فیلوجامعه‌شناسی

▀▄█▌ تصویرنوشت: «مسأله حجاب»... گفتاری در مقایسه تطور لباس زنان و مردان از عصر ویکتوریا تا کنون

فرستادن به ایمیل چاپ

دکتر حامد حاجی‌حیدری؛ادامه مطلب... فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


•    موضوع گفتار ما، مطلقاً فیلم درخشان «جین ایر»، با ایفای نقش خیره کننده میا واشیکوفسکه، ملهم از رمان تاریخ‌ساز شارلوت برونته نیست؛ نه، نه؛ مطلقاً موضوع گفتار ما بحث راجع به فیلم «جین ایر» محصول ۲۰۱۱ نیست. بلکه، آنچه مورد توجه ما در این تصویرنوشت است، فضای ترسیم شده در این داستان و در این فیلم، از وضعیت زنان، عشق، و ایمان در انگلستان سده نوزدهم، در حوالی سال ۱۸۴۷ است.

░▒▓
Charlotte Brontë, Cary Joji Fukunaga, “Jane Eyre”, 2011.
Michael Dobbs, Andrew Davies, and Beau Willimon, “House of Cards”, 2013-2018.
░▒▓

•    آن‌چه می‌بینیم، سکانس برجسته‌ای از این فیلم است که موقعیت و مناسبات میان زنان و مردان را در شرایط درخشان تاریخ انگلستان، به خوبی نشان می‌دهد. همه چیز، دقیق و سنجیده است.

•    به یک چیز دیگر هم دقیق می‌شویم و آن این که از آن زمان تا کنون، لباس مردان جهان در همان سطح یا حتی پوشیده‌تر باقی مانده، کت و شلوار، پوشیده‌تر شده، و کراواتی که گره آن محکم محکم محکم سفت می‌شود، اضافه گردیده... ولی،

•    ولی لباس زنان و دختران، به ازای هر چند دهه از تاریخ ویکتوریا تا کنون، یک قطعه را از دست داده است. این، غرض و مطلب اصلی ما در این تصویرنوشت است.

•    بسیار رکیک خواهد بود، اگر صحنه‌هایی از فیلم‌های پر مخاطب امروز را که وضع پوشش که چه عرض کنیم، بی‌پوششی محض زنان در حال حاضر دنیا را نشان می‌دهند، برای مقایسه، تصویر کنیم. خب؛ صحنه‌ای از قضا شبیه فضای خلق شده در فیلم «جین ایر» را از قسمت اول فصل دوم سریال پر مخاطب «خانه پوشالی»، محصول ۲۰۱۵، ملاحظه می‌کنیم. تنها کسانی که محصول نت‌فلیکس را دیده باشند، در می‌یابند که تا چه اندازه موقعیت زن در آن حقارت‌بار و ناجور است. خب؛ چه کنیم که همین قابل پخش بود!

•    ملهم از لورا مالوی، متفکر و تحلیل‌گر مسائل زنان و متخصص در موضوع زنان در سینما، می‌توان گفت که سینما و بویژه سینمای امریکا نقش اصلی و تعیین‌کننده را در وخامت اوضاع انسانی زنان در سراسر جهان داشته است. امروز، فرهنگ اینستاگرام، مزید بر تأثیر هالیوود شده، و زنان را بیشتر و بیشتر، به بازیچگی فرامی‌خواند. از این دیدگاه، سایر اموری که زنان را به ابزار سومین تجارت سیاه بزرگ امروز دنیا تبدیل کرده است، در قیاس با فرهنگ سینما و اینستاگرام، در رده‌های بعدی اهمیت قرار می‌گیرد.

•    غرض این که زنان ما باید قدر پیکرپوشی و حجاب خود را که تأثیرگذاری بالای اجتماعی آن‌ها طی چهار دهه اخیر را تضمین کرده است، بدانند، و نسبت به رسوخ فرهنگ هالیوود و اینستاگرام حساس باشند؛ البته، اگر به سرنوشت و آتیه دختران و پسران این موطن علاقمندند!


•    اگر می‌خواهیم زنان و مردان آینده ما حیات پرتمدن و پراخلاقی داشته باشند، باید در مقابل تهاجم مهلک فرهنگ برهنگی مقاومت کنیم.
░▒▓ کلیدواژگان: فیلوجامعه‌شناسی، فیلوویدئو، مسأله حجاب، جین ایر، خانه پوشالی

░▒▓ لینک نمایش/دانلود تصویرنوشت:
http://video.philosociology.com/2022/03/30/%e2%96%80%e2%96%84%e2%96%88%e2%96%8c-%d8%aa%d8%b5%d9%88%db%8c%d8%b1%d9%86%d9%88%d8%b4%d8%aa-%d9%85%d8%b3%d8%a3%d9%84%d9%87-%d8%ad%d8%ac%d8%a7%d8%a8-%da%af%d9%81%d8%aa%d8%a7%d8%b1%db%8c/

مأخذ:فیلوویدئو
هو العلیم

 

آخرین بروز رسانی در چهارشنبه, 10 فروردین 1401 ساعت 23:54

▀▄█▌ تصویرنوشت: «مبادی آداب بودن» در شبکه

فرستادن به ایمیل چاپ

دکتر حامد حاجی‌حیدری؛ ادامه مطلب...فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬    برخی، بی‌محابا به استقبال فناوری‌های ارتباطی جدید می‌شتابند، ...

▬    ولی، برخی دیگر، قدری با احتیاط پیش می‌روند.

▬    آن‌ها دلواپس احترام و آداب هستند.
▬    آخه یاد گرفته‌اند که ” ادب آداب دارد“.”ادب آداب دارد“. بله، ”ادب آداب دارد“.

░▒▓
Jantje Friese, Baran bo Odar
“Who Am I–Kein System ist sicher”
2014.
░▒▓

▬    دلخوری و عذاب زبان...
▬    در محیط ارتباطات اینترنتی، کمتر آداب مراعات می‌شود، و دلخوری و عذاب زبان، روح و روان مردم را مصدوم می‌کند.

▬    موضوع، ” شرم حضور“ است... موضوع این است که در موقعیت رو در رو، مراعات آداب، ناگزیر اتفاق می‌افتد، ... ولی در محیط شبکه، با نقاب‌ها، چهره در چهره نمی‌افتد و آنچه از دست می‌رود، ” شرم حضور“ است

▬    شرم حضور، یک نحو مراعات متقابل است که باعث دلنشینی ارتباط می‌شود
▬    بدون شرم حضور، اجتماع واقعی و درست انسانی شکل نمی‌گیرد
▬    شرم حضور، از یک دیدگاه، هسته بنیانی اجتماع است
▬    و بدون آن، گرد هم آیی مناسبی شکل نخواهد گرفت.

▬    جامعه ما و خصوصاً محیط شبکه‌های اجتماعی به مراعات آداب احتیاج دارد.
▬    یادمان باشد: ”ادب آداب دارد“

░▒▓ کلیدواژگان: فیلوجامعه‌شناسی، فیلوویدئو، مبادی آداب بودن/politeness، شرم حضور/hau، مارسل موس

░▒▓ لینک نمایش/دانلود تصویرنوشت:
http://video.philosociology.com/2022/03/30/%e2%96%80%e2%96%84%e2%96%88%e2%96%8c-%d8%aa%d8%b5%d9%88%d8%b1%d9%86%d9%88%d8%b4%d8%aa-%d9%85%d8%a8%d8%a7%d8%af%db%8c-%d8%a2%d8%af%d8%a7%d8%a8-%d8%a8%d9%88%d8%af%d9%86-%d8%af%d8%b1-%d8%b4/

مأخذ:فیلوویدئو
هو العلیم

 

آخرین بروز رسانی در چهارشنبه, 10 فروردین 1401 ساعت 14:15

▀▄█▌ تصویرنوشت: فرهنگ دقت

فرستادن به ایمیل چاپ

دکتر حامد حاجی‌حیدری؛ ادامه مطلب...فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬    برای آن‌که یک نسل، به فکر پیمودن دور دنیا در ۸۰ روز، سفر دقیق و حساب‌شده به کره ماه، یا پیمودن مطمئن اعماق ژرف دریا یا حل همه مسائل به سبک ویلی فاگ یا شرلوک هلمز باشد، چه چیزی لازم است؟

▬    فرهنگ «دقت».

▬    فرهنگ «دقت»، در مقابل فرهنگ تن‌آسانی و ولنگاری و افراط در آزادی و یلگی است. فرهنگ «دقت». یعنی بر مبنای اصول و قواعد عمل کردن تا اطمینان حاصل کنی که دقیقاً دور دنیا را در ۸۰ روز طی خواهی کرد.
▬    ناگزیر باید گفت که جامعه جهانی و قدری هم فرهنگ ما، اسیر یک «فرهنگ پرارفاق» است، و از این بابت منابع بسیاری در آن اتلاف می‌شود.
▬    نمونه این ارفاق‌ها را می‌توان در تمدیدهای مداوم همه مهلت‌ها مشاهده کرد، که لاجرم هزینه‌های بسیاری را نیز تحمیل می‌کنند.
▬    و از منابع و هزینه‌ها مهم‌تر، حسی از بی‌اعتمادی و بی‌اتکایی به قواعد را در روابط القا می‌کند؛ انگار که نمی‌توان در ارتباط‌های متقابل، روی پایه محکمی بنای همکاری را گذاشت.
▬    نوربرت الیاس، که از تحلیل‌گران مسلط در زمینه «تمدن» است، عقیده دارد، که اصلاً تمدن محصول فرهنگ دقت در مقابل تن‌آسانی و ولنگاری است.
▬    اولین گاوآهن را کسانی ساختند که وقتی همه مشغول مصرف محصول تابستانی در زمستان بودند، فصل سرما را هم تن به کار سخت سپردند تا نهایتاً بخشی از تمدن را به پیش راندند؛ همیشه تمدن محصول کسانی است که نه ولنگار، بلکه مقید و دقیق هستند.
▬    و اگر ما گرفتار فرهنگ بی‌قیدی شویم، و ولنگاری را به مثابه نحوی فانتزی بپذیریم، آن‌گاه رفته رفته تمدن را از دست خواهیم داد.
▬    فرآیند متمدن شدن ایجاب می‌کند که با پایبندی به اصول، فرهنگ «دقت» را تقویت کنیم.

░▒▓ کلیدواژگان: فیلوجامعه‌شناسی، فیلوویدئو، فرهنگ دقت، نوربرت الیاس، فانتزی آزادی

░▒▓ لینک نمایش/دانلود تصویرنوشت:
http://video.philosociology.com/2022/03/29/%e2%96%80%e2%96%84%e2%96%88%e2%96%8c-%d8%aa%d8%b5%d9%88%db%8c%d8%b1%d9%86%d9%88%d8%b4%d8%aa-%d9%81%d8%b1%d9%87%d9%86%da%af-%d8%af%d9%82%d8%aa/

مأخذ:فیلوویدئو
هو العلیم

 

آخرین بروز رسانی در چهارشنبه, 10 فروردین 1401 ساعت 00:34

▀▄█▌ تصویرنوشت: بدهی علم مدرن...

فرستادن به ایمیل چاپ

دکتر حامد حاجی‌حیدری؛ادامه مطلب... فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


از دیدگاه شماری از فیزیکدانان، «ماده»، تنها ۴.۹ درصد از فضای جهان را تشکیل داده!

پس، چگالی کلی «ماده» سازنده جهان، بسیار بسیار بسیار بسیار کم، و طبق احتمال آماری، معادل «هیچ» است. معادل تنها یک پروتون در هر متر مکعب!

