فیلوجامعه‌شناسی

یک تحلیل از پروژه شبکه‌ای مهساامینی

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشت از دکتر مهدی محمدی؛ ادامه مطلب...فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬    فکر می‌کنم در یک نقطه عطف قرار داریم. قصد جمع‌بندی یا پیش‌بینی وضعیت را ندارم چون همه آموخته‌ایم در شرایطی چنین پیچیده باید عمیقاً محتاط بود. اما تقریباً پیداست که آشوب‌های ۱۴۰۱ در فاز پایان قرار دارد. پروژه قبلی شکست خورده و پروژه جدید به سادگی قابل تعریف نیست.

▬    داستان این‌گونه شروع شد: ممکن، سریع و آسان جلوه دادن براندازی برای اقلیتی از جامعه که قرار بود در حباب شبکه، خود را اکثریت فرض کند. هدف این بود که یک آشوب چند صد هزار نفری سراسری شکل بگیرد.

▬    برای رسیدن به این هدف، ابزار خلاقانه‌ای ایجاد شد: 'ایجاد تصور رفتنی بودن نظام.' یک بازی از دید من هوشمندانه و پر از ظرافت و پیچیدگی داخلی و خارجی راه افتاد برای باوراندن این امر به بخشی از جامعه‌ایران که کار تمام و جمهوری اسلامی در حال رفتن است.
▬    فرض بنیادین پروژه این بود: اگر این باور برای اقلیتی از جامعه‌ایجاد شود که نظام در حال رفتن است، آشوب بزرگ شکل خواهد گرفت. مقام امنیتی گفته بود: 'سیستم‌ها وقتی می‌روند که به نظر برسد دارند می‌روند!'
▬    حالا یک‌بار دیگر آنچه را که دیده‌اید مرور کنید. همه چیز معنای جدیدی پیدا می‌کند. در داخل ایران هدف همه پروژه‌های کوچک و بزرگ، از زیر سؤال بردن سلامت و حتی حیات رهبری، تا خشونت بی‌سابقه علیه نیروهای امنیتی و انتظامی و خشونت کلامی و تبدیل فحش به شعار، همین بود: کار تمام است!
▬    در خارج از ایران نیز یک پروژه بزرگ کلید خورد: از علم کردن اسماعیلیون و تلاش برای معرفی او به عنوان آلترناتیو جمهوری اسلامی تا همایش برلین یا بردن نازنین بنیادی به شورای امنیت و دیدار علی نژاد با ماکرون. بایدن از تغییر و ماکرون از انقلاب حرف زد.هدف انتقال 'سیگنال پایان' بود.
▬    همه این‌ها روی برخی روندهای نسلی، جنسیتی و اقتصادی در ایران نشست. بی‌تعارف کم‌کاری‌ها و ندانم‌کاری‌های ما بزرگ‌ترین کمکی بود که طراح خارجی دریافت کرد. زیرساختی عظیم در داخل ایران مهیا شد که برخلاف برخی تصورات خام به هیچ وجه منحصر به فضای مجازی نیست. داستان بسیار بزرگ‌تر است.
▬    همه آن‌ها که وارد خیابان شدند بخشی از زیرساخت آشوب نبودند اما همه آن‌ها که دست به خشونت زدند آگاهانه یا ناآگاهانه، با آن مرتبط بودند. غفلت از شکل‌گیری این زیرساخت، بزرگ‌ترین سؤالی است که مسئولان یک دهه گذشته باید به آن جواب بدهند. ترکیب این زیرساخت با نارضایتی، بحران را ساخت.
▬    من درباره آن زیرساخت سخن نمی‌گویم. موضوعی است که فهم آن مهم‌ترین مسئولیت کنونی جامعه اطلاعاتی ایران است. درباره زمینه‌های اجتماعی هم که آن زیرساخت بر آن استوار شده جداگانه سخن خواهم گفت. در اینجا بر نتیجه تمرکز می‌کنم. تا جایی که به نتیجه مربوط است پروژه به سختی شکست خورده.
▬    نخستین علت شکست پروژه حجم بی‌سابقه خشونتی است که تولید شد. طراح خارجی در این باره عمد داشت: جنایت کنید، فیلم بگیرید و رجز بخوانید. نظام یا می‌ترسد و مماشات می‌کند که یعنی کار تمام است یا متقابلاً دست به خشونت می‌زند که نفتی خواهد شد بر آتش اعتراضات. یافتن راه میانه آسان نبود.
▬    نظام به جای انتخاب خشونت یا مماشات، 'تولید آگاهی اجتماعی' را هدف گرفت. ذات آشوب باید آشکار و پرده از چهره کسانی که ادعا می‌کردند ایران را گلستان خواهند کرد، برداشته می‌شد. بعد، جمع کردن بساط قداره کشی و تروریسم دشوار نبود. اکنون جامعه‌ایران شاید معترض اما بسیار آگاه‌تر است.
▬    خشونت بی‌سابقه به جای اینکه ترس تولید کند یا به انگاره رفتن قدرت بدهد، به 'جامعه زدایی از آشوب' انجامید. و مهم‌تر، تصویر ذهنی جامعه‌ایران از آینده بدون جمهوری اسلامی را واقعی کرد. صریح‌ترین منتقدان به ما که می‌رسیدند می‌گفتند از شما خوشمان نمی‌آید ولی بساط این‌ها را جمع کنید!
▬    خشونت کلامی وضع براندازان را بدتر کرد. طرف طراح گمان می‌کرد می‌تواند فحش جنسی را در ایران به شعار فراگیر تبدیل و به این ترتیب ایده تمام شده بودن کار را تقویت نماید اما عملاً آنچه رخ داد اثبات بی‌صلاحیتی اخلاقی براندازان در برای جامعه‌ای بود که هنوز می‌خواهد اخلاقی زندگی کند.
▬    تیر خلاص را اما افراط در دروغ‌گویی زد. من چند بار در میانه این پروژه و هنگام ارزیابی روندهای تولید و انتشار بیگ دیتا هوشمندی طرف طراح در جلوگیری از سقوط نمودار هیجانات و خلق رویدادهایی برای کش دادن غائله را ستایش کردم. انصافاً فناوری پیچیده‌ای داشت اما خب، بیش از حد دروغ گفت.
▬    از موضوع مهسا امینی تا همین آخرین داستان -دروغ یک ساعت قبل را چک نکرده‌ام!-براندازان موفق به اثبات قطعی حتی یک مورد از ادعاهایشان نشدند. فاصله معنادار واقعیت عینی با تصویری که در ماهواره یا توییتر ارائه می‌شد به تدریج تصویری متوهم و حتی تا حدی خل و چل از براندازان ارائه کرد.
▬    نتیجه این شد که جامعه بویژه طبقات سنی که در ابتدای کار فکر می‌کردند رؤیایی در حال محقق شدن است، کنار کشید. ناتوانی براندازان در مدنی نگه‌داشتن اعتراض، و عجز از خلق یک چشم‌انداز ولو مبهم، و اصرار به دروغ و خشونت، اعتبار پروژه را به سرعت کاهش و هزینه آن را افزایش داد.
▬    اکنون نه تنها توهم رفتنی بودن زایل شده بلکه معلوم شده ریشه اجتماعی نظام استوارتر از هر برآوردی است که طرف طراح داشته. حالا البته سرویس خارجی می‌گوید باید 'هزینه ترمیم زخم' را بالا برد. همه چیز به موقع‌شناسی و هوشمندی ما بستگی دارد.
▬    اکنون یک قدم آن سوتر ایستاده‌ایم. بخش‌های مهمی از جامعه ایرانی تلخی چیزی را تجربه کردند که از دور طراحان می‌خواستند رؤیایی شیرین به نظر برسد. نظام جمهوری اسلامی هم تجربه‌ای اندوخته که من 'نو کردن حکمرانی' را بهترین توصیف آن می‌دانم. در این باره صحبت خواهیم کرد.
مأخذ:فارس
هو العلیم

