دکترحامدحاجیحیدری/ الهامنصرتی
گزارش رساله پایاننامه/رتبه اول تحقیقات علوم انسانی تهران/جشنواره محقق حلی ۱۳۹۰
← روشنفکر و روزنامهنگار از اختلاف تغذیه میکند.
← روشنفکری به مثابه شغل، و روزنامهنگاری به مثابه پیشه، از اختلاف تغذیه میکند.
← از همفکری متنفرند.
← از اصالت ”دگراندیشی“ جانبداری میکنند.
← آنان موفق به خلق فلسفهای شدهاند که عادت به تفرقه و جدال را حسن تلقی میکند.
← این عادت، جامعه را به سوی سستی ایمان، و نابودی دین سوق میدهد.
← این عادت، سنت روشنفکر و روزنامهنگار حرفهای را انکار میکند. هر ایده مثبتی را در او میخشکاند.
----------------------------------------
إِنَّ هَذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُونِ
الأنبياء/۹۲
----------------------------------------
← اسلام، اعتبار انشعابها و چنددستگيها و امتيازات را مردود شمرده است.
← اجتماع را بر پايه اتحاد عقيده بنا نهاده است، نه بر پايه جنسيت، قوميت، و وطن.
← ولی...
← ولی، ظهور اختلاف در آراء، ضروري است، و جلوگيري از آن، ممكن نيست.
← زیرا درك و فهم افراد، مختلف است.
← ليكن، همان طور كه اين بروز اختلاف ضروري است، برطرف شدن آن هم به وسيله اجتماع ضروري است.
← اگر ملتی نخواهد به اختلافات پدید آمده به شیوه صحیح پایان دهد، و به اختلاف راضی شود، باغي و ستمگر است: ”وَ مَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلاَ الَّذِينَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَيِّناتُ بَغْياً بَيْنَهُمْ“ (بقره/۲۱۳).
← كلمهي ”امت“، به معناي جماعتي است كه مقصد واحدي آنها را جمع كرده باشد. خطاب در آيه شريفه ”إِنَّ هَذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُونِ“ (الأنبياء/۹۲)، به طوري كه سياق به آن گواهي ميدهد، خطابي است عمومي، كه تمامي افراد مكلف بشر را در بر ميگيرد. و مراد از امت در اينجا نوع انسان است، كه معلوم است نوع براي خود وحدتي دارد، و همه انسانها در آن نوع، واحدند، و اگر اسم اشاره ”هذه“ را مؤنث آورده به مناسبت تأنيث خبر ”ان“ است كه همان كلمهي ”امت“ ميباشد. و معناي آيه اين است كه: اين نوع انساني، امت شما بشر است، و اين هم واحد است (همه در انسانيت يكي هستند). پس امت واحدهاي هستيد و من (اللَّه واحد تعالي) پروردگار شما هستم، زيرا مالك و مدبر شمايم، پس تنها مرا بپرستيد و وجهه اهتمام خود سازید، نه ديگران را.
← در عبارت ”أُمَّهً واحِدَهً“ اشاره به دليل خطاب ”فاعبدون“ فرمود، زیرا نوع انساني وقتي نوعي واحد، و امتي واحد و داراي هدف و مقصدي واحد باشد، و آن هدف هم عبارت باشد از سعادت حيات انساني، ديگر ممكن نيست غير ربي واحد، ارباب ديگري داشته باشد. چون ربوبيت و الوهيت منصب تشريفي و قراردادي نيست، تا انسان به اختيار خود هر كه را و هر چه را خواست براي خود رب قرار دهد، بلكه ربوبيت و الوهيت به معناي مبدئيت تكوين و تدبير است، و چون همه انسانها از اولين و آخرينشان يك نوع و يك موجودند، و نظامي هم كه به منظور تدبير امورش در او جريان دارد نظامي است واحد و متصل و مربوط كه بعضي اجزاء را به بعضي ديگر متصل ميسازد، قهرا اين نوع واحد و نظام واحد را جز مالك و مدبري واحد به وجود نياورده است، و ديگر معنا ندارد كه انسانها در امر ربوبيت با هم اختلاف كنند، و هر يك براي خود ربي اتخاذ كنند. يا در عبادت راهي برود غير آن راهي كه ديگري سلوك ميكند. پس، انسان، نوع واحد است، و لازم است ربي واحد اتخاذ كند، و او ربي باشد كه حقيقت ربوبيت را واجد باشد، و او خداي عز اسمه است.
← بعضي (مجمع البيان، ج.۷، ص.۶۲ و تفسير فخر رازى، ج.۲۲، ص.۲۱۹) گفتهاند: مراد از امت، دين است، و اشاره به كلمهي ”هذه“ به دين اسلام است كه دين همه انبيا بوده. و مراد از اينكه فرمود ”امت واحدهاي است“ اين است كه اجتماع انبيا و بلكه اجماعشان بر آن است. و معناي آيه اين است كه: ملت اسلام ملت شماست، كه واجب است حدود آن را حفظ كنيد، و ملتي است كه همه انبيا (ع) بر آن اتفاق دارند.
در نتیجه...
• بهرهي ۱۵۶. عادت به تفرقه و جدل، جامعه، روابط اجتماعي، و فرد را به سوي وضعيت سكولار سوق ميدهد. تفرقه و جدايي انسانها از يكديگر سرانجام باعث جدايي عقايد و اختلاف آرائشان ميشود. و بر عكس اتحاد و اجتماع افراد يك جامعه باعث هممسلكي و اتحاد عقايد ميگردد.
• بهرهي ۱۵۷. اختلاف مفرط در امور دين كه به شيوههاي معروف فيصله نيابد و موجب چنددستگي در امت اسلامي گردد، جامعه، روابط اجتماعي، و فرد را به سوي وضعيت سكولار سوق ميدهد.
• بهرهي ۱۵۸. اعتصام به حبل الله، يعني اعتصام به رابط و واسطي كه بين عبد و رب (كتاب و سنت) است. اگر كتاب و سنت و آموزش و فراگيري و عمل به آنها مهجور گردد، جامعه، روابط اجتماعي، و فرد را به سوي وضعيت سكولار سوق ميدهد.
• بهرهي ۱۵۹. پذيرفتن ولايت پيامبر و اوليالامر، يعني او را بر خود و تشخيص و خرد خود اوليتر دانستن شرط زندگي ديني است. سستي در ولايت پيامبر و اوليالامر، جامعه، روابط اجتماعي، و فرد را به سوي وضعيت سكولار سوق ميدهد.
← تا کنون، صد و پنجاه و پنج رهنمود از مصحف شریف آموختیم. سی رهنمود دیگر باقیست. تا پایان ساخت این الگو برای فهم عوامل بیدینی با ما همراه باشید...
مآخذ: ...
هوالعلیم