این حقیقت، در سطح فیزیک اتمی یا فیزیک کیهانی بدیهی به نظر می‌رسد، ولی، در سطح زندگی معمول ما قدری عجیب است، و تبعات مهمی در ذهنیت ما خواهد داشت.
عجیب‌تر آن‌که تمام آن‌چه با تلسکوپ‌ها و کاوش‌گرهایمان دیده‌ایم، تنها ۱۰ درصد از این ۴.۹ درصد است.
در واقع، جهانی که با آن سر و کار داریم، از آن‌چه در محاسبات نظری انتزاعی نشان می‌دهند، ماده بسیار بسیار کمتری دارد.
بر این اساس، ماده موجود در جهان، آن قدر اندک است که به لحاظ آماری قابل صرف‌نظر کردن خواهد بود.
به تعبیر روش‌‌شناختی، قاعده‌مندی‌های عمومی که خواهان ۹۵ درصد اطمینان هستند، می‌توانند از مطالعه ماده صرف‌نظر کنند؟!
واقعاً؟!
یعنی واقعاً، عنصر مادی زندگی ما تا این اندازه ناچیز است؟ پس، «علت گرایش به مادی‌گری» چیست؟

این تنها اشاره‌ای است؛ اشاره به این‌که جهان بیش از آن که از «ماده» ساخته شده باشد، از آرایش و نحوه قرار‌گیری ماده ساخته شده است.
این به معنای تقدم «زیبایی‌شناسی» بر «ماده‌شناسی» در کوشش‌های ما برای شناخت جهان است. این، همان دغدغه معنویت‌گرایی مرسوم شرقی است؛ این‌که دنیا بیش از آن که از ماده ساخته شده باشد، از زیبایی و معنویت ساخته شده است.

تقدم «زیبایی‌شناسی» بر «ماده‌شناسی» همان دغدغه معنویت‌گرایی مرسوم شرقی است..

در جهانی زندگی می‌کنیم که در آن، اصرار مرموزی به خلق زیبا و متوازن همه چیز وجود دارد.
اگر می‌خواهیم جهانی را که در آن زندگی می‌کنیم به نحو مطمئنی بشناسیم، باید به این عنصر مرموز و معنوی و زیبایی‌شناختی تمرکز کنیم.

تا زمانی که علم مدرن بدهی خود را به معنویت نپردازد، از پس، شناخت دنیا به نحوی که عمیقاً خوشبختی را موجب شود، بر نخواهد آمد.

░▒▓ کلیدواژگان: فیلوجامعه‌شناسی، فیلوویدئو، علم مدرن، معنویت، تقدم زیبایی‌شناسی بر هستی‌شناسی

░▒▓ لینک نمایش/دانلود تصویرنوشت:
http://video.philosociology.com/2022/03/25/%e2%96%80%e2%96%84%e2%96%88%e2%96%8c-%d8%aa%d8%b5%d9%88%db%8c%d8%b1%d9%86%d9%88%d8%b4%d8%aa-%d8%a8%d8%af%d9%87%db%8c-%d8%b9%d9%84%d9%85-%d9%85%d8%af%d8%b1%d9%86/

مأخذ:فیلوویدئو
هو العلیم

 

آخرین بروز رسانی در جمعه, 05 فروردین 1401 ساعت 16:24

جستاری در جنبه‌های جهان‌مقیاس ناامیدی اجتماعی The Global Aspects of the Social Hopelessness; An Essay

فرستادن به ایمیل چاپ

دکتر حامد حاجی‌حیدری؛ ادامه مطلب...فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬    صرف‌نظر از این دیدگاه روان‌شناختی که درک جهان‌مقیاس بودن یا خاص نبودن یک عارضه اجتماعی، می‌تواند آستانه تحمل مصیبت‌زده را بالا ببرد، و از دستپاچگی او برای حل مسأله بکاهد، دغدغه این نوشتار، روش‌شناسی جستن ریشه‌های حاد مسأله امید اجتماعی در ایران است؛ از این قرار که با توجه دادن به ابعاد جهان‌مقیاس ناامیدی اجتماعی، تذکر می‌دهیم که برای ریشه‌یابی این مسأله باید به روندهای جهان‌مقیاس ناامیدی اجتماعی توجه کنیم، تا ریشه‌یابی درستی از وضعیت امید در ایران به دست آوریم.

▬    مطابق برآورد سازمان بهداشت جهانی، در حدود ۳۰۰ میلیون نفر در جهان، اسیر «افسردگی حاد یا ماژور» هستند. توزیع آن‌ها در جهان، به تفاوت، از ۷ درصد در ژاپن تا ۲۱ درصد در فرانسه متغیر است. البته این آمار سال ۲۰۱۳ است و فی‌المثل در ژاپن، میزان تشخیص افسردگی ۵.۲ درصد بوده است و با رشد قابل‌ملاحظه‌ای، تنها دو سال بعد به ۷ درصد رسید. در همان سال ۲۰۱۱ میزان شیوع افسردگی حاد در چین ۵.۶ درصد و در هند ۹ درصد بوده است . مطابق اعلام اخیر وزیر بهداشت جمهوری اسلامی، این درصد در ایران در میان مردان، ۱۰ درصد و در میان زنان ۱۶.۸ درصد است . این آمار نشان می‌دهد که فی‌المثل در یکی از شاخص‌های فرعی ناامیدی اجتماعی که شامل شیوع‌شناسی افسردگی ماژور می‌شود، کشور ما به رغم همه شرایط نامساعدی که از بیرون به ما تحمیل می‌شود، در میانه یک پیوستار است، که این موقعیت میانی را باید لااقل تا نیمی، بر مبنای متغیرهای جهانی به درستی توضیح داد. روندهای جهانی وجود دارند که ممالک مختلف را به تفاوت در خود فرو برده‌اند، و موجب سطوح مختلفی از اضطراب و افسردگی و ناامیدی می‌شوند: جهانی‌سازی/نولیبرالیسم/ از دست رفتن چشم‌انداز تکرار نسلی (جستار ذیل، توأم است با اقتباس آزاد از مضامین مختلف پیمایش جهانی اقتصادی و اجتماعی ملل متحد در سال ۲۰۰۸؛ شواهد عمدتاً مستند به این منبع هستند).


▀█▄  ۱. جهانی‌سازی؛ ناامنی گسترش می‌یابد
▬    سرعت غیر قابل کنترل جهانی‌سازی/جهانی‌شدن و توزیع ناعادلانه مزایا و هزینه‌های آن، فرض «جامعه ریسک‌بار» اولریش بک را موجه می‌نمایاند. این‌که مهم‌ترین فاکتوری که باید جوامع امروز را بر مبنای آن تحلیل کرد، موضوع امنیت و ریسک است که هرم‌وار و به طور نابرابر میان مردم جهان توزیع شده است، و نافذترین و قطعی‌ترین تمایز تحلیلی را در جامعه‌شناسی امروز پدید آورده است. پیمایش‌های مختلف جهانی، شیوع گسترده و احساسات رو به رشدی از عدم ثبات را در مقیاسی جهانی تأیید می‌کنند. در واقع، ناامیدی یک اپیدمی جهانی است، که تا قدر زیادی محصول سیاست‌های لیبرال جهانی شده پس از سقوط دیوار برلین است.
▬    هنگامی که دیوار برلین در سال ۱۹۸۹ سقوط کرد، گمان‌ها بر این بود که عصر لیبرال صلح، رفاه و ثبات گسترده به لطف گسترش ارزش‌های دموکراتیک و نیروهای بازار، آغاز شده است. اما خیلی سریع، و از سال ۱۹۹۷، اولین امواج عظیم آشفتگی در اقتصادی که به سرعت جهانی می‌شد بروز کرد و تا حال، دو موج عظیم و کوبنده دیگر، ابتدا در سال ۲۰۰۸، و سپس در سال ۲۰۱۶ جهان را درنوردیده است. بانک‌های بزرگ جهانی رو به ورشکستگی رفتند، بازار بزرگ مسکن در ایالات متحده و ممالک دیگر دچار افت شدید شدند، ارزهای مختلف دنیا با سطوح مختلفی از شکنندگی و بی‌ثباتی روبرو گردیدند، شورش‌های غذایی، خشونت‌های انتخاباتی، و قتل‌عام‌های بزرگ در حول و حوالی همین دوره اتفاق افتاد. عصر لیبرال، دنیای درخشانی را رقم نزد.
▬    در متن نابرابری درونی جوامع پیشرفته، این تشویش، قویاً ظهور کرده است که افزایش ناامنی اقتصادی با فزونی نابرابری و انقباض تأمین اجتماعی همراه شده است. شوک‌های اقتصادی، آزادی تجارت و تسریع در روند تولید و انتشار فنّاوری‌هایی که زمینه‌های فرهنگی آن هنوز مستقر نشده‌اند، امکان سازمان‌دهی پا به پای تقسیم کار جدید، تحریک متناسب تنوع اقتصادی و ایجاد مشاغل را محدود کرده است. بی‌ثباتی اقتصادی و شغلی، بی‌ثباتی سیاسی و در موارد خاص، خشونت جمعی را هم موجب می‌شود و همه این‌ها زمینه را برای یک دپرسیون و افسردگی فراگیر در جهان مهیا کرده است.
▬    این نگرانی‌ها با تهدیدات عالم‌گیر جدید تقویت شده است، که دیگر نمی‌توان حل و فصل آن‌ها را به سودجویی‌های فردی سپرد. تغییرات آب و هوایی تبدیل به یک چالش نسل جدید در سراسر جهان شده است. جالب این که موضوع کمبود آب در کشوری مانند انگلستان که با کاهش ۱۷ درصدی بارندگی، باز هم ۱۱۰۰ میلی‌متر بارندگی دارد، نیز دستپاچگی و اضطراب ایجاد می‌کند، و نتیجه آن شرایطی شبیه وضعیت فوق‌العاده سیاسی می‌شود و منجر به مقررات بسیار خاص می‌گردد: حمام بیش از «چهار دقیقه» ممنوع! و اگر با شلنگ، اتومبیل یا پنجره منزل را شستید، یک سوم درآمد ماهانه خود را به عنوان جریمه پرداخت خواهید کرد! حالا، این منابع جدید اضطراب هستند که به منابع پیشین اضافه می‌شوند.
▬    بازارهای مالی ناامن و جریان‌های سرمایه انباشت شده، از دیگر منابع نوین ناامنی به شمار می‌روند که سراسر جهان، و البته به تفاوت، اقشار گوناگونی از مردم را تهدید می‌کنند؛ این جریان‌ها تأثیر نامطلوب و غیر قابل پیش‌بینی خود را بر سرمایه‌گذاری مولد، رشد اقتصادی و ایجاد شغل در سرتاسر جهان ایجاد می‌کنند. از اوایل سال ۲۰۰۸، عدم انطباق فزاینده میان عرضه و تقاضا برای محصولات کشاورزی، منجر به ناآرامی شدید سیاسی در شماری از کشورها شد و مسأله امنیت غذایی را در دستور کار بین‌المللی قرار داد. ما با تهدیدهای مرکب مواجه هستیم، که نیروهای محرک آن‌ها چندان شناخته شده نیستند، و فراتر از کنترل سیاسی ملی و بین‌المللی عمل می‌کنند و از این رو، غیر قابل مقاومت به نظر می‌رسند.
▬    جهان، نیاز به سیاست‌گذاری‌های فعال‌تری دارد تا این ریسک‌های مرکب و جدید را مدیریت کند؛ زمینه‌های فرهنگی غنی، که مشارکت «ظرفیت»های عامه مردم را در فرآیندهای اجتماعی جلب نمایند، شانس بیشتری برای عبور از این شرایط بی‌ثبات را خواهند داشت. زمینه‌های فرهنگی و ارتباطی، نیاز اول است، و بازار آزاد، دیگر ایده مناسبی برای خودتنظیمی نخواهد بود. پس از سقوط دیوار برلین گمان می‌رفت که بازار آزاد نیروهای فعال و رقابت نامحدود و ریسک‌پذیر را آزاد می‌کند، و گمان می‌رفت که رونق حاصل از آن، فراگیر و نتیجه‌اش، پایدار خواهد بود؛ ولی پذیرش این ایده برای اغلب ممالک یک قمار بود، و نتایج خوبی به بار نیاورد. حالا دیگر همه می‌دانند که بازارها خودشان را تنظیم نمی‌کنند، و این مفهوم تنها برآمده از شهوت اقتصاددانان لیبرال است، تا شاید با صحنه‌ای محاسبه‌پذیر و قابل فهم روبرو شوند، که دست آخر هم نشدند و شهوت‌شان نیز ارضاء نگردید؛ و سپس، از کنار فوج فوج قربانیان این سیاست‌ها عبور کردند و شانه بالا انداختند و گفتند: «خب می‌خواستید لیبرال نشید!»

