برداشت آزاد از آلن اندریسن
زمانی كه بازاریاب اجتماعی دورۀ فشردۀ سنجش مخاطبان، سازمان، رقبا و دانشمندان گوناگون، قسمتبندی مخاطبان و گامهای مربوط به هر یك از این موارد را گذراند، گام بعدی استفاده از اطلاعات جمعآوری شده برای پدید آوردن یك راهبرد بازاریابی مشخص است (ص.۱۰۴.). راهبرد ابتدا باید خطمشیهای كلی را در مورد مقصد حركت خود تعیین و آنگاه شیوۀ رسیدن به آن مقصد را مطرح كند». مورد اخیر همان چیزی است كه ”راهبرد اصلی بازاریابی“ نامیده میشود» (ص.۱۰۵.).
مأموریت، تعیین كنندۀ خط مشی اصلی و هدف «راهبرد اصلی بازاریابی» است. نوعاً یك یا دو جملۀ ساده است كه دو ویژگی مهم دارد: «تمركز آن روی تغییر رفتار است و بازاریاب را از رقبا متمایز میكند» (ص.۱۰۵.) (مانند: مأموریت ما برندگی در انتخابات آتی است). اهداف مأموریتهای بازاریابی را به صورت نتایج رفتاری بیان میكند (ص.۱۰۶.) (مانند: افزایش شمار رأی دهندگان ما نسبت به رقبا). و مقاصد عبارت از اهداف كمی شده است (ص.۱۰۶.) (مانند: افزایش شمار رأی دهندگان ما نسبت به رقبا از ۵۰ درصد تا ۶۵ درصد).
برای رسیدن به یك «راهبرد اصلی بازاریابی»، پس از تعیین مأموریت، اهداف و مقاصد، باید چگونگی رسیدن به آنها مشخص گردد. «این امر مستلزم اشارۀ بازاریاب اجتماعی به بازار یا بازارهای هدف و همچنین مشخص كردن دقیق رویكرد مورد استفاده برای ایجاد تغییر مطلوب در بازارهای هدف است» (ص.۱۰۷.).
مآخذ:...
هو العلیم