برداشت آزاد از جرج مککارتی؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
• کارل مارکس، با ترکیب دیدگاه یونانیان و مدرنها، تصورات انتزاعی از آزادی که هم در یونان و هم در فلسفهی سیاسی آلمان وجود داشت را مادی و عینی ساخت.
• در یک جامعهی سرمایهدار، کار، یک فعالیت خلاقانه، «آزاد و آگاهانه نیست»؛ کار، منجر به انسجام اجتماعی و تقویت ارزشهای اشتراکی نمیشود؛ کار، مشوق دموکراسی و برابری نیست؛ و کار پتانسیل و زندگی خوب را گسترش نمیدهد.
• کار ازخودبیگانه و مبادلهی کالا، به ایجاد شرایط اجتماعی و اقتصادی ایدهآل منجر نمیشود. کار سرمایهدارانه، به تحقق ظرفیتهای انسان، گسترش استعداد و خرد بشری، تأمل عقلانی و مشارکت سیاسی در انجمنها، تشخیص غیرطبیعی بودن منفعتجویی و انباشت ثروت، و ایجاد جامعهای مبتنی بر فعالیت فضیلتمندانه، روابط دوستی و ایثار متقابل، منجر نشد.
• در کار سرمایهدارانه، نیازها به نفع خواستهای مصرفکنندگان تغییر مییابند؛ ظرفیتها و استعدادها به مکانیسمهایی برای به حداکثر رساندن سود تبدیل میشوند؛ روابط دوستی و شهروندی، به روابط بازار و مبادلات کالا تبدیل میگردند؛ و تعقل به محاسبهی لذت و منفعت تبدیل میشود. هر چیزی که به صورت متمایز، انسانی بود، به ابزاری برای تشویق فعالیت بازار و تحریز برای ایجاد سود بدل میشود. کار ازخودبیگانه، موجب تعلیق نیازهای انسانی، ناقصسازی عقل و تخریب ظرفیتهای انسانی میشود و چیزی را در زندگی انسان اولویت میبخشد که اولویت نداشت و فقط ابزار بود.
• گر چه اشتیاق مارکس به جهان بهتر، ملهم از یونانیان و خصوصاً ارسطوست، ولی از نظر او، برای رسیدن به این موضع برتر در روزگار امروز، دیدگاه امروزین لازم است که همان دیدگاه جامعهی مدرن و نظریهی اقتصادی علمی و عینی است.
مآخذ:...
هو العلیم