▀█▄  ۲. نولیبرالیسم؛ بازار ناامنی
▬    یک شیوه درک نولیبرالیسم آن است که موقعیت سیاست‌مداران نومحافظه‌کار دهه ۱۹۷۰ را به خوبی درک و تفسیر کنیم؛ این سیاستمداران، در مواجهه با جنبش‌های مردمی و پادفرهنگ، وقوع جنبش‌های اجتماعی آزادی‌بخش مختلف در سرتاسر جهان، و همچنین وقوع انقلاب اسلامی، متوجه شدند که لیبرالیسم نهایتاً مواهب موعود را به بار نمی‌آورد، و در نتیجه، دست به یک «معامله جدید» زدند، و «اشتیاق برای امنیت» را با «اشتیاق برای سود» تاخت زدند. تجربه سال‌های میان دو جنگ جهانی اول و دوم که غایت آن در ۱۹۲۹ نمودار شد، نشان داد که بازار آزاد لیبرال، بیش از آن که گرایش طبیعی به خودتنظیمی داشته باشد، گرایش قطعی و ثابتی به خودتخریبی دارد. پس، آن‌ها با همان روحیه، دریافتند که می‌توانند «امنیت» را مبنای معامله قرار دهند. حالا به جای «سود»، «امنیت» به رتبه نخست منابع کمیاب تبدیل شد، و پایه اصلی نابرابری و تعارضات اجتماعی قرار گرفت.
▬    توزیع امنیت، کم و بیش با همان الگوی توزیع سود انطباق داشت هر چند که مطلقاً قابل تقلیل به الگوی توزیع اقتصادی نبود؛ ایالات متحده امریکا، همچنان، بزرگ‌ترین منبع دفع خطر و بلاگردانی محسوب می‌شد. جریان از این قرار بود؛ قدرت‌های بزرگ‌تر که در درجه نخست، قدرت‌های امنیتی و سپس قدرت‌های اقتصادی بزرگ‌تر بودند و هستند، مخاطرات متوجه خود را به سمت محیط‌های پیرامونی احاله می‌کنند، و بدین ترتیب، یک مخاطره در ایالات متحده با ویرانی چند ملت در نقاط پیرامون جبران می‌گردد. حالا دیگر همه می‌دانند که وقوع هر ناامنی در امریکا و سپس کشورهای آنگلوساکسون و بعد سایر نقاط اروپا، با شدت چند برابر در کشورهای افریقایی و آسیایی «تلافی» می‌شود. دوباره رده‌بندی کشورهای جهان اول و جهان سوم (در نبود کشورهای جهان دوم یا بلوک شرق سابق) و جهان چهارم بر این مبنای جدید بازسازی می‌شود، و جهان چهارم، موقعیتی را به خود اختصاص می‌دهد که امیدی به توسعه امنیت و سایر مؤلفه‌های توسعه در آن نیست. سیاست‌های درمان شوک در کشورهای مرکزی و کمتر پیرامونی، از جنس تلافی است که بر سر کشورهای جهان چهارم فرود می‌آید و «موقتاً» مردم مرفه‌تر را آرام می‌کند. می‌گویم «موقتاً»، چرا که با توجه به الزامات ظهور جامعه شبکه‌ای و تحرک بالا، این امکان برای افراد یا گروه‌های کوچک در همه جهان پدید آمده است که متقابلاً ضرباتی به امنیت مرکز وارد کنند، ولی بوضوح این ضربات با واکنش‌های سهمگین مجازات می‌شوند.
▬    نکته دیگر در زمینه هرم توزیع امنیت در جهان امروز، مسأله نابرابری در «احتمال» بروز ناامنی یا همان چیزی است که اصطلاحاً به آن «ریسک / مخاطره محاسبه شده» می‌گویند. در واقع، مخاطرات در مرکز، بیمه‌های چربی به حساب مردم پیرامون به دست می‌آورند، طوری که جوامع مرکز می‌توانند از سطح عمومی بالاتری از ریسک‌پذیری برخوردار شوند. اینجا آن چه اهمیت دارد، نحوی مهندسی امنیت است. اصولاً مخاطرات، منجر به ناپایداری منفی می‌شوند، ولی امکان بیمه مخاطرات، آن هم به حساب دیگران، ناپایداری را کاهش می‌دهد. در کشورهای رأس هرم جهانی، مخلوطی از مکانیسم‌های عمومی و خصوصی برای اطمینان از حداکثر پوشش و حفاظت در مقابل مخاطرات با هم ترکیب شده‌اند؛ ولی در قعر هرم، چرخه‌های فقر و ناامنی است که با هم ترکیب می‌گردند، طوری که وقوع هر ناامنی و مصیبتی کشورها را به چرخه‌ای وارد می‌کند که خود به خود به وخامت بیشتر می‌گراید.
▬    با این حال، مدیریت ریسک، چالش ناامنی را برای تارک هرم یکسره از بین نمی‌برد، به این دلیل که وقوع و دامنه ناامنی‌ها چندان قابل پیش‌بینی و محاسبه نیست، و منابع جدید ناامنی مانند منابع بالقوه زیست-محیطی، می‌توانند مکانیسم‌های مختلفی را در جهت‌های غیرقابل پیش‌گویی فعال کنند. در نتیجه، امروزه مردم کشورهای مرکزی نیز نمی‌توانند چندان از زندگی خود راضی و نسبت به آن پر امید باشند. آمارهای مرگ و میر در اثر گرمای امسال ژاپن یا سونامی چند سال پیش، در ژاپن یا ایالات متحده، نشان می‌دهد که پای هیچ کس روی خاک سخت نیست، و سطوح مهمی از تعیین‌ناپذیری بر زندگی‌ها سایه افکنده است. یک نمونه دیگر از ناامنی‌های خاص تارک هرم جهانی، رویارویی آن‌ها با تکنولوژی و تبعات یکسره نوی آن‌هاست. ممالک مرکزی در خط مقدم رویارویی ما با تکنولوژی و تبعات آن قرار دارند که بشر در مورد آن‌ها هیچ پیشینه فرهنگی و تاریخی ندارد؛ در نتیجه در قبال آن‌ها آسیب‌پذیر است. نفس ظهور جامعه شبکه‌ای که بیش از همه کشورها، خود را در نقاط پیشرو نشان داد، یک شاهد مثال از این ناآرامی‌هاست.
▬    نهایتاً این که در چنین فضایی، کوشش نولیبرالیسم و روشنفکران وابسته به آن، در سست کردن دولت‌ها به عنوان نماد اراده ملی در کشورهای پیرامونی، بیشتر به دسیسه شبیه می‌شود. در حالی که دولت‌های نولیبرال غربی با الگوی رانلد ریگان در امریکا و مارگارت تاچر در بریتانیا، دولت‌های مقتدر و اقتدارطلبی به شمار می‌روند، ولی روشنفکران نولیبرال، در ممالک پیرامونی به کوچک‌سازی دولت تأکید می‌کنند، و این، آشکارا به مفهوم بی‌دفاع رها کردن مردم در مقابل توزیع نابرابر ریسک جهانی است. تهدیدهای پهن‌دامنه در دنیای امروز، بدون تمسک به اراده جمعی متبلور در دولت‌های کارآمد که بر تأمین و اشاعه تکنولوژی اصرار داشته باشند، تدارکات فرهنگی رویدادهای اجتماعی و سیاسی را جدی بگیرند، و ضامن حداقل‌های تأمین اجتماعی و توزیع فراغت شوند، میسر نیست. روشنفکران وابسته، در کشورهایی مانند کشور ما به نحیف‌سازی دولت تأکید می‌کنند، بدون آن که توجه داشته باشند که به این ترتیب، ملت در این شرایط بی‌دفاع رها خواهند شد.

▀█▄  ۳. از دست رفتن چشم‌انداز تکرار نسلی؛ ابهام کامل آینده
▬    یکی دیگر از منابع ناامنی مهم در دنیای امروز، نیمه‌عمر پایین نسل‌هاست. معیارهای تعریف و تشخیص نسل‌ها همواره بر حسب نسل‌های خانوادگی، نسل‌های فرهنگی، نسل‌های سیاسی، و نسل‌های اقتصادی متفاوت بوده است؛ ولی، امروز، در درون همین معیارها هم بر حسب بهره‌وری انواع تکنولوژی تمایزهای پیچیده‌ای به وجود آمده است. اصولاً وقتی انواع تفاوت‌های نسلی با هم در زمینه اجتماعی تلاقی می‌یابند، میزان پیچیدگی‌ها با هم ضرب می‌شوند، و وقتی این تفاوت‌ها در انطباق دوره‌های نسلی متفاوت با نسل‌های متفاوتی از تکنولوژی و خصوصاً فنّاوری‌های ارتباطی ضرب می‌شوند، حجم پیچیدگی عظیمی پدید می‌آید. بیان صریح مطلب این است که اگر در گذشته، فرزندان یک خانواده تقدیر نسبتاً مشترکی داشتند؛ یا اگر می‌شد یک دوره هشت ساله را به عنوان یک نسل سیاسی به حساب آورد؛ یا اگر می‌شد از نسل اقتصادی رفاهی و نولیبرال به عنوان دو روحیه اقتصادی متفاوت و یکدست، مبنایی برای تحلیل‌های اقتصادی ساخت؛ ولی، امروز، دیگر نمی‌شود به این سهولت یک چشم‌انداز نسلی نسبتاً با ثبات به افراد نشان داد تا افراد، کم و بیش برآورد روشنی از آخر و عاقبت خود داشته باشند. در عوض، امروز، باید آماده باشیم تا با ظهور هر نسل از فناوری جدید، و تأثیر گذاشتن آن بر ترکیب‌های نسلی خانوادگی و سیاسی و فرهنگی و اقتصادی، تنوع متعدد و تقریباً بی‌پایانی از انواع تقدیر در مقابل افراد گشوده شود، که طیف وسیعی از احتمالات را در مقابل آن‌ها باز می‌کند. آن‌ها دقیقاً نمی‌دانند که برای داشتن یک زندگی موفق باید چه بکنند؟ فضایی  که افراد، خانواده‌ها، میراث فرهنگی، بنگاه‌های اقتصادی و سامان‌های سیاسی بتوانند معنادار و محافظت کنند، دیگر وجود ندارد، و ابهام سر تا سر طول زندگی روزمره را به تاریکی کشانده است. آن‌چه برای توضیح این فضای مبهم لازم است، تقسیم کار فزاینده و پیچیده و در عین حال روشن، سطح بالایی از اعتماد، سرمایه‌گذاری دراز مدت در سرمایه فیزیکی، انسانی و اجتماعی، و استقبال معنادار از نوآوری و تغییر است. آیا این الزامات فراهم هست؟ یا هر روز بیشتر دور از دسترس می‌شود؟ ایجاد تعامل‌های مثبت میان انسان‌ها، میان انسان‌ها و سازمان‌ها، و میان انسان‌ها و تکنولوژی، در سال‌های اخیر بسیار دشوارتر شده  و در اغلب موارد که نه، بلکه در تمام موارد، به سمت معکوس میل کرده است.
▬    جهانی شدن زندگی اجتماعی، میزان این پیچیدگی را با تصاعد لگاریتمی بالا می‌برد. شوک‌های سیاسی، تجاری، و فرهنگی و همچنین تبادلات فوق‌العاده محصولات رسانه‌ای، با افزایش تجارت بین‌المللی و ضعف مفرط دولت‌های ملی، وقتی با فهم‌ناپذیری نسل‌ها و عدم تفاهم و همکاری آن‌ها برای ایجاد یک زندگی مستمر همراه شود، شرایط را به حداکثر ابهام می‌کشاند. جریان از این قرار است: هر نوجوان و جوانی، علم استقلال بر می‌دارد تا خودش متکفل زندگی‌ای که «دوست دارد» بشود. پیوسته در ارزیابی محیط، مشغول آزمون و خطاست، تا در حوالی میانه دهه دوم تا سوم زندگی متوجه می‌شود که در برآورد اغلب رویدادهای آینده دچار خطا شده است، و به قدر کافی آماده رویارویی با شرایط نیست. وقتی که می‌خواهد به خانواده بازگردد، می‌بیند که شرایط خانواده نیز شبیه هیچ تجربه فرهنگی پیشین نیست، و استقبالی از او نمی‌شود؛ نه تنها خانواده، بلکه هیچ نهاد اجتماعی دیگری از این میان‌سالان شکست خورده استقبال نمی‌کند.
▬    از دیدگاه تحلیل نسلی، پیشرفت دو چهره دارد؛ یک چهره آن، دمیدن به آزمندی‌های فردی برای تخلیه انرژی افراد در فاصله نوجوانی تا میان‌سالی است، و سوی دیگرش همت برای جبران وضع و حال بازنده‌های میان‌سال است که در شرایط فعلی، هیچ گاه به درستی دست نمی‌دهد. شواهد نشان می‌دهند که این وضعیت باعث تعمیق بی‌سابقه نابرابری در سطوح مختلف محلی و منطقه‌ای و جهانی می‌شود، و این نابرابری، خود بر احساس حرمان دامن می‌زند. نکته مهمی که در تحلیل اشکال نوظهور نابرابری وجود دارد این است که نابرابری، به طور مستقیم به آسیب‌پذیری فردی و بروز پرخاشگری نمی‌انجامد، بلکه می‌تواند در درون فرد محصور شود و از درون به تخریب امید فردی و پذیرش یک نحو «جهان‌بینی بدبختی» بینجامد، چرا که هیچ نوع حمایت اجتماعی وجود ندارد و فرد، همه پل‌های اجتماعی را پشت سر خود خراب کرده است.
مآخذ:...
هو العلیم

