فیلوجامعه‌شناسی

مروری‌به‌کتاب«تجددشناسی‌وغرب‌شناسی؛حقیقت‌های‌متضاد»/برداشت‌چهارم

فرستادن به ایمیل چاپ

دکتر حامد حاجی‌حیدری


 

• نوعی اغتشاش مفهومی، سراسر کتاب را فرا گرفته است.
• اغلب مفاهیم، و خصوصاً، مفاهیم کلیدی مثل «شرق/غرب»، «تجدد»، «مدرنیته»، «غرب‌شناسی»،... در بدو استفاده یا در هر جای دیگر، تعریف نشده مانده‌اند یا مدام و آشکار، مقصود نگارنده از یک معنا به معنای دیگر می‌لغزد.
• این ابهام گسترده در مبادی تصوری، کتاب را به اشتباهاتی می‌افکند که می‌شد به سادگی از آن‌ها احتراز کرد.
• فکر می‌کنم یکی از مهم‌ترین این اغتشاشات و لغزش‌ها روی مفهوم «شرق» رخ داده است.
• اساساً گمان من این است که این مفهوم، در گفتار تمام کسانی که به نحوی از خراسان و خراسانی‌ها متأثرند، سرنوشت‌ساز شده است؛ مفهوم «شرق».
• دکتر حسین کچویان در حالی که از تجددشناسی «شرق»ی سخن می‌گویند، گاهی «تجددشناسی ایرانی» را ملحوظ می‌دارند (مثلاً: 21)، و گاهی «شرق»، معادل سنت اسلامی می‌شود (30-129)، و گاه، به سنت اسلامی در ایران اشعار دارد (مثلاً: 137) و گاه، کلاً به معنای «غیرغربی‌ها» لحاظ شده که حتی افریقایی‌ها را هم شامل می‌شود (4-193).
• در دوره‌بندی سه مرحله‌ای تجددشناسی «شرق»ی (22-18)، «شرق»، بویژه معادل سنت روشنفکری ایرانی تصور شده است. در این دوره‌بندی جای روحانیت شیعی مفقود است، جای سایر روحانیان و روشنفکران مسلمان معلوم نیست، و در موقعیتی کمی نکته‌سنجانه‌تر، جای بقیه متفکران «شرق» معلوم نیست.
• خب؛ روشن است که وضع مواجهه «شرق دور» با غرب، آشکارا متفاوت از دوره‌بندی سه مرحله‌ای مورد توجه کتاب بوده است.
• وانگهی، اگر منظور از «شرق»، «شرق میانه» و دنیای اسلام باشد، باز، نمی‌توان وضع یکدست و مشابهی مشاهده کرد. آشکارا سه نحو کلی مواجهه با غرب را می‌توان در دنیای اسلام از هم تشخیص داد (که البته این سه وجه نیز می‌توان به خرده وجوهی تقسیم گردد که هر یک از آن‌ها نیز آموزنده و تعیین کننده است)؛ مواجهه امپراطوری عثمانی و خصوصاً مصر در عصر خدیو محمد علی پاشا با غرب، مواجهه شبه قاره هند با غرب، و مواجهه ایرانیان با غرب. هر یک از این تیپ برخوردها، آموزه‌هایی برای ما دارد، و از همه مهم‌تر، احکام کلی دکتر کچویان در مورد امتناع شکل‌گیری جهان‌بینی ناب متکی بر آموزه‌های اسلامی یا آن‌چه غرب‌شناسی می‌نامند را متزلزل می‌سازد.
• در سرتاسر این تاریخ متنوع و واقعاً متنوع برخورد «شرق به طور کلی» با غرب، نمونه‌هایی از مواجهه متکی به خود هست.
• در سراسر تاریخ متنوع و واقعاً متنوع برخورد «شرق میانه» با غرب، هم نمونه‌های آموزنده‌ای هست که می‌تواند ما را به هزار جا غیر از ناامیدی و انفعال و نهیلیسم منتهی کند؛ سلطان سلیمان، محمدبن عبدالوهاب، محمد علی پاشا، سید جمال‌الدین حسینی اسدآبادی، محمد اقبال لاهوری، محمد علی جناح، ابوالکلام آزاد، محمد عبده، رشید رضا، نواب صفوی، میرزای بزرگ، ابوالحسن خان شیرازی، خیرالدین تونسی، رفاعه طهطاوی، سیداحمدخان هندی، محمدكاظم آخوندخراسانی، عبدالرحیم طالبوف، فتحعلی آخوندزاده، ابوالحسن خان شیرازی، میرزاملكم خان، ابوالحسن میرزا شیخ الرئیس، آقا نورا...اصفهانی، محمد حسین نایینی، علی اکبر خان دهخدا، ملک الشعراء بهار، میرزاده عشقی، فرخی یزدی، سید حسن مدرس، ساطع الحُصَری، مصطفی سباعی، علی عبدالرزاق، حسن البنا، سیدقطب، ابوالاعلی المودودی، زكی نجیب محمود، محمد غزالی، خلیل ملکی، جلال آل احمد، علی شریعتی، مهدی بازرگان، سید محمود طالقانی، محمد باقر صدر، دودمان عظیم حکیم، سید حسین نصر، سید احمد فردید، مرتضی مطهری، امام خمینی (ره)، آیت الله سید علی خامنه‌ای، سید حسن نصرالله، اکبر هاشمی بهرمانی رفسنجانی، محمد تقی مصباح یزدی، ... .

نوشتن نظر
Your Contact Details:
نظر:
<strong> <em> <span style="text-decoration:underline;"> <a target=' /> [quote] [code] <img />   
Security
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.