برداشت آزاد
• پیشرفت انسان طبیعی در جامعهی مدنی، مستلزم تقید به جمهوری دموکراتیک، از طریق ارادهای جمعی است؛ ارادهای که به نظر روسو، واقعیتی منحصر به فرد، و متضمن برابری، آزادی و حاکمیت عمومی است.
• پس، جامعهی مدنی، محصولی از عقل انسانی و عدالت اجتماعی است.
• ارادهی کلی، از یک گفت و گوی عمومی و شورایی فراگیر بیرون خواهد آمد که شهروندان شکل میدهند.
• مشارکت عمومی در محاکم قضایی و رویههای حقوقی جمعی، نوعی اراده عمومی را شکل خواهد داد که بیع ناپذیر و غیرقابل تقسیم است. از آن رو که عمیقاً ریشهدار است.
• برای تحقق این مسأله، شهروندان بایستی به علقهای عام برای رفاه عمومی اجتماع خود وفادار بمانند.
• شبیه همین مفهوم را هردر در مفهوم «روح ملت» دارد.
• فرد بما هو فرد، در این شکل از حکومت، فردی آزاد است، زیرا شهروندان، تنها از خود و از طریق همنوایی با علایق عقلانی و فراگیری که خودشان تعریف و تحدید میکنند، تبعیت میکنند.
• به زعم روسو، خودمختاری در اجتماع اخلاقی، رکن رکین نهادهای سیاسی و حقوقی است.
• حقوق و اجبار، نمیتواند به لحاظ فلسفی در زمینۀ قانون طبیعی یا انسان طبیعی به کار گرفته شود.
• آزادی مطلق لیبرالیستی جان لاکی و امریکایی، بیانگر منافع شخصی است که این نوع از حاکمیت عمومی را از بین میبرد. حاکمیت عمومی مد نظر روسو، هر چند که بسیار مبهم است، قطعاً، مبتنی بر همبستگی اجتماعی است.
• من فکر میکنم که تا آنجا که به روسو مربوط است، این ابهام میان منافع شخصی و اراده عمومی، با تعمق در معنای «اراده» قابل حل و فصل است. واقع آن است که گوهر «اراده»، همان طور که آرتور شوپنهاور نشان داده است، گوهر هستی است و از این طریق، نقشی میان ذهنی برای شکلگیری روح جمعی میسازد. آنچه لاجرم انسانهای طبیعی یا وحشیهای نیک را میتواند دور هم جمع کند و از آنها اتحادهای نیرومند بسازد، جوهری فلسفی و حکمی است که در گوهر اراده نهفته است.