نیکولو ماکیاولی در «گفتارها»
• عشق به نوآوریست که به یک سان، توانگران و مستمندان را برمیانگیزد. زیرا چنان که در جای دیگر گفتهایم، و حقیقت هم جز این نیست، مردم از آسایش و رفاه [مدام] خسته میشوند، هم چنان که غم و اندوه آزردهشان میسازد.
• پس، میتوان گفت که عشق [مردم] به دگرگونی راه گشای هر کسی است که بخواهد در هر کشوری بدعتی نهد. اگر بدعتگذار بیگانه باشد، مردم در پی او میروند و اگر هموطن باشد، مردم به گردش میآیند و بر نفوذش میافزایند، و به هرگونه که باشد از او حمایت میکنند، به طوری که نحوه عمل و رفتار او هر چه باشد، کارش به سرعت قرین موفقیت خواهد گشت.
• دیگر آنکه آدمیان در اعمال [سیاسی] شان تحت تأثیر دو انگیزه مهم دیگر (یعنی مهر و ترس) قرار میگیرند، بدین معنی کسی که خود را محبوب قلبها میکند و آن دیگری که مردم را از خود میهراساند، هر دو، قدرت نفوذ در مردم را مییابند. لیک، مردم، به طور کلی به فرمان کسی که از او میترسند، زودتر از کسی که به او مهر میورزند، گردن مینهند.