نسل جدید انقلابی‌ها در تکرار تاریخ

چاپ

دکتر حامد حاجی‌حیدری؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▀█▄ قضیه:
▬    وقتی «ترزا می» همراه با «دانلد ترامپ»، در مصاحبه مطبوعاتی شرکت کرد، یک نحوی از تکرار تاریخ، جلب نظر می‌نمود؛ این که چقدر این دو، به زوج یاغی و آشوبگر دهه ۱۹۸۰، یعنی «مارگارت تاچر» و «رانلد ریگان» شبیه هستند. گویا تاریخ تکرار شده است. سنخی از نو محافظه‌کاری سبک‌سر که به قول خودشان «سگ‌های وحشی» را در اطراف می‌پراکنند، تا از آشفته‌بازار جهان تغذیه کنند. و از قضا از این بابت هم تکرار تاریخ هستند که هر دو، بیش از حد، ضد ایران موضع می‌گیرند. حال، سؤال این است که آیا ما هم به همان اندازه که آن‌ها یاغی هستند، انقلابی و کوبنده هستیم، تا مانند نوبه قبل، آن‌ها را سر جایشان بنشانیم، طوری که در تاریخ بنویسند؟ بله؛ پاسخ من این است که حتی بیشتر. بله؛ حتی بیشتر!
▬    خوب که تأمل کنیم و بویژه به آهنگ انتخابات‌های اخیر دقت نماییم، یک چیز از لا به لای بزرگترین سرشماری عقاید سیاسی، رنگ و بوی خود را به ذهن تحلیل‌گر الهام می‌کند. این که وقتی در مقیاس ملی به آراء بنگریم، نحوی مقاومت ملی بالغ خودنمایی می‌کند. درست که در انتخابات ۹۲، بالاخره گزینه سازش، میلیمتری پیروز شد، ولی در آن شرایط و با آن فشار افلیج کننده تحریم‌ها، حمایت ۴۹.۵ درصدی رأی دهندگان از گزینه‌های متفرق مقاومت، نشان از ثقل فرهنگی شگرف مقاومت دارد.
▬    از این گذشته، جنس این ۴۹.۵ درصد مقاوم هم مهم است. دو انتخابات قبل‌تر، یعنی انتخابات ۸۸ و ۸۴، به خوبی، روند پایدار حرکت جوانان در مسیر مقاومت را نشان می‌دهد. در واقع، هر چند که پس از انتخابات ۹۲، نخبگان سیاسی، نگاه بدبینانه به استمرار خط انقلاب را موافق واقع‌بینی تصور کردند، ولی واقع ماجرا این نبود. واقع این بود که سالمندانی بریدند، ولی جوانانی در حال ظهور بودند که در سال ۸۴ به بالندگی رسیدند. این جوانان اعتراضی به گروه عقلای بریده داشتند که آن هم تکرار تاریخ بریدگان بود. بریدگان از سوی جوانان به همان چیزهایی متهم شدند که خود بریدگان در جوانی معترض بدان‌ها بودند. جوانان ۸۴، خواستار مبارزه با فساد، حذف خویشاوند سالاری، توقف سیطره بوروکراسی بر مشیت تاریخی مردم، و رفع تبعیض میان تهران و غیر تهران بودند، و همچنان هستند. انتخابات ۹۲ وقفه‌ای در کار دشوار آن‌ها بود، اما انتخابات پارلمانی، مجدداً رنگ و بوی مقاومت آن‌ها را در ترکیب کلی مجلس مقابل ترکیب رأی تهران نشان داد. و باور من این است که انتخابات ۹۶، پس از آزمون ناموفق خط سازش، صحنه استمرار تاریخ انقلابی ما خواهد بود.

▀█▄ کاوش در قضیه:
▬    تمایل به حفظ وضع موجود، میلی بازدارنده و اغلب غیر عقلانی است که در تمام انسان‌ها وجود دارد؛ میل به نگه داشتن همه امور به همان شکلی که هستند و اجتناب از هر نوع تغییر شرایط. می‌گوییم این میل بازدارنده و اغلب غیرعقلانی است، زیرا، در بسیاری از مواقع، حفظ وضع موجود و تغییر ندادن آن اصلاً به نفع کشور نیست و غیرعقلانی خواهد بود؛ گاهی، حتی، مخالفان تغییر نیز ضررهای این رویکرد را می‌داند و با وجود این حقیقت، از تغییرات اساسی اجتناب می‌ورزند. این ویژگی به طور خاص با روح انقلابی‌گری در تناقض است، زیرا، میل به «تغییر منطقی» گام اول در انقلابی‌گری است. شاید به همین دلیل مشاهده می‌شود که دانشگاه‌ها، مراکز مطالعات راهبردی، مطبوعات، احزاب و حلقه‌های فکری دیگر ایده‌های اصولی زیادی تولید می‌کنند، اما، «انقلابیون بریده» از کاربست آن‌ها، و خصوصاً موارد خلاقانه‌تر ناتوان هستند. «انقلابیون بریده»، اغلب، بین دو گزینه پیشرفت تدریجی و تغییر منطقی، مورد اول را انتخاب می‌کنند و این تا حد زیادی نه به خاطر عدم کفایت آن‌ها در تصمیم‌سازی، بلکه به دلیل این گرایش غریزی به حفظ وضع موجود است.
▬    در انقلابی نبودن، «هراس از بی‌ثباتی» عامل مهمی است. انقلابیونی که پا به سن می‌گذارند، به سازمان و تشکیلات حاصل از رنج‌های انقلاب عشق می‌ورزند، و از این رو، رفته رفته، معانی منطقی انقلاب را با پایداری در ساز و برگ و تشکیلات طاق می‌زنند. این قانون آهنین، انقلاب را به رکود و سردی می‌کشاند. در مقابل، «انقلابیون جوان» از تغییر اساسی هراس ندارند، و از این بابت است که «انقلابی جوان» ضرورت هر اجتماعی است، چرا که زمانه‌ای همچون روزگار ما، تغییرات اساسی سیاست را بر وفق دگرگونی‌های اجتماعی و تکنیکی ایجاب می‌کند. سیاست اگر مدام مهیای پذیرش تغییرات اساسی نباشد، سازگاری خود را با زمانه از کف خواهد داد. پس، در روزگار ما خصوصاً، نیروی انقلابی عنصر ضروری سیاست به شمار می‌رود.
▬    برای ایجاد هر نوعی از انقلابی‌گری، ابتدا باید به وضع موجود نچسبید و آمادگی این را داشت که اگر منطق ایجاب کرد، هر سطح از تغییری را پذیرا شد. بر عکس، «انقلابیون بریده» که به «ثبات» علاقه‌مند هستند، با یک ایده انقلابی روبرو می‌شوند، شتابان و هراسان آن را رد می‌کنند، نه به این خاطر که ایرادی در منطق آن ایده وجود دارد، بلکه از این جهت که این ایده زیاده تغییر می‌آفریند، و این می‌تواند بی‌ثباتی ایجاد کند که «انقلابیون سالمند» از برخورد با امواج آن هراس دارد. اما اگر واقعاً می‌خواهیم رفته رفته نابود نشویم، باید با این تغییرات اساسی کنار بیاییم.