 

آخرین بروز رسانی در پنجشنبه, 04 فروردین 1401 ساعت 17:22

جستاری در شکاف میان امید اجتماعی و امید فردی The Gap between Social Hope and Individual Hope; An Essay

فرستادن به ایمیل چاپ

دکتر حامد حاجی‌حیدری؛ ادامه مطلب...فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬ در یک تلقی روان‌شناختی، ناامیدی/Hopelessness، اقسامی دارد که همه انواع آن به بن‌بست شخصی منتهی نمی‌شود:

۱. حس بی‌ارزش بودن؛

۲. حس ناتوانی؛
۳. حس عن‌قریب مردن؛
۴. حس بیگانگی و جدایی از دیگران؛
۵. حس فراموش‌شدگی؛

۶. حس سرکوب‌شدگی؛
۷. حس تحمل محدودیت و مقهوریت؛
۸. حس در اسارت گیر کردن؛
۹. حس گیر کردن میان بی‌کفایت‌ها یا احمق‌ها.

▬ در این نوع‌شناسی نه‌گانه از ناامیدی، پنج تیپ اول، حامل مفهوم فروریختن بیمارگون درونی بیمار است، ولی چهار نوع دیگر، نشان‌گر وضعیتی است که می‌توان آن را «شکاف امید اجتماعی و امید فردی» تعریف کرد. در این چهار حالت، شخصیت مسأله‌دار، به کفایت درونی خود باور دارد، ولی محیط را مناسب تحقق این کفایت نمی‌شمرد. در این حالت، بلندپروازی‌های فردی در عین نقد تند بیرونی حفظ شده است، و بیشتر نشان‌گر نحوی مکانیسم دفاعی برای مصون ماندن از محیطی است که عمیقاً نامساعد قلمداد می‌شود. این حالت بیشتر نحوی ناامیدی اجتماعی است تا فردی. عوامل متعددی در شکل‌گیری این وضع می‌توانند دخیل باشند؛ روشنفکری‌ای که با ترسیم اتوپیای «دیگر»، وضع اجتماعی محلی و بومی را نامطلوب اعلام می‌کند؛ رقابت‌های دموکراتیک کثرت‌گرا که فارغ از سیاه‌نمایی وضع فعلی قوام نمی‌یابد؛ فرآورده‌های فرهنگی «امپریالیستی» که ملل پیرامونی را به عنوان غیریت متروپل تعریف می‌کند؛ ژورنالیسم متعارف که به ارزش‌های خبری منفی تأکید دارد؛ و...
▬ امروز در جهانی زندگی می‌کنیم که هم شدیداً بی‌ثبات و متغیر است، و به همان اندازه، بی‌ثبات نمایانده می‌شود. در واقع، اگر به صفحه اول هر روزنامه نگاه کنید، احساس می‌کنید که ما در بدترین حالت زندگی می‌کنیم: جرم، آشوب، توده‌های محروم، فقر مطلق، فروپاشی بازارهای سهام، جنگ‌های بی‌پایان، ویرانگری بلایای طبیعی، همه این‌ها محیط ما را در یک وضعیت هشدار جلوه‌گر می‌سازد. ما به طور منظم، با پیام‌های عذاب و بدبختی محاصره شده‌ایم. ما، هم‌صدا با تیپ روزنامه‌نگار، وضعیت غم و اندوه، ناپایداری و آسیب‌دیدگی را تصدیق و ترویج می‌کنیم، در غیر این صورت به نظر خواهد رسید که از مرحله پرت هستیم. به نظر می‌رسد که فرصت‌های کمی برای تأمین احساس تعلق، رفاه، صلح، و امنیت وجود دارد که ارزش زندگی را به ارمغان می‌آورد.
▬ در این سیاه‌نموده‌شده‌ترین فصل‌های تاریخ بشر که زیر آوار ژورنالیسم شبکه‌های اجتماعی در حال مدفون شدن است، اعتماد دولت‌ها یا سایر نهادهایی که به نحو تاریخی امید ایجاد بهبود در احوال انسانی به آنان می‌رفت، تخریب شده‌اند. مشارکت سیاسی و مدنی رو به کاهش است، چرا که دیگر باوری به ثمربخشی سیاست وجود ندارد. در بیشتر کشورهای صنعتی، بسیاری از مردم موفق می‌شوند تا ثروت بسیار زیادی در زندگی به دست آورند، ولی ارزیابی مثبتی از زمانه ندارند، لااقل به این خاطر که نهادهای تاریخی که در گذشته هدف کاربست زندگی را معلوم می‌کردند، دیگر قابل اعتماد نیستند و در نتیجه، در اصل هدف زندگی ابهام به وجود آمده است. پس، فرد خود را کارآمد در درک شرایط روزگار و تدارک ثروت می‌داند، ولی به اهداف اجتماعی برای هزینه‌کرد این ثروت باور ندارد.
▬ در این فضا بود که باراک اوباما در سال ۲۰۰۸ به اتکاء کتاب پرفروش «جسارت امید: اندیشه‌هایی پیرامون بازپس‌گیری رؤیای آمریکایی»، رئیس‌جمهور امریکا شد. پیروزی او، عملاً به معنای پیروزی شعار جستجوی امید بود. پوستر تبلیغاتی اوباما، شامل پرتره کلوزآپ او بود که به دور دست می‌نگریست و واژه HOPE با حروف درشت کل ذیل پوستر را پوشانده بود. در ایران نیز، در انتخابات ۱۳۸۴/۲۰۰۵، دکتر علی لاریجانی شعار انتخاباتی خود را «دولت امید» قرار داد. هر چند او پیروز انتخابات نشد، ولی هشت سال بعد، در انتخابات ۱۳۹۲/۲۰۱۳، دکتر حسن روحانی، با شعار «دولت تدبیر و امید» موفق به کسب آراء شد.
▬ به موازات این جستجوهای اجتماعی و سیاسی برای امید که مذبوحانه مانده‌اند، به نحو متمایزی، دانش و حرفه گسترده‌ای با هواداران و دنبال‌کنندگان بسیار پدید آمده است با عنوان «مهارت‌های پیشرفت شخصی / Self-Improvement Skills». این مهارت‌های در جهان و ایران طرفداران بسیاری دارد، و طی دو دهه اخیر، هیچ‌گاه به نظر نرسیده است که از رونق این حیطه کاسته شده باشد. چهره‌های بزرگ و الهام‌بخشی مانند برایان تریسی، استیو جابز، بیل گیتس، ایلان ماسک، یا ... ، رهبران جهانی مهارت‌های پیشرفت شخصی به شمار می‌روند، و به لحاظ شهرت و نفوذ بر چهره‌های سیاسی پیشی گرفته‌اند.
▬ مضمون این آموزش «مهارت‌های پیشرفت شخصی»، اغلب درون‌گرا و ضداجتماعی هستند، و کمتر اجتماع‌گرا. طی این آموزش‌ها، ضمن به رسمیت شناختن محیط اجتماعی ریسک‌بار و ناامن، به افراد توصیه می‌شود که زندگی اجتماعی را ترک کنند و به درون توجه نمایند. برای بررسی این موضوع، مطالب مندرج در بخش پیشرفت شخصی، وبگاه پرمخاطب «زومیت/www.zoomit.ir» را در تاریخ ۹۷۰۵۲۶ بررسی کردیم و مقالاتی را که به موضوع نحوه واکنش به محیط و شرایط نامساعد ارتباط داشت را به لحاظ مضامین بررسی کردیم. در مجموع، ۲۶۶ مضمون استخراج شد. از این تعداد، ۲۱۹ مضمون، ضد اجتماعی و ضد ارتباط، یا لااقل درون‌گرایانه بود، و تنها ۴۷ مضمون، به برقراری ارتباط و زندگی اجتماعی ناظر بود.
▬ محتوا و فهرست این مضامین نشان دهنده ابعاد و جنبه‌های قابل تأمل این شکاف میان امید فردی و امید اجتماعی است. هر چند که نقل این مضامین استخراج شده برای منظور این جستار کافی است، اما، بحث در محتوای تک تک این مضامین در حوصله جستار نمی‌گنجد، و با طرح فهرست مضامین استخراج شده، جستار را خاتمه می‌دهیم و پردازش و تحلیل بیشتر را به مطالعات بعدی می‌سپاریم:

░▒▓ مضامین ضداجتماعی
۱. برای پیشرفت گاهی نیاز است به دیگران بی‌توجه باشید؛
۲. به عرف اجتماعی بیش از حد بها ندهید؛ مقاصد عملی این حد را معلوم می‌کند؛
۳. از تلاش برای دوست شدن با همه دست بکشید؛
۴. شهامت آن را داشته باشید که افراد ضعیف را از زندگی خود بیرون کنید؛
۵. بدون توجه به احساسات و نیازهای خود، کوشش نکنید که دیگران را راضی و خشنود نگه‌دارید؛
۶. معاشرت با افراد تهدیدگر را کنترل کنید؛
۷. از کسانی که به غرور شما آسیب می‌زنند دوری کنید؛ مشخصه این افراد آن است که به خودشان هم احترام نمی‌گذارند؛
۸. از معاشرانی که خصلت انگلی دارند پرهیز کنید. آن‌ها، به سمت شبکه انسانی شما شیرجه می‌زنند تا به اهداف خود برسند. نهایتاً کاری می‌کنند که احساس پوچی کنید؛
۹. اغلب، فرضیات نادرستی از انتظارات دیگران داریم؛ قواعد دست و پا گیر مسؤولیت در قبال دیگران را از سر راه بردارید؛
۱۰. اگر خود را در موقعیت بدی با دیگری دیدید که قادر به ادامهٔ آن موقعیت نیستید، با خودتان صادق باشید و ارتباط را قطع کنید؛
۱۱. اگر محیط شما به گونه‌ای است که احساس می‌کنید از شما سوءاستفاده می‌شود، در اولین فرصت محیط را ترک کنید؛
۱۲. اینکه چگونه به نظر می‌رسید نباید تمرکز اصلی را منحرف کند؛
۱۳. بعد از درگیری در محیط تنش، به مدت چند دقیقه از محیط دور شوید؛
۱۴. در محیطی که نادیده گرفته می‌شوید، نمانید؛
۱۵. به یاد داشته باشید که در عصر رسانه‌های اجتماعی و رقابت‌های فوق‌العاده بالا، فردی که مرعوب او شده‌اید، ممکن است خود واقعی‌اش را نشان نداده باشد؛
۱۶. دوری کردن از ماجراهای مربوط به اطرافیان شما باعث می‌شود تنها روی کار خود تمرکز کنید/ مراقب مشکلات شخصی خود باشید؛
۱۷. «نه» گفتن را تمرین کنید؛
۱۸. زیاد به دیگران خوبی نکنید، در عوض، کارهایی بکنید که منجر به رفتار درست دیگران شود؛
۱۹. سروصدای اطرافتان را کاهش دهید؛
۲۰. معروف شدن را فراموش کنید؛ معروف شدن نان نمی‌شود؛
۲۱. یکی از بدترین کارهایی که می‌توانید برای پیشرفت شخصی خود انجام دهید این است که خود را با دیگران مقایسه کنید.

