برداشت آزاد
• امیل دورکیم، خیلی خلاصه، به تشریح تاریخ اندیشهی غربی در حیطههایی نظیر اسطوره، فلسفه، دین، اخلاق و علم، از دورهی اسطورههای باستان و فلسفه یونانی، تا نهضت اصلاح دینی و روشنگری میپردازد.
• او در مییابد که نظامهای فکری مختلف در هر یک از دورههای تاریخی، بر مبنای منافع تکنیکی یا علایق ابزاری ساخته نشدهاند. بلکه آنها به نیازهای عمیقتر انسان به تبیین و تفهم ارزشها و معانی فرهنگ پاسخ میدهند. این تنوع افکار، در خدمت گسترش آگاهی ما از جهان، معنی بخشیدن به زندگی بشری و آرمانهای تعیینکننده در عمل انسانی هستند. آنها نظریهای دربارهی ماهیت کلّیِ جهان میسازند و کلیات و ماهیت اشیاء را نشان میدهند.
• دورکیم، نتیجه میگیرد که حتی علم و سیانس هم بیش از عمل، در پی معناست. علم یک جور دین جدید است. این تفسیر از علم، قطعاً در تضاد با نظریه وبر از عقلانیت در مقاله «علم به مثابه حرفه» قرار دارد.
• دورکیم این دیدگاهها را در صور بنیادین حیات دینی بسط داد.
• به زعم دورکیم، فرد، بهترین بخش از هویت خویش را از جامعه میگیرد که همان ویژگی متمایز بودن و بهرهمندی از جایگاهی متفاوت در میان سایر موجودات است. خدایان، جهانبینی و اصول دینی، همگی، نمادهای گویایی از ایدهآلهای اجتماعی و آگاهی جمعی هستند که در اذهان فردی به عنوان «ملکوت غایات» و حقیقت اخلاقی «خویشتن» درونی شدهاند. خدایان و معارف دینی، طبیعت و جامعه و جهانهای فردی را یکی میکنند، و مقولات تفکر نظری و اخلاقی و نیز، بنیاد جامعه را فراهم میآورند. معارف دینی، صورتهای محکم و عینی هستند که فرد جامعه از طریق آنها، در خویشتن میاندیشد، مهر تأییدی بر زندگی خود میزند و تجربهی جمعیاش را در درون منسجم میسازد. تأمل در مفاهیم، صرفاً دیدن واقعیت در قالب مفاهیم کلی نیست، بلکه برآمدن احساسی است که واقعیت را عیان میکند و در آن نفوذ مینماید و آن را تغییر میدهد.
• این بازنماییها که اکنون خصلتی اجتماعی یافتهاند، از خصال اخلاقی هر یک از اعضاء جامعه کمک گرفته و بدین وسیله، نوعی انسجام اخلاقی را ایجاد و حفظ میکنند.
• فرجام کار دورکیم در صور ابتدایی حیات دینی، در واژگانی مشابه با وبر در اخلاق پروتستان و روح سرمایهداری بیان میشود: خدایان قدیمی مردهاند و خدایان جدید جایگزین آنها شدهاند، ولی هیچ کس نمیداند که درآینده زندگی این جهان چگونه خواهد بود؟