سن آگوستین در «شهر خدا»
• میتوان گفت که زیستن در صلح و آرامش مصلحت نهایی انسان است همچنان که نسبت به «حیات ابدی» نیز عین این مطلب را سابقاً تکرار کردهایم، زیرا که آیه انجیل درباره آن شهری که ما برای شناساندنش (در این کتاب) این همه زحمت میکشیم، چنین میگوید: «ای اورشلیم، خدا را ستایش و تجلیل کن. ای صهیون، خدای خود را به عز و جلال بنگر، زیرا که ذات قادر متعال، نردههای دروازههای تو را از همان بدو آفرینش، محکم ساخته و کودکانت را که در درون آن دروازهها زندگی میکنند، مشمول عنایت و کرم خویش قرار داده است. همو، آن ذات لایزال است که به مرزهای تو صلح و آرامش عطا کرده».
• موقعی که دروازهها چنان محکمند که کسی نمیتواند وارد شهر گردد واضح است که کسی نیز قادر به خارج شدن از آن شهر نخواهد بود. پس، این آرامشی که ما آن را «نهایی» توصیف میکنیم چیزی، جز حدود و مرزهای این شهر نیست که نام مرموز و افسانهای «اورشلیم» به آن داده شده است، زیرا معنی کلمه «اورشلیم»، «احلام صلح» یا «دورنمای شکوهمند آرامش» است.
• اما از آنجا که نام صلح، در این دنیایی که ابدی نیست، چیزی عادی و پیش پا افتاده است، لذا ترجیح میدهیم آن پیوندی را که متضمن نفع اساسی شهر است به جای «صلح»، «حیات ابدی» بنامیم. درباره این پیوند، حواری مسیح چنین میفرماید: «ای بندگان رستگار، اکنون که از خطا و معصیت نجات یافته، در سلک خدمتگزاران خدا درآمدهاید، پاداشتان را در قدس و هدف نهاییتان را در حیات ابدی خواهید یافت». ... ولی از طرف دیگر، ... اشخاص فاسد و خطاکار نیز برای خود «حیاتی ابدی» دارند. از این قرار، هدف عمده این شهر به ما اجازه میدهد که آن را «ابدیت در آغوش صلح» یا «صلح در آغوش ابدیت» بنامیم که شاید همین اصطلاح برای روشن کردن مطلب بهتر باشد، زیرا که بهرهمندی از منافع صلح، بزرگترین و مهمترین مصلحت جهانیان است و عملی شدنش از هر چیز دیگری برای آنان خوشایندتر است.