 

 

آخرین بروز رسانی در جمعه, 18 آذر 1401 ساعت 21:38

تهاجم چندعاملی

فرستادن به ایمیل چاپ

دین هارتلی و کنت جابسن؛ ادامه مطلب...فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬    امروز، در امریکا، با حملات چندعاملی، چندجانبه و چندوجهی علیه تمدن خود مواجه هستیم.

▬    مخالفان ملی متعددی وجود دارند که به صورت انفرادی یا از طریق نیابتی عمل می‌کنند و از شیوه‌های متعدد حمله به جنبه‌های مختلف زندگی ملی ما استفاده می‌کنند.

▬    همچنین مخالفان متعدد غیردولتی، چه در خارج از کشور ما و چه در داخل آن، وجود دارند که همین کار را می‌کنند.
▬    همچنین افراد یا گروه‌های کوچکی از افراد هستند که باانگیزه‌های اقتصادی همین کار را می‌کنند.
▬    علاوه بر این، رسانه‌های اجتماعی ما محیطی را ایجاد کرده‌اند که حملات فردی به افراد دیگر را تقویت می‌کند.
▬    نیز، فعالیت‌های سنتی شرکت‌ها که به دنبال پیشبرد اهداف خود از طریق عملیات تأثیرگذاری هستند، بخشی از حملات را تشکیل می‌دهند.
مآخذ:...
هو العلیم

 

آخرین بروز رسانی در پنجشنبه, 17 آذر 1401 ساعت 13:32

سختی تمدن‌ساز و سهولت تمدن‌سوز

فرستادن به ایمیل چاپ

دکتر حامد حاجی‌حیدری؛ادامه مطلب... فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬    جی. بی. پریستلی، رمان‌نویس، نمایش‌نامه‌نویس، و گوینده اهل بریتانیا می‌گوید:

▬    «در جریان جنگ دوم جهانی، مردم انگلیس یکی از بهترین دوران خود را می‌گذراندند! هرگز آن‌قدر وضع روحی‌شان خوب نبود؛ لااقل تا آنجا که من به یاد می‌آورم. و متأسفانه پس از آن نیز به آن خوبی نشده است؛ زیرا بسیاری از مردم زندگی پر جوش و خروشی داشتند که قبلاً هرگز آن را تجربه نکرده بودند؛ عده بسیاری از مردم حس می‌کردند که به نوعی هنر عالی احتیاج دارند».

▬    روزگار سخت، مردم را به اندیشه در مورد پایه‌های زندگی و اصول جنگ و صلح فرا می‌خواند.
▬    نیز، شرایط دشوار، همه را و مهم‌تر از همه، جوانان، را به «وظیفه» متوجه و معطوف می‌سازد.
▬    شرایط جنگ و تهدید، روح وحدت اجتماعی را تقویت می‌کند که در آن افراد عقیده دارند که باید با همداستانی آنچه باید انجام شود را به نحو قاطعی به انجام رسانند؛ مردم به چشم خود می‌بینند که با اعمال‌شان، بر جنگ تأثیر ملموسی به جای می‌گذارند و اراده خواهند کرد تا این تأثیرگذاری را در دوران صلح نیز ادامه دهند؛
▬    سختی، فانتزی و رهایی و ولنگاری و بی‌برنامگی را نیز به حاشیه می‌راند و بلاموضوع می‌سازد.
▬    اما، آیا واقعاً لازم است که شرایط دشواری پدید آید تا ما، به هنر عالی، اندیشه در مورد پایه‌های زندگی و اصول جنگ و صلح، و «وظیفه» بیندیشیم، روح وحدت اجتماعی را تقویت کنیم و از فانتزی و رهایی و ولنگاری و بی‌برنامگی پرهیز کنیم؟!
توأم‌بااقتباس‌های‌آزاد
مآخذ:...
هو العلیم

 

آخرین بروز رسانی در چهارشنبه, 16 آذر 1401 ساعت 22:42

علم ”سیستم‌های انطباقی پیچیده“ (CAS)

فرستادن به ایمیل چاپ

دکتر حامد حاجی‌حیدری؛ ادامه مطلب...فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬    انتشارات اسپرینگر، سری کتاب‌هایی در موضوع «پیچیدگی» منتشر کرده است که در مفتاح آن‌ها چنین آمده است: «سیستم‌های پیچیده، سیستم‌هایی هستند، متضمن بخش‌های متعدد و متقابل که می‌توانند کیفیت تازه‌ای از رفتار جمعی در سطح ماکرو و کلان پدید آورند که شکل‌گیری خود به خودی ساختارهای زمانی، فضایی یا کارکردی را به دنبال خواهند آورد».

▬    عناصر چنین سیستم‌هایی، در کل، به صورت انسانی، طبیعی، و مصنوع هستند که در تعامل فعال با محیط، در تعادل به سر خواهند برد و اگر این تعامل فعال با محیط مختل گردد، سیستم، رو به فروپاشی خواهد گذاشت. چنین درکی از سیستم، از آغاز نظریه عمومی سیستم‌ها ملحوظ بوده است؛ آنچه تازه است، پیچیدگی فزاینده‌ای است که از جانب بخش مصنوع و ماشینی سیستم‌های پیچیده، تحمیل می‌شود.

▬    دانش تازه «سیستم‌های انطباقی پیچیده» (“Complex Adaptive Systems”-CAS)، نشان می‌دهد که چرا طراحی‌های سیستمی، مدیریتی، و حکمرانی امروز ما با دشواری‌های اجرایی ناشناخته مواجه می‌شوند. شبکه متراکمی از روابط وجود دارند که با ماشین‌های محاسب، تارهای به هم پیوسته‌ای می‌سازند که در تشدید متقابل، می‌توانند اختلالات کوچک را به شکست‌های فاجعه‌بار منتهی کنند.
▬    در مجموع، دانش جدید، یک دانش تلفیقی بسط‌یافته است که مجموعه علوم رفتاری و فلسفه و ادبیات و هنر را به کمک مغزافزارهای محاسب، تلفیق می‌کند. در قیاس با این افق جدید، فارغ‌التحصیلان علوم انسانی و رفتاری موجود، عمیقاً ناتوان به نظر می‌رسند.
توأم‌بااقتباس‌های‌آزاد
مآخذ:...
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در جمعه, 11 آذر 1401 ساعت 22:21

طرح مبحث کاپتولوژی (تبلیغ و اقناع به کمک رایانه)

فرستادن به ایمیل چاپ

دکتر حامد حاجی‌حیدری؛ادامه مطلب... فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬    ماتریس انتخاب‌های دشوار در عصر ما، تغییرات ریشه‌ای و پارادایمی را شتاب می‌دهند؛ در میانه و متن یکی از عمیق‌ترین انقلاب‌های جهان‌مقیاس تاریخ، به کندی راه می‌سپریم.

