فیلوجامعه‌شناسی

ترمیدور پلاس

فرستادن به ایمیل چاپ

دکتر حامد حاجی‌حیدری؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬    قبول دارم که اوضاع دموکراسی در سراسر جهان خوب نیست، و در امریکا و فرانسه و انگلستان و اغلب ممالک دیگر دنیا «جلف» شده است، ولی به گمانم مردم ما حق دارند که از این نحو دموکراسی، قدری بیش از سایر مردم جهان آزرده باشند، چرا که مردم‌سالاری ما قرار بود «دینی» باشد، و این مردم‌سالاری که در انتخابات نود و شش نمودار شد، بویژه صحنه‌هایی که در مناظره‌ها روی داد، دل مردم را به درد آورد. درست نبود.
▬    ریشه این میزان از خشم و پرخاش که قدری مهار گسیخته می‌نمود، چیست؟ بی‌گمان، ریشه‌ای‌ترین عامل پرخاش، و در کل، نژندی‌های روانی در دنیای امروز، کوبیده شدن سر مدرنیت به طاق محدودیت‌های ذاتی خویش است. دنیاطلبی، افراد را حریص و طماع می‌کند، و وقتی دنیای خلق شده توسط این رقبا بالا می‌گیرد، قدری سرخوردگی و نتیجتاً پرخاشگری به سراغ همه می‌آید. خب؛ این هست. ولی منظور از نگارش این گفتار طرح مطلب دیگری است؛ و آن، کشف و معرفی پدیده‌ای به نام «ترمیدور پلاس» است.
▬    «ترمیدور» یا همان چیزی که اخیراً سعید حجاریان نام آن را «نرمالیزاسیون» گذاشته بود، در ارتباط با انقلاب‌های جهان، به دوره فروکش کردن شدت حرکت‌های انقلابی و تبدیل آن به مرحله آرامش و برگشت از ایده‌های انقلابی اطلاق می‌شود، به نحوی که انقلابی‌ها، مورد اتهام و ارعاب قرار گرفته، و افراد غیر متعهد به آرمان‌های انقلاب با تغییر رنگ به مصادر امور باز می‌گردند.
▬    وقوع نابسامانی «ترمیدور» یا همان ارتجاع در آرمان‌های انقلابی، در انقلاب انگلستان و فرانسه، و بویژه فرانسه، مشهود بود، ولی حضور آن چه جان لاک به آن «قوه فدراتیو» اطلاق می‌کرد، در کالبد انقلاب اسلامی ایران در جایگاه «ولایت فقیه»، در مقاطع مختلف، مانع از وقوع ترمیدور یا همان «نرمالیزاسیون» شده است. برای جان لاک، «قوه فدراتیو»، یکی از چهار قوه حکومت است که در کنار قوای اجرایی و مقنن و قضایی، وظیفه حفظ استمرار حکمرانی در دولت را بر عهده دارد، طوری که دولت‌های خارجی بتوانند به اعتبار آن، به عقد قرارداد با دولت بپردازند. هر چند ملاحظه جان لاک یک ملاحظه حقوقی است، ولی حضور قوه فدراتیو به عنوان سمبل استمرار دولت-ملت، فقط تبعات حقوقی ندارد، بلکه نتایج سیاسی مهمی نیز می‌تواند به جای بگذارد؛ این که از وقوع ترمیدور یا لا اقل فرمت‌های شدید و رادیکال ترمیدور، آن طور که در انقلاب فرانسه مشهود بود جلوگیری به عمل می‌آورد. یک جایگاه فدراتیو همچون «ولایت فقیه» که ریشه در صلاحیت‌ها و فضایل اخلاقی و دینی حکمران اعظم ملت دارد، در دو چهره پرهیزگار پس از وقوع انقلاب اسلامی، تضمینی بر استمرار شعارهای اصلی انقلاب بوده است، به نحوی که غرب‌گرایان مکرراً و بالمآل اذعان داشته‌اند که ولایت فقیه جلوی ترمیدور یا همان نرمالیزاسیون را گرفته‌اند.
