فیلوجامعه‌شناسی

تحقیق مقدماتی در ساختگرایی/پساساختگرایی؛ ژان فرانسوا لیوتار

فرستادن به ایمیل چاپ

سعید نجیبا؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


• ژان فرانسوا لیوتار در كتاب موقعیت پسامدرن از مفهوم بازی‌های زبانی ویتگنشتاین استفاده می‌كند. لیوتار بر آن است كه هیچ بازی فرازبانی وجود ندارد. ما با شبكۀ پیچیده و ناگشودنی از بازی‌های زبانی مختلف مواجهیم.
• از نظر ویتگنشتاین آن‌چه باید به دنبال آن باشیم «معنای» یك تعبیر نیست، بلكه «استفاده و كاربرد» (بازی) آن تعبیر در فعالیت‌های انسانی است. لیوتار معتقد است كه منظور ویتگنشتاین از به كار بردن «بازی زبانی» اشاره به كاربردهای متفاوت و مختلف زبان است. از نظر لیوتار بازی‌های زبانی با یكدیگر فاقد قدر مشتركند و از این رو هیچ بازی زبانی به هیچ روی نمی‌تواند مدعی برتری بر سایر بازی‌های زبانی باشد. لیوتار در كتاب افتراق معتقد است كه تمام بی‌عدالتی‌ها در طول تاریخ تنها زمانی امكان بروز می‌یابند كه یك «بازی زبانی» مسلط و غالب شود. از نظر لیوتار مكانیسم غلبۀ یك بازی زبانی بر بازی‌های زبانی دیگر توسل به اجماع كلی و همگانی بودن آن است. در این مدعا با هابرماس كه داعیۀ بحث عمومی را می‌افكند رو در رو می‌شود. از نظر لیوتار دوام عدالت در گرو آن است كه همواره متوجه وضعیت‌های «افتراق» یا وضعیت عدم توافق و ناسازگاری مطلق بازی‌های زبانی باشیم.
• ویژگی بازی زبانی علم از نظر لیوتار آن است كه هدف آن معطوف به «صدق» است. منظور از صدق آن است كه تمام بازیگران مربوطه دربارۀ درستی آنها اتفاق نظر داشته‌باشند. لیوتار بخش اعظم دیگر بازی‌های زبانی را «روایت» می‌خواند. در كاربردهای روایی زبان، معیارهای اخلاقی و زیبایی‌شناختی و همینطور معیارهای شناختی یكجا و با هم مورد استفاده قرار می‌گیرند. به همین دلیل در یك فرهنگ مسلط علمی نظیر مدرنیسم، این كاربردهای متفاوت از زبان دارای ارزش ناچیزی هستند. اسطوره‌ها و افسانه‌ها نمونه‌های بارزی از كاربردهای روایی زبان به شمار می‌روند. كاركرد اجتماعی این اسطوره‌ها صرفاً مشروعیت بخشیدن به نهادها، انواع فعالیت‌ها، و جایگاه افراد در جامعه است.
• مدرنیسم تنها برای علم براساس عینیت و عقلانیت عینی آن، نقش مشروعیت‌بخش قایل است. این در حالیست كه لیوتار درمی‌یابد كه حتی علم نیز نیازمند آن است كه در اصول بنیادین خود به كمك اسطوره یا افسانۀ عینیت واجد مشروعیت شود. لیوتار به دو اسطورۀ اساسی كه مبنای علم مدرن را می‌سازند اشاره می‌كند؛ علم به مثابۀ منجی بشریت و اسطورۀ هگلی علم به مثابۀ نظام كلی دانش بشری. اسطوره‌ها و روایت‌ها در جامعۀ معاصر كاربرد، اعتبار و ارزش خود را از دست داده‌اند، به نحوی كه «علم» نیز «مشروعیت» خود را از دست داده‌است. و این از نظر لیوتار طلیعۀ ظهور فرهنگ پسامدرن است كه در آن از این قبیل روایت‌ها خبری نیست محسوب می‌شود.