▀█▄ چه باید کرد؟
▬    در دنیای که با این شتاب دگرگون می‌شود، «انقلابیون جوان» باید در صدد باشند که انقلابی‌گری حقیقی را در صف نیروهای سیاسی کشور خود راه بیندازند؛ برای این منظور و برای فایق آمدن بر هراس‌های کهن‌سالان مسیرهایی را می‌توان پیشنهاد کرد:

▬    نکته اول: به ایجاد یک معیار ثابت برای ارزیابی «شرایط» و «ایده‌های واکنش به شرایط» فکر کنید. باید بپرسید و توضیح دهید که آیا آن‌چه ایده‌ها می‌خواهند با وضع موجود فاصله زیادی دارد؟ معیار باید طوری طراحی شود که علاوه بر «آری یا نه» به ایده‌ها امتیاز دهد تا مقایسه آن‌ها معنادار شود و مردم و سیاستمداران بتوانند مقایسه بهتری به دست آورند.
▬    نکته دوم: برای ترس کسانی که از دگرگونی شرایط هراسان هستند پاسخ‌هایی دلگرم‌کننده ارائه دهید. به عنوان مثال بگویید: «اگر چه بظاهر به نظر می‌رسد این ایده موجب اختلالاتی درون کشور شود، اما، در حقیقت، این تغییرات آن قدرها هم بزرگ و پر هزینه نیست، و پس از اجرای آن‌ها، همه می‌توانند همانند قبل به مسیر زندگی خود ادامه ‌دهند». آرام کردن شرایط و از آن مهم‌تر، ارائه چشم‌اندازی تسهیل شده از آینده خیلی اهمیت دارد.
▬    نکته سوم: پافشاری نکنید؛ از «منطق تیشه» استفاده کنید. «منطق تیشه»، گویای یک روند رفت و برگشتی است. اگر فرهاد، تیشه را بر سنگ فشار می‌داد، سال‌های سال هم می‌گذشت، سنگی گشوده نمی‌شد. ولی او توانی وارد می‌کرد، سپس رها می‌نمود، دوباره خیز بر می‌داشت و ضربه می‌زد، سپس رها می‌کرد... . با پافشاری و اعمال فشار بی‌وقفه، معمولاً دیوارهای سخت تغییر باز نمی‌شوند. باید رفت و برگشت.
▬    نکته چهارم: طراحی مسیرهای آزمایشی تغییر، شگرد بعدی است. پیاده کردن آزمایشی ایده‌ها، هم هراس‌ها را تسکین می‌دهد، و هم روند تغییر را پخته‌تر می‌سازد. ایده‌های خود را پیش از شروع، به طور آزمایشی پیاده‌سازی کنید، تا دست کم، از اختلالات غیر ضروری جلوگیری به عمل آید و تا حد ممکن مشکل کمتری برای مردم ایجاد نماید.
▬    نکته آخر: از تمایل به وضع موجود در خودتان نیز غافل نمانید. شما نیز مانند دیگران در معرض خطر علاقه‌مندی غیر منطقی به ثبات هستید. اطمینان حاصل کنید که ایده‌ای را به خاطر سختی آن رد نمی‌کنید. اینجا به تعهد اخلاقی سفت و سخت خود باید ایمان پیدا کنید. شما هم به معیارهای استوار برای سنجش درست و نادرست احتیاج دارید و هم به مهذب بودن اخلاقی در جهت رام کردن نفس در مسیر حق. این استواری اخلاقی و ایمانی است که مرد انقلابی را انقلابی نگه می‌دارد (توأم با اقتباس‌های آزاد از جفری باومگارتن).
مأخذ:رسالت
هو العلیم

نوشتن نظر
Your Contact Details:
نظر:
<strong> <em> <span style="text-decoration:underline;"> <a target=' /> [quote] [code] <img />   
Security
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.