فیلوجامعه‌شناسی

در پی انسان ”مسؤول“

فرستادن به ایمیل چاپ

حامد دهخدا


• در دنیای پساتوسعه‌ای زندگی می‌کنیم. پس از تحمل توسعه، به سطحی رسیده‌ایم که انگار قدری از زندگی اطمینان یافته‌ایم.
• توسعه...
• وقتی توسعه به سطح مطمئنی برسد، آن وقت «انگیزه‌های بزرگ»، خشک می‌شوند.
• «انگیزه‌های بزرگ»...
• «انگیزه‌های بزرگ»، مثل نجات ملت، نجات هم‌نوع، نجات دنیا، مبارزه با بی‌عدالتی، نبرد با قحطی و گرسنگی، خاتمه دادن به مصائب بشر، اعتلای نوع انسان،... .
• یک برداشت از تاریخ بشر که همواره نوع مسلطی از تبیین‌های حکیمانه از تاریخ بشر را تشکیل داده است، تبیین‌های تناوبی است. این‌که بشر، می‌خیزد، چند گام به پس و پیش، و سپس می‌افتد. می‌خیزد، چند گام به پس و پیش، و سپس می‌افتد. می‌خیزد، چند گام به پس و پیش، و سپس می‌افتد. ...
• و چرا بشر پس از توسعه، از رشد می‌افتد؟
• چون دردسر «مسؤولیت»پذیری، زیر سایه «رفاه»، از سر همه باز می‌شود.
• ایده‌های بزرگ کم و بیش با ایده‌های کوچک برابر می‌شوند، چون هیچ یک بشر یا «من» را از مرگ حتمی یا از یک معضل زندگی خراب کن رها نمی‌کنند. نوعی برابری بی‌معیار بین دوغ و دوشاب رقم می‌خورد.
• و حس و حال در این فضایی که فرق چندانی میان مرد «مسؤول» و مرفه «بی‌درد» نیست، از دست می‌رود. «تعصب» و پایبندی و حمیت ویران می‌شود.
• کم کم، کارهای پر درد سر، بی‌مشتری می‌شود، و همه می‌روند دنبال «نان کلفت و کار نازک».
• و توسعه کمک می‌کند که «نان کلفت و کار نازک» میسر گردد. این اتفاق که با «کار نازک»، «نانی کلفت» به دست آید.
• و سپس، جامعه به سمت برابر شدن و دوغ و دوشاب گسیل می‌شود.
• در این شرایط، اگر برای جامعه معضلی پدید آید، یا همه منتظرند که یکی دیگر، شاید یک منجی بیاید و معضل را بگشاید، یا اگر در مراحل حاد، همه احساس کنند که کاری باید کرد، نمی‌توانند کاری صورت دهند؛ چون «مردمی بی‌هنر» شده‌اند. سرد و گرم روزگار نچشیده. و توسعه کمک می‌کند که نسلی پدید آید، سرد و گرم روزگار نچشیده.
• نوع بشر، همواره، به تناوب، چرخه‌ای از تجربه توسعه، پساتوسعه، و بی‌مسؤولیتی و فاجعه و باز، خیزش توسعه و برون آمدن از فلاکت؛... و توسعه و پساتوسعه و بی‌مسؤولیتی و فاجعه... و باز...
• در دنیای پساتوسعه‌ای امروز،...
• در دنیای پساتوسعه‌ای امروز، «مسؤولیت» و «مسؤولیت»پذیری بیش از آن که واقعی باشد، در برخی فیلم‌های به جای مانده از «قدیم»، ”تبلیغ“ می‌شود. اغلب، مردمی «غیر مسؤول» و «بچه» تصویر می‌شوند که می‌نشینند، تا یک «مسؤول» مانند «مرد عنکبوتی» و «گجت»، مشکلات آنان را حل کند. این قهرمانان ماشینی، بیش از آن که برانگیزاننده باشند، خلصه‌آورند.
• گاهی به نظر می‌رسد که بشر تصور می‌کند که می‌تواند «مسؤولیت» تقدیر خود را به «قهرمانان خلصه‌آور»، با لباس‌های پرنده و آب دهان چسبناک و پاهای فنروار و پالتوهای معجزه‌گر بسپارد.
• ولی دل‌خوشی به «قهرمانان خلصه‌آور» بیهوده است.
• «قهرمانان خلصه‌آور» متکی به ماشین، نمی‌توانند به جای انسان‌های مسؤول بیندیشند و به جای آن‌ها حل مشکل کنند.
• برای حفظ تمدن انسانی، روح لازم است.
• و اکنون...
• و اکنون، بشر، در حالی که تصور می‌کرد که همه موانع را از سر راه خود برداشته است و برخواهد داشت، با «بحران سخت انرژی» مواجه شده است.
• «بحران سخت انرژی»...
• دنیا، با معضل انرژی روبروست، و همه چیز، بند و تابع ابتکارات انسانی برای فایق آمدن بر این معضل است. ماشین نمی‌تواند برای این معضل فکری کند، و برهوت «مسؤولیت»، خیلی پیش از این، افکار بزرگ را عقیم کرده است. تا چندی پیش، فکر لازم را از «صنعتی شریف» وارد می‌کردند، ولی این روزها، «صنعتی شریف» هم برای معضل انرژی راه حل سریعی ندارد.
• تا پیش از آن که «بحران سخت انرژی»، معضلات حاد خود را بر جهان تحمیل کند، رفته رفته، این احساس در بخش‌های مهمی از دنیا در حال از دست رفتن بود که لازم است برای زندگی کردن کار مهمی انجام داد.
• و من فکر می‌کنم که بخشی از این بحران هم به «رخوت» دنیای پساتوسعه‌ای بازمی‌گردد، که برهوت «مسؤولیت» است.
• کار مهمی هم انجام ندهی، یک کارمند سر و ساده هم که باشی زندگی می‌گذرد.
• آن وقت، در آن جامعه، کسی نمی‌دود. و آن‌گاه، جامعه نیروی پیشرانه خویش را در تطبیق با محیط طبیعی متغیر از دست می‌دهد.
هوالعلیم

نوشتن نظر
Your Contact Details:
نظر:
<strong> <em> <span style="text-decoration:underline;"> <a target=' /> [quote] [code] <img />   
Security
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.