فیلوجامعه‌شناسی

مرور نظريه‌ي فرهنگ خشونت

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشت آزاد از تامس چيبوكاس، رندال ليته و ديويد وايز؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


░▒▓ اول
• نظريه‌ي فرهنگ خشونت، بر آن است که خشونت در جامعه‌ی ما به نحو نابرابر توزيع شده است.
• اين ادعا، موجب این پندار مي‌شود که بسته‌های خصومت و تعارض، در بین سلسله مراتب طبقاتي، نژادی، قومی و اجتماعیِ مشخص، که در حاشيه‌ي خرده‌ فرهنگ‌های بی‌خشونت پهلو گرفته‌اند، پخش شده‌اند.
• احتمال یافتن ميزان بیشتر خشونت، در طبقات پایین‌تر و در میان گروه‌های قومی زاغه نشین، وجود خواهد داشت.

░▒▓ دوم
• به علاوه، خشونت، واكنشي آموختني است که مستقیماً قابل انتصاب به عضویت در گروهی خاص است. به این ترتیب، خشونت در گروه‌ها، ماهيت هنجاري و نرمال پیدا می‌کند. وقتی به شيوه‌هاي نامقبول اجتماع رفتار می‌کنیم، احساس گناه، بي‌معنايي و شرمساری می‌کنیم و خود را آماده پذیرش خشونت گروه می‌کنیم. در واقع، این ماهیت هنجاری خشونت درون‌گروهی را از خشونت‌های برون‌گروهی متمایز می‌سازد.
• در هر حال، با عطف نقطه‌ي تمرکز خود از فرهنگ به خرده ‌فرهنگ، ايده‌ي يك خرده فرهنگ فراگير و زمینه‌ساز رفتارهای خشن، بحث راجع به «خشونت» را سمت و سوي خاصي مي‌دهد. و باز هم تأیید می‌کند که خشونت میان خرده‌فرهنگ‌ها و گروه‌های مختلف اجتماعی به نحو نابرابری توزیع شده است.

░▒▓ سوم
• وقتی که در مورد خشونت فکر می‌کنیم، در ذهن ما تصاویری از کودکان خون‌آلود و دست و پا شكسته، و شوهرانی که بر سر زنان خود بدون دلیل خاصي فریاد می‌کشند مجسم می‌گردد.
• ولی این، تنها بخش آشکار از رفتارهای خشونت‌آمیز است.
• در اکثر مواقع، خشونت ابداً توجه عمومی را جلب نمي‌كند، چرا که اين نوع خشونت‌ها «خشونت نرمال» هستند. که این، یعنی این خشونت از قوانین ضمنیِ فرهنگ ما تبعیت می‌کند.
• عباراتی نظیر «حالیت می‌کنم» ، یا «درسی به تو می‌دهم که فراموش نکنی» ، بخش‌های از زبان انضباطي و فرمان‌برداری است. صرف‌نظر از شرايط، کلماتی که بعد از یک اقدام خشونت‌آميز گفته‌ می‌شوند، تقریباً بي‌ربط هستند. اين ويژگي كه اين عبارات براي بيان خشونت استعمال مي‌شوند و نه اظهار يك تهديد واقعي، نمایانگر ضرورت پیشینه‌ی فرهنگی برای خشونت است.

░▒▓ چهارم
• چیز دیگری که به نحو ضمنی در فرهنگ ما قرار دارد، تفکّر مالکیت گروه‌های فرادست بر گروه‌های فرودست است. این تصور عموماً مانع هر گونه توجهی به حقوق گروه‌های فرودست می‌شود. عملاً گروه‌های فرودست مستوجب هر نوع خشونتی تصور می‌شوند. هنجارها، افراد گروه‌های فرودست را به مایملک تعریف می‌کنند؛ این هنجارها، به افراد اجازه‌ی استفاده از خشونت‌هایی در گروه خودی را می‌دهند، در حالی که اجازه‌ی چنین خشونتی را در مورد افراد خارج از گروه نمی‌دهند. البته عکس این هم صادق است.

░▒▓ پنجم
• در نهایت، هنجارهای اجتماعی که گروه‌ها را یک گروه خصوصي تعریف می‌کنند، غیرمستقیم به سمت تقويت خشونت می‌روند.
• رفتارهایی که «در پشت درهای بسته‌ی» گروه روی می‌دهند، مورد بحث افراد خارج از گروه قرار نمی‌گیرند.
• اغلب، تصور گروه، به عنوان یک مکان محرمانه‌ی خصوصي، توسط نهاد‌های اجتماعی دیگر تأیید و به رسمیت شناخته می‌شود.

░▒▓ ششم
• بنابراین، روشن می‌شود که واقعاً فرهنگی داریم که در موقعیت‌های پر تنش زندگی، اغلب ما را به خشونت راهنمایی می‌کند. و علاوه بر آن، باز هم تأیید می‌کند که خشونت میان خرده‌فرهنگ‌ها و گروه‌های مختلف اجتماعی به نحو نابرابری توزیع شده است و حتی تکنیک‌های اعمال خشونت از گروهی به گروه دیگر متفاوت است.
مآخذ:...
هو العلیم

نوشتن نظر
Your Contact Details:
نظر:
<strong> <em> <span style="text-decoration:underline;"> <a target=' /> [quote] [code] <img />   
Security
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.