░▒▓ مضامین درون‌گرا
۲۲. اختلاف انتظارات و حقیقت، ریشهٔ تمامی زجر کشیدن‌های ما است؛ مراقب انتظارات خود و سطح آن‌ها باشید؛
۲۳. «اولویت‌بندی» را فراموش نکنید/ با کارها و رویدادها مسطح برخورد نکنید؛
۲۴. «چه کاری بهترین اقدام در شرایط کنونی است؟»؛ یادآوری گذشته یا نگرانی آینده جلوی تمرکز بهینه را می‌گیرد؛
۲۵. «چه می‌شد»‌ها را به «من می‌توانم» تبدیل کنید؛
۲۶. «روزهای بد» را فراموش کنید؛
۲۷. «فکر بیش‌ازحد» را محدود کنید؛
۲۸. اجازه ندهید «موانع» شما را تعریف کنند؛ «به خودتان یادآوری کنید که وضعیت، شما را تعریف نمی‌کند»؛
۲۹. احساس ناامنی باعث می‌شود ما بیش‌ازحد به فاکتورهای خارجی نظیر تحسین دیگران وابسته باشیم. سعی کنید از شرایط توأم با احساس ناامنی خارج شوید؛
۳۰. احساس نارضایتی را به رضایت تبدیل کنید؛
۳۱. از اشتباه، شکست، چالش و عدم قطعیت نترسید. چنین مواردی اجتناب‌ناپذیر هستند؛
۳۲. از تجسم کمیک استفاده کنید؛
۳۳. از ذهنیت «کمبود و فقدان» به ذهنیت «وفور» برسید؛
۳۴. از زیاد فکر کردن در مورد مسائل اجتناب کنیم؛
۳۵. از فاجعه‌پنداری بپرهیزید؛ این سبک تفکر بسیار قدرتمند است و توان انجام اقدامات هدفمند را کاملاً از بین می‌برد؛
۳۶. از کمال‌گرایی غیرواقع‌بینانه بپرهیزید. مسائل را اولویت‌بندی کنید و به هر رده به اندازه اهمیت‌اش حساسیت به خرج دهید؛
۳۷. از مرخصی و سفر برای انرژی گرفتن بهره بگیرید؛
۳۸. استراحت کنید؛
۳۹. اشتباهات خود را بپذیرید؛
۴۰. اشتغال به پروژه‌های بلندمدت که بیش از تهدید بودن، چالش باشند، موجب انعطاف‌پذیری و ارتجاع بهتر در زندگی می‌شوند؛
۴۱. اصرار بر «محق بودن» را کنار بگذارید؛
۴۲. اضطراب مهم‌ترین عامل کاهش بازدهی است؛ آن را کنار بگذارید؛ اگر نمی‌توانید، لااقل زمان خاصی را به نگرانی اختصاص دهید؛
۴۳. اغلب مردم دوست دارند در شرایط فعلی خود باقی بمانند، زیرا، نمی‌دانند در دنیای جدید چه چیزی منتظر آن‌ها است؛
۴۴. افراد با سطوح بالای استرس، نرخ مرگ بالاتری داشتند، اما، تنها درصورتی‌که معتقد بودند استرس برای سلامتی آن‌ها مضر است؛
۴۵. افراد بسیار کمال‌گرا با تعیین استانداردهای بیش از حد افراطی برای خود، به پیشواز شکست خوردن می‌روند؛
۴۶. از نقاط قوت شخصیت خود استفاده کنید؛
۴۷. آرزوهای بزرگ داشته باشید؛
۴۸. با موضوعات بی‌اهمیت، خود را خسته نکنید؛
۴۹. به اندازه کافی بخوابید؛
۵۰. به خودتان پاداش بدهید؛
۵۱. بهانه‌تراشی نکنید؛
۵۲. پول را برای تجربه‌ها هزینه کنید و نه برای اجناس؛
۵۳. در مکالمات عمیق و معنادار شرکت کنید؛
۵۴. دم را غنیمت بشمارید؛
۵۵. ذهنیت رشد را در خود تقویت کنید؛
۵۶. زمانی را به تنهایی سپری کنید؛
۵۷. زمانی را در طبیعت سپری کنید؛
۵۸. قدردانی خود را بیان کنید؛
۵۹. مثبت اندیش باشید؛
۶۰. مراسم صبحگاهی داشته باشید؛
۶۱. اگر مشغله دارید، اما، عجله نکنید؛
۶۲. مشکلات را هم‌چون چالش‌های زندگی ببینید؛
۶۳. مواظب خودتان باشید؛
۶۴. هر روز مراقبه و مدیتیشن کنید؛
۶۵. افراد مثبت خودآگاهی و انعطاف بالایی دارند. آن‌ها قادرند افکار منفی که از ناخودآگاه سرچشمه گرفته و به طور خودکار به ذهنشان خطور می‌کنند را به محض پدیدار شدن، تشخیص دهند و متوقف کنند؛
۶۶. افرادی که روزانه در حدود ۱۱۰۰۰ قدم پیاده‌روی می‌کنند، نسبت به افرادی که ۷۰۰۰ قدم طی می‌کنند، پرخاشگری کم‌تری نسبت به اعضای خانواده‌شان دارند؛ هم‌چنین، کم کردن ۵۸۷ کیلوکالری اضافی، بدرفتاری را کاهش می‌دهد؛
۶۷. افزایش کمال‌گرایی جامعه مدار، بستری مناسب را برای ابتلا به تمام بیماری‌های روانی در جوانان ایجاد می‌کند؛
۶۸. افکار منفی را رفته رفته کنترل کنید تا تعداد تکرار آن‌ها به مرور زمان کاهش پیدا کند؛
۶۹. اگر از پس، هزینه‌های مشاوره بر نمی‌آیید، به یک گروه پشتیبانی اینترنتی مراجعه کنید؛
۷۰. اگر صدای درونی شما، می‌گوید وقت آن رسیده است که دست به اقدام بزنید و رؤیای خود را پیگیری کنید، حتماً این کار را انجام بدهید؛
۷۱. اگر همیشه انتظار دارید تحسین و احترام دریافت کنید، یا زیاد ناامید می‌شوید، یا دائماً احساس بی‌قراری می‌کنید، بیش‌ازحد مضطربید؛ به یک پیاده‌روی طولانی بروید یا نفس‌های عمیق بکشید؛
۷۲. اهداف مشخصی داشته باشید؛
۷۳. اهداف را واقع‌بینانه تعیین کنید؛
۷۴. اهدافی سالم‌تر از بی‌عیب و نقص بودن هم وجود دارد؛ به اتمام رساندن از بی‌عیب و نقص انجام دادن بهتر است؛
۷۵. اینکه بتوانیم فرصت‌های جدید را در مشکلات پیدا کنیم کار آسانی نیست و توصیه می‌شود از یک مربی یا درمانگر کمک گرفته شود؛
۷۶. آتش اشتیاق خود را شعله‌ور کنید؛
۷۷. آرامش ذهن را در خود پرورش دهید: افکار منفی را با شناسایی به چالش بکشید؛
۷۸. آزادانه در مورد هر مسأله‌ای نظر ندهید؛
۷۹. آنچه دوست دارید، انجام دهید و آن‌چه انجام می‌دهید، دوست داشته باشید؛
۸۰. با اطمینان، مصمم و خالصانه صحبت کنید؛
۸۱. با تمایلات منفی بجنگیم. این کار با مهار انعطاف مغز امکان‌پذیر است؛ یعنی، به مغزمان می‌آموزیم که الگوهای مثبت بیشتری را به طور خودکار بیافریند؛
۸۲. با رسیدن به هر مرحله رشد به خودتان جایزه بدهید؛
۸۳. با روشی مناسب، صحبت کردن با خود را تمرین کنید. صحبت کردن با خود، آرامش و کنترل شخصی را به شما القا می‌کند. این فرایند احترام به خود و مسؤولیت‌پذیری مناسب را در شما تقویت می‌کند؛
۸۴. با موسیقی آرامش را به دست آورید؛ موسیقی را دست کم نگیرید؛
۸۵. با هوشیاری و آرامش غذا بخورید. یعنی، از مزه، ساختار و نحوهٔ سرو شدن خوراکی که می‌خورید لذت ببرید؛
۸۶. بازخوردهای منفی را مدیریت کنید و نگذارید که سیل شوند؛ سیل را به این ترتیب، متوقف کنید: «متوجه نمی‌شوم. لطفاً با مثال برایم توضیح بدهید»؛ «چرا این موضوع را زودتر به من نگفتید؟»؛ «ای کاش زودتر از این موضوع مطلع می‌شدم. اکنون، چه کاری از دست من برمی‌آید؟»؛ «برنامه من برای جلوگیری از چنین اشتباهی در آینده این است که... »؛ «این اشتباه هرگز تکرار نخواهد شد»؛
۸۷. باید تلاش کنید تا به جایی که می‌خواهید برسید؛
۸۸. باید خطر کنید تا موفق شوید؛
۸۹. باید خودتان با همان صدای منحصربه‌فرد و سبک برقراری ارتباط، مسؤول خودتان باشید؛
۹۰. ببینید چه چیزهایی در کنترل شما است و روی همان‌ها تمرکز کنید؛
۹۱. برای آرامش خود، حساب جداگانه‌ای باز کنید، و برای این کار، وقت و هزینه صرف کنید. ممکن است مدتی بدوید، یا در فضای آزاد بنشینید، یا سریال موردعلاقهٔ خود را از تلویزیون ببینید؛
۹۲. برای تبدیل شدن به فردی مثبت، خود را از نو برنامه‌ریزی کنید؛
۹۳. برای رسیدن به هدف باید خود را از محدودهٔ «عافیت‌طلبی» خارج کنید؛
۹۴. برای عملکردهایتان عناوین دهان‌پرکن بسازید؛
۹۵. برای موفق بودن کافی نیست که موفق به نظر برسید؛ خیلی تو کار قر و پز نباشید؛
۹۶. برای واکنش نشان دادن، عجله نداشته باشید؛ برای خریدن وقت، یک اقدام نمادین انجام دهید؛
۹۷. بررسی زندگی افراد مشهور نشان می‌دهد که نرمال یا مرفه بودن زندگی، دلیل موفقیت نیست، بلکه بر عکس؛ آن‌ها اغلب زندگی دشواری داشته‌اند؛ سختی زندگی «توان سازگاری و انعطاف» را در آن‌ها پرورده است؛
۹۸. برنامه خود را بنویسید و نگذارید در ذهن بماند؛
۹۹. برنامه کاری روشن و شفاف داشته باشید و نگذارید محیط در آن اخلال ایجاد کند؛ قدری کمتر به محیط متعهد باشید؛
۱۰۰. برنامه‌ریزی کنید، اما، به اندازه؛
۱۰۱. بزرگ‌ترین چالش، شروع کارها است، نه انجام آن‌ها؛
۱۰۲. به ایده کلی تمرکز کنید و از تأکید بر جزئیات خلاص شوید؛
۱۰۳. به جای آن‌که غر بزنید و ناله کنید، سعی کنید بفهمید شما چه مشکلی را می‌توانید حل کنید؛
۱۰۴. به خودتان بگویید انسان، به ذات انسان بودنش خالی از اشتباه نیست. خیلی پایین نیستید؛ شاید شما از اشتباهات دیگران آگاهی نداشته باشید؛
۱۰۵. به خودتان یادآوری کنید که همهٔ انسان‌ها، ازجمله شما، عیوب و کاستی‌های خاصی دارند؛
۱۰۶. به دنبال معناهای دیگری از زندگی باشید و به آن تنوع ببخشید؛
۱۰۷. به کارآیی تمرکز داشته باشید؛ رفتارها و واکنش‌های احساسی، هیچ پیامد مثبتی برای جایگاه شغلی شما نخواهد داشت؛
۱۰۸. به ندای درون خود گوش دهید و با خودتان راه بیایید؛
۱۰۹. به واژهٔ «کافی» توجه کنید؛
۱۱۰. به وجود آمدن تنش، امری کاملاً طبیعی است؛
۱۱۱. به یاد داشته باشید که رضایت واقعی از درون نشأت می‌گیرد؛
۱۱۲. بهترین راه برای جلوگیری از عمق یافتن نگرانی‌ها در ذهن شما این است که خود را مشغول نگه‌دارید، بویژه فعالیت‌هایی که از آن‌ها لذت می‌برید؛
۱۱۳. به‌منظور شناخت خودتان با یک مربی یا درمانگر کار کنید؛
۱۱۴. بیش از حد کمال‌گرا نباشید: «یه قدری کمتر اشکالی ندارد»/ «لازم نیست برای رسیدن به موفقیت، بهترین باشیم»؛
۱۱۵. بیشتر به اعمال ثمربخش فکر کنید تا خیر و شر؛
۱۱۶. بیشتر مردم همیشه در مسابقهٔ بهترین بودن به سر می‌برند، اما، آیا این تلاش بی‌وقفه، ارزش بیشتری به زندگی آن‌ها می‌بخشد؟؛
۱۱۷. بیشتر مواردی که ما نگرانشان هستیم، هرگز اتفاق نمی‌افتند؛
۱۱۸. پیاده‌روی آرامش‌بخش است؛
۱۱۹. پیشاپیش هیچ روزی را «بد» ندانید؛
۱۲۰. پیشرفت‌ها و پیروزی‌های خود را مرور کنید و ادامه دهید... ؛
۱۲۱. پیشنهاد می‌شود «بایدها» را به «ترجیحات» و «توانایی‌ها» تبدیل کنید؛
۱۲۲. پیوند با لحظهٔ حال. اگر برایتان دشوار است و هم‌چنان به گذشته و آینده کشیده می‌شوید، حیوانات و کودکان را به یاد بیاورید که چگونه در دنیای واقعی رفتار می‌کنند؛
۱۲۳. ترس از شکست می‌تواند شما را متوقف کند؛ درگیری میان موفقیت و شکست شما را در مراحل میانی گرفتار می‌کند؛ از شکست نهراسید و پس از مشورت به هدف تمرکز کنید: «شد شد-نشد نشد»؛
۱۲۴. ترس‌های درونی خود را بشناسید و با آن‌ها مقابله کنید؛
۱۲۵. ترکیب آگاهی و خود-دلسوزی برای انعطاف‌پذیری ضروری است؛
۱۲۶. تغییر را شروع کنید؛
۱۲۷. تفریح کنید؛
