فیلوجامعه‌شناسی

دورکیم و بر پایی «سیانس/ساینس جامعه‌شناسی»

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشت آزاد


• امیل دورکیم، در آثار و سخنرانی‌هایش درباره ژان ژاک روسو در دانشگاه بوردو، می‌خواست ربط میان ظهور «سیانس/ساینس جامعه‌شناسی»، فلسفه سیاسی فرانسوی و اندیشه‌های یونان باستان را شرح دهد.
• دورکیم بر این باور بود که روسو خود را از فردگرایی وآزادی‌خواهی خام عصر خویش، با ترسیم فلسفه‌ی اجتماعی افلاطون و ارسطو رها ساخت.
• در شرایطی که تامس هابز و جان لاک، جامعه را به مثابه زایده و شری لازم قلمداد می‌کردند، این، روسو بود که ملهم از الگوی دولت-شهر یونان باستان، توافقی میان یک فردگرایی فوق‌العاده رمانتیک از یک سوی، و یک جمع‌گرایی نیرومند حتی مساوات‌طلب برقرار کرد.
• روسو، دیدگاهی را مطرح ساخت که در آن، فرد، نهایت کمال، آزادی و سعادت را در جامعه و در پرتو قانون و حکومت، و نه در حال طبیعی به دست می‌آورد.
• افکار یونان باستان، مبانی لازم را برای قیاس میان نهادهای اجتماعی و ارزش‌های فرهنگی یونان باستان از یک سوی، و وضع و حال پریشان آغازین شهروندان مدرن در اختیار روسو قرار می‌دهد.
• این فلسفه‌ی سیاسی است که به طور مستقیم، با فردگرایی سنتی در مکتب حقوق طبیعی و اقتصاد سودگرایانه در تضاد و تقابل قرار می‌گیرد.
• ملهم از روسو، دورکیم نیز بر آن است که جامعه یک واقعیت است که کمال انسانیت را بازنمود می‌کند و...
• و آن قدر کامل، و آن قدر صاحب هستی مستقل هست که بتوان آن را مستقلاً با رویدادهای خودش مورد پژوهش قرار داد.
• از این بابت است که دورکیم، روسو را در کنار منتسکیو، طلایه‌دار دیگری برای «سیانس/ساینس جامعه‌شناسی» می‌دانست. یکی از پرسابقه‌ترین مسائل معرفت‌شناختی پاگیری «سیانس/ساینس جامعه‌شناسی»، به رسمیت شناختن این مسأله بود که جامعه بتواند به خودی خود مورد مطالعه قرار گیرد. حال، مونتسکیو تأکید داشت که ابعاد و اندازه‌ی جامعه، اتفاقی و از سر تصادف نیست، بلکه متکی بر قوانین و الگوهای اجتماعی ثابت و پایدار است. روسو نیز، واقعیت اجتماعی را به مثابه نحوی از هستی تام و قابل رسیدگی مستقل نمودار کرد.
• روسو آنچه را مونتسکیو باقی گذارده بود، برداشت. در حالی که مونتسکیو ماهیت و صورت‌های جامعه را بررسی می‌کرد، روسو اصول و ریشه نهادهای اجتماعی را با دقت و موشکافی وصف‌ناپذیری مورد مطالعه قرار می‌داد.
• دورکیم، رهیافت‌های اساسی خود را با تمرکز بر فلسفه‌ی سیاسی روسو، مواضع او در امیل، قرارداد اجتماعی یا مبانی حق سیاسی، یا دیدگاه‌های او درباره منشاء و مبنای نابرابری، اقتباس کرد. الهامات نظری اصلی روسو در مورد وضع طبیعی، خاستگاه‌های جامعه مدنی، مالکیت، تقسیمات طبقات، اشکال حاکمیت عمومی، ارادۀ عمومی و دموکراسی، علاوه بر ایده‌هایی در مورد ماهیت و صورت جامعه است که عناصر بسیار تعیین کننده را برای مبانی آینده «سیانس/ساینس جامعه‌شناسی» فراهم می‌کند.

نوشتن نظر
Your Contact Details:
نظر:
<strong> <em> <span style="text-decoration:underline;"> <a target=' /> [quote] [code] <img />   
Security
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.