▬    اشکال جدید شناخت، صورت‌های پیشین را منقرض می‌سازند؛ و نه تنها، نظام‌های آموزشی امروز، کارکرد خود را در قیاس با نیمه‌عمر اندک دانش از دست خواهند داد، بلکه حتی «یادگیری مادام‌العمر» نیز دیگر راهبرد مناسبی برای انطباق با این شرایط نخواهد بود.

▬    رشته‌های تخصصی فعلی که به دلیل محدودیت عاملیت‌های انسانی دانش، از هم جدا شده بودند، به هم می‌پیوندند و دانش یکپارچه‌ای رقم خواهند زد؛
▬    جوامع موفق به سمت سیاست و راهبردهای چندگانه پیش می‌روند و برای موضوعات اساسی، مسیرهای گوناگون را همواره روی میز نگاه می‌دارند؛
▬    و لازم می‌آید تا اذهان شهروندان برای رویارویی با غیرمنتظره‌ها مهیا گردند؛ مع الوصف، فن کاپتولوژی (Captology)، به عنوان فن تبلیغ رایانشی که به طور بی‌سابقه‌ای خصلت استیضاح (interpeller) و هزارتوی غیرقابل گریز می‌یابد، خصلتی ناپایدار کننده بر مشارکت سیاسی مردم بر جای خواهند گذاشت. مردم جهان، خیلی دیر، و پس از آن که ژرفدروغ‌های بسیار، پایه‌های بسیاری از جوامع را متزلزل کنند، در خواهند یافت که تقریباً هیچ مدعایی را نباید باور کرد! و صدا و تصویر و حتی تصویر متحرک، گواهی بر اثبات هیچ مدعایی نخواهند بود؛
▬    فیدهای خبری «همیشه فعال»، خصلتی بیش از پیش ماشینی و کمتر انسانی می‌یابند تا شاید بتوانند اعتماد مخاطبان را جلب کنند؛
▬    این، یک وضعیت بسیار تعمیق‌یافته از فناوری «سایبر» قلمداد می‌شود، اگر نگوییم، با فراتر از امر سایبر مواجهیم؛ دیگر با یک تعامل فعال با محیط توسط ماشین‌های محاسب از قبل برنامه‌ریزی شده مواجه نیستیم؛ هوش مصنوعی (AI)، ابتدا تقلیدی از هوش عمومی و انعطاف‌پذیر انسانی قلمداد می‌شد؛ هر چند که هنوز نمی‌توان گفت که به تقلید مناسب و قابل قیاسی با توانمندی‌های عظیم انسانی دست یافته‌ایم، با این حال، ابزارهای بسیار قدرتمندی ایجاد شده که توان آن را یافته‌اند تا به نحو «خودفرمان»، الگوریتم‌های خویش را بازسازی نمایند.
▬    این، یکی از ریشه‌ای‌ترین انقلاب‌های تاریخ بشر است و همه چیز را با خود دگرگون خواهد کرد.
▬    «رایانش کوانتومی»، نتایج این انقلاب را غیرقابل تصورتر خواهد کرد. مهم‌ترین آماج رایانش کوانتومی، را در امنیت رایانه‌ای ملاحظه خواهیم کرد، و دیوار آتشینی پایدار نخواهد ماند. زمین زیر پای انسان‌ها و ماشین‌ها می‌لرزد.
توأم‌بااقتباس‌های‌آزاد
مآخذ:...
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در جمعه, 11 آذر 1401 ساعت 18:01

افق دگرگونی‌های عظیم پنج‌ساله آتی، و توقف و جایگزینی علوم اجتماعی و رفتاری

فرستادن به ایمیل چاپ

دکتر حامد حاجی‌حیدری؛ ادامه مطلب...فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬    در اثر پدیداری و بسط هوش مصنوعی از سال ۱۹۹۴ و ۱۹۹۸ (سال تولد یاهو و سپس گوگل) زنجیره‌ای از تحولات و بحران‌های قابل ملاحظه در اجتماع و اقتصاد پدید آمد که با شوک کوید-۱۹، شتاب نهایی گرفت. حالا، در کمتر از چهار یا هشت سال دیگر، ده مگادگرگونی را در پیش خواهیم داشت:

۱.    بسیاری از مشاغل و حتی صنایع در حال منسوخ شدن هستند؛

۲.    سخت‌افزارها و نرم‌افزارها با سرعت بیش از پیش، منسوخ یا بروزرسانی خواهند شد؛

۳.    تخصص‌ها و اعتبارهای علمی و فنی نیز، به سرعت، منقضی می‌شوند، و افراد، با هر میزان تلاش، پیوسته به نقطه مبتدی برخواهند گشت؛
۴.    در سوی دیگر، برخی مشاغل دیگر نیازی به تخصص نخواهند داشت و ترتیبات ماشینی و رایانشی آن‌ها را تمشیت خواهند کرد؛
۵.    رایانه‌ها، به ابزار اصلی شناخت فرآیندها، محیط‌ها و حتی سایر ماشین‌های مورد استفاده، تبدیل خواهند شد؛
۶.    رایانه‌ها مستمراً در وضع متصل بلادرنگ قرار خواهند داشت؛
۷.    امکان استفاده مخرب از رایانه‌ها به افراد بسیار بیشتری گسترش خواهد یافت و قدرت‌های تازه‌ای در مقیاس فراملی شکل خواهند گرفت؛
۸.    توان دولت‌ها در اعمال حکمرانی به آزمون دشواری تبدیل خواهد شد که یکسره بستگی به توان تطبیق آن‌ها با قواعد جدید خواهد داشت؛ بسیاری از دولت-ملت‌های موجود جهان، توان این انطباق را نخواهند داشت؛
۹.    تمام قواعد و فرمول‌ها و نظریه‌های متعارف در زمینه قدرت و توزیع آن، جنگ و صلح و چگونگی و عاملیت‌های آن، نحوه بهبود رفاه، تجارت، صنعت، آموزش و پژوهش، درک ما از انسان و آسیب‌پذیری‌ها و ظرفیت‌های او، اعتماد، حقیقت، عضویت در جامعه، شبکه‌ها، و ساخت هویت، همه و همه دگرگون خواهند شد، و نسخه‌های متحول شبکه‌ای، جایگزین نسخه‌های مبتنی بر ایده «تقسیم کار اجتماعی» خواهند شد.
۱۰.    از این قرار، علوم انسانی متعارف، دیگر مبنای چندانی برای کاربست نخواهند داشت، و دانش یکپارچه و نه رشته رشته و تخصصی که ماشین‌های محاسب، عاملیت‌های اصلی آن خواهند بود، جایگزین خواهند شد.
مآخذ:...
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در شنبه, 07 آبان 1401 ساعت 11:36

چک‌لیست فلسفه علوم اجتماعی

فرستادن به ایمیل چاپ

دکتر حامد حاجی‌حیدری؛ادامه مطلب... فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬    فلسفه علوم اجتماعی مدرن-آنگلوساکسون