۱۲۸. تله‌های تفکر، الگوهایی غیر منعطف هستند که باعث می‌شوند شما اطلاعات ضروری را از دست بدهید. رایج‌ترین تله‌های فکری عبارت‌اند از: نتیجه‌گیری سریع (فرضیه ساختن بدون اطلاعات مرتبط)، ذهن‌خوانی (نسخه‌ای از نتیجه‌گیری که در آن، فرد خودش را از افکار دیگران باخبر می‌داند و بر همین اساس اقدام می‌کند)، تفکر همه‌یاهیچ (سیاه‌وسفید دیدن ماجرا و عدم اعتقاد به طیف خاکستری)، شخصی‌سازی (همه‌چیز تقصیر من است)، فرافکنی (همه‌چیز تقصیر شما است). تله‌های فکری اجازه نمی‌دهند که دید سالمی به مسائل داشته باشید و درنتیجه مانع از انعطاف‌پذیری شما می‌شوند؛
۱۲۹. تمرین کنید، اما، به اندازه؛
۱۳۰. توانایی‌های ما، غیرقابل تغییر نیست و استراتژی جدید می‌توانند ظرفیت درونی ما را افزایش دهند؛
۱۳۱. چالش را به بخش‌های کوچک‌تری تقسیم کنید؛ بسیاری از چالش‌های بزرگ؛ در واقع، مجموعه‌ای از چالش‌های کوچک‌ترند. حل کردن هر یک از ریزمشکلات بسیار ساده‌تر می‌شود؛
۱۳۲. چرخهٔ مثبتی در زندگی‌تان ایجاد کنید/ نگذارید که بدی‌ها بدی‌ها را به وجود آورند؛ به خوبی‌ها پر و بال بدهید؛
۱۳۳. چند روش برای ریلکس کردن را یاد بگیرید و خود را به آن عادت دهید؛
۱۳۴. حالات خود را یادداشت کنید، تا درک و، حتی، کنترل بهتری بر خود داشته باشید؛
۱۳۵. حد و مرز تعیین کردن، نه گفتن، لغو کردن، ترک کردن، تقاضای کمک کردن؛
۱۳۶. حریمتان را مشخص کنید؛ خط قرمزها را برای اطرافیان آشکار کنید؛
۱۳۷. خارج شدن سریع از محیط تنش؛
۱۳۸. خلوت کنید و از موقعیت فعلی خود فاصله بگیرید از دور به موقعیت خود بنگرید؛ موفقیت را بازتعریف کنید؛
۱۳۹. خواب خوب و ورزش منظم، رازهای زندگی سالم‌اند؛
۱۴۰. خودتان را با دیگران مقایسه نکنید؛
۱۴۱. داشتن یک روتین مشخص، حتی، یک وضع غیر دلخواه را نیز قابل مدیریت می‌کند؛ تا می‌توانید درصد بیشتری از برنامه خود را به روتین تبدیل کنید؛
۱۴۲. در زمان حال بودن مهم است؛
۱۴۳. در طول چالش‌ها و ناسازگاری‌ها، تفکری پویا و مناسب داشته باشید؛
۱۴۴. در لحظه واکنش نشان ندهید؛
۱۴۵. در مورد توانایی‌های خود واقع‌بین باشید، تا بدانید که نیاز به کسب چه مهارت‌هایی دارید؛
۱۴۶. در مورد هر اقدام، اول، اطلاعات جمع‌آوری کنید؛ شناسایی... شناسایی... شناسایی. همیشه حداقل راه سریع و ارزان برای شناسایی هست؛
۱۴۷. در وقت خشم، به ترشح آدرنالین توجه کنید؛ و از آن برای یک اقدام مثبت استفاده کنید؛
۱۴۸. در هر روز، تنها تعداد کمی وظیفه را انجام دهید؛
۱۴۹. دستاوردها و ویژگی‌های مثبت خود را مرور کنید تا توانایی‌ها و اعتمادبه‌نفس شخصی خود را بازیابید؛
۱۵۰. دوش هوشیارانه بگیرید، مثلاً، توجه خود را به آب گرمی که به روی بدن ریخته می‌شود معطوف کنید و بوی صابون و شامپو را به خوبی حس کنید؛
۱۵۱. دیدگاه ما به واقعیت، بخشی واقعیت است؛ آن را بهبود ببخشید؛
۱۵۲. ذهن، تنبل است؛ اغراق ذهنی در مورد حجم کاری باعث افزایش استرس و نهایتاً افسردگی می‌شود. دقیقاً محاسبه کنید که چقدر کار می‌کنید؛
۱۵۳. رفتارمان توسط آینده‌نگری، میل و شجاعت مدیریت خواهد شد؛
۱۵۴. روی اموری متمرکز شوید که با تغییرات کوچک می‌توان آن‌ها را بهبود داد. در این صورت، برای تغییرات بزرگ‌تر انگیزه پیدا می‌کنید؛
۱۵۵. روی بهترین ویژگی‌ها و قابلیت‌هایی که دارید متمرکز شوید؛
۱۵۶. رویکرد خود را از عافیت‌طلبی به اصالت سرسختی تغییر دهید. به گیاهان فوق‌العاده‌ای فکر کنید که در خاک واقعاً خشک روئیده‌اند و بسیار زیبا هستند؛
۱۵۷. زبان بدن مناسبی به کار ببرید؛
۱۵۸. زمان منبعی محدود است و شما باید کاملاً برنامه‌ریزی کنید؛
۱۵۹. زمانی که در شرایط بسیار سخت و ناامیدکننده به سر می‌بریم، می‌توان آگاهانه تصمیم گرفت و با برخی تغییرات کوچک، فضای زندگی را کمی روشن‌تر کرد. یک ضرب‌المثل بودایی می‌گوید: «درد اجتناب‌ناپذیر است، اما، آسیب دیدن اختیاری است»؛
۱۶۰. زیاد حساس نشوید؛
۱۶۱. سعی کنید در مشکلات توجه خود را به سمت وضع نهایی مطلوب و ذی‌نفعان مثبت آینده استقامت تغییر دهید؛
۱۶۲. شاد بودن به تلاش نیاز دارد؛
۱۶۳. شجاعت عاطفی خود را بالا ببرید. برای این منظور، خود را درگیر کارهای سخت کنید؛
۱۶۴. شکست، نشانهٔ ضعف نیست؛
۱۶۵. شنیدن هوشیارانه را تمرین کنید. یعنی، شنیدن صحبت‌های دیگران بدون داوری یا تفسیر را تمرین کنید؛
۱۶۶. شوخ‌طبعی کنید؛
۱۶۷. صبر: به این فکر کنید که اوضاع این‌طور باقی نمی‌ماند و اگر فرصت بدهید، روبه‌راه خواهد شد؛
۱۶۸. عبارات تأکیدی مثبت را یاد بگیرید و در کاربرد آن‌ها مهارت بیابید؛
۱۶۹. فراموش نکنید که مسؤولیت‌پذیری نه باید بیش از حد زیاد و نه بیش از حد کم باشد. مسؤولیت‌پذیری بیش از حد عواقبی هم‌چون آسیب‌پذیری در انجام آن‌ها را به دنبال خواهد داشت؛
۱۷۰. فرآیندهای بهبود یک‌شبه اتفاق نمی‌افتند و کمی زمان می‌برند؛
۱۷۱. فکر خود را با صدای بلند و واضح بیان کنید؛
۱۷۲. فهرستی از مهم‌ترین بهبودهایی را که می‌خواهید داشته باشید تهیه کنید؛
۱۷۳. قدری غذا درست کنید. غذا درست کردن، شما را آرام می‌کند؛
۱۷۴. کارآمدی بالا، خود را در طراحی استراتژی‌های سازگار کننده نظیر برنامه‌ریزی، بازخورد مثبت و پذیرش واقعیات نشان می‌دهد؛
۱۷۵. کتاب بخوانید، و از گرفتار شدن در تلهٔ فکر «تنهایی» رهایی یابید؛
۱۷۶. کدام قسمت محیط شما می‌تواند جذاب‌تر شود؟؛
۱۷۷. کمال‌گرایی در میان جوانان در حال افزایش نگران کننده‌ای است؛ عمدتاً به این دلیل است که به گفته سازمان بهداشت جهانی، شمار قابل توجهی از جوانان در سراسر جهان از افسردگی جدی یا اختلالات اضطرابی رنج می‌برند؛
۱۷۸. گاهی اوقات شرایط دشواری که «وحشتناک و افتضاح» به نظر می‌رسند، شما را به مسیر بهتری هدایت می‌کنند. آن‌ها به شما یاد می‌دهند که در چنین شرایطی، چگونه عمل کنید. اگر متوجه باشید که چالش‌ها، فرصتی برای یادگیری در اختیار شما قرار می‌دهند، برای آن‌ها ارزشی غیرمکشوف قائل می‌شوید؛
۱۷۹. گذشته را فراموش کنید؛ «گذشته‌ها گذشته»؛
۱۸۰. مدرک دانشگاهی را فراموش کنید؛ مدرک دانشگاهی دلیل کافی برای موفقیت نیست؛
۱۸۱. مراقب تفکراتی که انعطاف ذهنی را تضعیف می‌کنند باشید و از آن‌ها دور باشید؛
۱۸۲. مراقب حواس‌پرتی‌ها باشید؛
۱۸۳. مردی و کاری: با این که کارهای زیادی برای انجام دادن دارم، تنها می‌توانم روی یکی از آن‌ها تمرکز کنم. با این کار احساس بهتری هم خواهم داشت؛
۱۸۴. مصرف قهوه را کمتر کنید و بیشتر چای بنوشید؛ در آرامش مؤثر است؛
۱۸۵. مطالعه کنید و در میان کتاب‌ها افراد هم‌فکر را شناسایی کنید و با آن‌ها طرح رفاقت مجازی بریزید؛
۱۸۶. مقابله با افکار منفی به کمک روانشناسی؛
۱۸۷. منتقدهای درونی خود را کنترل کنید و نگذارید احساسات منفی پدید آورند؛ چرا نمی‌توانم... ؟ باید تسلیم شوم.؛
۱۸۸. موانع را با تغییر طرز تفکر از بین ببرید؛
۱۸۹. موفقیت الزاماً به معنای کار کردن بیش از همهٔ افراد نیست؛
۱۹۰. نفس عمیق؛
۱۹۱. ورزش کنید؛
۱۹۲. ورود استرس محیط کار به خانه ممنوع!؛
۱۹۳. وعده‌های غذایی ساده‌تر، استرس را کاهش می‌دهد؛
۱۹۴. وقتی احساس خستگی می‌کنید توصیه می‌شود بر یک نقطهٔ ثابت خارج از خط افق خیره شوید؛
۱۹۵. وقتی احساس کسالت می‌کنید، استراحت کنید؛
۱۹۶. وقتی تنها هستید در مورد آن‌چه که می‌خواهید بهبود دهید، فکر کنید؛
۱۹۷. وقتی در تنهایی، و برای کنترل استرس، با خودتان حرف می‌زنید، از زبان سوم شخص استفاده کنید؛ این، نوعی فاصلهٔ فیزیولوژی ایجاد می‌کنند و کنترل بهتری روی احساسات خود پیدا خواهند کرد؛
۱۹۸. هدفتان رسیدن به نتیجهٔ خوب باشد، نه کاملاً خوب؛ وسواس در کامل بودن، دشمن خوب بودن است؛
۱۹۹. هر روز به دنبال ۳ مورد مثبت بگردید. در پایان روز این ۳ مورد را یادداشت کرده و آن‌چه که باعث ایجاد آن‌ها شده را نیز در یادداشتتان انعکاس دهید؛
۲۰۰. هر روز جملات انگیزشی را با خود تکرار کنید؛
۲۰۱. هرروز زمانی به خودتان اختصاص دهید؛
۲۰۲. هرگز نمی‌توانید با نگاه به گذشته، آینده را بسازید؛
۲۰۳. همواره خود را در موقعیت بهینه نگه دارید؛ امکانات مناسب را در اختیار داشته باشید تا در موقع لزوم توان تحرک کافی داشته باشید؛
۲۰۴. همه‌چیز موقت است/ خوشی‌ها و ناخوشی‌ها موقت هستند؛
۲۰۵. همیشه بلندی صدای خود را کنترل کنید؛
۲۰۶. همیشه مثبت باقی بمانید؛
۲۰۷. هنری فورد: «چه فکر کنید می‌توانید و چه فکر کنید نمی‌توانید، در هر دو صورت حق با شما است»؛ پس، فکر کنید که می‌توانید؛
۲۰۸. هوش هیجانی توان تشخیص، درک و مدیریت احساسات است؛ آن را تقویت کنید؛
۲۰۹. هیچ پاداشی بزرگ‌تر از این نیست که آن‌طور زندگی کنید که عاشقش هستید؛
۲۱۰. هیچ وقت در موقعیت استرس باقی نمانید؛
۲۱۱. یاد بگیرید که چگونه به خودتان در مواقع سخت کمک کنید؛
۲۱۲. یک خوش‌بینِ واقع‌گرا شوید؛
۲۱۳. یک روال روزانه داشته باشید؛
۲۱۴. یک روانشناس مشهور می‌گوید: «ما تمایل داریم فکر کنیم افکارمان ناراحت‌کننده و غم‌انگیز هستند»؛ آمارو در ادامه می‌گوید: «اکثریت قریب به اتفاق افکار ما، در بهترین حالت تصادفی و در بدترین حالت مخرب هستند». از این روست که اغلب دستورالعمل‌های ساختاری در مدیتیشن مبتنی بر توقف عمل فکر و خیال است. آمارو در پایان صحبت‌هایش می‌گوید: «بودا توضیح داده که چگونه افکار خود را به دو طبقه‌بندی متفاوت تقسیم کرده است. از یک جهت افکار مطلوب که موجب شادی و آرامش می‌شوند. در طرف دیگر افکاری که موجب آسیب، سردرگمی و استرس می‌شوند. بودا فهمید که ذهنیات او بر شرایط و گرایش‌های فکری و ذهنی او در آینده تأثیر می‌گذارد. پس، حال اگر می‌خواهیم صلح و شادی را تجربه کنیم، باید افکاری را دنبال کنیم که در شکل‌گیری چنین ذهنیاتی مؤثر هستند و طرف دیگر (افکار بد) را کنار بگذاریم»؛
۲۱۵. یک گفتگوی چالش‌برانگیز، نه شما و نه همکارتان را زیر سؤال نمی‌برد؛
۲۱۶. یک نکتهٔ مهم: روی خودتان سرمایه‌گذاری کنید؛
۲۱۷. یکی از راهکارهایی که همیشه کارساز خواهد بود، تنفس آهسته است. تنفس آهسته از تنفس عمیق مفیدتر خواهد بود. تنفس آهسته به شما کمک می‌کند تا تمرکز طولانی‌مدت داشته باشید. این نوع تنفس، ذهنیت آمادگی و برنامه‌ریزی مغز را نیز فعال می‌کند؛
۲۱۸. یوگا تمرین کنید. یوگا مراقبهٔ بدن است؛
۲۱۹. یوگا، افزایش تمرکز، طب سوزنی، ماساژ، و مدیتیشن مؤثر هستند؛ آن‌ها را جدی بگیرید.

