ژان ژاک روسو در «قرارداد اجتماعی»
• از گفتههای پیشین، چنین برمیآید که اراده عمومی همیشه بر حق است و هدف آن همانا خیر عمومی است.
• ولی این، دلیل آن نیست که تصمیمات مردم هم، پیوسته درست باشد.
• هدف آدمی هماره خیر خویش است، ولی چه بسا همیشه نداند که خیر او چیست.
• مردم، هیچگاه فساد نمیپذیرند، ولی اغلب، دچار انحراف میگردند، و آن وقت است که به نظر میآید به بدیها گرایش دارند.
• اغلب، میان اراده عمومی و اراده همه افراد، اختلاف قابل ملاحظهای وجود دارد: هدف اراده عمومی، نفع مشترک است و هدف اراده همه افراد، منافع خصوصی است، و فقط حاصل جمع ارادههای تک تک افراد است.
• حال، اگر از این مجموعه، منافعی را که با هم مغایرت دارند و همدیگر را خنثی میکنند، حذف کنیم، آنچه باقی میماند، اراده عمومی است.
• اگر مردم، هنگامی که میخواهند تصمیمات خود را بگیرند، همه افراد به قدر کافی درباره موضوع مورد نظر آگاه شده باشند و هیچگونه تبانی و ارتباطی میان آنان وجود نداشته باشد، در آن صورت، همیشه اراده عمومی از حاصل جمع اختلافهای کوچک ناشی میشود و تصمیمات آنان، همواره خوب و درست خواهد بود.
• ولی هنگامی که دستهها و حزبها بتوانند به بهای منافع کل اجتماع تشکیل شوند، اراده عمومی به ارادههای گروههای مختلف افراد مبدل میشود، و هر یک از آن ارادهها از نظر اعضای حزب متبوع، اراده عمومی و از نظر کشور به طور کلی، اراده خصوصی به شمار میرود.
• دیگر نمیتوان گفت که به تعداد افراد کشور رأی دهنده وجود دارد، بلکه باید گفت که فقط به تعداد حزبها و دستهها، رأی دهنده موجود است.
• هر اندازه که از میزان اختلافها کاسته شود، نتیجهای که حاصل میشود دارای عمومیت کمتری است.
• سرانجام، وقتی که یکی از حزبها یا دستهها به قدر کافی قدرت استیلا بر دیگران را پیدا کند، دیگر، نتیجهای که به دست میآید حاصل جمع اختلافهای کوچک نیست، بلکه فقط یک اختلاف هست.
• هنگامی که چنین وضعی پیش آید، دیگر «اراده عمومی» وجود نخواهد داشت و عقیدهای که در این حال پیروز میشود فقط یک عقیده خصوصی است.
مآخذ:...