• لیوتار تاریخ معرفت را منازعه‌ای مدام میان روایت و علم تلقی می‌كند. معرفت روایی به انواع بسیاری از بازی‌های زبانی مجال می‌دهد ولی معرفت علمی تنها بیان مصداق‌دار و دلالت‌گر را معتبر می‌شمارد و همچنین احكام روایی به رغم احكام علمی ابطال‌ناپذیرند. او آغاز معرفت علمی را حداقل از افلاطون تاریخ‌گذاری می‌نماید. از نظر لیوتار كه متأثر از چشم‌انداز بازی‌های زبانی ویتگنشتاین و هرمنوتیك هستی‌شناختی هایدگری سخن می‌گوید، هیچ برتری میان روایت‌ها و علم وجود ندارد. اما از نظر او علم مفهومی از مشروعیت را وارد حوزۀ معرفتی می‌كند كه روایت را از میدان برون می‌راند.
• لیوتار همنوا با آدرنو و هابرماس (در نقد پوپر) بر آن است كه علم نمی‌تواند برحسب مقولات خود به خویش مشروعیت ببخشد و ناگزیر از آمیزش با شكلی از روایت است. اما از نظر لیوتار این آمیزش ویژگی منحصر معرفت علمی در دنیای مدرن است، در عصر مدرن وجه علمی با وجه روایی و سیاسی درآمیخته است و این ناشی از نفوذ ارزش‌های روشنگری یعنی دو روایت آزادی اومانیستی و روایت تفكر یا اصالت روح است. به تشخیص لیوتار این دو روایت طی دو قرن گذشته مسلط بوده‌اند. در این «روایت روشنگری»، قهرمان بازیگری اخلاقیسیاسی است كه به سوی غایت مطلوب صلح جهانی پیش می‌رود. از این رو لیوتار مفهوم «مدرن» را مشعر به هر نوع معرفتی می‌داند كه با توسل به روایتی كلان و جامع به خود مشروعیت بخشد.
• از نظر لیوتار هر نوع خاصی از دانش دارای قواعد بازی خاصی برای خود است، و علوم هرگونه ادعا در خصوص «مشروعیت‌بخشی» به دیگر گفتمان‌ها را باید كنار گذارند. پس از جنگ جهانی دوم روایت دچار افول شده و شك و بی‌اعتمادی نسبت به كاركرد مشروعیت برانگیز آن رو به گسترش نهاده‌است و این افول فراروایت‌ها از نظر لیوتار شاخص دورۀ پسامدرن است. صد البته لیوتار خود آگاه است كه آغاز تردید در مورد آن‌چه او فراروایت می‌خواند به انتهای قرن نوزدهم و ابتدای قرن بیستم بازمی‌گردد؛ همان زمان كه افرادی مانند شارل بودلر ماهیت متناقض مدرنیت را مورد توجه قرار دادند. لیوتار دركتاب موقعیت پسامدرن بر آن است كه مدرنیت با جایگزین ساختن روایت‌های غیردینی‌تر و دنیاگرایانه‌تر، ولی روایت‌هایی نه چندان جهانی و كلی به جای روایت‌های الهی یا تقدیری دربارۀ سرنوشت انسان،‌ پا به عرصۀ‌وجود نهاد. وجود مدرنیت مدیون آن دسته فرروایت‌هایی است كه بیانگر نوعی برداشت از پیشرفت خطی، جبری و غیرقابل مقاومت در تاریخ بشریت به سمت مقصدی واحدند. هنر و فرهنگ پسامدرنیست با مقاومت در برابر هرنوع قالب‌ریزی و اذعان به پیچیدگی بیش از حد جهان و تناقضات عدیدۀ عوالم بشری، به روند تكثیر هویت‌ها و شیوه‌های صحبت كردن كمك می‌كند. ویژگی شاخص تفكر پسامدرن نقد مشروعیت است. نقد مشروعیت از اركان اساسی و محوری تحلیل لیوتار دربارۀ موقعیت پسامدرن به شمار می‌رود. مشروعیت متضمن پرسش‌هایی است دربارۀ اینكه چه چیزی قانونی است و نیز بیانگر این نكته است كه آیا یك اقدام، صحیح، مستدل و قابل توجه است یا خیر. لیوتار موقعیت پسامدرن را نوعی ناباوری به فراروایت‌ها، نوعی ارتداد یا كافركیشی تلقی می‌كند؛ وضعیتی كه در آن انسان‌ها بدون معیاری دربارۀ قضاوت و داوری، به داوری دربارۀ حقیقت، زیبایی و عدالت می‌پردازند. پسامدرنیسم نوعی «عدم ایمان یا ناباوری به فراروایت‌ها» است.
