دکتر حامد حاجیحیدری؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
▬ نکته ۱. رقابتهای انتخابات ریاست جمهوری و شوراهای شهر ۱۳۹۶، «تقریباً» تمام شد. ابزار سنجش که در اختیار نداریم، ولی باید اقل آن چه مشهود است را از این «سرشماری افکاری عمومی» مورد توجه قرار دهیم، و این مسیر تحلیلی، تازه شروع شده است.
▬ نکته ۲. رقابتها «تقریباً» تمام شد، چرا که هنوز صحت انتخابات تأیید نشده، بویژه که وقوع «گسترده» «تخلف»ها، چه در گزارشهای مردمی و چه از سوی نهاد ناظر انتخابات مورد تصدیق قرار گرفته است. هر چند که گمان نمیرود که واژه «تخلف» به «تقلب» تبدیل شود، و نتایج انتخابات از سوی نهاد ناظر، غیر قابل تأیید اعلام گردد، ولی، به گمانم، باید میزان عددی تأثیر مجموعه «تخلف»ها بر نتیجه انتخابات محاسبه شود. اجازه دهید بر اساس نتایج آخرین نظرسنجیهای سازمان صدا و سیما و تأثیر تعدیل کننده موج ویژهای که در تهران ایجاد شد، برآوردی از این میزان عددی داشته باشیم؛ تقریباً عدد ۵ درصد. یعنی آقای حسن روحانی حدود ۵۳ درصد، آیت الله سید ابراهیم رئیسی حدود ۴۳ درصد، آراء باطله حدود ۲ درصد، مهندس سید مصطفی آقا میرسلیم حدود ۱٫۵ درصد، و مهندس مصطفی هاشمیطبا با حدود ۰٫۵ درصد آراء. البته این یک برآورد است. این را هم خوب است بدانیم که این حجم از «تخلف»، قبلاً در انتخابات مجلس سوم و مجلس ششم سابقه داشته است. هر دو بار، وقتی این جناح سیاسی مجری انتخابات بودهاند.
▬ نکته ۳. همچنین نتایج انتخابات شوراهای شهر، بویژه در تهران، تکرار نتایج انتخابات پارلمانی بود و فهرست امید، به طور کامل پیروز شد. از مجموع ۳٫۶ میلیون رأی تهرانیها، آقای محسن هاشمی رفسنجانی ۱٫۷ میلیون، و مهندس مهدی چمران ۰٫۶ میلیون رأی را به دست آوردند. به نظر میرسد که ۱.۳ میلیون نفر حاضر نشدهاند که به جناحها رأی بدهند و این میزان نسبت به انتخابات پارلمانی اخیر بیشتر شده است. در انتخابات پارلمانی اخیر، تعداد ۳۴۴۰۹۶۸ نفر در انتخابات شرکت کردند که شمار رأی آقای محمد رضا عارف در آن ۱۶۰۸۹۲۶ نفر و شمار رأی دکتر غلامعلی حداد عادل ۱۰۵۷۶۳۹ نفر بود، و ۰.۷۵ میلیون نفر حاضر به انتخاب جناحی نشدند.
▬ نکته ۴. همچون انتخاباتهای هشتاد و هشت به بعد که باید آراء تهران و غیر تهران را جداگانه تحلیل کرد، انتخابات ۹۶ نیز از همین سنخ است.
▬ نکته ۵. در موضوع انتخابات ریاست جمهوری، در کل باید گفت که نظر به قاعده دور دوم ریاست جمهوری مستقر، هر چند که شق محتمل استمرار دولت مستقر رخ داده است، ولی این دولت اکنون با یک اقلیت نیرومند، و یک وجهه شدیداً تخریب شده مواجه است. البته وجهه آقای روحانی بیشتر از جانب خود او و عملکرد و گفتار و کردار خود او تخریب شده است تا توسط رقبا. ما امروز با رئیس جمهوری مواجهیم که در مورد مدرک دکترای خود برای مدت لااقل ۱۸ سال صادق نبوده است، در مورد وعده صد روزهاش صادق نبوده است، در مورد انکار امکان ایجاد یک میلیون شغل و سپس اعلام وعده ایجاد سالانه ۹۵۰ هزار شغل یا همان یک میلیون شغل از جانب خود صادق نبوده است، و این که بخش اعظم رأی خود را از ایجاد هراس از رقیبان خویش و نه به اتکاء محبوبیت و عملکرد خود به دست آورده است. اینها واقعیتهای قطعی این رقابت انتخاباتی هستند.
