حامد دهخدا
مقصود از ساختار هژمونیک، سازمان مادیای است که هدف آن حفظ، تعیین و توسعه ”حوزه“ نظری یک قدرت است. به زعم آنتونیو گرامشی، شاخصترین و پویاترین بخش آن، مطبوعات به معنای عام است: مؤسسات انتشاراتی (که از برنامهای آشکار یا ضمنی برخودارند و منسوب به گرایشی خاصند)، روزنامههای سیاسی، هر نوع نشریه ادواری مانند علمی، ادبی، نسخه شناختی، عوامپسند و غیره، نشریات متنوع ادواری تا بولتنهای محلی. از نظر وی اگر این نوع مطالعه در مقیاس ملی انجام میشد، مطالعهای عظیم میگشت: بنا بر این سلسلهای از مطالعات را میتوان برای یک شهر یا تعدادی از شهرها صورت داد. ویراستار خبر در روزنامه باید این مطالعه را به عنوان طرحی کلی برای کارش در دستور کار داشته باشد: در واقع او باید روایت خود را از این امر ارایه دهد. به تمام مقالات عالی و برجستهای فکر کنید که در باب این موضوع میشود نوشت.
از دیدگاه گرامشی، مطبوعات پویاترین (ولی نه یگانه) بخش این ساختار هژمونیک است. هر آنچه به طور مستقیم یا غیر مستقیم بر افکار عمومی اثر گذار است یا میتواند اثرگذار باشد، به حوزه مطبوعات تعلق دارد یعنی کتابخانهها، مدارس، انواع گوناگون انجمنها و باشگاهها، حتی معماری و ترتیب و نامهای خیابانها. در صورت بی اطلاعی از کوششهای مستمر و صبورانهای که کلیسا در جهت توسعه مداوم بخش خاص خود در ساختار مادی هژمونی انجام میدهد، تبیین جایگاهی که کلیسا در جامعه مدرن کسب کرده است ناممکن خواهد بود. اگر چنین مطالعهای به طور جدی انجام گیرد از اهمیت فراوانی برخوردار خواهد بود. این مطالعه، گذشته از اینکه مدل تاریخی زندهای از این ساختار را در اختیار مینهد، موجب خو گرفتن به ارزیابی محتاطانهتر و دقیقتر از نیروهای عمل کننده در جامعه میشود. طبقه ابداعگر چه امکاناتی را میتواند در برابر این مجموعه چشمگیر سنگرها و استحکامات طبقه مسلط تدارک ببیند؟ روحیه انقطاع، به عبارت دیگر کسب فزاینده آگاهی از شخصیت تاریخی خود، روحیه انقطاع که هدفش باید فرا گستردن خود از طبقه رقیب به طبقاتی باشد که هم پیمانان بالقوه آنند ـ این همه مستلزم کار هژمونیک پیچیدهای است که شرط اول آن شناخت دقیق عرصهای است که باید روشن شود؛ یعنی عرصه مربوط به مؤلفه ”توده“ انسانی آن (طبقه).
به زعم آنتونیو گرامشی، جامعهی مدنی و آخرین تکنولوژیهای دموکراتیک مسؤول تولید، بازتولید و تحول هژمونی هستند. از نظر رنسام گرامشی از مفهوم هژمونی برای توصیف شیوههای کنترل اجتماعی موجود برای گروههای اجتماعی مسلط استفاده میکند. او بین «کنترل زورمدارانه» که به صورت اعمال زور یا تهدید به اعمال زور ظاهر میشود و «کنترل اجتماعی» که زمانی به وجود میآید که افراد با میل باطنی و داوطلبانه استیلای گروه مسلط بر فرهنگ تودهای و جامعه را میپذیرد تمایز قائل است و این دومی را «هژمونی» نام مینهد.
از نظر گرامشی، فرهنگ عوام و رسانههای گروهی تابع سلطهی اقتصادی، بازتولید و تحول هژمونی با استفاده از مؤسسات جامعهی مدنی هستند که حیطههای تولید و مصرف فرهنگی را پوشش میدهند. هژمونی به صورت فرهنگی و ایدئولوژیک با استفاده از مؤسسات جامعهی مدنی که مشخصهی جوامع لیبرال دموکراسی و سرمایهداری تکاملیافته است، عمل میکند. گرامشی جامعهی مدنی را زادگاه فرهنگ و ایدئولوژی (منظور از ایدئولوژی مفهوم سیاسی آن، یعنی نظامهای نمادین مسلط مربوط به رفتار سیاسی است) در جوامع میداند و برای او استیلا نحوهی درک عملکرد آنهاست. از دیدگاه گرامشی فرهنگ عوام و رسانههای گروهی را باید بر حسب مفهوم هژمونی تفسیر و توصیف کرد. «جامعهی مدنی» به یک ساختار بسیار پیچیده و مقاوم در مقابل «تهاجمهای» شدید عوامل اقتصادی فوری (بحرانها، رکودها و غیره) تبدیل شده است. از این روست که گرامشی معتقد است که نیروهای انقلابی ضد سلطه ابتدا باید جامعهی مدنی و سپس دولت را تسخیر کنند و بنابراین باید یک گروه ائتلافی از گروههای مخالف تشکیل دهند. بدون این کشمکش، تمام تلاشهایی که در جهت تسخیر دولت انجام میشود بیثمر خواهد بود.
گرامشی استیلا را نتیجهی کار روشنفکران ارگانیک میداند. از این لحاظ، نظریهی او معتقد است که ما باید تولیدکنندگان، توزیعکنندگان و مصرفکنندگان و مفسران فرهنگ رسانهای عوام را روشنفکرانی محسوب کنیم که در تحکیم هژمونی رایج در مؤسسات جامعهی مدنی یا منازعه بر سر آنها دخیل هستند. کار اینگونه مؤسسات به نقشی که روشنفکران ایفا میکنند بستگی دارد.
مآخذ:...