▬    اصل مطلب: در نبود مخاطره «ترمیدور»، ارزش‌های انقلاب در طول حیات بیش از یک نسل استمرار خواهد یافت و زنده خواهد ماند. چنین انقلابی، هر چند که با وجود نیروی فدراتیو حکیم، می‌تواند پیگیر آرمان‌های خود باشد، ولی این پیگیری مستمر و مداوم، می‌تواند حوصله نسل اول انقلاب را سر ببرد. هر چند که آرمان‌های انقلابی، مانند آرمان حکمرانی توحیدی و عدالت و رهایی که در انقلاب اسلامی ایران مطرح شده‌اند، آرمان‌هایی فراتر از یک نسل هستند، ولی نسل اول، پس از گذشت یک دوره سی/چهل ساله از انقلاب، مدام می‌پرسد که سی سال از انقلاب گذشت، پس چرا هنوز به آرمان‌ها نرسیده‌ایم؟
▬    تقریر دیگر مطلب: وقتی سایه مرگ و مفارقت از دنیا بر سر این نسل نخست انقلابی می‌افتد، آن‌ها ناگهان احساس می‌کنند که باید تحقق آرمان‌های خود را به چشم ببینند، و بدین ترتیب، رفته رفته نارضایتی‌ها شروع می‌شوند. اکنون دیگر فراموش می‌شود که آرمان‌های انقلاب، اگر در طول یک نسل قابل تحقق بود، که دیگر نامش «آرمان» نبود. اصولاً مهم این است که تحقق این آرمان‌ها، روندی رو به بهبود داشته باشند، ولی اگر توقع داشته باشیم که پس از گذر سه دهه از یک انقلاب مانند انقلاب اسلامی در آن اثری از بی‌عدالتی یا فساد نباشد، بی‌گمان به خطا رفته‌ایم.
▬    حال، صورت‌بندی یک چالش جدید فراروی انقلاب‌های مستمر روشن می‌شود. انقلابی که برای چهار دهه از چنگ پادانقلاب و تهاجم بیرونی و هزار و یک مسأله دیگر رهیده است، اکنون، می‌تواند هدف تهدید، نسل اول انقلابیون قرار گیرد؛ انقلابیونی که از فرط «ناکامی تصوری»، رو به پرخاش آورده‌اند، و برای این ناکامی و پرخاش دنبال مقصر و آماج می‌گردند. به گمان من، آنچه طی یک دهه گذشته در رفتار برخی از سیاسیون نسل نخست انقلاب، به صورت پرخاشگری‌های مهارگسیخته و سیاه‌نمایی‌های غیر منطقی، و ویرانگری میراث انقلاب مشهود شده، از این سنخ است.
▬    ما نام این عارضه را «ترمیدور پلاس» گذاشته‌ایم. ماجرا از این قرار است که وقتی انقلاب، با موفقیت در طول بیش از یک نسل، سرزنده باقی می‌ماند، و از شر «ترمیدور» یا «نرمالیزاسیون» مصون می‌ماند، در معرض تهدید دیگری قرار می‌گیرد که باید برای آن فکری کرد. نسل اول انقلاب که احساس می‌کند که قبل از مرگ باید نتایج کامل انقلاب خود را ببیند، به همه نتایج مثبت انقلاب خود قانع نیست، و احساس ناکامی می‌کند. این احساس ناکامی منجر به پرخاشگری می‌شود و میراث انقلاب را هدف قرار می‌دهد، انگار که انقلاب از اول اشتباه بوده است. این عارضه، در مورد کسانی که در مسیر انقلاب هزینه پرداخت کرده‌اند، مانند خانواده و فرزندان فعالان نسل اول انقلاب و ایثارگران نیز خود را نشان می‌دهد. آن‌ها از خود می‌پرسند که آیا این نتایج به دست آمده ارزش این همه ایثار را داشت؟ در چنین شرایطی، فعالان اجتماعی باید گفتگو در مواهب انقلاب را جداً در پیش بگیرند، و در عین حال چشم‌انداز واقع‌بینانه‌ای از استمرار انقلاب در بلند مدت را نزد مردم بگشایند. این، مستلزم یک مجاهده فرهنگی جدید است.
مأخذ:صبح‌نو
هو العلیم

نوشتن نظر
Your Contact Details:
نظر:
<strong> <em> <span style="text-decoration:underline;"> <a target=' /> [quote] [code] <img />   
Security
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.