░▒▓ مضامین اجتماع‌گرا
۱. ارتباطات اجتماعی را در اولویت قرار دهید؛ ارتباط اجتماعی، میزان خوشنودی و شادی افراد را افزایش می‌دهد؛
۲. از تلاش‌های دیگران قدردانی کنید؛
۳. از خودتان بپرسید که آیا انتظاراتی که از بقیه دارید، از خودتان هم دارید یا خیر؛
۴. از غیبت کردن و حرف زدن در مورد بقیه جدا بپرهیزید؛
۵. از فرایندهایی که تیم را روی هدف اصلی متمرکز می‌کند پشتیبانی کنید؛
۶. اضطراب نوعی انرژی و یک بخش طبیعی تجربهٔ انسانی است؛ پس، اضطراب را در جهت مثبت و مفید به کار بگیریم تا «عافیت‌طلب» نباشیم؛
۷. اطرافیان خود را از کسانی انتخاب کنید که طرز فکر خلاق دارند؛
۸. افراد خوشحال اطرافیان خود را از بین افراد مناسب انتخاب می‌کنند/ خوشحالی مسری است؛
۹. افراد خوشحال با همه با مهربانی و احترام رفتار می‌کنند؛
۱۰. افراد خوشحال برای دیگران پول خرج می‌کنند؛
۱۱. افراد خوشحال در روابط پیشگیرانه عمل می‌کنند؛
۱۲. افراد خوشحال کینه نگه نمی‌دارند؛
۱۳. افراد خوشحال موفقیت سایرین را جشن می‌گیرند؛
۱۴. اگر عادات کسی شما را آزار می‌دهد، تشخیص روتین‌های آن‌ها به شما کمک می‌کند همکاری راحت‌تری داشته باشید؛
۱۵. اگر فکر می‌کنید اطرافیان شما، افرادی منطقی هستند که می‌توانید در مورد مشکلاتتان با آن‌ها صحبت کنید، این کار را بکنید؛
۱۶. با افراد پرانگیزه معاشرت کنید؛ هیچ‌کسی کنار افراد کوته‌فکر و منفی‌نگر، پیشرفت نمی‌کند؛
۱۷. با افرادی در تماس باشید که به شما ایمان دارند؛
۱۸. با دیگران مانند یک مشکل برخورد نکنید. آن‌ها نیز مانند شما انسان هستند. پس، با آن‌ها از در دوستی درآیید نه رقابت؛
۱۹. برای گردش با یک دوست همراه شوید، تا آرام شوید؛
۲۰. برای ملاقات با دوستان وقت بگذارید؛
۲۱. به حریف خود احترام بگذارید؛
۲۲. به دیگران احترام بگذارید و به صحبتشان گوش دهید؛
۲۳. به صحبت‌های طرف مقابل گوش دهید؛
۲۴. به کارهای درست و غلط دیگران توجه کنید؛ عکس‌العمل‌های آنان را در هر موقعیت بسنجید، و سعی کنید در طول روز رفتارهایی را انجام بدهید که منجر به رفتار درست دیگران می‌شود؛
۲۵. جشن گرفتن موفقیت دیگران را بر خود هموار کنید؛ اگر دیگران به موفقیت برسند، مسیر موفقیت شما را هم هموار می‌کنند؛
۲۶. حس امنیت را از طریق تأثیرات متقابل افزایش دهید؛ صلح صلح می‌آورد؛
۲۷. در مقابل، افراد جامعه‌ستیز از خود محافظت کنید؛ افرادی که زیادی انتقاد می‌کنند و دیدگاه مثبتی ندارند، خطرناک هستند و باید از آن‌ها دوری کرد؛
۲۸. در وقت خشم، برای تعیین مرز در قبال فرد دیگر تلاش کنید؛ برای مثال، بگویید «اجازه دهید احترام یکدیگر را در صحبت‌ها حفظ کنیم»؛
۲۹. دور و بر خود را با افراد مثبت و پشتیبان پر کنید؛
۳۰. روزانه از یک نفر سپاسگزاری کنید. سپاسگزاری و قدردانی از تلاش‌های فردی مهم در زندگی شما تنها یک دقیقه زمان می‌برد؛
۳۱. سپاسگزاری ترشح هورمون دوپامین را در مغز افزایش می‌دهد و کمک می‌کند احساس شادی و سلامتی بیشتر و ذهنیت بازتری داشته باشید؛
۳۲. عشق باعث می‌شود ما در مقابله با چالش‌ها احساس حمایت شدن داشته باشیم و در آن‌ها شکست نخوریم؛
۳۳. قبل از انجام هر کاری احساسات طرف مقابل را ارزیابی کنید؛
۳۴. قدردانی خود را اظهار کنید؛
۳۵. کار گروهی را یاد بگیرید و گروهی کار کنید/ «چه کاری در جهت حمایت از یکدیگر می‌توانیم انجام دهیم؟»؛
۳۶. گلایه کردن پشت سر دیگران را بس کنید و مستقیماً برای جبران امر منفی «عمل» کنید؛ گلایه، هیچ‌گونه تأثیر مثبت عملی را رقم نمی‌زند؛ گلایه کردن، اقدامی خشونت‌آمیز به جای وارد عمل شدن است؛ باید اجازه دهیم احساسات ناراحت‌کننده به اقدامی سازنده منجر شوند؛
۳۷. مراحل متقاعد کردن دیگران برای تغییر: تغییری که مایلید اعمال شود+ چرا راه‌حل فعلی جواب نمی‌دهد+ چرا راه‌حل من بهتر است؛
۳۸. مردم ممکن است به شما اعتراض کنند، اما، دیگرانی (بسیاری از افراد دیگر) نیز شما را تشویق خواهند کرد. بر این تشویق‌ها تمرکز کنید و مسیری را که در پی آن بودید دنبال کنید!؛
۳۹. نقاط عطف زندگی دوستان را به تقویم بسپارید و با واکنش مناسب دوستی خود را محکم کنید؛
۴۰. وقتی با رئیس مشکل دارید، یک تیم پشتیبان فنی تشکیل دهید، و مدام از آن‌ها مشورت بگیرید؛
۴۱. همیشه قدری به دیگران آوانس بدهید؛
۴۲. یافتن و حفظ کردن دوستانی که حقیقت را صریح، اما، با ملاحظه و نرم‌نرمک به ما می‌گویند، بسیار با اهمیت است؛
۴۳. یک دفترچه خاطرات سپاسگزاری داشته باشید/ پژوهش‌های بسیاری بر مزیت‌های سپاسگزاری تأکید کرده‌اند/ قدردانی، سلامت روانی و فیزیکی شما را بهبود می‌بخشد؛
۴۴. یک کار خوب انجام دهید. خواه کار داوطلبانه باشد یا کمک به خیریه یا خریدن یک فنجان قهوه برای یک غریبه، رفتار مهربانانه سطح شادمانی را بالا می‌برد؛
۴۵. به افرادی فکر کنید که شما را لایق و شایسته و خاص می‌دانند. خاطرات مثبت می‌تواند استرس شما را کاهش دهد؛
۴۶. رئیستان را به خوبی بشناسید؛
۴۷. شخصیت شما میانگین پنج فردی است که بیشتر وقت خود را با آن‌ها می‌گذرانید؛ آن‌ها را به دقت انتخاب کنید.
مآخذ:...
هو العلیم

