فیلوجامعه‌شناسی

مکاتب در فلسفه‌ی روش علوم اجتماعی / بخش دوم: عینیت‌گرایی

فرستادن به ایمیل چاپ

تیم می


بر اساس مقدمه‌ی گفتار، عینیت‌گرایی باورداشتی است که تعمیم وتبیین را شاخص اساسی علم تلقی می‌کند. از نگاه بسیاری از محققان، مباحثی که حول اینچنین مقولاتی جریان دارند چندان در عمل به کار نمی‌آیند. در عین حال، اگر موضعی را اتخاذ نماییم که در تحقیق جامعه‌شناختی به برخی معارف ما بها دهد و شناختهایی که با ابزارهای دیگر فراهم آمده‌اند را معتبر نکند، آنگاه انتظارات ویژه‌ای از پژوهش‌های خود خواهیم داشت. در این صورت پژوهش اجتماعی چیزی فراتر از انعکاس ساده‌ی عقاید و پیش داوری‌های شخصی ما خواهد بود؛ چنین تحقیقی اثبات می‌شود، ابطال می‌گردد، تئوری‌های ما را سازمان می‌دهد و یا تعمیم می‌بخشد و شواهدی فراهم می‌آورد که نه تنها باورهای شخصی ما را به چالش می‌خوانند، بلکه پندارهای عمومی جامعه را نیز به مبارزه می‌طلبند.
      اینجاست که بحث عینیت‌گرایی در علوم اجتماعی مطرح می‌گردد. اغلب مسلم انگاشته می‌شود که اگر ارزش‌های شخصی ما وارد قلمرو تحقیق نشوند، دانش ما عینی و بی ایراد خواهد بود. بنابراین عینیت‌گرایی چنین به رشته تعریف می‌آیدکه:
     
باوری اصولی برآن که اصولی ثابت، شبکه‌ای فرازمانی یا چهارچوبی نظری وجود دارد یا باید وجود داشته باشد، به نحوی که بتوانیم برای تعیین عقلانیت چیستی، معرفت، راستی، واقعیت، خوبی ودرستی به آن پناه آوریم.
 
      روی هم رفته بسیاری از مردم پذیرفته‌اند که آنچه دانشمندان می‌گویند «درست» است. به عبارت دیگر، موضوع اصلی علوم اجتماعی، خود زندگی اجتماعی است. مردم آشکارا سازندگان حیات اجتماعی هستند، و سؤال اینجاست‌که آیا ممکن و یا مطلوب است که به عنوان یک محقق اجتماعی و یا عضوی از یک جامعه احساساتمان را در مورد جامعه‌ای که به آن تعلق داریم مسکوت بگذاریم؟ رویکردهای گوناگون به این پرسش پاسخ خواهند گفت.
منابع:...

نوشتن نظر
Your Contact Details:
نظر:
<strong> <em> <span style="text-decoration:underline;"> <a target=' /> [quote] [code] <img />   
Security
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.