▬ نکته ۶. اگر روی سخنم با حامیان آیت الله سید ابراهیم رئیسی و دکتر محمد باقر قالیباف باشد، باید ضمن تأکید بر این نکته که هدفگذاری سرنگونی دولتی که ۴ سال دیگر جا داشته، هدفگذاری بلند اما منطقی بوده است، ولی اذعان کنم که عملکرد هواداران و فعالان کمپین در رقابتهای انتخاباتی «بسیار خوب» بوده است، بویژه که ضعف اصلی همه گزینههای این انتخابات، حتی گزینه پیروز، در بیبرنامگی بوده است. با این ضعف در موضوع برنامه نامزدها، باید بخش اصلی نتایج انتخابات را به فعالیت هواداران منتسب کرد. پس، به گمان من، اجزاء رقابتهای انتخاباتی در منتقدان دولت، باید همچنان حفظ شوند و فعال بمانند. آنها به خوبی جواب دادند.
▬ نکته ۷. در اینجا یک اصل مهم وجود دارد و آن این که «اختلاف نتایج حدوداً ۵ درصدی، نباید منجر به تجدید نظر صد در صدی در مکانیسمهای عملکردی شود». واقع آن است که در انتخاباتی که مطابق قاعده تاریخ انتخابات جهان، باید رئیس جمهور مستقر پیروز میشد، منتقدان دولت واقعاً جایگاه او را تهدید کردند و وی با عملکردی نامتعارف، نهایتاً به یک پیروزی میلیمتری دیگر دست یافت. منتقدان دولت، عملاً ۴۵٫۵ درصد از اقبال مردمی را از آن خود کردند و تنها ۵ درصد با پیروزی فاصله داشتند، پس باید در عین تأمل راجع به راههای بهبود، به فکر تشخیص و استمرار علل این میزان از کامیابی باشند. در این زمینه، بویژه لازم است به توانمندی بیسابقه فرآیند سیاسی «جمنا» تأکید کنم. این مکانیسم، به رغم نوپا بودن، توانست فرآیند سیاسی انتخابات را به خوبی هدایت کند.
▬ نکته ۸. و اما، در موضوع تهران، و وقوع وضعیت اجتماعی پسامدرن در این ابرشهر، تأمل ویژه لازم است. در این زمینه پیش از این بسیار سخن گفتهام، ولی سخن تازهام این است که نیروهای انقلاب، باید این وضعیت را به رسمیت بشناسند، و بکوشند تا این جمعیت ۹ میلیونی ساکن و ۱۳ میلیونی متغیر را «درک کنند». فیالجمله این درک، منتهی میشود به پذیرش وقوع مختصات پسامدرن در این شهر پر رفت و آمد و سیال. اگر نیروهای انقلاب میخواهند مواضع خود را برای این مردم مجدداً توضیح دهند، باید از «متن» به در آیند و به سمت «ایمیج» و تصویر گسیل شوند؛ این، لازمه وضعیت پسامدرن است. این، فرآیندی است که آغاز شده و استمرار آن در آتیه نتیجهبخش خواهد بود. در این زمینه نیز، به گمان من، نباید با درخواست تجدید نظر صد درصدی در مکانیسمهای عمل سیاسی افراط کرد. واقع آن است که این جمعیت به سه پاره تقسیم شدهاند؛ ۱.۳ میلیون رأی دهنده بیطرف و خواهان کارآمدی، ۱٫۷ میلیون رأی استمرار وضع موجود حاکم بر دولت و پارلمان، و ۰٫۶ میلیون منتقد ثابت قدم دولت.
▬ نکته آخر. در مجموع، با تذکر مجدد این که «ما ابزار سنجش در اختیار نداریم»، و به اتکاء این دو تحلیل متمایز از وضع کشور و تهران، توصیه ما به منتقدان دولت آن است که ضمن حفظ متین انبوه نقاط قوتی که منجر به این نتیجه قابل قبول شده است، اقدامات زیر را برای کامیابی در انتخابات پارلمانی آتی مد نظر قرار دهند:
۱. ضعف و خلأ برنامه دقیق و جزئی برای اداره کشور را جبران کنند؛
۲. به طور قاطع از مرحله تولید محتوای متنی به سمت تولید محتوای تصویری حرکت کنند؛
۳. «جمنا» را تثبیت و مکانیسمهای عملکرد منظم حزبی آن را کامل نمایند؛
۴. زمینه را برای ورود یک نسل تازه به صحنه انتخابات آینده را فراهم کنند؛
۵. به نقادی منضبط فعالیتهای جناح حاکم ادامه دهند و تحقق وعدهها را پیگیری نمایند؛
۶. خراسان و آستان قدس رضوی را به قطب تحقق مدیریت کارآمد خود تبدیل کنند؛
۷. و ساز و کار منظمی برای برنامهریزی فنی مبارزات انتخاباتی ایجاد نمایند.
مأخذ:رسالت
هو العلیم