۱.    پوزیتیویسم منطقی

۲.    رفتارگرایی، نظریه انتخاب عقلانی، و نظریه عمومی بازی‌ها
۳.    روش‌شناسی مردمی؛ تفسیرگرایی امریکایی مکتب شیکاگو
۴.    نظریه عمومی سیستم‌ها
۵.    فلسفه تحلیل زبان

▬    فلسفه علوم اجتماعی مدرن-کانتیننتال
۱.    پدیدارشناسی
۲.    دیالکتیک
۳.    هرمنوتیک
۴.    ساختارگرایی
۵.    برساختگرایی

▬    فلسفه علوم اجتماعی پسامدرن
۱.    نقدهای پساساختارگرا
۲.    نقدهای پساامپریالیستی
۳.    نقدهای پسامدرنیستی
۴.    نقدهای فمینیستی
۵.    نقدهای روانکاوانه

▬    فلسفه علوم اجتماعی پساپسامدرن
۱.    جمع‌بندی و تلفیق بزرگ یورگن هابرماس
۲.    اجتماع‌گرایی؛ حکمت قدرشناسی
۳.    نظریه عملگر-شبکه
۴.    علوم اجتماعی محاسباتی-تلفیق بزرگ علوم در علوم شناختی
۵.    پساسکولاریسم؛ فلسفه اجتماعی اسلامی... اصول حکمت عملی/نبوی، و فلسفه اخلاق در کاربست دانش

مآخذ:...
هو العلیم

 

آخرین بروز رسانی در جمعه, 06 آبان 1401 ساعت 20:35

گسترش مضاعف شعائر دینی بر سکوی سایبرفضا

فرستادن به ایمیل چاپ

دکتر حامد حاجی‌حیدری؛ ادامه مطلب...فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


سخنرانی در دهمین نشست بررسی ابعاد اجتماعات دینی، فرهنگی در دوران پساکرونا؛ بررسی موردی جشن غدیر در تهران

▬    سلام عرض می‌کنم. بسم الله الرحمن الرحیم.