 

آخرین بروز رسانی در پنجشنبه, 04 فروردین 1401 ساعت 17:12

جمع‌بندی‌دسـ☷ـتنامه‌نظریه‌های‌جامعه‌شناسی... چرخش مدرن ... سبک متمایز علوم اجتماعی قاره‌ای... رنه دکارت

فرستادن به ایمیل چاپ

دکتر حامد حاجی‌حیدری؛ ادامه مطلب...فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬    رنه دکارت، با زمینه‌های تجربه‌گرایی بریتانیایی که پیش‌تر در دیدگاه‌های راجر بیکن و ویلیام آکمی آشکار بود، سر همسازی نداشت. او در تجربه‌ها و نیز باورهای قدما، «شک منظم/Systematic Doubt» روا داشت؛ بدین معنا که در اعتبار هر باور مرسوم یا تجربه هر شیء عینی (Object) اصولاً شک ورزید، مگر آن که نزد سوژه اندیشنده (Subject) که «می‌اندیشد، پس، هست» به «وضوح/Clearness» و «تمایز/Distinction» معلوم گردد. ملاک این «وضوح» و «تمایز» نیز نزد دکارت، نهایتاً ریاضیات، بود. به عبارت دیگر، اگر تجربه یا باوری به معیار ریاضیات عرضه شود و همساز گردد، به کسوت یقین در می‌آید. تدقیق در ملاک‌های منطقی و ریاضی «وضوح» و «تمایز»، چیزی است که توسط لایبنیتس تکمیل شد.

▬    این، تحول بنیادین در حکمت اصالت وجودی قدما محسوب می‌شد؛ در حالی که، اصل وجود بی‌قید بی‌انتها، یا همان خدا طبق تعریف ادیان ابراهیمی، مفروض بدون نیاز به اثبات حکمت‌های اصالت وجودی پیشین قلمداد می‌شد، حال، سوژه جای آن مفروض وجودی را گرفته بود، و سایرین از جمله همان وجود بی‌قید بی‌انتها، پاسپورت وجود خود را از سوژه اخذ می‌کردند.

▬    دکارت، پس از بنای اصل «می‌اندیشم، پس هستم/Cogito»، بر آن شد که شک، یک علت موجده می‌خواهد، و آن، بی‌گمان نزد او «سوژه» است؛ پس «سوژه» بی‌گمان هست، چرا که شناختی هست و آن نیز علت موجده‌ای می‌خواهد. او برای سوژه نیز عامل موجده‌ای مفروض می‌دارد که آن نیز مطابق برهان علیت سن آنسلم، نهایتاً مدلل می‌دارد که خداوند به مثابه علت‌العلل و مستجمع جمیع صفات کمالیه هست؛ و اگر خداوند که علت‌العلل است، تصویر اعیان را به «وضوح» در ساحت سوژه منعکس گرداند، او را که بسیار کامل است را نباشد که مخلوق خویش را اغوا نماید؛ از این قرار، اگر ملاک «وضوح» به مدد ریاضیات احراز گردد، پس، ابژه واضح، وجودی مستقل از سوژه خواهد داشت. بدین ترتیب رئالیسم دکارتی اقامه می‌شود. جهان به نحوی ساخته شده است که انسان بتواند آن را بازشناسد.
▬    در مابعدالطبیعه دکارت سه جوهر یا عنصر اساسی در جهان وجود دارد؛ خدا، نفس و ماده. همهٔ موجودات دیگر از این‌ها نشأت می‌گیرند. خدا جوهر خلاق است که دو جوهر دیگر را آفریده است. صفت ذاتی جوهر نفسانی این است که فکر می‌کند و حال آنکه صفت ذاتی ماده آن است که ممتد می‌باشد. آنچه در یکی از دو قلمرو مادی یا نفسانی می‌گذرد کاملاً وابسته به ارادهٔ خداست که آن‌ها را نظم و انتظام می‌بخشد. خداوند دائماً نظام جسمانی را به‌وسیلهٔ برخورد و تماس به حرکت در می‌آورد و درنتیجه عالم منظمی که علم جدید توصیف می‌کند پدید می‌آید.
▬    دکارت بر این نتیجه ثابت قدم است که جوهر متصل از کلیهٔ خواص خود که به حس وابستگی دارد ذاتاً جداست. او مومی را مثال می‌زند که در اثر حرارت دیدن خواصی متفاوت می‌یابد اما با این همه هنوز میل داریم بگوییم که این همان موم است. چه چیزش همان است که بود. از نظر دکارت این همان مکان و امتدادی است که موم اشغال می‌کند و هم از نظر زمان و هم از نظر مکان قابل‌اندازه‌گیری است. دکارت بر این نکته تأکید داشت که اشیاء یک تکه از مکان‌اند و جهان ماده چیزی جز امتداد نیست. پس جهان قابل شناخت ریاضی و هندسی است چرا که چیزی جز امتداد نیست.
▬    در زمینهٔ فیزیک نکتهٔ شاخص در اندیشهٔ دکارت که بعدها بسیار اهمیت پیدا کرد قانونی بود ناظر بر بقای کمیت. کمیتی که دکارت فکر می‌کرد باقی است، حرکت بود. نظریه دکارت آن‌قدر اهمیت داشت که دنیای جدید را واکنشی به دکارت تلقی نماییم. دکارت و همچنین گالیله، بر این باور بودند که ساخت کیهان ریاضی است، بدان معنی که ما با کاربرد ریاضی می‌توانیم رازهایش را بگشاییم. نظریه مکانیسیسم دکارت در انکار وجود غایت در عالم مادی، یک بنیاد رضایت‌بخش متافیزیکی برای نظرات فیزیکی دانشمندانی مانند گالیله فراهم آورد.
▬    پس از دکارت جهد قابلی صورت گرفت که مکانیک گرایی او را به سراسر پهنهٔ واقعیت از جمله واقعیت انسانی و اجتماعی سیطره بخشند. زمینهٔ چنین برداشتی قبلاً در دستگاه دکارت فراهم آمده بود. از آنجا که بدن مادی انسان لاجرم باید از قوانین فیزیکی و مکانیکی تبعیت کند، هنگامی که بدن مجزا از ذهن تصور شود شبیه ماشین خواهد بود. دکارت برای بررسی این ایده خود را به اعمالی معطوف داشت که تحت مراقبت و خواست عامل آن نیستند (مانند رفتار حیوانات) و بدین‌سان نظریهٔ "کنش بازتابی" را پروراند. بر اساس این دیدگاه بدن انسان همچون ماشینی تلقی می‌شود که به‌وسیلهٔ روح هدایت می‌شود. اما چون حیوانات فاقد روح‌اند مانند ماشین خودکار عمل می‌کنند.
▬    عالم حیوانی نیز، چنانکه گفتیم کاملاً به وسیلهٔ اصول مکانیکی، اما شاید پیچیده‌تر از اشیاء بی‌جان در کار است. دکارت بر آن بود که حیوانات در واقع ماشین‌های کوچک خودکار هستند. همهٔ امور و رویدادهای موجود زنده با طریقه اسلوب صرف مکانیکی تبیین کرد، و برای حوادث حیات نفسانی نیز می‌توان تبیینی مشابه ارائه نمود. می‌توان اوصاف جهان را در اوضاع و احوال و مقتضیات طبیعی یا تجربی تبیین کرد.
مآخذ:...
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در شنبه, 07 خرداد 1401 ساعت 18:22

کتاب‌ها-‌بیست‌و‌چهار‌تز‌در‌بازخوانی‌ابر‌کتاب‌"برساخت‌اجتماعی‌واقعیت"-برای‌انتشارات‌سوره‌مهر،پژوهشکده‌فرهنگ‌وهنراسلامی۹۲۰۱۳۰

فرستادن به ایمیل چاپ

دکتر حامد حاجی‌حیدری؛ ادامه مطلب...فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


لینک دانلود

 

آخرین بروز رسانی در چهارشنبه, 03 فروردین 1401 ساعت 13:58

کتاب‌ها-بررسی‌مسائل‌اجتماعی-فرهنگی‌ایران-برای‌انتشارات‌جامعه‌نو۹۳۰۳۰۱

فرستادن به ایمیل چاپ

دکتر حامد حاجی‌حیدری؛ ادامه مطلب...فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


لینک دانلود

 

آخرین بروز رسانی در چهارشنبه, 03 فروردین 1401 ساعت 13:53

کتاب‌ها-رساله دکترای‌تخصصیPhD-آنتونی‌گیدنز؛مدرنیت.زمان.فضا-برای‌انتشارات‌اختران۸۶۱۱۰۱

فرستادن به ایمیل چاپ

دکتر حامد حاجی‌حیدری؛ادامه مطلب... فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


لینک دانلود

 

آخرین بروز رسانی در دوشنبه, 01 فروردین 1401 ساعت 11:33

صفحه 9 از 425

a_a_