لودویک جوزف جان ویتگنشتاین در «دربارۀ فرهنگ و ارزش»
• هستند مسائلی که من هرگز با آنها سر و کار پیدا نمیکنم، مسائلی که بر سر راه من قرار ندارند و یا اینکه به دنیای من متعلق نیستند؛ مسائل جهان فکری غرب که بتهوون (و شاید تا حدودی گوته) با آنها کلنجار رفت، ولی هیچ فیلسوفی تا به حال با آنها روبهرو نشده است (شاید نیچه کم و بیش به این مسائل برخورده باشد).
• و چه بسا مسائل یادشده در فلسفه غرب دیگر از دست رفته باشند، یعنی دیگر کسی نتواند در آنجا ارتقای این فرهنگ را به صورت یک حماسه شاهد باشد و توصیف کند.
• یا اگر بخواهیم دقیقتر بگوییم، ارتقای فرهنگ دیگر به شکل یک حماسه صورت نمیگیرد، یا صرفاً به نظر کسانی شکل یک حماسه را دارد که از بیرون به آن مینگرند، یعنی همان کاری که احتمالاً بتهوون به دقت انجام داد (همانطور که اشپنگلر در جایی اشاره میکند).
• میتوان گفت که شعرای حماسه، صرفاً پیش از پیدایش تمدن وجود دارند، درست همانگونه که هیچکس قادر نیست مرگ خویش را هنگام وقوع آن شرح دهد، بلکه صرفاً میتواند آن را به منزله رخدادی در آینده پیشبینی و توصیف کند.
• پس، میتوان چنین نتیجه گرفت: اگر خواهان توصیفی حماسی از کلیت یک فرهنگ هستید، ناچار باید به آثار برجستهترین شخصیتهای آن فرهنگ مراجعه کنید، و بنابراین، به آثار تدوین شده در زمانی که افول این فرهنگ را صرفاً میشد پیشبینی کرد، زیرا بعدها هیچکسی نخواهد بود تا آن را توصیف کند.
• پس، جای شگفتی نیست که این توصیف میبایست صرفاً به زبان پر رمز و راز پیشگویی نگاشته شود، زبانی که در واقع، شمار اندکی از افراد قادر به فهم آناند.
مآخذ:...
هو العلیم