▬    دو مقدمه با توجه به مباحث قبلی عرض می‌کنم، و بعد چهار نکته را که برای این جلسه مهیا کرده‌ام، تقدیم خواهم کرد؛...
▬    اول این‌که جشن غدیر جشن بزرگ و غافلگیرکننده‌ای بود و اولین نمونه از اجرای آن چیزی بود که الگوبرداری موفقی از مناسک متکثر اربعین را در خود داشت. بعضی از انتقاداتی که به نحوه برگزاری مراسم وارد شد، به متکثر بودن الگوی مراسم اربعین برمی‌گشت یعنی موکب‌های مختلفی در برگزاری این جشن فعال بودند و همین تکثر مقداری آشفتگی ایجاد کرده بود اما در مجموع به نظر من به‌عنوان اولین الگوبرداری موفق با توجه به عظمت بی‌سابقه آن در مجموعه مناسک و مراسمی که تابه‌حال در تهران برگزار شده بود تجربه موفقی بود.
▬    مقدمه بعد آن که، مع‌الأسف متداول شده است که شبکه‌های اجتماعی را بازتابی از افکار عمومی قلمداد می‌کنند، شاید از آن رو که سهل‌الوصول است؛ البته در میان شبکه‌های اجتماعی، توییتر، جایگاه مهمی دارد؛ از قرار معلوم، برای انتلکتوئل‌های ایرانی، حضور و فعالیت در توییتر به یک فانتزی تبدیل شده است، و این حضور، اغلب به آن‌ها حسی از «مردم» می‌بخشد که واقعی نیست؛ حدود دو میلیون ایرانی در توییتر حساب کاربری دارند و تعداد بسیار کمتری از آن‌ها در توییتر فعال هستند، اما زیاد دیدیم که از یک پست توییتری عکس می‌گیرند و در واتسپ یا جاهای دیگر منتشر می‌کنند، گویی تصویری از نیم‌صفحه نخست روزنامه‌هاست که برای آن فکر تحریریه‌ای خرج شده است که رهبری فکری قطاعی از جامعه را به دست دارد!
▬    مقام معظم رهبری در دیدار خود با خانواده‌ی شهید سلیمانی در سالگرد شهید سلیمانی در دی‌ماه هزار و چهارصد فرمودند افکار عمومی واقعی ایرانی کسانی هستند که در تشییع شهید سلیمانی شرکت کردند، نه کسانی که در شبکه‌های اجتماعی نمود مجازی دارند. واقع آن است که نه‌فقط در مورد توییتر، نمی‌توان ادعای بازتاب افکار عمومی داشت؛ بلکه حتی این تصور را نمی‌توان در مورد واتسپ یا اینستاگرام با حساب‌های کاربری بسیار داشت؛ واقع آن است که وزن این شبکه‌های اجتماعی در افکار عمومی سیاسی، بسته به وزن و درصد مشارکت فعال افراد، بویژه مشارکت فعال سیاسی دارد؛ بدون چنین وزنده‌ی نمی‌توان در مورد بازتاب‌دهندگی و آیینگی این رسانه‌ها از افکار عمومی قضاوتی داشت.
▬    این دو مقدمه بود. چهار نکته‌ای که مهیا کردم که خدمتتان تقدیم کنم عمدتاً ناظر بر عنوانی است که برای نشست انتخاب شده و به‌اصطلاح «پساکرونا» اشاره دارد؛ پیرامون این مطلب می‌خواهم نکاتی تقدیم مخاطبان محترم کنم و از نظرات‌شان بهره‌مند شوم؛...
▬    نکته اول این‌که سخن گفتن از «پساکرونا»، اگر زاییده گرایش بازگشت سمج به نظم اجتماعی که قبلاً بوده باشد، به‌مثابه از دست دادن فرصت‌هایی است که کوید-۱۹ ایجاد کرد؛ کرونا مصیبتی بود که برای جهان پیش آمد و حتماً باید در آینده کاوش شود که ریشه و مسببان آن چه کسانی بودند؛ بالاخره امریکایی‌ها بودند، چینی‌ها بودند، اوکراینی‌ها بودند؛ هر چه بود، باید فرجام این ویروس انسان‌ساخته معلوم شود.
▬    مع‌الوصف، این مصیبت، شرایط ویژه‌ای به وجود آورد تا جوامع و افراد مختلفی که از به رسمیت شناختن سایبرفضا به‌عنوان «فضای واقعی» پرهیز داشتند، به درون این فضا راند. همین عنوان «فضای مجازی»، که به سایبرفضا اطلاق می‌شده است، به دلیل پرهیز از به رسمیت شناختن آن بود. ملت‌های مختلف، از آمریکا و ژاپن گرفته تا کره جنوبی و چین و آلمان و ایران و هند، چه آن‌ها که تولیدکنندگان فناوری سکوی سایبرفضا بوده‌اند و چه آن‌ها که بیشتر کاربر این نوع فناوری بوده‌اند، از انتقال زندگی اجتماعی با فضای سایبر پرهیز داشته‌اند و به آن «فضای مجازی» می‌گفتند؛ اما واقعیت این بود که این فضا، حتی واقعی‌تر از فضای فیزیکی است که ما معمولاً در آن زندگی می‌کنیم و شرایط کوید-۱۹ نشان داد چقدر می‌تواند فرصت واقعی ایجاد کند. «سایبرفضا»، واقعی‌تر از فضای فیزیکی است، چون تعاملی‌تر است؛ درون‌مایه اصلی واژه «سایبر» که از واژه یونانی «کوبرنتس» (Greek: κυβερνήτη; English: Kubernetes) یا سکان‌دار گرفته شده، در تعامل فعال با محیط است؛ یک سکان‌دار و راننده، زمانی می‌تواند خوب رانندگی کند که در تعامل فعال با محیط و خورد و بازخورد باشد؛ در حقیقت، فنّاوری سایبر، باعث ایجاد یک تعامل فعال‌تر با محیط شده است که با ماشین‌های محاسب «به هر میزان مورد لزوم» تقویت شده است؛ بنابراین، می‌توان اذعان کرد که سایبرفضا تلفیق بسیار و بسیار مضاعفی را میان ذهن و عین میسر می‌سازد، و از این رو واقعی‌تر است.
▬    کوید-۱۹، همه جوامع و افرادی که از پذیرش سایبرفضا و فنّاوری دیجیتال پرهیز داشتند را به استخر سایبرفضا انداخت، و آنان مجبور شدند دست‌وپا بزنند و به نوعی خودشان را با آن تطبیق دهند؛ این، یک فرصت است و فرصت‌هایی را از جمله در زمینه مناسک دینی در اختیار ما می‌گذارد به این فرصت‌ها درواقع تکرار یا کپی‌برداری از فضای فیزیکی که تابه‌حال به آن خو کرده بودیم یا درباره آن تجربه تاریخی داشتیم نیست.
▬    نکته دوم، آن‌که اشخاص، نهادهای اجتماعی، دولت ملت‌ها، و نیروهای تمدنی مثل شرکت‌ها و از جمله «دین» که فراسوی ملت‌ها عمل می‌کنند، باید این سایبرفضا را به رسمیت بشناسند، و اقتضائات آن را مکمل اقتضائات و شرایط قبلی کنند و بر اساس آن‌ها و الزامات سکوهای (پلتفرم‌های) جدید، عملکردهایشان را بسط و توسعه دهند.
▬    توسعه عملکردهای دینی به سکوها و پلتفرم‌های دیجیتال، به‌سادگی نمی‌تواند اتفاق بیفتد؛ مهم‌ترین بخش مناسک دینی، مناسک اجتماعی است که هم از دیدگاه دینی و هم از دیدگاه جامعه‌شناسی دین، نقش مهمی در دین‌داری ایفا می‌کنند. اگر قرار باشد بخش مهمی از زندگی ما به فضایی دیجیتال مهاجرت کند، مثل همین اتفاقی که در دوران کوید-۱۹ روی داد و هنوز هم تبعات آن در برگزاری برخط همین جلسه ما هم هویداست، باید بتوانیم مناسک اجتماعی را در این سکوی جدید بازسازی کنیم.
▬    نکته این است که ما در این موضوع، نیاز به یک سری «شتاب‌دهنده خلاقیت‌ها» داریم؛ خلاقیت‌هایی که زمینه گسترش مناسک اجتماعی در بستر شبکه را تسهیل کنند. و این اتفاقی خودبه‌خودی رخ نمی‌دهد و احتیاج به این دارد که کسانی که در زمینه مناسک دینی فعال بودند این نوآوری‌ها در زمینه سایبرفضا را از طریق الگوهایی موجود زیست شبکه‌ای شتاب دهند و این نحو هم‌بودن‌های مدنی را در چارچوب سکوهای دیجیتال گسترش دهند. همایش‌هایی مانند جشن غدیر یا پیاده‌روی اربعین، نسخه‌های موفقی از هم‌بودن‌های مدنی و مناسک اجتماعی دینی هستند که در مقیاس جهانی اهمیت طراز اول خود را به اثبات رسانده‌اند؛ ولی دوران کوید-۱۹ نشان داد که ما باید مهیا باشیم که این مناسک اجتماعی موفق را در همین مقیاس تأثیرگذاری درون شبکه و بر سکوی سایبرفضا گسترش دهیم تا تأثیر واقعی آن نیز گسترش قابل ملاحظه و چندین برابر پیدا کند.
▬    در دوران کوید-۱۹ ضرورت، انتقال مناسک به سایبرفضا، احساس شد؛ و اکنون می‌دانیم که این انتقال، حتی در شرایطی که مانعی برای گرد هم‌آیی فیزیکی نیست، می‌تواند به این مناسک با ضریب چندین برابر، دامنه تأثیرگذاری ببخشد. این، یک ظرفیت مهم است که نباید از آن صرف‌نظر کرد.
▬    نمونه اخیر جشن غدیر، همچنین مراسم عزاداری اباعبدالله، طی سالیان اخیر، ضمیمه‌های مهمی در سایبرفضا داشته‌اند. علاوه بر آن‌که مناسکی در فضای مجازی به‌صورت عینی ایجاد می‌کنیم که همان‌طور که عرض کردم خیلی مغتنم و موفق است، باید به‌طور جدی و به‌سرعت و با پذیرش الگوهای جهانی که در این زمینه وجود دارد مناسک دینی را در سایبرفضا بازسازی کنیم؛ مثلاً از سکوهای بازی‌های رایانه‌ای، شبکه‌های اجتماعی، و الگوهای دیگر ارتباطی و همایش‌های برخط، و از همه این‌ها مهم‌تر، روش‌های خلاقانه و مبتکرانه، برای این‌که بتوانیم مناسک اجتماعی دینی را که هم از نظر اسلام خیلی مهم هستند و هم از نظر جامعه‌شناسی دین یک سطح مهم دین‌داری را می‌سازند گسترش دهیم.
▬    نکته آخری که می‌خواهم عرض کنم به تأثیری اشاره دارد که این «هم بودن‌های مدنی دینی» می‌توانند بر تغییر شکل و گسترش و بهبود نظام مردم‌سالاری دینی و به طور کلی نظام حکمرانی دینی بگذارند. در واقع، شرایط آن فراهم آمده است تا ما با یک نوع مردم‌سالاری جدید مواجه شویم که مردم‌سالاری دینی هم مزیت‌های خوبی در تطبیق با آن دارد.
▬    در واقع سایبرمردم‌سالاری یک نحو مردم‌سالاری خیلی فعال‌تر است؛ نوعی از مردم‌سالاری است که در آن ضرورتی به انتظار چهارساله برای بازتاب نظر مردم در نظام حکمرانی نیست. کلان‌داده‌ها، به نحو لحظه‌ای به حکمرانان، نظر و دیدگاه، و از آن مهم‌تر، راه‌حل‌ها و راه‌یابی‌های مردم را به نظام حکمرانی بازتاب می‌دهند؛ و نظام حکمرانی می‌تواند این دیدگاه‌ها و راه‌یابی‌ها را در تنظیم سیاست‌های خود، و با ملاحظه ضوابط اخلاقی به کار ببندد.
▬    مجموعه متنوعی از سکوها و پلتفرم‌های جدید به وجود آمده که مردم، مدام اظهارات سیاسی خود را در آن بازتاب می‌دهند؛ و این نظرات می‌تواند به حکومت‌ها کمک کند و آن‌ها را برای رسیدگی به مسائل اجتماعی و تجهیز اراده ملی برای پیش‌برد رویارویی با مسائل، مجهزتر کند و ما با نوعی صندوق رأی هر روزه مواجه هستیم و این خیلی کمک می‌کند که کفه دموکراسی و مردم‌سالاری در کنار کفه بوروکراسی تلفیق خلاقانه و کارآمدتری بسازد.
▬    از توجه شما سپاسگزارم.