• از نظر لیوتار ما باید گشتن به دنبال معنای متعالی را رها كنیم و تنها به فكر زیستن در حال سرمدی سرخوش و رویارویی باشیم كه در آن به سر می‌بریم. لیوتار همراه با كل نسل فرانسوی همراهش، نیچه را به عنوان پیامبر و قهرمان اخلاقیات جدید مبتنی بر اصل مذكور معرفی می‌كند. حقیقت و معنا تنها می‌توانند در تجمع‌های خاصی از عقیده و هوس وجود داشته باشند. هیچ‌كس قادر به تعالی بخشیدن یا استعلای جامعه‌ای كه در آن متولد شده‌است، نیست. اینچنین شك‌گرایی مهارگسیختۀ لیوتار سربرمی‌آورد. شك در این باره كه آیا اساساً انسان‌ها قادر به دانستن و شناختن چیزی یا قادر به انجام دادن كاری یا عملی هستند، چیزی كه خود او آن را «شك‌اندیشی و تشكیك دربارۀ فراروایت‌ها» می‌نامد.
• این موضعی است كه به قول برمن دفعتاً و به طور ناگهانی از نوعی جزم‌اندیشی یا دگماتیسم و احكام پیشینی قطعی در خصوص اینكه چه چیزی میسر و چه چیزی نامیسر است سردرمی‌آورد. تعریف لیوتار از پسامدرنیت دایر بر «ناباوری و بی‌ایمانی به هرگونه فراروایت»، خود به طرز متناقضی نوعی فرارایت محسوب می‌شود. به راستی جای حیرت است كه لیوتار خود متوجه آن نیست كه گاه آنچنان استوار در مورد اینكه باید شك‌گرا باشیم سخن می‌گوید كه ساختار منطقی كلامش یكسره شبیه تارك دگماتیست‌هایی می‌شود كه او به آنها سخت می‌تازد (این نقد به نحوی به رغم تمام پساساختگرایان و پسامدرنیست‌ها و نسبیت‌گرایان وارد است).
• پسامدرنیسم لیوتار در سیاست بیانگر بدبینی و سوءظن نسبت به روایت‌هایی است كه لیوتار آنها را «سیاست نجات‌بخشی» می‌خواند، از نوع نظریۀ سیاسی كل‌گرا و جهان‌گرا، نظیر ماركسیسم، كه در صدد خلق جامعۀ انسانی كاملی است كه در آن سرانجام، بشریت تمام و كمال تحقق خواهد یافت.  به عقیدۀ لیوتار این قبیل دیدگاه‌های تخیلی صرفاً محصول دیگر این توهم مدرنیستی هستند كه عقلانیت علمی، با به كار بسته‌شدن در عرصۀ حیات انسانی، قادر خواهد بود كه انسان‌ها را شاد و سعادتمند سازد. به طور كلی در عرصۀ سیاسی پسامدرنیست‌ها مدافع عدم مداخلۀ دولت و پلورالیسم هستند به همین دلیل هابرماس مایل است آنها را نومحافظه‌كار بنامد.
• از نظر لیوتار جامعه‌شناسی با وجود دو الگوی مسلط كاركردگرا و تكاملی با رادیكالیسم و فراروایت‌های مخصوص به خود نمی‌تواند متناسب برای موقعیت پسامدرن باشد. از این رو او جایگزین نظریۀ اجتماعی «پسابنیادگرا» را مطرح می‌كند. نظریۀ اجتماعی پسابنیادگرا با تمركز به عملگرایی در دنیا‌های اجتماعی و با عنایت به بازی‌های زبانی استوار خواهد بود. از نظر لیوتار نظریۀ بازی‌های زبانی ویتگنشتاین در كتاب پژوهش‌های فلسفی، از آنجا كه بر ماهیت محدود و همزمانی و مقید به قاعدۀ فعالیت‌های اجتماعی تأكید می‌ورزد، كشف نظری مناسبی برای پسامدرنیت است.
