دکتر حامد حاجیحیدری در گفتگو با KHAMANEI.IR؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
▀█▄ ۱. افزایش فرصتهای شغلی در کشور چگونه رخ میدهد؟
▬ بسم الله الرحمن الرحیم. از توجه شما به این موضوع مهم سپاسگزارم. نه فقط برای ما مهم است، بلکه بیگمان، موضوع تراز اول سیاست و اقتصاد و اجتماع، در همه ممالک جهان محسوب میشود. حتی موضوع محوری مناظرات انتخاباتی کشورهای اروپایی و امریکایی هم بوده و هست.
▬ بخش عمدهای از آنچه امروز نه فقط در ایران، بلکه در سرتاسر جهان و حتی کشورهایی که در خط مقدم توسعه متعارف هستند، به «بحران بیکاری» توصیف میشود، بازمیگردد به این که ماهیت تازه اقتصاد، یا همان اقتصاد دانشبنیان و فناورانه، به درستی درک و پذیرفته نشده است؛ نه از جانب سیاستمداران و نه حتی از جانب عمدهای از اقتصاددانان و عالمان علوم رفتاری. بخش مهمی از راهحل هم در همین پذیرش نهفته است. منظورم این است که محاسبات و تئوری اقتصادی و اجتماعی ما متکی بر مفهوم «تقسیم کار انسانی» است، در حالی که تقسیم کار، به یک تقسیم کار با وجه غالب و مسلط فناورانه، آن هم فناوری هوشمند، دگرگون شده است.
▬ حالا، دیگر، فناروی و خصوصاً فناوری دیجیتال و هوشمند، به یک طرف عمده تقسیم کار، و بلکه طرف غالب تقسیم کار در جامعه امروز تبدیل شده است. بشر، همواره همراه با ابزارهایش در تقسیم کار مشارکت داشته، ولی هوشمندی انسانی باعث میشده است تا این ابزارها کاملاً امتداد انسان باشند، ولی از دهه ۱۹۹۰، با فایق آمدن فناوری هوشمند، این هوشمندی به نحو خودفرمانی به درون فناوری منتقل شده است و به این ترتیب است که در بسیاری از مشاغل از منشی و دیوان گرفته تا کارهای یدی، یک به یک، شاغلان انسانی حذف شوند و به جای آنها فناوری فعال گردد.
▬ جالب این است که به رغم تصور معمول، پذیرش نقش تازه فناوری و دانش در «تقسیم کار»، نه تنها بحران اشتغال را تشدید نمیکند، بلکه به اشتغال خلاق، ابعاد تازهای میبخشد، و اساساً آن را از گره بحران خارج میسازد. اگر به رغم علم اقتصاد کلاسیک، فناوری را نه به عنوان یک عامل حاشیهای مخل تقسیم کار، بلکه به عنوان یک عنصر غالب و قطعی تقسیم کار تلقی کنیم، تکالیف دولتها هم از تنسیق مناسبات انسانها به تنظیم مناسبات فناوریها و انسانها در کنار طبیعت، تعمیم مییابد. دولتها میتوانند عواید کار فناوری را در جامعه توزیع کنند و ساختار تغییر شکل یافته و بسیار کارآمدتری از تأمین اجتماعی تدارک ببینند.
▬ از سوی دیگر، ساختار اشتغال فعلی که عمدتاً متکی بر فرض «استخدام» بنا شده است، به سمت ساختار شغلی کارآفرین و خلق فناوری تغییر خواهد یافت. سن بازنشستگی از کارهای «استخدامی»، میتواند به نحو فاحشی کاهش یابد و جا برای استخدام نوآموزان که از دوره آموزش عمومی فارغالتحصیل شدهاند، باز شود ؛ و پس از آن، افراد ضمن بهرهمندی از یک سطح پایه تأمین اجتماعی، یک دوره مادامالعمر از کار خلاق و کارآفرین را آغاز کنند. این نکات، یعنی تغییر شکل نظام تأمین اجتماعی، کاهش سن بازنشستگی در مشاغل استخدامی، و ترویج کارآفرینی دانشبنیان، کلید مهم گشایش و گسترش بازار کار است. به این ترتیب، ساختار اشتغال و برداشتهای ما هم از ضرورتهای بازار اشتغال اصلاح میشوند، و خود این، فرصتهای شغلی قابل ملاحظهای را به بار میآورد.
▀█▄ ۲. پیش از گسترش بیشتر بحث، بفرمایید که تصویر فعلی بازار اشتغال ما چگونه است؟ چقدر بر فرصتهای شغلی و میزان آن در جامعه اشراف آماری وجود دارد؟
▬ در نسبت با ساختار اشتغال مرسوم، که بر مشاغل استخدامی و غیرخویشفرما تمرکز دارد، مرکز آمار، اطلاعات کاملی به تحلیلگران و سیاستگذاران ارائه میدهد؛ ولی در مورد مشاغل فناورانه که از اساس، با قوانین کار مرسوم نه فقط کشور ما، بلکه با قوانین کار موجود کشورهای جهان ناهمساز است، اغلب، آمارهای مناسبی تولید نمیشود.