مآخذ:...
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در جمعه, 06 آبان 1401 ساعت 09:08

یک برداشت از ”پروژه فرانسوی مهسا امینی“

فرستادن به ایمیل چاپ

دکتر حامد حاجی‌حیدری؛ ادامه مطلب...فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬    صرف‌نظر از سیاست کلی کشور در قبال «فتنه»ها که از فرمول کلی امیر المؤمنین علیه السلام در مماشات و عدم دخالت فعال تا زمان نشستن غبار «فتنه»، و سپس قطع سر «فتنه»، پیروی می‌کند، و ...

▬    و با در نظر گرفتن آنچه در شرایط فعلی اولویت حکمرانی کشور در مدیریت بحران برآمده از جنگ تحمیلی اقتصادی و از اولویت خارج کردن سایر موضوعات، ملحوظ هست، ...

▬    تا آنجا که به رویدادهای نامتعارف اخیر در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران مربوط است، نکاتی را لاجرم، باید برای روشن شدن ذهن دانشجویان و آیندگان، «ثبت کرد».

░▒▓ ۱.
▬    یادم هست که نیکمرد زیباروی و خوش‌فکری به نام آقای صبوحی، ورودی ۱۳۷۳ دانشکده علوم اجتماعی، از جبهه و اسارت، بدون فک پایین برگشته بود؛ از آن‌ها بود که به قول ابراهیم حاتمی‌کیا، «تیپ رفته بودند و گردان برگشته بودند»، و پس از بازگشت، ...
▬    در همان اوان خیز اصلاحات، در سال ۱۳۷۵، دریافته بودند که گویا، جوانی و سلامت خود را برای «رهایی» برخی دختران و پسران در برقراری روابط ناسالم گذاشته‌اند، لااقل مطابق «قرائت»ی که کارگزاران و اصلاحاتیان از حجاب و اخلاق و قواعد حکمرانی ولنگار مردم‌سالار، به نام «سروش» عرضه می‌کردند.
▬    آن موقع هم، اصلاحاتیان، با چنگ انداختن به حکم قرآنی «حجاب»، قصد داشتند به حیات سیاسی نفاق‌آلود و دروغین خویش، تنفسی مصنوعی ببخشند ...
▬    خلاصه، حس بدی برای امثال آقای صبوحی بود؛ از دست رفتن جوانی و سلامت و ... فقط به قیمت «رهایی» برخی دختران و پسران... همین؟! آن‌ها تیپ رفته بودند و گردان برگشته بودند، و پیکر خونین برادران خود را در آغوش خویش برگردانده بودند، و حالا می‌دیدند که آرمان‌ها به قیمت بقای یک جریان سیاسی عمیقاً نفاق‌آلود حراج شده‌اند...
▬    و در گرماگرم اولین «فتنه» کلاسیک پس از انقلاب در سال ۱۳۷۸، هیچ چیز، به خوبی فیلم «آژانس شیشه‌ای» وضع و حال امثال آقای صبوحی را آشکار نمی‌کرد ...

░▒▓ ۲.
▬    حس حرمانی که امثال آقای صبوحی را تسخیر کرده بود را این روزها بهتر می‌توان درک کرد...
▬    این روزها که درگذشت یک نفس محترم، کسانی را به درخواست خشن و غیر«مدنی» «خون‌بها» برانگیخته، می‌توان درک کرد، که امثال آقای صبوحی، در سال ۱۳۷۵، چه حالی داشتند که با هزاران نفس مقدس، دعوت به آرامش و بسنده کردن به واکنش «مدنی» می‌شدند...
▬    گفته شد که سه‌شنبه، یک نفس محترم اما بی‌گمان مجرم، در برخورد با پلیس به بیمارستان انتقال یافته؛ روز پنجشنبه، پلیس بیانیه‌ای منتشر کرد، و فردای آن روز، وقتی همه منتظر بودیم تا در یک روند «مدنی» قاصر و مقصر پیدا و وارسی شوند، ناگهان، بیانیه سراصلاحات نشان داد که دوباره و برای چندمین بار، اصلاحاتیان قصد خروج از روند «مدنی» دارند...
▬    و خشونت‌ها شروع شد...
▬    و همان طور که انتظار می‌رفت دانشکده علوم اجتماعی یک پای خشونت‌ها بود...
▬    و در ذهن من، آنچه در همان لحظات نخست پررنگ شد، چهره تابناک آقای صبوحی بود؛ آن‌ها «تیپ رفته بودند و گردان برگشته بودند» و با خون دل، به آرامش و روند «مدنی» دعوت می‌شدند، و این‌ها به نام یک نفس محترم و مجرم، اینچنین، دوباره به نابودی وطن، همت نافرجام خویش را گماشته بودند...
▬    منطقاً در تمام جوامع دنیا، کهنه‌سربازان، مورد اشد احترام‌اند، ولی در ملک ما، به نامبارکی چپ‌های نه چندان مؤدب، موقعیت‌ها، در این دست مواقع عوض می‌شود. متأسفانه...

