فیلوجامعه‌شناسی

فرجام پدرخوانده

فرستادن به ایمیل چاپ

پیترو آنتونیو استفانو ماسكاگنی و روگرّو لئونکاوالّو


░▒▓ مقدمه
• سه‌گانه «پدرخوانده» (The Godfather)، اثر فرانسیس فورد کاپولا (Francis Ford Coppola)، محصول سال‌های 1972 تا 1990 کمپانی پِرِماونت پیکچرز (Paramount Pictures) است.
• «پدرخوانده» در قطعه آخر، با تلفیق خلاقانه‌ای در زمینه اپرای «دهقان سلحشور» (Cavalleria Rusticana)، اثر پرنفوذ 1890 پیترو ماسكاگنی (Pietro Mascagni)، به فرجام و جمع‌بندی می‌رسد.
• درک اپرای «دهقان سلحشور»، در فهم سه‌گانه پدرخوانده حایز اهمیت است.
• اجرای الهام‌برانگیز آواز، با صدای زیر مذکر، بر عهده فرانک دامبروزیو (Franc D'Ambrosio)، ایفاگر نقش آنتونی کورلیونه است.

░▒▓ دهقان سلحشور/1890
• «دهقان سلحشور»، داستان حسادت، و فوران خیانت در یک روز عید پاک است؛ کنایه از اینکه مصلوب ساختن و عروج مسیح، موجب تحقق عدالت نخستین، و در عین حال، عدالت مصیب‌بار می‌شود.
• در ذهن طراح صحنه «دهقان سلحشور»، روابط عاشقانه و عواطف، بی‌توجه به نتایج مصیبت‌بار روی می‌دهند. هر یک از شخصیت‌ها، انفعالات صاف و ساده و غریزی از خود بروز می‌دهند و درگیر انتقام‌های مهلک‌اند. تنها مرگ است که عطش آنها برای عدالت و حفظ غرور را سیراب می‌کند؛ مرگ به غایات آمال بدل می‌شود.
• کلید ماجرا همین است: تنها مرگ است که عطش عدالت و حفظ غرور را سیراب می‌کند؛ مرگ به غایات آمال بدل می‌شود.

• زمان وقوع ماجرا، اواخر سده نوزدهم میلادی، در یک روز عید پاک، و مکان آن، روستایی در سیسیل ایتالیاست.

• در این تراژدی، تضاد میان سه قطب، منجر به قتل می‌شود: دو زن، یعنی «سانتوزا» (Santuzza) و «لولا» (Lola) در تصاحب «توریدو» (Turiddu) که یک پسر زیبای محلی است، رقیب یکدیگرند.
• قطب‌های سه‌گانه تراژدی، به چهار بعد تبدیل می‌شوند، وقتی که «آلفیو» (Alfio)، شوهر بدطینت «لولا» از خیانت همسر و سر و سرش با «توریدو» آگاه می‌شود. «آلفیو»، «توریدو» را به یک مبارزه انتحاری فرامی‌خواند، و وی را هلاک می‌سازد.
• تا قبل از آغاز اپرا، رویدادهایی پیش‌درآمد نمایش‌نامه‌اند که در متن نمایشنامه نمی‌آیند و باید پیش‌پرده خوانده شوند. اینکه «توریدو» و «لولا» عاشق یکدیگر شده‌اند.
• پس از آن که «توریدو» از خدمت سربازی بازمی‌گردد، و وقتی آگاه می‌شود که «لولا» با «آلفیو» که یک گاری‌دار محلی است ازدواج کرده، سخت محزون می‌شود.
• در اوج غرور و خودبینی، فریفته عشق «سانتوزا» می‌شود.
• ولی «لولا» هنوز دلباخته «توریدو»ست، و از اینکه او شیدای زنی دیگر شده، برآشفته است.
• «لولا» رقیب عشقی خویش می‌راند، ولی در این اثنا، سر و سر او با «توریدو» به عمل نامشروع منتهی می‌شود.
• در آغاز اپرا، «سانتوزا» می‌فهمد که «توریدو» به او خیانت کرده است. او «توریدو» را اول صبح، نزدیک خانه «لولا» دیده است. رشک، او را دیوانه می‌کند.
• ولی در این میان، مشکلی هست؛ او حامل فرزند نامشروعی از «توریدو» شده است.
• «سانتوزا»، مجدانه در پی جلب مجدد علایق «توریدو»ست. او به «توریدو» التماس می‌کند که از عشق «لولا» درگذرد، ولی «توریدو» روی می‌تابد.
• «سانتوزا» بر آن می‌شود که از «توریدو» انتقام برگیرد. بر آن می‌شود که از «آلفیو»، شوهر بدطینت «لولا» برای انتقام از «توریدو» و «لولا» استفاده کند.
• «سانتوزا» رشک «آلفیو» را با افشای خیانت «لولا» برمی‌انگیزد.
• «آلفیو» می‌رود تا از حمیت خویش، با قتل «توریدو» دفاع کند.
• او «توریدو» را به یک دوئل فرامی‌خواند و وی را به قتل می‌رساند.
• تنها مرگ است که عطش عدالت و حفظ غرور را سیراب می‌کند؛ مرگ به غایات آمال بدل می‌شود.