▬ با آمارهای موجود، میزان بیکاری، اصولاً بزرگنمایی میشود. فیالمثل، مطابق آمارهای متعارف، سطح بیکاری در شهری مانند تهران، نسبتاً بالاست، ولی عوارض یک جامعه با بیکاری بالا را در این شهر ملاحظه نمیکنیم؛ بخش مهمی از این موضوع برمیگردد به این که، استارتآپها و مشاغل فناورانه، مشاغل خردهریز، چابک، و آزاد و اصطلاحاً فریلنس ایجاد میکنند که از فرط متحرک بودن، فرصت ثبت در جایی را نمییابند و به آمار تبدیل نمیشوند، هر چند که گردش مالی خوبی را موجب میگردند.
▀█▄ ۳. شرکتهای دانشبنیان چگونه میتوانند این فرصتهای شغلی را بیفزایند؟
▬ نه فقط شرکتها، بلکه هر نوع سازمان دانشبنیان، قلب ساختار مدنی آینده را میسازند؛ و نه فقط فرصتهای شغلی، بلکه هر نوع ظرفیت کنشگری آینده را نظم و نسق و شتاب میبخشند. در واقع، ما رفته رفته به سمت پایان استخدام سی ساله به سبک مرسوم حرکت میکنیم و هر چه بیشتر، مشاغل خویشفرما و آزاد در چهارچوب فناوریهای ارتباطی نو، بخش اصلی ساختار تقسیم کار آینده نزدیک را خواهند ساخت. ما و سیاستها و تدابیر ما، باید به سرعت، برای تطبیق با شرایط تازه تغییر شکل یابند.
▀█▄ ۴. «نظام آموزشی شغلی ما بیشتر یک نظام ذهنی است و نه عملی و کاربردی»؛ لطفاً در مورد این گزاره از مباحث رهبر انقلاب که بدان اشاره کردند، توضیح دهید؟
▬ دقیقاً؛ واقعیت این هست که نه فقط نظام آموزشی ما، بلکه نظامهای آموزشی جهان در همپایی با تحولات فناورانه شتابانی که از دهه ۱۹۹۰ به بعد روی داده است، جا ماندهاند. معالوصف، نظامهای برنامه درسی مستمراً در سر و شکل، تحول میپذیرند، و از این جهت، هم کادر آموزشی، هم دانشآموزان و هم بازار کار کلافه شدهاند. هر سیاست جدیدی به سرعت کهنه میشود و ضرورت تغییر آن احساس میشود. ما احتیاج به یک نوآوری در فرمول و قاعده آموزش داریم که تغییرات آینده را در خود هضم کند و ضمن حفظ ثبات کلی خود، ذاتاً چابک و تطبیقیابنده و یادگیرنده باشد.
▬ کلید قضیه در کاهش «آموزش و پرورش پایه» و گسترش «آموزش و پرورش مادامالعمر» است. باید به سمت یک نظام آموزشی حرکت کنیم که در آن آموزش پایه به یک دوره هشت تا ده ساله تقلیل یابد، و پس از آن، دورههای چابک کوتاهمدت استارتآپی، بسته به مهارتهای فناورانه لازم برای کاربران تنوع یابند. دوره پایه هشت تا ده ساله، باید به مهارتهای اخلاقی، ادبی، سبک زندگی و مهارتهای ارتباط اجتماعی در یک بخش، و سواد رسانهای در بخش دیگر تمرکز بیابد. افراد، پس از این دوره آموزش پایه، باید با گذران یک دوره مهارتی وارد اولین تجربه کار استخدامی خود شوند، و با یک امنیت شغلی، مهارتها و توانمندیهای خود را ارتقاء دهند تا بتوانند پس از یک دوره ده تا پانزده ساله، ضمن بهرهمندی از یک پشتیبانی پایه تأمین اجتماعی از کسوت کار استخدامی مرخص شوند، و دورهی اصلی کار خویشفرما یا اصطلاحاً فریلنس خود را آغاز کنند.
▀█▄ ۵. توضیح بیشتری لازم هست... چه باید کرد تا نظام آموزشی شغلی ما به عرصه تجربه نزدیک شود؟
▬ این موضوع را قبلاً در یک مقاله علمی-پژوهشی بسط و شرح دادهام؛ فکر اصلی آن است که باید ضمن حفظ اهتمام محوری به موضوع تغییر نظام تقسیم کار، مفهوم «اشتغال» را تنوع بخشید تا پاسخگوی تحول عظیم روی داده در عرضه نیروی کار انسانی و فناورانه گردد. با روند فعلی، پنجره جمعیتی مهمی که نیروی کار انسانی بزرگی را به بازار کار ایران گسیل داشته است، از یک فرصت اقتصادی و اجتماعی و سیاسی تاریخی به یک مصیبت تبدیل خواهد شد.