░▒▓ ۳.
▬    خاطره دیگری که این روزها به بهانه «پروژه فرانسوی مهسا امینی» در ذهن تاب می‌خورد، ماجرای اخراج چهار دانشجو در یک ساعت ۱۲ سال ۱۳۷۵ است؛ ساعت ۸ صبح، چهار دانشجو، مقابل در دانشکده علوم اجتماعی با ایستادن مقابل دکتر حسین حاج فرج الله دباغ، از ورود او به دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران ممانعت کردند، و ساعت ۱۲ همان روز، رسماً و غیرقابل‌بازگشت، از دانشکده علوم اجتماعی اخراج شدند. باز یادم هست که دوستان می‌گفتند، یکی از آن چهار نفر سرتیپ سپاه بود که او هم اخراج شد و بازنگشت.
▬    حکایت از این قرار است که «دانشجو»، به دانشگاه برای کسب دانش مراجعه می‌کند و اگر خود را دانشمند و اهل تشخیص و حتی اهل اقدام می‌داند، دیگر نیازی به «دانشجو» بودن ندارد، و اگر حس و حال «دانشجو» در زیاد دانستن، به قدر هتک حریم دانشگاه پیش برود، این دانشجو، دیگر برازنده «دانشجویی» نیست.
▬    اما این روزها، و حتی از اردیبهشت‌ماه سال جاری، شماری از دانشجویان و غیردانشجویان در دانشکده علوم اجتماعی پیدا شده‌اند که به بهانه‌های گوناگون، از درخواست بی‌سابقه و بی‌لاحقه «فوتبال مختلط» گرفته تا پیگیری «پروژه فرانسوی مهسا امینی»، حریم دانشگاه را زیر پا گذاشته‌اند و با دیلم به جان حصار زمین فوتبال افتاده‌اند؛ ...
▬    در این مدت، اشد حرمت‌شکنی، نسبت به رئیس دانشکده، استادتمام دکتر غلامرضا جمشیدیها روا داشته شده است؛ ...
▬    معاونت فقید آموزشی دانشکده، خانم دکتر مریم نجارنهاوندی به دلیل سکته و هماتوم مغزی از دنیا رفتند، که بی‌گمان فشار عصبی این نحو حرکات حرمت‌شکن، در رحلت ایشان بی‌اثر نبوده است؛ ...
▬    و همچنین، سایر حریم‌شکنی‌ها در تلاش برای به تعطیلی کشاندن دانشکده؛ ...
▬    قریب ۲۰ دقیقه، طبقه چهارم، کلاس دکترای تخصصی، لگدهای خود را به در کلاس می‌کوبیدند و فریاد داشتند که به اجبار کلاس را تعطیل کنند، و دانشجویان صدای معلم را نشنوند؛ چنین اقدامی مکرر تکرار شده است؛ ...
▬    یک دانشجوی ممتاز دکتری، به دلیل ابراز عقیده انتقادی در مورد جایگاه ضداجتماعی سلبریتی‌ها، توسط این جماعت هو می‌شود؛...
▬    و بالاخره، کس/کسانی به نام انجمن صنفی دانشکده علوم اجتماعی به اساتید دانشکده علوم اجتماعی نامه نوشته‌اند و ایشان را «اساتید هنوز محترم» خطاب کرده‌اند.
▬    حکایت از این قرار است که «دانشجو»، به دانشگاه برای کسب دانش مراجعه می‌کند و اگر خود را دانشمند و اهل تشخیص و حتی اهل اقدام می‌داند، دیگر نیازی به «دانشجو» بودن ندارد، و اگر حس و حال «دانشجو» در زیاد دانستن، به قدر هتک حریم دانشگاه پیش برود، این دانشجو، دیگر برازنده «دانشجویی» نیست.

░▒▓ ۴.
▬    خلاصه، روزگار چرخید و چرخید، تا کسانی که روزی انقلابی‌های مظلوم و مقتدر را متهم به رفتار غیرمدنی می‌کردند، به غیرمدنی‌ترین رفتارهای ممکن آلوده شوند؛ حالا، عملاً دست آنان به خون مرحوم خانم دکتر نهاوندی آلوده است؛ صددریغ، ولی این، معجزه خداوند انقلاب مظلوم و مقتدر است که این‌چنین، «حقیقت طریقت را ظاهر می‌گرداند، هر چند که پوشانندگان را دشوار آید»...
▬    حتی استادی که سر اصلاح‌طلبان باصطلاح «مدنی» دانشکده علوم اجتماعی محسوب می‌شوند، در واکنش به رویدادهای اخیر فرمودند: «باید در کلاس را آتش می‌زدند!» و اذعان نمودند که به وقت دانشجویی، خود در اتاق دکتر... را شکسته است و اگر لازم بود در اتاق دکتر نراقی را هم می‌شکست! ... و باز معجزه الهی را ببینید که انقلابی‌های مظلوم و مقتدر که حاصل هزاران خون مقدس را در خطر می‌دیدند، و با خون دل، تاب از کف داده بودند ولی به رفتار «مدنی» دعوت می‌شدند، امروز را دیدند که این «مدنی»های پیشین، این‌چنین «غیرمدنی» هستند و «غیرمدنی» بودن خود را فریاد می‌زنند...

░▒▓ ۵.
▬    اما چرا عنوان این مطلب را «پروژه فرانسوی مهسا امینی» برگزیدیم؟
▬    نخست آن که، جماعت انتلکتولی ایران، یک بیماری دیگر، علاوه بر «غیرمدنی» بودن دارد؛ و آن این که نحوی ارتباط مالی دیرپا با سفارتخانه‌ها برقرار کرده است؛ و در این میان، فرانسه، و رایزنی فرهنگی سفارت فرانسه در ایران نقش برجسته‌ای دارد.
▬    فرانسه پس از رزم عالمگیر، که فتوحات خویش در غرب آسیا را از کف داد و قافیه را به بریتانیا و سپس امریکا باخت، روشی از جنس رایزنی که نه، «مداخله فرهنگی»، را برگزید تا اعمال نفوذ خود بر غرب آسیا را استمرار ببخشد. در ایران نیز، هر چند که ایران هیچ‌گاه در شمار فتوحات فرانسه و هیچ بیگانه دیگر نبوده، چنین رویه‌ای را در پیش گرفته، و تا حدودی نیز موفق بوده است؛ در ناآرامی‌های اخیر، نقش فرانسه، و مشخصاً رئیس جمهور مکرون در هدایت و ارسال سیگنال‌های آشکار، برجسته و برای ناظران، بی‌اندازه معنادار بود.
▬    در کنار ساختار انتلکتولی وابسته، شبکه‌ای از سلبریتی‌ها، توسط مجموعه‌ای از کشورهای غربی سازمان‌دهی شده‌اند که در این میان، نقش کانادا از سایر کشورها برجسته‌تر است. کانادا از این ابزار برای هدایت انقلاب نارنجی در اوکراین، و تلاش‌ها برای ناپایدار کردن حکومت روسیه نیز بهره برد.
▬    حالا، و حتی چندی قبل، در زمانی که روسیه، کریمه را ضمیمه خاک خود کرد، و در شرایطی که با نبرد اوکراین، و رویارویی مستقیم روسیه و غرب از یک سوی، و رویارویی بسیار محتمل چین و ایالات متحده بر سر تایوان در سوی دیگر، شرایط جهان به نحوی دگرگون شده است که مجموعه نیروهای متخاصم با ایران مصمم شده‌اند که تمام توان خود را برای اعمال تغییر در ایران به کار گیرند.
▬    این تصمیم آنان، دو سو دارد؛ در یک سوی بعید که نه، ناممکن، شاید به تسلیم ایران منجر شود؛ و در سوی دیگر، شبکه متحد با دولت‌های متخاصم آشکار می‌شود و تحت کنترل ایران در می‌آید. در سال ۱۳۹۸ هم، پس از وقوع ناآرامی‌های آبان‌ماه، رئیس جمهور حسن روحانی در جلسه هیأت وزیران، در تعبیری معنادار خطاب به نیروهای متخاصم و بویژه سازمان منافقین خلق گفت: «تمام توان شما همین بود؟!»
▬    انکارناپذیر است که مجموعه‌ای از شبکه‌سازی‌ها در کشور توسط دولت‌ها و نیروهای متخاصم انجام شده است. مدت‌هاست که در وبگاه‌های خبری کشورهای اطراف ایران، آگهی‌های بی‌پرده با عنوان صریح «استخدام جاسوس» رؤیت می‌شود و از آنجا که به قول نویسنده و کارگردان مشهور: «وطن‌فروشی در این مملکت نوبر نیست»، کشور در این موقعیت‌ها می‌تواند شبکه‌های پنهان را آشکارا ببیند. برداشت من این نیست که جمهوری اسلامی عمداً این دست فتنه‌ها را پر و بال می‌دهد تا شبکه‌های ناآماده رقیب امنیتی خود را کشف و خنثی کند، ولی یک دلالت ضمنی رویارویی‌های ناپخته با جمهوری اسلامی، همواره همین بوده است.
▬    تلقی من این هست که کشور، از این فتنه با این دستاورد عبور می‌کند که شبکه گسترده‌ای از نیروهای اجاره‌ای را کشف و خنثی می‌کند و تا مدت‌ها، نیروهای نفوذی دولت‌های متخاصم، تأثیر چندانی از طریق اعمال نفوذ روی کف جامعه بر عملکرد جمهوری اسلامی نخواهند داشت.