░▒▓ دلقک/1982
• روگرّو لئونکاوالّو (Ruggero Leoncavallo)، ملهم از «دهقان سلحشور»، دو سال بعد، اپرای «دلقک» (I Pagliacci) را خلق کرد که درک آن، به فهم بهتر مضمون پدرخوانده کمک خواهد کرد.

• زمان وقوع ماجرا، اواخر سده نوزدهم میلادی، در یک روز مراسم پانزده آگست، و مکان آن، روستایی در کالابریای ایتالیاست.

• یک گروه نمایش سیار به روستای کوچکی در کالابریای ایتالیا می‌رسند تا یک کمدی «دلارت» (کمدی ماسکه که فی‌البداهه اجرا می‌شود) را به نمایش گذارند. این کمدی در آیین پانزده آگست (روز عروج مریم عذرا به آسمان) برگزار می‌شود.
• سبک نمایش «دلارت» (dell’arte)، متضمن آن است که هنرپیشگان ماسک به صورت می‌زنند و بر مبنای سناریوی فی‌البداهه، کوشش می‌کنند تا تلفیقی از وهم و واقعیت را به نمایش گذارند. سناریو باید رویدادهای واقعی زندگی را که قبلاً روی داده باشد.
• در پیش‌درآمد مراسم و نمایش، «تونیو» (Tonio) که یک هنرپیشه گوژپشت در گروه نمایش است، به مخاطبان هوش‌دار می‌دهد که شاهد اغوای تئاتری خواهند بود، ولی نباید گول بخورند: تئاتر یک تضاد واقعی را نمایش خواهد داد، با هنرپیشگانی که روحیات درونی خود را نمایش می‌دهند. نمایش تلفیقی از زندگی و هنر، تلفیقی از وهم و حقیقت خواهد بود.
• «سانیو» (Canio)، رهبر گروه نمایش، به روستاییان می‌گوید که ساعت یازده شاهد نمایش خواهند بود.
• «سانیو» و «بِپه» (Beppe) که بازیگر دیگر گروه است، دعوت روستاییان به صرف نوشیدنی در یکی از میخانه‌های روستا را می‌پذیرند.
• «تونیو» می‌ماند، و با «ندّا» (Nedda)، همسر «سانیو» روبرو می‌شود و به وی ابراز علاقه می‌کند.
• «ندّا» پیشنهاد او را رد می‌کند، و او را به شلاق می‌نوازد. «تونیو» قسم می‌خورد که از «ندّا» انتقام بگیرد.
• «ندّا» با «سیلویو» (Silvio) که عاشق پنهان او و یکی از روستایان محلی است، قرار می‌گذارد.
• در آن حال که «ندّا» و «سیلویو» نرد عشق می‌بازند، «تونیو»، در پی انتقام جواب رد «ندّا»ست، و «سانیو» را فرامی‌خواند تا شاهد خیانت همسر شود.
• «سانیو»، عشاق را غافلگیر می‌کند، ولی «سیلویو» می‌گریزد.
• «سانیو» از «ندّا» می‌خواهد که نام عاشق خویش افشا کند، ولی «ندّا» روی می‌تابد.
• «سانیو»، دل‌شکسته و نومید، عصرگاه لباس می‌پوشد تا نقش خویش در نمایش را بازی کند.
• در جریان نمایش، «بِپه» نقش عاشق «ندّا» را عهده‌دار می‌شود؛ در جریان داستان، ناغافل، با بازگشت «سانیو» مواجه می‌شوند، درست مثل اتفاقی که بین «سیلویو» و «ندّا» و «سانیو»، همان روز رخ داده بود.
• به رسم «دلارت»، وهمِ نمایش می‌شکند، و واقعیت آغاز می‌شود: «سانیو»، «ندّا» و «سیلویو» را به قتل می‌رساند. واقعاً به چنگ می‌آورد و به قتل می‌رساند. واقعاً... واقعاً... .

نوشتن نظر
Your Contact Details:
نظر:
<strong> <em> <span style="text-decoration:underline;"> <a target=' /> [quote] [code] <img />   
Security
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.