محمد ملاعباسی
• این، «برداشتی» از سخنرانی دکتر ناصر فکوهی، دانشیار عالیرتبه دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران در نشست علمی «غرب علیه غرب» است. این نشست، در تاریخ دهم آبان ماه سال جاری، توسط بسیج دانشجویی دانشکدهی علوم اجتماعی دانشگاه تهران، در این دانشکده برگزار شد.
• ***
• در دیدگاه دکتر ناصر فکوهی، منطقاً تحولات اخیر را به دو صورت کلی میتوان بررسی نمود: (1) ممکن است تحول نظام سرمایهداری کنونی به صورت یک تیپ سرمایهداری جدید بروز کند، (2) و ممکن است این تحول به صورت انقلابی برای رسیدن به اتوپیای سوسیالستی باشد که البته شاهد شکست آن در سده اخیر بودهایم. و دکتر ناصر فکوهی معتقد است که میتوان جنبش والاستریت را تحول و یا تغییری از نوع اول که همان تدریجی است دانست.
• در این تلقی، نظام سرمایهداری «بسیار نیرومند» تلقی میشود. پس، اولین چیزی که باید بدان توجه نشان داد، این است که تحولات جدید در جهان را نباید بر مبنای فروپاشی نظام سرمایهداری تفسیر نمود، چرا كه نظام سرمایهداری است که بازار جهانی را شکل داده و سیستمهای اجتماعی و اقتصادی را کنار زده، و به این ترتیب، دارای مکانیسمهای بسیار نیرومندی است که حتی اگر هم تغییر کند، این تغییر تدریجی خواهد بود.
• بعد از جنگ جهانی دوم، دو گرایش در برابر هم قرار گرفت: گرایش اول که از طرف امریکا نمایندگی میشد به دنبال این بود تا بازار جهانی ایجاد کند. بدین معنا که سیستمهای جهان شمول را با تکیه بر روابط مالی برقرار کند که از همان ابتدا با مخالفتهایی از سوی جان مینارد کینز روبرو شد. دلیل مخالفت کینز این بود که با ورود چرخههای متعدد در طول زمان، کنترل روابط پولی بین کشورهای مختلف غیر ممکن خواهد بود. این مسألهای است که در حال حاضر شاهد آن هستیم: با خارج شدن طلا از مبادلات و روابط اقتصادی و ورود و رونق بازار دلار در روابط مالی و اقتصادی، شرایطی ایجاد شده است که منجر به نابسامانیهای گسترده و عمیقی ابتدا در امریکا و سپس در سایر کشورهای اروپایی شده است.
• امروزه ما شاهدیم که رفته رفته پول به معیار اصلی روابط اقتصادی تبدیل شده است. از این طریق، شکافی میان اقتصاد رسمی که دسترسی مستقیم به پشتوانهها و اطلاعات و مراجع پول دارند از یک سوی، و اقتصاد رسمی که از چنین دسترسیای محروم است پدید میآید. به همین خاطر، برای اینکه اقتصاد غیر رسمی بتواند به اقتصاد رسمی برسد، باید از فرآیند پولشویی استفاده کنند كه این فرآیند باعث به وجود آمدن فساد در هر دو حوزهی رسمی و غیررسمی خواهد شد.
• پس، فساد در این سیستم اقتصادی، به یک جزء گریزناپذیر و در عین حال، مهم تبدیل شده است.
• برای مثال، به این مسأله توجه نماییم که چرا امریکا با پشتیبانی از مسأله اسرائیل جلو میرود؟ بدین دلیل که وابستگی امریکا به اسرائیل از نوع وابستگی مالی است. بدین معنا که حضور بسیار گستردهی صهیونیستها در منابع اقتصادی جهان، این وابستگی را از سوی امریکا به سرویسهای مختلف صهیونیستی ایجاد كرده است، در واقع، این وابستگی که در ظاهر، سیاسی جلوه میکند، در اصل یک وابستگی اقتصادی است.
• فکوهی معتقد است جای این نگرانی وجود دارد که اگر سرمایهداری مالی به عنصر مسلط در جهان تبدیل شود، همه چیز را نابود خواهد کرد و این نگرانیای است که در کشور ما نیز وجود دارد.
• افزایش قارچ وارِ تعداد بانکها در ایران، از پیامدهای این مدل نظام مالی يا سرمايهداري مالي است که اگر جلویش گرفته نشود با همان مشکلی روبرو خواهیم شد که در حال حاضر بسیاری از کشورها، در حال دست و پنجه نرم کردن با آن هستند.
• با نگاهی مقایسهای به برخی از کشورهای اروپایی نسبت به امریکا، مانند فرانسه و آلمان در خواهیم یافت که خصوصیسازی، راه حل بر طرف کردن این مشکل نیست، بلکه مسأله را سختتر نیز خواهد کرد. در آلمان و فرانسه خصوصیسازی در نظامهایی از جمله نظام آموزش و پرورش و یا نظام دانشگاهی انجام نشد، و حالا میتوان دید که این کشورها، به نسبت ضرر کمتری دیدند.
• برای رسیدن به اقتصادی سالم حرکت به سمت اقتصادی معقول ضروری است، بدین معنا که در آن نمایندگان مردم بتوانند اقتصاد را به خوبی مدیریت کرده، و در عین حال، وظیفه دولت هم براي تأمين نيازهاي مردم مشخص باشد. بنابراین، در مجموع، باید مخالف هر نوع مقراتزدایی در شرایط امروز باشیم، چرا که این اشتباهی است که نتایج آن را در امریکا و بریتانیا و سایر کشورهایی که این روش را در پی گرفتهاند، میبینیم.