مآخذ:...
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در جمعه, 06 آبان 1401 ساعت 08:53

طرح مبحث خِرَدفضا (NooSphere)

فرستادن به ایمیل چاپ

دکتر حامد حاجی‌حیدری؛ادامه مطلب... فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▀█▄  قضیه

▬    با انفجار «اطلاعات در دسترس» مواجهیم؛ و ...

▬    و «تکنیوم» به مثابه «زیرساخت تولید+تحلیل اطلاعات» به سرعت در حال تغییر است.
▬    در این شرایط، فراتر از «اینفوفضا» (InfoSphere) یا «فضای تنفسی اطلاعات» که در آن غرقه هستیم،...
▬    به مدد «تکنیوم»...
▬    چیزی شکل گرفته، و در حال گسترش است، به نام «خِرَدفضا» (NooSphere) یا «فضای تنفسی تحلیل اطلاعات».
▬    در واقع، نظام به هم پیوسته و گسترده «زیرساخت تولید+تحلیل اطلاعات»، دیگر به تولید اطلاعات بسنده نکرده، تحلیل اطلاعات را هم شکل می‌دهد و اطلاعات تحلیل و شبکه شده را در اختیار می‌گذارد.
▬    و اگر «خِرَدفضا» عمداً جهت‌دار ترسیم شود که اغلب نیز چنین است، با چیزی به نام «نبرد شناختی» مواجه خواهیم بود.

▀█▄  کاوش در اطراف قضیه

▀█▄  تز ۱.
▬    کوین کلی در کتاب خود با نام «تکنولوژی چه می‌خواهد؟»، مفهوم «تکنیوم» را ابداع کرد.
▬    او برای بیان دیدگاه خود به یک کلمه نیاز داشت، دایر بر این که...
▬    فناوری نه تنها برآمده از اقتضائات مادی تمدن همراه با خلاقیت‌های فکری است، بلکه بویژه پس از شکل‌گیری «هوش مصنوعی» که خود، خلاق فناوری و منطق فناوری است، شامل ارتباطات متقابل سیستمی نیز می‌شود که در آن، هر فناوری برای تولید و نیروهای مولد خود به فناوری‌های دیگر منوط و مرتبط است.

▀█▄  تز ۲.
▬    مهم آن است که این ارتباط متقابل سیستمی میان اجزاء سیستم فناوری یا همان «تکنیوم» اقتضائات مستقل خود را دارد که لزوماً با اقتضائات کاربری انسان‌ها از ماشین، همساز نیست.
▬    از این قرار، «فناوری» لزوماً شتاب‌دهنده نیست، بلکه می‌تواند تحمیل‌کننده نحوی «دوگانگی ساختاری» به قول آنتونی گیدنز باشد.
▬    بدین ترتیب، «تکنیوم»، همزمان، هم «اینفوسفر» و «خِرَدفضا» را گسترش می‌دهد، و هم محدود و منحرف می‌سازد.
▬    با توجه به «تضاد» در «اینفوسفر» و «خِرَدفضا»، تکنیوم، هم فرآیندهای محاسباتی و ذخیره‌سازی و انتقال را برای نبرد و درگیری در دستگاه‌های شناختی را تأمین می‌کند، و هم جهت «متقاعدسازی» را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

▀█▄  تز ۳.
▬    به طور معمول، «اینفوسفر» و «اطلاعات» را مربوط به «حقایق» می‌دانیم؛ چیزهای واقعی.
▬    با این حال، وقتی خوب دقیق می‌شویم، این تلقی از «اطلاعات» هرگز دقیق نبوده است.
▬    قدیم‌ها خیلی چیزها را قبول داشتند که الآن می‌دانیم نادرست هستند: مثلاً خورشید به دور زمین نمی‌چرخد. در حوزه‌های علمی، می‌پذیریم که داده‌های ما در بهترین حالت دارای خطاهای اندازه‌گیری هستند، و با بهبود درک ما، نظریه‌های علمی ما در معرض تغییر، و حتی تغییر پارادایم خواهند بود.
▬    چنین چندوچون و مناقشه‌ای در «اینفوسفر»، متعلق به «خِرَدفضا» هستند.
▬    اما، تعارضات علمی اعتبار اطلاعات، تعارضات اغلب خوش‌خیم و مسالمت‌آمیز در خِرَدفضا هستند. در خِرَدفضا درگیری‌های بدخیم نیز حادث می‌شوند.
▬    در طول جنگ جهانی دوم، متفقین به دنبال متقاعد کردن آلمانی‌ها بودند تا آن‌ها را به این تحلیل برسانند که نورماندی، یک نقطه درگیری مهم و قابل اعتنا نیست، و از قضا موفق هم شدند تا تمرکز تصمیم‌سازان آلمانی را از نورماندی جابجا کنند.
▬    امروز نیز، در متن «خِرَدفضا» درگیری قابل ملاحظه‌ای برقرار است که هدف آن، هم عموم انسان‌ها و ماشین‌های محاسب، و هم بویژه «تصمیم‌سازان» است.

▀█▄  فرجام کلام
▬    پنج رکن «هستی‌شناسی»، «معرفت‌شناسی»، «اخلاق‌شناسی»، «زیبایی‌شناسی»، و «منطق»، ابزارهایی هستند برای سازمان‌دهی و اشکال‌زدایی از «خِرَدفضا».
▬    به این پنج رکن، «سکو یا پلتفرم خِرَد» می‌گوییم؛ این پلتفرم، فراتر از صرف حل تعارضات شناختی است، و این امکان را ایجاد می‌کند تا «اینفوسفر» و «خِرَدفضا»، توأمان در مسیری حقیقی‌تر و اخلاقی‌تر و زیباتر و منطقی‌تر، گسترش یابند.
▬    در واقع، «سکو یا پلتفرم خِرَد»، ضامن آینده حقیقی‌تر و اخلاقی‌تر و زیباتر و منطقی‌تر ما خواهد بود، و اگر، نتوانیم با همیاری انسانی-ماشینی، این پلتفرم را توسعه دهیم، آینده ما، به شکلی که در «نبردهای غیرواقعی شناختی» ترسیم خواهد شد، شکل خواهد گرفت.
▬    در اینجا هدف، آینده انسانی در مقابل آینده ماشینی نیست، بلکه هدف، آینده حقیقی و اخلاقی و زیبا و منطقی است.


توأم با اقتباس های آزاد...

مآخذ:...
هو العلیم

آخرین بروز رسانی در جمعه, 15 مهر 1401 ساعت 20:42

صفحه 5 از 425

a_a_