▬ یک طرح مقدماتی برای غنا بخشیدن به مفهوم «اشتغال» این است که اشتغال در طول دوره زندگی، به چهار دورهی «اشتغال استخدامی»، «اشتغال خویشفرما»، «کارآفرینی»، و «فعالیت مسؤولانه برای اجتماع» تقسیم شود. در این طرح، دوره بازنشستگی در چهار مرحله مذکور هضم میشود، به این ترتیب، که همه اعضای جامعه، پس از پایان دوره آموزش پایه، ده تا پانزده سال اشتغال استخدامی را میگذرانند، و سپس، از یک امکان پایه تأمین اجتماعی بهرهمند خواهند شد.
▬ مرحله اول، یا «اشتغال استخدامی»، مصادف با ورود تازهی متقاضی اشتغال به بازار عرضه نیروی کار است و در واقع، یک دوره کارورزی حین آموزش عالی را میسازد. در این دوره، ابتکار و طراحی شغل از آن کارفرماست، و عرضهکننده نیروی کار میپذیرد که با قواعد و طراحی کارفرما، به کار بپردازد، و به این ترتیب، بخشی از ارزش نیروی کار خود را که اغلب هم قابل ملاحظه است، به کارفرما واگذار مینماید؛ به مصلحت جامعه و شخص است که هر چه زودتر از این مرحله عبور کند؛ ولی، عموماً، افراد، ده تا پانزده سال در این مرحله میمانند و پس از انقضاء این دوره، با ظرفیتهای بازار کار آشنا خواهند شد و میتوانند ضمن کمک گرفتن از آموزشهای میانرشتهای عالی یا آموزشهای مهارتی استارتآپی، زمینههای کاری خویشفرمای کوچک و متوسط پدید آورند.
▬ پس از این مرحله، فرد به اتکاء حداقل تأمین اجتماعی، و تجربهای که اندوخته است، میتواند روندهای کارآفرینی را که توسط سازمانهای خدمات حرفهای پشتیبانی میشوند آغاز کند، و در این دوره این امکان را مییابد که در مسیر اشتغالهای کوچک خویشفرما یا تبدیل شدن به کارفرما پیش برود. در این دوره، فرد میتواند با استفاده از انواع بیمههای تأمین اجتماعی، پوشش حمایتی و مستمری خود را گسترش دهد. در نهایت، چیزی به نام بازنشستگی به مفهوم بیکاری به افراد توصیه نمیشود؛ هر چند که اشخاص میتوانند در حدود سی سال پس از ورود به بازار کار، چنین دورهای را آغاز کنند، ولی، الگوهای اسلامی و اخلاقی، افراد را دعوت میکنند تا در این دوره که از مشغلههای تأمین مایحتاج زندگی امنیت یافتهاند، درگیر «فعالیتهای مسؤولانه برای اجتماع» شوند. این، سلامت روحی و روانی افراد را تا فرجام زندگی تضمین خواهد کرد.
▀█▄ ۶. ممنونیم؛ اگر نکات دیگری هست، بفرمایید...
▬ سپاسگزارم. نکات دیگری در مورد تحول در آموزش عالی جای طرح دارد، ولی گفتار طولانی میشود و از حوصله مخاطبان شما خارج. فیالجمله عرض کنم که نظام دانشگاهی موجود باید به سمت نظام دانشسرای عالی، چیزی شبیه حوزههای علمیه یا صورت آغازین دانشگاه تهران تغییر کند. تقسیم تخصصی رشتهها، مربوط به دورانی بود که فرآیند یادگیری و تخصص، یک فرآیند نه چندان فناورانه بود. در حال حاضر منابع، تحقیق، آموزش، و کاربست، فناورانه و سهلالوصول شدهاند. مثلاً برای دسترسی به کتاب لازم نیست به مکان کتابخانه بروید و میتوانید از وبگاهها و کتابخانههای الکترونیک استفاده کنید. یا دسترسی به دادهها و انجام تحقیق نیز تسهیل شده است. آموزشها هم از مکانهای معین و آموزشگاهها جدا شده است. به این ترتیب، نوعی تلفیق مجدد دانش میسر شده است. این باعث میشود که هم در زمینه علوم پایه و علوم انسانی، شاهد ژرفنگریهای خلاقانه و جامع از جنس حکمت و فلسفه باشیم، و هم در زمینه فنی و مهندسی و علوم کاربردی، همکاریهای میانرشتهای را گسترش دهیم. به هر حال در این دامنه مهم، سرخطهای مهمی هست که هر یک از آنها فوریت قابل ملاحظهای دارند و هر سال تأخیر در تغییر شکل ساز و کارهای موجود، منابعی را به هدر خواهد داد. نکاتی که مقام معظم رهبری در دیدار با کارگران و معلمان فرمودند، اولویتهای پژوهشی مهمی برای گشایش آینده هستند که امیدوارم وزارتین آموزش و پرورش و عتف، و همچنین شورای عالی انقلاب فرهنگی به آنها اهتمام داشته باشند و زمینه را برای بازسازیهای با طمأنینه و مستحکم فراهم آورند. از توجه و بذل وقت شما هم ممنونم. در پناه ولی عصر عج پاینده باشید.
مأخذ:https://farsi.khamenei.ir/others-dialog?id=50245
هو العلیم