصحف شریف آموختیم. صد و بیست و هفت رهنمود دیگر باقیست. تا پایان ساخت این الگو برای فهم عوامل بیدینی با ما همراه باشید...
هوالعلیم