• لیوتار بر این عقیده است كه در چهارچوب تحلیل نهادین مدرنیت می‌توان زمینه‌های ظهور و پیدایش آلترناتیوی نیرومند به نام پسامدرنیسم را پیدا كرد. پسامدرنیسم به «چیزی كه بعد از مدرنیسم می‌آید» اشاره دارد. به اعتقاد او پسامدرنیت در واقع نوعی جابجایی و فاصله گرفتن یا دور شدن از تلاش برای زمینه‌سازی معرفت‌شناسی و دور شدن از ایمان به پیشرفتی است كه در قالب مهندسی انسانی و اجتماعی شكل گرفته است. در دیدگاه  لیوتار شرایط یا وضعیت پسامدرن با نوعی بخار شدن و محو و ناپدید گشتن «روایت‌های كلان» مشخص شده‌است. با ناپدید شدن هر نوع «خط داستانی و روایی» فراگیر كه انسان‌ها در قالب آن به مثابۀ موجودات واجد گذشته‌ای معلوم و آینده‌ای قابل پیش‌بینی در بستر تاریخ جای گرفته‌اند. البته لیوتار معتقد است كه این پسامدرنیسم همان درون‌مایه‌ها و پیش‌فرض‌های مدرنیسم است كه اكنون به طرزی آسیب‌شناختی سر برآورده است و همان مدرنیسمی كه یكی از وجوه قاطع آن درگیری با سنت بود ناگهان با خود به عنوان یك سنت درگیر گشته است. اینكه لیوتار فلسفۀ پسامدرن را مقدم بر فلسفۀ مدرن می‌داند؛ به این معناست كه پیش‌فرض‌های فلسفۀ مدرنیسم از مشربی نشأت می‌گیرد كه عقاید بیان نشدۀ پیشینی آن پسامدرن محسوب می‌شوند.
• پارادوكسی مربوط به زمان‌مندی مدرنیت را بیش از پیش به حلقوم سنتی كه از آن گریزان بود می‌راند. به قول ریموند ویلیامز، «مدرن» نقطۀ ارجاع و سكوی پرش خود را از «حال» یا «اكنون» به «درست همین الان» یا حتی «بعداً» جابجا می‌كند و به گذشته رانده می‌شود. از این روست كه لیوتار در كتاب موقعیت پسامدرن می‌گوید: «پس در این صورت پسامدرن چیست؟ بدون تردید بخشی از مدرن است. اكنون یك اثر تنها زمانی می‌تواند ”مدرن“ محسوب شود كه پیشاپیش ”پسامدرن“ باشد… لذا پسامدرنیسم… پایان مدرنیسم یا مدرنیسم پایان‌یافته نیست، بلكه مدرنیسمِ در ابتدای راه و مدرنیسمِ تازه‌پیدا شده و در مراحل آغازین است، و این وضعیتی است ثابت، پایدار و ماندنی». این گفتار از لیوتار بسیار جالب توجه است چرا كه بیش از هر چیز نشان می‌دهد كه انتقادات معتقدان به مدرنیت بازپسین به پسامدرن‌ها نه چندان با دقت به اساسی‌ترین منبع شناسایی این مكتب یعنی كتاب موقعیت پسا‌مدرن طراحی شده‌است؛ افرادی مانند آنتونی گیدنز و مارشال برمن.
• بر این اساس آزبورن بر آن می‌شود كه با توجه به این موقعیت دوگانۀ متناقض و ذاتاً دیالكتیكی مدرنیت، موقعیت زمانی مدرنیت باید دارای سه ویژگی نفی استعلا و اصالت همزمانی (در مقابل درزمانی)، نبود هرگونه مانع برای انتقال به آینده‌ای نامتعین و بالاخره حذف سبك و گذار دائم.
• آزبورن مدرنیت را عبارت از نوعی حالت یا كیفیت و ویژگی «مدرن»، نوعی تجربۀ «مدرن» یا دورۀ «مدرن» تعریف می‌كند. وی مانند آنتونی گیدنز ایدۀ مدرنیت را بیانگر، بداعت و نو بودن زمانِ «حال» به عنوان گسست یا انقطاع از «گذشته»، و ورود به «آینده»ء سریعاً در حال ظهور و در عین حال نامطمئن و ناپایدار است.
مآخذ:...
هو العلیم

نوشتن نظر
Your Contact Details:
نظر:
<strong> <em> <span style="text-decoration:underline;"> <a target=' /> [quote] [code] <img />   
Security
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.